حِرزُالدین ، آل، از خاندانهاى علمى نجف در قرن دوازدهم تا چهاردهم. این خاندان به قبیله بنومُسلِم (از قبایل فرات) منسوباند كه نسب آن به شرفالدوله مسلمبن قریش عُقَیلى (از امراى موصل، متوفى 478) میرسد؛ از اینرو، به مُسلِمى نیز شهرت دارند (رجوع کنید به آلمحبوبه، ج 2، ص 164؛ آقابزرگ طهرانى، 1403، ج 18، ص 26، ج 20، ص 330). سرسلسله این خاندان و جد اعلاى آنان، محمود ملقب به حرزالدین بود كه براى تحصیل علوم دینى به نجف رفت و در آنجا اقامت گزید. نوه او، عبداللّهبن حمداللّه، نیز از عالمان دینى بود. شیخ عبداللّه سه فرزند به نامهاى هیكل، على و محمد داشت (آلمحبوبه، همانجا؛ خاقانى، ج 10، ص 504).
1) هیكل. وى در منطقه صقلاویه، در اطراف بغداد، داراى نوعى ریاست محلى و صاحب املاك كشاورزى بود و سرپرستى امورمالى برادرش، شیخ على، را نیز برعهده داشت. وى را شخصى از خاندان آلبُدَیر، كه از كاركنان او بود، به قتل رساند (حرزالدین، ج 2، ص 97ـ98، پانویس 2؛ آلمحبوبه، همانجا).
2) على. وى در حدود 1182 در نجف به دنیا آمد. فقه و اصول را نزد موسى كاشفالغطاء، على كاشفالغطاء و صاحب جواهر فراگرفت. او از نزدیكان و خاصان على كاشفالغطاء بهشمار میرفت (حرزالدین، ج 2، ص 96ـ98). على حرزالدین دوبار پیاده به حج رفت و در آنجا از محضر عالمان دیگر بلاد، از جمله علماى افریقا و مغرب عربى، و نیز از كتابخانههاى مكه بهره برد. وى در طب یونانى، نجوم، هیئت و طلسمات بسیار تبحر داشت. او در 1277 وفات كرد و در مقبره آل حرزالدین، در وادیالسلام نجف، به خاك سپرده شد (همان، ج 2، ص 97، 100).
برخى از آثار و تألیفات او عبارتاند از: قواعدالطب (كتابالطب) كه فرزندش، محمد، بخشى از آن را شرح كرده است؛ كتاب الشَّمْسَین، در علومطبیعى، كه نگارش آن را در مكه به پایان برده است؛ كتابالخاتمة، شامل سه رساله در علم طب؛ انیسالزائرین، در ادعیه و زیارات؛ رسالههایى در نجوم، هیئت، طلسمات و ادعیه و كتابهایى در فقه و اصول كه تحریرِ تقریرات استادانش بوده است (همان، ج 2، ص 98ـ99؛ آقابزرگ طهرانى، 1403، ج 17، ص 277). به گفته فرزندش محمد (ج 2، ص 99)، وى چند ماه قبل از وفات، نوشتههاى خود درباره علوم غریبه را، به سبب نگرانى از سوء استفاده دیگران از آنها، در رودخانه انداخت. فرزندان او، عبدالحسین، حسن، احمد، كاظم و محمد بودند (همان، ج 2، ص 100).
الف) عبدالحسین، بزرگترین فرزند شیخ على، در 1250 در نجف به دنیا آمد. مقدمات را از عمویش محمد و سطوح عالى فقه و اصول را از پدرش، شیخ مهدى كاشفالغطاء و ملاعلى تهرانى* فراگرفت (همان، ج 2، ص 31ـ32؛ تمیمى، ج 3، ص 104). وى در ادبیات و تاریخ و شعر تبحر داشت. دارایى خود را صرف فقرا و طلاب نیازمند میكرد و از مقبولیت بسیار، بهویژه نزد علما و بزرگان نجف، برخوردار بود. او در 1281 در نجف وفات كرد (حرزالدین، همانجا). آثارش عبارتاند از : كتابالاَمالى در سه جلد: جلد اول در تاریخ، جلد دوم در امامت و جنگهاى پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهو سلم و جلد سوم در ادعیه و طلسمات؛ كتابى در علم نحو و رسالههایى در فقه، اصول، منطق، عروض و بدیع (همان، ج 2، ص 32؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 165).
ب) حسن در 1258 در نجف متولد شد. مدت كوتاهى از درس شیخ مرتضى انصارى بهره برد و سپس در مجلس درس محمدحسین كاظمى حاضر شد. وى علاوه بر فقه و اصول، در علم حدیث، به ویژه فهم احادیث منقول، تبحر داشت. او باتقوا و سخاوتمند بود و دارایى خود را صرف فقرا و نیازمندان كرد. وى در 1304 در نجف وفات یافت (حرزالدین، ج 1، ص 231ـ 232؛ انصارى، ص 380). الجامع در علم حدیث، چندین كتاب فقهىِ استدلالى، كتابى در اصول عملیه، و رسالههایى در علم اصول، كلام، منطق و عروض از آثار اوست (حرزالدین، ج 1، ص 232).
ج) احمد در 1265 در نجف به دنیا آمد و نزد پدر و برادرش حسن درس خواند. وى در ادبیات و تاریخ تبحر داشت و خانهاش در نجف محفل ادیبان و شاعران بزرگ بود. او در نجف داراى مقبولیت عام و همواره طرف مشورت بزرگان و رؤساى محلى آن شهر بود. وى در 1342 وفات كرد و در صحن حرم امام على علیهالسلام به خاك سپرده شد (همان، ج 1، ص 83ـ84).
فرزندش مهدى در 1285 در نجف به دنیا آمد. وى نوه دخترى شیخ على خاقانى (رجوع کنید به خاقانى*، آل) بود. فقه و اصول را نزد عمویش محمد و دیگر عالمان آن زمان فراگرفت و در علم نحو و منطق و عروض صاحب نظر شد. او شعر نیز میسرود. وى به علت ابتلا به وبا در 1342 در نجف درگذشت. از مهدى حرزالدین كتابها و رسالههایى در فقه، اصول، حدیث، رجال و ادعیه برجاى مانده است (حرزالدین، ج 3، ص 155ـ156).
فرزند دیگر احمد، عبدالحسن حرزالدین بود. پس از آنكه انگلیسیها در 1333 بصره را تصرف كردند، وى براى شركت در جهاد به بصره رفت و شهید شد. محمدسعید حَبّوبى* بر جنازه او نماز خواند. وى را در مقبره شهداى بصره به خاك سپردند (همان، ج 1، ص 84).
د) كاظم، فرزند دیگر شیخ على حرزالدین، ادیب بود. وى كه سخت مورد علاقه پدرش بود، در جوانى و پیش از وفات پدرش درگذشت (همان، ج 2، ص 100).
ه ) محمد، مشهورترین فرد خاندان حرزالدین، در 1273 در نجف متولد شد. در چهار سالگى پدرش را از دست داد و تحت سرپرستى و تربیت برادرانش، عبدالحسین و حسن، قرار گرفت. وى تحصیل علوم دینى را از نوجوانى آغاز كرد و به كمك هوش زیاد و حافظه قوى و پشتكار خود در مدتى كوتاه دروس مقدماتى را به پایان رساند (همان، ج 1، ص 232؛ خاقانى، ج 10، ص 505).
وى نزد استادان متعددى فقه و اصول و كلام و دیگر علوم را فرا گرفت و از عالمان بسیارى اجازه روایت و گواهى اجتهاد دریافت كرد، كه از آن جملهاند: محمدحسین كاظمى، فاضل ایروانى، ابراهیمبن محمد عزّاوى، میرزا حبیباللّه رشتى، حسنبن عیسى فَرطوسى، حاجآقا رضا همدانى، سیدحسینبن مهدى قزوینى، میرزاحسین خلیلى تهرانى*، محمدطه نجف، آخوند خراسانى، سید محمدكاظم طباطبایى یزدى و عبداللّه مامَقانى (رجوع کنید به بحرالعلوم، ج 1، ص 142؛ حرزالدین، ج 1، ص128، 243، 255ـ256، 274، مقدمه محمدحسین حرزالدین، ص 6ـ8، ج 2، ص 20ـ21، 222، 328، 361ـ364؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 167؛ خاقانى، همانجا). به گفته مرعشى نجفى (ص 134) وى صِحاح سِتّه را نیز از طریق سیدشكرى آلوسى بغدادى روایت میكرد.
شیخ محمد حرزالدین در بسیارى از علوم، از جمله فقه، اصول، حدیث، رجال و تراجم، ادبیات، تاریخ و سِیر، قرائت خط كوفى، طب، هیئت و علوم غریبه، تبحر داشت و شعر نیز میسرود (آلمحبوبه، ج 2، ص 166؛ خاقانى، ج 10، ص 506ـ 507؛ براى نمونه اشعار او رجوع کنید به خاقانى، ج 10، ص 509ـ513). او حلقه درس مهمى داشت و شاگردان متعددى نزد او تربیت شدند یا از وى اجازه روایت گرفتند، كه شمارى از آنها عبارتاند از: محمدبن جعفرزاهد، جعفربن حسین استرآبادى، میرزاصادق خلیلى، محمدتقى و محمد فرزندان استادش میرزاحسین خلیلى تهرانى، سیدرضا هندى، سید ابوتراب نهاوندى، سیدمهدیبن على غریفى و سید شهابالدین مرعشى نجفى* (رجوع کنید به حرزالدین، ج1، ص283، 339ـ340، 372، مقدمه محمدحسین حرزالدین، ص 8ـ9، ج 2، ص 269، پانویس 1، ج 3، ص 235؛ خاقانى، ج 10، ص 506؛ مرعشینجفى، ص 133).
صراحت لهجه، بیان شیوا و جذاب، حسن خلق، تواضع، احسان به فقرا و نیازمندان، سادهزیستى و زهد و تقوا را از جمله ویژگیهاى او در سلوك علمى و اخلاقیاش برشمردهاند (رجوع کنید به خاقانى، همانجا؛ حرزالدین، ج 1، همان مقدمه، ص 4ـ5). محمد حرزالدین در 1365 وفات كرد و در كنار خانهاش و مسجدى كه در آن اقامه جماعت میكرد، در محله عماره نجف به خاك سپرده شد (آلمحبوبه، ج 2، ص 168؛ خاقانى، ج 10، ص 507).
شیخ محمد آثار و تألیفات بسیارى در علوم گوناگون داشت كه به گفته نوهاش، محمدحسین حرزالدین (رجوع کنید به حرزالدین، ج 1، مقدمه، ص 9)، بالغ بر هفتاد اثر است. برخى از آنها عبارتاند از :
كتابالمسائل كه دوره كامل فقه استدلالى است، در سه جلد؛ الطهارة و انواعها، در دو جلد؛ كتاب الصلاة و الصوم و الزكاة و الخمس؛ احكام المَوْتى؛ مفتاحالنجاة؛ مفتاح النجاح و مختصرالمفتاح، كه رساله عملیه مختصر اوست و در 1343 در نجف به چاپ رسید؛ القواعدالفقهیة و قواعدالاحكام (آقابزرگ طهرانى، 1403، ج 21، ص 354؛ عواد، ج 3، ص 132؛ حرزالدین، ج 1، همان مقدمه، ص 10ـ12؛ قس آقابزرگ طهرانى، 1403، ج 20، ص 330، كه برخى از این آثار را جزئى از كتابالمسائل دانسته است).
آثار اصولىِ مصادرالاصول؛ جامعالاصول و حاشیه بر برخى كتابهاى اصولى، از جمله معالمالاصول حسنبن زینالدین، القوانین میرزاى قمى و الرسائل شیخ مرتضى انصارى (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، 1403، ج 21، ص 96؛ خاقانى، ج 10، ص 508ـ509؛ حرزالدین، همانجا).
آثار كلامىِ الاحتجاج، الاحتجاج على الكتابیینْ (یا علیالیهود و النصارى)، الاسلام و الایمان، الامامة، الغیبة كه در آن به اثبات زنده بودن امام دوازدهم شیعه عجلاللّه تعالى فرجهالشریف پرداخته است و چند تن از علما بر آن تقریظ نگاشتهاند (آقابزرگ طهرانى، 1403، ج 16، ص 175، ج 26، ص 30، 46؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 167ـ168؛ حرزالدین، ج 1، همان مقدمه، ص 10).
همچنین حرزالدین درباره طب و هیئت و ریاضى قدیم و نیز علوم غریبه كتابها و رسالههایى نگاشته است، از جمله: الطب و اساس العلاج؛ كتابالفوائد در طب یونانى، به فارسى؛ ایضاح التحریر، در هندسه، كه شرحِ كتاب تحریر اصول اقلیدس* خواجه نصیرالدین طوسى است؛ نجاةالداعین و وسیلة الخاطئین، در ادعیه و طلسمات؛ مفاتیح الفوائد؛ شرح الدائرة الهندیة؛ و الاسرار النجفیة (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، 1403، ج 11، ص 66، 124، ج 21، ص 306، 377، ج 24، ص 58؛ خاقانى، ج 10، ص 508ـ509؛ حزرالدین، ج 1، همان مقدمه، ص 11ـ12).
وى در ادبیات نیز آثار متعددى دارد، از جمله المصادر الصرفیة، قواعداللغات، و وَشیالبُرود كه دیوان شعر اوست (آقابزرگ طهرانى، 1403، ج 9، قسم 3، ص 986، ج 25، ص 93؛ خاقانى، ج 10، ص 509؛ حرزالدین، ج 1، همان مقدمه، ص 11). همچنین درباره علم رجال و تراجم چند اثر مهم نگاشته است: الفوائد الرجالیة؛ قواعدالرجال و فوائد المقال؛ مراقدالمعارف، كه تحقیقى است درباره مقابر سادات و علما، كه ابتدا در 1391 در نجف و سپس در 1412 در قم چاپ شد؛ و از همه مشهورتر، معارفالرجال فى تراجم العلماء و الادباء (آقابزرگ طهرانى، 1403، ج 10، ص 146، ج 16، ص 339، ج 20، ص 301، ج 21، ص 192؛ خاقانى، همانجا؛ حزرالدین، ج 1، همان مقدمه، ص 10).
حزرالدین در معارفالرجال زندگى و شرح حال عالمان معاصر خود را، به ترتیب الفبایى، ذكر كرده است. نواده او، محمدحسین، كتاب را مرتب و منقح كرد و حواشى مفیدى همراه با مقدمه بر آن افزود، كه در 1383 در نجف در سه جلد چاپ شد (آقابزرگ طهرانى، 1403، ج 21، ص 192؛ همو، 1337ش، ستون 450؛ امینى، 1385، ص 326؛ عواد، ج 3، ص 150؛ چاپ دیگر آن: قم 1405). معارفالرجال از آثار مهم در موضوع تراجم به شمار میرود و در آثار نگاشته شده درباره شرح حال عالمان معاصر حزرالدین بسیار بدان استناد میشود (براى آثار دیگر محمد حرزالدین رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، 1403، ج 11، ص 66، ج 18، ص 26ـ27، ج 24، ص 340؛ خاقانى، ج 10، ص 508ـ509؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 168؛ حرزالدین، ج 1، همان مقدمه، ص 10ـ12). فرزندان محمد حرزالدین، عبدالكریم و على بودند.
عبدالكریم را ادیب دانستهاند (رجوع کنید به آلمحبوبه، همانجا؛ تمیمى، ج 3، ص 107). شیخ على از عالمان دینى و فردى فاضل و نیكوسیرت وصف شده است. وى كه از پدرش اجازه روایت داشت، در 1372 یا 1373 درگذشت (حرزالدین، ج 1، همان مقدمه، ص 8؛ خاقانى، ج 10، ص 505؛ تمیمى، همانجا).
محمدحسین حرزالدین، فرزندعلى، نیز عالم دینى بود. وى در 1333 متولد شد. علاوه بر پدرش و سیدمحمدباقر احسائى، نزد سید محسن حكیم* و سیدابوالقاسم خویى* درس خواند (آقابزرگ طهرانى، 1337ش؛ عواد، همانجاها؛ حرزالدین، ج 2، ص 201ـ202، پانویس 1؛ قس امینى، 1413، ج 1، ص 407 كه او را متولد 1349 دانسته است). وى در 1419 در نجف وفات كرد (ابوحمزه ثمالى، مقدمه عبدالرزاق حرزالدین، ص 3). النجف فیالتاریخ اثر اوست. از وى همچنین تقریرات درسهاى فقه و اصول استادانش و تحقیق و حاشیهنویسى بر معارفالرجال جد خود محمد حرزالدین به جامانده است (عواد؛ امینى، همانجاها).
3) محمد، كوچكترین فرزند عبداللّه حرزالدین، در حدود 1193 در نجف به دنیا آمد. فقه و اصول را نزد على كاشفالغطاء، صاحب جواهر، سیدمهدى قزوینى و محمدحسین كاظمى فراگرفت. وى در فقه، منطق، ادبیات و عروض تبحر داشت (حرزالدین، ج 2، ص 340، 342). ابراهیمبن محمد غَرّاوى، ابراهیمبن عبدالحسین سودانى و برادرزادهاش عبدالحسین حرزالدین از شاگردان او بودند و محمدبن طعمة زریجى از وى اجازه اجتهاد داشت (همان، ج 1، ص 28، 37ـ38، ج 2، ص 32، 343، 346).
شیخ محمد حرزالدین براى زیارت مزار امام رضا علیهالسلام به ایران آمد. در بازگشت، به اصفهان رفت و در آنجا مورد تكریم و احترام دوستش، سید اسداللّه اصفهانى (فقیه، متوفى 1290، فرزند حجتالاسلام محمدباقر شفتى)، قرار گرفت، ولى تقاضاى وى را براى اقامت و تدریس در آن شهر نپذیرفت. او در مسیر بازگشت به عراق، بیمار شد و در 1277 بر اثر همان بیمارى در نجف درگذشت و در مقبره آل حرزالدین به خاك سپرده شد (همان، ج 2،ص 341، 343). از او آثار متعددى برجاى مانده است كه از آن جملهاند: كتابالحج، كه اثرى مبسوط و استدلالى است؛ كتابهایى در حدیث؛ المصباح، درباره اعمال مساجد چهارگانه و ادعیه و اوراد؛ حاشیه بر شرحالشمسیة، در منطق؛ و آثارى در مراثى، از جمله در مقتل امام حسین علیهالسلام (همان، ج 2، ص 342ـ 343؛ نیز براى نمونه اشعار او رجوع کنید به خاقانى، ج 10، ص 515ـ 521).
منابع : (1) محمدمحسن آقابزرگ طهرانى، الذریعة الى تصانیف الشیعة، چاپ علینقى منزوى و احمد منزوى، بیروت 1403/1983؛ (2) همو، مصفى المقال فى مصنفى علم الرجال، چاپ احمد منزوى، تهران 1337ش؛ (3) جعفربن باقر آلمحبوبه، ماضى النجف و حاضرها، بیروت 1406/ 1986؛ (4) ثابتبن دینار ابوحمزه ثمالى، تفسیر القرآن الكریم، چاپ عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین ، قم 1378ش؛ (5) محمدهادى امینى، معجم المطبوعات النجفیة: منذ دخول الطباعة الى النجف حتى الآن، نجف 1385/1966؛ (6) همو، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف خلال الف عام، (نجف) 1413/1992؛ (7) مرتضیانصارى، زندگانى و شخصیت شیخانصارى قدسسره، قم 1373ش؛ (8) محمدمهدیبن مرتضى بحرالعلوم، رجال السید بحرالعلوم، المعروف بالفوائد الرجالیة، چاپ محمدصاق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم، تهران 1363ش؛ (9) محمدعلى جعفر تمیمى، مشهد الامام، او، مدینة النجف، نجف 1374/1955؛ (10) محمد حرزالدین، معارف الرجال فى تراجم العلماء و الادباء، قم 1405؛ (11) على خاقانى، شعراء الغرى، او، النجفیات، نجف 1373/1954، چاپ افست قم 1408؛ (12) كوركیس عواد، معجم المؤلفین العراقیین فى القرنین التاسع عشر و العشرین، بغداد 1969؛ (13) شهابالدین مرعشى نجفى، الاجازة الكبیرة، او، الطریق و المَحَجَّة لثمرة المُهْجَة، اعداد و تنظیم محمد سمامى حائرى، قم 1414.