responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6002

 

زكي‌خان زند ، از فرماندهان زند و برادر ناتنى و پسرعموى كريم‌خان و صادق‌خان زند. از تاريخ تولدش در منابع سخنى نرفته، اما مسلّمآ از كريم‌خان و صادق‌خان كوچك‌تر بوده است. وى متعصب، خودخواه و تندخو بود و گاهى در قساوت افراط مي‌كرد. زكي‌خان در كوچ اجبارى طايفۀ زند به دره‌گز در خراسان، كه به فرمان نادرافشار صورت گرفت، شركت داشت و به همراه آنان در 1160، پس از قتل نادر، به موطن طايفۀ زند (دهكده‌هاى پرى و كمازان) بازگشت. زكي‌خان در اكثر جنگهاى كريم‌خان شركت داشت. او سردارى شجاع و بي‌باك بود و معمولا فرماندهى نگهبانان ارگ كريم‌خان را به‌عهده داشت (رجوع کنید به موسوى نامى، ص110ـ116؛
رستم‌الحكما، ص 246)، اما گاهى به‌عنوان فرمانده، مأموريتهاى مهمى به وى محول مي‌شد. وى در 1172، شورش تقي‌خان در يزد را فرونشاند و با قساوت به حضور نيروهاى افغانى در سمنان پايان داد (غفارى كاشانى، ص 96ـ97، 116، 125ـ126؛
پرى، ص 81ـ82) و سال بعد نيز، طغيان رفيع‌خان، برادر حسين‌خان قاجار، در استرآباد و مازندران را سركوب كرد (گلستانه، ص 322؛
پرى، ص80ـ81). زكي‌خان در به قدرت رساندن خاندان زند سهم به‌سزايى داشت.

اهميت نقش زكي‌خان، در جنگ قره‌چمن در آذربايجان ــكه در 1175 عليه فتحعلي‌خان افشار رخ داد ــ آشكار شد. او به فرماندهى جناح چپ سپاه كريم‌خان منصوب گرديد و با رشادت و سرسختى، شكست قريب‌الوقوع لشكريان زند را در جناح راست و قلب سپاه به پيروزى بدل كرد (موسوى نامى، ص 101ـ104؛
غفارى كاشانى، ص 165؛
گلستانه، ص 326). آنگاه نيروهاى زند با موفقيت در آذربايجان پيشروى كردند و سران ايلات آن منطقه را به اطاعت خود درآوردند و با محاصره و تصرف قلعۀ روميه، پيروزى زند را در منطقه كامل كردند. پس از آن، كريم‌خان فتح‌نامه‌اى صادر كرد كه در ابتداى آن نام خويش و سپس نام شيخ‌علي‌خان زند را به‌عنوان فرمانده قوا ذكر نموده بود (غفارى كاشانى، ص 173؛
هدايتى، ص 161). اين كار بر زكي‌خان گران آمد، زيرا وى از شيخ‌علي‌خان به كريم‌خان نزديك‌تر بود و خود را برتر از او تصور مي‌كرد، به‌خصوص كه پيروزى در اين جنگ را مديون ابتكار و همت خود مي‌دانست. زكي‌خان رنجش خويش را با ترك اردوى كريم‌خان به قهر ابراز كرد (غفارى كاشانى، ص 173؛
گلستانه، ص 327، 330ـ331). دلجويى كريم‌خان مؤثر واقع نشد، بااين حال، وى براى جلب نظر زكي‌خان و رفع كدورت، فرمان حكومت عراق عجم را براى او صادر كرد و هفت‌هزار سوار از همدان را در اختيار وى گذاشت تا حسن‌نيت خويش را به او نشان دهد (موسوى نامى، ص 111)، اما زكي‌خان، سران ايلات لر و بختيارى و قبايل عرب و علي‌محمدخان زند (خواهرزادۀ كريم‌خان و حاكم لرستان) را كه مدتى بود نافرمانى مي‌كرد، با خود متحد ساخت (گلستانه، ص330ـ331) و شروع به طغيان‌گرى كرد. آوازۀ سركشى زكي‌خان، در حوالى اردبيل به كريم‌خان رسيد كه درصدد بود به ماوراى ارس و ايالات شيروانات برود. او براى جلوگيرى از بسط شورش زكي‌خان با تمام قوا به‌سوى اصفهان رهسپار گرديد. زكي‌خان به اتفاق على محمدخان به اصفهان حمله كردند و در سه روز شصت هزار تومان از مردم شهر به زور گرفتند (گلستانه، ص 331). زكي‌خان كه به‌رغم حمايت همه‌جانبۀ سران ايلات، در برابر نيروى صدوپنجاه هزار نفرى كريم‌خان تاب مقاومت نداشت، ناچار خاندان زند كه مقيم اصفهان بودند را گروگان گرفت و آنجا را ترك كرد (موسوى نامى، ص 114ـ115؛
اسناد كارملى، ج 1، ص 663). كريم‌خان، نظرعلي‌خان زند را به تعقيب او فرستاد و نزديك شوشتر جنگى بين آن دو درگرفت. زكي‌خان ناگزير گروگانها را آزاد كرد و سپس به اميد يارى اعراب، همراه اطرافيانش به خوزستان رفت. او مولى مطلب مشعشعى، حاكم هويزه، را كشت و منطقه را به تصرف درآورد اما از حمايت اعراب، به‌خصوص آل‌كثير، مأيوس گرديد. آنگاه به سوى لرستان رفت و در آنجا نيز استقبال چندانى از او نشد. از سوى ديگر، سپاهيان زند همواره در تعقيب وى بودند. زكي‌خان كه كاملا درمانده شده بود، با اطلاع از طبع بلند و رحمت كريم‌خان، به اصطبل كريم‌خان پناه برد و از وى طلب عفو كرد كه مورد پذيرش خان زند قرار گرفت (غفارى كاشانى، ص 237ـ246؛
گلستانه، ص 332ـ334).

در 1178، زكي‌خان با ويران كردن فلاحيه، مقر شيخ سلمان (رئيس قبيلۀ بني‌كعب) و افرادش كه شورش كرده بودند، او را وادار به تسليم كرد و در همين سال در فرونشاندن ناآراميهاى طايفه ليراوى شركت داشت (غفارى كاشانى، ص 256ـ257؛
حسينى، ج 1، ص 607ـ608).

در 1179، هنگامى كه ميرمهنا، پسر ناصر بندرريگى، سواحل خليج‌فارس را به آشوب كشيد و تجارت را مختل و جزيرۀ خارك را تصرف كرد، زكي‌خان براى سركوب وى عازم خليج‌فارس شد. او دستور داشت از ارسال آذوقه به جزيره ممانعت كند و كشتيهايى براى حمله به خارك فراهم سازد. زكي‌خان از شيوخ سواحل خواست كه كشتيهاى خود را در اختيار وى قرار دهند. كمبود آذوقه در خارك و خبر حملۀ قريب‌الوقوع زكي‌خان به آنجا برخى از اطرافيان ميرمهنا را به‌شدت نگران كرد، به‌طورى كه درصدد قتل او برآمدند (موسوى نامى، ص 165ـ166؛
غفارى كاشانى، ص 275ـ278). گرچه ميرمهنا موقتآ جان به‌در برد اما حسن سلطان، سركردۀ مخالفانش، زكي‌خان را به جزيره دعوت كرد و خارك را در اختيار حكومت زند قرار داد. زكي‌خان همچنين با سركوبى فردى به‌نام حجر، شيخ بندر كنگان، سواحل خليج‌فارس را آرام كرد (موسوى نامى، ص 168؛
پرى، ص 157ـ158).

در 1180 حسينقلي‌خان*، پسر محمدحسن‌خان و برادر آقامحمدخان قاجار، كه كريم‌خان از روى دلجويى و ملاطفت به خاندان قاجار، حكومت دامغان را به او سپرده بود، منطقه را به آشوب كشيد و بر مازندران و گرگان نيز مسلط شد. چون حاكم مازندران از سركوب وى عاجز بود، كريم‌خان به زكي‌خان مأموريت داد تا به غائله خاتمه دهد. وى با سپاهى عازم سمنان شد و در خاتمه دادن به شورش، خشونت بسيار به‌كار برد و از سرهاى رؤساى شورشيان مناره ساخت و با عده‌اى اسير به شيراز بازگشت. كريم‌خان او را براى قساوت بيش از حدش سرزنش كرد، اما وى در پاسخ، به بي‌اختيارى خويش در خون‌ريزى اذعان كرد و اعتقاد داشت كريم‌خان كه از روحيۀ او مطّلع بود، نبايد چنين مأموريتى به وى مي‌داد (رستم‌الحكما، ص 364ـ365).

در 1182، زكي‌خان مأمور سركوب اعراب مسقط شد كه امنيت و تجارت جزاير خليج‌فارس را به‌خطر انداخته بودند. گرچه شيخ‌عبداللّه بني‌معين، رئيس اعراب، فرزندش را نزد كريم‌خان گروگان گذاشته بود، مع‌هذا خودسرى مي‌كرد. زكي‌خان با نيروهايش به بندرعباس وارد شد. شيخ‌عبداللّه با اطلاع از خصوصيات زكي‌خان و براى رهايى فرزندش، ترفندى زيركانه انديشيد و در بندرعباس با زكي‌خان ملاقات و تقاضاى صلح كرد. او از شهرت دخترش در زيبايى استفاده كرد و زكي‌خان را به‌دام انداخت و به بهانۀ بساط عروسى، او را به جزيرۀ هرمز برد و گروگان گرفت. كريم‌خان ناگزير شد پسر شيخ را با زكي‌خان معاوضه كند و بدين‌گونه، مأموريت زكي‌خان به شكست انجاميد. خان زند براى تنبيه سردار خود، الواط شيراز را به استقبال وى فرستاد و از او استقبال مفتضحانه‌اى به‌عمل آورد (غفارى كاشانى، ص 283ـ286؛
گلستانه، ص 337).

زكي‌خان پس از فوت كريم‌خان در 1193، چون عرصه را براى جاه‌طلبى ديرينه مناسب ديد، ارگ كريم‌خان را محاصره كرد و شانزده تن از سران زند، از جمله نظرعلي‌خان زند را كشت. بدين‌ترتيب، زكي‌خان در انقراض خاندان زند نيز سهيم بود. او، پس از دفن كريم‌خان، به نام ابوالفتح‌خان و سپس محمدعلي‌خان (پسران كريم‌خان) حكومت را در اختيار گرفت (موسوى نامى، ص 217ـ219؛
نیز رجوع کنید به كلانتر، ص 69). صادق‌خان، برادر كريم‌خان و حاكم بصره، به‌محض اطلاع از فوت كريم‌خان، به‌سرعت روانۀ فارس شد اما زكي‌خان از ورود وى به شيراز ممانعت كرد و با تهديد سرداران سپاه صادق‌خان، مبنى بر اينكه خانواده‌هاى آنها را در معرض خطر قرار خواهد داد، آنان را پراكنده ساخت و صادق‌خان ناگزير به كرمان رفت. زكي‌خان گروهى را به تعقيب او فرستاد كه با دادن تلفات به شيراز بازگشتند (موسوى اصفهانى، ص220ـ221). در اين هنگام، پسران فتحعلي‌خان افشار (جهانگيرخان و محمدرشيد) كه در اصفهان بودند، حاكم آنجا را بركنار كردند و منطقه را در اختيار گرفتند، اما آنان سركوب و نُه تن از سران آنان كشته شدند. در اين زمان، آقامحمدخان قاجار قدرت يافت و به اصفهان رفت. زكي‌خان هم خواهرزاده‌اش، علي‌مرادخان، را با سپاهى روانۀ اصفهان كرد تا آقامحمدخان را سركوب كند. علي‌مرادخان پس از تثبيت قدرت خويش در اصفهان، عليه زكي‌خان شورش كرد و زكي‌خان به محض اطلاع، با تمام قوا و كليۀ افراد ذكور شيراز از جمله ابوالفتح‌خان و محمدعلي‌خان، عازم اصفهان شد. وى در ايزدخواست (در انتهاى منطقۀ فارس) مطّلع شد كه خزاين اصفهان را كه حاكم آنجا به شيراز ارسال كرده بود، به امر علي‌مرادخان، برگردانده بودند. زكي‌خان به بهانۀ آنكه چرا اهالى محل از خزاين حفاظت نكرده بودند، دستور قتل آنها را داد و مرتكب اعمال شنيعى شد.

زكي‌خان بيش از حد مغرور بود و از گذاشتن نگهبان در اطراف چادرش امتناع مي‌كرد. او در جمادي‌الاولى 1193، پس از حدود صد روز حكومت، در چادرش، با طپانچه كشته شد (موسوى اصفهانى، ص 227؛
كلانتر، ص 71ـ72؛
رستم‌الحكما، ص 415ـ429).






منابع :
(1) حاج‌ميرزا حسن حسينى فسايى، فارسنامه ناصرى، چاپ منصور رستگار فسايى، تهران 1367ش؛
(2) محمدهاشم آصف رستم‌الحكما، رستم‌التواريخ، چاپ محمد مشيرى، تهران، چاپ دوم، 1352ش؛
(3) ابوالحسن غفارى كاشانى، گلشن‌مراد، چاپ غلامرضا طباطبايى مجد، تهران 1369ش؛
(4) محمدبن ابوالقاسم كلانتر، روزنامه ميرزامحمد كلانتر فارس، شامل وقايع قسمتهاى جنوبى ايران از سال 1142 تا 1199، چاپ عباس اقبال، تهران 1362ش؛
(5) ابوالحسن‌بن محمدامين گلستانه، مجمل‌التواريخ، چاپ مدرس رضوى، تهران 1356ش؛
(6) محمدصادق موسوى اصفهانى، تاريخ گيتي‌گشا در تاريخ زنديه، چاپ سعيد نفيسى، تهران 1363ش؛
(7) هادى هدايتى، تاريخ زنديه، تهران 1334ش؛


(8) A Chronicle of the Carmelites in Persia and the Papal Mission of the XVII th and XVIII th Centuries, London 1939;
(9) John R. Perry, Karim Khan Zand History of IRAN 1747-1779, Chicago and London 1979.

/ ايرج تنهاتن‌ناصرى /





تاریخ انتشار اینترنتی:



17/08/1388

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6002
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست