ملل و نحل (المِلل و النَّحَل) ، کتابی از محمدبن عبدالکریم شهرستانی (متوفی 548)، به عربی، در معرفی دینها و فرقهها. شهرستانی در این کتاب، که مشهورترین اثر اوست، عقاید آیینها و نحلههای مختلف را به شیوهای سنجیده گزارش کرده است. الملل در عصر مؤلفش اثری بدیع و پرنفوذ بود و درحوزۀ ادیان و عقاید، دانشنامه ای واقعی به شمار میرفت که از آثار مشابه پیشین- مانند الفرق بین الفرق عبدالقاهر بغدادی (متوفی 429) و الفصل بین الملل و الاهواء و النحل ابنحزم (متوفی 456)- رویکرد عینیتری داشت. این ویژگی، البته بدین معنا نیست که مؤلف از همۀ نحلهها با ارزش و اعتباری یکسان سخن گفته است.
شهرستانی انسانها را به دو گروه تقسیم کرده است: پیروان ادیان دارای کتاب («اهل الدیانات و الملل») مانند یهودیان، مسیحیان، مسلمانان، زردشتیان، مانویان، و پیروان عقاید خودسرانه («اهل الاهواء و النحل») نظیر فیلسوفان، دهریان، صابئین مذکور در قرآن، بتپرستان و برهمنان. گروه نخست، یعنی اهل دیانات، کسانیاند که از کتابهای مُنزَّل و وحیانی (تورات، اناجیل و قرآن) یا آثاری مانند کتابهای مانی و اوستا و امثال آنها پیروی میکنند. گروه دوم، یا اهل اهوا، به جای آنکه اعتقاد خویش را از مرجعی گرفته باشند، به باورهای بشری و میل و هوای شخصی تکیه دارند و به خودرأیی («الاستبداد بالرأی») دچارند (شهرستانی، 1367ش،ج 1، ص 42ـ 43). شهرستانی عقاید و آموزهها را در سلسله مراتبی از پیش تعیین شده تنظیم و عرضه کرده است. او در هر فصل و بخش از این کتاب به تدریج از مباحث کلیتر و عام به طرف مباحث جزئی و خاص پیش رفته است.
شهرستانی در زمان خود انسانی با اندیشۀ باز و عاری از تعصب بود و میکوشید عقاید گروههای مختلف را به دقت، مطابق آنچه در متونشان دیده میشود، نشان دهد. در الملل توصیف باورهای متعدد دینی با تحلیلهای انتقادی از آن وجوهی که مؤلف آنها را غیرعقلانی تلقی کرده درآمیخته است. بنابر آنچه در الملل (ج 1، ص 229) آمده، این کتاب در حدود سال 521 در دورهای از رونق و شکوفایی فکری نوشته شده است. شهرستانی دیدگاه اصلی هر فرقه را توضیح داده و روش او بیشتر فلسفی و فکری است تا تاریخی. شیوۀ گزارش او از عقاید، غالباً به روش مورخی که به تاریخچۀ اندیشهها با قید زمان و مکان معین میپردازد، شباهتی ندارد، بلکه در تلقی او این عقاید به منزلۀ پاسخهای ممکن به سؤالهایی است که فیلسوف در قلمرو مابعدالطبیعه از خود می پرسد.
بخشهایی از کتاب به طرز مشهودی نامتناسب اند. مثلاً قسمت مربوط به اسلام (مطابق چاپ کیورتن )135 صفحه است، اما بخش یهودیان و مسیحیان از 18 صفحه تجاوز نمیکند. بخش دوم که دربارۀ فیلسوفان است (در همان چاپ) 180 صفحه است و نزدیک به نیمی از آن به ابنسینا اختصاص دارد، اما بخش راجع به ادیان هند از 15 صفحه فراتر نمیرود. این واقعیت که شهرستانی سهم زیادی از این کتاب را به فلسفه اختصاص داده است، قرابت او را به سنّت شیعی نشان میدهد. هر بخش از الملل به چند بخش فرعی تقسیم شده است. مسلمانان به دو گروه متکلمان («اهل الاصول») و فقیهان («اهل الفروع») تقسیم شدهاند. به همان شیوه، ادیان دیگر در دو دسته قرار گرفتهاند: آنهایی که دارای کتاب مسلّم مانند تورات و انجیلاند و در قرآن اهل کتاب خوانده شدهاند، وپیروان ادیانی که در اصالت کتابهایشان ( مانند اوستا و کتابهای مانی) تردید وجود دارد .
در بخشی دیگر، صابئین به سه گروه، فیلسوفان به چهار گروه و هندیان به پنج گروه تقسیم شدهاند. مطابق تقسیمبندی کتاب، متکلمان مسلمان در این سه دسته قرار میگیرند: 1) معتزله و جبریه و صفاتیه؛ 2) خوارج و مرجئه؛ 3) شیعیان. به همین نحو، از غیرمسلمانان در ذیل دو بخش کلی بحث می شود : یهودیان و مسیحیان، و زردشتیان و ثنویان. این بی تناسبی در برخی موارد ناشی از قصد آگاهانۀ مؤلف است (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 38ـ 42)، اما در مواردی نیز به سبب در دسترس نبودن منابع است.
ویلیام کیورتن (متوفی1281/ 1864)، مصحح کتاب الملل، مانند اغلب محققان معاصر خود، زندگینامۀ شهرستانی در وفیاتالاعیان ابن¬خلّکان را صحیح پنداشته و بر همان اساس، شهرستانی را متکلم اشعری معرفی کرده است. پژوهشگران غربی نخستین بار از طریق ترجمۀ تئودور هاربروکر از الملل و النحل (چاپ 1846) با شهرستانی آشنا شدند. در 1346ش محمدتقی دانشپژوه (1346ش، ص 73ـ 74؛ 1347ش، ص 62) معتقد شد که شهرستانی اسماعیلی بوده و از همین رودر کتاب خود با هر دو گروه اشاعره و اسماعیلیه همدلی داشته است.
اینکه شهرستانی یازده در صد از متن الملل را به صابئین اختصاص داده است، مایۀ تعجب بسیاری از محققان شده بود. اما با ملاحظۀ اسماعیلی بودن او این امر دور از انتظار نیست، زیرا مطابق نظر ایومارکه (ص 23)، صابئین حرّان آگاهی از فلسفۀ یونانی را به اخوان الصفای اسماعیلی منتقل کردند و اسماعیلیه، هرمس عظیم را که نزد بیشتر صابئین مورد تکریم بود، صاحب مقام امامت در معنای شیعی آن میدانستند و او را نیای حکمت و فرزانگی در فلسفۀ مشرقی اشراقیون به شمار میآوردند. در نظر شهرستانی، فیلسوفان راستین گذشته، شاگردان هفت رکن حکمت (تالس، آناکساگوراس، آناکسیمنس، امپدوکلس، فیثاغورث، سقراط و افلاطون) بودند. اسماعیلیه تأکید میکنند که تفکرشان با برخی حکمای باستان هماهنگی دارد و از همین روست که شهرستانی حجم عظیمی از الملل را به فلاسفه اختصاص داده است. همچنان¬که پال کراوس (ص 207، ش 4) نشان داده، بخش درخور توجهی از آنچه دربارۀ فیلسوفان پیش از سقراط در این کتاب آمده، از کتاب اعلام النبوة ابوحاتم رازی اسماعیلی گرفته شده است.
شهرستانی حتی با التزام به روش بیطرفانهاش، باز در انتقاد از معتزله – به سبب تأثیر فراوانی که از فلاسفۀ اسلامی پذیرفتهاند – تردید روا نمیداشت. به بیان صریح او، خوارج در آرای مختلف خود بدعتگذارند و کیسانیه، امامیه و غلات ،گمراه (تَیهان) هستند. او مفاهیم شیعۀ دوازده امامی ، مانند غیبت، رجعت (بازگشت امام غایب) و بداء، را نقد کرده (رجوع کنید به شهرستانی، همان،ج 1، ص 146، 150ـ 154)، اما ظاهرا اسماعیلیۀ نزاری را تأیید نموده است، زیرا او به وجود امام زنده، که پیوسته در این عالم حاضر و در دسترس باشد، اعتقاد داشته است. او در مفاتیحالاسرار (ج 2، گ 266آ) تعبیر «خدای ما خدای محمّد است» (إلهُنا إلهُ محمّد) را به مؤمنان راستین نسبت داده است. همین عبارت در بخش اسماعیلیۀ نزاری در الملل (ج 1، ص 178) نیز وجود دارد (نیز رجوع کنید به مونو ، 1987ـ 1988، ص 240؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "al-Shahrastani"). شهرستانی همچنین اثری از حسن صبّاح اسماعیلی نزاری را از فارسی به عربی ترجمه کرد و نخستین بار در اختیار خوانندگان عربی¬زبان قرار داد.
شهرستانی در الملل (ج 1، ص 210ـ 212) دربارۀ ضرورت برخورداری پیشوایان دینی از موهبت عصمت، موضع حنفا را در برابر صابئین مذکور در قرآن قرار داده است. در این کتاب (ج 1، ص 29ـ 30) او مطاعن شیعه را دربارۀ اعمال سه خلیفۀ اول، در هنگام بیماری منجر به رحلت پیامبراکرم صلیالله علیه و آله، بازگو کرده است. وی (همان، ج 1، ص 31، 33) همچنین حضرت علی علیهالسلام را «امیرالمؤمنین» خوانده و حدیث «علی معالحقّ و الحقّ معه» را نقل کرده است.
الملل و النحل را نخستین بار افضلالدین محمدبن صدر ترکۀ اصفهانی در 842 ـ 843 از عربی به فارسی ترجمه کرد و آن را تنقیح الادلة و العلل فی ترجمة الملل و النحل نامید. مصطفی خالقداد هاشمی نیز در 1020ـ 1021 در لاهور آن را با نام توضیح الملل به فارسی برگرداند (شهرستانی، مقدمۀ جلالی نائینی، ص 14، 47ـ 48) . نوح بن مصطفی (متوفی 1070) نیز آن را به ترکی عثمانی ترجمه کرد. ویلیام کیورتن نخستین بار در1262/ 1846متن عربی الملل را در انگلستان منتشر کرد که در1301ش/ 1923 در لایپزیگ تجدید چاپ شد. ترجمۀ آلمانی این کتاب نیز به قلم تئودور هاربروکر در1266 /1850 انتشار یافت (همان، ص 14ـ 15). د. ژیماره ، ژ. ژولیوه و ژ. مونو، مشترکاً، الملل را به زبان فرانسه ترجمه کردند و همراه با مقدمه و یادداشتهایی در1365-1372ش /1986ـ 1993 به چاپ رساندند. تصحیحهای متعددی از الملل در مصر و ایران و هند چاپ شده است.
منابع: (1) محمدتقی دانشپژوه، «داعیالدعاة تاجالدین شهرستانه»، نامه آستان قدس، دورۀ 7، ش2 و 3 (1346ش)؛ (2) دورۀ 8، ش4 (1347ش)؛ (3) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ محمدبن فتحالله بدران، قاهره ]افست قم 1367ش)؛ (4) همو، الملل و النحل، ترجمۀ افضلالدین صدر ترکۀ اصفهانی، چاپ محمدرضا جلالی نائینی، تهران 1335ش؛ (5) همو، مفاتیحالاسرار، تهران 1368ش؛
(6) EI2, s. v. "Al- shahrastānī" (by Guy Monnot); (7) paul Kraus, "Les contreverses de Fakhr al- dīn Rāzī" ,Bulletin de L’Institut d’Égypte, vol. 18 (1935- 1936); (8) yves Marquet, Le Philosophie des Ihwān al- safa, Alger, 1973; (9) Guy Monnot, "Islam: exégése coranique", Annuaire de I’ecde pratique des Hautes Études 96 (1987- 1988); (10) Abu al – Fath Ibn ‘Abd al- Karīm Al- shasrastānī, Kitāb al- Milal wa al – Nihal, trans, Theodor Haarbrücker in Religionspartheien und philosophen – schulen, vol. 1, Halles 1850; (11) idem, Kitāb al – Milal wa al- Nihal, ed.william Cureton in Books of religions and philosophical seets, 2 vols, Leipzig 1923.