خواندمير، غياثالدينبن همام ، مورخ سدۀ دهم. اطلاعات ما دربارۀ زندگى او اندك است. شهرت او به صورتهاى خواندمير، خواندامير و خوندهمير نيز ضبط شده است (خواندمير، 1362ش، ج 1، ص 4؛ همو، 1317ش، ص 7؛ همو، 1324ش، ص و؛ فرشته، ص210؛ ميرخواند، ج 7، ص 3). وى، بهنوشتۀ خودش در حبيبالسير، كه در زمان تأليف آن در 927 حدود 47ـ48 سال داشته، در حدود 880 در هرات متولد شده است. پدرش، خواجه همامالدين محمد، مدتى وزير ميرزاسلطان محمود (فرزند ابوسعيد گوركان) بود (خواندمير، 1362ش، ج 1، مقدمه همايى، ص 5ـ6). مادرش دختر ميرخواند، مؤلف تاريخ روضةالصفا، بود و به اين سبب وى را پدر (ابوى مخدومى) خطاب ميكرد و همين باعث شد تا برخى، به اشتباه، خواندمير را فرزند ميرخواند بپندارند (همان، ج 1، مقدمه همايى، ص 6ـ8، ج 4، ص 341)، ولى با تصريح خواندمير در حبيبالسير (همان، ج 1، ص 4) و دستورالوزراء (ص 7) بهنام و نسب خويش، اين اختلافنظرها از بين ميرود. خواندمير سالهاى جوانى را در محضر اميرعليشير نوايى گذراند و با استفاده از كتابخانۀ عظيم وى، در شش ماه مطالب كتاب خلاصة الاخبار فى احوال الاخيار را فراهم آورد (ريو، ج 1، ص 97). در 911، پس از فوت سلطان حسين بايقرا، وى به ملازمت بديعالزمان ميرزاى تيمورى درآمد (خواندمير، 1362ش، ج 1، مقدمه همايى، ص 9، ج 4، ص 319، 364). خواندمير در هرات بود كه محمدخان شيبانى آنجا را گرفت (همان، ج 4، ص 374ـ376، 507). در 10 جماديالآخره 934، خواندمير به هند رفت و در 4 محرّم 935 به شهر آگره و به حضور ظهيرالدين محمد بابر رسيد (همان، ج 1، مقدمه همايى، ص 9؛ فرشته، همانجا). پس از درگذشت بابر در 937، خواندمير نزد پسر او، همايون شاه، مقرب شد (خواندمير، 1362ش، ج 1، مقدمه همايى، ص 9؛ فرشته، ص 215).
خواندمير نويسندهاى پركار و صاحب تأليفات متعدد است. مهمترين آثار او عبارتاند از: 1) مآثرالملوك، كه ظاهرآ نخستين اثر وى است، زيرا مؤلف در آن به هيچيك از تأليفات خود اشاره نكرده است. وى آن را به نام اميرعليشير نوايى نوشته است و بنابراين، تاريخ تأليف آن به پيش از 906 (سال فوت نوايى) ميرسد (همان، ص ث). اين كتاب دربارۀ سخنان پادشاهان، انبيا و دانشمندان است (همان، ص ث). 2) خلاصة الاخبار فى بيان احوال الاخيار، با مقدمه، ده مقاله و خاتمه، دربارۀ خلقت عالم، احوال انبيا، تواريخ حكما، احوال سلاطين قديم ايران و عرب، حكما و ائمه، عباسيان و سلسلههاى سلاطين اسلامى تا 875. خاتمۀ آن نيز در وصف هرات و شرححال مشاهير معاصر مؤلف است. اين كتاب در واقع نسخۀ اول تاريخ حبيبالسير است. از اين كتاب تنها خاتمۀ آن بهچاپ رسيده است. 3) دستورالوزراء، كتابى دربارۀ زندگى وزرا، از پيش از اسلام تا 906. از اين كتاب دو تحرير در دست است. تحرير دوم دوازده شرححال افزون بر تحرير نخست دارد. خواندمير تحرير نخست را در دورۀ وزارت امير عليشير نوايى در هرات و تحرير بعدى را در 915، در دورۀ حكومت محمد شيبانى، به پايان رساند. دستورالوزراء مطالب دقيقى دربارۀ وزراى معاصر خواندمير دارد (خواندمير، 1317، ص چ ـح؛ همو، 1324، ص يو). 4) جلد هفتمِ تاريخ روضةالصفا*، كه خواندمير خود به تحرير آن تصريح كرده است (ميرخواند، ج 7، ص 3). 5) مكارم الاخلاق، در شرح مكارم و محاسن اميرعليشير نوايى، كه به سلطان حسين بايقرا تقديم شده است (خواندمير، 1324ش، ص يز). 6) نامه نامى، مجموعهاى از مراسلات و منشآت رسمى و دربارى پيشينيان، كه خواندمير آن را در 928، در مورد چگونگى كتابت، براى منشيان و مترسلان گرد آورده است (همان، ص يح). 7) تاريخ حبيبالسير*، از مهمترين منابع تاريخى ايران، بهويژه در دوره تيموريان، كه در 927 تأليف شده است.
از آثار بهجا مانده از خواندمير چنين برميآيد كه وى در نگارش آثار تاريخى توانا و با اشعار و كتب قدما، كتابهاى متداول مدارس و مكاتب زمان خود و كتابهاى تفسير، طب، شعر و ادب، لغت و تاريخ كاملا آشنا بوده است (همان، ص و).
خواندمير در 941 در هند درگذشت و بنابه وصيتش او را در دهلى در كنار مزار شيخ نظامالدين اوليا و اميرخسرو دهلوى دفن كردند (فرشته، همانجا؛ قس خواندمير، 1317ش، ص ت). پسر وى، اميرمحمود، نويسنده كتاب ايران در روزگار شاهاسماعيل و شاهطهماسب صفوى است. او تأليف آن را به تشويق محمدخان شرفالدين اوغلى، حاكم هرات، در 953 آغاز كرد و در 957 به انجام رساند (رجوع کنید به خواندمير، 1317ش، مقدمه نفيسى، ص ج؛ اميرمحمودبن خواندمير، مقدمه، ص 2). اين كتاب در 1370ش در تهران چاپ شده است.
منابع : (1) اميرمحمودبن خواندمير، ايران در روزگار شاه اسماعيل و شاه طهماسب صفوى، چاپ غلامرضا طباطبايى تهران 1370ش؛ (2) غياثالدينبن همام خواندمير، حبيبالسير فى اخبار افراد بشر، زيرنظر محمود سياقى، تهران 1362ش؛ (3) همو، دستورالوزراء، چاپ سعيد نفيسى، تهران 1317ش؛ (4) همو، رجال كتاب حبيبالسير، گردآورده عبدالحسين نوائى، تهران 1324ش؛ (5) محمدقاسم بن غلامعلى فرشته، تاريخ فرشته، يا گلشن ابراهيمى، كلهنو 1281 ؛ (6) محمدبن خاوندشاه ميرخواند، تاريخ روضةالصفا، تهران 1329ش؛
(7) Charles Rieu, Catalogue of the Persian Manuscripts in the British Museum, London 1966.