responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5921

 

خَشَبيّه ، گروهى قائل به امامت محمد بن حَنَفيّه. در منابع مختلف، خشبيه از فرقه‌هاى شيعه به شمار آمده‌اند (حربى، ج 2، ص 545؛
ابن‌ماكولا، ج 3، ص 262؛
سمعانى، ج 2، ص 368؛
ابن‌اثير، ج 1، ص 444). دربارۀ گروهى كه اين نام بر آنان اطلاق شده، نظريات مختلفى ذكر گرديده است. منصوربن معتمر، از علماى برجستۀ قرن دوم، خشبيه را عنوانى براى دوستداران امام علي‌بن ابي‌طالب عليه‌السلام دانسته است (رجوع کنید به سمعانى، همانجا؛
ابن‌اثير، ج 1، ص 445).

برخى خشبيه را عنوانى ديگر براى فرقه‌اى از زيديه، به نام سُرخابيه (پيروان سُرخاب طبرى) شمرده‌اند (حربى، ج 2، ص 545؛
خوارزمى، ص 29). در روايتى نيز، خشبيه گروهى از جَهميه خوانده شده‌اند (رجوع کنید به ابن‌منظور، ذيل «خشب»). گاه نيز خشبيه را عنوانى براى ياران ابراهيم‌بن مالك‌اشتر، از سرداران مختاربن ابي‌عُبَيْد ثقفى، ذكر كرده‌اند كه در جنگ با عبيداللّه‌بن زياد شركت داشتند (رجوع کنید به ابن‌قتيبه، ص 622؛
ابن‌رسته، ص 218)، اما براساس بيشتر منابع، خشبيه از اهالى كوفه و ياران مختار و قائل به امامت محمدبن حنفيه بودند (حربى، ج 2، ص 545؛
طبرى، ج 6، ص 75ـ77).

در مورد دليل نام ‌گذارى اين فرقه به خشبيه هم نظريات متفاوتى وجود دارد. برخى نام خشبيه را برگرفته از كرسى چوبي‌اى دانسته‌اند كه منتسب به حضرت على عليه‌السلام بوده است و ياران مختار به‌دليل تقدس، آن را با خود حمل مي‌كردند (طبرى، ج 6، ص 81). پاره‌اى نيز گفته‌اند چون بيشتر اسلحه ياران مختار يا ابراهيم‌بن مالك از چوب (خَشَب) بود، خشبيه ناميده شده‌اند (رجوع کنید به بلاذرى، ج 6، ص 57؛
ابن‌قتيبه؛
ابن‌رسته، همانجاها؛
مقدسى، ج 5، ص 133). همچنين، گفته شده است كه بعضى از دوستداران زيدبن على چوب دار او را حفظ كردند، يا آنكه چون زيديان هنگام جنگ با چوب مي‌جنگيدند، به خشبيه معروف شدند (حربى، ج 2، ص 545؛
خوارزمى، ص 29).

طبق روايت ديگرى، در سال 66، عبداللّه ‌بن زبير، محمدبن حنفيه و خانواده‌اش و هفده تن از سران مردم كوفه را در زمزم (يا شِعْب على) در مكه زندانى و آنان را تهديد كرد كه اگر با او بيعت نكنند، آنان را در آتش خواهد سوزاند و براى اين منظور هيزم بسيارى جمع كرد (طبرى، ج 6، ص 75ـ76؛
مسعودى، ج 3، ص 275ـ276؛
ذهبى، همانجا). در اين زمان، محمدبن حنفيه قاصدى نزد مختار فرستاد و از او يارى خواست. مختار مردم را جمع كرد و گروههايى را براى يارى او به مكه فرستاد. از آن ميان، ابوعبداللّه جَدَلى و يارانش قبل از ديگران وارد مسجدالحرام شدند. در دست ياران او چوب (كافركوب) بود و آنان با فرياد يالثاراث‌الحسين به زمزم وارد شدند و نگهبانان را پراكنده و محمدبن حنفيه را از زندان رها كردند. پس از آن، گروههاى ديگر وارد شدند كه عبداللّه‌بن زبير از ورود آنان هراسان شد و به دليل آنكه به‌جاى شمشير با چوب مي‌جنگيدند، آنان را خشبيه ناميد (طبرى، ج 6، ص 76ـ77). نيز گفته‌اند چون آنان چوبهايى را كه عبداللّه ‌بن زبير براى آتش زدن محمدبن حنفيه و يارانش جمع كرده بود، به عنوان سلاح برداشتند، يا آنكه چون نمي‌خواستند با شمشيرهاى آخته وارد حرم شوند، با چوب وارد حرم شدند، آنان را خشبيه ناميده‌اند (بلاذرى، ج 6، ص 57).

محمدبن حنفيه آنان را از جنگ با ابن‌زبير در حرم خدا بر حذر داشت و اموالى را كه مختار برايش فرستاده بود، ميان خشبيه كه چهارهزار تن بودند، تقسيم كرد (طبرى، ج 6، ص 77؛
ابن‌سعد، ج 5، ص 103؛
مسعودى، ج 3، ص 275ـ276؛
ذهبى، 1401ـ1409، ج 4، ص 120). اين چهارهزار تن تا زمان قتل مختار در سال 67، با محمدبن حنفيه بودند (ذهبى، همانجا).

در سال 67 در زمان حمله مصعب‌ بن زبير به كوفه، شش هزار يا هفت هزار تن از خشبيان با مختار محاصره شدند. مصعب در ابتدا آنان را امان داد تا تسليم شوند، اما پس از تسليم همه آنان را كشت (طبرى، ج 6، ص 93، 116؛
مسعودى، ج 3، ص 299ـ300). پس از قتل مختار، دو هزارتن از ياران وى (بازماندگان خشبيان) در نَصيبَيْن به عبدالملك‌بن مروان پيوستند (مسعودى، ج 3، ص 307). حسن‌بن محمدبن حنفيه بعد از كشته شدن مختار، به ميان گروهى از خشبيان نصيبين رفت و رياست آنان را به‌عهده گرفت . مسلم‌بن اسير (از ياران عبداللّه‌بن زبير) از موصل به جنگ آنان رفت و پس از شكست دادن آنان، حسن را دستگير كرد و نزد عبداللّه ابن‌زبير فرستاد (ذهبى، 1418، حوادث و وفيات 81ـ100ه ، ص 334).

پس از اين واقعه، مُهَلَّب‌بن ابي‌صُفْرَه كه چندى از ياران عبداللّه ‌بن زبير بود و سپس از سرداران اموى گرديد، با خشبيان نصيبين ــكه تحت فرماندهى أبوقارب يزيدبن أبي‌صَخْر بودندــ جنگيد و آنان را شكست داد (ابوالفرج اصفهانى، ج 6، ص 50، ج 7، ص 77). بعدها، ياران مختار و قائلان به امامت محمدبن حنفيه، كيسانيه ناميده شدند (مسعودى، ج 3، ص 276؛
بغدادى، ص 26).

خشبيه معتقد به بَداء* بودند (بغدادى، ص 34؛
حميرى، ص 274). آنان با شعار يالثارات‌الحسين در جنگها شركت مي‌كردند (طبرى، ج 6، ص 76)، به‌طوري‌كه ابن‌عبدربّه به دليل سردادن اين شعار، ياران ابراهيم‌بن مالك‌اشتر را حسينيه (نام ديگر خشبيه) ناميده است (ج 2، ص 249).

يكى از كسانى كه جزو خشبيان محسوب شده، منصوربن معتمر (متوفى 138) است، اما در مورد خشبى بودن وى ترديد وجود دارد (ذهبى، 1401ـ1409، ج 5، ص 408). همچنين گفته‌اند كه كُثَيِّر عَزَّه (كثيربن عبدالرحمان) از خشبيه و معتقد به تناسخ ارواح و رجعت بود (ذهبى، 1401ـ1409، ج5، ص 152).


منابع :
(1) ابن‌اثير، اللُباب فى تهذيب الأنساب، چاپ احسان عباس، بيروت 1414/1994؛
(2) ابن‌رسته، الاعلاق النفيسة، چاپ دخويه، ليدن، 1891م؛
(3) ابن‌سعد، الطبقات‌الكبرى، چاپ احسان عباس، بيروت 1405/1985؛
(4) ابن‌عبدربه، العِقدالفريد، چاپ مفيد محمد قميحة، بيروت، بي‌تا.؛
(5) ابن‌قتيبه، المعارف، چاپ : ثروت عكاشه، قاهره، 1960م؛
(6) ابن‌ماكولا، الاكمال، چاپ عبدالرحمن‌بن يحيى معلمى يمانى، بيروت، بي‌تا؛
(7) ابن‌منظور؛
(8) ابوالفرج اصفهانى، الأغانى؛
(9) بغدادى، الفرق بين الفرق، چاپ محمد زاهدبن حسن كوثرى، قاهره 1367/1948؛
(10) بلاذرى، انساب‌الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق 1997ـ2000؛
(11) ابراهيم‌بن اسحاق حربى، غريب‌الحديث، چاپ سليمان‌بن ابراهيم‌بن محمدالعايب، بي‌جا، 1405/1985؛
(12) نشوان‌بن سعيد حميرى، الحورالعين، چاپ كمال مصطفى، تهران، 1972؛
(13) محمدبن احمد خوارزمى، مفاتيح ‌العلوم، چاپ فان فلوتن، ليدن، 1895؛
(14) محمدبن احمد ذهبى، تاريخ اسلام و وفيات المشاهير و الأعلام، حوادث و وفيات 81ـ100ه ، چاپ عمر عبدالسلام تدمرى، بيروت 1418، همو، سير اعلام‌النبلاء، چاپ شعيب الأرنؤوط، بيروت، 1402/1982؛
(15) سمعانى، طبرسى، اسرارالامامة، مشهد، 1422؛
(16) طبرى، تاريخ (بيروت)؛
(17) مسعودى، مروج (بيروت)؛
(18) مطهربن طاهر مقدسى، البدء و التاريخ، چاپ كلمان هوار، پاريس 1899.

/ اسماعيل اسعدى /

تاریخ انتشار اینترنتی:

02/02/1388

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5921
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست