responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5889

 

حَدیقَةُالْحقیقه (عنوان مشهور حدیقةالحقیقة و شریعةُ الطَّریقة) ، نخستین مثنوى عرفانى فارسى، سروده ابوالمجد مجدودبن آدم سنایى غزنوى* در اوایل سده ششم. حدیقةالحقیقة و شریعةالطریقة (باغ حقیقت و آبشخور طریقت) عنوانى عربى است كه خود شاعر به كتاب داده و كتاب را به فارسى فخری‌نامه نامیده است (سنایى، 1382ش، مقدمه، ص هفتادویك). كتاب به الهی‌نامه نیز مشهور بوده است و بعضى نسخه‌هاى خطىِ آن، از جمله نسخه خطى خلیل اینالجق (شیكاگو)، به این نام مشهورند (رجوع کنید به همان مقدمه، ص سی‌وسه). مولوى نیز در مثنوى (ج 2، دفتر3، ص 157، بیت 2771ـ2772) از این اثر با عنوان الهی‌نامه یاد كرده است. همچنین افلاكى در مناقب‌العارفین (ج 1، ص 222) حكایتى نقل كرده كه بنابر آن مولانا به سوگند دادن به الهی‌نامه حكیم سنایى اعتقاد نشان داده است.

حدیقة الحقیقه یكى از مهم‌ترین آثار عرفانى سنایى است كه بعد از وى تمامى شاعران و نویسندگان بدان توجه كردند. غیر از مولانا در مثنوى، خاقانى شروانى در سرودن تحفةالعراقین، نظامى در سرودن مخزن‌الاسرار، عطار در سرودن الهی‌نامه و دیگر مثنویهاى عرفانى خود، اوحدى مراغه‌اى در مثنوى جام‌جم، و جامى در سلسلة الذهب به این كتاب نظر داشته‌اند. روزبهان بقلى شیرازى، عارف بزرگ قرن هفتم، نیز مثنوى تحفةالعرفان را به پیروى از حدیقه سنایى سروده و در دیگر آثار خود نیز به این كتاب توجه داشته است (رجوع کنید به حسینى، 1382ـ 1383ش، ص 44ـ59). سهروردى هم در نوشتن رساله‌هاى رمزى فارسى خود به حدیقه استناد كرده است (مثلاً رجوع کنید به ج 3، ص 371).

این مثنوى، و نیز دیگر مثنویهاى سنایى، در بحر خفیف مسدّس مخبون مقصور یا محذوف سروده شده است. ظاهراً این بحر براى سرودن مثنوى در عصر سنایى متداول بوده، چرا كه عثمان مختارى غزنوى نیز مثنوى هنرنامه یمینى را در همین وزن سروده است (رجوع کنید به مختارى غزنوى، ص 699ـ745، نیز رجوع کنید به یادداشتهاى همایى، ص 696).

در آغازِ قدیم‌ترین نسخه‌هاى خطى حدیقه، مقدمه‌اى به نثر وجود دارد كه در بعضى نسخه‌ها از زبان سنایى و در بعضى دیگر از زبان محمدبن‌على رفّاء، جمع‌كننده آثار سنایى، است (رجوع کنید به سنایى، 1382ش، مقدمه، ص شصت‌وچهار). در این مقدمه، سنایى از ملاقات خود با بهرام‌شاه غزنوى، ماجراى اهداى كتاب و سبب تقدیم آن سخن گفته است. همچنین در این مقدمه اطلاعاتى وجود دارد درباره دزدیده شدن كتاب حدیقه و بازگرداندن آن توسط محمدبن ابراهیم‌ بن طاهرالحسینى. آن‌طور كه از مقدمه برمی‌آید، بهرام‌شاه از سنایى خواسته بود تا در سلكِ خادمان دربار درآید، اما سنایى، ضمن تشكر از محبت و لطف سلطان، تقوا و قناعت و انزوا و گوشه‌نشینى و تجرد را بهانه نموده و به شكرانه این موهبت، كتاب حدیقه خود را به سلطان تقدیم كرده است (رجوع کنید به همان مقدمه، ص شصت‌ونه ـ هفتادویك).

سنایى در سرودن حدیقه از این آثار بهره برده است: كتابهاى امام محمد غزالى، به ‌خصوص احیاءعلوم‌الدین* و كیمیاى سعادت و منهاج‌العابدین الى جنّة رب‌العالمین؛ كشف المحجوب* هُجویرى غزنوى، كه همشهرى سنایى بوده است؛ رساله قشیریه* از عبدالكریم‌بن هوازن قشیرى، كه در روزگار سنایى دو نفر در غزنه آن را روایت و تدریس می‌كردند (همایون، ص 216)؛ و التعرف* لمذهب اهل‌التصوف كلاباذى و شرح آن از ابوبكر مستملى بخارى. سنایى در بیتى در دیوان (ص 337) به نام بعضى از این آثار اشاره كرده است.

شمار ابیات حدیقه در نسخه‌هاى خطى متفاوت است. در این میان، نسخه خطى خلیل اینالجق (به تاریخ 588) 800، 3 بیت و نسخه خطى كتابخانه ایاصوفیه (به تاریخ 729) 000 ، 14 بیت دارد. اختلاف نسخه‌ها نشان می‌دهند كه سنایى خود دو نسخه متفاوت از حدیقه تحریر كرده است: تحریر اول حدود 500، 8 تا ده هزار بیت است و تحریر دوم و نهایى حدود 200، 5 بیت است كه سنایى آن را براى تقدیم به بهرام‌شاه غزنوى آماده می‌كرده، اما به سببِ درگذشتش كتاب به پایان نرسیده، و سرانجام این نسخه كوچك را محمدبن على رفّاء جمع‌آورى و به سلطان تقدیم نموده است (رجوع کنید به همو، 1382ش، مقدمه، ص سی‌ویك ـ سی‌ونه). از هر دو تحریر حدیقه تصحیحى در دست است (رجوع کنید به ادامه مقاله). تحریر كوچك حدیقه فاقد بعضى از ابیات، تمثیلها و حكایات تحریر بلند است، كه البته احتمال الحاقى بودن بعضى از آنها می‌رود، ولى ساختار اصلى دو كتاب به هم شبیه است.

در آغاز نسخه‌هاى تحریر بلند سنایى مقدمه‌اى به نظم یا نثر دیده می‌شود كه كتاب را به ده باب تقسیم می‌كند: باب اول در توحید و تمجید و تنزیه، باب دوم در ذكر كلام باری‌تعالى، باب سوم در نعت نبى علیه‌السلام و فضائل اصحاب او، باب چهارم در صفت عقل، باب پنجم در فضیلت علم و معناى عشق و حالات آن، باب ششم در ذكر نفس كلى و مراتب آن، باب هفتم در صفت افلاك و بروج و درجات قلب و عشق و انس، باب هشتم در مدح سلطان بهرام‌شاه و امراى وى، باب نهم در حكمت و امثال، و باب دهم در بیان سبب تصنیف كتاب (همو، 1359ش، ص 58).

ترتیب یاد شده، بدون ذكر ابواب مذكور، در تحریر كوچك هم به نوعى دیده می‌شود. كتاب با ابیاتى در توحید و معرفت حق تعالى آغاز می‌گردد. پس از سپاس و ستایش خدا و رسول، چهار خلیفه ستایش می‌شوند و سپس ابیاتى در ذكر و حمد و ثناى امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و پس از آن ابوحنیفه و شافعى می‌آید. بی‌تعصبىِ مذهبى، آموزه مهم این فصل حدیقه است كه به كلام مستملى بخارى در شرح تعرّف بی‌شباهت نیست (رجوع کنید به مستملى، ربع 1، ص 461ـ462). فصول معرفت، تنزیه و تقدیس بیانگر نوع نگاه حكیمانه سنایى به مقوله توحید است اما از همان ابیات آغازین، شاعر نشان می‌دهد كه نه تنها علاقه دارد در بحث معرفت الهى از كلام متشرعه بهره گیرد، بلكه دوست دارد از تجربه‌ها و بیان عارفانه نیز مدد جوید. وى در صدد نیست كتابى بنویسد تا متشرعان و عرفا و صوفیه را به‌كار آید بلكه مخاطب وى همه مردم‌اند. طلب، هدایت، مجاهدت، تسلیم، فقر، بی‌نیازى، ذكر، شكر، قهر، لطف، محبت و توكل فصولى از كتاب است كه سنایى در آن از شریعت همراه طریقت براى رسیدن به حقیقت سخن گفته است.

ستایش علم و عالم، و عقل و عاقل موضوع فصلهاى دیگر كتاب حدیقه است. سنایى خردگرایى است كه در سراسر كتاب خود بر ارزش علم و عقل تأكید نموده است. خردمندى در حدیقه صفت همه بزرگان است، از حضرت محمد صلی‌اللّه‌علیه‌وآله، ابوبكر، عمر، عثمان، حضرت على علیه‌السلام تا بهرام‌شاه و قاضى احمد، دوست و یاور سنایى. كتاب حدیقه با صفت خردبخشى خداى تعالى آغاز می‌شود؛ بسامد واژه خرد و عقل در آن چشمگیر است. سنایى (رجوع کنید به 1382ش، ص 114، بیت 2024) انسان را خواجه خرد نامیده و خردمندى را توصیه كرده است. عقل در حدیقه در شناخت ذات پروردگار عاجز است و در برابر محمد صلی‌اللّه ‌علیه ‌وآله و عشق، از خود فروغى ندارد. تمام صفات نقص عقل در حدیقه هم تنها در این محدوده است.

دیدار با پیر (عقل عاشر، جبرئیل)، كه خورشید منظومه شمسى رساله‌هاى رمزىـ عرفانى ابن‌سینا و سهروردى است، در حدیقه سنایى در مركز كتاب قرار دارد. در این فصل، سنایى با پیرى از ناكجاآباد دیدار و گفتگو می‌كند (رجوع کنید به همان، ص 119ـ124). سنایى در نگارش این فصل به رسائل رمزى ابن‌سینا، چون حىّبن یقظان* و سلامان و ابسال*، توجه كرده است. شیخ‌شهاب‌الدین سهروردى*در نوشتن رساله‌هاى رمزى فارسى خود، چون رسالةٌ فى حقیقةالعشق، عقل سرخ، بستان القلوب و یزدان شناخت، از حدیقه سنایى و بعضى ابیات وى در دیوان استفاده كرده است. حضور ابیات حدیقه در آثار سهروردى (مثلا ج 3، ص 287، 371) جاى تردید باقى نمی‌گذارد كه سهروردى این بخش از حدیقه سنایى را مطالعه نموده و در آثار خود حتى از واژگان و تركیبات این اشعار بهره برده است.

فصولِ پس از دیدار با پیر در حدیقه، در مذمت شهوت راندن و نكوهش حرص و شهوت و آز است كه به ربع مهلكات احیاء علوم‌الدین بی‌شباهت نیست. در این فصل نیز سنایى از بعضى تعبیرات و تصاویر غزالى در كتاب خود استفاده كرده است (رجوع کنید به حسینى، 1376ش، ص 7ـ10). در این فصل كلام شاعر گاهى رنگ هزل می‌گیرد و آنگاه كه در مذمت شهوت‌پرستان سخن می‌گوید، از كاربرد كلمات ركیك هم ابا ندارد و حكایات و تمثیلهاى وى بی‌پرده به بیان زشت‌كاریهاى آدمى می‌پردازد (مثلا رجوع کنید به سنایى، 1382ش، ص 124، 129، 162). غرض سنایى (1382ش، ص290، بیت 4893)، به‌گفته خودش، از آوردن این سخنان هزل، فقط تعلیم است.

بخشى از كتاب حدیقه شامل انتقادهاى اجتماعى وى است كه مخاطب آن گاهى عامه مردم‌اند و گاهى خواص. زاهدان ریاكار، صوفیان بدكار، قاریان بی‌عمل و دین‌داران بی‌علم مهم‌ترین گروههایى هستند كه هدف زخم‌زبان سنایى قرار گرفته‌اند. كلام شاعر در این فصول به بیان واعظ اخلاقى نزدیك می‌شود (رجوع کنید به زرقانى، ص 139).

موضوع مرگ از دغدغه‌هاى سنایى در حدیقه و دیوان است. سنایى از آن دسته عارفان است كه رجاى وى به آخرت و مرگ بیشتر بود و چون اعتقاد داشت لقاى پروردگار پس از ارتحال از دنیا حاصل می‌شود مرگ را كلید خانه راز الهى می‌دانست (رجوع کنید به 1382ش، ص 146، بیت 2530).

از فصول پایانىِ حدیقه، ستایش‌نامه سلطان بهرام‌شاه و فرزندش، دولتشاه، است كه حدود هزار بیت از پنج هزار بیت تحریر كوتاه حدیقه را دربرمی‌گیرد (رجوع کنید به همان، ص 231ـ274، بیت 3948ـ4706). هدف سنایى از سرودن این ابیات، افزون بر ستایش سلطان، تشویق وى به دادگرى در شیوه حكمرانى بوده است. بسامد واژه عدل و داد در این بخش چشمگیر است (مثلاً رجوع کنید به همان، ص 255، بیت 4389، 4393).

فصل پایانى كتاب در سبب تصنیف حدیقه است كه در آن سنایى از ارزش و اهمیت این كتاب سخن می‌گوید (همان، ص 289ـ290، بیت 4875ـ4878، 4895).

از كثرت تلمیحات به آیات قرآنى و احادیث نبوى در حدیقه و دیوان معلوم می‌شود كه سنایى بر قرآن وقوف داشته و علم حدیث می‌دانسته است.

در میان حكایات و تمثیلهاى حدیقه از همه نوع داستانى دیده می‌شود: داستانهاى پیامبران، مانند داستان ابراهیم در آتش و گفتگوى جبرئیل با وى؛ حكایتهایى از بزرگان دین، چون امام جعفرصادق علیه‌السلام؛ نقل حكایت و سخن بعضى مشایخ صوفیه، چون جنید و شبلى؛ نقل حكایت و داستان از حكیمان و خردمندان، چون لقمان و بهلول یا بخشندگان عرب چون «معن‌بن زائده»؛ و حكایتها و داستانهایى كه قهرمانان آنها شخصیتهاى تاریخى، چون انوشیروان و اسكندر و احنف‌بن قیس،هستند.

در حدیقه گاهى بیان حقایق از زبان اشخاص عادى و زنان سالخورده است. گاهى از حیوانات براى طرح مسائل مهم استفاده شده است، مانند نظریه نظام احسن در داستان ابله و اشتر (رجوع کنید به همان، ص 11، بیت 173ـ179). این تمثیلها و حكایات پیش از سنایى در آثار دیگرى چون قصص‌الانبیاء، تاریخ طبرى، عیون الاخبار و نیز آثار امام محمد غزالى آمده است.

موسیقى و همخوانى واژگان در حدیقه چشمگیر است. مثلا كاربرد ردیفهاى فعلى، به‌ خصوص افعال معین، بسامد بالایى دارد. از میان هم‌آواییها علاقه شاعر به سجع و موازنه و ترصیع و به‌خصوص انواع جناس از همه بیشتر است.

كاربرد كنایه به طریق خاصى در حدیقه برجسته است و شاعر بیشترین استفاده را از انواع كنایات (عامیانه یا شاعرانه) كرده است. كنایاتى در حدیقه هست كه بیشتر برآمده از فرهنگ عامه مردم و عادات و رسوم آنهاست، مانند پوستین به گازر دادن، دیگ گرم كرده خوردن، و كلوخ بر لب مالیدن (براى نمونه رجوع کنید به همان، ص 8، 29، 33).

زبان حدیقه بیشتر متمایل به سبك خراسانى* است و واژه‌ها و افعال قدیم و مهجور بر كهنگى آن افزوده‌اند، از جمله كلماتى چون سَنبوت (هیكل، نمود)، گچ آگور (آجرگچى)، سون (سوى)، بوك، و افعال توختن، انبوییدن (بوكردن)، یارستن و غیره.

از حدیقه نسخه‌هاى فراوانى موجود است. این كتاب چهار بار در هندوستان چاپ سنگى شده است: بمبئى (1275/ 1858ـ 1859)؛ لكهنو (1295/1878)؛ لاهور (1290/ 1873)، همراه با شرح باب اول كتاب از میرزاعلایى لاهورى؛ لكهنو (1304/ 1887)، كه متن كامل همراه با حواشى عبداللطیف عباسى است (بروین، ص 122).

نخستین مصحح حدیقه، عبداللطیف عباسى بنیروى (متوفى 1048) است. وى حدود هشت سال وقت صرف تصحیح نسخه‌اى از حدیقه كرد كه در 617 كتابت شده و از مقبره سنایى به دست آمده بود. عبداللطیف، پس از تصحیح، به شرح كتاب پرداخت و كتاب لطایف الحقایق من نفایس الدقایق را در شرح آن نگاشت. این شرح شامل توضیح واژگان، اصطلاحات و تركیبات خاص متن همراه با آنچه از آیات قرآن و احادیث نبوى اخذ شده و توضیح بعضى پیچیدگیهاى فلسفى متن است. پس از عبداللطیف، علاءالدین احمد علایى لاهورى شرحى بر حدیقه نوشت كه در 1290 با عنوان طریقه بر حدیقه به چاپ رسید (همانجا). در ایران نخستین تصحیح و چاپ حدیقةالحقیقة به كوشش محمدتقى مدرس رضوى در 1330ش در تهران صورت گرفت. این چاپ، جامعِ ابیات همه نسخه‌هاى خطى است و حدود 500، 11 بیت دارد. مریم حسینى تحریر دوم حدیقه را تصحیح كرده (تهران 1382ش) كه بنابر قدیم‌ترین نسخه‌هاى كتاب است و181 ، 5 بیت دارد. محمدتقى مدرس رضوى نیز، پس از تصحیح متن حدیقه، در 1341ش كتاب تعلیقات حدیقه را منتشر كرد كه در آن به شرح مشكلات پاره‌اى ابیات پرداخته است. علایى لاهورى و مدرس رضوى هر دو در شرح خود از شرح عبداللطیف عباسى بهره بسیار برده‌اند. اسحاق طغیانى كتاب شرح مشكلات حدیقه را، در شرح بعضى ابیات مشكل حدیقه، نوشته است (اصفهان 1381ش).

باب اول كتاب حدیقه در 1329/1911 در كلكته، به كوشش ماژور استفانسون، افسرى انگلیسى كه در بخش پزشكى هند فعالیت می‌كرد، تصحیح و به انگلیسى ترجمه شد (همانجا). د.ل. پندلبرى منتخبى از حدیقه سنایى را به زبان انگلیسى ترجمه كرد و در 1353ش/1974 به چاپ رساند. از كتاب حدیقه تاكنون گزیده‌هایى فراهم آمده است كه به نامهاى گزیده یا منتخب حدیقه معروف‌اند.


منابع :
(1) احمدبن اخى ناطور افلاكى، مناقب‌العارفین، چاپ تحسین یازیجى، آنكارا 1976؛
(2) مریم حسینى، «ازغزنه تا شیراز: بحثى در باب آثار سنایى غزنوى بر مكتوبات روزبهان بقلى شیرازى»، فصلنامه علمى ـ پژوهشى علوم انسانى دانشگاه الزهرا (س)، ش 48 و 49 (زمستان و بهار 1382ـ1383)؛
(3) همو، «حدیقه: احیایى در شعر فارسى»، همان، ش 23 (پاییز 1376)؛
(4) مهدى زرقانى، زلف عالم سوز: نقد و تحلیل و گزیده اشعار سنایى غزنوى، (تهران) 1381ش؛
(5) مجدودبن آدم سنایى، حدیقةالحقیقة و شریعة الطریقة، چاپ مدرس رضوى، تهران 1359ش؛
(6) همان: حدیقةالحقیقة و شریعة الطریقة (فخری‌نامه)، چاپ مریم حسینى، تهران 1382ش؛
(7) همو، دیوان، چاپ مدرس رضوى، تهران 1380ش؛
(8) یحیی‌بن حبش سهروردى، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج 3، چاپ حسین نصر، تهران 1373ش؛
(9) عثمان‌بن عمر مختارى غزنوى، دیوان، چاپ جلال‌الدین همائى، تهران 1341ش؛
(10) اسماعیل‌بن محمد مستملى، شرح‌التعرف لمذهب‌التصوف، چاپ محمد روشن، تهران 1363ـ1366ش؛
(11) جلال‌الدین محمدبن محمد مولوى، كتاب مثنوى معنوى، چاپ رینولد آلن نیكلسون، تهران: انتشارات مولى، (بی‌تا.)؛
(12) سرور همایون، حكیم سنایى غزنوى و جهان‌بینى او، كابل 1356ش؛


(13) J. T. P. De Bruijn, Of piety and poetry, Leiden 1983.

/ مریم حسینى /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5889
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست