چاه ، احكام فقهی . پركاربردترین معادلِ عربی چاه بئر است، از ریشه ب أ ر ، به معنای حفر كردن، اندوختن و ذخیره كردن (جوهری؛ ابنمنظور، ذیل «بأر»). چاه بدان سبب كه یكی از منابع اصلی تأمین آب است، در فقه و نیز حقوق به آن توجه شده است.
یكی از مهمترین احكام آب چاه، حكم فقهی طهارت یا نجاست آن است. برخی فقها، از جمله شهیدثانی، به دلیل اهمیت این بحث، رساله مستقل در این باب نگاشتهاند (رجوع کنید به 1379 ـ 1380 ش، ج 1، ص 75ـ113). آبچاه یكی از اقسام آب مطلق (در برابر آب مضاف، مانند آبمیوه) است و مانند دیگر اقسام این آب، ذاتاً پاك و پاككننده بهشمار میرود، ولی در صورت برخورد با نجاست و دگرگون شدن اوصاف سهگانه آن (رنگ، بو و مزه) نجس میشود (رجوع کنید به طوسی، المبسوط، ج 1، ص 5ـ6؛ محقق حلّی، ج 1، ص 9؛ طباطبائییزدی، ج 1، ص 26،30ـ31؛ زحیلی، ج 1، ص 264ـ265).
پیش از علامه حلّی (متوفی 726)، بیشتر فقهای متقدم امامی با استناد به برخی احادیث (رجوع کنید به حرّعاملی، ج 1، ص 179ـ197) آب چاه را، مانند آب قلیل، به صِرف برخورد با نجاست نجس میدانستند و برای تطهیر آن به كشیدن مقدار معینی از آب چاه حكم میكردند، مانند كشیدن هفتاد دلو آب برای افتادن انسان مرده در چاه، یك دلو برای گنجشك مرده، یا همه آن برای مردن شتر در چاه (برای نمونه رجوع کنید به علمالهدی، ص 89ـ90؛ طوسی، المبسوط، ج 1، ص 11ـ13؛ ابنبرّاج، ج 1، ص 21ـ23؛ ابنادریس حلّی، ج 1، ص 61، 69ـ84؛ آبی، ج 1، ص 48؛ برای تفصیل این نظر و نقد آن رجوع کنید به نجفی، ج 1، ص 199ـ206، 259 ـ 270، 276ـ280؛ انصاری، ج 1، ص 198ـ 243). ولی برخی این نظر را نپذیرفته بودند، از جمله ابنابیعقیلِ عمّانی، ابنغضائری، محمدبن محمد بصروی و مفیدالدین محمدبن جهیم (رجوع کنید به علامه حلّی، 1412ـ1420، ج 1، ص 187؛ شهید اول، ج 1، ص 87؛ شهید ثانی، 1404، ص 144؛ موسوی عاملی، ج 1، ص 54).
علامه حلّی و فقهای پس از او، آب چاه را، از آنرو كه به منبع آب زیرزمینی متصل است، بهاستناد احادیث (رجوع کنید به حرّعاملی، ج 1، ص170ـ177)، در حكم آب كثیر دانسته و تنها درصورت تغییر اوصاف سهگانه آن پس از برخورد با نجاست، آن را نجس شمردهاند (رجوع کنید به علامه حلّی، 1412ـ1420، ج 1، ص 187ـ 188؛ شهید ثانی، 1379ـ1380 ش، ج 1، ص 78ـ 88؛ نراقی، ج 1، ص 68؛ نجفی، ج 1، ص 193ـ199). آنها علاوه بر احادیث، به اصل طهارت و استصحاب نیز استناد كردهاند (رجوع کنید به علامه حلّی، 1412ـ 1420، همانجا؛ انصاری، ج 1، ص 205). همچنین این فقها لازمه نجس شدن آب چاه، صرفاً بر اثر ملاقات با نجس، را مشقت و سختی برای افرادی دانستهاند كه چاه یگانه منبع تأمین آب آنهاست (رجوع کنید به كاشفالغطاء، ج 2، ص 429؛ برای آگاهی از دلایل ذكر اندازههای آب كشیدن از چاه در برخی از احادیث رجوع کنید به نجفی، ج 1، ص 203ـ204؛ انصاری، ج 1، ص 206ـ207؛ غروی تبریزی، ج 1، ص 297ـ 298).
شافعیان، حنبلیان و حنفیان میان آب چاه قلیل و كثیر تمایز گذاشته و گفتهاند كه آب چاه قلیل، به مجرد برخورد با نجاست، نجس میشود، اما آب چاه كثیر تنها درصورت تغییر یكی از اوصاف سهگانه آن پس از برخورد با نجاست، نجس میگردد (رجوع کنید به سمرقندی، ج 1، ص 59ـ63؛ جزیری، ج 1، ص 43ـ44؛ زحیلی، ج 1، ص 288ـ290).
فقهای امامی شیوههای گوناگونی برای تطهیر آب چاه پس از برخورد با نجاست و تغییر یكی از اوصاف سهگانهاش بیان كردهاند، اما بیشتر آنان از بین رفتن تغییر ایجاد شده را، با هر روشی كه ممكن باشد، كافی دانستهاند، از جمله خارج كردن مقداری از آب چاه یا مخلوط شدن آن با آب زیرزمینی جدیدی كه وارد چاه شده است (رجوع کنید به نجفی، ج 1، ص 270ـ271؛ طباطبائی یزدی، ج 1، ص 42ـ43؛ انصاری، ج 1، ص 258ـ 266).
حنفیان بیرون آوردن مقدار معینی از آب چاه را برای تطهیر آن، باتوجه به نوع نجاست، لازم دانستهاند (رجوع کنید به شمسالائمه سرخسی، ج 1، ص60؛ كاسانی، ج 1، ص 74ـ 78؛ ابنعابدین، ج 1، ص 228ـ 238؛ زحیلی، ج 1، ص 291ـ292). مالكیان نیز خارج كردن آب را پذیرفتهاند و حنبلیان، علاوه بر آن، اضافه كردن آب به چاه یا اتصال آن به منبع آب زیرزمینی را از دیگر راههای تطهیر دانستهاند، اما به نظر فقهای هر دو مذهب، كشیدن آب از چاه اندازه مشخصی ندارد (رجوع کنید به ابنقدامه، ج 1، ص 34ـ35؛ جزیری، ج 1، ص 43). شافعیان خارج كردن آب را به تنهایی پاككننده نمیدانند و تنها شیوه افزودن بر مقدار آب را برای تطهیر آب چاه برگزیدهاند (رجوع کنید به نووی،ج 1، ص 148؛ خطیب شربینی،ج 1، ص 23).