responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5395

 

چپ و چپگرایی در افغانستان‌ ، نخستین‌ گروههای‌ سیاسی‌ چپ‌گرا در دهه 1340 ش‌/1960، در دوران‌ نخست‌وزیری‌ سردار محمدداوود (1332ـ1342 ش‌/ 1953ـ1963)، وارد فعالیتهای‌ اجتماعی‌ ـ سیاسی‌ شدند و در همان‌ زمان‌، تلاش‌ برای‌ پایه‌گذاری‌ احزاب‌ با گرایشهای‌ ماركسیستی‌ ـ لنینیستی‌ افزایش‌ یافت‌ ( جنگ‌ در افغانستان، ص‌ 52). آزادیهای ‌سیاسی‌ پیش‌ از این‌ دهه‌ و در دوره نخست‌وزیری‌ شاه‌محمود خان‌ (1325ـ1332 ش‌ /1946ـ1953)، ملقب‌ به‌ پدر دموكراسی‌ در افغانستان‌، شرایط‌ را برای‌ گسترش‌ تفكرات‌ چپ‌ فراهم‌ آورد (عطائی‌، ص‌240ـ 245). در همین‌ دوره‌، حزب‌ وطن‌ به‌ رهبری‌ میرغلام‌ محمد غبار، حزب‌ خلق‌ به‌ دبیركلی‌ عبدالرحمان‌ محمودی‌ و جریان‌ ویش‌ زلمیان‌ (جوانان‌ بیدار) ــ كه‌ متشكل‌ از نخبگان‌ سیاسی‌ و فرهنگی‌ جامعه پشتون‌ *مانند عبدالرئوف‌ بینوا، گل‌پاچا الفت‌، نورمحمد تره‌كی *(از پایه‌گذاران‌ حزب‌ دموكراتیك‌ خلق‌ افغانستان‌) و گروهی‌ دیگر از نویسندگان‌ بود ــ شكل گرفتند ( افغانستان‌: مسایل‌ جنگ‌ و صلح‌، ص‌ 114ـ121). هم‌زمان‌، سه‌ جریده غیردولتی‌ منتشر می‌شد: وطن‌ وابسته‌ به‌ حزب‌ وطن‌، انگار (آذرخش‌) وابسته‌ به‌ ویش‌ زلمیان‌، و ندای‌ خلق‌ متعلق‌ به‌ حزب‌ خلق‌ عبدالرحمان‌ محمودی‌. عبدالرحمان‌ محمودی‌ چپ‌ رادیكال‌ بود كه‌ افزون‌ بر انتقاد از عملكرد دولت‌، در ایجاد اتحادیه محصلان‌ (انجمن‌ دانشجویان‌) در فروردین‌ 1329/ آوریل‌ 1950 نیز نقش‌ داشت‌. در هیئت‌ رهبری‌ این‌ اتحادیه‌ كسانی‌ مانند ببرك‌ كارمل‌ * (با گرایش‌ چپ‌ رادیكال‌)، حسن‌ شرق‌ (بعدها از عناصر و كارگزاران‌ مهم‌ چپ‌)، میرعلی‌ احمد شامل‌ و اسحاق‌ عثمان‌ نیز حضور داشتند (همان‌، ص‌ 118ـ124).

در اواخر دوره شاه‌محمود، آزادی‌ فعالیت‌ احزاب‌ و جریانهای‌ سیاسی‌ محدود شد. نخست‌وزیر بعدی‌، محمد داوود، مناسبات‌ نزدیكی‌ با شوروی‌ سابق‌ برقرار كرد و آمدن‌ اتباع‌ آن‌ كشور به‌ افغانستان‌ موجب‌ شد آثار ماركسیستی‌ فراوانی‌ وارد این‌ كشور گردد. در این‌ هنگام‌، با حمایت‌ حسن‌ شرق‌، به‌ویژه‌ سه‌ تن‌ از رهبران‌ چپ‌ در افغانستان(تره‌كی‌، كارمل‌ و خیبر) دامنه فعالیتشان‌ را گستردند و كمیته‌ای‌ تشكیل‌ دادند كه‌ بعداً «كمیته اول‌» نامیده‌ شد (فرهنگ‌، ج‌ 1، قسمت‌ 2، ص‌ 731ـ 732). از سوی‌ دیگر، آثار و نوشته‌های‌ سیاسی‌ چپ‌ ایران‌ نیز در افغانستان‌ با استقبال‌ روبه‌رو شد؛ به‌ویژه‌ نشریات‌ حزب‌ توده ایران‌، مانند مجلات‌ دنیا، مسایل‌ بین‌المللی‌ و ماهنامه مردم‌ . دیگر آثار ترجمه‌شده فارسی‌ نیز در میان‌ جوانان‌ و تحصیل‌كردگان‌ طرفداران‌ زیادی‌ داشت‌ (كشتمند، ج‌ 1، ص‌ 83ـ84؛ ودان‌، ص‌ 4؛ آرین‌، مصاحبه مورخ‌ مرداد 1384). محمدداوودخان‌ نیز با انتشار نشریات‌ و كتابهای‌ چپ‌گرا مخالفت‌ نمی‌كرد (كشتمند، ج‌ 1،ص‌ 84).

چپ‌گرایان‌، به‌ویژه‌ در دوره موسوم‌ به‌ قانون‌ اساسی‌ یا دموكراسی‌ (1342ـ1352 ش‌/ 1963ـ1973)، از حمایت‌ ضمنی‌ دولتمردان‌ افغان‌ برخوردار شده‌ بودند (كشككی‌، ص‌ 73، 165). در 1342 ش‌/1963، اندیشه ایجاد جبهه چپ‌ جامه عمل‌ پوشید و چپ‌گرایان‌ افغان‌، زمینه مساعدی‌ برای‌ آشكار ساختن‌ اندیشه‌هایشان‌ یافتند. سازمانهای‌ چپ‌گرای‌ ایجاد شده‌ در این‌ دوره‌، به‌طور كلی‌ به‌ دو گروه‌ تقسیم‌ می‌شوند: طرفداران‌ الگوی‌ كمونیسم‌ شوروی‌ و طرفداران‌ الگوی‌ كمونیسم‌ چین‌ (همان‌، ص‌ 178؛ آرنی‌، ص‌ 57).

نخستین‌ حزب‌ چپ‌ سیاسی‌، به‌ نام‌ «حزب‌ دموكراتیك‌ خلق‌ افغانستان‌»، در 11 دی‌ 1343/ اول‌ ژانویه 1965 به‌وجود آمد. اهمیت‌ تأسیس‌ این‌ حزب‌، علاوه‌ بر جنبه‌های‌ سیاسی‌ آن‌، گسترش‌ تفكرات‌ ماركسیستی‌ در جامعه مذهبی‌ و بیشتر روستایی‌ (نه‌ كارگری‌) افغانستان‌ بود (كشتمند، ج‌ 1، ص‌ 98؛ آرنی‌، ص‌ 57ـ58؛ شرعی‌ جوزجانی‌، مصاحبه مورخ‌ دی‌ 1383؛ جنگ‌ در افغانستان، ص‌ 52ـ53). حزب‌ دموكراتیك‌ خلق‌ افغانستان‌، به‌ویژه‌ نورمحمد تره‌كی‌، رهبر پشتون‌ غَلْجی‌ آن‌، با حزب‌ كمونیست‌ شوروی‌ ارتباط‌ داشت‌ (پلاستون‌ و اندریانف‌، ج‌ 2، ص‌ 36ـ37). گروه‌ چپ‌گرای‌ دیگری‌ به‌ نام‌ «حزب‌ دموكراتیك‌ نوین‌ افغانستان‌» نیز، كه‌ از الگوی‌ كمونیسم‌ چین‌ پیروی‌ می‌كرد، تشكیل‌ شد (كشككی‌، ص‌ 177). این‌ حزب‌، كه‌ «سازمان‌ جوانان‌ مترقی‌» (س‌.ج‌.م‌) نیز خوانده‌ می‌شد، بعد از شورش‌ دانش‌آموزان‌ مدارس‌ كابل‌ در 3 آبان‌ 1344/ 25 اكتبر 1965، با مشاركت‌ گروهی‌ از روشنفكران‌ چپ‌، به‌ویژه‌ برادرانِ عبدالرحمان‌ محمودی‌ (رحیم‌ و هادی‌ محمودی‌)، بنیان‌گذاشته‌ شد. هفته‌نامه شعله جاوید، كه‌ بعداً حزب‌ مذكور نیز بدان‌ اسم‌ شهرت‌ یافت‌، ترجمان‌ (ارگان‌) این‌ حزب‌ بود (طنین‌، ص‌ 133؛ هایمن‌، ص‌ 58 ـ 59).

حزب‌ دموكراتیك‌ خلق‌ به‌ دلیل‌ رقابت‌ شخصی‌ میان‌ كارمل‌ و تره‌كی‌ (از رهبران‌ این‌ حزب‌) و نیز خاستگاه‌ متفاوت‌ طبقاتی‌ پیروان‌ این‌ دو، در پاییز 1345 ش‌/1966 به‌ دو جناح‌ تقسیم‌ گشت‌ و چون‌ یكی‌ از آن‌ دو هفته‌نامه خلق‌ و دیگری‌ هفته‌نامه پرچم‌ را انتشار داد، به‌ نامهای‌ «خلق‌» و «پرچم‌» شهرت‌ یافتند ( جنگ‌ در افغانستان، ص‌ 53؛ قس‌ همند، ص‌ 32). یك‌ سال‌ پس‌ از انشعاب‌ این‌ حزب‌، محمدطاهر بدخشی‌ (از شیعیان‌ تاجیك‌تبار اهل‌ بدخشان‌ و از اعضای‌ مؤسس‌ حزب‌ دموكراتیك‌ خلق‌) نیز همراه‌ با هوادارانش‌ شاخه «محفل‌ انتظار» را با گرایشهای‌ مائوئیستی‌ به‌ وجود آورد. دولت‌ به‌ سبب‌ مواضع‌ تند این‌ حزب‌، به‌ آن‌ اجازه چاپ‌ نشریه‌ نداد. این‌ گروه‌، كه‌ به‌ «ستم‌ ملی‌» نیز مشهور شد، معتقد به‌ دفاع‌ از اقلیتها از طریق‌ اتحاد و قیام‌ مسلحانه‌ بود (عظیمی‌، ج‌ 1، ص‌ 71؛ هایمن‌، ص‌ 59). محفل‌ انتظار بعدها به‌ دو شاخه سازمان‌ انقلابی‌ زحمت‌كشان‌ افغانستان‌ (سازا) و سازمان‌ فداییان‌ زحمت‌كش‌ افغانستان‌ (سفزا) تقسیم‌ شد كه‌ هر دو تا ایام‌ پیروزی‌ مجاهدین‌ فعالیت‌ داشتند (عظیمی‌، ج‌ 1، ص‌ 72). احزاب‌ و جریانهای‌ چپ‌ مذكور، كه‌ بیشتر دنباله‌رو سازمانها و احزاب‌ چپ‌ خارجی‌ بودند، به‌طور عمده‌ در دانشگاه‌ كابل‌ برخی‌ ادارات‌ دولتی‌ و شماری‌ از دبیرستانها فعالیت‌ داشتند (فایق‌، ص‌ 22ـ23؛ تاریخ‌ شفاهی‌ افغانستان‌ ، ص‌110ـ111؛ برادشر ، ص‌ 45ـ46؛ روآ ، 1988، ص‌ 49). آنها به‌ویژه‌ با برانگیختن‌ نوجوانان‌ در دبیرستانها، راهپیماییها و تظاهرات‌ زیادی‌، خصوصاً در سالهای‌ 1344 تا 1351 ش‌/ 1965ـ1972 به‌ راه‌ می‌انداختند. به‌علاوه‌، در دور اول‌ شورای‌ قانون‌ اساسی‌ نیز یكی‌ از سه‌ دسته موجود در مجلس‌ شورا بودند (كشككی‌، ص‌ 104، 120؛ كشتمند، ج‌ 1، ص‌ 199ـ201).

شوروی‌ پس‌ از 1344 ش‌/1965 فعالانه‌ در پرورش‌ افراد كمونیست‌ در افغانستان‌ سهیم‌ گردید و به‌ویژه‌ سازمان‌ اطلاعاتی‌ آن‌ كشور (ك‌.گ‌.ب‌) با رهبران‌ چپ‌ افغانستان‌، از جمله‌ نورمحمد تره‌كی‌، حفیظ‌اللّه‌ امین‌ و ببرك‌ كارمل‌، مناسبات‌ تنگاتنگی‌ برقرار كرد. دكتر نجیب‌ (بعداً رئیس‌جمهوری‌ افغانستان‌) از سوی‌ سازمان‌ مذكور به‌ رهبری‌ سازمان‌ مخوف‌ امنیتی‌ و اطلاعاتی‌ رژیم‌ كابل‌ (خاد) گماشته‌ شد (آلن‌ و كلی‌، ص‌ 51ـ52؛ كشككی‌، ص‌ 102ـ103؛ پلاستون‌ و اندریانف‌، ج‌ 2، ص‌ 45). هر دو جناح‌ چپ‌ (خلق‌ و پرچم‌) به‌ حكومت‌ شوروی‌ و انقلاب‌ اكتبر روسیه‌ وفادارتر بودند تا به‌ افغانستان‌، و در آن‌ میان‌ جناح‌ پرچم‌ و شخص‌ ببرك‌ كارمل‌ نزد ك‌. گ‌. ب‌ مقبول‌تر و معتمدتر بودند (ماگنوس‌ و نبی، ص‌ 108ـ109؛ كوردووز و هریسون‌، ص‌ 17). روسها بین‌ چپ‌گرایانِ افغانی معتمد خویش‌، حزب‌ توده ایران‌، كمونیستهای‌ هندوستان‌ و چپ‌گرایانِ پاكستان‌ ارتباط‌ برقرار ساختند و از طریق‌ نمایندگان‌ جریانهای‌ چپ‌ كشورهای‌ مزبور، میان‌ چپ‌گرایانِ رقیب‌ خلقی‌ و پرچمی‌ افغانستان‌ آشتی‌ برقرار نمودند (غوث، ص‌ 193؛ ماگنوس‌ و نبی‌، ص‌ 105؛ برادشر، ص‌70ـ71). در نتیجه‌، اجلاس‌ آشتی‌ و وحدت‌ میان‌ دو جناح‌ خلق‌ و پرچم‌ برگزار شد و سند همكاری‌ و اتحاد میان‌ دو جناح‌ مذكور، به‌ رغم‌ مخالفت‌ كارمل‌، در تیر 1356/ ژوئیه‌ 1977 به‌ امضا رسید (كشتمند، ج‌ 1، ص‌280؛ پنجشیری‌، بخش‌ 1، ص‌ 182؛ شرعی‌ جوزجانی‌، همان‌ مصاحبه‌).

شورویها افزون‌ بر نظارت‌ بر چپ‌گرایانِ خلقی‌ و پرچمی‌، در ارتش‌ افغانستان‌ نیز تشكیلات‌ ویژه نظامیان‌ را در 1343 ش‌/1964 به‌ وجود آوردند و به‌ جذب‌ افسران‌ جوان‌ پرداختند. برخی‌ از آنها، كه‌ مستقیماً ك‌.گ‌.ب‌ استخدامشان‌ كرده‌ بود و از سیاست‌ شوروی‌ پیروی‌ می‌كردند، عبارت‌ بودند از: پاچاگل‌ وفادار و فیض‌ محمد و عبدالحمید محتاط‌، كه‌ پس‌ از كودتای‌ 1352 ش /1973 به‌ رهبری‌ محمدداوود، به‌ وزارت‌ رسیدند؛ و رفیع‌، سروری‌، عبدالقادر، اسلم‌ وطن‌جار (فدای‌ وطن‌)، سیدمحمد گلاب‌ زوی‌ و شیرجان‌ مزدوریار، كه‌ در 1352 ش‌/1973 در كودتای‌ محمدداوودخان‌ بر ضد محمدظاهر شاه‌ (متوفی‌ 1386 ش‌) و در 1357 ش‌/1978 در كودتای‌ كمونیستها علیه‌ رئیس‌جمهور، محمدداوود، شركت‌ داشتند (طنین‌، ص‌ 172؛ روآ، 1988، ص‌ 48). غیر از روسها، خلقیها و پرچمیها و مائوئیستها (شعله‌ایها)ی‌ افغانستان‌ نیز سازمانهای‌ نظامی‌ ویژه خود داشتند، اما هواداران‌ شوروی‌ موفق‌تر بودند، زیرا رهبران‌ آنها مستقیماً زیرنظر افراد ك‌.گ‌.ب‌ در سفارت‌ شوروی‌ در كابل‌ كار می‌كردند (كشتمند، ج‌ 2، ص‌ 318 ـ 319؛ عظیمی‌،ج‌ 1، ص‌70؛ كشككی‌، ص‌ 168). به‌ علاوه‌، بیشتر نظامیان‌ جوان ‌تحصیلاتشان‌ را براساس‌ توافق‌ 1334 ش‌/ 1956 میان‌ دولت‌ افغانستان‌ و شوروی‌، در شوروی‌ به‌ پایان‌ رسانده‌ و سالها در آنجا زندگی‌ كرده‌ بودند (روآ، 1988، ص‌ 47ـ 48). در پی‌ همین‌ فعالیتهای‌ چپ‌گرایان‌ در ارتش‌ بود كه‌ «جبهه متحد كمونیستهای‌ افغانستان‌» در ارتش‌، با ششصد عضو فعال‌، شكل‌ گرفت‌ و سرهنگ‌ عبدالقادر، از عوامل‌ اصلی‌ كودتای‌ اردیبهشت‌ 1357/ آوریل‌ 1978، خواستار عضویت‌ آنان‌ در حزب‌ دموكراتیك‌ خلق‌ افغانستان‌ شد، اما فقط‌ پانزده‌ تن‌ از آنان‌ به‌ عضویت‌ این‌ حزب‌ درآمدند ( جنگ‌ در افغانستان‌ ، ص‌ 95).

درنتیجه‌، گرایشهای‌ چپ‌ ماركسیستی‌ در افغانستان‌ ریشه‌ دوانید و گروههایی‌ از جوانان‌ و نوجوانان‌ و به‌ویژه‌ آنهایی‌ كه‌ در پی‌ راه‌حلی‌ برای‌ مشكلات‌ متعدد جامعه افغان‌ بودند، مجذوب‌ آن‌ شدند (كشتمند، ج‌ 1، ص‌ 161؛ طنین‌، ص‌ 159؛ آرین‌، همان‌ مصاحبه‌؛ عظیمی‌، ج‌ 1، ص‌ 118). سفارت‌ امریكا در كابل‌، در 1350 ش‌/ 1971 هشدار داد كه‌ چپ‌گرایان‌ پیشرفتهای‌ مهمی‌ در میان‌ دانش‌آموزان‌ و كارمندان‌ رده‌ پایین‌ كرده‌اند؛ اما، شمار آنان‌ در حدی‌ نبود كه‌ نگرانی‌ مقامات‌ حكومت‌ وقت‌ افغانستان‌ را برانگیزد. وزارت‌ امور خارجه امریكا در گزارشی‌ دیگر در 1351 ش‌/ 1972، تعداد چپ‌گرایانِ افغانستان‌ را میان‌ سیصد تا پانصد تن‌ تخمین‌ زد كه‌ در پنج‌ دسته جداگانه‌ و به‌ صورت‌ غیرقانونی‌ فعالیت‌ می‌كردند. این‌ رقم‌ بعداً به‌ چهار هزار تن‌ رسید (برادشر، ص‌ 46، 50؛ مولتمان، ص‌ 22). در آستانه وقوع‌ كودتای‌ اردیبهشت‌ 1357 / آوریل‌ 1978، شمار آنان‌ كمتر از شش‌ هزارتن‌ تخمین‌ زده‌ شد كه‌ ششصد تن‌ از آنان‌ عضو «جبهه متحد كمونیستی‌ افغانستان‌» بودند كه‌ كودتای‌ كمونیستی‌ كردند(آلن‌ و كلی‌، ص‌54 ـ 55 ). چپ‌گرایان‌ غیرروس‌ افغانستان‌ (شعله‌ایها)، به‌ مخالفت‌ با حكومت‌ محمدداوود برخاستند و پرچمیهای‌ متحد محمدداوود، شعله‌ایها را تحت‌ فشار گذاشتند و در نهایت‌، بسیاری‌ از اعضای‌ آن‌ را اعدام‌ یا تبعید كردند (طنین‌، ص‌ 176ـ177؛ ماگنوس‌ و نبی‌، ص‌ 112ـ113). همراهی‌ محمد داوود با چپ‌گرایان‌ در دوره ریاست‌ جمهوری‌اش‌ دیری‌ نپایید و زمانی‌ كه‌ خواست‌ در سیاست‌ خارجی‌، چرخشی‌ از شوروی‌ به‌ جانب‌ غرب‌ به‌ وجود آورد، تصمیم‌ گرفت‌ در سیاست‌ داخلی‌ از چپ‌گرایان‌ متحدش‌ فاصله‌ بگیرد، لذا شش‌ وزیر چپ‌گرای‌ كابینه‌ را بركنار نمود و به‌ مخالفت‌ با كمونیسم‌ پرداخت‌ (فراهی‌، ج‌ 3، ص‌ 265؛ مولتمان‌، ص‌ 17؛غوث‌، ص‌190). اما همان‌ نظامیان‌ چپ‌ كه‌ او را به‌ ریاست‌ جمهوری‌ رسانده‌ بودند، با كودتایی‌ در اردیبهشت‌ 1357/آوریل‌ 1978، وی‌ را سرنگون‌ كردند و قدرت‌ را به‌ جناح‌ چپ‌ روسی‌ افغانستان‌ (حزب‌ دموكراتیك‌ خلق‌ افغانستان‌) منتقل‌ ساختند (روآ، 1988، ص‌ 48ـ49). تقریباً دو ماه‌ پس‌ از پیروزی‌ كودتاچیان‌، دوجناح‌ پرچم‌ و خلق‌ دچار اختلاف‌ شدند كه‌ به‌ حذف‌ پرچمیها از صحنه قدرت‌ انجامید. كمی‌ بعد خلقیها به‌ دو شعبه‌، هواداران‌ تره‌كی‌ و طرفداران‌ امین‌، تقسیم‌ گردیدند و در رقابتی‌ خونین‌، امین‌ و دسته‌اش‌ موفق‌ شدند تره‌كی‌ و هواخواهانش‌ را در شهریور 1358/ سپتامبر 1979 از سر راه‌ خویش‌ بردارند. اما امین‌ نیز بیش‌ از یكصد روز بر اریكه قدرت‌ نماند و این‌ بار ببرك‌ كارملِ پرچمی‌، با حمایت‌ شوروی‌ وارد افغانستان‌ شد و بر جای‌ امین‌ نشست‌ (همند، ص‌ 68ـ69، 84ـ85؛ پلاستون‌ و اندریانف‌، ج‌ 2، ص‌ 41ـ43). از این‌ پس‌ هرچند جناح‌ پرچم‌ در سایه حمایت‌ شوروی‌ تا سقوط‌ به‌ دست‌ مجاهدین‌، باقی‌ ماند، لیكن‌ از اختلافها و رقابتهای‌ داخلی‌ مصون‌ نبود، كما اینكه‌ در اردیبهشت‌ 1365/ مه‌ 1986 ببرك‌ كارمل‌ بركنار شد و نجیب‌اللّه‌ بر جایش‌ تكیه‌ زد و او نیز با كودتایی‌ نافرجام‌ در فروردین‌ 1369/ مارس‌ 1990، مواجه‌ شد و جان‌ به‌ سلامت‌ برد، اما در اردیبهشت‌ 1371/ آوریل‌ 1992 مجاهدین‌ او را بركنار كردند (كشتمند، ج‌ 3، ص‌ 726، 1005ـ1044).

پس‌ از كودتای‌ 1357 ش‌/ 1978. به‌ غیر از دو جریان‌ چپی‌ خلقی‌ و پرچمی‌، كه‌ با حمایت‌ شوروی‌ به‌ حكومت‌ رسیده‌ بودند، سایر سازمانها و جریانهای‌ چپ‌ ماركسیستی‌ زیر شدیدترین‌ فشار دولت‌ كمونیستی‌ و در پاره‌ای‌ موارد احزاب‌ و گروههای‌ مقاومت‌ مجاهدین‌ قرار گرفتند (رجوع کنید به تنویر، ص‌ 319). محفل‌ انتظار (ستم‌ ملی‌) آماج‌ حملات‌ ماركسیستهای‌ كابل‌ واقع‌ شد و رهبر آن‌ گروه‌، محمدطاهر بدخشی‌، كه‌ در دهه 1350 ش‌/ 1970 با حفیظ‌اللّه‌ امین‌ دشمنی‌ داشت‌، دستگیر و همراه‌ شمار دیگری‌ از مخالفان‌ حكومت‌، در زمستان‌ 1358 ش / 1979 كشته‌ شد (كشتمند، ج‌ 1، ص‌ 177، ج‌ 2، ص‌ 572). چپ‌گرایان‌ مائوئیست‌ (شعله‌ایها) پس‌ از كودتای‌ اردیبهشت‌ 1357/ آوریل‌ 1978، سازمان‌ آزادی‌بخش‌ مردم‌ افغانستان‌ (ساما) را ایجاد كردند كه‌ مقر اصلی‌ آن‌ در نواحی‌ كوه‌ صافی‌ و كوهدامن‌ در شمال‌ كابل‌ بود و رهبری‌ آن‌ را عبدالمجید كلكانی‌ برعهده‌ داشت‌ (تنویر، ص‌ 318ـ319). آنها در دو سال‌ اول‌ حاكمیت‌ حكومت‌ جدید، در استانهای‌ نورستان‌، نیمروز، فراه‌ و هزاره‌جات‌، جبهه‌های‌ مستقلی‌ با نام‌ «آزاد» ایجاد كردند و كوشیدند در نهضت‌ مقاومت‌ مردم‌ افغانستان‌ جایگاهی‌ بیابند. اما مقابله آنان‌ با مجاهدان‌ مسلمان‌ از یك‌ سو و رخنه سازمان‌ اطلاعاتی‌ رژیم‌ (خاد) در میان‌ آنان‌، به‌ویژه‌ پس‌ از دستگیری‌ و اعدام‌ عبدالمجید كلكانی‌ در خرداد 1359/ ژوئن‌ 1980، از شدت‌ فعالیت‌ آنان‌ در شهرها كاست‌ و شماری‌ از جبهه‌های‌ «آزاد» برچیده‌ شدند (روآ، 1985، ص‌ 191 ـ 193، 218ـ219، 257). اما آنان‌ با تغییر شیوه مبارزه خود در داخل‌ افغانستان‌، در جبهه‌های‌ مقاومت‌ رسوخ‌ نمودند و به‌ احزاب‌ اسلامی‌ مجاهدین‌، مانند حركت‌ انقلاب‌ اسلامی‌ مولوی‌ محمدی‌، جبهه نجاتِ ملی‌ مجددی‌، جمعیت‌ اسلامی‌ ربانی‌، حزب‌ اسلامی‌ مولوی‌ خالص‌، حزب‌ اسلامی‌ حكمتیار و شورای‌ اتفاقِ اسلامی‌ بهشتی‌، راه‌ یافتند (تنویر، ص‌320ـ322). در همین‌ دوران‌، سازمانهای‌ جدیدی‌ نیز به‌ وجود آورند، كه‌ بعضاً با یكدیگر در رقابت‌ بودند، از جمله‌ سازمان‌ «رهایی‌» به‌ رهبری‌ فیض‌ احمد. وی‌ بر فعالیتهای‌ زیرزمینی‌ تأكید داشت‌ و معتقد بود كه‌ به‌ سبب‌ حساسیت‌ مردم‌ به‌ دین‌ اسلام‌، با مسائل‌ اسلامی‌ باید به‌ صورت‌ استراتژیك‌ برخورد شود (همان‌، ص‌320). سازمان‌ دیگر، تنظیم‌ نسل‌ نوهزاره‌ بود كه‌ با گرایشهای‌ مائوئیستی‌ از دهه 1340 ش‌/ 1960 در میان‌ هزاره‌های‌ كویته پاكستان‌ و در واكنش‌ به‌ حمایت‌ حاكمان‌ وقت‌ كابل‌، از پشتونها و بلوچان‌ ناراضی‌ پاكستان‌ ایجاد شده‌ بود. گروه‌ دیگر، حزب‌ مغول‌ بود كه‌ هزاره‌های‌ ماركسیست‌ و ملی‌گرا را در خود جای‌ داده‌ بود (روآ، 1985، ص‌ 194ـ196). جمعیت‌ انقلابی‌ زنان‌ افغانستان‌ در كویته‌ و چند سازمان‌ و انجمن‌ دیگر در اروپا، از جمله‌ سازمان‌ فازا و انجمن‌ محصلان‌ افغانی‌ در خارج‌،نیز فعالیتهای‌ چپی‌ می‌كردند و نشریات ‌متعددی‌ داشتند، از جمله‌ نشریه استقلال‌، افغانستانِ آزاد، از هر چمن‌ سمنی‌، اوربل‌ (آتش‌ افروخته‌)، پیام‌ زن‌، دانش‌، دریا، رستاخیز، رهایی‌، سپدغی‌ (شراره آتش‌)، سوم‌ عقرب‌، مشعل‌ رهایی‌ و ندای‌ آزادی‌ (تنویر، ص‌ 322ـ327).

در اواخر زمامداری‌ نجیب‌اللّه‌ و پس‌ از آنكه‌ شورای‌ انقلابی‌ جمهوری‌ دموكراتیك‌ افغانستان‌ در 12 خرداد 1366/2 ژوئن‌ 1987 قانون‌ احزاب‌ را به‌ تصویب‌ رساند، چند حزب‌ چپی‌ دیگر ــ كه‌ عمدتاً از حزب‌ دموكراتیك‌ خلق‌ افغانستان‌ در یكی‌ دو دهه گذشته‌ انشعاب‌ یافته‌ بودند و به‌ صورت‌ مخفی‌ یا نیمه‌مخفی‌ فعالیت‌ می‌كردند ــ زیر نظر دولت‌ اجازه فعالیت‌ یافتند. این‌ احزاب‌ عبارت‌ بودند از: جمعیت‌ انقلابی‌ زحمت‌كشان‌ افغانستان‌ (جازا)، سازمان‌ پیشاهنگ‌ كارگران‌ جوانان‌ افغانستان‌ (سپكجا)، سازمان‌ انقلابی‌ زحمت‌كشان‌ افغانستان‌ (سازا)، سازمان‌ پیشاهنگ‌ زحمت‌كشان‌ افغانستان‌ (سپزا)، سازمان‌ زحمت‌كشان‌ افغانستان‌ (سزا)، حزب‌ اسلامی‌ خلق‌ افغانستان‌، و حزب‌ عدالت‌ دهقانان‌ افغانستان‌ (لیاخوفسكی‌ ، ج‌ 2، ص‌ 41ـ42). این‌ احزاب‌ و جمعیتها ظاهراً با سقوط‌ رژیم‌ كابل‌ از بین‌ رفتند، اما اعضای‌ آنها در هیئت‌ دیگر و با عناوین‌ جدید به‌ حیات‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ خویش‌ در افغانستان‌ ادامه‌ دادند، به‌ویژه‌ دگرگونیهای‌ ناشی‌ از حادثه 11 سپتامبر 2001/ 20 شهریور 1380 به‌ آنان‌ فرصت‌ داد تا به‌ تجدید سازمان‌ و فعالیت‌ در قالبهای‌ جدید بپردازند.


منابع‌:
(1) جورج‌ آرنی‌، افغانستان‌: گذرگاه‌ كشورگشایان‌، ترجمه سیدمحمدیوسف‌ علمی‌ و حبیب‌الرحمان‌ هاله‌، پیشاور 1376 ش‌؛
(2) عبدالرشید آرین‌، [مصاحبه‌ با عبدالرشید آرین‌، از مؤسسان‌ حزب‌ دموكراتیك‌ خلق‌ افغانستان‌، عضو كمیته مركزی‌ حزب‌ و وزیر در كابینه دولت‌ ماركسیستی‌(، كابل‌، مرداد 1384؛
(3) پی‌یر آلن‌ و دیتركلی‌، قپقان‌ افغان‌: حقیقت‌ تجاوز شوروی‌ بر افغانستان، ترجمه عبدالرحیم‌ احمد پروانی‌، كابل‌ 1383 ش‌؛
(4) افغانستان‌: مسایل‌ جنگ‌ و صلح‌، نویسندگان‌: گروهی‌ از دانشمندان‌ و پژوهشگران‌ روسی‌ و افغانی‌ زیرنظر آ.د. داویدف‌، ترجمه عزیز آریانفر، پیشاور: مركز نشراتی‌ میوند، )بی‌تا.(؛
(5) و. پلاستون‌ و و. اندریانف‌، افغانستان‌ در منگنه ژئوپلتیك‌: از داوود تا نجیب‌ ، ج‌ 2، ترجمه عزیز آریانفر، پیشاور 2001؛
(6) دستگیر پنجشیری‌، ظهور و زوال‌ حزب‌ دموكراتیك‌ خلق‌ افغانستان‌ ، پیشاور 1377 ش‌؛
(7) تاریخ‌ شفاهی‌ افغانستان‌: 1992ـ1900 میلادی‌ ، به‌اهتمام‌ صفا اخوان‌، تهران‌: وزارت‌ امور خارجه‌، مركز اسناد و خدمات‌ پژوهشی‌، 1383 ش‌؛
(8) محمدحلیم‌ تنویر، تاریخ‌ و روزنامه‌نگاری‌ افغانستان‌، پیشاور 1378 ش‌؛
(9) جنگ‌ در افغانستان‌ ، نوشته پیكف‌ و دیگران‌، ترجمه عزیز آریانفر، پیشاور: بنگاه‌ انتشارات‌ میوند، 2003؛
(10) عبدالحكیم‌ شرعی‌ جوزجانی‌، )مصاحبه‌ با عبدالكریم‌ شرعی‌ جوزجانی‌، عضو كمیته‌ مركزی‌ حزب‌ دموكراتیك‌ خلق‌ افغانستان‌ و وزیر در كابینه‌های‌ دولت‌ ماركسیستی‌(، تهران‌، دی‌ 1383؛
(11) ظاهر طنین‌، افغانستان‌ در قرن‌ بیستم‌: 1996ـ1900، تهران‌ 1384 ش‌؛
(12) محمدابراهیم‌ عطائی‌، دافغانستان‌ پرمعاصر تاریخ‌ یره‌لنده‌ كتنه‌، پیشاور 1382 ش‌؛
(13) محمدنبی‌ عظیمی‌، اردو و سیاست‌: در سه‌ دهه اخیر افغانستان‌، پیشاور 1378 ش‌؛
(14) غوث‌الدین‌ فایق‌، رازی‌ كه‌ نمی‌خواستم‌ افشا گردد، پیشاور 1379 ش‌؛
(15) عبدالغفار فراهی‌، افغانستان‌ دیموكراسی‌ او جمهوریت‌ به‌ كلونوكی‌، ج‌ 3، پیشاور 2003؛
16- میرمحمد صدیق‌ فرهنگ‌، افغانستان‌ در پنج‌ قرن‌ اخیر، قم‌ 1374 ش‌؛
(17) سلطان‌ علی‌ كشتمند، یادداشتهای‌ سیاسی‌ و رویدادهای‌ تاریخی‌: خاطرات‌ شخصی‌ با برهه‌هائی‌ از تاریخ‌ سیاسی‌ معاصر افغانستان، )بی‌جا.(: نجیب‌ كبیر، 2002 ؛
(18) صباح‌الدین‌ كشككی‌، دهه قانون‌ اساسی‌: غفلت‌زده‌گی‌ افغانها و فرصت‌طلبی‌ روسها، پیشاور 1377 ش‌؛
(19) دیه‌گو كوردووز و سیلگاس‌. هریسون‌، پشت‌ پرده افغانستان، ترجمه اسداللّه‌ شفایی‌، تهران‌ 1379 ش‌؛
(20) آلكساندر لیاخوفسكی‌، توفان‌ در افغانستان‌، ج‌ 2، ترجمه عزیز آریانفر، )بی‌جا( : بنیاد مسعود شهید، 1382 ش‌؛
(21) گرهارد مولتمان‌، «افغانستان‌ راهی‌ بس‌ طولانی‌ به‌ دنیای‌ نوین‌: گزارشی‌ از روند سیاسی‌ پانزده‌ سال‌ اخیر كشور»، در افغانستان‌: مروری‌ بر نشست‌ مانهایم‌، گردآورنده‌: كارل‌ رات‌ جنز، ترجمه محسن‌ محسنیان‌، مشهد: بنیاد پژوهشهای‌ اسلامی‌،1371 ش‌؛
(22) فقیر محمد ودان‌، دشنه‌های‌ سرخ‌، به‌اهتمام‌ امین‌الدین‌ سعیدی‌، )بی‌جا] 1999؛


(23) Henry S. Bradsher, Afghanistan and the Soviet Union , Durham 1985;
(24) Abdul Samad Ghaus, The fall of Afghanistan: an insider's account , Washington 1988;
(25) Thomas T. Hammond, Red flag over Afghanistan: the communist coup, the Soviet invasion, and the consequences , Boulder, Col. 1984;
(26) Anthony Hyman, Afghanistan under Soviet domination: 1964-83 , New York 1984;
(27) Ralph H. Magnus and Eden Naby, Afghanistan: Mullah, Marx, and Mujahid , Boulder, Col. 2002;
(28) Oliver Roy, L'Afghanistan: islam et modernite politique, Paris 1985;
(29) idem, "The origins of the Afghan Communist Party" , Central Asian survey , vol.7, No.2/3 (1988).

/ فاروق‌ انصاری‌ /

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5395
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست