responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5539

 

چَلَبیانلو رحیم‌خان ، ملقب به سردار نصرت، رئیس طایفه چلبیانلو و از مخالفان سرسخت مشروطیت. پدرش، حاج علی‌خان، از سران عشایر شمال آذربایجان بود و در ارسباران اقامت داشت. نخستین آگاهى از زندگى رحیم‌خان مربوط به 1300 است كه رئیس دسته‌اى از سواران آذربایجان بود. رحیم‌خان در دوره سلطنت مظفرالدین شاه درجه میرپنجى گرفت و با لقب نصرالسلطان، رئیس طایفه چلبیانلو شد و مدتى نیز رئیس كشیكخانه بود (رجوع کنید به محبوبى اردكانى، ص 369؛ بامداد، ج 1، ص 506).

پس از صدور فرمان مشروطیت در 1324 و شروع انتخابات دوره اول مجلس شوراى ملى، رحیم‌خان در تبریز به محمدعلى میرزا، كه مخالف مشروطیت بود، نزدیك شد و در شمار ندیمان او درآمد و محمدعلى میرزا به او لقب سردار نصرت داد (كسروى، 1363ش، ص 319).

رحیم‌خان به محمدعلی‌میرزا وعده داده بود كه در موقع لزوم مشروطه‌خواهان را نابود خواهد ساخت (ثقةالاسلام، ص 26).

با شدت گرفتن بیمارى مظفرالدین شاه، درباریان ولیعهد را به تهران فرا خواندند. رحیم‌خان نیز همراه محمدعلى میرزا به تهران آمد. پس از درگذشت شاه، در 1324 اوضاع آذربایجان، به سبب كشمكش بین مشروطه‌خواهان‌و مستبدان،آشفته‌بود.كمبود نان نیز به وخامت اوضاع می‌افزود. به دستور محمدعلی‌شاه، بیوك‌خان، پسر رحیم‌خان، سه نفر را مأمور كشتن سران انجمن ملى تبریز كرد، اما با دستگیرى دو تن از قاتلان، تلگرامهاى رحیم‌خان به پسرش به دست مردم افتاد و مشخص شد كه همه این اقدامات به دستور شاه بوده است (براون، ص 141).

در 1326 بیوك‌خان بار دیگر در قره‌داغ به غارت اموال و كشتار مردم پرداخت و مانع رسیدن غله به تبریز شد. سواران رحیم‌خان به روستاهاى ارمنی‌نشین نیز یورش می‌بردند (معاصر، ج 2، ص 962). به سبب فرار مردم به تبریز، انجمن ملى خواهان مجازات بیوك‌خان و بركنارى رحیم‌خان از ایل‌بیگى طایفه چلبیانلو شد (كسروى، 1363ش، ص 334ـ 335؛ نیز رجوع کنید به معاصر، ج 2، ص1140ـ1141).

با حمایت وكلاى آذربایجان و بازاریان و مردم تهران، شاه ناگزیر به دستگیرى رحیم‌خان فرمان داد (رجوع کنید به كسروى، 1363ش، ص 348ـ349).

اندكى بعد مخالفان مشروطه در میدان توپخانه آشوبى برپا كردند و گروهى از آنان براى آزادى رحیم‌خان به عدلیه رفتند، اما او گفت: «مرا ملت بند كرده و باید ملت آزاد گرداند» (همان، ص 554). سرانجام آیت‌اللّه طباطبایى رحیم‌خان را به مجلس برد و او به قرآن سوگند خورد كه به قانون اساسى وفادار باشد و از تهران خارج نشود (ناظم‌الاسلام كرمانى، بخش 2، ج 4، ص 151)، اما در اردیبهشت 1326 با شتاب به قره‌داغ رفت و در راه، ضمن غارت اموال مردم، سیمهاى تلگراف را نیز پاره كرد. او سپس عریضه‌اى براى انجمن ملى تبریز نوشت و با ابراز پشیمانى از اعمال گذشته‌اش به قرآن سوگند خورد و خواستار بخشش گناهان خود شد. چند تن از نمایندگان انجمن به دیدارش رفتند و او قرآنى را مهر كرد و به تبریز آمد (ویجویه، ص 19؛ كسروى، 1363ش، ص 554ـ 555). رحیم‌خان هر روز در انجمن حاضر می‌شد و تقاضا می‌كرد كارى به او رجوع كنند كه بتواند گذشته خود را جبران نماید. سرانجام با توصیه انجمن ملى، مخبرالسلطنه هدایت، والى جدید آذربایجان، رحیم‌خان را مأمور دفع سالداتهاى روس كرد كه به مرزهاى ایران وارد شده بودند. رحیم‌خان با هشتصد تفنگ و دو عراده توپ و هجده هزار تومان خرج راه، روانه اهر شد (رجوع کنید به هدایت، ص 170؛ ویجویه، ص 19ـ20). در این هنگام محمدعلى شاه، كه قصد انحلال مجلس را داشت، با تلگرامى به رحیم‌خان دستور داد كه با سواران خود به تبریز حمله كند (ویجویه، ص 22). رحیم‌خان ابتدا بیوك‌خان را با هزار سوار روانه تبریز كرد، ولى وى با مقاومت مردم، به فرماندهى باقرخان شكست خورد. رحیم‌خان خود با 200‘ 1سوار عازم تبریز شد و پس از غارت روستاهاى اطراف تبریز، راه ورود آذوقه به شهر را بست، در نتیجه نان در شهر كمیاب شد. جنگ میان مشروطه‌خواهان به رهبرى باقرخان و ستارخان، و رحیم‌خان از 23 جمادی‌الاولى 1326 آغاز شد و مجاهدین در 15 جمادی‌الآخره به باغ شمال، محل اقامت رحیم‌خان، حمله بردند. سواران رحیم‌خان سراسیمه گریختند و خود او به باغ بانك روس پناه برد، ولى بازهم دست از محاصره شهر برنداشت و براى مجاهدین پیام فرستاد كه یا تسلیم شوند یا شهر را به توپ خواهد بست (رجوع کنید به همان، ص 24ـ42؛ كسروى، 1363ش، ص 696ـ704، 711ـ 720، 735). در اواخر جمادی‌الآخره 1326 محمدعلى شاه، عین‌الدوله* را به حكومت آذربایجان منصوب كرد. عین‌الدوله قصد داشت جنگ تبریز را با مسالمت خاتمه دهد، اما مذاكره او با اعضاى انجمن ملى، كه خواستار مجازات رحیم‌خان بودند، به نتیجه نرسید و پس از حدود یك ماه، جنگ از سرگرفته شد. مرتضى قلی‌خان اقبال‌السلطنه ماكوئى، حاكم ماكو، هم سه هزار سوار به یارى رحیم‌خان و نیروهاى دولتى فرستاد (رجوع کنید به ویجویه، ص 42، 95). رحیم‌خان، كه از مقاومت مردم تبریز و جنگ بی‌نتیجه ناامید شده بود، از شاه تقاضاى مرخصى كرد. محمدعلى شاه پذیرفت ولى به او دستور داد راه قره‌داغ را ببندد و اجازه ورود آذوقه به تبریز را ندهد. رحیم‌خان همچنین به دستور عین‌الدوله راه الوار را نیز براى جلوگیرى از حمل آذوقه به تبریز بست. ستارخان به الوار حمله كرد، اما شكست خورد و رحیم‌خان شهر صوفیان، در شمال غربى تبریز، را نیز تصرف كرد (كسروى، 1363ش، ص 793، 846ـ847).

با بروز قحطى در تبریز و با وساطت كنسولهاى روس و انگلیس شاه دستور داد راه را باز كنند. رحیم‌خان با سواران خود به اهر بازگشت و به چپاول كاروانها پرداخت و كالاهاى چند بازرگان روس را نیز غارت كرد. سربازان روس به بهانه حفظ‌جان اتباع خود در 6 ربیع‌الآخر 1327، از مرز گذشتند و رحیم‌خان را بازداشت كردند. وى روز بعد، با ضمانت یكى از بازرگانان اهر، آزاد شد (ناظم‌الاسلام كرمانى، بخش 2، ج 5، ص 389؛ كسروى، 1355ش، ص 85؛ همو، 1363ش، ص 888، 890).

پس از خلع محمدعلى شاه از سلطنت (1327)، رحیم‌خان، كه همچنان با مشروطه‌خواهان دشمنى می‌ورزید، در اردبیل آشوب كرد. در جنگى كه بین ستارخان، كه حاكم اردبیل شده بود، با رحیم‌خان و متحدانش در گرفت، ستارخان به سختى شكست خورد (كسروى، 1355ش، ص 84ـ85؛ ملكزاده، ج 6، ص 1303ـ 1305). سپس حكومت مركزى سپاهى مركّب از سواران بختیارى، مجاهدین و قزاق را به جنگ رحیم‌خان فرستاد. این‌بار رحیم‌خان شكست خورد و به روسیه گریخت (رجوع کنید به هدایت، ص 199؛ ملكزاده، ج 6، ص 1304). دولت ایران از روسیه خواستار دستگیرى و استرداد او و بستگانش شد، اما روسیه نپذیرفت و اجازه داد او آزادنه در قفقاز زندگى كند (كسروى، 1355ش، ص 114).

سرانجام رحیم‌خان در 1329 به قره‌داغ بازگشت و از مخبرالسلطنه امان خواست. مخبرالسلطنه او را به تبریز دعوت كرد و در ارگ تبریز تحت‌الحفظ نگاه داشت (هدایت، ص 220؛ كسروى، 1355ش، ص154ـ155). در همین زمان، محمدعلى شاه كه در اندیشه بازگشت به سلطنت بود، عده‌اى از سران عشایر كرد و شاهسون را گرد آورد. بیوك‌خان، پسر رحیم‌خان، نیز به آنان پیوست. دولتیان به رحیم‌خان اصرار كردند به پسرش دستور دهد به كمك حكومت مركزى بیاید و به مستبدان ملحق نشود، اما رحیم‌خان نپذیرفت. آخرین‌بار حاج‌میرزا آقا بلورى، دستیار ایالت، با او صحبت كرد و چون نتیجه نگرفت، دستور اعدام رحیم‌خان را داد. در 17 رمضان 1329 رحیم‌خان در یكى از راهروهاى ارگ تبریز با شلیك گلوله اعدام شد (ثقةالاسلام، تعلیقات فتحى، ص506، ش215؛ كسروى، 1355ش، ص207؛ بامداد، ج 1، ص 507).


منابع :
(1) مهدى بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجرى، تهران 1347ـ1351ش؛
(2) علی‌بن موسى ثقةالاسلام تبریزى، مجموعه آثار قلمى ثقةالاسلام شهید تبریزى، چاپ نصرت‌اللّه فتحى، تهران 1355ش؛
(3) احمد كسروى، تاریخ مشروطه ایران، تهران 1363ش؛
(4) همو، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، تهران 1355ش؛
(5) حسین محبوبى اردكانى، تعلیقات حسین محبوبى اردكانى بر المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج 2، تهران : اساطیر، 1368ش؛
(6) حسن معاصر، تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، تهران 1352ـ1353ش؛
(7) مهدى ملكزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران 1363ش؛
(8) محمدبن على ناظم‌الاسلام كرمانى، تاریخ بیدارى ایرانیان، چاپ علی‌اكبر سعیدى سیرجانى، تهران 1362ش؛
(9) محمدباقر ویجویه، تاریخ انقلاب آذربایجان و بلواى تبریز، چاپ على كاتبى، تهران 1355ش؛
(10) مهدیقلى هدایت، خاطرات و خطرات، تهران 1363ش؛


(11) Edward Granville Browne, The Persian revolution of1905-1909, New York 1966.

/ سپهرداد مجدزاده /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5539
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست