responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5534

 

چَلاویان (افراسیابیان) ، خاندانى از حكام محلى مازندران (حك : 750ـ909).

چلاویان از نسل كیاافراسیاب، فرزند كیاحسن، منسوب به ناحیه چلاو/ چلاب آمل بودند (ظهیرالدین مرعشى، ص 179؛ نویدى، ص 139). آنان خود را از نسل بیژن* می‌دانستند (واله اصفهانى، ص 122). كیاافراسیاب سپهسالارِ فخرالدوله حسن‌بن كیخسرو، آخرین حاكم از سلسله سوم باوندیان* بود كه پس از قتل كیاجلال (رقیب قدرتمندش) به دست فخرالدوله، زمام امور حكومت فخرالدوله را به‌دست گرفت (اولیاءاللّه، ص 201؛ ظهیرالدین مرعشى، ص120ـ121، 172). كیاافراسیاب براى مستحكم كردن مناسباتش با فخرالدوله، خواهر وى را به همسرى گرفت (رجوع کنید به ظهیرالدین مرعشى، ص 121) اما پس از چندى، با كیایانِ جلال (فرزندان و بستگان كیاجلال) مصالحه كرد و به همراه آنان درصدد نابودى فخرالدوله برآمد، و چون گفته بودند كه از ملك فخرالدوله «نظر نامشروعى» واقع شده است، افراسیاب «از علما فتوایى بر قتل وى حاصل كرد» و آن را به تأیید سید قوام‌الدین مرعشى* رساند. سیدقوام‌الدین در آن زمان در آمل بنیاد درویشى بنا نهاده و كیاافراسیاب نیز به او ارادت می‌ورزید. در هر صورت، كیاعلى و كیامحمد، دو تن از پسران كیاافراسیاب، در 750 فخرالدوله را كشتند و به این ترتیب حكومت آمل به دست كیاافراسیاب افتاد (اولیاءاللّه، ص 202؛ ظهیرالدین مرعشى، ص 120ـ121؛ شیخعلى گیلانى، ص 52؛ اعتمادالسلطنه، ص 173). او پس از چند نوبت جنگ، فیروزكوه را نیز تصرف كرد (ظهیرالدین مرعشى، ص 172). اما اقدام او در كشتن فخرالدوله چندان مقبول نبود و افراسیاب براى مشروعیت دادن به كار خود، ناگزیر از اظهار ارادت شدید به سید قوام‌الدین شد و سید نیز او را به مریدى پذیرفت، تا آنجا كه اولاد او را شیخى نامیدند (رجوع کنید به همان، ص 174ـ175). اما مطالبات مردم كه اینك سید قوام‌الدین را مقتداى خود می‌دانستند و افراسیاب را نیز مانند خود مرید او تلقى می‌كردند و رفتارشان حاكى از مساوات‌خواهى و نشانه قدرت و نفوذ روزافزون سیدقوام‌الدین مرعشى بود، خصومت كیاافراسیاب را برانگیخت. وى ابتدا در مقام رو در رو قراردادن فقها با سید برآمد كه به نتیجه مطلوب نرسید و سرانجام در 760 به مقرّ سید حمله كرد تا او را به قتل رساند، كه در پى مقابله اولاد سید و درویشانى كه به حمایت از او گرد آمده بودند، كشته شد و حكومت آمل به سادات مرعشى انتقال یافت (عبدالرزاق سمرقندى، ج 1، ص 305؛ ظهیرالدین مرعشى، ص 175ـ179).

كیاافراسیاب ده سال در آمل حكومت كرد. وى در مازندران به شجاعت و سخاوت شهره بود. او هشت پسر داشت كه چند تن از آنان، از جمله كیافخرالدین، به همراه وى كشته شدند (ظهیرالدین مرعشى، ص 172، 177، 179ـ180؛ شیخعلى گیلانى، همانجا). بازماندگان او ابتدا از آمل به لاریجان گریختند و سپس به ناحیه قصران و پس از مدتى به شیراز رفتند (ظهیرالدین مرعشى، ص180ـ181).

اسكندر شیخى (كوچك‌ترین پسر كیاافراسیاب) به همراه یارانش و به توصیه شیخ نورالدین، از ملازمان پدرش، به سوى سبزوار رفت. در آن زمان، على مؤید حاكم سربدارى سبزوار، با ملك معزالدین حسین، از امراى آل‌كَرت و حاكم هرات، دشمنى داشت. اسكندر شیخى و یارانش به او حمله كردند و او و برخى از سپاهیانش را كشتند و سبزوار را تصرف نمودند و در نامه‌اى این واقعه را به ملك‌حسین اطلاع دادند. ملك‌حسین نیز اسكندر شیخى و یارانش را با احترام در هرات پذیرفت (همان، ص 181ـ182). اسكندر همچنان در هرات بود و هنگامى كه تیمورگوركان* قصد كرد به هرات حمله كند، به خدمت او درآمد (نظام‌الدین شامى، ص 84؛ ظهیرالدین مرعشى، ص 182؛ واله اصفهانى، همانجا). سادات مرعشى در اواخر 794 مغلوب تیمور شدند و آمل و سارى و قلعه ماهانه‌سر به تصرف تیمور درآمد. كلات آمل در اوایل 795 به اسكندر شیخى رسید (واله اصفهانى، ص 179ـ182؛ محمدهاشم مرعشى، ص 26). در 802، تیمور در «یورش هفت ساله» عازم آذربایجان، روم و شام شد. در این لشكركشى، اسكندر شیخى نیز او را همراهى كرد (ظهیرالدین مرعشى، ص240). اسكندر شیخى پسرش، حسین‌كیا، را در قلعه فیروزكوه گذاشت و خود بر ضد تیمور طغیان كرد، اما هنگام فرار، كشته شد (همان، ص240ـ243؛ شیخعلى گیلانى، ص 53؛ اعتمادالسلطنه، ص 206). سر اسكندر را براى حسین كیا فرستادند و او نیز قلعه را تسلیم كرد (ظهیرالدین مرعشى، ص 244).

فیروزكوه در سده نهم به كیایانِ چَلاوى تعلق داشت. آنان از بازماندگان كیاحسن، پسر دوم كیا افراسیاب، بودند (همان، ص 179). با روى كار آمدن آق‌قوینلوها، چلاویان از اطاعت اوزون حسن* سر باز زدند (روملو، ج 2، ص750). در 907، حسین كیا حاكم سمنان و خوار و فیروزكوه و مدعى استقلال بود (همان، ج 2، ص 978). در 909، حسین كیا بر شاه‌اسماعیل اول صفوى شورید. شاه‌اسماعیل نیز الیاس‌بیگ ایقوت اوغلى را براى سركوبى وى فرستاد. حسین كیا و رستمداریان (حاكمان ولایت رستمدار) نزد الیاس‌بیگ پیكى فرستادند و خواهان صلح

شدند. حسین كیا ابتدا با آنان پیمان بست، اما بعد پیمان‌شكنى كرد و الیاس‌بیگ و یارانش را در ورامین به قتل رساند (همان، ج 2، ص 992ـ993؛ نویدى، ص 42). شاه‌اسماعیل خود به جنگ حسین كیا رفت. او در این جنگ به اسارت درآمد و براثر زخمى كه بر خود زده بود، درگذشت (روملو، ج 2، ص 993ـ999؛ نویدى، همانجا؛ قس حسینى استرآبادى، ص 37ـ38). پس از این، امیر سهراب چلاوى، كه حاكم یكى از قلاع منطقه فیروزكوه بود، به خدمت شاه‌اسماعیل درآمد (روملو، ج 2، ص 999). كیایانِ چلاوى، همچون میرشاه‌ملك، در سده دهم همچنان در زمره بزرگان فیروزكوه بودند (رجوع کنید به تیمور مرعشى، ص 177، 218).


منابع :
(1) محمدحسن‌بن على اعتمادالسلطنه، التدوین فى احوال جبال شروین: تاریخ سوادكوه مازندران، چاپ مصطفى احمدزاده، تهران 1373ش؛
(2) محمدبن حسن اولیاءاللّه، تاریخ رویان، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1348ش؛
(3) حسین‌بن مرتضى حسینى استرآبادى، تاریخ سلطانى : از شیخ صفى تا شاه صفى، چاپ احسان اشراقى، تهران 1364ش؛
(4) حسن روملو، احسن‌التواریخ، چاپ عبدالحسین نوائى، تهران 1384ش؛
(5) شیخعلى گیلانى، تاریخ مازندران، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1352ش؛
(6) عبدالرزاق سمرقندى، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج 1، چاپ عبدالحسین نوائى، تهران 1353ش؛
(7) تیموربن عبدالكریم مرعشى، تاریخ خاندان مرعشى مازندران، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1356ش؛
(8) ظهیرالدین‌بن نصیرالدین مرعشى، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، چاپ محمدحسین تسبیحى، تهران 1345ش؛
(9) محمدهاشم‌بن محمد مرعشى، زبور آل‌داود: شرح ارتباط سادات مرعشى با سلاطین صفویه، چاپ عبدالحسین نوائى، تهران 1379ش؛
(10) نظام‌الدین شامى، تاریخ فتوحات امیر تیمور كوركان معروف به ظفرنامه، چاپ فلكس تاور، پراگ 1937ـ1956؛
(11) زین‌العابدین علی‌بن عبدالمؤمن نویدى، تكملة الاخبار: تاریخ صفویه از آغاز تا 978هجرى قمرى، چاپ عبدالحسین نوائى، تهران1369ش؛
(12) محمدیوسف واله اصفهانى، خلدبرین: تاریخ تیموریان و تركمانان، چاپ میرهاشم محدث، تهران 1379ش.

/ على پورصفر قصابی‌نژاد /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5534
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست