responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6202

 

حسین‌الخلیع ، شاعر دربار عباسى در قرن دوم و سوم. كنیه‌اش ابوعلى بود و از او با نامهاى حسین‌بن‌الضحاك، حسین‌بن الضحاك الخلیع و حسین‌بن الضحاك الباهلى هم یاد شده است. خلیع (بی‌پروا و اهل لهوولعب) و اَشقَر (بور؛ ابن‌منظور؛ زبیدى، ذیل «خلع»، «شقر») از القاب او بود (طبرى، سلسله 3، ص 899، 941، 1256؛ مسعودى، ج 5، ص 40؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 7، ص 146). نام جدّ وى یاسر ذكر شده است (ابوالفرج اصفهانى، همانجا). حسین‌الخلیع با سلیمان‌بن ربیعه باهلى یا سلمان‌بن ربیعه باهلى پیوند ولاء داشت كه خود گاه به این ولاء اعتراف، و گاه آن را انكار كرده است (طبرى، سلسله 3، ص 941؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 7، ص 146ـ147؛ ابن‌خلّكان، ج 2، ص 162). او را پسرخاله محمدبن حازم باهلى* نیز دانسته‌اند (براى نمونه رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج 7، ص 146).

وى در بصره در قبیله بنی‌مجاشع متولد شد و در زادگاهش پرورش یافت. اصل او از خراسان بود (ابوالفرج اصفهانى، ج 7، ص 146ـ147). خطیب بغدادى (ج 8، ص 595) تاریخ ولادت او را 162 آورده، اما حسین‌الخلیع گفته است كه مرگ شعبةبن حجاج را در سال 160 به یاد می‌آورد (ابوالفرج اصفهانى، ج 7، ص 225).

او در شعر از شاگردان والبةبن حُباب* بود (ابن‌معتز، ص 271). از كودكى باابونُواس* دوست و هم‌بازى بود، با او در بصره آموزش دیده بود و با او در مجلس ادبا حاضر می‌شد (ابوالفرج اصفهانى، ج 7، ص 163؛ آمدى، ص 113).

حسین‌الخلیع قبل از برافتادن برمكیان*، هم‌نشین هارون‌الرشید بود و در زمان وى از بصره به بغداد رفت و هم‌نشین صالح‌بن رشید شد (ابوالفرج اصفهانى، همانجا؛ صفدى، ج 12، ص 379). او از 188، پیش از خلافت محمد امین، ندیم وى و تا زمان مرگ امین ملازمش بود (طبرى، همانجا؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 7، ص 146، 164؛ خطیب بغدادى، همانجا) و پس از مرگ امین، روزگار خود را با عطایاى وى می‌گذراند (ابوالفرج اصفهانى، ج 7، ص 205). هنگامی‌كه مأمون از خراسان به بغداد رفت، حسین‌الخلیع با آنكه وى را در زمان مرگ امین هجو كرده بود، به همراه دیگر شاعران به دیدارش رفت و با آنكه خلیفه او را بخشید و دستور داد مقررى او و عواید به تعویق افتاده‌اش را به او بپردازند، او را به خدمت نپذیرفت (همان، ج 7، ص 148، 166). حسین پس از آنكه از جانب مأمون طرد شد، به بصره رفت و تا پایان خلافت مأمون در آنجا ماند و به حسن‌بن سهل* پناه برد و او را مدح كرد (همان، ج 7، ص 148، 177).

معتصم، در زمان خلافت خود، براى دلجویى، او را از بصره فراخواند و حسین نیز مدحیه‌اى سرود كه در قبال آن، خلیفه صله فراوانى به او داد (همان، ج 7، ص 152ـ153).

حسین از 25 سالگى در خدمت خلفاى عباسى و در هم‌نشینى با آنان همپایه اسحاق موصلى* بود، خلفا را مدح و در مجالس لهو و لعب و تفریحات و شكار آنان شركت می‌كرد (رجوع کنید به طبرى، سلسله 3، ص 1365؛ مسعودى، ج 5، ص40؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 7، ص 154، 156، 158، ج 9، ص 303؛ شابشتى، ص 56؛ خطیب بغدادى، همانجا). خلفا نیز او را اكرام و احترام می‌كردند: متوكل با اینكه حسین‌الخلیع كهن سال بود، او را رها ننمود و منتصر نیز دیون او را پرداخت و از وى خواست تا احتیاجات خود را بنویسد (ابوالفرج اصفهانى، ج 7، ص 225، ج 9، ص 303). شاهزادگان عباسى نیز از مجالست با وى بهره‌مند بودند، اما خلفا او را به سبب این هم‌نشینى مؤاخذه می‌كردند (همان، ج 7، ص 163، 226؛ شابشتى، ص 34ـ35). حسین الخلیع تا دوران خلافت مستعین با خلفا بود. وى در سال 250 درگذشت (خطیب بغدادى، همانجا؛ ابن‌اثیر، ج 7، ص 135ـ136).

حسین‌الخلیع بسیار لاابالى، اما نكته‌سنج و دقیق بود (ابوالفرج اصفهانى، ج 7، ص 155؛ آمدى، ص 113؛ شابشتى، ص 55). اشعارش شفاف و بدون تكلف بود و از بهترین اشعار دربار عباسى به شمار می‌آمد (رجوع کنید به ابن‌معتز، ص 269؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 7، ص 146، 151، 170). با وجود تغییر در حكومت و همچنین تغییرات بنیادین شعر در قرن دوم و سوم، او تمام خلفا را مدح می‌كرد (طه حسین، ج 2، ص 499ـ500) تا آنجا كه یكى از برترین شاعران مُحْدَثین (براى اطلاع درباره محدثین رجوع کنید به مولّد*) به شمار رفته است (ابوالفرج اصفهانى، ج 7، ص 152). شعر او مورد توجه آوازخوانان بود و در مجلس خلفا خوانده می‌شد (رجوع کنید به همان، ج 7، ص150، 156، و جاهاى دیگر). طه حسین (ج 2، ص 501) موسیقى اشعار وى را متأثر از اشعار ولیدبن یزید* (حك : 125ـ126) دانسته است. او را به لحاظ خمریه‌سرایى، در زمره شاعرانى چون ابونؤاس قرار داده‌اند (رجوع کنید به ابن‌معتز، ص 271؛ صولى، ص 114). ابونؤاس تعابیر ابداعى حسین را درباره شراب گرفته و به خود اختصاص داده و به همین سبب، در نقل اشعار آن دو، اشتباهاتى پیش آمده است (ابوالفرج اصفهانى، ج 7، ص 146، 155ـ156). او در تغزل سرآمد، و تمامى مغازلاتش، غزل مذكّر بود (رجوع کنید به همان، ج 7، ص 174ـ175،180، 183، و جاهاى دیگر).

وى قصاید خوب و بسیارى در رثاى محمد امین دارد (رجوع کنید به طبرى، سلسله 3، ص 941ـ943؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 7، ص150، 166). محسن‌امین (ج 6، ص 42ـ43) یكى از این قصاید را (رجوع کنید به طبرى، همانجا؛ ابن‌اثیر، ج 6، ص 289ـ290) در رثاى امام حسین علیه‌السلام دانسته و با دقت نظر و تعمق در كلمات این قصیده، احتمال تشیع شاعر را مطرح كرده است. حسین الخلیع در هجو مأمون، مسلم‌بن ولید (متوفى 208) و دیگران نیز اشعارى دارد (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج 7، ص 146، 150، 167ـ168، و جاهاى دیگر). ابوالعَتاهیه (متوفى 211) او را، به‌سببِ هجو مأمون، سرزنش كرده است (رجوع کنید به همان، ج 7، ص 211). از اشعار ملیح حسین الخلیع، وصف طبیعت است (رجوع کنید به شابشتى، ص 54ـ55، 59ـ60، و جاهاى دیگر). قصایدى نیز در وصف كَشتى، محاصره بغداد توسط نیروهاى مأمون و جنگ عمّوریة بین معتصم و پادشاه روم سروده است (رجوع کنید به طبرى، سلسله 3، ص 872، 905ـ906، 1256؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 7، ص 195ـ196). ابیاتى از وى در تاریخ ابن‌عساكر (ج 14، ص 71ـ78) و الكامل ابن‌اثیر (ج 6، ص 289ـ293، ج 7، ص 495) موجود است. به نوشته ابن‌معتز (همانجا)، شمار اشعار وى بسیار است. ابن‌ندیم (ص 186) تعداد آن را 150 برگ ثبت كرده است. عبدالستار احمد فراج بخشى از اشعار حسین‌الخلیع را در 1339ش/1960 در بیروت به چاپ رسانده است (سزگین، ج 2، جزء4، ص 75).


منابع :
(1) حسن‌بن بشرآمدى، المؤتلف و المختلف فى اسماء الشعراء و كناهم و القابهم و انسابهم و بعض شعرهم، در محمدبن عمران مرزبانى، معجم‌الشعراء، چاپ ف. كرنكو، بیروت 1402/1982؛
(2) ابن‌اثیر؛
(3) ابن‌خلّكان؛
(4) ابن‌عساكر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی‌شیرى، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ2001؛
(5) ابن‌معتز، طبقات‌الشعراء، چاپ عبدالستار احمد فراج، (قاهره 1375/ 1956)؛
(6) ابن‌منظور؛
(7) ابن‌ندیم (تهران)؛
(8) ابوالفرج اصفهانى؛
(9) امین؛
(10) خطیب بغدادى؛
(11) محمدبن محمد زبیدى، تاج‌العروس من جواهر القاموس، ج 12، چاپ مصطفى حجازى، كویت 1393/ 1973، چاپ افست بیروت (بی‌تا.)، ج 20، چاپ عبدالكریم عزباوى، كویت 1403/1983؛
(12) فؤاد سزگین، تاریخ التراث‌العربى، ج 2، جزء4، نقله الى العربیة عرفه مصطفى، ریاض 1403/ 1983؛
(13) علی‌بن محمد شابشتى، الدیارات، چاپ كوركیس عوّاد، بیروت 1406/1986؛
(14) صفدى؛
(15) محمدبن یحیى صولى، اشعار اولاد الخلفاء و اخبارهم من كتاب‌الاوراق، چاپ هیورث دن، بیروت 1399/1979؛
(16) طبرى، تاریخ (لیدن)؛
(17) طه حسین، المجموعة الكاملة لمؤلفات الدكتور طه حسین، ج 2، بیروت 1980؛
(18) مسعودى، مروج (بیروت).

/ سكینه فتاحی‌زاده /

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6202
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست