حزب در قفقاز ، رونق اقتصادى حاصل از بهرهبردارى از منابع زیرزمینى، به ویژه نفت كرانههاى خزر، و توسعه برخى شهرهاى مسلماننشین بخش خاورى قفقاز جنوبى به كمك سرمایههاى روسى و ارمنى و اروپایى، بهویژه رشد بیسابقه باكو در نیمه دوم قرن سیزدهم/ اواسط نوزدهم (رجوع کنید به اشوینتوخوفسكى و كالینز، ص 32؛ لئو، ص 99ـ101؛ ترمیناسیان، ص 9ـ11)، موجب دگرگونى ساختار اقتصادى ـ اجتماعى و پیدایش طبقات و مناسبات جدید اجتماعى و نیز شكلگیرى قشرى از روشنفكران تحصیلكرده در مؤسسات آموزشى روسى و حتى اروپایى در این منطقه شد (چاغلا، ص 49 به بعد). این امر زمینه را براى پیدایش جمعیتها و احزاب سیاسى در میان اقوام ساكن قفقاز جنوبى، از جمله مسلمانان، فراهم آورد (آفاناسیان، ص 12ـ13).
نخستین تشكل سیاسى زیرزمینىِ روشنفكران مسلمان چپ، سازمان همت بود كه در 1322 در باكو تشكیل گردید (رجوع کنید به چپ/ چپگرایى*، بخش :5 در قفقاز). در این سازمان دو گروه وجود داشت: گروهى چون اسداللّه آخوندوف و سلطان مجید افندیف، كه در كمیته باكوى حزب سوسیال دموكرات كارگرى روسیه نیز عضویت داشتند، از مشى این كمیته پیروى میكردند؛ و گروهى چون محمدامین رسولزاده، عباس كاظمزاده و محمدحسن حاجینسكى، كه ضمن اظهار علاقه به برخى اصول ماركسیسم، از ورود به كمیته یاد شده پرهیز میكردند (اشوینتوخوفسكى، ص 51ـ52). برخى اعضاى گروه اخیر، كه ملیگرا بودند، بعدها از سازمان همت كناره گرفتند (یوكسل، ص 148) و در 1329 حزب مساوات را تأسیس كردند (رجوع کنید به ادامه مقاله). سازمان همت از 1324 فرقه (حزب) نامیده شد و براثر سركوبیهاى 1325، در آستانه فروپاشى قرار گرفت ولى در انقلاب 1917/ 1335 بار دیگر به فعالیت پرداخت (رجوع کنید به اشوینتوخوفسكى، ص 87ـ88، 54ـ55، 167ـ168).
دومین تشكل سیاسى زیرزمینى، كه بیشتر جنبه نظامى داشت، حزب دفاعى بود. این حزب در جریان جنگهاى ارمنى ـ مسلمان، كه در پى انقلاب 1905/ 1323 روسیه درگرفته بود و بیش از یك سال در شهرها و روستاهاى منطقه ادامه داشت (رجوع کنید به اردوبادى، 1911)، و در واكنش به عملیات حزب ملیگراىِ ارمنىِ داشناك*/ داشناكتسونیون/ داشناكسیون، تشكیل گردید و شاخههایش در مناطق مسلماننشین گسترش یافت. حزب دفاعى، ضمن سازماندهى دستههاى رزمنده براى دفاع از مسلمانان، از اتحاد مردم قفقاز جنوبى در برابر دولت تزارى دفاع میكرد و دولت، با تفرقهافكنى بین اقوام قلمرو خویش، سعى در ادامه استیلا بر آنان داشت (محمدزاده، ص 38ـ40؛ اشوینتوخوفسكى، ص 44 به بعد). احمدبیگ آقایف (بعداً آقااوغلو)، از رهبران حزب دفاعى، معتقد بود كه مسلمانان و ارمنیان، پیش از آمدن روسها به قفقاز، قرنها در صلح و صفا در كنار هم میزیستند (اشوینتوخوفسكى، ص 44). تشكیلات دفاعى پس از تشدید فشار روسیه و مهاجرت اجبارى آقایف به عثمانى در اواخر 1326 یا اوایل 1327، از هم پاشید (محمدزاده، ص40ـ41؛ ساقال، ص 22ـ23؛ رئیسنیا، ج 1، ص 304) و همچنانكه اهداف حزب دفاعى در مرامنامه حزب مساوات بیتأثیر نبود، شمارى از اعضا و هوادارانش هم بعدها به حزب مساوات پیوستند (ساقال، ص 22؛ محمدزاده، ص 41ـ42؛ یوكسل، ص 149).
برخى نمایندگان طبقات مرفه جوامع مسلمانِ قفقاز ــكه در دوره پیش از انقلاب 1905 نَه حزبى سیاسى تأسیس كرده بودند و نه برنامه مشخصى داشتندــ در همان سالها در نهادهاى خودگردان شهرهایى چون باكو، شماخى، قُبه و لنكران فعالیت میكردند (رجوع کنید به >تاریخ آذربایجان <، ص 109). گروهى از لیبرالهاى باكو پس از صدور بیانیه اكتبر 1905 تزار، كه اعطاى پارهاى از آزادیهاى مدنى و بهویژه ایجاد مجلس دولتى (دوما) را وعده میداد، «حزب مشروطهخواه مسلمان» (مشروطیتچى مسلمان پارتى) را تأسیس كردند (چاغلا، ص 74) و به شاخه باكوىِ حزب دموكرات مشروطهخواه یعنى كادتها (رجوع کنید به چاغلا، ص 69 به بعد؛ د.آ.، ذیل "Kadetlar") ــ كه هسته نیرومند لیبرالیسم روس بهشمار میرفت ــ پیوستند. آنان، برخلاف اعضا و هواداران حزب دفاعى، با روسیه خصومتى نداشتند، اما براى بازسازى قفقاز جنوبى به صورت منطقهاى مستقل و متشكل از بخشهاى خودمختار داراى همگونى قومى، پیشنهادهایى دادند و به همین سبب، سوسیال دموكراتهاى روسیه آنان را به طرح شعار قفقاز براى قفقازیان متهم كردند (اشوینتوخوفسكى، ص 49ـ51). حزب مشروطهخواه مسلمان درعینحال از اتحاد مسلمانان روسیه پشتیبانى كرد و نمایندگانش از شركتكنندگانِ كنگرههاى سهگانه مسلمانان در 1323 و 1324 (رجوع کنید به دولت، ص101ـ115) بودند، چنانكه علیمردانبیگ طوپچیباشییف، احمدبیگ آقایف و علیبیگ حسینزاده* در كنگره اول شركت داشتند و طوپچیباشییف به ریاست كنگره سوم انتخاب شد. گفتنى است این كنگرهها با حزب دموكرات مشروطهخواه ــ كه در برنامه خود از حقوقى چون آزادى مذهبى و آموزش به زبان مادرى دفاع میكرد و نماینده مسلمانان را نیز به كمیته مركزى خود راه داده بودــ همسویى و در انتخابات دوماى دولتى همكارى داشتند (ایمانوف، ص 37، 41، 47). بیشتر نمایندگان منتخب مسلمانان قفقاز جنوبى در دوماى دولتى، كه از لیبرالها بودند، به فراكسیون «اتفاق» دوما پیوستند (اشوینتوخوفسكى، ص 51ـ52؛ اردوبادى، ص 158ـ159). «اتفاق مسلمین» یا «روسیه مسلمانلرى اتفاقى» (اتفاق مسلمانان روسیه)، كه اتفاق نیز نامیده میشد، سازمانى براى متحد كردن مسلمانان روسیه بود كه در كنگره اول پدید آمد و با تصمیم كنگره سوم به حزب بدل شد. نظامنامه این حزب را طوپچیباشییف براساس نظامنامه حزب كادتها تدوین كرده بود كه، با تعدیلاتى، به تصویب كنگره سوم رسید. این حزب در جریان سركوبى انقلاب اول روسیه از اواسط 1325/ تابستان 1907 بهبعد، از هم فروپاشید (رجوع کنید به دولت، ص 103 به بعد؛ ایمانوف، ص 41، 49، 54ـ 55؛ اشوینتوخوفسكى و كالینز، ص 69ـ70؛ یوكسل، ص 49ـ 50).
سالهاى 1325 تا 1335/ 1907ـ1917 دوره ركود فعالیت علنى احزاب سیاسى در سراسر روسیه و از آن جمله در قفقاز بود. در این دوره، جز تعدادى تشكیلات سیاسى زیرزمینى چپ و حزب مساوات كه در 1329 در باكو تأسیس شده بود (اشوینتوخوفسكى و كالینز، ص 82)، تشكیلات سیاسى دیگرى فعالیت نداشت. تنها پس از انقلاب فوریه 1917 بود كه برخى احزاب قبلى احیا و احزاب جدیدى نیز تأسیس شدند. احزاب مهم مسلمانان قفقاز جنوبى ــكه در 16 شعبان 1336/ 28 مه 1918 جمهورى آذربایجان نامیده شد (رجوع کنید به رسولزاده، ص 51؛ بایقرا، ص 259)ــ در این دوره كه تا پیروزى ارتش سرخ بر قفقاز جنوبى و تشكیل جمهورى شوروى آذربایجان در بهار 1299ش/ 1920 ادامه یافت، عبارت بودند از: حزب ملیگراى مساوات كه نقشى عمده در تشكیل جمهورى آذربایجان و اداره آن داشت (رجوع کنید به مساوات*، حزب)، و حزب فدرالیست ترك (تورك عدممركزیت فرقهسى). این حزب اندكى پس از انقلاب فوریه، در اواسط 1335/ بهار 1917 در گنجه تأسیس یافت و در تابستان همان سال به حزب مساوات پیوست و حزب جدید، حزبِ عدمِ مركزیت ترك ـ مساوات (تورك عدم مركزیت ـ مساوات فرقهسى) نام گرفت ولى همچنان «مساوات» خوانده شد (محمدزاده، ص 6؛ یوكسل، ص 152ـ153؛ اشوینتوخوفسكى و كالینز، ص 128).
افزون بر حزب مساوات ــ كه با ائتلاف با گروه دموكراتهاى بیطرف (رجوع کنید به چاغلا، ص77)، نیرومندترین فراكسیون مجلس را تشكیل میداد (رجوع کنید به رسولزاده، ص 53؛ بایقرا، ص 257)ــ دیگر فراكسیونهاى دوما عبارت بودند از: فراكسیونهاى حزب اتحاد، كه نام قبلیاش مسلمانى در روسیه (روسیهدَه مسلمانلِق) و آرمان رسمى آن اتحاد اسلام بود (رسولزاده، همانجا؛ محمدزاده، ص 56)؛ بلوك سوسیالیست (سوسیالیست بلوكى)، متشكل از نمایندگان احزاب سوسیال دموكراتها (اجتماعیون عامیون) و سوسیالیستهاى انقلابى (اجتماعیون انقلابیون) یا اِسآرها (رجوع کنید به رسولزاده، همانجا؛ یوكسل، ص 154ـ155)؛ حزب احرار، كه آرمانش خلقگرایى ترك و از نظر برنامه به حزب مساوات نزدیك (رسولزاده، همانجا) و داراى دیدگاه طرفدارى از تركیه و تسنن و خلافت بود (یوكسل، ص 153)؛ و نمایندگان احزاب و گروههاى قومى غیرمسلمان (رجوع کنید به >تاریخ آذربایجان <، ص 348؛ اشوینتوخوفسكى و كالینز، ص 25ـ26).
پس از سقوط جمهورى آذربایجان و تأسیس جمهورى آذربایجان شوروى، تمام احزاب سیاسى در آن جمهورى قلعوقمع شدند و حزب كمونیست آذربایجان جانشین آنها گردید كه تا از هم پاشیدن اتحاد جماهیر شوروى در 1370ش/ 1991 فعال بود. پس از آن، احزاب و جمعیتهاى سیاسى زیادى در آذربایجان شكل گرفت كه برخى از آنها عبارتاند از: مساوات، مساوات نو (ینى مساوات)، حزب استقلال دموكراتیك آذربایجان (آذربایجان دموكراتیك استقلال پارتیاسى)، و حزب استقلال ملى آذربایجان (آذربایجان ملى استقلال پارتیاسى)، حزب كمونیست آذربایجان (آذربایجان كمونیست پارتیاسى)، حزب اسلام آذربایجان (آذربایجان اسلام پارتیاسى)، و حزب آذربایجان جدید (ینى آذربایجان پارتیاسى؛ ولییف و حسینوف، ص 7 به بعد).
منابع : (1) سرژ آفاناسیان، ارمنستان، آذربایجان، گرجستان: از استقلال تا استقرار رژیم شوروى 1923ـ 1917، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوى، تهران 1370ش؛ (2) محمدسعید اردوبادى، قانلى سنهلر، باكو 1911؛ (3) آناهید ترمیناسیان، «انقلاب 1905 در قفقاز»، در قفقاز در تاریخ معاصر، ترجمه كاوه بیات و بهنام جعفرى، تهران 1371ش؛ (4) رحیم رئیسنیا، ایران و عثمانى در آستانه قرن بیستم، تبریز 1374ش؛
(5) Azarbayjan Savet Ensiklopediyasi, Baku 1976-1987; (6) Azarbayjan tarikhi (in Cyrillic), ed. M. A. Ismayilov et al., vol.5, Baku: Elm Nashriyyati, 2001; (7) Huseyin Baykara, Azerbaycan istiklal mucadelesi tarihi, Istanbul 1975; (8) Cengiz Cagla, Azerbaycan'da milliyetcilik ve politika, Istanbul 2002; (9) Nadir Devlet, Rusya Turklerinin milli mucadele tarihi: 1905-1917, Ankara 1999; (10) Vugar Imanov, Ali Merdan Topcubasi (1865-1934): lider bir aydin ve bagimsiz Azerbaycan cumhuriyeti'nin temsili, Istanbul 2003; (11) Charles van der Leeuw, Azerbaijan: a quest for identity, a short history, Richmond, Surrey 2000; (12) Mirza Bala Mammadzada, Milli Azarbayjan harakati, Baku 1992; (13) Muhammad Amin Rasulzada, Azarbayjan cumhuriyyati (in Cyrillic), Baku 1990; (14) Fahri Sakal, Agaoglu Ahmed bey, Ankara 1999; (15) Tadeusz Swietochowski, Russian Azerbaijan, 1905-1920: the shaping of national identity in a Muslim community, Cambridge 1985; (16) Tadeusz Swietochowski and Brian C. Collins, Historical dictionary of Azerbaijan, Lanham 1999; (17) Ismayil Valiyev and Cavid Huseynov, Azarbayjanin siyasi partiyalari va ictimai taskilatlari, Baku 1995; (18) Ibrahim Yuksel, Azerbaycan'da fikir hayati ve basin, Istanbul: Acar Yayinlari, [n.d.].