حصیرى ، جمالالدین، فقیه و محدّث حنفى قرن ششم و هفتم. ابوالمحامد محمودبن احمد بخارى، در 546 در بخارا متولد شد. سبب شهرت او و پدرش به حصیرى، سكونت آنان در محله حصیربافان بخارا بود (رجوع کنید به ابن صابونى، ص 129؛ ابنابیالوفا، ج 3، ص 432).
حصیرى در بخارا از ابوالفتح منصوربن عبدالمنعم حدیث شنید و نزد حسنبن منصور قاضیخان اوزجندى فقه خواند و از شاگردان خاص او شد. در نیشابور، از قاضى ابراهیمبن على مُغیثى، عبداللّهبن عمربن صفّار، منصوربن عبدالمنعم فُراوى و مؤیدبن محمد طوسى، و در حلب، از شریف عبدالمطلببن فضل هاشمى حدیث آموخت (رجوع کنید به مُنذِرى، ج 3، ص 499؛ ابنصابونى، ص 128ـ 129؛ ذهبى، ج 23، ص 53ـ54؛ ابنقطلوبغا، ص 244). بعد از اتمام تحصیلات، در دمشق به تدریس و افتا پرداخت و به ریاست دینى حنفیان رسید (ابنكثیر، ج 13، ص 152؛ ابنتغرى بردى، ج 6، ص 313).
وى از 611 تا پایان عمر به تدریس در مدرسه نوریه (مدرسه حنفیان در شام؛ رجوع کنید به نعیمیدمشقى، ج 1، ص 606ـ607) اشتغال داشت. از جمله شاگردان او پسرش احمد، عیسیبن ایوب معظم (حاكم دمشق؛ رجوع کنید به ابندقماق، ص 112)، سلیمانبن وُهَیب، عبدالدائمبن محمود موصلى، محمدبن عَبّاد خِلاطى، سبط ابنجوزى، محمودبن عابد صَرْخَدى و بدرالدین یوسفبن عبداللّه بودند (سبط ابنجوزى، ج 8، قسم 2، ص 721؛ ابنابیالوفا، ج 1، ص 325، ج 2، ص 237، 372، ج 3، ص 180، 441، 629). عبدالعظیمبن عبدالقوى مُنذِرى، فاطمه دختر ابراهیمبن جوهر بطائحیة، و جمالالدین محمد معروف به ابنصابونى از او اجازه نقل حدیث گرفته یا حدیث روایت كردهاند (منذرى، همانجا؛ ابنصابونى، ص 129).
شرححالنویسان، حصیرى را به تواضع، حسن معاشرت، تعبد، تقوا و دیگر محاسن اخلاقى ستودهاند (براى نمونه رجوع کنید به سبط ابنجوزى،ج 8، قسم 2، ص 720؛ ابنصابونى؛ ابنتغرى بردى، همانجاها). او نزد عیسیبن ایوب، حاكم دمشق، و پسرش ناصر محترم بود (ابندقماق، ص 112). وى در 636 (ابنتغرى بردى، همانجا؛ ابنعماد، ج 5، ص 182) یا 637 (لكنوى، ص 205) در دمشق از دنیا رفت و در مقابر صوفیه دفن شد (رجوع کنید به ابنكثیر؛ ابندقماق، همانجاها).
مهمترین تألیفات حصیرى، كه عمدتاً فقهیاند، عبارتاند از : شرح مفصّلِ الجامعالكبیر فیالفروع محمدبن حسن شیبانى*، به نام التحریر و شرحى موجز بر همان كتاب؛ شرح السِیرالكبیر و السیرالصغیر شیبانى؛ خَیرُالمطلوب فى العلمِ المرغوب، در فقه، كه آن را براى ملك ناصر نوشته است؛ الطریقةالحصیریة، در بیان موارد اختلاف شافعیان و حنفیان؛ مناسكالحج؛ كتاب فتوایىِ الوجیز، در فقه حنفى؛ النجمالهادى السارى الى حل ّالفاظ صحیحالبخارى (رجوع کنید به ابنابیالوفا، ج 3، ص 433؛ حاجیخلیفه، ج 1، ستون 568، 727، ج 2، ستون 1014، 1831؛ بغدادى، ج 2، ستون 405؛ زركلى، ج 7، ص 161).
پس از حصیرى، فرزندش قوامالدین محمد به جاى او تدریس در مدرسه نوریه را برعهده گرفت كه تا زمان فوت او در 665 ادامه داشت (نعیمیدمشقى، ج 1، ص 619). فرزند دیگر حصیرى، نظامالدین احمد، فقه را از پدرش و كسانى دیگر آموخت و پس از برادرش به تدریس در مدرسه نوریه و افتا پرداخت. ابنكثیر دمشقى از جمله شاگردان نظامالدین احمد بود. نظامالدین، كه نایبِ قاضى حُسامالدین حسنبن احمد نیز بود، در 698 درگذشت و در جوار پدرش دفن شد (رجوع کنید به ابنابیالوفا، ج 1، ص 325ـ326؛ نعیمیدمشقى، ج 1، ص 619، 621؛ تمیمى، ج 2، ص 102).
منابع : (1) ابنابیالوفا، الجواهرالمضیة فى طبقاتالحنفیة، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، ریاض 1413/1993؛ (2) ابنتغرى بردى، النجوم الزاهرة فى ملوك مصر و القاهرة، قاهره [? 1383[ـ 1392/ [? 1963[ـ1972؛ (3) ابندقماق، نزهةالانام فى تاریخ السلام: 826 ه ـ 956 ه ، چاپ سمیر طبَّاره، صیدا 1420/1999؛ (4) ابنصابونى، كتاب تكملة اكمال الاكمال فى الانساب و الاسماء و الالقاب، بیروت 1406/ 1986؛ (5) ابنعماد؛ (6) ابنقطلوبغا، تاجالتراجم فى من صنّف من الحنفیة، چاپ ابراهیم صالح، بیروت 1412/1992؛ (7) ابنكثیر، البدایة و النهایة، بیروت 1411/1990؛ (8) اسماعیل بغدادى، هدیةالعارفین، ج 2، در حاجیخلیفه، ج 6؛ (9) تقیالدینبن عبدالقادر تمیمى، الطبقات السنیة فى تراجم الحنفیة، ج 2، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، ریاض 1403/1983؛ (10) حاجیخلیفه؛ (11) ذهبى؛ (12) خیرالدین زركلى، الاعلام، بیروت 1980؛ (13) سبط ابنجوزى، مرآةالزمان فى تاریخ الاعیان، ج 8، حیدرآباد، دكن 1951ـ1952؛ (14) عبدالحیبن عبدالحلیم لكنوى، الفوائد البهیة فى تراجم الحنفیة، كراچى 1393؛ (15) عبدالعظیمبن عبدالقوى مُنذِرى، التكملة لوفیات النقلة، چاپ بشار عواد معروف، بیروت 1408/1988؛ (16) عبدالقادربن محمد نعیمیدمشقى، الدارس فى تاریخ المدارس، چاپ جعفر حسنى، (قاهره) 1988.