رُستاق ، خش، دهستان و آبادياى در شهرستان داراب؛ در گذشته ناحيه و شهرى در كوره دارابگرد.
1) بخش رستاق. در مشرق شهرستان داراب واقع است. از شمال به بخش قطرويه در شهرستان نيريز و بخش مركزى شهرستان سيرجان در استان كرمان، از مشرق به بخش مركزى شهرستان حاجيآباد در استان هرمزگان، از جنوب به بخش فورگ و از مغرب به بخش مركزى (هر دو در شهرستان داراب) محدود ميشود و مشتمل است بر دو دهستان به نامهاى رستاق و كوهستان.
از مهمترين كوههاى آن بيْدسَرى (بلندترين قله ح 697،2 متر)، انجيربند (بلندترين قله ح 428،2 متر) و چاهزرد (بلندترين قله ح 348،2 متر) است (فرهنگ جغرافيائى كوههاى كشور، ج 3، ص 232، 241، 255). رود مهمى در بخش رستاق جريان ندارد. اهالى بخش رستاق علاوه بر كشاورزى، باغدارى و دامدارى به پرورش زنبورعسل و از صنايعدستى به قاليبافى با طرحهاى كاشانى و محلى اشتغال دارند (فرهنگ جغرافيائى آباديها، ج 113، ص30، 58). اهالى بخش شيعۀ دوازده امامياند و به فارسى سخن ميگويند (همانجا). در سرشمارى 1375ش، جمعيت بخش 611،12 تن بوده است (مركز آمار ايران، ص10).
رستاق در 1329ش دهستانى با پنج آبادى، از جمله آبادى رستاق، بود و در شهرستان داراب از استان هفتم (فارس) قرار داشت (ايران. وزارت كشور، اداره كل آمار و ثبت احوال، ج 2، ص 292). بخش رستاق در تير 1368 به مركزيت آبادى رستاق، از تركيب دهستانهاى فورگ، آبشور، رستاق و كوهستان، در تابعيت شهرستان داراب تشكيل شد (ايران. قوانين و احكام، ص 755). سپس با تشكيل بخش فورگ در تير 1370، دهستانهاى فورگ و آبشور از بخش رستاق جدا شدند (ايران. وزارت كشور، معاونت سياسى اجتماعى دفتر تقسيمات كشورى، 1382ش، ذيل «استان فارس»).
2) آبادى رستاق. مركز دهستان رستاق، در ارتفاع 310،1 مترى، در حدود 63 كيلومترى جنوبشرقى شهر داراب و در موقعيت ميانكوهى قرار دارد. راه اصلى شهر داراب به شهرهاى حاجيآباد و بندرعباس (هر دو در استان هرمزگان) از آبادى رستاق ميگذرد.
آثار قديمى آبادى رستاق عبارتاند از: قصر آينه يا قصر دختر، واقع در هشت كيلومترى جنوبشرقى آبادى رستاق، در درهاى عميق كه از سه طرف با كوه احاطه شده است. آثارى از تراشيده شدن كوه در قسمت غربى قصر ديده ميشود كه به روايت محليها جاى آينهاى بوده كه نماى قصر و راههاى آن ديده ميشد. در نزديكى قصر بنايى با گنبدى از سنگ و گچ وجود دارد كه احتمالا ابتدا آتشكده بوده همچنين در اطراف قصر و كمى دورتر از آن آثارى از خانهها و ديوارهاى سنگى ديده ميشود (آزما، ص 117). در جنوب آبادى رستاق بر روى كوه، آثارى از قلعه و برج بزرگى معروف به برج شاهنشين و قلعه طلوع شَجَر وجود دارد و در نزديكى آن آثارى از آسياى بادى هست كه امروزه به آسيا بادى معروف است. در يك كيلومترى از قلعه هشت آب انبار قديمى ديده ميشود. به روايت محلى، ساكنان قلعه و قصر دختر تا زمان حكومت امام حسن عليهالسلام زردشتى بودند و پس از نبردهاى متعدد و تسخير قلعه بهدست مسلمانان، به اسلام گرويدند (همان، ص 117ـ118). در يك كيلومترى شمال قلعه، قبرى با گنبد گچى وجود دارد كه از زيارتگاههاى اهالى آبادى و منطقه است كه به قبر اميرعباس معروف است و گفته شده اميرعباس از ياران امام حسن عليهالسلام بوده است. در اطراف قلعه و نيز در دامنه كوه، آثار خانههاى قديمى به چشم ميخورد (همان، ص 118).
نام رستاق در منابع به صورت رُسْتاقُالرُستاق هم ذكر شده است (رجوع کنید به اصطخرى، ص 132؛ ابنحوقل، ص 268). رستاق در كوره دارابگرد واقع بود و تا شهر دارابگرد/ داراب ده فرسخ فاصله داشت (رجوع کنید به اصطخرى، ص 132). به استناد برخى جغرافينگاران، مانند اصطخرى (ص 168)، رستاق شهرى مرزى ميان دو ايالت فارس و كرمان بود و شايد بهسبب نزديكى به كرمان، گاه از توابع آن شمرده ميشد (رجوع کنید به ياقوت حموى، ج 2، ذيل «رستاقالرُّستاق»). در سدۀ چهارم، شهرى كوچك داراى بازارى كوچك و منبر و باغهاى بسيار معرفى شده است (ابنحوقل، ص 268؛ مقدسى، ص 428ـ429). ابنبلخى در سدۀ ششم از هواى گرم، درختان خرما و آب روان ناحيه رستاق ياد كرده و به تنگى به نام رنبه و قلعه محكم آن (رجوع کنید به جنتشهر) اشاره نموده، كه در دست كرمانيان بوده است (ص 131). ياقوت حموى (همانجا) يك قرن پس از آن رستاق را «شهرى در فارس، از ناحيه كرمان...» معرفى كرده است. در سدۀ هشتم، حمداللّه مستوفى (ص 139) آن را در خطه شبانكاره* ذكر كرده و در سده نهم، حافظ ابرو (ج 2، ص 117) آن را از نواحى دارابگرد شمرده است.
در اواسط دورۀ قاجار، رستاق از توابع سبعه و لارستان، از محالات گرمسير فارس، محسوب ميشد (رجوع کنید به خورموجى، ص 103ـ104). فسايى در فارسنامه دورۀ ناصرى (1264ـ1313) رستاق را در حدود چهار فرسخى قصبۀ فورگ (رجوع کنید به داراب) آورده و آن را از قراى ناحيۀ فورگ ضبط كرده است (ج 2، ص 1353ـ1354). در حدود 1330 از قراى مهم دهستان رستاق محسوب ميشد (حسينعلى رزمآرا، ج 7، ص 116).
منابع : (1) حسين آزما، شهر من داراب، شيراز 1370ش؛ (2) ابيبلخى، ابنحوقل، اصطخرى؛ (3) ايران. قوانين و احكام، مجموعه قوانين و مقررات مربوط به وزارت كشور از آغاز پيروزى انقلاب اسلامى تا پايان 1369، تهران: حوزه معاونت سياسى و اجتماعى دفتر انتخابات وزارت كشور 1370ش؛ (4) ايران. وزارت كشور، دفتر تقسيمات كشورى، نشريه عناصر و واحدهاى تقسيمات كشورى (تا پايان آبان 1384)، تهران 1384ش؛ (5) همو، نشريه عناصر تاريخ تأسيس عناصر تقسيماتى به همراه شماره مصوبات، تهران 1382ش؛ (6) همو، تقسيمات كشورى شهريور ماه 1355؛ (7) همو، اداره كل آمار و ثبت احوال:، كتاب اسامى دهات كشور، تهران: نشريه فروردين ماه 1329ش؛ (8) شهابالدين عبداللّه خوافى مشهور به حافظابرو، جغرافياى حافظ ابرو، تصحيح صادق سجّادى، تهران 1378ش؛ (9) حسينعلى رزمآرا؛ (10) حمداللّه مستوفى (نزهتالقلوب)؛ (11) ميرزا جعفرخان حقايق نگار خورموجى، نزهتالاخبار، تصحيح سيّد على آلداود، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1380ش؛ (12) اداره جغرافيايى ارتش، فرهنگ جغرافيايى آباديهاى كشور جمهورى اسلامى ايران، جلد :13 داراب، تهران: 1367ش؛ (13) سازمان جغرافيايى نيروهاى مسلح، فرهنگ جغرافيايى كوههاى كشور، تهران 1379ش؛ (14) حاج ميرزاحسن حسينى فسائى، فارسنامه ناصرى، تصحيح منصور رستگار فسائى، تهران: اميركبير، 1367؛ (15) مقدسى؛ (16) مركز آمار ايران، سرشمارى عمومى نفوس و مسكن، 1375، شناسنامه آباديهاى كشور، استان فارس، شهرستان داراب، تهران، 1376ش؛ (17) سازمان نقشهبردارى كشور، نقشه تقسيمات كشورى جمهورى اسلامى ايران، مقياس 000/500/102، تهران، 1383ش؛ (18) ياقوت حموى.