responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5716

 

حافظ رحمت‌خان ، معروف به حافظ‌الملك، سردارِ پتهانها، نواب افغانهاى روهیله، حاكمِ كتهیر/ كتیهر (روهیلكندكنونى در هند) و حافظ قرآن. پتهانها گروهها و قبایل مرزنشین، شامل ایرانیها و هندیها و افغانها و بلخیها، بودند. نسب حافظ رحمت‌خان به قیس عبدالرشید، جد افغانهاى پتهان، می‌رسد. جد حافظ رحمت‌خان، شیخ شهاب‌الدین مشهور به كوتابابا/ كوته بابا، سردار قوم بریچ* بود و با قبیله‌اش در منطقه روه (نزدیك مرز افغانستان و پاكستان) زندگى می‌كرد. نیاكان حافظ به چاچِ هزاره كوچیدند. شاه عالم خان، پدر حافظ رحمت‌خان، پس از وفات پدرش شیخ شهاب‌الدین، سردار افغانهاى روه شد. حافظ رحمت‌خان در 1120 در تورشهامت‌پور، روستایى در روه، متولد شد (گومنز، ص 117ـ118، 121؛ دانشنامه ادب فارسى، ج 4، بخش 2، ص 940). وى علوم رایج را نزد پدرش فراگرفت و چون در كودكى قرآن را از حفظ نمود، حافظ خوانده شد (گومنز، همانجا؛ آریانا؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه).

حافظ رحمت‌خان در 1153 به تجارت بین بدخشان و هند مشغول بود. وى كه به خواست نواب على محمدخان در 1152 به دربار او پیوسته و منصبِ دیوانى یافته بود، در جنگهاى او شركت می‌كرد (رامپورى، حصّه 2، ص 12؛ گومنز، ص 121). وقتى نواب علی‌محمدخان حاكم سرهند شد نیز حافظ رحمت‌خان همراه او بود و به او خدمت می‌كرد (حسنى، ج 6، ص 87). پس از وفاتِ نواب علی‌محمدخان در 1163، حافظ رحمت‌خان كه پدر زن سعداللّه‌خان (پسر علی‌محمدخان) بود، نایب‌السلطنه او و حاكِم حقیقى كتهیر شد و روهیله‌ها از آن پس مستقل شدند (طباطبائى، ج 3، ص 873ـ874؛ هیگ ، ص 429؛ قس گومنز، ص 125ـ126).

با پیش آمدن اختلاف بین حافظ رحمت‌خان و سعداللّه‌خان، حافظ رحمت‌خان برخى نواحى، از جمله سریلى و شاهجهان‌پور و ییلی‌بهت، را تصرف كرد (حسنى، همانجا). صفدرجنگ، وزیر احمدشاه بهادرِ بابرى، به كتهیر حمله برد. در 1166، احمدشاه و صفدر جنگ و حافظ رحمت‌خان صلح‌نامه‌اى در لكهنو امضا كردند كه به موجب آن، روهیله‌ها موظف شدند به صفدرجنگ غرامت بپردازند (رامپورى، حصّه 1، ص260ـ267). پس از آن، حافظ‌رحمت‌خان قلمرو خود، كتهیر، رابه سه‌بخش تقسیم‌كرد و به فرزندان علی‌محمدخان سپرد. وى نام شهر ییلى بهت را به حافظ‌آباد تغییر داد و آن را مركزِ حكومتِ خود نمود و در آنجا كاخى بزرگ بناكرد (دانشنامه‌ادب فارسى، ج4،بخش2، ص942).

در 1174، حافظ رحمت‌خان به لشكرِ احمدشاه ابدالى پیوست و در جنگى كه در پانی‌پت* رخ‌داد، با لشكرِ مراتهه‌ها* جنگید. به پاس خدمات حافظ رحمت‌خان در این جنگ، احمدشاه ابدالى منطقه اتاوه، مركزِ مراتهه‌ها، را به وى بخشید (رامپورى، حصّه 2، ص 26، 36، 38ـ56؛ هیگ، ص 446). پس از فوت نواب سعداللّه‌خان، در 1176 سردارانِ كتهیر و آنوله و بریلى، حافظ رحمت‌خان را به حكومت رساندند (گومنز، ص 125؛ د. اسلام، همانجا). در 1184، حافظ رحمت‌خان براى حفظ امنیتِ قلمروش، از شجاع‌الدوله (فرزند صفدرجنگ) خواست واسطه صلح او با انگلیسیها شود، اما نتوانست مبلغى را كه شجاع‌الدوله درخواست كرده بود، بپردازد (طباطبائى، ج 3، ص 936ـ937؛ گومنز، ص 177ـ178). شجاع‌الدوله در 1186 به حافظ رحمت‌خان اعلام جنگ داد. حافظ رحمت‌خان جنگ با قواى متحد انگلیس و شجاع‌الدوله را مصلحت نمی‌دانست (طباطبائى، همانجا؛ بوریج، ج 2، ص 327ـ329). شجاع‌الدوله نخست اتاوه را گرفت و سپس سپاهیان انگلیسى به طرف كتهیر حركت كردند. در 11 صفر 1188، روهیله‌ها به سرلشكرى حافظ رحمت‌خان، با سپاه شجاع‌الدوله و انگلیسیها جنگیدند. برخى افغانها به سپاه شجاع‌الدوله پیوستند و عده‌اى از آنان خود را از جنگ كنار كشیدند. به همین دلیل، روهیله‌ها شكست خوردند. حافظ رحمت‌خان در این جنگ كشته شد (طباطبائى، ج 3، ص 938ـ939؛ بوریج، ج 2، ص 327ـ328؛ رامپورى، حصّه 2، ص 251ـ255، 261، 266ـ270).

شجاع‌الدوله كه از مرگ حافظ رحمت‌خان متأثر شده بود، دستور داد جسد او را از میدانِ جنگ یافتند و در 1189 در بریلى* به خاك سپردند (رامپورى، حصّه 2، ص 247؛ بوریج، همانجا).

حافظ رحمت‌خان حدود 27 سال در كتهیر و اطرافِ آن حكومت كرد. وى متدین و سخى و انسان‌دوست و عادل بود، و به سادات احترام بسیار می‌گذاشت. حدود پنج هزار عالم به دربار وى وابسته بودند (رامپورى، حصه 2، ص 270ـ271؛ حسنى، ج 6، ص 87ـ88). به گفته سیدعظیم شاه خیال بخارى (ص 137)، حافظ رحمت‌خان به فارسى و پشتو نیز شعر می‌سرود. نسخه‌اى از دست‌نویس اشعار او در كتابخانه رامپور نگهدارى می‌شود. در دیوان عبدالقادرخان خَتَّك، مخمسى از حافظ رحمت‌خان تحریر شده است (همانجا). از حافظ رحمت‌خان كتابى به نثر فارسى به نام خلاصةالانساب درباره نسب‌نامه افغانها، به جامانده كه فصلى از آن نیز ردیه بر شیعه است. نسخه‌هایى از آن موجود است، از جمله در موزه بریتانیا(همان، ص 138؛ حسنى؛ د. اسلام، همانجاها؛ گومنز، ص 61ـ 62؛ دانشنامه ادب‌فارسى، ج 4، بخش 2، ص 944).


منابع :
(1) آریانا دائرةالمعارف، كابل: انجمن دائرةالمعارف افغانستان، 1328ـ1348ش؛
(2) عبدالحى حسنى، نزهةالخواطر و بهجةالمسامع و النواظر، ج 6، حیدرآباد، دكن 1398/1978؛
(3) سید عظیم شاه خیال بخارى، «پشتو ادب. 5: تیسرا دور (1772ءـ 1900ء)»، در تاریخ ادبیات مسلمانان پاكستان و هند، ج 13، لاهور: پنجاب یونیورسنى، 1971؛
(4) دانشنامه ادب فارسى، به سرپرستى حسن انوشه، ج :4 ادب فارسى در شبه‌قاره (هند، پاكستان، بنگلادش)، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1380ش؛
(5) محمد رامپورى، تاریخ اَوَده، كراچى [? 1977[ـ 1983؛
(6) غلامحسین‌بن هدایت‌اللّه طباطبائى، سیرالمتأخرین، چاپ سنگى لكهنو 1314؛


(7) William Henry Beveridge, A comprehensive history of India: civil, military and social, London 1871;
(8) EI2, s.v. "Hafiz Rahmat khan" (by A. S. Bazmee Ansari);
(9) Jos J. L. Gommans, The rise of the Indo-Afghan empire: c. 1710-1780, Leiden 1995;
(10) Wolseley Haig, "Ahmad Shah, Alamgir II and Shah Alam", in The Cambridge history of India, vol.4, ed. Richard Burn, Delhi: S. Chand, 1957.

/ شكیل اسلم‌بیگ /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5716
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست