حسین بن عیاش سُلَمى جَزَرى باجدّایى ، محدّث اهلسنّت در قرن دوم و سوم. از تاریخ دقیق ولادت او اطلاعى در دست نیست. كنیه او ابوبكر و به باجَدّایى/ باجُدّایى مشهور است (رجوع کنید به مِزّى، ج 6، ص 459؛ سمعانى، ج 1، ص 245) وى ظاهراً منسوب به باجدا* در منطقه جزیره* بوده است زیرا در ادامه نام وى، رَقّىِ جَزَرى ذكر شده است (رجوع کنید به مزّى، همانجا). راویان وى در حدیث نیز از همین منطقه بودهاند (رجوع کنید به ابنحِبّان، ج 8، ص 185). در كتابالضعفاء ابنجوزى (ج 1، ص 216) باجدّایى به اشتباه باحُدّالى، و در دیوانالضعفاء ذهبى (1408، ج 1، ص 204) باحرائى ثبت شده است.
مشایخ وى در حدیث عبارتاند از: جعفربن بُرقان، حُدَیجبن معاویه، حرامبن عثمان، زُهیربن معاویه و ابیاُمیه عبداللّهبن ابیزینب رَقّى مشهور به ابنعجوز. برخى محدّثان نیز از وى حدیث نقل كردهاند، از جمله هلالبن علاء رقّى، عبدالحمیدبن محمدبن مُستام حرّانى و محمدبن قاسم حرّانى (ابنابیحاتم، ج 3، ص 62؛ ابنحبّان؛ مزّى، همانجاها).
محدّثان وعالمان رجال، حسینبن عیاش را ثقه دانستهاند (براى نمونه رجوع کنید به ابنحبّان؛ مزّى، همانجاها؛ ذهبى، 1392، ج 1، ص 233)، اما ذهبى (1963ـ1964، ج 1، ص 545) رأى برخى عالمان رجال را نقل كرده است كه وى را «لینالحدیث» خواندهاند، كه بر مرتبهاى از مراتب جَرح و تضعیف دلالت دارد. ذهبى (همانجا) این قول را بیپایه دانسته است. به نظر میرسد اساس این جرح روایتى است كه فقط حسینبن عیاش از جعفربن برقان نقل كرده است (رجوع کنید به ذهبى، 1408، همانجا). البته در جوامع حدیثى اهل سنّت، این حدیث (براى نمونه رجوع کنید به ابنماجه، ج 1، ص 605؛ ترمذى، ج 2، ص280ـ283؛ طبرانى، ج 11، ص 115) به طرق گوناگونى نقل شده و در هیچیك از آنها نامى از حسین عیاش برده نشده است. به گفته ابنندیم (ص 96) و خطیب بغدادى (رجوع کنید به مزّى، ج 6، ص460)، حسینبن عیاش سلَمى كتابى با عنوان غریبالحدیث نوشته بوده كه آن را ابوالقاسم حسینبن عبداللّهبن مُناذِر واسطى از هلالبن علاء رقّى روایت كرده است (ابنندیم، همانجا).
حمدبن محمد خطّابى* (متوفى 381) در مقدمه كتاب خود (ج 1، ص 48ـ50)، با اشاره به دوكتاب ابوعبید قاسمبن سلّام و ابنقتیبه در فن غریبالحدیث، به ذكر شمارى از كتابهاى نگاشته شده در این حوزه پرداخته و از جمله نام باجدّایى را نیز ذكر كرده است. از سخنان خطّابى درمییابیم كه كتاب غریبالحدیثِ باجدّایى، بدون هیچگونه ترتیبى یا اتخاذ روش معینى، تنها به ذكر و تفسیر احادیث غریب پرداخته است.
وى در سال 204 در باجدّا وفات یافت (ابنحبّان؛ مزّى، همانجاها).
منابع : (1) ابنابیحاتم، كتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد، دكن 1371ـ1373/ 1952ـ1953، چاپ افست بیروت (بیتا.)؛ (2) ابنجوزى، كتاب الضعفاء و المتروكین، چاپ ابوالفداء عبداللّه قاضى، بیروت 1406/1986؛ (3) ابنحِبّان، كتاب الثقات، حیدرآباد، دكن 1393ـ1403/ 1973ـ1983، چاپ افست بیروت (بیتا.)؛ (4) ابنماجه، سنن ابنماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، (قاهره 1373/ 1954)، چاپ افست (بیروت، بیتا.)؛ (5) ابنندیم (تهران)؛ (6) محمدبن عیسى ترمذى، سنن الترمذى، ج 2، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت 1403؛ (7) حمدبن محمد خطّابى، غریبالحدیث، چاپ عبدالكریم ابراهیم عزباوى، دمشق 1402ـ1403/ 1982ـ1983؛ (8) محمدبن احمد ذهبى، دیوان الضعفاء و المتروكین، بیروت 1408/1988؛ (9) همو، الكاشف فى معرفة منله روایة فى الكتب السّتّة، چاپ عزتعلى عید عطیه و موسى محمدعلى موشى، قاهره 1392/1972؛ (10) همو، میزان الاعتدال فى نقد الرجال، چاپ علیمحمد بجاوى، قاهره 1963ـ1964، چاپ افست بیروت (بیتا.)؛ (11) سمعانى؛ (12) سلیمانبن احمد طبرانى، المعجم الكبیر، چاپ حمدى عبدالمجید سلفى، چاپ افست بیروت 1404ـ?ـ14؛ (13) یوسفبن عبدالرحمان مِزّى، تهذیب الكمال فى أسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت 1422/ 2002.