responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 548

 

بحرالغزال ، رود، ناحیه و ایالتی در افریقا.

1) رود ، شاخة مهم غربی رود نیل ، با 716 کیلومتر طول ، که از طریق دریاچة نو به نیل علیا (بحر جبل ) می پیوندد و به نام نیل سفید (بحر ابیض ) به سوی مشرق جریان می یابد. این رود برای خروج آبهای منطقة باتلاقی وسیع ، راهی فراهم می سازد که به وسیلة رودهای متعددی (مانند تُنج و جور) که از شعبة نیل ـ کنگو سرچشمه می گیرند، و بحر عرب که مرز جنوبی چادرنشینان بِقاره * را تشکیل می دهد، تغذیه می شود، و تنها پس از پیوستن به این رودها، بحر غزال خوانده می شود. حوضة این رود 459 ، 851 کیلومتر مربع وسعت دارد و از سوی مغرب تا جمهوری افریقای مرکزی و زئیر گسترده شده است . طول بحر غزال از مَشْرَع الریک (نامی که به صورتهای مختلف نوشته و از ریشه های متفاوتی دانسته شده است ) تا ملتقای آن با بحر جبل * در دریاچة نو، که از جهت مغرب در 9 درجه و 29 دقیقة عرض شمالی بدان می پیوندد، 230 کیلومتر است . شاخابه های این رود پیش از آنکه به دشت رُسی بحر غزال برسند، از دره های «فلات سنگ آهن » می گذرند.

2) ناحیه ، از حوضة جویبارهایی تشکیل یافته که سرانجام نهر بحرغزال را به وجود می آورند. این ناحیه که شکل مثلثی دارد از شمال به بحرعرب ، از جنوب غربی به آبریز نیل ـ کنگو، و از جنوب شرقی به رودخانة رُهْل یا نَعْام محدود است . باتلاقِ دایمی (به عربی «سدّ») در قسمتهای سفلای این جویبارها (نظیر



نهر بحرغزال و بحرجبل )، چنانکه از نام عربی آن برمی آید، سدّی به وجود آورده که مدتها هرگونه راه عبور از نیل به آن ناحیه را بسته بوده است . قسمت غربی ناحیه را فلات سنگ آهن تشکیل می دهد و میان این ناحیه و سد دشتهای آبرفتی قرار دارد.

سیاهپوستانِ بومی و بت پرست ساکن شمال و شرق ، بیشتر افراد قبیلة دَنْکَه اند که زندگی چوپانی و نیمه صحرانشینی دارند. قبایل این فلات ، عبارت اند از: فَرُوقیها و کُریشها در بخش شمالی (دارفَرتِیْت )، و افراد اَزَنْد (نیام نیام ، به عربی : نَمانِم ) در نواحی جنوبیتر که اکنون مرز کنگوی بلژیک آنها را از هم جدا کرده است .

3) ایالت («مدیریّه ») ، در جنوب غربی سودان قرار دارد که از شمال به دار فُور * جنوبی و کُرْدُفان * جنوبی ، از مشرق به البُحیره ، از جنوب به استوائیة غربی و از مغرب به جمهوری افریقای مرکزی محدود است . مساحت آن 576 ، 134 کیلومتر است و در 1355ش /1976 دارای 000 ، 866 تن جمعیت بوده است . مرکز آن واو است که از طریق جاده و راه آهن به اُوَیل و شمال غربی ارتباط دارد.

تاریخ منطقه . به گفتة بورکهارت (1814)، دارفَرْتیتْ برای بازار دار فُورْ بَرده فراهم می کرده است . نفوذ به داخل بحر غزال از راه نیل ، پس از حملات سلیم قَبُودَانْ به ناحیة بحرجبل آغاز شد (1255 - 1258/1839 - 1842). بازرگانان و از جمله اروپاییان در 1266 - 1275/1850 - 1859 در جستجوی عاج از طریق نیل به بحر غزال وارد شدند ولی چون به دست آوردن عاج دشوار شد، برده گیری که تجارت پرسودی بود جای آن را گرفت . ورود بازرگانان عاج به دار فرتیت ، به برده فروشان («جَلاّ به ») کردفان و دارفور کمک کرد و برده فروشی پس از 1276/1860 (هنگامی که اروپاییان پایگاههایشان را به دستیارانِ عربِ خود فروختند) گسترش یافت . این افراد، یعنی صَعیدیها، قِبطیها و دیگران که از طریق نیل («البحر») می آمدند به بَحّارَه معروف بودند. اینان خدمتگزارانی مسلح داشتند که معمولاً از افراد دَناقِلَه بودند و در شمال به خدمت گرفته می شدند؛ و همچنین دسته های سپاهی مرکب از بردگان (بازِنْقِر )، و پایگاههای مستحکمی (زَریَبه ) در اختیارشان بود، و عملاً در منطقه ای که انحصار بازرگانی آن را در دست داشتند صاحب اختیار مطلق بودند.

زُبَیررَحْمَهْ منصور از مردمان سودان ، فرد برجسته ای در بحرغزال غربی بود که در 1274 - 1275/1858 کار خود را با فعالیت بازرگانی مستقلی آغاز کرد و مقرّ خود را به جانب غربی ، در ناحیه ای که هنوز بهره برداری نشده بود کشانید و بالاخره خود را به نیام نیام رساند و در آنجا سپاهی شخصی به وجود آورد و پس از آنکه از آن سرزمین رانده شد بر دارفرتیت استیلا یافت (1282/1865). در 1283/1866، در شمال با رِزَیقات بَقّارَه قراردادی بست و به موجب آن از طریق شَکَّا راه بازرگانی دار فور را گشود. در آن زمان خدیو مصر، اسماعیل پاشا، سعی می کرد که برده فروشی را از میان بردارد و بحرغزال و بحرجبل را به سلطة مصر درآورد. در 1286/1869 دستگاه حکومتی خرطوم عده ای را به سرکردگی حادثه جویی به نام محمد بلالی (یا هلالی ) از اهالی دار فور اعزام کرد که از زبیر شکست خورد. اعتبار زبیر فزونی یافت و اهمیت راه شمال غربی که تحت تسلط او بود، در نتیجة حملة سرساموئل بیکر به بحر جبل (1286 ـ 1290/ 1869 ـ 1873)، افزایش یافت . با اینهمه ، زمانی که زبیر با نیام نیامها درگیر بود (1289/1872) رزیقاتها در راه شکا به بازرگانان حمله بردند. منازعات بعدی زبیر با رزیقاتها به نزاع او با رئیس آنان ، سلطان ابراهیم دارفوری ، انجامید و زبیر همراه با مقامات مصری نقشة حمله به دار فور را طرح کرد و در نتیجه به حکومت بحرغزال و شکا برگزیده شد و بالاخره دارفور در 1291/1874 سقوط کرد.

سال بعد، زبیر به قاهره رفت و در آنجا به دستور خدیو توقیف شد. فرزندش سلیمان در بحرغزال ، که سلطة مصر در آن عملاً بی اثر بود، باقی ماند. در 1294/1877، سی .جی . گوردن فرماندار کل ، سلیمان را به حکومت بحرغزال منصوب کرد و در آنجا درگیری با یکی از رقبا، باعث شد که سلیمان درصدد طغیان برآید. وی در 1296/1879 از آر.گسی معاون ایتالیایی گوردن شکست خورد و به قتل رسید. گسی ، بعد از سلیمان ، حکومت را به دست گرفت و تا 1297/1880 که فراخوانده شد کوشید تا منطقه را آرام سازد. جانشین گسی ، مردی انگلیسی به نام لاپتون ، با پیامدهای نهضت مهدیون مواجه شد. مهدی ، پس از تصرف اُبَیِّضْ، در شَیِکان به پیروزی رسید (1300/1883) و راه کمک لاپتون بسته شد. بسیاری از افسران او نیز که از اهالی شمال سودان بودند، با مهدی موافقت داشتند. در جمادی الا´خره 1301/ آوریل 1884، لاپتون دَیْمَالزُّبَیر، مرکز حکومت ایالتی را به نیروهای مهدی به سرکردگی کَرَم اللّه کُرْقُساوی تسلیم کرد؛ اما مهدیون سازمان اداری استواری در آنجا برقرار نکردند و عاقبت هم کرم اللّه در 1304/1886 به دار فور عقب نشینی کرد.

در این موقع ، بحرغزال آماج توسعه طلبی استعماری اروپاییان قرار گرفت . در 1312/1894 دو گروه اعزامی از کشور کنگوی آزاد وارد دار فرتیت شدند و رئیس قبیلة فاروقی حمایت کنگو را پذیرفت . بعد از آن ، محمود احمد که از سوی مهدیون بردار فور حکومت می کرد، خَتیم موسی ' را برای اخراج اروپاییان اعزام کرد؛ اما آنها، براساس مفاد قراردادی که در صفر 1312/اوت 1894 میان فرانسه و کنگو منعقد شده و به موجب آن بحرغزال در حوزة نفوذ و توسعة فرانسه قرار گرفته بود، عقب نشینی کرده بودند. نیروهای اعزامی فرانسه به سرکردگی ژ.ب . مارشان از منطقه گذشتند و در ربیع الاول 1316/ ژوئیة 1898 در فاشوده خود را به نیل سفید رساندند، ولی در شعبان / دسامبر همان سال ، پس از فتح مجدد سودان توسط نیروهای مشترک انگلیس و مصر، عقب نشینی کردند. بالاخره قرارداد 9 ذیقعدة 1316/21 مارس 1899 میان فرانسه و انگلستان به ادعای فرانسه بر بحرغزال پایان داد و آبریز کنگوـ نیل را مرز میان دو منطقة نفوذ شناختند، و سرانجام در 1303ش / 1924 مرزها مشخص شد.

بیشتر جمعیت بحر غزال را دنکه ها تشکیل می دهند که عمدتاً دامدارند و به زبان مردم نیل سخن می گویند. زبان سایر سکنة آن سودانی است .


منابع :
برای مطالب منتشره تا سال 1937 رجوع کنید به

(1) R.L. Hill, A bibliography of the Anglo-Egyptian Sudan, London;


و برای اطلاعات کوتاه دربارة شخصیتهای برجسته رجوع کنید به

(2) A Biographical-dictionary of the Anglo-Egyptian Sudan, Oxford 1951;


مقالات متعددی بویژه دربارة قبایل در

Sudan notes and records , Khartoum 1918-

وجود دارد. کتاب شناسیهای سالانه از 1948 در این نشریه ظاهر شده است .

زندگی الزبیر در نَعُوم شُقَیر، تاریخ السودان ، قاهره 1903، ج 3، ص 60ـ88، به ترجمه و تحشیة M. Thilo ، با عنوان زیر منتشر شده است :

(3) Ez- Zibe ¦ r Rah ¤ met Paschas Autobiographie, ein Beitrag zur Geschichte des Sudan , Bonn and Leipzig 1921.

در باب نفوذ بلژیکیها رجوع کنید به

(4) L. Lotar, "La Grande Chronique du Bomu", Mإmoires, Section des Sciences Morales et Politiques, Institut Royal Colonial Belge , Brussels, and A Abel, Traduction de documents arabes concernant le Bahr-el-Ghazal, Bull. de l'Acad. Royale des Sci. coloniales, xxv, 1954, 1385-1409.

کتاب

M.F. Shukry, The Khedive I smail and slavery in the Sudan, Cairo 1938,

اثری کلی و مفید است .

/ ب . م . هولت ، با تلخیص از : ( د. اسلام ) و اضافاتی از

( بریتانیکا ) /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 548
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست