responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6174

 

حسن دوم ، دومين پادشاه كشور مغرب (حك: 1340ـ 1373ش/ 1961ـ1994) بعد از استقلال كشور، از سلسله علويان*. او در 18 تير 1308/ 9 ژوئيه 1929 در مغرب به‌دنيا آمد و زبان عربى، تعليمات دينى و علوم قرآنى را تحت نظارت پدرش، سلطان محمد پنجم* فراگرفت. در 1320ش/ 1941، تحصيلات متوسطه خود را در مدرسه سلطنتى (المعهد السلطانى) آغاز كرد و در 1327ش/1948 ديپلم تحصيلات عالى گرفت. در 1330ش/ 1951 از مدرسه عالى مطالعات قضايى (المعهد العالى للدراسات القانونية)، كه تحت نظارت دانشكده حقوقِ دانشگاه بوردو فرانسه بود، مدرك كارشناسى حقوق دريافت كرد (كتانى، ص 18ـ 23، 30ـ32؛ عبدالوهاب‌بن منصور، ج 1، ص 25، 37ـ38، 111ـ112).

با افزايش تنش در مناسبات مغرب با استعمار فرانسه، در 29 مرداد 1332/ 20 اوت 1953 دولت فرانسه خانواده سلطنتى مغرب را ابتدا به جزيره كرس در درياى مديترانه، و سپس به ماداگاسكار تبعيد كرد (حسن دوم، 1415، ص 83ـ 85؛ لاندو، ص 48ـ49). در پى مذاكرات خانواده سلطنتى با دولت فرانسه، كه حسن در آن نقش مؤثرى داشت، دولت فرانسه در آبان 1334/ نوامبر 1955 خانواده سلطنتى را به مغرب بازگرداند (لاندو، ص 49ـ51). پس از استقلال مغرب در 1335ش/ 1956، حسن به فرماندهى ستاد ارتش سلطنتى منصوب شد و در 18 تير 1336/ 9 ژوئيه 1957 رسماً وليعهد مغرب گرديد. در 1339ش/ 1960،پدرش منصب نخست‌وزيرى را شخصاً در اختيار گرفت و حسن را معاون خود كرد. پس از فوت سلطان محمد در 7 اسفند 1339/ 26 فوريه 1961، حسن در 12 اسفند/ 3 مارسِ همان سال پادشاه مغرب شد (همان، ص 52، 54، 60؛ عبدالوهاب‌بن منصور، ج1، ص 184، 198، 239؛ كتانى، ص 41ـ44).

حسن دوم در نخستين اقدام خود، قانون اساسى جديدى را در همه‌پرسى 16 آذر 1341/ 7 دسامبر 1962 به تصويب رساند. براساس اصول قانون اساسى جديد، نظام مشروطه سلطنتى در مغرب ايجاد شد. در اين قانون ضمن به رسميت شناختن حاكميت نظام دموكراتيك، تكثر احزاب مجاز شمرده شد و مجلس از اتحاد دو مجلس نمايندگان و مجلس مستشاران (مجلس‌المستشارين) تشكيل شد (بالتا، ص 122؛ دساتيرالدول العربية، ص 515ـ516؛ مهابه، 1999، ص 173). اما اين تغييرات بيشتر جنبه صورى داشتند، زيرا عزل و نصب نخست‌وزير و وزيران و همچنين فرماندهى ارتش در اختيار اوبود. در نتيجه، قدرت باز هم در دست وى قرار گرفت و او به تضعيف مخالفان خود پرداخت (رجوع کنید به بالتا، همانجا؛ جابرى، ص 18). به دنبال برگزارى انتخابات مجلس در 27 ارديبهشت 1342/ 17 مه 1963، حزب اتحاد ملى نيروهاى خلق (حزب الاتحاد الوطنى للقُوات الشَعبية) كه از مخالفان حكومت حسن دوم بود، موفق شد 28 كرسى را به‌دست آورد. در 25 تير 1342/ 16 ژوئيه 1963، به دستور حسن دوم بسيارى از اعضاى اين حزب، از جمله رهبران آن، به اتهام تلاش براى براندازى سلطنت، دستگير و زندانى شدند. مهدى بِن‌بَرَكه*، از رهبران اين حزب، غياباً به مرگ محكوم شد و در 1344ش/ اكتبر 1965 در پاريس به‌دست عوامل حسن دوم به قتل رسيد (>خاورميانه و شمال افريقا 2002<، ص 767؛ جابرى، همانجا؛ برس، ص 150ـ151؛ بالتا، ص 124).

حسن دوم قانون اساسى ديگرى را در 2 مرداد 1349/ 24 ژوئيه 1970 در همه‌پرسى به‌تصويب رساند كه براساس آن، از اختيارات مجلس كاسته میشد و قوه مجريه تقويت می گرديد. با تصويب اين قانون، كشور دستخوش ناآراميها و شورشهاى مخالفان شد و حسن‌دوم در 19 تير 1350/ 10 ژوئيه 1971، مورد سوءقصد نافرجام قرار گرفت. حسن دوم براى آرام كردن اوضاع كشور، در همه‌پرسى 11 اسفند 1350/ اول مارس 1972 قانون اساسى جديدى را به تصويب رساند كه به مجلس نمايندگان اختيارات بيشترى میداد (حسن‌دوم، 1415، ص 134؛ >خاورميانه و شمال افريقا 2002<، ص 768؛ بالتا، ص 125، 127)، اما پس از مدت كوتاهى مجلس را منحل كرد، كه سبب تشديد ناآراميها گرديد. در 15 مرداد 1351/ 6 اوت 1972، محمد أفقير، يكى از نظاميان برجسته، به هواپيماى حامل پادشاه كه از فرانسه به كشور باز می گشت، حمله‌اى نافرجام كرد. پس از آن، پنج سال در كشور وضع فوق‌العاده برقرار شد و دانشگاهها نيز مدتى تعطيل شدند (پنل، ص 333؛ بالتا، همانجا؛ حسن دوم، 1993، ص 103ـ104).

با توجه به اين رويدادها، حسن دوم از 1352ش/ 1973 كوشيد، با ايجاد فضاى بازسياسى، مخالفان را در امور سياسى كشور مشاركت دهد. در اين دوره، آزادى فعاليتهاى مطبوعاتى و احزاب گسترش يافت، اين امر باعث شد كه احزاب مخالف، بسيارى از كرسيهاى مجلس را به دست آورند و در دولتى كه در مهر/ اكتبر همان سال تشكيل شد، حضور يابند (بالتا، ص 128؛ >خاورميانه و شمال افريقا 2002<، ص 770).

در اواخر دهه 1350ش/1970، كشور مغرب دچار بحران اقتصادى شديدى شد كه اعتراضات شديد مردم را به همراه داشت. حسن دوم براى خروج از اين بحران، يارانه‌هاى غيرضرورى را كاهش داد يا حذف نمود، بسيارى از شركتها را به بخش خصوصى واگذار كرد و زمينه را براى تجارت آزاد مهيّا ساخت. با اين اقدامات، هزينه‌هاى دولت كاهش يافت و كشور بحران را پشت سر گذاشت (بالتا، ص 133ـ134).

در اوايل دهه 1360ش/1980، عبدالسلام ياسين، رهبر حزب اسلام‌گراى جماعت عدل و احسان (جماعةالعدل و الاحسان)، به صراحت با پادشاهى حسن دوم مخالفت كرد و با ارسال نامه‌اى با عنوان «اسلام يا طوفان» براى حسن دوم، وى را به توبه و استغفار دعوت كرد. حسن دوم نيز، در واكنش، به سركوب احزاب اسلام‌گرا پرداخت. در نتيجه، بسيارى از اعضاى احزاب اسلام‌گرا به اعدام و زندان محكوم شدند (قرنفل، ص 97، 122ـ123؛ طوزى، ص 59ـ61، 64ـ65).

حسن دوم در 13 شهريور 1371/ 4 سپتامبر 1992 اصلاح قانون اساسى را به همه‌پرسى گذاشت كه به تأييد بيشتر رأی دهندگان رسيد. براساس اين اصلاحات، پادشاه برخى از اختيارات خود را به دولت و مجلس واگذار میكرد، اما احزاب مخالف خواهان تغييرات اساسى بودند، در نتيجه همه‌پرسى را تحريم كردند (مهابه، 1992، ص 221، 226ـ227). حسن‌دوم براى كسب رضايت احزاب مخالف، در 15 آبان 1372/ 6 نوامبر 1993 به آنها پيشنهاد كرد كه دولت تشكيل دهند، اما آنها نپذيرفتند. در انتخابات مجلس در 1376ش/ نوامبر 1997، احزاب مخالف ــ كه ائتلافى به نام تجمع دموكراتيك (الكُتلة الديمقراطية) تشكيل داده بودندــ موفق شدند بيشتر كرسيهاى مجلس را به دست آورند؛ بنابراين، حسن دوم در اقدامى بی سابقه عبدالرحمان يوسفى، رهبر حزب اتحاد سوسياليستى نيروهاى خلق (حزب‌الاتحاد الاشتراكى للقوات الشعبية) را به نخست‌وزيرى برگزيد (احمد دياب، ص 193، 195؛ مدينى، ص 118).

حسن دوم از زمان آغاز بحران سوئز* در 1335ش/1956، در منازعه اعراب و اسرائيل اثرگذار بود. وى به نابودى رژيم اسرائيل رأى نمیداد و معتقد بود عربها و يهوديان بايد به توافق برسند و در كنار يكديگر به صورت مسالمت‌آميز زندگى كنند. او براى تحقق نظر خود، بارها با رهبران رژيم صهيونيستى ديدار كرد (مهنا، ص 335ـ336؛ حسن دوم، 1993، ص 151ـ152). حسن دوم در 1361ش/ سپتامبر 1982 در اجلاس اتحاديه عرب در شهر فاس، به همراه ديگر سران كشورهاى عربى، از طرح صلح ملك فهد، پادشاه عربستان سعودى، كه در آن بر عقب‌نشينى اسرائيل از سرزمينهاى اشغالى و تشكيل دو كشور مستقل اسرائيل و فلسطين تأكيد شده بود، حمايت كرد (مهنا، ص 268ـ272؛ حسن دوم، 1993، ص 170).

مسئله صحراى غربى، مهم‌ترين موضوع در سياست خارجى مغرب در دوران سلطنت حسن دوم به‌شمار می رفت. وجود منابع غنى فسفات در صحراى غربى، سبب شد تا حسن دوم، به منظور تحكيم موقعيت خود در داخل كشور و بهبود اوضاع اقتصادى، با جديت در پى انضمام صحراى غربى، كه مستعمره اسپانيا و فرانسه بود، به مغرب باشد. با افزايش تنش بين مغرب و اسپانيا، در دادگاه بين‌المللى لاهه ادعاى مغرب درباره صحراى غربى مردود دانسته شد. اما حسن دوم در يك جشن ملى، پيروزى بزرگ ملت مغرب را تبريك گفت و دو روز بعد، در 15 آبان 1354/ 6 نوامبر 1975، راه‌پيمايى بزرگى با عنوان راه‌پيمايى سبز (المسيرة الخضراء)، با حضور 000، 350 نفر، به طرف صحراى غربى برگزار كرد كه سه روز به طول انجاميد (سريع‌القلم، ص 37، 41ـ45؛
پنل، ص 339؛
حسن دوم، 1415، ص 269ـ272؛
مهابه، 1996، ص 156). سرانجام، براثر فشار امريكا و فرانسه، سه كشور اسپانيا، مغرب و موريتانى موافقت‌نامه مادريد را امضا كردند. براساس آن، 3/ 2 شمالىِ صحراى غربى در اختيار مغرب و 3 /1 جنوبىِ آن به موريتانى ضميمه شد و دولت اسپانيا موافقت كرد تا در 9 اسفند 1354/ 28 فوريه 1976 صحراى غربى را ترك كند و در عوض، منافع اسپانيا در منطقه شمال غربى افريقا تأمين شود؛
اما پوليساريو* اين موافقت‌نامه را به‌رسميت نشناخت (مختارى امين، ص176؛
سريع‌القلم، ص 45، 88ـ89، 115؛
شه‌ورى، ص305). حسن دوم در 1360ش/1981 و در پى نشست سازمان وحدت آفريقا*، براى تعيين سرنوشت مردم صحراى غربى با همه‌پرسى موافقت نمود؛
اين همه‌پرسى هيچگاه برگزار نشد. در نتيجه، به‌رغم تلاشهاى سازمان ملل، مسئله صحراى غربى تا پايان حكومت حسن‌دوم لاينحل ماند (مهابه، 1997، ص126ـ 129).

مناسبات حسن دوم با رهبران الجزاير، همواره با فراز و نشيب همراه بود. پس از استقلال الجزاير در 1341ش/ 1962، دو كشور دچار اختلافات مرزى شدند كه به جنگ معروف به حرب الرِّمال (جنگ شنزار) در مهر 1342/ اكتبر 1963 انجاميد. اين جنگ با دخالت سازمان وحدت افريقا فيصله پيدا كرد و حسن دوم و هُوارى بومدين* در اجلاس سازمان وحدت افريقا در 1351ش/ ژوئن 1972 در رباط، تفاهم‌نامه امضا كردند و از ارديبهشت 1367/ مه 1988 مناسبات سياسى خود را از سر گرفتند (بالتا، ص 215ـ216، 219، 250).

حسن دوم در ابتداى دوران حكمرانی اش، با شوروى مناسبات گسترده‌اى برقرار كرد و كمكهاى اقتصادى بسيارى از اين كشور دريافت نمود. شوروى دومين كشور صادركننده نفت خام به مغرب و يكى از بزرگ‌ترين واردكنندگان فسفات از اين كشور بود. حاد شدن مسئله صحراى غربى و موضع‌گيرى مبهم شوروى در اين‌باره، سبب شد كه مناسبات مغرب با غرب، به ويژه ايالات متحده امريكا، گسترش يابد. مغرب براى حضور نيروهاى واكنش سريع امريكا، پس از انقلاب اسلامى ايران، و براى تضمين دفاع از كشورهاى نفت‌خيز عربى خليج‌فارس، تسهيلاتى فراهم نمود و پس از فروپاشى اتحاد شوروى، كاملاً به امريكا گرايش يافت (پنل، ص 373؛
سريع‌القلم، ص 77، 101ـ 104؛
عزتى، ص 198). حسن دوم همچنين مناسبات خوبى با اسپانيا و فرانسه برقرار كرد. فرانسه بزرگ‌ترين سرمايه‌گذار در مغرب گرديد و مغرب نيز در تحقق اهداف راهبردى فرانسه در غرب افريقا و مديترانه غربى و تنگه جبل طارق، نقش مهمى برعهده گرفت (مختارى امين، ص 176؛
پنل، ص 311).

برخى از مهم‌ترين فعاليتهاى حسن دوم در عرصه سياست خارجى عبارت بودند از: ايجاد تفاهم ميان مصر و اسرائيل در 1355ش/1976، اعزام نيروهاى حافظ صلح به زئير (كنگوى دموكراتيك) در 1357ش/ 1978، دعوت از محمدرضا پهلوى، كه پس از اوج‌گيرى انقلاب اسلامى، كشور را در 26 دى 1357 به مقصد مصر ترك كرده و سپس در 26 بهمن 1357 وارد مغرب شد (درباره روابط صميمى و دوستانه حسن دوم با وى رجوع کنید به حسن دوم، 1993، ص 133ـ 139)، محكوم كردن شوروى در تصرف افغانستان در 1358ش/ 1979، حمايت از عراق در جنگ عراق با ايران* (31شهريور 1359ـ 27 تير 1367)، و اعزام نيروهاى نظامى به خليج‌فارس در جنگ عراق با كويت* در 1369ش/ 1990. او فعالانه از ورودِ مجدد مصر به سازمان كنفرانس اسلامى* در دى 1365/ ژانويه 1987، و پيوستن مجدد مصر به اتحاديه عرب* در 2 خرداد 1368/ 23 مه 1989 در كازابلانكا حمايت كرد (همان، ص 135ـ136؛
پنل، ص 337؛
عزتى، ص 197ـ199؛
ميرفندرسكى، ص 84).

حسن دوم در يكم مرداد 1373/ 23 ژوئيه 1994 براثر بيمارى قلبى درگذشت و پسر ارشدش، محمد ششم، جانشين او گرديد (مختارى امين، ص 156ـ157؛
پنل، ص 375).


منابع :
(1) احمد دياب، «الانتخابات التشريعية المغربية»، السياسة الدولية، ش 132 (آوريل 1998)؛
(2) پل بالتا، مغرب بزرگ از استقلالها تا سال 2000، ترجمه عباس آگاهى، تهران 1370 ش؛
(3) محمدعابد جابرى، «المغرب... الى اين؟ مستقبل التجربة الديمقراطية فى المغرب»، المستقبل العربى، سال 21، ش 1 (ژانويه 1999)؛
(4) حسن دوم، شاه مراكش، التحدى، (رباط) 1415/ 1995؛
(5) همو، ذاكرة ملك‌الحسن الثانى، اجرى الحوارات: ايريك لوران، (رباط) 1993؛
(6) دساتير الدول‌العربية، بيروت : مركز بيروت للابحاث و المعلومات، 2005؛
(7) محمود سريع‌القلم، نظام بين‌الملل و مسئله صحراى غربى، تهران 1369ش؛
(8) احمد شه‌ورى، ديپلماسى بحران، تهران 1375ش؛
(9) محمد طوزى، الملكية و الاسلام السياسى فی المغرب، ترجمة محمد حاتمى و خالد شكراوى، دارالبيضاء 2001؛
(10) عبدالوهاب‌بن‌منصور، الحسن‌الثانى : حياته و جهاده‌ و منجزاته، ج 1 ، رباط 1389/1969؛
(11) عزت‌اللّه عزتى، جغرافياى سياسى جهان اسلام، قم 1378ش؛
(12) حسن قرنفل ، المجتمع‌المدنى و النخبة السياسية، بيروت 2000؛
(13) محمد كتانى، شخصية الحسن‌الثانى : فى ابعادها و مناقبها، دارالبيضاء 1421/2000؛
(14) مرتضى مختارى امين، مراكش، تهران: وزارت امور خارجه، دفتر مطالعات سياسى و بين‌المللى، 1378ش؛
(15) توفيق مدينى، «المغرب: الانتقال الهادىء الى  الديمقراطية التعاقدية‘»، شؤون الاوسط، ش 70 (مارس 1998)؛
(16) احمد مهابه، «الاصلاحات الديمقراطية و الدستورية فی المغرب»، السياسة الدولية، ش 110 (اكتبر 1992)؛
(17) همو، «مبادرة عاهل المغرب بين التنمية و محاربة المخدرات»، همان، ش 125 (يوليو 1996)؛
(18) همو، «مستقبل‌المغرب بعد رحيل‌الملك حسن»، همان، ش 138 (اكتبر 1999)؛
(19) همو، «مشكلةالصحراء الغربية فى غرفة الانعاش»، همان، ش 130 (اكتبر 1997)؛
(20) عبدالعزيز مهنا، فلسطين و اسرائيل، (رياض) 1415/1994؛
(21) احمد ميرفندرسكى، ديپلماسى و سياست خارجى ايران از سوم شهريور 1320 تا 22 بهمن :1357 احمد ميرفندرسكى در گفتگو با احمد احرار، تهران 1382ش؛


(22) Richard M. Brace, Morocco, Algeria, Tunisia, Englewood Cliffs, N. J. [c 1964];
(23) Rom Landau, Hassan II: king of Morocco, London 1962;
(24) The Middel East and North Africa 2002, 48th ed., London: Europa publications, 2002;
(25) C. R. Pennell, Morocco since 1830, NewYork 2000.

/ احمد بخشى /



تصاویر این مدخل:
حسن دوم منبع:www.unesco.org 1.feb. 2009

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6174
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست