چهرهنما ، روزنامه، قدیمترین نشریه فارسیزبان سیاسى و اجتماعى و یكى از نشریات مؤثر در افكار و عقاید ایرانیان كه ابتدا در اسكندریه و سپس در قاهره، از اواخر دوره قاجار تا اواسط حكومت پهلوى دوم، منتشر میشد.
مؤسس و مدیر چهرهنما، عبدالمحمد ایرانى ملقب به مؤدبالسلطان، تاجر و نویسنده اصفهانى، بود كه به نمایندگى از شركتِ اسلامیه*، كه به ابتكار و با حمایت علماى اصفهان براى مقابله بانفوذ اقتصادىِ انگلیس تأسیس شده بود، از اصفهان به باكو رفت و از آنجا به مصر مهاجرت كرد. وى در اسكندریه نخستین شماره چهرهنما را در 30 محرّم 1322/ 15 آوریل 1904 منتشر كرد. از وى كتابهاى خط و خطاطان، زرتشت باستان و تاریخ مفصّل افغان بهچاپ رسیده است(صدرهاشمى، ج 2، ص 197ـ198؛ مرسلوند، ج 1، ص 317ـ 318). مؤدبالسلطان هدف از انتشار چهرهنما را «احساس مخاطرات شدید... در مقام انسانیت و اقتضاى بشریت و صلاح اسلامیت و خدمت بهدولت و ملت» ذكر كرده است (رجوع کنید به چهرهنما، سال 1، ش 1، ص 3). او براى انتشار نشریه در مصر، با مشكلات بسیارى روبهرو بود، از جمله آشنا نبودن كاركنان چاپخانه با زبان فارسى؛ ازاینرو، وى از «سستى عبارات و شكستگى استعارات» از خوانندگان نشریه عذرخواهى كرده است (رجوع کنید به همان، سال 1، ش 1، ص 15ـ16).
چهرهنما ــكه در شماره نخست، خود را «روزنامه مصور و آزاد و بدونالقاب» معرفى كردــ در آغاز ماهى دوبار منتشر میشد. این نشریه طى 56 سال فعالیت، در چهار دوره انتشار یافت. دوره نخست در اسكندریه بود كه پس از حدود یك سالونیم (30 محرّم 1322 ـ اول جمادیالآخره 1323)، براثر آتشسوزى در محل چاپ نشریه، به قاهره انتقال یافت (رجوع کنید به همان، سال 2، ش 3، ص 1ـ2).
چهرهنما در سالهاى نخست انتشار، از منتقدان اوضاع سیاسى ـ اجتماعى ایران و حكومت قاجار (بهویژه عینالدوله*، صدراعظم وقت) و خواهان تغییر اوضاع مملكت بود؛ بههمین سبب، پس از انتشار چند شماره، بهدستور عینالدوله از ورود آن به ایران جلوگیرى شد، ولى با وساطت میرزا حسن رشدیه* ممنوعیت آن از بین رفت (رجوع کنید به همان، سال 1، ش 14، ص 8؛ صدر هاشمى، ج 2، ص 193؛ كهن، ج 1، ص 226ـ227).
دوره دوم چهرهنما در قاهره (10 رمضان 1323 ـ 10 شوال 1324) با وقایع نهضت مشروطه همسو گردید و در آن در حمایت از مشروطه مقالههایى بهچاپ رسید. یكى از مهمترین مقالات چهرهنما در این دوره، مقاله انتقادآمیز از امینالسلطان، پس از خلع وى از مقام صدراعظمى مظفرالدینشاه، بود (رجوع کنید به همان، سال 2، ش 15، ص 9ـ10). در چهرهنما از شاه انتقاد نمیشد، حتى به تملق از وى یاد میگردید (براى نمونه رجوع کنید به سال 2، ش 12، ص 7، در ذكر بازگشت مظفرالدینشاه از سفر اروپا). مؤدبالسلطان پس از انتشار شماره 54 از سال سوم ( 10 شوال 1324)، به سفرى پانزده ماهه به چند كشور، از جمله ایران، رفت كه در آن دوره، چهرهنما به دلیل آنكه مؤدبالسلطان آن را به تنهایى منتشر میكرد، به چاپ نرسید. وى در تهران اطلاعیهاى با عنوان «تقریر چهرهنما» در باب مزایاى حكومت پارلمانى، ضرورت اصلاح امور و خدمات گذشته چهرهنما منتشر كرد (رجوع کنید به چهرهنما، سال 5، ش1، ص 3ـ 6؛ پروین، ج2، ص694).
مؤدبالسلطان پس از بازگشت، بار دیگر چهرهنما را منتشر كرد و بدینترتیب دوره سوم آن آغاز شد كه تا زمان مرگ وى ادامه یافت. در این دوره ــكه با دوره استبداد صغیر (1326ـ 1327) مصادف بودــ در چهرهنما حقایق آزادانه نوشته و از آزادیخواهان ستایش میشد (براى نمونه رجوع کنید به چهرهنما، سال 5، ش 8، ص 15، سال 6، ش 9، ص 1ـ2). چهرهنما علاوه بر انتقاد شدید از مستبدان، به اساس حكومت قاجار نیز حمله كرد و آن را «برخلاف اسلامیت و منافى انسانیت» دانست و سلطه حكومت را «نامشروع» خواند (رجوع کنید به سال 5، ش10، ص 1ـ5). بهتدریج، با دور شدن از شور و شوق اولیه مشروطهخواهى، از تعداد مقالههاى انتقادى چهرهنما نیز كاسته شد و نشریه بیشتر به درج مهمترین وقایع روز جهان اختصاص یافت. این موضوع بهویژه در دوره پهلوى اول نمود بارزى داشت، چنانكه محیط طباطبائى (ص 91) درباره آن نوشته است نشریهاى متوسط بود كه همواره مطابق با اوضاع و احوال زمان مینوشت.
دوره چهارم نشریه پس از مرگ مؤدبالسلطان و با مدیریت پسرش، منوچهر مؤدبزاده، آغاز شد كه تا پایان حیات نشریه در 1335ش ادامه داشت. در این سالها در چهرهنما گزارشهایى از اوضاع ایران براى آگاهى ایرانیان مقیم مصر درج میشد.
اخبار و مقالات چهرهنما، بهویژه در دورههاى اول و دوم انتشار، آیینهاى از رخدادهاى مهم ایران نزد گروهى از روشنفكران و مخالفان سیاسى دوره قاجار و پس از آن است. مؤدبالسلطان و منوچهر مؤدبزاده همواره از نظر تأمین منابع مالى نشریه در مضیقه بودند. درخواست كمك مالى مؤدبالسلطان در 1324 از ابوالحسن پیرنیا*، كنسول وقت ایران در بادكوبه (رجوع کنید به «نامههاى روزنامهنگاران به معاضدالسلطنه»، ص 752ـ753) و درخواستهاى مؤدبزاده در فاصله سالهاى 1315 تا 1322ش از وزیر معارف و وزیر امور خارجه (رجوع کنید به اسناد مطبوعات، ج 1، ص 427ـ431؛ اسناد مطبوعات ایران، ج 3، ص 376ـ377)، حاكى از تنگناى مالى مدیر نشریه براى اداره آن بود. این درخواستها، البته به نتیجه نرسید. بهطور كلى، چهرهنما و نشریات مشابه آن، در نبودِ روزنامه ملى در داخل كشور و كهنگى خبرهاى روزنامههاى دولتى، عامل مهمى در بسط گرایشهاى آزادیخواهانه در ایرانِ مقارن نهضت مشروطه بودند (رجوع کنید به قاسمى، ص 19).
منابع : (1) اسناد مطبوعات ایران: 1320ـ1332ه .ش، چاپ غلامرضا سلامى و محسن روستایى، تهران: سازمان اسناد ملى ایران، 1374ـ1376ش؛ (2) اسناد مطبوعات: 1286ـ1320ه .ش، چاپ كاوه بیات و مسعود كوهستانینژاد، تهران: سازمان اسناد ملى ایران، 1372ش؛ (3) ناصرالدین پروین، تاریخ روزنامهنگارى ایرانیان و دیگر پارسینویسان، ج 2، تهران 1379ش؛ (4) چهرهنما، سال 1، ش 1، سلخ محرم 1322، ش 14، 15 رمضان 1322، سال 2، ش 3، 10 رمضان 1323، ش 11، غرة محرم 1324، ش 12، 20 محرم 1324، ش 15، غرة ربیعالاول 1324، سال 5، ش 1، غرة جمادیالاولى 1326، (ش 8)، 15 ذیقعده ( 1326)، (ش 10)، 20 ذیحجه 1326، سال 6، ش 9، غرة جمادیالاولى 1327؛ (5) محمد صدرهاشمى، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان 1363ـ1364ش؛ (6) فرید قاسمى، راهنماى مطبوعات ایران: عصر قاجار (1253ق/ 1215ش ـ 1304ش)، تهران 1372ش؛ (7) گوئل كهن، تاریخ سانسور در مطبوعات ایران، ج 1، تهران 1363ش؛ (8) مبارزه با محمدعلیشاه: اسنادى ازفعالیتهاى آزادیخواهان ایران در اروپا و استانبول در سالهاى 1326ـ 1328 قمرى، بهكوشش ایرج افشار، تهران 1359ش؛ (9) محمد محیط طباطبائى، تاریخ تحلیلى مطبوعات ایران، تهران 1375ش؛ (10) حسن مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج 1، تهران 1369ش؛ (11) «نامههاى روزنامهنگاران به معاضدالسلطنه»، چاپ ایرج افشار، آینده، سال 19، ش 7ـ9 (مهر ـ آذر 1372).