responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6074

 

حزب اسلامى افغانستان ، حزب اسلام‌گراى افغانستان، به‌رهبرى گُلبُدین حِكمَتیار. قانون اساسى مصوب 1343ش افغانستان، از طریق آزادى احزاب و مطبوعات و تشكیل اجتماعات، فضاى مناسبى براى رشد جریانها و احزاب سیاسى به‌وجود آورد و از این تاریخ، احزاب چپ و راست در صحنه سیاست و اجتماع كشور، به‌ویژه در كابل، به‌وجود آمدند (اسعدى، ج 1، ص 84).

در چنین اوضاعى، فشار ناشى از سلطه درازمدت خاندان محمدزائى كاهش یافت و باعث شد در افغانستان، به ‌ویژه در میان دانشگاهیان، احزاب ماركسیستى شكل گیرد (فایق، ص 22ـ23). در كابل، ظهور گروههاى چپ با واكنش برخى از استادان دانشگاهى فارغ‌التحصیل الازهر مصر (نظیر غلام محمد نیازى و صبغةاللّه مجددى) و دانشجویان مواجه شد. یكى از این دانشجویان گلبدین حكمتیار بود كه همراه با دانشجویان دیگر در قالب «سازمان جوانان مسلمان»، با انتشار «شب‌نامه جهاد» در 1344ش، مواضع خویش را در مخالفت با جریانات كمونیستى اعلام كردند («اسلامى نهضت»، میثاق ایثار، ش 12، ص 3؛ روآ، 1985، ص 95ـ97). نخستین مؤسسان جریان اسلام‌گراى دانشجویى، كه پایه‌گذاران حزب اسلامى نیز شناخته می‌شوند، عبارت بودند از: عبدالرحیم نیازى، مولوى حبیب‌الرحمان، سیف‌الدین نصرت‌یار، عبدالقادر توانا، غلام ربانى عطیش، سیدعبدالرحمان، گل محمدخان، گلبدین حكمتیار، حبیب‌الرحمان، محمد عمر، عبدالحبیب حنانى، و خواجه محفوظ مسطور. آنان در 1348ش نخستین حلقه دانشجویان مسلمان را پدید آوردند و عبدالرحیم نیازى (متوفى 1350ش)، عملا رهبرى این گروه را در دست داشت. پس از آن پنج تن با عنوان شوراى رهبرى، مسئول تنظیم و ترتیب امور مبارزاتى دانشجویان شدند («اسلامى نهضت»، همان، ش 12، ص 3، ش 13، ص 3؛ حقجو، ص 62). در 1355 و 1356ش، میان جنبش اسلام‌گرایان شكاف ایجاد شد. آن دسته از جوانان مسلمان كه مبارزه قهرآمیز با حكومت وقت افغانستان را در پیش گرفتند، «حزب اسلامى» نامیده شدند و گروهى كه معتقد بودند آمادگى لازم را ندارند و ترجیح می‌دادند با شكیبایى و نفوذ در ارتش كودتا كنند، «جمعیت اسلامى» نام گرفتند. رهبر «حزب اسلامى» گلبدین حكمتیار و رهبر «جمعیت اسلامى» برهان‌الدین ربانى بود. در 1358ش، انشعاب دیگرى در حزب اسلامى رخ داد و مولوى یونس خالص، با جدا شدن از حكمتیار، حزب دیگرى را با همین نام (حزب اسلامى افغانستان) ایجاد كرد (روآ، 1985، ص 105).

ساختار و مرامنامه حزب اسلامى افغانستان. امیر از حیث تشكیلاتى، بالاترین مقام حزب است كه اعضاى شوراى اجرائیه و مركزى، هر چهار سال یك‌بار او را انتخاب می‌كنند. او موظف است در مراعات حدود و احكام و مستحبات شرعى دقیق باشد، از ایجاد دسته‌بندیهاى غیرمجاز خوددارى كند، در مورد اعضاى حزب معلومات كافى و مفصّل و موثق به ‌دست آورد و اعتراضات و شكایات و انتقادات اعضاى حزب را با دقت بشنود (حزب اسلامى افغانستان، ص 105ـ110). شوراى اجرائیه امور اجرایى را در دست دارد. انتخابات داخلى حزب هر چهار سال یك‌بار صورت می‌گیرد و افراد جذب شده باید یك دوره آزمایشى را بگذرانند و با دقت درباره آنان تحقیق شود (مارسدن، ص 31).

باتوجه به زمینه‌ها و اوضاع اجتماعى و سیاسى، مقاصد حزب اسلامى در پاسخ به نیاز زمان و در واكنش به جریان ضددینى در افغانستان و با هدف كارآمد نشان دادن اسلام، مجموعاً در پنج فصل و 110 مادّه تدوین گردید (رجوع کنید به مجله افغان جهاد، سال 1، ش 3، جدى ـ حوت، 1366، ص 34ـ42).

طبق مرامنامه حزب، قرآن و احادیث نبوى، نخستین مرجع قوانین‌اند و در مسائل شرعى مطابق فقه حنفى عمل خواهد شد (همان، ص 34). در زمینه سیاست خارجى، حزب اسلامى مبارزه یكسان با استعمار شرق و غرب را وظیفه اساسى ملتها می‌داند و به‌منظور پایان بخشیدن به آن، نیروها و امكانات موجود خود را به‌كار می‌برد (همان، ص40).

فعالیتها. حلقه جوانان مسلمان در دهه 1350ش، در دوره‌اى به نام دموكراسى، نظر بسیارى از دانشگاهیان را به خود جلب كرد، به‌طورى كه در انتخابات اتحادیه دانشجویان در 1354ش، بیش از دو سوم آرا را به دست آورد (جنگ در افغانستان، ص110؛ «اسلامى نهضت»، همان، ش 20، ص 4). این دستاورد براى جوانان مسلمان كه همواره با نیروهاى چپ افراطى در دانشگاه كابل درگیرى داشتند، اهمیت بسیارى داشت. در درگیرى جناحهاى چپ در 30 خرداد 1351 با مائوئیستهاى گروه شعله جاوید، 24 تن مجروح شدند و یك نفر به ‌قتل رسید («اسلامى نهضت»، همان، ش 24، ص 3؛ جنگ در افغانستان، همانجا). به‌ دنبال آن، دولت وقت افغانستان نُه تن از رهبران جوانان مسلمان، از جمله محمدعمر، سیف‌الدین نصرت‌یار و گلبدین حكمتیار، را دستگیر و به یك سال‌ونیم حبس محكوم كرد («اسلامى نهضت»، همان، ش 25، ص 1؛ عظیمى، ج 1، ص 109). كودتاى 1352ش محمد داوود، كه با حمایت جناح پرچم صورت گرفت، بیش از پیش سوءظن اسلام‌گرایان را برانگیخت. عبدالرحمان نیازى و برهان‌الدین ربانى، از رهبران جنبش، به عنوان آخرین تلاش به داوودخان*، رئیس‌جمهورى افغانستان، روى آوردند و پیشنهاد كردند كه در ازاى قطع رابطه با كمونیستها، از او حمایت نمایند (روآ، 1985، ص 101)، اما داوودخان به این پیشنهاد وقعى ننهاد و حتى قصد جان آنان وهمفكرانشان را نمود. غلام محمد نیازى*، استاد دانشكده الهیات، دستگیر شد اما برهان‌الدین ربانى، گلبدین حكمتیار و احمدشاه مسعود* موفق شدند به پاكستان فرار كنند (فرهنگ، ج 2، ص 23). این گروه مورد توجه مقامات پاكستانى قرار گرفتند و ذوالفقار على بوتو*، نخست‌وزیر وقت آن كشور، در 1354ش از آنان پشتیبانى نمود (احمدرشید، ص 12ـ13). بعد از كودتاى كمونیستى در 1357ش در كابل و سپس مهاجرت وسیع مردم افغانستان به پاكستان، حزب اسلامى و دیگر احزاب مبارز موقعیت مناسبى به ‌دست آوردند. آنان در این زمان اعضاى خود را از میان انبوه آوارگان برگزیدند (رجوع کنید به كوردووز و هریسون، ص 70؛ خسروشاهى، ص 18). از سوى دیگر، سیاست دولت پاكستان مبنى بر اینكه مجاهدان براى ادامه فعالیت و جهاد تنها از طریق یكى از احزاب مستقر در پاكستان می‌توانند اسلحه و كمك دریافت كنند، باعث شد، خواه ناخواه، آوارگان به عضویت یكى از احزاب افغانى مطرح در پاكستان درآیند. حزب اسلامى حكمتیار، كه از مجاهدان پشتیبانى می‌كرد و با حزب جماعت اسلامى پاكستان و دیگر احزاب این كشور نیز مناسباتى داشت، براى جذب نیرو از امكانات بیشترى برخوردار گردید و در عین حال تمایل داشت تا افراد تندرو و جوانانى با تحصیلات عالى، به ویژه تحصیلات فنى، را جذب نماید (مارسدن، ص 31، 34)، اما چون حزب اسلامى اساسآ نماینده بخشى از غَلزاییهاى پشتون* به‌شمار می‌آمد، به لحاظ اجتماعى پایگاه مردمى آن محدود می‌شد (صیقل، ص50)؛ بنابراین، نتوانست به‌صورت حزبى فراگیر دیگر شاخه‌هاى اقوام پشتون یا سایر اقوام را دربرگیرد. با این حال، طرفدارانى در نَنگَرهار، كُندُز، بَغلان (مارسدن، ص 33ـ34)، قندهار، زابل، هِلمند و فَراه به ‌دست آورد (یوسف و ادكین، ص 147).

به‌ علاوه، هواداران غیرپشتون در شمال شرقى كشور از جمله گروههایى از تاجیكان (مانند فرید در كوهستان، و نهضت‌یار در بغلان)، اقوام حاشیه‌نشین مانند بلوچهاى فارسی‌زبان در اطراف كشم به سركردگى عبدالودود و گروهى از ازبكهاى مهاجر را نیز جذب نمود (روآ، 1370ش، ص 338).

از جمله مسائلى كه حزب‌اسلامى افغانستان با آن روبه‌رو شد، درگیرى با دیگر گروههاى مجاهدان بود كه نمونه‌اى از آن در 1368ش در تنگه فَرخار در تَخار رخ داد و در آن سیدجمال (از اعضاى حزب اسلامى)، 36 تن از افراد احمدشاه مسعود، از جمله هفت تن از مقامات ارشد و دوستان صمیمى وى، را به قتل رسانید. احمدشاه مسعود نیز سیدجمال و برادرش و دو مجاهد دیگرِ حزب اسلامى را به ‌دار آویخت (یوسف و ادكین، ص 145).

حزب اسلامى در برابر حكومت دست‌نشانده كمونیستى در كابل و حامى آن (اتحاد جماهیر شوروى سابق)، موضع سرسختانه‌اى داشت و در دوره حاكمیت آن نظام، بین نیروهاى حزب اسلامى و قواى متحد شوروى و افغان درگیریهاى شدیدى به‌وقوع پیوست، اما حمایت وسیع نظامى پاكستان و كشورهاى عربى و غربى از مجاهدان، موجب گسترش و استمرار آن شد. در طول دوره‌اى به‌نام جهاد، حزب اسلامى از حیث دسته‌بندى سیاسى، در صف گروههاى ائتلاف هفت‌گانه پیشاور (از جمله حزب اسلامى خالص، جمعیت اسلامى ربانى و اتحاد اسلامى سیاف) قرار داشت و، در ظاهر، هرگونه مصالحه سیاسى و از جمله مذاكرات ژنو را رد می‌نمود. از نظر نظامى نیز روش خاص خود را در پیش گرفت و به‌جز درگیریهاى مستقیم، به ائتلاف و اتحاد با عناصرى از درون حاكمیت روى آورد، از جمله در كودتاى ژنرال شهنواز تنى، وزیر دفاع دولت نجیب‌اللّه، همكارى كرد (عظیمى، ج 2، ص 405ـ406).

ژنرال تنى و همكارانش، پس از برقرارى رابطه مخفیانه با حزب اسلامى (حكمتیار، 1379ش، ص 52ـ54) به منظور تصاحب قدرت، در 16 اسفند 1368 مناطق مهم كابل، از جمله ارگ، را به‌شدت بمباران كردند و نیروهاى آنها در ارتش نیز دست به اقداماتى زدند، ولى با عملیات نیروهاى وفادار به رئیس‌جمهورى (نجیب‌اللّه)، به‌ویژه افراد وابسته به وزارت امنیت، كودتاى آنان ناكام ماند و ژنرال تنى و دستیارانش به پاكستان گریختند (عظیمى، ج 2، ص 403ـ 420). بعدآ گفته شد كه عربستان سعودى، براى حمایت از این اقدام حزب اسلامى، در اسفند 1368 یكصد میلیون دلار در اختیار حزب اسلامى حكمتیار قرار داده بود (رجوع کنید به احمد رشید، ص 198).

سرانجام، حكومت كمونیستى كابل از درون فروپاشید و هریك از رهبران و اركان آن در پى ائتلاف با مجاهدین برآمدند. سران پشتون جناح خلق (همچون ژنرال رفیع، معاون رئیس‌جمهورى؛ ژنرال اسلم وطن‌جار، وزیر دفاع؛ راز محمد پكتین، وزیر داخله؛ و اسداللّه پیام) از كسانى بودند كه با حزب اسلامى كنار آمدند و راه ورود مجاهدان حزب اسلامى را به كابل باز كردند (عظیمى، ج 2، ص 568ـ569) و مشتركاً ارگ، صدارت (نخست‌وزیرى)، وزارت داخله، وزارت خارجه و دیگر مراكز مهم كابل را اشغال نمودند (حكمتیار، 1379ش، ص 78).

ورود نیروهاى حزب اسلامى به كابل موجب شد تا نیروهاى حكومت كه به احمدشاه مسعود تمایل داشتند، به مقابله با آنان بپردازند. حكمتیار در 10 اردیبهشت 1371 شكست خورد و در اطراف كابل مستقر شد (عظیمى، ج 2، ص 597). نیروهاى حزب اسلامى در پنج جنگ بزرگ و خونین كه در كابل روى داد، به نحوى شركت داشتند. در همین جنگها نیمى از شهر كابل ویران گشت و هزاران تن از مردم این شهر كشته و مجروح شدند (مبارز، ص 112، 119؛ صیقل، ص 54؛ عظیمى، ج 2، ص 624ـ634) و سیصد هزار تن از اهالى كابل نیز وادار به ترك خانه و كاشانه خود گردیدند (مارسدن، ص40).

حزب اسلامى در این مدت به ‌شدت تحت تأثیر حوادث نظامى و سیاسى قرار داشت. این حزب به سرعت موضع سیاسى و نظامى خویش را تغییر داد و به نفع گروهها و ائتلافهاى دیگر، وارد عمل شد. حزب اسلامى، در اوان پیروزى مجاهدین، با بهانه قرار دادن حضور شبه‌نظامیان وابسته به جنبش ملى اسلامى شمال، به رهبرى ژنرال دوستم در كابل، از مشاركت در دولت مجاهدین اجتناب ورزید، ولى دیرى نپایید كه در دى 1372 در یك شوراى هماهنگى با جنبش ملى اسلامى شمال و حزب وحدت اسلامى و جبهه نجات ملى، ائتلاف شكل گرفت و اقدام به عملیات نظامى برضد حاكمان كابل نمود (عظیمى، ج 2، ص 633؛ صیقل، ص 54).

در 1373ش، وجود اوضاع بحرانى در كابل و دیگر مناطق افغانستان، زمینه را براى ظهور گروه جدید طالبان* در عرصه سیاسى و نظامى افغانستان فراهم آورد (احمد رشید، ص 34). حذف حزب اسلامى و سپس حزب وحدت اسلامى از جنوب و مغرب كابل به دست طالبان و رویارویى آنان در برابر حكومت كابل، باعث شد تا حاكمان این شهر به جانب حزب اسلامى گرایش پیدا كنند و از آنها كمك بخواهند. این امر موجب شد تا در 6 بهمن 1374 رهبر حزب اسلامى مقام نخست‌وزیرى را، كه دولتِ كابل پیشنهاد كرده بود، برعهده گیرد و نُه وزارتخانه نیز به این حزب اختصاص یافت (رجوع کنید به همان، ص 46؛ پهلوان، ص 490). تا دى 1375، كه طالبان بر كابل تسلط یافتند، قدرت در دست حزب اسلامى بود و در هنگام آخرین حمله طالبان به كابل، فرماندهان حزب اسلامى حكمتیار یكى پس از دیگرى تسلیم طالبان شدند. نیروهاى احمدشاه مسعود نیز نتوانستند مقاومت كنند (صیقل، ص 65ـ66) و بنابراین رهبران حزب اسلامى به‌طرف بغلان و كندز در شمال كشور گریختند (مبارز، ص100).

مناسبات خارجى. رهبران اسلامى كه در اواسط دهه 1350ش به پاكستان پناه برده بودند، با استقبال ذوالفقار على بوتو، نخست‌وزیر وقت آن كشور، روبه‌رو شدند و حزب جماعت اسلامى* پاكستان به رهبرى ابوالاعلى مودودى* و نیز جامعه روحانیت پاكستان به رهبرى مولانا مفتى محمود از آنان حمایت كردند (فرهنگ، ج 2، ص 23ـ24؛ اسعدى، ج 1، ص90؛ مارسدن، ص 28ـ29).

بعد از اشغال افغانستان به ‌دست قشون روسیه در 1358ش، روابط حزب اسلامى با پاكستان عمیق‌تر شد. اشغال این كشور براى پاكستان فرصتى استثنایى بود تا با ایجاد جبهه‌اى اسلامى از پاكستان تا آسیاى مركزى، در مقابل هند بایستد (مارسدن، ص 29). براى نیل به این هدف، هفت اردوگاه نظامى در پاكستان تأسیس شد كه در آنها افغانها آموزش نظامى می‌دیدند (كوردووز و هریسون، ص 171). سازمان اطلاعاتى ارتش پاكستان به طور مستقیم در جنگ وارد شد و ژنرال اخترمحمد، رئیس عمومى این سازمان، و مشاورانش سعى كردند تا نیروهاى مقاومت را به نیروهاى جنگى مؤثرى تبدیل كنند (همان، ص170). عربستان سعودى نیز در دهه 1360ش، چهار میلیارد دلار به مجاهدان افغان مستقر در پاكستان مساعدت نمود (احمد رشید، ص197).

دلیل دیگر حمایت وسیع پاكستان از حزب اسلامى در طول دوره جهاد و مقاومت، اعتقاد و موافقت حزب اسلامى با طرح تشكیل فدراسیونى از كشورهاى اسلامى منطقه، شامل پاكستان و افغانستان، بود. این حزب عقیده داشت كه این كشورها نه تنها در قالب پیمان سیاسى و نظامى بلكه به صورت اتحادیه‌اى اقتصادى می‌توانند متحد شوند (كریاب، مصاحبه مورخ 2 آبان 1367). از طرفى، ضیاءالحق تمایل داشت، در مرحله بعدى، آسیاى مركزى و كشمیر نیز در فدراسیون مذكور عضو شوند (كوردووز و هریسون، ص 173). به‌هر حال، تمایل حزب اسلامى براى تشكیل فدراسیون و تأكید مقامات پاكستانى بر گسترش آن تا آسیاى مركزى، اگر از سویى موجب گرمى مناسبات پاكستان و حزب اسلامى گردید، از سوى دیگر چهره این حزب را حداقل در نزد شمارى از افغانها مخدوش ساخت، زیرا آنان این طرح را نافى هویت ملى افغانستان می‌دانستند (مبارز، ص 171).

این سیاست دوگانه تا پیروزى مجاهدان در كابل و هنگامى كه غرب و امریكا، افغانستان را به فراموشى سپردند، ادامه یافت. پس از آن سیاست حزب اسلامى به‌تدریج به‌سوى ایران گرایید. وقتى احمدشاه مسعود در كابل با شیعیان هزاره درگیر شد، حكمتیار، رقیب او، بیش از پیش به ایران نزدیك شد (احدى، ص 124) تا جایی‌كه پس از شركت در اجلاس بهمن 1375 تهران، در ایران اقامت گزید، ولى پس از اجلاس بن در 1380ش/ 2001، كه به تشكیل حكومتى تحت ریاست حامد كرزى در كابل منتهى شد و نیز ورود نیروهاى ائتلاف امریكا و انگلیس و شمارى دیگر از كشورهاى اروپایى به افغانستان، حكمتیار نتایج اجلاس مذكور و حضور نیروهاى خارجى در افغانستان را به‌شدت محكوم كرد و تلویحآ به سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران نیز، به سبب تأیید اجلاس بن و به‌رسمیت شناختن دولت موقت افغانستان، انتقاد نمود و خاك ایران را ترك كرد (حكمتیار، 1422، ص 4؛ میثاق ایثار، سال 5، ش 58، ذیقعده 1422، ص 8). در همین سال در زمان حمله نیروهاى امریكایى به منطقه كوهستانى توره‌بوره در شرق افغانستان، حكمتیار، رهبر القاعده را از این منطقه فرارى داد و متعاقب آن، دولت امریكا، حزب اسلامى را در زمره سازمانهاى تروریستى قرار داد و داراییهایش در این كشور توقیف شد. پس از آن حكمتیار، ضمن تمجید از حملات طالبان به نیروهاى ائتلاف به رهبرى امریكا، با آنها اعلام جنگ كرد و اظهار داشت كه در حال حاضر، گروههاى مختلف افغان باید اختلافاتشان را كنار بگذارند و مانند دوران مبارزه با روسها، در برابر حمله امریكا به پاخیزند. دولت افغانستان نخستین بار در 17 آبان 1385/ 7 نوامبر 2006 از رهبر حزب اسلامى، كه گفته می‌شود در پاكستان متوارى است، خواسته است كه به برقرارى صلح و امنیت در افغانستان كمك كند، اما رهبر حزب اسلامى افغانستان، بارها اعلام كرده است، زمانى مذاكرات صلح با دولت افغانستان را آغاز می‌كند كه نیروهاى خارجى خاك این كشور را ترك كرده باشند (سیاوش، 2009).


منابع :
(1) مرتضى اسعدى، جهان اسلام، تهران 1366ـ1369ش؛
(2) «اسلامى نهضت: لورى ژورى»، میثاق ایثار، سال 5، ش 12ـ13 (ربیع‌الاول 1422)، ش20 (ربیع‌الآخر 1424)، ش 24 (جمادی‌الاولى 1422)، ش 25 (جمادی‌الثانیه 1422)؛
(3) چنگیز پهلوان، افغانستان: عصر مجاهدین و برآمدن طالبان، تهران 1377ش؛
(4) جنگ در افغانستان، نوشته پیكف و دیگران، ترجمه عزیز آریانفر، پیشاور: بنگاه انتشارات میوند، 2003؛
(5) حزب اسلامى افغانستان، مسئولیت‌هاى عضو، (پیشاور ؟، بی‌تا.)؛
(6) میرآقا حقجو، افغانستان و مداخلات خارجى، قم 1380ش؛
(7) گلبدین حكمتیار، دسایس پنهان چهره‌هاى عریان، تهران 1379ش؛
(8) همو، «مصاحبه تفصیلى برادر حكمتیار، امیر حزب اسلامى افغانستان با روزنامه معتبر جمهورى اسلامى ایران»، میثاق ایثار، سال 5، ش 57 (29 شوال 1422)؛
(9) هادى خسروشاهى، نهضتهاى اسلامى افغانستان، تهران 1370ش؛
(10) الیویه روآ، «نقش گروههاى نظامى، مذهبى و سیاسى در افغانستان»، در مجموعه مقالات دومین سمینار افغانستان، 10ـ 12 مهر 1368، تهران: وزارت امورخارجه، دفتر مطالعات سیاسى و بین‌المللى، 1370ش؛
بكتاش سیاوش، «صداى گام‌هاى گلبدین حكمتیار»،

Washington Prism. Retrieved Jan. 19, 2009, from http:// www.washingtonprism.org/showarticle. cfm?id = 950;


امین صیقل، «دولت ربانى: 1996ـ1992»، در افغانستان، طالبان و سیاستهاى جهانى، گردآورى ویلیام میلى، ترجمه عبدالغفار محقق، مشهد: ترانه، 1377ش؛
محمدنبى عظیمى، اردو و سیاست: در سه دهه اخیر افغانستان، پیشاور 1378ش؛
غوث‌الدین فایق، رازى كه نمی‌خواستم افشا گردد، پیشاور 1379ش؛
میرمحمدصدیق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، قم 1374ش؛
عبدالقدیر كریاب، رئیس امور سیاسى حزب اسلامى افغانستان در پیشاور، مصاحبه با رادیو صداى انقلاب اسلامى افغانستان، 2 آبان 1367؛
دیه‌گو كوردووز و سلیگ س. هریسون، پشت پرده افغانستان، ترجمه اسداللّه شفایى، تهران 1379ش؛
عبدالحمید مبارز، حقایق و تحلیل وقایع سیاسى افغانستان: 1973ـ1999م، از سقوط سلطنت تا ظهور و اجراآت طالبان، پیشاور 1378ش؛
محمدیوسف و مارك ادكین، فاجعه قرن ما، تلك خرس: شكست روس (انكشافات تكاندهنده، حقایق ناگفته و رازهاى پشت پرده مقاومت افغانستان)، ترجمه نثار احمد (صمد)، (بی‌جا، بی‌تا.)؛


Anwar-ul-haq Ahady, "Saudi Arabia, Iran and the conflict in Afghanistan", in Afghanistan and the Taliban: the rebirth of fundamentalism?, ed. William Maley, New Delhi: Penguin Books, 2001;
Ahmed Rashid, Taliban: Islam, oil and the new great game in Central Asia, London 2000;
Peter Marsden, The Taliban: war, religion and the new order in Afghanistan, London 1998;
Olivier Roy, L'Afghanistan: islam et modernitÅ politique, Paris 1985.

/ گروه اسلام معاصر /



تصاویر این مدخل:
نشان حزب اسلامی افغانستان منبع : www.payam-aftab.com

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6074
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست