حسامالدین خویى ، شهرت حسنبن عبدالمؤمن خویى، متخلص به حسام، ملقب به حسامالدین و مظفرى، نویسنده، شاعر و منشى نیمه دوم سده هفتم. آگاهى ما از زندگى وى براساس آثار خود اوست. وى در شهر خوى به دنیا آمد. پس از حمله مغول، به آسیاى صغیر مهاجرت كرد، زیرا امنتر بود و دانشمندان بسیارى به آنجا كوچ میكردند (نصیرى و عاشرزاده، ص200ـ201). او چندى در ماردین عراق به سر برد و سپس به دربار چوپانیان در شهر قَسْطَمونى (رجوع کنید به چوپان اوغوللارى*) راه یافت و منشى دربار مظفرالدین یولوق ارسلانبن الپیوركبن امیر حسامالدین چوپان و مداح او شد و از او لقب مظفرى گرفت (آقاسى، ص 496؛ آقابزرگ طهرانى، ج 9، قسم 1، ص236، توضیحاینكه در نسخه دستنویس الذریعة به حسامالدین خویى اشاره نشده است) و نزهةالكُتّاب را به نام وى نوشت (حاجیخلیفه، ج 2، ستون 1945؛ علینقى منزوى، ص 126). حسامالدیندر روزگار خود شهرت فراوانیداشت (رجوع کنید به حسامالدین خویى، ص159). بیشتر زندگى وى در شهر سیواس گذشت (رجوع کنید به همان، ص132). او دانشمند و سخنور بود و به پژوهش در متون فارسى و عربى و تركى میپرداخت (رامیان و همكاران، ص82).
نثر وى، چون همه منشیان آن روزگار، متصنع و متكلف است كه امتیاز به شمار میآمده است (براى نمونه رجوع کنید به حسامالدین خویى، ص 157ـ159، 225ـ227؛ نیز رجوع کنید به نصیرى و عاشرزاده، ص 202).
از دیوان حسامالدین ــكه خود در مقدمه ملتمسات (ص 131) به آن اشاره كرده است ــ اثرى در دست نیست. حاجیخلیفه (ج 2، ستون 1518) از كتاب كنزاللطایف او نامبرده كه در فن انشا و شامل 49 نامه بوده است. صغرى عباسزاده هفت اثر فارسى حسامالدین (سه اثر به نظم و چهار اثر به نثر) را تصحیح كرده و در مجموعه آثار حسامالدین خویى به چاپ رسانده است (تهران 1379ش). این آثار، به ترتیب سال تألیف، عبارتاند از :
1) نزهةالكُتّاب و تحفةالاحباب، تألیف در محرّم 684. وى این كتاب را به مظفرالدین یولوق ارسلان هدیه كرده است. این اثر مشتمل بر چهار بخش است: صد آیه قرآنى در اغراض گوناگون، صد سخن از حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، صد سخن از خلفا و كلمات قصار و صد بیت عربى كه به نظم فارسى ترجمه شده است (رجوع کنید به حسامالدین خویى، ص 159ـ 160؛ احمد منزوى، ج 4، ص 2480). پس از بخش چهارم، مؤلف قصیدهاى را كه در مدح یولوق ارسلان سروده، آورده است (رجوع کنید به حسامالدین خویى، ص 217ـ219؛ نیز رجوع کنید به ریاحى، ص 59). بیشترین صنعت بدیعى به كار رفته در این اثر، تضمین مزدوج (صنعت ازدواج) است (رجوع کنید به حسامالدین خویى، مقدمه عباسزاده، ص 30). این اثر با گلستان سعدى وجوه مشتركى دارد كه در مقدمه مجموعه آثار حسامالدین خویى (ص 31ـ34) به پارهاى از آنها اشاره شده است.
2) قواعدالرسائل و فرائدالفضائل، در فن ترسّل و نامهنگارى، تألیف در رجب 684. حسامالدین این كتاب را به درخواست دوستانش، كه اثرى سادهتر از او میخواستند، بهنام امیرمحمودبن مظفرالدین یولوقارسلاننوشت (رجوع کنید به حسامالدینخویى،ص225ـ 226؛ تربیت، ص113ـ114). در این رساله، لقبِ اركان دولت و اصحاب مناصب را در خطاب به آنان ذكر كرده و نیز عباراتى درخور براى پایانِ نامهها و فرمانها آورده است (رجوع کنید به ریاحى، ص59). بخشیاز این رساله بهفارسىِ سره است (علینقى منزوى، ص127). محمدعلى تربیت نامهاى از آن را كه به فارسى سره است، در كتاب دانشمندان آذربایجان (ص 114) گنجانده است.
3) رسومالرسائل و نجومالفضائل، در فن انشا و ترسّل، تألیف در 690، در چهار بخش: در مقدمات فن مراسلات در ده اصل؛ در مكاتبات اخوان، مشتمل بر ده نامه با پاسخ آنها؛ در تقریرات دیوانى به افراد در مناصب گوناگون؛ و در تقریرات شرعى، كه شامل دو محضر و یك آزادنامه و عهدنامه است (رجوع کنید به حسامالدین خویى، ص 345ـ346، نیز رجوع کنید به مقدمه عباسزاده، ص 39ـ40). در این رساله علاوه بر عنوانها، نمونههایى از فرمانها هم آورده شده كه براى آگاهى از وظایف صاحبمنصبان آن روزگار داراى اهمیت است (نیز رجوع کنید به ریاحى، همانجا). بخشى از این اثر به كوشش عدنان صادق ارزى، محقق ترك، در 1342ش/ 1963 در آنكارا به چاپ رسیده است (ریاحى، همانجا؛ افشار، ص 1071).
4) غُنْیةالكاتب و مُنْیةالطالب، در فن انشا، تألیف در 709، در دو بخش: مقدمات كتابت و مكاتبات اخوان، كه هر كدام شامل یك مقدمه و یك خاتمه است و عنوانِ خطاب هر كس با توجه به مقام او بیان شده است. بخشى از این اثر به كوشش عدنان صادق ارزى در 1342ش/1963 در آنكارا به چاپ رسیده است (رجوع کنید به ریاحى، همانجا؛ نصیرى و عاشرزاده، ص 206؛ افشار، همانجا).
6) ملتمسات، منظومهاى در خواهش و طلب. حسامالدین در مقدمه آن (ص 131) بیان كرده كه این یك صد و چند قطعه و رباعى را از دیوان خود برگزیده و در ضمن به فضل تقدم انورى ابیوردى در نظم ملتمسات اشاره كرده است. به گفته شفیعى كدكنى (ص 116)، حسامالدین قدیمترین شاعرى است كه كتابى در ملتمسات نوشته است. از ملتمسات نسخههایى در كتابخانههاى معتبر، از جمله لالااسماعیل استانبول و كتابخانه ملى ملك (تهران)، موجود است (نصیرى و عاشرزاده، ص 204؛ نیز رجوع کنید به حسامالدین خویى، همان مقدمه، ص 28ـ29).
7) نصیب الفتیان و نسیبالتبیان، واژهنامه منظوم عربى به فارسى. این فرهنگ به پیروى از نصابالصبیان ابونصر فَراهى (متوفى 640) تنظیم شده و شامل 350 بیت است (حسامالدین خویى، ص 97؛ نیز رجوع کنید به حاجیخلیفه، ج 2، ستون 1957؛ سبحانى، ص202). حاجیخلیفه (همانجا) نام آن را نصیب الفتیان و نشیبالبیان آورده و تربیت (همانجا) آن را نصیب الفتیان و تشیبالبیان ضبط كرده (نیز رجوع کنید به ریاحى، همانجا؛ نصیرى و عاشرزاده، ص 202)، اما علینقى منزوى (ص 126) نصیبالفتیان و نسیبالتبیان را ترجیح داده است (نیز رجوع کنید به حسامالدین خویى، همان مقدمه، ص 22).
منابع : (1) آقابزرگ طهرانى؛ (2) مهدى آقاسى، تاریخ خوى، (تبریز) 1350ش؛ (3) ایرج افشار، نادرهكاران: سوكنامه ناموران فرهنگى و ادبى، 1304ـ1381ش، بهكوشش محمود نیكویه، تهران 1383ش؛ (4) محمدعلى تربیت، دانشمندان آذربایجان، تهران 1314ش؛ (5) حاجیخلیفه؛ (6) حسنبن عبدالمؤمن حسامالدین خویى، مجموعه آثار حسامالدین خویى، چاپ صغرى عباسزاده، تهران 1379ش؛ (7) محمود رامیان، محمد تمدن، و علاءالدین تكش، بزرگان و سخنسرایان آذربایجان غربى، (تهران 1344ش)؛ (8) محمدامین ریاحى، تاریخ خوى، تهران 1372ش؛ (9) توفیق ه . سبحانى، فهرست نسخههاى خطى فارسى كتابخانههاى تركیه، تهران 1373ش؛ (10) محمدرضا شفیعیكدكنى، مفلس كیمیافروش: نقد و تحلیل شعر انورى، تهران 1374ش؛ (11) احمد منزوى، فهرست مشترك نسخههاى خطى فارسى پاكستان، اسلامآباد 1362ـ1370ش؛ (12) علینقى منزوى، فرهنگنامههاى عربى بفارسى، تهران 1337ش؛ (13) بهروز نصیرى و زهرا عاشرزاده، فرهنگ نامآوران خوى: از سده اول تا چهارده هجرى، خوى 1382ش.