responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6378

 

حَكَم ‌بن عُكّاشه ، از ماجراجویان اندلسى در سده پنجم. ابن‌اثیر (ج 9، ص 287) نام وى را جریربن عكاشه ذكر كرده است. جد او از مولَّدون* معروف اندلس بود. تا پایان قرن سوم به فرزندان نومسلمانان مسیحى، مولد گفته می‌شد، اما پس از آن، به سبب آمیختن مردم با یكدیگر، این عنوان از میان رفت (حسین مؤنس، ص 424ـ425).

زمانى كه عبدالرحمان سوم اموى (حك : 300ـ350)، مشهور به الناصر، در قرطبه به فرمانروایى رسید، در اندلس شورشها و كشمكشهاى بسیارى رخ می‌داد كه شورش مولَّدون از جمله آنها بود (رجوع کنید به محمد عبداللّه عنان، عصر1، قسم 2، ص 375ـ377). ابن‌حفصون* رهبر بزرگ شورش در غرب اندلس بود كه در 272 در دژ بُبَشْتر/ بُبَشْتْرُو* مسكن گزیده و گروهى را گرد خود جمع كرده بود (حایك، ص 112؛ كمال ابومصطفى، ص 131). شورشیان از گوتها و مسیحیان اسپانیایى بودند كه در آغاز فتح اندلس در 92/ 711 اسلام آورده بودند (محمد عبداللّه عنان، عصر1، قسم 2، ص 382). در این میان، نیروهاى عُكاشةبن مِحْصَن، حاكم وادى بنی‌عبداللّه، نیز در شورش برضد حكومت مركزى قرطبه به ابن‌حفصون پیوستند.

عبدالرحمان در شعبان 300 حملاتى پی‌درپى به شورشیان سراسر شبه‌جزیره اندلس را آغاز كرد. وى نخست به ایالت جَیان*، یكى از مراكز مهم شورش، حمله برد و در زمانى كوتاه، همه دژهایى را كه در این ایالت در تصرف ابن‌حفصون بود تسخیر كرد و همه شورشها را سركوب نمود. بدین‌ترتیب، رهبران مولّدون تسلیم شدند و امان خواستند. در پى آن، سران شورشى دیگر مناطق نیز اظهار فرمانبردارى كردند. عبدالرحمان آنان را بخشید و با خانواده‌هایشان به قرطبه منتقل نمود (ابن‌عذارى، ج 2، ص160ـ161).

حكم‌بن عكاشه در قرطبه در چنین اوضاعى رشد یافت. با فروپاشى خلافت امویان اندلس در اوایل سده پنجم، حاكمان محلى حوزه فرمانروایى خاص خود را تشكیل دادند. این دولتهاى كوچك متخاصم، كه به ملوك‌الطوایف معروف شدند، از 422 تا 897 قلمرو اسپانیاى اسلامى را در اختیار داشتند. در این میان، شهر قرطبه در 422 به دست جهوریان* افتاد (ابن‌بَسّام، ج 2، قسم 1، ص 602). در این دوره حكم‌بن عكاشه، به خدمت ابوالحسن ابراهیم‌بن محمدبن یحیى معروف به ابن‌سقاء قرطبى، وزیر ابوالولید محمدبن جهور (حك : 435ـ456)، درآمد (ابن‌ابّار، ج 2، ص 176). ابن‌سقاء به تحریك و سعایت معتمدبن عباد و به دست عبدالملك‌بن ابی‌الولیدبن جهور، در 23 رمضان 455 به قتل رسید. حكم‌بن عكاشه را به قتل وى متهم و زندانى كردند، اما از زندان گریخت و به یحیی‌المأمون بن ذی‌النون پیوست (ابن‌بَسّام، ج 1، قسم 4، ص 238ـ245، ج 2، قسم 1، ص 609؛ ابن‌ابّار، ج 2، ص 176ـ177).

یحیى از ملوك‌الطوایف ذوالنونیان* بود كه از بزرگ‌ترین حاكمان طُلَیطَله در آن زمان محسوب می‌شدند (مَقَّرى، ج 1، ص440). در زمان حكومت عبدالملك‌بن محمدبن جهور بر قُرطُبه، قدرتهاى همسایه (حكام اشبیلیه و طلیطله) درصدد تصرف قرطبه بودند. سرانجام معتمدبن عَبّاد، حاكم اشبیلیه، در 462 آنجا را تصرف كرد و به حكومت جهوریان در قرطبه پایان داد و فرزند خویش، سراج‌الدوله عَبّاد ملقب به الظافرباللّه، را به حكومت آنجا منصوب نمود (رجوع کنید به ابن‌بَسّام، ج 2، قسم 1، ص 609ـ611؛ ابن‌عذارى، ج 3، ص 256ـ259؛ مقّرى، ج 1، ص 439). حكم‌بن عكاشه ــكه پس از پیوستن به یحیى المأمون تعدادى از دژهاى نزدیك قرطبه را در اختیار گرفته بودــ با همراهى یحیى براى تصرف قرطبه نقشه كشید و در 467 به كمك جمعى از یارانش، كه دروازه‌هاى قرطبه را به روى او گشوده بودند، مخفیانه وارد آنجا گردید (ابن‌اثیر، ج 9، ص 287؛ ابن‌خطیب، ص 158). هنگام ورود حَكم و یارانش به شهر، محمد ابن‌مَرْتِین، سردار و وزیر عبّادیان، متوجه حمله شبانه نشد و دستگیر گردید. مهاجمان به سراى محمدبن جهور، كه در آن زمان مسكن‌الظافر باللّه بود، حمله بردند. الظافر باللّه به همراه چند تن از یارانش به مقابله برخاست، اما كشته شد (ابن‌ابّار، ج 2، ص 177؛ ابن‌عذارى، ج 3، ص260؛ ابن‌خطیب، همانجا). ابن‌مرتین نیز نزد یحیی‌المأمون فرستاده شد و او دستور قتلش را صادر كرد (ابن‌خطیب، همانجا).

ابن‌عكاشه بعد از تسلط بر شهر، مردم را به بیعت با یحیی‌المأمون فراخواند و سر الظافرباللّه را براى یحیى به بَلَنْسیه* فرستاد. یحیى با هیئتى عظیم و باشكوه در 25 جمادی‌الآخره 467 وارد قرطبه شد و حدود پنج ماه در آنجا اقامت گزید (ابن‌ابّار؛ ابن‌خطیب، همانجاها). وى در 18 ذیقعده همان سال، ظاهراً براثر مسمومیت، درگذشت و پیكر او را به طلیطله بردند و در آنجا به خاك سپردند (رجوع کنید به ابن‌ابّار، همانجا؛ ابن‌خلدون، ج 4، ص 204ـ205). ابن‌عكاشه پس از او زمام امور قرطبه را به دست گرفت و به نیابت از طرف نوه یحیى، یحیی‌بن اسماعیل‌بن یحیی‌المأمون، ملقب به القادر، مدت كوتاهى حكومت كرد (ابن‌ابّار، همانجا).

معتمدبن عباد در پى انتقام خون فرزندش از ابن‌عكاشه بود. پس از مرگ یحیی‌المأمون، از جماعتى از مردم قرطبه پیغامى به دست او رسید كه در آن از وى براى تصرف قرطبه دعوت كرده بودند. او از این دعوت استقبال كرد و در 27 ذیقعده 467 به قرطبه یورش برد و آنجا را از ابن‌عكاشه پس گرفت (همانجا؛ ابن‌خطیب، ص 159؛ ابن‌خلدون، ج 4، ص 205). حكم‌بن عكاشه كه‌یاراى مقاومت نداشت، از شهر گریخت و سپاهیان معتمد وارد شهر شدند. گروهى از سپاهیان نیز به تعقیب ابن‌عكاشه پرداختند و سرانجام وى به دست مردى یهودى از اهالى قرطبه، و بنابه نقلى به‌دست سپاهیان معتمد، كشته شد و جسدش را، براى تحقیر و خوارشمارى، با جسد سگى آویزان نمودند (ابن‌ابّار؛ ابن‌خطیب، همانجاها). پسر حكم‌بن عكاشه، حَرِیز، به طلیطله گریخت و یحیى القادربن ذوالنون، او را حاكم قلعه رَباح كرد (ابن‌ابّار، همانجا). مردم ناحیه فَحْص‌البَلوط، حَریز را دستگیر كردند و نزد معتمدبن عباد فرستادند تا شاید او را به خون‌خواهى پسرش بكشد، ولى معتمد او را آزاد ساخت. حریز در 480 در دژ مَسْطاسه به قتل رسید (همان، ج 2، ص 178ـ179).


منابع :
(1) ابن‌ابّار، كتاب الحُلةالسیراء، چاپ حسین مؤنس، قاهره 1963ـ1964؛
(2) ابن‌اثیر؛
(3) ابن‌بَسّام، الذخیرة فى محاسن اهل الجزیرة، چاپ احسان عباس، بیروت 1398ـ1399/ 1978ـ 1979؛
(4) ابن‌خطیب، تاریخ اسبانیة الاسلامیة، او، كتاب اعمال الاعلام، چاپ لوى ـ پرووانسال، بیروت 1956؛
(5) ابن‌خلدون؛
(6) ابن‌عذارى، البیان المُغرِب فى اخبار الاندلس و المَغرِب، ج 1ـ3، چاپ ژ.س. كولن و لوىـ پرووانسال، بیروت 1983؛
(7) سیمون حایك، عمربن حفصون، او، ثورة المولّدین، (جونیه، لبنان) 1991؛
(8) حسین مؤنس، فجر الاندلس: دراسة فى تاریخ الاندلس من الفتح الاسلامى الى قیام الدولة الامویة (711ـ756م)، قاهره 1959؛
(9) كمال ابومصطفى، بحوث فى تاریخ و حضارة الاندلس فى العصر الاسلامى، اسكندریه 1993؛
(10) محمد عبداللّه عنان، دولة الاسلام فى الاندلس، قاهره 1417/1997؛
(11) احمدبن محمد مَقَّرى، نفخ‌الطیب، چاپ احسان عباس، بیروت 1388/1968.

/ زهرا برومند /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6378
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست