رُمَيْصاء بنت مِلحان بن خالد بن زيد ، صحابيۀ پيامبر اسلام. براى وى نامهاى مختلفى همچون غُمَيْصا، سَهله، رُمَيْله، انيفه و رُمَيثه نيز ذكر كردهاند (ابنسعد، ج 8، ص 424؛ ابنحجر عسقلانى، ج 8، ص 409). كنيهاش امّسُلَيْم و به آن نيز شهرت داشت. وى از زنان انصار و از قبيلۀ خزرج بود (ذهبى، ج 2، ص 304). مادرش، مليكه بنت مالكبن عدى، از طايفۀ بنينجار بود (ابنسعد، ج 8، ص 424ـ425). رميصاء پيش از اسلام، با مالكبن نضر ازدواج كرد و پسرش اَنَس را به دنيا آورد (ابنسعد، ج 8، ص 425؛ ابنحجر عسقلانى، ج 8، ص 409). پس از انتشار اسلام در مدينه، رميصاء از جمله نخستين انصارى بود كه به دين اسلام گرويد و پسرش انسبن مالك* را نيز به اسلام ترغيب كرد (ابنسعد؛ ابنحجر عسقلانى، همانجاها). مالكبن نضر ــكه از اسلام آوردن زن و فرزندش خشمگين شده بودــ به شام رفت و در آنجا درگذشت (ابن عبدالبرّ، ج 4، ص 1940). رميصاء پس از مرگ مالك، تا بزرگ شدن انس ازدواج نكرد (ابنسعد، ج 8، ص 425ـ426؛ ابنحجر عسقلانى، همانجا). پس از آن، چون ابوطلحه از وى خواستگارى كرد، وى شرط ازدواجش با او را اسلام آوردن ابوطلحه قرار داد و او را از بتپرستى نهى كرد. ابوطلحه مسلمان شد و حاصل اين ازدواج ابوعُمَير و عبداللّه بودند (ابنسعد، ج 8، ص 425ـ427).
رميصاء بعد از ورود پيامبر صلياللّهعليهوآلهوسلم به مدينه، مقدم وى را گرامى داشت و انس را كه ده سال داشت، به خادمى ايشان گمارد (ابنحجر عسقلانى، ج 8، ص 410). رميصاء در بسيارى از غزوات پيامبر اكرم حضور داشت. در جنگ احد (سال سوم هجرت) وى در حالى كه مشك آبى بر پشت خود حمل ميكرد، به مداواى مجروحان ميپرداخت (واقدى، ج 1، ص 249؛ ابنسعد، ج 8، ص 425) و خنجرى براى دفاع از خود به همراه داشت (ذهبى، همانجا). در غزوۀ خيبر (سال هفتم هجرت) نيز وى از جمله زنانى بود كه در جنگ مشاركت نمود (واقدى، ج 2، ص 685؛ رجوع کنید به ابنهشام، ج 3، ص 354؛ مقريزى، ج 10، ص 54).
در سال هفتم هجرت، مُقَوقَس، پادشاه اسكندريه، در جواب دعوت پيامبر به پذيرش اسلام، هدايايى از جمله دو كنيز براى ايشان فرستاد. پيامبر آنان را براى مدتى نزد رميصاء جاى داد (طبرى، ج 3، ص 21). در غزوه حنين (سال هشتم هجرت)، رميصاء از پيامبر خواست افرادى را كه فرار ميكردند، همچون مشركان بكشد (واقدى، ج 3، ص 903ـ904؛ طبرى، ج 3، ص 76ـ77). وى با وجود فرار مردان، در حالى كه پسرش عبداللّهبن ابيطلحه را باردار بود، خنجرى براى دفاع از خود به همراه داشت (واقدى، ج 3، ص 904؛ ابنسعد، ج 8، ص 425؛ ابنهشام، ج 4، ص 88ـ89).
بعد از وفات پيامبر اكرم، از زندگى رميصاء خبرى در دست نيست و فقط ابنشهرآشوب (ج 3، ص 212) قولى از او روايت كرده كه، بعد از شهادت امام حسين عليهالسلام از آسمان بارانى سرخ رنگ باريده است.
به گفته اَنَسبن مالك، پيامبر براى ديدار رميصاء به خانهاش ميرفت و با اقامۀ نماز مستحبى، براى وى و خانوادهاش دعا ميكرد (ابنسعد، ج 8، ص 426ـ427؛ ذهبى، ج 2، ص 309). همچنين گفتهاند، هنگامى كه پيامبر اكرم براى صرف غذا در خانۀ رميصاء و ابوطلحه بود، به بركت الهى، پيامبر و همراهانش از غذاى اندك وى سير شدند (مالكبن انس، ج 2، ص 927ـ928؛ ابنشهر آشوب، ج 1، ص 90؛ مقريزى، ج 5، ص 165). وقتى اختلافى بين رميصاء و همسرش ابوطلحه رخ داد، رميصاء به پيامبر شكايت برد و ايشان شخصآ اختلاف آنان را برطرف كرد (احمدبن حنبل، ج 1، ص 214؛ ابنعساكر، ج 37، ص 471). رميصاء را از جمله راويان حديث و از زنان عاقل و فاضل دانستهاند (رجوع کنید به ابن ابيحاتم رازى، ج 9، ص 464؛ ابن عبدالبرّ، ج 4، ص 1940). عايشه، امّسَلَمه و انسبن مالك از وى روايت كردهاند (ابناثير، ج 6، ص 119، 346).
منابع : (1) ابن ابيحاتم رازى، الجرح و التعديل، حيدرآباد دكن 1373/1953؛ (2) ابناثير، اسدالغابه فيالمعرفه الصحابه، چاپ محمدابراهيم البنا، محمداحمد عاشور، محمود عبدالوهاب فايد، بيروت، 1409/1989؛ (3) ابن حجر عسقلانى، الاصابه فى تمييز الصحابه، چاپ عادل احمد عبدالموجود، عليمحمد معوض، بيروت، 1415/1995؛ (4) ابنسعد؛ (5) الطبقاتالكبرى، بيروت 1405ه /1985؛ (6) ابنشهرآشوب، مناقب آل ابيطالب، نجف اشرف، 1376/1956؛ (7) ابنعبدالبر، الاستيعاب فى معرفه الاصحاب، چاپ عليمحمد بجاوى، بيروت، 1412/1992؛ (8) ابنعساكر، تاريخ مدينه دمشق، چاپ على شيرى، بيروت، 1415؛ (9) ابنهشام، السيرهالنبويه، چاپ مصطفى سقا، ابراهيم ابيارى و عبدالحفيظ شلبى، قاهره 1936؛ (10) احمدبن حنبل، بيروت، دارصادر (بيتا.)؛ (11) احمدبن حنبل، مسند؛ (12) ذهبى، سير اعلامالنبلاء، چاپ شعيب الارنووط، حسين اسد، بيروت، 1413/1993؛ (13) طبرى، محمدبن جرير، تاريخ طبرى، چاپ محمدابراهيم ابوالفضل، بيروت، 1387/1967؛ (14) مالكبن انس، المؤطّأ، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، بيروت 1406/1985؛ (15) مقريزى، امتاعالاسماع، چاپ محمد عبدالحميد النميسى، بيروت، 1420/1999؛ (16) واقدى، محمدبن عمر، المغازى، چاپ مارسدن جونس، بيروت 1409/1989.