دولتشاه، محمدعلى میرزا ، بزرگ ترین پسر فتحعلى شاه قاجار. دولتشاه در 7 ربیعالآخر 1203 در قصبۀ نوا در مازندران به دنیا آمد. مادرش، زیباچهر خانم، سی وسومین همسر فتحعلى شاه، از اهالى گرجستان بود (خاورى شیرازى، 1380ش، ج 2، ص 973؛ سپهر، ج 1، ص 554). دولتشاه چند ماه از عباسمیرزا نایبالسلطنه بزرگتر بود ولى چون مادرش از ایل قاجار نبود، نمیتوانست جانشین شاه باشد (پاكروان، ص 10). تاریخ ملقب شدن وى به دولتشاه مشخص نیست؛ اعتمادالسلطنه (ج 3، ص 1501) از او با این لقب یاد كرده است. دولتشاه در 1213 به حكومت قزوین و گیلان منصوب شد (مفتون دنبلى، ص 103؛ قس خاورى، 1379ش، ص 16، كه نوشته است وى در دوازده سالگى والى فارس و در 1220 حاكم قزوین بود). در 1215 با دختر احمدخان بیگلربیگى مراغهاى ازدواج كرد (احمد میرزا قاجار، ص 62؛ اعتمادالسلطنه، ج 3، ص 1458). در 1217 به همراه فتحعلى شاه در سركوب نادر میرزا، پسر شاهرخ شاه، و تصرف خراسان شركت داشت (مفتون دنبلى، ص 154). شاید به سبب اقتدار دولتشاه بود كه در 1221 حاكمیت ایالات مجاور كشور عثمانى، یعنى خوزستان و لرستان و كرمانشاه، به وى سپرده شد (رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، ج 3، ص 1482ـ1483). ناآرامى در مرزهاى این مناطق، میان ایران و عثمانى اختلافاتى ایجاد میكرد. دولتشاه، به واسطۀ قدرتش، والیان سرحدات عراقین را انتخاب میكرد و همین امر یكى از عوامل بروز درگیرى بین دو كشور میشد (رجوع کنید به مستوفى، ج 1، ص 32؛ الگار، ص 53). درگیریهاى متعدد دولتشاه و حاكمان عثمانى از 1221 تا 1236، بهرغم پیروزى و برترى محمدعلى میرزا، با وساطت علمایى چون شیخ جعفر نجفى، شیخ محمدنجفى و آقا احمد كرمانشاهى خاتمه یافت (رجوع کنید به خاورى شیرازى، 1380ش، ج 1، ص 329ـ331، 356؛ سپهر، ج 1، ص 155ـ156، 223، 310ـ311، 330؛ نصیرى، ج 1، ص 252). دولتشاه در این درگیریها شهرهاى سلیمانیه و زور را تصرف كرد و حاكم شهرمرزى بابان را مطیع نمود (مفتون دنبلى، ص 356؛ سپهر، ج 1، ص 205)، اما جدال بر سر تسلط بر قبایل كرد مناطق مرزى و ناآرامى بابان، همچنین موانعى كه دولت عثمانى براى تجارت بین بغداد و كرمانشاه به وجود میآورد، سبب شد ایران و عثمانى كه در آستانۀ عقد پیمانى علیه روسیه بودند، از این كار چشمپوشى نمایند ( ایرانیكا، ذیل مادّه). در 1224 محمدعلى میرزا، در دورۀ اول جنگهاى ایران و روس ، با بیست هزار سوار و پیاده و پنج عراده توپ به طرف تفلیس لشكركشى كرد. وى در محال حمانلو، سه منزلى ایروان، در جنگ با قواى روسیه عدهاى را كشت و اسیر كرد. سپس به تفلیس رفت و ایلات آن مناطق را سركوب كرد. قبایل بزچلو و دیگر طوایف از ترس محمدعلى میرزا به اطاعت وى درآمدند و او پس از این پیروزى، به كرمانشاه بازگشت (مفتون دنبلى، ص 311، 313ـ314؛ خاورى شیرازى، 1380ش، ج 1، ص 304). در 1231 دولتشاه به نواحى لرستان و خوزستان نظم داد و اسدخان بختیارى را مطیع كرد (سپهر، ج 1، ص 277). در 1235، به فرمان دولتشاه، ایل حیدرانلو كه به عثمانى رفته بودند، به ایران بازگشتند (مفتون دنبلى، ص 454؛ پانویس 1154؛ نصیرى، ج 1، ص 234). دولتشاه در آخرین درگیرى خود با عثمانى پس از جنگ با محمد پاشا، حاكم شهر زور، هنگامى كه از سلیمانیه به طرف بغداد میرفت، بیمار شد و در 26 صفر 1237 درگذشت. پیش از مرگ، حسنخان فیلى و اسدخان بختیارى را، كه به اطاعت او درآمده و عفو شده بودند، به شهرهاى خود فرستاد تا پس از مرگش براى آن دو اتفاقى روى ندهد. جسد دولتشاه را بیرون كرمانشاه، در باغى كه خود احداث كرده بود، دفن كردند (احمد میرزا قاجار، ص 127؛ سپهر، ج 1، ص 330ـ331). اعتضادالسلطنه (ص 185) تاریخ فوت او را 23 صفر 1236 و مدفن او را در عتبات عالیات ذكر كرده است. پس از مرگ دولتشاه، پسر بزرگ وى، محمدحسین میرزا حشمتالدوله، حاكم كرمانشاه شد (خاورى شیرازى، 1380ش، ج 2، ص 1074).
دولتشاه از فرزندان محبوب فتحعلى شاه بود. هنگامى كه به تهران احضار میشد، محل استقرارش عمارتى ویژه و جدا از دیگر شاهزادگان بود، كه پس از مرگ دولتشاه تا هنگام فوت فتحعلى شاه، درِ آن باز نشد (احمد میرزا قاجار، ص 140ـ141، 157). دولتشاه كاردان و باكفایت و شجاع بود (همان، ص 140؛ پاكروان، ص 217) و به علما ارادت داشت، در 1123 از شیخ احمد احسایى خواست مدتى در كرمانشاه بماند. شیخاحمد تا زمان مرگ دولتشاه از او مقررى دریافت میكرد (رجوع کنید به خوانسارى، ج 1، ص 218ـ219؛ الگار، ص 68، 70). دولتشاه مناسبات دوستانهاى با عباسمیرزا نداشت و به دلیل بزرگتر بودن از عباسمیرزا، ادعاى ولیعهدى نیز داشت و به این سبب با عباس میرزا و اقدامات اصلاحى او مخالفت میورزید (الگار، ص 76). یرملوف (ژنرال روسى)، در پى دشمنى با عباس میرزا، دولتشاه را براى جانشینى پدر مناسبتر میدانست (هژیر، ص 707). دولتشاه در آبادانى مناطق تحت حكومتش میكوشید، از جمله اقدامات وى احداث سد گرگر شوشتر، معروف به سد دولت، بود (خاورى شیرازى، 1380ش، ج 2، ص 746؛ اعتضادالسلطنه، ص 185). دولتشاه شعر میسرود و «دولت» تخلص میكرد. از او دیوانى با چهار هزار بیت و نیز تذكرهاى دربارۀ معاصرانش به نام معاصر دولتشاه بهجاى مانده است (محمود قاجار، ج 1، ص 24ـ25؛ ایرانیكا، ذیل مادّه). دولتشاه دَه پسر و چهارده دختر داشت (سپهر، ج 1، ص 547؛ اعتمادالسلطنه، ج 3، ص 1625).
منابع : (1) احمدمیرزا قاجار، تاریخ عضدى، چاپ عبدالحسین نوایى، تهران 1376ش؛ (2) علیقلیمیرزا اعتضادالسلطنه، اكسیر التواریخ، چاپ جمشید كیانفر، تهران 1370ش؛ (3) محمدحسن اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصرى، چاپ محمداسماعیل رضوانى، تهران 1367ش؛ (4) امنیه پاكروان، عباسمیرزا و فتحعلیشاه، ترجمه صفیه روحى، تهران 1376ش؛ (5) فضلالدین خاورى شیرازى، تاریخ ذوالقرنین، چاپ ناصر افشارفر، 1380ش؛ (6) همو، تذكره خاورى، چاپ میرهاشم محمدث، زنجان 1379ش؛ (7) محمدباقر خوانسارى اصفهانى، روضات الجنات فى احوالالعلما و السادات، چاپ محمدعلى روضاتى، طهران 1341ش؛ (8) محمدتقى سپهر، ناسخالتواریخ، چاپ جمشید كیانفر، تهران 1377ش؛ (9) محمود قاجار، سفینةالمحمود، چاپ فیلمپور، تبریز 1346ش؛ (10) عبداللّه مستوفى، شرح زندگاین من یا تاریخ اجتماعى و ادارى دوره قاجار، تهران 1377ش؛ (11) عبدالرزاق مفتون دنبلى، مآثر سلطانیه، چاپ غلامحسین زرگرینژاد، تهران 1383ش؛ (12) محمدرضا نصیرى، اسناد و مكاتبات تاریخى ایران: قاجاریه، ج 1، تهران 1366ش؛ (13) عبدالحسین هژیر، «در راه ولیعهدى عباسمیرزا»، مجله مهر، سال 1 (خرداد 1312 ـ خرداد 1313)؛
(14) Hamid Algar, Religion and State in Iran 1785-1906, Los Angeles 1969; (15) EIr, s.v. "Dawlatsha¦h, Mohammad. Ali Mirrza¦" (by Abbas Amant).