حَتّا ، محمد، از رهبران ملیگراى جنبش استقلال اندونزى و صاحبمناصب سیاسى پس از استقلال این كشور، نخست وزیر (1327ـ1329ش/ 1948ـ1950) و معاون رئیسجمهورى (1329ـ 1335ش/ 1950ـ1956). وى در 7 جمادیالاولى 1320/ 12 اوت 1902 در بوكیتینگى ، واقع در سوماترا (كه در آن زمان مستعمره هلند بود)، در خانوادهاى مسلمان و اشرافى به دنیا آمد. باتوجه به وضع مالى مناسب خانواده، وى در زادگاه خود در مدارس هلندیها به تحصیل پرداخت و زبان هلندى آموخت. او به مطالعه قرآن هم علاقهمند بود. حتا در 1301ش/ 1922 براى ادامه تحصیل به هلند رفت و در مدرسه اقتصاد رتردام مشغول تحصیل شد. در 1311ش/ 1932 در رشته اقتصاد دكترى گرفت (كاهن، 1980، ص 113؛ ولك، ص 507؛ هیچكوك و كینگ، ص 104). او در ضمن سالهاى تحصیل، در 1302ش/ 1923 به پاریس رفت و مدتى در آنجا اقامت گزید. این امر در شكلگیرى اندیشه مبارزاتى وى مؤثر بود (هیچكوك و كینگ، ص 74؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله).
حتا در هلند به جنبش استقلالخواهى اندونزى پیوست و رئیس گروهى ملیگرا به نام اتحادیه اندونزیایى شد كه دانشجویان اندونزیایى خارج از كشور آن را تأسیس كرده بودند. این گروه، با تأكید بر خطمشى عدم همكارى، به مخالفت با استعمار هلندى پرداخت و نشریه >اندونزى مستقل< را نیز منتشر ساخت (كاهن، 1980، ص 114؛ كراتوسكا و باتسون، ص 267).
در شهریور 1306/ سپتامبر 1927 حتا و جمعى از دانشجویان در هلند، به اتهام مقاومت مسلحانه برضد حاكمیت هلندیها بر اندونزى، بازداشت شدند. حتا پس از حدود شش ماه حبس، در اسفند 1306/ مارس 1928 در لاهه محاكمه و تبرئه شد. او دفاعیه خود را در تقبیح حاكمیت هلند بر اندونزى و تأیید ناسیونالیسم اندونزى ایراد نمود كه بازتاب گستردهاى یافت (ریكلفس، ص 175ـ 176).
محمد حتا در 1311ش/1932 از هلند به سوماترا بازگشت و به سازمان ملیگراى آموزش ملى اندونزى، كه به آموزشملى اندونزى جدید معروف شد، پیوست و رهبرى آن را برعهده گرفت (گرانت، ص 20). این در حالى بود كه سوكارنو*، یكى دیگر از رهبران ملى جنبش استقلال اندونزى كه سالها بعد در كنار حتا مبارزه كرد، در 1310ش/1931 از زندان آزاد شد و به پارتیندو (حزب اندونزى) پیوست كه جانشین حزب ناسیونالیست اندونزى شده بود (ریكلفس، ص 177ـ178).
در پى آشوبهاى 1311ـ1312ش/ 1932ـ1933، دولت هلند آنها را به تحریكات سیاسى احزاب ملیگرا مرتبط دانست و واكنش سختى نشان داد. سركوبهاى دولت كه از 1310ش/ 1931 آغاز شده بود و تا 1313ش/1934 ادامه داشت، شدت یافت. در نتیجه، در بهمن 1312/ فوریه 1934، هلند رهبران ملیگرا را دستگیر نمود و محمد حتا به همراه دیگر رهبران آموزش ملى اندونزى جدید دستگیر و به بوون دیگول در غرب گینهنو تبعید شد. وى در 1315ش/ 1936 به باندا نایرا تبعید گردید و تا 1321ش/ 1942 در آنجا ماند (همان، ص 180؛ گرانت، ص 21، 42؛ كاهن، 1970، ص 93). در اوایل 1321ش/ 1942، با ورود ژاپنیها به اندونزى، محمد حتا آزاد شد (كاهن، 1970، ص 104).
بعد از تسلط ژاپنیها بر اندونزى، حتا و سوكارنو، با در نظر گرفتن مصالح عمومى اندونزى، تصمیم گرفتند براى نیل به استقلال كشور به همكارى با ژاپنیها متوسل شوند (گرانت، ص 23). در 1322ش/1943، آنان، زیرنظر ژاپنیها، به تأسیس یك نیروى نظامى بومى به نام پتا (مدافعان سرزمین پدرى) كمك كردند. در آبان 1322/ نوامبر 1943، حتا به همراه سوكارنو و كیباگوس هادى كوئهسوما، رئیس سازمان محمدیه*، براى تشكر از مقامات ژاپنى كه قول خودمختارى به آنها داده بودند، به ژاپن رفت (ریكلفس، ص 194؛ كاهن، 1970، ص 106ـ 109).
بعد از مدتى، حاكمان ژاپنى در جاوه به حتا، در مورد همكارى با نیروى مقاومت زیرزمینى، بدگمان شدند و در صدد زندانى كردن او در ژاپن بودند كه با دخالت سوكارنو، از این امر منصرف شدند (گرانت، همانجا).
با شكست ژاپنیها و پیشروى نیروهاى هلندى و انگلیسى در اندونزى و نیز خارج شدن كنترل گروههاى اندونزیایى از دست آنها، ژاپنیها براى جلوگیرى از بازگشت حكومت به هلند، هیئتى براى بررسى اقدامات مقدماتى استقلال اندونزى تشكیل دادند كه حتا، سوكارنو و تعدادى دیگر از ملیگرایان در آن حضور داشتند (كاهن، 1970، ص 125ـ 128). در مرداد 1324/ اوت 1945، حتا و سوكارنو براى دریافت اخبار در مورد موافقت توكیو با استقلال اندونزى، به ستاد فرماندهى منطقهاى ژاپن در جنوب ویتنام رفتند كه در پى آن سوكارنو به ریاست هیئت مقدماتى و محمد حتا به جانشینى او منصوب شد (گرانت، ص 26؛ ریكلفس، ص 197ـ 198).
بعد از بازگشت از ویتنام، گروههاى زیرزمینى براى اعلام استقلال، حتا و سوكارنو را تحت فشار قرار دادند، اما حتا توصیه نمود تا اطمینان یافتن از شكست قطعى ژاپن در جنگ، صبر كنند. وى امیدوار بود انتقال قدرت به صورت صلحآمیز صورت گیرد (گرانت، همانجا؛ كاهن، 1970، ص 134ـ135). در 24 مرداد 1324/ 15 اوت 1945، اعضاى اتحادیه دانشجویان ــ كه معتقد بودند استقلال كشور باید در حركتى انقلابى اعلام شودــ حتا و سوكارنو را ربودند و آن دو را تحت فشار قرار دادند (كاهن، 1970، ص 134ـ135).
سرانجام در 26 مرداد 1324/ 17 اوت 1945، حتا و سوكارنو با هم بیانیه استقلال اندونزى را صادر كردند. اعلام استقلال اندونزى بدون هیچ تشریفاتى، با برافراشتن پرچم سرخ و سفید ملى اندونزى و حضور گروهى نسبتآ كوچك، صورت گرفت (گرانت، همانجا؛ هیچكوك و كینگ، ص 217). روز بعد، كمیته آمادهسازى استقلال اندونزى، سوكارنو را به ریاست جمهورى و حتا را به معاونت رئیسجمهورى انتخاب كردند (كاهن، 1970، ص 138). هلند استقلال اندونزى را به رسمیت نشناخت و در مقابل، ملیگرایان مقاومت كردند. حتا در 1327ش/ 1948 نخستوزیر و وزیر دفاع شد تا جنگ با ارتش هلند را رهبرى كند (همان، ص 231ـ235). وى در همان سال، نقش مهمى در فرو نشاندن شورش كمونیستها در مدیون، واقع در جاوه شرقى، ایفا كرد كه این اقدام موجب جلب حمایت بسیارى از كشورهاى غربى شد (ریكلفس، ص 214؛ هیچكوك و كینگ، ص 88).
حتا در 1328ش/ 1949، بعد از حمله هلندیها به اندونزى و تصرف جاكارتا، زندانى شد، اما براى شركت در اجلاس لاههآزاد گردید و ریاست هیئت اندونزى در اجلاس لاهه (اول مردادـ 11 آبان 1328/ 23 اوت ـ 2 نوامبر 1949) را برعهده گرفت. در نتیجه این اجلاس، هلند استقلال كامل اندونزى را به رسمیت شناخت (كاهن، 1970، ص 337ـ338، 429ـ 436).
محمد حتا از 1329 تا 1335ش/ 1950 ـ 1956 معاون رئیسجمهورى بود. وى در 11 آذر 1335/ اول دسامبر 1956، بعد از بحث با سوكارنو در مخالفت با نظریه دموكراسى ارشادیاو، استعفا كرد (گرانت، ص 30؛ كاهن، 1980، ص 116). او به عنوان رهبرى میانهرو احساس میكرد كه پرداختن به بحران اقتصادى اندونزى اولویت دارد و نگران بود كه سوكارنو كشور را ورشكست كند. او همچنین از سیاست ضد غربى و ضد مالزیایى سوكارنو انتقاد میكرد و آن را مانعى براى رشد و توسعه اقتصادى اندونزى و ایجاد صلح و ثبات در منطقه میدانست (رجوع کنید به كاهن، 1980، ص 117).
حتا از سیاست كناره گرفت و به تدریس اقتصاد و سیاست در دانشگاه، و ترویج و تقویت جنبش تعاونى در اندونزى پرداخت (همان، ص 117ـ118؛ گرانت، ص 50، 138) و همچنان محترم بود. در 1342ش/1963، سوكارنو با اطلاعرسانى عمومى به عیادت محمد حتا (به عنوان همكار قدیمى خود)، كه در بیمارستان بسترى بود، رفت (گرانت، ص50).
چندین سال پس از سقوط سوكارنو از اریكه قدرت، حتا به عنوان مشاور ویژه رئیسجمهورى جدید اندونزى، یعنى سوهارتو*، به همراه چند نفر دیگر مأموریت یافت در خصوص فساد در كشور به بررسى بپردازد؛ در گزارشهاى آنان، از عملكرد سوهارتو نیز بسیار انتقاد شد (السون، ص 195).
حتا بیشتر به توسعه ملى گام به گام و دقیق اعتقاد داشت كه بر سختكوشى و صرفهجویى استوار بود. به همین سبب، بیشتر سیاستمدارى میانهرو به شمار میآمد (گرانت، ص 71).
او با آنكه مسلمانى متعهد بود، از نظر اندیشه سیاسى طرفدار سوسیالیسم بود و تفسیرهاى ماركسیستى را در مورد امپریالیسم میپذیرفت. وى طرفدار افكار میهنپرستانه بود و حتى به ستایش آتاتورك میپرداخت (ریكلفس، ص 175؛ لافان، ص 208). او در 24 اسفند 1358/ 14 مارس 1980 در جاكارتا درگذشت (السون، ص XVII؛ كاهن، 1980، ص 113).
منابع : (1) برنارد هوبرتوس ماریا ولك، تاریخ اندونزى، ترجمه ابوالفضل علیزاده طباطبائى، تهران 1374ش؛
(2) Robert Edward Elson, Suharto: a political biography, Cambridge 2001; (3) Bruce Grant, Indonesia, Melbourne 1964; (4) Michael Hichcock and Victor T. King, Image of Maly- Indonesian identity, New York 1997; (5) George McTurnan Kahin, "In memoriam: Mohammad Hatta (1902- 1980)", Indonesia, vol.30 (Oct.1980); (6) idem, Nationalism and revolution in Indonesia, Ithaca 1970; (7) Paul Kratoska and Ben Batson, "Nationalism and modernist reform", in The Cambridge history of Southeast Asia, ed. Nicholas Tarling, vol.3, Cambridge: Cambridge University Press, 1999; (8) Michael Francis Laffan, Islamic nationhood and colonial Indonesia: the umma below the winds, London 2003; (9) M.C. Ricklefs, A history of modern Indonesia: c. 1300 to the present, London 1981.