چِشْتِ شریف (چشت) ، وُلُسْوالی (بخش) و شهری قدیمی در ولایت هرات، در شمالغربی افغانستان.
1) وُلُسوالی چشت. در مشرق ولایت هرات واقع است. از شمال به جَوَنْد در ولایت بادغیس، از مشرق به تولَك در ولایت غور، از جنوب به پُرچَمَن در ولایت فَراه و از مغرب به اُوبه/ اُوبِی در ولایت هرات محدود میشود و 47 قریه دارد (دولت آبادی، ص 139).
سفیدكوه در شمال و سیاه كوه در جنوب آن امتداد دارند ( < فرهنگ جغرافیای تاریخی و سیاسی افغانستان >، ج 3، ص 81). هریرود*در آن جاری است. آب و هوای چشت معتدل است. اهالی آن به كشاورزی، باغداری و دامداری اشتغال دارند ( آریانا ، ذیل مادّه). آب مصرفی اهالی از رود و چشمه تأمین میشود (رجوع کنید به پردیس، ص 24). محصولات عمده آن، گندم، جو آبی و برنج است و از فراوردههای باغی، گردو، زردآلو، شفتالو، سیب، به و انگور در آنجا، عمل میآید ( آریانا، همانجا). اهالی آن مسلمان (عمدتاً شیعه) هستند و به دری و افغانی گفتگو میكنند ( اطلس عمومی و مصور افغانستان، ص 39؛ دولتآبادی، همانجا).
چشت شریف در 1316 ش جزو ولایت هرات بود ( اطلس عمومی و مصور افغانستان، ص 59). برای مدتی چشت شریف حكومت درجه سه و جزو ولایت بادغیسات ( آریانا، همانجا) و در 1348 ش، به یك علاقهداری (دهستان) در ولایت هرات تبدیل شد ( < فرهنگ جغرافیای تاریخی و سیاسی افغانستان >، ج 3، ص 80). در اوایل دهه 1371 ش، آنجا وُلُسوالی ضبط شده است (رجوع کنید به دولتآبادی، ص 138ـ139).
2) شهر چشت شریف . در حدود نود كیلومتری مشرق شهر هرات و حدود سی كیلومتری مشرق شهر قدیمی اوبه، در درهای نسبتاً باز واقع است و هریرود در میان شهر جاری است. راه اصلی شهر هرات به شهر چَغْچَران (مركز ولایت غور) و راه اصلی شهر شینْدَند (سبزوار، در استان فَراه) به شهر جَوَند (در ولایت بادغیس*) از چشت شریف میگذرد.
از آثار تاریخی این شهر دو خانقاه نسبتاً ویران، از دوره سلطان غیاثالدین محمدبن سام غوری (حك: 558 ـ 599)، است كه درون یكی از گنبدهای آن كتیبهای به خط كوفی متعلق به دوره غوریان (آلشنسب، حك: 543 ـ612) دیده میشود ( رساله مزارات هرات، تعلیقات فكری سلجوقی، ص 156؛ نیز رجوع کنید به تصاویر میان ص 156ـ157). مقبره سلطان قطبالدین مودود چشتی *، كه مورد احترام اهالی منطقه و پیروان سلسله چشتیه *است، در آنجاست. بانی آن احمد قلیخان، شاعر سده دوازدهم، بوده است. این مقبره در 1322 مرمت و دو مناره به آن افزوده شد (همانجاها). مزار ابواحمد ابدالِچشتی (متوفی 355) نیز در این شهر است (همان، تعلیقات فكری سلجوقی، ص 154؛ برای اطلاع بیشتر در باره قبور بزرگان سلسله چشتیه رجوع کنید به اصیلالدین واعظ، ص 119ـ127).
پیشینه. چشت، بهسبب فعالیت بزرگان چشتیه در آنجا، اهمیت یافت و نام سلسله چشتیه از همین شهر گرفته شده است. در اواخر سده سوم، شیخ ابواسحاق شامی، برای پیوستن به صوفیانِ چشت شریف، از سوریه به آنجا رفت (حائری، ص 511). در نیمه دوم سده چهارم، جیهانی (ص 174) نوشته كه آنجا از اَعمالِ غور و در پنج منزلی شهر بوشنج و شش منزلی شهر هرات است. در سده هشتم، حمداللّه مستوفی (ص 154) آن را شهری متوسط ضبط كرده است. در قرن نهم، حافظابرو (ص 30) و اَسْفُزاری (بخش 1، ص 205) آن را قریه معرفی كردهاند.
در اوایل سده چهاردهم، فكری سلجوقی در حاشیه رساله مزارات هرات (ص 153) از چشت با عبارت «دروازه غرجستان هرات» یاد كرده است. در اواسط همین سده، گروتسباخ (ص 163) از وجود مدرسه علمیه و بازار كوچكی در آن خبر داده است.
تعدادی از پیروان سلسله چشتیه ــ كه مدتی (تا قبل از 1363 ش)، به سبب ناامنیهایی كه در منطقه رخ داده بود، چشت شریف را ترك كرده و به نقاط دیگر افغانستان یاكشورهای دیگر رفته بودند ــ در 1363 ش به آنجا بازگشتند (رجوع کنید به حائری، ص 512) و امروزه چشت شریف یكی از مكانهای مهم تجمع سلسله چشتیه و به سبب وجود مقبره سلطان مودود چشتی، مورد توجه زائران و پیروان بسیاری از افغانستان و نقاط جهان است.
(14) Historical and political gazetteer of Afghanistan, ed. Ludwig W. Adamec, vol.3, Herat and northwestern Afghanistan, Graz 1975; (15) The Times atlas of the world, London: Times Books, 1985.