حدودالعالم (عنوان مشهورِ حدودالعالم من المشرق الى مغرب) ، قدیمیترین كتاب جغرافیاى عمومى برجاى مانده بهزبان فارسى، تألیف شده در سال 372. مینورسكى مؤلف كتاب را ابنفریغون* دانسته كه آن را در جوزجان نوشته و درباره جغرافیاى جهان و نخستین كتاب جغرافى در زبان درى است و از اهم كتابهاى جغرافیایاسلامى پنداشته میشود (حبیب، ص4؛ تعلیقات بر حدودالعالم، توضیحات مینورسكى، ص 84 ـ 87).
مؤلف كتابش را به امیرالسیدالملك العادل ابیالحرث/ الحارث محمدبن احمد (حك : نیمه قرن چهارم) در جوزجان، واقع در شمال افغانستان، اهدا كرده است (ص 7).
زبان كتاب ساده و روان و فصیح است (بهار، ج 2، ص 17). نویسنده بیشتر از كلمات فارسى استفاده كرده، ولى تعصبى از خود نشان نداده و هرگاه كلمه عربى كوتاهتر، رساتر یا متداولتر و به ذهن مأنوستر بوده آن را به كار برده است و در ضمن كوشیده تا زبان فارسى را از هرگونه نفوذ نابجاى زبان عربى مصون نگه دارد، بههمینسبب در سراسر كتاب حتى یك كلمه تنویندار مشاهده نمیشود (پروین گنابادى، ص 557 ـ 558). دو جمله عربى در این كتاب یكى قسمتى از آیهاى از قرآن مجید (كهف: 78) در بخش 36 كتاب (رجوع کنید به ص 161) و دیگرى نقل جملهاى به عربى است كه بر بنایى نوشته شده است (ص176). حدودالعالم از نظر اسلوب جغرافیانگارى به این دلایل داراى ارزش خاص است: از لحاظ رعایتِ ترتیبِ منطقى و علمى، به شكل بسیار اصولى نگارش یافته است؛ از حیث كاربرد كلمات، آواشناسى آنها و ریشه كلمات؛ تقسیم كوهها و دریاها و شهرها به شكل نسبتآ منطقى؛ دربرداشتن اطلاعات گسترده از محصولات و تولیدات هر منطقه؛ شناساندن حیوانات و گیاهان هر ناحیه؛ اطلاعاتى درباره طرز ساختمان و موقعیت شهرها؛ اطلاعاتى درباره وضع مالى و اقتصادى هر ناحیه؛ اطلاعاتى درباره رسوم و عادات و مذهب و زبان و غیره (شهرستانى، ص 8 ـ 9).
مؤلف حدودالعالم در شناخت بهتر مكانها و محلهاى جغرافیایى، تقسیمبندى ارزشمندى ارائه كرده است و چنانكه از متن كتاب برمیآید براى تشخیص یك ناحیه از سایر نواحى چهار روش بهكار برده است كه عبارتاند از: اختلاف آب و هوا و زمین، گرما و سرما (موقعیت جوّى و طبیعى زمین)؛ توجه به عقاید و باورهاى مردم، ادیان، آیینها و شرایع؛ معرفى زبانها و بهكار گرفتن الفاظ و واژهها كه آن را در تشخیص منطقهاى از منطقه دیگر مهم دانسته است؛ نظركردن به مملكتدارى و چگونگى نظام مسلط در آن نواحى (صدیقى، ص 188ـ189). درباره جدا بودن ناحیهاى از ناحیه دیگر، مؤلف حدودالعالم (ص 57) مینویسد كه دو ناحیه با كوه، رود یا بیابان كوچك یا بزرگ از یكدیگر جدا میشوند.
مؤلف، تألیف كتاب را از مشرق آغاز و به جنوب خاتمه داده و در فهرست مینویسد كه: این كتاب درباره صفت زمین و نهاد وى، دریاها، جزایر، كوهها، رودها، بیابانها و ریگهاى جهان و شامل 52 ناحیه است از قبیل چینستان، هندوستان، تبت، تغزغز و تتار، چگل، كیماك، خراسان، سند، كرمان، پارس، خوزستان، جبال دیلمان، عراق، جزیره، آذربادگان، ارمینیه، اران و سودان.
چون این كتاب در مرزهاى ماوراءالنهر نگاشته شده ظاهراً نویسنده از خراسان و ماوراءالنهر، اطلاعات مفصّلى داشته (بابایف، ص 81) و احتمالاً مآخذ فراوانى نیز داشته است. وى دو فصل (ص 105ـ123) را به ناحیه ماوراءالنهر و حدود آن اختصاص داده و اسناد معتبر و اطلاعات ارزندهاى درباره جغرافیاى تاریخى ماوراءالنهر، بهویژه تركستان، در اختیار گذاشته است.
حدودالعالم جزئیاتى دارد كه یافتن آن در منابع دیگر تقریباً غیرممكن است. چنین بهنظر میرسد كه مؤلف این كتاب مسافرتى نكرده و برخلاف جغرافینگاران قرن چهارم، مانند مسعودى و ابنحوقل و مقدسى، سیاح نبوده و اثرش را براساس منابع دیگر و اخبار تدوین كرده است (تعلیقات بر حدودالعالم،همان توضیحات، ص 81). خود او (ص200) تصریح دارد كه اطلاعاتش را از منابع كتبى گذشتگان بهدست آورده است، ولى به هیچیك از منابع خود، بهجز كتاب جغرافیایى بطلمیوس*، اشاره نكرده است. به نوشته كراچكوفسكى (ج 4، ص 224)، وى از ترجمه عربى كتاب بطلمیوس بهره برده است. ترتیب كتاب بطلمیوسى است هرچند از تقسیمات اصلى آن چشمپوشى كرده است (بروكلمان، >ذیل<، ج 1، ص 411).
به عقیده بارتولد، مؤلف حدودالعالم متن بلخى یا ترجمه اصطخرى را در دست داشته است، چون بعضى از مطالب كتاب، بهوضوح برگرفته از فصلهایى از كتاب اصطخرى* است، مانند فصل مربوط به سِند و توضیحات مربوط به شهر منصوره (در فصل 27)، كه دقیقاً با متن اصطخرى (ص 173) مطابقت دارد. تأثیر بلخى و اصطخرى بر حدودالعالم در فصل مربوط به خراسان و ماوراءالنهر نیز دیده میشود (تعلیقات بر حدودالعالم، مقدمه بارتولد، ص30).
دقت مؤلف در وصف پدیدههاى طبیعى، این امكان را به خواننده میدهد كه درباره سرزمینهاى مختلف، تغییرات زمینشناسى، تغییر نام اماكن، مرز كشورها، روند تاریخ سیاسى كشورها، فرهنگ اقوام، جغرافیاى ادیان، تحولات اقتصادى، تغییرات و تنوع تولیدات غذایى ساكنان مناطق گوناگون، شناخت پیدا كند. نوع محصولات، حاصلخیز بودن مناطق، توجه به بازرگانى، اقتصاد، معادن، حرفهوفن، پرورش حیوانات اهلى، معرفى حیوانات وحشى، گیاهان بومى هر منطقه و مصارف آنها، و معرفى آداب و رسوم اقوام در این كتاب شایان توجه است. كتاب از جهات مختلف روش جغرافیانگارى ارزش ویژه دارد، مثلاً مؤلف پیش از آنكه از كوه یا رودى سخن بگوید آنها را بهدو بخش اصلى و فرعى تقسیم كرده (براى نمونه رجوع کنید به ص 24، 38) و علاوه بر ذكر كروى بودن زمین، به قطب شمال و جنوب و خط استوا اشاره نموده است (رجوع کنید به ص 8ـ9). او نخست از نهاد زمین، سپس از نهاد دریاها، خلیجها، جزایر، كوهها، معادن و سپس از رودها، بیابانها و ریگها، بهترتیب اهمیت، سخن رانده است (شهرستانى، ص 9).
از حدودالعالم تا 1310/1892 اطلاعى در دست نبود، تا آنكه در آن سال تومانسكى نسخه منحصر به فرد این كتاب را، كه فردى بهنام عبدالقیومبن الحسینبن على در 656 استنساخ كرده بود، در بخارا بهدست آورد (حدودالعالم، ص200، مقدمه ستوده، ص پنج). بارتولد در زمان حیات تومانسكى در بسیارى از مقالات و نوشتههایش از كتاب حدودالعالم بهره برد و پس از مرگ تومانسكى (1920/ 1299ش) بخشى از این كتاب را كه درباره تبت بود بهچاپ رساند و خلاصهاى نیز از فصل گیلان تهیه كرد (تعلیقات بر حدودالعالم، پیشگفتار مینورسكى، ص بیستویك).
در 1309ش/1930 بارتولد این كتاب را در 78 صفحه متن، 32 صفحه مقدمه و 11 صفحه فهرست بهچاپ رساند (حدود العالم، همان مقدمه، ص هفت، تعلیقات بر حدودالعالم، همان پیشگفتار، ص بیستودو).
متن حدودالعالم در ایران نخستین بار به همت سیدجلالالدین طهرانى در 1314ش منتشر شد، سپس منوچهر ستوده آن را بدون تعلیقات مینورسكى، یك بار در 1340ش و بار دیگر در 1362ش در تهران بهچاپ رساند. حسینشاه نیز این كتاب را، با ترجمه و مقدمه بارتولد و تعلیقات مینورسكى، در1242 در كابل منتشر نمود كه همین چاپ بعدها به همت مریم میراحمدى و غلامرضا ورهرام دو بار در 1372ش چاپ شد و در 1360ش/1982 نیز این كتاب به خط سیریلى تاجیكى در شهر دوشنبه چاپ گردید (حدودالعالم، همان مقدمه، ص نه؛ تعلیقات بر حدودالعالم، پیشگفتار میراحمدى و ورهرام، ص هفت؛ د. تاجیكى، ج 8، ص 415).
منابع : (1) اصطخرى؛ (2) قربان بابایف، «اماكن ماوراءالنهر در حدودالعالم من المشرق الى المغرب»، آریانا، ش 2 (1362ش)؛ (3) محمدتقى بهار، سبكشناسى، یا، تاریخ تطور نثر فارسى، تهران [? 1321ش[؛ (4) محمدپروین گنابادى، (درباره) حدودالعالم من المشرق الى المغرب، راهنماى كتاب، سال 6، ش 8 (آبان 1342)؛ (5) تعلیقات بر حدودالعالم من المشرق الى المغرب، (با) مقدمه و. بارتولد (و) تعلیقات و. مینورسكى، ترجمه میرحسین شاه، چاپ مریم میراحمدى و غلامرضا ورهرام، تهران: دانشگاه الزهرا، 1372ش؛ (6) اسداللّه حبیب، «پیام رئیس پوهنتون كابل بمناسبت هزارمین سالگرد حدودالعالم»، آریانا، ش 2 (1362ش)؛ (7) حدودالعالم؛ (8) شاهعلیاكبر شهرستانى، «مقایسه اسلوب جغرافیهنگارى حدودالعالم با جغرافیههاى مماثل و معاصر آن»، آریانا، ش 2 (1362ش)؛ (9) جلالالدین صدیقى، «تجلى فرهنگهاى كهن در حدودالعالم من المشرق الى المغرب»، همان؛
(10) Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937-1942; (11) Ensiklopediyayi Savetii Tajik, Dushanbe, 1978-1988; (12) Ignatii Iulianovich Krachkovskii, Izbrannii sochineniia, vol.4, Moscow 1957.