responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5430

 

چَرْكَس ، از اقوام‌ قدیم‌ مناطق‌ شمال‌غربی‌ رشته‌كوه‌ قفقاز و حوضه رودهای‌ تِرِك‌ * و كوبان‌.

سه‌ طایفه بزرگ‌ ــ كه‌ از روزگار بسیار قدیم‌ در جنوب‌غربی‌ قفقاز می‌زیسته‌اند ــ مجموعه چركسها را تشكیل‌ می‌دهند. این‌ طوایف‌ عبارت‌اند از: كابارْدها، ساكنِ جمهوری‌ خودمختار كاباردین‌ ـ بالكار؛ آد یغه‌/ آدیگه‌ (عنوان‌ قدیم‌ و اصلی‌ چركسها)، ساكن‌ ایالت‌ خودمختار آدیغه‌ در كراسنودار؛ و چركسهای‌ ایالت‌ خودمختار قره‌چایغو از نواحی‌ استاورپول‌ روسیه‌ و اَبخازها (رجوع کنید به لانگ‌،ص‌ 24؛ هامرـ پورگشتال‌، ج‌ 4، ص‌ 3183ـ3184؛ وصفی‌ زكریا، ج‌2، ص‌ 684ـ685؛ آكینر، ص‌ 235،250، 286ـ287). چركسها، به‌ جز بعضی‌ از كاباردهای‌ ارتدوكس‌ ناحیه موزدوك‌ در آستیا ی‌ شمالی‌، مسلمان‌ حنفی‌اند و به‌ زبان‌ چركسی‌ (از گروه‌ زبانهای‌ شمال‌غربی‌ قفقاز) سخن‌ می‌گویند. چركسها فاقد خط‌ بودند تا اینكه‌ از 1302 ش‌ تا 1315 ش‌/1923ـ1936 خط‌ لاتینی‌ و در 1315 ش‌/1936 خط‌ سیریلی‌ را به‌كار گرفتند (آكینر، ص‌240ـ243، 254ـ 258، 289ـ292).

پیشینه‌. استرابون‌ ، جغرافیانویس‌ دوره باستان‌، از چركسها به‌ نام‌ كركت‌ یاد كرده‌ است‌ (ج‌ 5، ص‌ 191، 207).

تاریخ‌نویسان‌ قدیم‌ روس‌، اَسلاف‌ چركسها را كاسُوك‌ می‌نامیدند و آسهای‌ قفقاز (اوستها * ) نیز آنان‌ را كاساك‌ می‌خواندند (باكیخانوف‌، ص‌ 7).

نام‌ چركس‌ مخصوص‌ مردم‌ جنوب‌ اوكراین‌ بود (كنتارینی‌ ، ص‌ 123). چركسها به‌ پنج‌ طبقه اجتماعی‌ تقسیم‌ می‌شدند: امیران‌، نجبا، روستاییان‌ آزاد، كشاورزان‌ وابسته‌ به‌ زمین‌، و بردگانِ بومی‌ و غیربومی‌ ( د. اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، ذیل‌ مادّه‌؛ سامی‌، ج‌ 3، ص‌1870).

چركسها، پیش‌ از اسلام‌ آوردن‌، رب‌النوعهای‌ كشاورزی‌ مانند خدای‌ حامی‌ كشت‌ و كار، خدای‌ حامی‌ گله‌های‌ گوسفند، خدای‌ رعد و طوفان‌ و خدای‌ باغها را پرستش‌ می‌كردند( د. اسلام‌، همانجا). مسعودی‌ در قرن‌ چهارم‌، چركسها را مسیحی‌ و آنها را كَشك‌ نامیده‌ است‌ (ص‌230). چركسها در عصر امپراتوری‌ روم‌ شرقی‌ با دین‌ مسیح‌ آشنا شدند (آكینر، ص‌ 267).

اجداد چركسهای‌ قفقاز (به‌ویژه‌ طایفه آدیغه‌)، به‌ همراه‌ مهاجرانی‌ كه‌ از قِرِم‌ (كریمه‌) به‌ كوبان‌ آمده‌ بودند، پیش‌ از حمله مغولان‌ در اوایل‌ قرن‌ هفتم‌، از سواحل‌ دریای‌ آزوف‌ و دریای‌ سیاه‌ تا اعماق‌ قفقاز پیش‌ رفتند و در اراضی سمت‌ راست‌ و چپ‌ بخش‌ علیای‌ رود تِرِك‌ ــ كه‌ بعدها كاباردیای‌ بزرگ‌ و كاباردیای‌ كوچك‌ نام‌ گرفت‌ ــ پراكنده‌ شدند و پس‌ از اختلاط‌ با آلانهایی‌ كه‌ از مقابل‌ مغولان‌ گریخته‌ بودند، قوم‌ كابارد را به‌ وجود آوردند (هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 4، ص‌ 3183ـ3184؛ آكینر، همانجا). نام‌ چركس‌ تقریباً از همین‌ دوران‌ متداول‌ شد و برای‌ قرون‌ متمادی‌ معرّف‌ اقوامی‌ بود كه‌ از شمال‌ تا مغرب‌ قفقاز و سواحل‌ دریای‌ آزوف‌ و دریای‌ سیاه‌ سكونت‌ داشتند (آكینر، ص‌ 268، 287؛ مینورسكی‌، ص‌ 187). سرزمین‌ چركسها در 643ـ 645 بخشی‌ از قلمرو اردوی‌ زرین‌ بود و امیران‌ چركس‌ جزو رعایای‌ آنان‌ به‌شمار می‌آمدند (كارپینی، ص‌ 76؛ مقریزی‌، ج‌ 2، ص‌ 241).

دین‌ اسلام‌ را به‌ احتمال‌ بسیار بعضی‌ از خانات‌ اردوی‌ زرین‌ در روسیه‌، نظیر باتو *و برادرش‌ بِركِه‌خان‌ *، با فتح‌ سرزمین‌ چركسها، در میان‌ آنان‌ رواج‌ دادند (رجوع کنید به رشیدالدین فضل‌اللّه‌، ج‌ 1، ص‌ 669، 720؛ خواندمیر، ج‌ 3، ص‌ 17، 75؛ حمداللّه‌ مستوفی‌، تاریخ‌ گزیده، ص‌ 585).

چركسهای‌ عثمانی‌. بعد از اینكه‌ قوای‌ سلطان‌ محمد فاتح‌ در اواخر قرن‌ نهم‌ سرزمین‌ چركسها را اشغال‌ كردند، چركسهای‌ این‌ سرزمینها به‌ اطاعت‌ دولت‌ عثمانی‌ در آمدند (روملو، ج‌ 2، ص‌ 839؛ هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 1، ص‌ 658ـ659؛ عاشق‌ پاشازاده‌، ص‌ 183ـ184). مظالم‌ حكومت‌ تاتار ــ نظیر تحمیل‌ نظام‌ مالیاتی‌ اِبلیك‌ (تحویل‌ دختران‌ و پسران‌ چركس‌ به‌ حكومت‌ كریمه‌)، به‌ بردگی‌ گرفتن‌ مستمر چركسها و تحمیل‌ قاعده تعیین‌ حكام‌ برای‌ چركسها از سوی‌ دولت‌ تاتارهای‌ كریمه‌ ــ بارها موجب‌ شورش‌ مردم‌ چركس‌ علیه‌ دولت‌ كریمه‌ و همراهی‌ با مخالفان‌ دولت‌ عثمانی‌ و استمداد از حكام‌ و دولتهای‌ همجوار شد (ابن‌رضوان‌، ص‌ 35، 40 ـ 43، 50ـ 53؛ هامرـ پورگشتال‌، ج‌ 2، ص‌ 1156، ج‌ 4، ص‌ 2885، 2901، 2933، 2953، 3130ـ3132). چركسهای‌ كابارد، برای‌ دفع‌ مظالم‌ دولتهای‌ تاتارستان‌ و كریمه‌ و عثمانی‌، از مجاورت‌ با دولت‌ روسیه‌ تزاری‌ ــ كه‌ تا قفقاز پیش‌ آمده‌ بود ــ بهره‌ بردند و در 964/1557 از ایوان‌ مخوف‌ یاری‌ خواستند (هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 4، ص‌ 3184؛ آكینر، ص‌ 236). این‌ امر به‌ خویشاوندی‌ ایوان‌ مخوف‌ و شاهان‌ كابارد (آكینر، همانجا) و مناسبات‌ نسبتاً دوستانه بعدی‌ آنها انجامید. ضعف‌ دولتهای‌ كریمه‌ و عثمانی‌ از آغاز قرن‌ دوازدهم‌ هجری‌ و توسعه نفوذ روسیه‌ در مرزهای‌ تاتارستان‌ و كوبان‌ و قفقاز، سبب‌ تحولاتی‌ در میان‌ چركسها گردید. دولت‌ روسیه‌، طبق‌ قرارداد سال‌ 1112/1700، جلوگیری‌ از دست‌اندازی‌ چركسها به‌ قلمرو روسیه‌ را برعهده دولت‌ عثمانی‌ گذاشت‌ و سپس‌، با استناد به‌ نسبت‌ تاریخی‌ میان‌ اسلاف‌ چركس‌ و مردم‌ اوكراین‌، خواهان‌ واگذاری‌ چركسها به‌ دولت‌ روسیه‌ گردید (هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 4، ص‌ 2871، 3185، ج‌ 5، ص‌ 3285، 3289). بسیاری‌ از چركسهای‌ قفقاز از همان‌ آغاز جنگهای‌ روسیه‌ و عثمانی‌ در 1182، به‌ دولت‌ روسیه‌ پیوستند و پس‌ از خاتمه این‌ جنگها و انعقاد قرارداد كوچكْ قینارْجه‌ در 1188/1774، كوبان‌ و تاتارستان‌ كریمه‌ (به‌جز بندر آناپا و توابع‌ آن‌) و همچنین‌ كابارد بزرگ‌ و كوچك‌، به‌ دولت‌ روسیه‌ واگذار گردید (علوی‌ شیرازی‌، ص‌ 59؛ هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 5، ص‌ 3531، 3562، 3581، 3605ـ 3606؛ ماتیه‌، ج‌ 5، ص‌ 3677). در دوره تسلط‌ روسها بر قفقاز، هزاران‌ خانوار قزاق‌ و روس‌ به‌ سرزمین‌ چركسها مهاجرت‌ كردند (علوی‌ شیرازی‌، ص‌ 51، 56، 59). بسیاری‌ از چركسها در نهضتهای‌ بزرگ‌ مسلمانان‌ قفقاز، مثل‌ نهضت‌ شیخ‌ منصور اُشُرمه‌ (از علمای‌ نقشبندیه‌) و شیخ‌شامل‌ (رئیس‌ نقشبندیه‌ و سركرده مجاهدان‌)، و در جنگهای‌ معروف‌ كریمه‌ میان‌ روسیه‌ و عثمانی(1269ـ1272/ 1853ـ 1856) شركت‌ كردند (رجوع کنید به منفرد و بیات‌، ص‌ 18، 44ـ45؛ بنیگسن‌ و براكس‌آپ‌، ص‌ 65 ـ 66). دولت‌ روسیه‌ پس‌ از این‌ جنگها، به‌ویژه‌ پس‌ از خاتمه نهضت‌ شیخ‌شامل‌ در 1279، دهها هزار چركس‌ را به‌ سیبری‌ تبعید كرد و، با تشویق‌ و تهدید، باعث‌ مهاجرت‌ تعداد بیشتری‌ از آنها به‌ قلمرو دولت‌ عثمانی‌ شد و زمینهای‌ آنان‌ را به‌ مهاجران‌ قزاق‌ و روس‌ و اوكراینی‌ واگذار كرد (آكینر، ص‌ 268؛ منفرد و بیات‌، ص‌ 49؛ بنیگسن‌ و براكس‌آپ‌، ص‌ 24؛ سامی‌، ج‌ 3، ص‌ 1872). مهاجران‌ چركس‌ در بلغارستان‌، آناطولی‌، بغداد، شام‌، مصر، حجاز و یمن‌ و عثمانی‌ پراكنده‌ شدند (نیكیتن‌، ص‌23؛ وصفی‌ زكریا،ج‌2، ص‌686ـ 688، 692ـ694؛ كرم‌بیك‌، ص‌ 68ـ71). اسماعیل‌پاشا (حك: 1280ـ1296)، خدیو مصر، صدها نفر از این‌ مهاجران‌ را در ارتش‌ خود جای‌ داد (میور، ص‌200ـ201).

گروههایی‌ از چركسها به‌ سپاه‌ عثمانی‌ پیوستند و در جنگ‌ جهانی‌ اول‌ و همچنین‌ جنگهای‌ دوره آتاتورك‌ شركت‌ كردند (وصفی‌زكریا، ج‌ 2، ص‌ 688). بر اساس‌ سرشماری‌ رسمی‌ 1344 ش‌/1965، جمعیت‌ چركسها در تركیه‌ 337 ، 57 تن‌ بود (اسعدی‌، ج‌ 2، ص‌ 278). به‌ نوشته احمد وصفی‌زكریا (ج‌ 2، ص‌ 692ـ694)، چركسهای‌ شام‌ در سوریه‌ (حلب‌، حران‌، لاذِقیه و قُنِیطَره‌ و جولان‌)، فلسطین‌، اردن‌ و بعضی‌ شهركها و روستاهای‌ اطراف‌ اردن‌ و تركیه‌ سكونت‌ داشتند.

غالب‌ زمین‌داران‌ و بازرگانان‌ و كارخانه‌داران‌ بزرگ‌ اردن‌ از بازماندگان‌ چركسها هستند و همواره‌ چند وزیر و نماینده دائم‌ در هیئت‌ دولت‌ و مجلس‌ این‌ كشور دارند (اسعدی‌، ج‌ 1، ص‌ 7؛ تاریخ‌ معاصر كشورهای‌ عربی‌ ، ج‌ 1، ص‌ 175).

چركسهای‌ مصر. غلامان‌ جنگی‌ چركس‌ از دوره ایوبیان‌ و به‌خصوص‌ در عصر ملك‌ صالح‌ نجم‌الدین‌ (حك: 637ـ 647) در مصر ظاهر شدند. سیطره مغولان‌ بر قفقاز و قپچاق‌، تعداد غلامان‌ جنگی‌ چركس‌ را در مصر افزایش‌ داد (ابن‌خلدون‌، ج‌ 5، ص‌ 426ـ427). در 784/1382، مملوكی‌ چركسی‌ به‌ نام‌ برقوق‌*سلطنت‌ ممالیك‌ بحری‌ را برانداخت‌ و واحد نظامی‌ جداگانه‌ و مخصوصی‌، عمدتاً از چركسها، تشكیل‌ داد كه‌ به‌ سبب‌ استقرار در قلعه قاهره‌، ممالیك‌ * برجی‌ (حك: 784ـ922) نامیده‌ شدند (مقریزی‌، ج‌ 2، ص‌ 241؛ تاریخ‌ اسلام‌، ص‌ 300ـ 301).

ممالیك‌ چركس‌، با حمایت‌ از بازرگانان‌ داخلی‌ و خارجی‌، سبب‌ رونق‌ تجارت‌ مصر شدند و پس‌ از آن‌ با ایجاد انحصارات‌ تجاری‌ دولتی‌، اسباب‌ سقوط‌ بازرگانی‌ را فراهم‌ آوردند (تاریخ ‌اسلام‌، ص‌ 307ـ 308). در طول‌ حكومت‌ ممالیك‌ چركسی‌، فرزندان‌ آزاد و مسلمان‌ غلامان‌ چركس‌ ــ كه‌ طبق‌ آیین‌ ممالیك‌ از ورود به‌ جرگه انحصاری‌ و غیرارثی‌ غلامان‌ جنگی‌ و حكومتگر محروم‌ بودند ــ تدریجاً در زمره دیوانیان‌ مصر در آمدند و منصب‌ بزرگ‌ دفترداری‌ و نظارت‌ بر دخل‌ و خرج‌ مصر به‌ چركسها رسید (هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 4، ص‌ 3082). اینان‌ فرقه‌های‌ شبه‌نظامی‌ معروف‌ ذوالفقاریه‌ و قاسمیه‌ را به‌ وجود آوردند (همان‌، ج‌ 4، ص‌ 2988).

ناپلئون‌، پس‌ از تصرف‌ بندر اسكندریه‌ در محرّم‌ 1213/ ژوئیه 1798، اعلامیه‌ای‌ آراسته‌ به‌ آیات‌ قرآن‌ صادر كرد و مردم‌ را كه‌ از حكومت‌ ممالیك‌ چركس‌ تنفر داشتند، با وعده خلاصی‌ از مظالم‌ چند صدساله اعیان‌ مملوك‌، به‌ همكاری‌ با ارتش‌ فرانسه‌ فراخواند (لوتسكی‌ ، ص‌ 45ـ 46).

محمدعلی‌ پاشا، هنگام‌ تشكیل‌ ارتش‌ جدید مصر، بار دیگر به‌ چركسها و ممالیك‌ سابق‌ روی‌ آورد و فرماندهی‌ بسیاری‌ از واحدهای‌ نظامی‌ روستایی‌ را به‌ آنان‌ سپرد (میور، ص‌ 198ـ 200؛ تاریخ‌ اسلام‌ ، ص‌ 506).

چركسهای‌ عراق‌. حسن‌پاشا ایوبی‌ (حاكم‌ عراق‌، حك: 1160ـ1136) و پسر خوانده‌اش‌ احمدپاشا (حاكم‌ بعدی‌ عراق‌، حك: 1136ـ 1188) ارتش‌ كوچكی‌ از غلامان‌ جنگی‌ چركس‌ و گرجی‌ به‌وجود آوردند كه‌ پس‌ از آنان‌ قریب‌ هشتاد سال‌ حكومت‌ خودمختار عراق‌ را در اختیار داشتند ( تاریخ‌ اسلام‌ ، ص‌ 497ـ 498؛ د. اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، ج‌ 1، ص‌ 905). حسن‌پاشا خانه‌هایی‌ مخصوصِ تربیت‌ فرزندان‌ غلامان‌ چركس‌ و گرجی‌ دایر كرد.سلیمان‌پاشای‌ كبیر(حك: 1194ـ1217) تعداد این‌ مراكز را افزایش‌ داد؛ از جمله‌ مدرسه بزرگ‌ سلیمانیه‌ را ساخت‌ ( د. اسلام‌، همانجا). با شكست‌ داوود پاشا (حك: 1232ـ 1247)، آخرین‌ و معروف‌ترین‌ حاكم‌ عراق‌، حكومت‌ خودمختار ممالیك‌ چركس‌ و گرجی‌ عراق‌ بر افتاد (لوتسكی‌، ص‌ 169؛ ملكم‌، ج‌ 2، ص‌ 74ـ75، 126ـ127؛ سپهر، ج‌ 1، ص‌ 189، 192ـ197).

چركسهای‌ ایران‌. ولایت‌ چركس‌ در جغرافیانویسی‌ عصر مغولان‌، حدشمالی‌ مملكت‌ ایران‌ بود (حمداللّه‌ مستوفی‌، نزهه القلوب‌، ص‌ 21). مشایخ‌ صفوی‌، در نیمه دوم‌ قرن‌ نهم‌، بارها به‌ جنگ‌ با چركسها پرداختند و هزاران‌ برده چركسی‌ را با خود به‌ اردبیل‌ آوردند (فضل‌اللّه‌بن‌ روزبهان‌، ص‌ 268ـ270؛ باربارو، ص‌ 99؛ سفرنامه بازرگان‌ ونیزی‌ در ایران‌ ، ص‌ 401). غلامان‌ و كنیزان‌ چركس‌ مورد توجه‌ شاهان‌ صفوی‌ بودند. مادر پریخان‌ خانم‌ (دختر شاه ‌طهماسب‌ اول‌) و مادر شاه‌سلیمان‌ اول‌ از كنیزان‌ چركس‌ بودند (كمپفر، ص‌ 25ـ26، 55، 61؛ تتوی‌ و همكاران‌، ص‌700؛ دالساندری‌ ، ص‌ 441). جنگ‌ با چركسها در اواسط‌ سلطنت‌ شاه‌ طهماسب‌ اول‌، بار دیگر صورت‌ گرفت‌ (نویدی‌، ص‌ 96؛ باكیخانوف‌، ص‌ 96). چركسها در رقابت‌ خونین‌ طرفداران‌ حیدرمیرزا و اسماعیل‌میرزا (پسران‌ شاه‌طهماسب‌ اول‌) و قتل‌ حیدر میرزا نقش‌ اساسی‌ داشتند (اسكندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 208ـ209؛ روملو، ج‌ 3، ص‌ 1507). بعضی‌ از غلامان‌ چركس‌، نظیر فرهادبیگ‌ چركس‌ و بهبودخان‌ چركس‌، صاحب‌ مقامات‌ عالی‌ شدند (اسكندرمنشی‌، ج‌ 2، ص‌ 789، 955، 967). غلامان‌ چركس‌ یكی‌ از گروههای‌ اصلی‌ ارتش‌ شاه‌عباس‌ اول‌ و جانشینان‌ او بودند. تعداد غلامان‌ مملوك‌، اعم‌ از چركس‌ و گرجی‌ و ارمنی‌، در دوره شاه‌سلیمان‌ اول‌ بین‌ پانزده‌ تا هجده‌ هزار نفر و شمار چركسها و گرجیان‌ و داغستانیهای‌ اصفهان‌ در همان‌ زمان‌ حدود سی‌ هزار نفر بود (دلاواله‌ ، ص‌ 344ـ346؛ كمپفر، ص‌ 89، 197). در عصر صفوی‌، صدها خانوار چركس‌ در بلوك‌ دِزْكرد فارس‌ اسكان‌ یافتند. روستای‌ چركس‌ در بلوك‌ دِزكرد فارس‌ یادگار همین‌ مردم‌ است‌ (فسائی‌، ج‌ 2، ص‌ 1318، 1618؛ دومورینی، ص‌ 56). گروهی‌ از چركسها در محله ماهنو و اطراف‌ بقعه مقام‌ حسین‌ در شوشتر سكونت‌ داشتند. حكومت‌ شوشتر در سالهای‌ سلطنت‌ شاه‌صفی‌ (حك: 1038ـ1052)، مدتی‌ در اختیار شبلی‌ سلطان‌ چركس‌ و خاندان‌ او بود (جزایری‌، ص‌ 21، 46ـ47). لطفعلی‌خان‌ چركس‌ یكی‌ از سركردگان‌ غلامان‌ چخماقی‌ در عصر كریم‌خان‌ زند بود (فسائی‌، ج‌ 1، ص‌ 615). مناسبات‌ چركسهای‌ قفقاز و دولت‌ ایران‌ پس‌ از سقوط‌ صفویه‌ به‌شدت‌ كاهش‌ یافت‌ و به‌ حوادثی‌ نظیر جنگ‌ محمدعلی‌خان‌ (غلام‌ نادرشاه‌) با قُل‌ دادخان‌ چركس‌ در 1160، همكاری‌ گروهی‌ از چركسها با طهمورث‌ خان‌ (والی‌ تفلیس‌) و پسرش‌ هراكلیوس‌ (پادشاه‌ گرجستان‌) و شركت‌ آنان‌ در جنگ‌ با خانهای‌ آذربایجان‌ و آقامحمدخان‌ قاجار(حك: 1210ـ1211)، محدود شد (هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 5، ص‌ 3403؛ سپهر، ج‌ 1، ص‌ 42). دولت‌ قاجار در 1219، به‌منظور احیای‌ مناسبات‌ قدیم‌ و جلب‌ همكاری‌ مردم‌ كاباردی‌ و طوایف‌ چركس‌، برای‌ جنگ‌ با روسها، تلاشهایی‌ كرد (رجوع کنید به اسنادی‌ از روابط‌ ایران‌ با منطقه قفقاز، ص‌ 167، 195ـ196)، كه‌ البته‌ بی‌ثمر بود. پس‌ از آن‌، مطالب‌ چندانی‌ در باره چركسها در دست‌ نیست‌.


منابع‌:
(1) شیرین‌ آكینر، اقوام‌ مسلمان‌ اتحاد شوروی‌، ترجمه محمدحسین‌ آریا، تهران‌ 1367 ش‌؛
(2) ابن‌خلدون‌؛
(3) ابن‌رضوان‌، تواریخ‌ دشت‌ قپچاق‌، [ تحقیق‌ و ترجمه آنانیاز زاجاچكوفسكی‌ (، ورشو 1966؛
(4) مرتضی‌ اسعدی‌، جهان‌ اسلام‌ ، تهران‌ 1366ـ1369 ش‌؛
(5) اسكندرمنشی‌؛
(6) اسنادی‌ از روابط‌ ایران‌ با منطقه قفقاز، تهران‌: وزارت‌ امورخارجه‌، دفتر مطالعات‌ سیاسی‌ و بین‌المللی‌، 1372 ش‌؛
(7) جوزوفا باربارو، سفرنامه جوزافا باربارو، در سفرنامه‌های‌ ونیزیان‌ در ایران‌: شش‌ سفرنامه، ترجمه منوچهر امیری‌، تهران‌: خوارزمی‌، 1349 ش‌؛
(8) عباسقلی‌ آقا باكیخانوف‌، گلستان‌ ارم‌، چاپ‌ عبدالكریم‌ علیزاده‌ و دیگران‌، باكو 1970؛
(9) تاریخ‌ اسلام‌: پژوهش‌ دانشگاه‌ كیمبریج‌، تألیف‌ آ.ج‌. آربری‌ و دیگران‌، ترجمه احمد آرام‌، تهران‌: امیركبیر، 1380 ش‌؛
(10) تاریخ‌ معاصر كشورهای‌ عربی‌: 1917ـ1970 ، تهیه‌ شده‌ در فرهنگستان‌ دانش‌های‌ اتحاد شوروی‌، پژوهشگاه‌ خاورشناسی‌، ترجمه محمدحسین‌ شهری‌، ج‌ 1، ) تهران‌ (: آوا، 1360 ش‌؛
(11) احمدبن‌ نصراللّه‌ تتوی‌ و همكاران‌، تاریخ‌ الفی‌: تاریخ‌ ایران‌ و كشورهای‌ همسایه‌ در سال‌های‌ 850ـ 984 ه، چاپ‌ علی‌ آل‌داود، تهران‌ 1378 ش‌؛
12- عبداللّه‌بن‌ نورالدین‌ جزایری‌، كتاب‌ تذكره شوشتر، اهواز: كتابفروشی‌ صافی‌، )بی‌تا.(، چاپ‌ افست‌ تهران‌ 1348 ش‌؛
(13) حمداللّه‌ مستوفی‌، تاریخ‌ گزیده‌ ؛
(14) همو، نزهه القلوب‌؛
(15) خواندمیر؛
(16) وینچنتو دالساندری‌، سفرنامه وینچنتو دالساندری، در سفرنامه‌های‌ ونیزیان‌ در ایران‌، همان‌؛
(17) پیترو دلاواله‌، سفرنامه پیترو دلاواله‌: قسمت‌ مربوط‌ به‌ ایران، ترجمه شعاع‌الدین‌ شفا، تهران‌ 1348 ش‌؛
(18) گوستاو دومورینی‌، عشایر فارس‌: اصلاحات‌ اداری، ترجمه جلال‌الدین‌ رفیع‌فر، تهران‌ 1375 ش‌؛
(19) رشیدالدین‌ فضل‌اللّه‌؛
(20) حسن‌ روملو، احسن‌ التواریخ، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ 1384 ش‌؛
(21) شمس‌الدین‌بن‌ خالد سامی‌، قاموس‌ الاعلام‌ ، چاپ‌ مهران‌، استانبول‌ 1306ـ1316/ 1889ـ 1898؛
(22) محمدتقی‌بن‌ محمدعلی‌ سپهر، ناسخ‌ التواریخ، چاپ‌ جهانگیر قائم‌مقامی‌، تهران‌ 1337 ش‌؛
(23) سفرنامه بازرگان‌ ونیزی‌ در ایران، در سفرنامه‌های‌ ونیزیان‌ در ایران‌، همان‌؛
(24) درویش‌ احمد عاشق‌ پاشازاده‌، عاشق‌ پاشازاده‌ تاریخی‌، چاپ‌ عالی‌بیگ‌، استانبول‌ 1332؛
(25) محمدهادی‌ علوی‌ شیرازی‌، دلیل‌ السفرا: سفرنامه میرزا ابوالحسن‌خان‌ شیرازی‌ ( ایلچی‌ ) به‌ روسیه، چاپ‌ محمد گلبن‌، تهران‌ 1363 ش‌؛
(26) حسن‌بن‌ حسن‌ فسائی‌، فارسنامه ناصری، چاپ‌ منصور رستگار فسائی‌، تهران‌ 1367 ش‌؛
(27) فضل‌اللّه‌بن‌ روزبهان‌، تاریخ‌ عالم‌ آرای‌ امینی‌: شرح‌ حكمرانی‌ سلاطین‌ آق‌قویونلو و ظهور صفویان‌ ، چاپ‌ محمداكبر عشیق‌، تهران‌ 1382 ش‌؛
(28) جووانی‌ د پیانو كارپینی‌، سفرنامه پلان‌ كارپن‌: نخستین‌ سفیر واتیكان‌ در دربار مغول‌ در سال‌ 1245 میلادی‌ ، ترجمه ولی‌اللّه‌ شادان‌، تهران‌ 1363 ش‌؛
(29) كرم‌بیك‌، قاچاق‌ كَرَم‌: خاطراتی‌ از دوازده‌ سال‌ طغیان‌ و یاغیگری‌ در قفقاز، چاپ‌ سیروس‌ سعدوندیان‌، تهران‌ 1380 ش‌؛
(30) انگلبرت‌ كمپفر، سفرنامه كمپفر، ترجمه كیكاوس‌ جهانداری‌، تهران‌ 1360 ش‌؛
(31) آمبروزیو كنتارینی‌، سفرنامه آمبروزیو كنتارینی‌، در سفرنامه‌های‌ ونیزیان‌ در ایران‌، همان‌؛
(32) ولادیمیر باریسوویچ‌ لوتسكی‌، تاریخ‌ عرب‌ در قرون‌ جدید، ترجمه پرویز بابائی‌، تهران‌ 1349 ش‌؛
(33) هانری‌ ماتیه‌، ذیل‌ تاریخ‌ امپراطوری‌ عثمانی‌ ، در یوزف‌ فون‌ هامر ـ پورگشتال‌، تاریخ‌ امپراطوری‌ عثمانی‌، ترجمه میرزا زكی‌ علی‌آبادی‌، چاپ‌ جمشید كیان‌فر، ج‌ 5 ، تهران‌ 1369 ش‌؛
(34) مسعودی‌، مروج‌ (بیروت‌)؛
(35) احمدبن‌ علی‌ مقریزی‌، كتاب‌ المواعظ‌ و الاعتبار بذكر الخطط‌ و الا´ثار، المعروف‌ بالخطط‌ المقریزیه ، بولاق‌ 1270، چاپ‌ افست‌ قاهره‌ )بی‌تا.]؛
(36) جان‌ ملكم‌، تاریخ‌ ایران‌ ، ترجمه اسماعیل‌ حیرت‌، چاپ‌ افست‌ تهران‌ 1362 ش‌؛
(37) افسانه‌ منفرد و كاوه‌ بیات‌، چچنها در گذر تاریخ‌ ، تهران‌ 1374 ش‌؛
(38) ولادیمیر فئودوروویچ‌ مینورسكی‌، سازمان‌ اداری‌ حكومت‌ صفوی‌، یا، تحقیقات‌ و حواشی‌ و تعلیقات‌ استاد مینورسكی‌ بر تذكره الملوك‌ ، ترجمه مسعود رجب‌نیا، چاپ‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌ 1334 ش‌؛
(39) ویلیام‌ میور، تاریخ‌ دوله الممالیك‌ فی‌ مصر: 1260ـ1517 م‌ ، ترجمه‌ الی‌ العربیه محمود عابدین‌ و سلیم‌حسن‌، مصر 1342/1924؛
(40) زین‌العابدین‌ علی‌بن‌ عبدالمؤمن‌ نویدی‌، تكملهالاخبار: تاریخ‌ صفویه‌ از آغاز تا 978هجری‌ قمری‌، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ 1369 ش‌؛
(41) بازیل‌ نیكیتین‌، خاطرات‌ و سفرنامه، ترجمه علیمحمد فره‌وشی‌، تهران‌ 1356 ش‌؛
(42) احمد وصفی‌ زكریا، عشائر الشام‌، دمشق‌ 1403/1983؛
(43) یوزف‌ فون‌ هامر ـ پورگشتال‌، تاریخ‌ امپراطوری‌ عثمانی‌ ، ترجمه میرزا زكی‌ علی‌آبادی‌، چاپ‌ جمشید كیان‌فر، تهران‌ 1367ـ1369 ش‌؛


(44) Alexandre Bennigsen and Marie Broxup, The Islamic threat to the Soviet state, London 1985;
(45) EI 2 , s.vv . "Baghdad" (by A. A. Duri), "Čerkes" (by Ch. Quelquejay);
(46) David Marshall Lang, The Georgians, Bristol 1966;
(47) Strabo, The geography of Strabo , with an English translation by Horace Leonard Jones, vol.5, London 1961.

/ علی‌ پورصفر قصابی‌نژاد /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5430
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست