حَمّاد عَجْرَد ، حَمّاد عَجْرَد، شاعر زنديقمشهور دورهعباسى. نسبنامه وى در منابع متفاوت است. نام پدرش، به اختلاف، عمر و يحيى ذكر شده است (رجوع کنید به ابنقتيبه، ص 525؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 14، ص 321). بيشتر منابع او را از موالى قبيله بنىعامربن صعصعه دانستهاند (رجوع کنید به همانجاها؛ ابنعساكر، ج 15، ص 141). كنيهاش ابوعمر يا ابوعَمرو و لقبش عَجْرَد (عريان) بود، ازآنرو كه روزى سرد، در كودكى، عريان مشغول بازى بود كه يك باديهنشين او را با اين صفت خطاب كرد (ابوالفرج اصفهانى، ج 14، ص 321ـ323؛ خطيب بغدادى، ج 9، ص 5).
از تاريخ ولادت حمّاد اطلاعى در دست نيست. او از شاعران مُخَضْرَم* بود، زيرا دوره اموى و عباسى را درك كرده بود، اما به شاعرِ دوره عباسى معروف است (ابوالفرج اصفهانى، ج 14، ص 321).
وى اهل كوفه بود و عدهاى او را اهل واسط خواندهاند (ابنقتيبه؛ ابوالفرج اصفهانى؛ خطيب بغدادى، همانجاها). حمّاد تيرتراشى را از پدرش آموخت، اما به اين صنعت نپرداخت و جز از راه شعر درآمد ديگرى نداشت (ابوالفرج اصفهانى، همانجا). او همنشين و نديم وليدبن يزيد اموى (حك : 125ـ126) بود و سپس در دوران مهدى عباسى (حك : 158ـ169) به بغداد رفت (خطيب بغدادى، همانجا).
حمّاد شاعرى نكتهسنج، اما فاسق و گستاخ بود (ابوالفرج اصفهانى؛ خطيببغدادى، همانجاها). در هجو بسيار ماهر بود، زبان تيز و گزندهاى داشت، و همه مردم، حتى امرا و بزرگان، در برخورد با او احتياط مىكردند. دوستانش نيز از هجو او در امان نبودند (طهحسين، ج2، ص486ـ 488؛ نيز رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج14، ص333ـ334، 349ـ350). مخاصمات و هجوياتش با بشاربن برد* مشهور است (خطيب بغدادى، همانجا؛ نيز رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج 14، ص 323ـ324، 326ـ333، 345ـ 348). حمّاد با هجوياتش بشار را به تنگ آورده و او را به زندقه متهم كرده بود (ابوالفرج اصفهانى، ج 14، ص 325؛ خطيب بغدادى، همانجا)، اما بشار با بيش از هزار بيت، در مقابل چهل بيت او، بر وى برترى يافت (ابوالفرج اصفهانى، ج 14، ص 349). طه حسين (ج 2، ص 486، 488) برترى بشار را در بلاغت تأييد كرده، اما حمّاد را پيروز ميدان دانسته است. با وجود اين، از نظر جاحظ (ج 4، ص 453ـ454) اين مناظرات شايسته شاعرى چون بشار نبود.
ابنقتيبه (همانجا) حمّاد را معلم معرفى كرده است. وى بارها به تعليم و تأديب فرزندان امرا گماشته شد، اما بشار با اشعارش، آنان را از چنين انتخابى منصرف مىنمود (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج 14، ص 331ـ332).
حمّاد مدعى بود كه اشعارش از قرآن بهتر است (رجوع کنید به همان، ج 14، ص 329) و دو بيتيهايى سروده بود كه زنديقان آن را در نماز مىخواندند (همان، ج 14، ص 324). علمالهدى (قسم 1، ص 133) او را مانند دو حمّاد ديگر (حمّاد راويه*، حمّادبن زبرقان*) گمراه خوانده است. در آن زمان در كوفه سه شاعر حمّاد نام داشتند؛ حمّاد عجرد، حمّاد راويه و حمّادبن زبرقان، كه با يكديگر معاشر و هر سه به كفر و زندقه متهم بودند (جاحظ، ج 4، ص 447؛ ابنقتيبه، همانجا). حمّاد در دوستى، مخلص و باوفا بود و مدح و رثا نيز مىسرود، اما در صورت بروز اختلاف، دشمنى بىرحم مىشد (طه حسين، ج 2، ص490؛ نيز رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج 14، ص 338ـ339، 341ـ342، 376). بهنوشته ابننديم (ص 184)، مجموعه اشعار حمّاد پنجاه ورقه بوده است.
حمّاد به دستور محمدبن سفاح عباسى (حاكم بصره و برادرزاده منصور عباسى، متوفى 149) اشعارى در وصف، زينب دختر سليمانبن على هاشمى، از علويها، كه محمدبن سفاح شيفته او شده بود، سرود. وقتى خبر اين اشعار به برادر زينب، محمدبن سليمان، كارگزار بصره (متوفى 173)، رسيد، وى ريختن خون حمّاد را مباح دانست. حمّاد تا زمان حيات محمدبن سفاح در بصره در امان بود، اما پس از مرگ وى به قبر سليمانبن على پدر محمدبن سليمان، پناه برد و اشعارى براى جلبنظر محمد سرود كه اثرى نبخشيد. او سپس به بغداد و از آنجا به اهواز گريخت. محمدبن سليمان كسى را به آنجا فرستاد تا او را بكشد (ابنمعتز، ص 67؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 14، ص370، 377ـ380). به نقلى ديگر، حمّاد بعد از خروج از اهواز به قصد بصره، در راه شيرزاذان بيمار شد و در آنجا درگذشت و همانجا روى تپهاى دفن شد (ابوالفرج اصفهانى، ج14، ص380). تاريخ مرگ او را سالهاى 155، 161 و 168 ذكر كردهاند (رجوع کنید به ابنجوزى، ج 8، ص 296؛ ابنخلّكان، ج 2، ص213).
منابع: (1) ابنجوزى، المنتظم فى تاريخالملوك و الامم، چاپ محمد عبدالقادرعطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بيروت 1412/1992؛ (2) ابنخلّكان؛ (3) ابنعساكر، تاريخ مدينة دمشق، چاپ على شيرى، بيروت 1415ـ 1421/1995ـ2001؛ (4) ابنقتيبه، الشعر و الشعراء، او، طبقاتالشعراء، چاپ مفيد قميحه و نعيم زرزور، بيروت 1405/1985؛ (5) ابنمعتز، طبقاتالشعراء، چاپ عبدالستار احمد فراج، (قاهره 1375/ 1956)؛ (6) ابننديم (تهران)؛ (7) ابوالفرج اصفهانى؛ (8) عمروبن بحر جاحظ، كتابالحيوان، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ?( 1385ـ1389/ 1965ـ 1969)، چاپ افست بيروت (بىتا.)؛ (9) خطيب بغدادى؛ (10) طهحسين، المجموعة الكاملة لمؤلفات الدكتور طهحسين، ج 2، بيروت 1980؛ (11) علىبن حسين علمالهدى، امالىالمرتضى: غرر القوائد و درر القلائد، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره 1373/1954.