چالانچولان ، دهستان و شهری در شهرستان دورود در استان لرستان.
1) دهستان چالانچولان، به مركزیت شهر چالانچولان، در قسمت شمالی بخش سیلاخور، در شمال شهرستان دورود واقع است. از شمال به دهستان شیروان (در بخش مركزی شهرستان بروجرد)، از شمالشرقی و مشرق به دهستانهای مالْمیر و سربند (در بخش هِنْدودَر شهرستان سربند در استان مركزی)، از جنوب به دهستان سیلاخور و از مغرب به دهستانهای قائد رحمت و رازان (در بخش زاغه شهرستان خرّمآباد) محدود است.
بیشتر اراضی آن در دشت حاصلخیز سیلاخور قرار دارد. از رشتهكوه زاگرس میانی، كوههایی در آن امتداد دارد، از جمله كوه دُعا (بلندترین قله ح 132 ، 2 متر) در حدود 21 كیلومتری جنوب شرقی شهر بروجرد ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج 58، ص 149؛ جعفری، ج 1، ص 254). رودهای تیره/ آب تیره/ چالانچولان (از سرشاخههای اصلی رود دز * ) با جهت شمالغربی ـ جنوبشرقی، آب سَرده و بِیاتون در این دهستان جریان دارند (رجوع کنید به جعفری، ج 2، ص 83، 135، 226). آب و هوای چالانچولان در بیشتر فصول سال معتدل و خشك است.
چالانچولان در منطقه زلزلهخیز واقع است و در زمینلرزه 1327، كه در دره وسیع سیلاخور روی داد، آبادیهای آن به سختی آسیب دید (رجوع کنید به امبرسز و ملویل، ص 69). آب زراعی و آشامیدنی اهالی از رودها و چاههای عمیق و نیمه عمیق و در بعضی آبادیها از قنات و چشمه تأمین میشود. محصولات عمده آن گندم، جو، چغندر قند و بنشن است و از فراوردههای باغی انگور، سیب، زردآلو و هلو دارد كه بعضی از آنها صادر میشود ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها، همانجا). كارخانه قند لرستان، در حدود چهل كیلومتری جنوب شهر بروجرد، از مهمترین صنایعِ فعال (شروع به كار از 1347 ش) دهستان به شمار میرود ( جغرافیای كامل ایران، ج 2، ص 1097، 1106).
راه اصلی خرّمآباد ـ زاغه و بروجرد و راه دورود ـ بروجـرد از این دهستان میگذرد. آبادیهای دهستان نیز عمدتاً با راه فرعی به شهر چالانچولان متصل میشوند.
از مهمترین آثار قدیمی دهستان، زیارتگاه امامزاده احمد و خدیجه خاتون در آبادی وَلِیان (در حدود هشت كیلومتری شمالغربی شهر چالانچولان) و تپه عزیزآباد در آبادی عَرَبان (در حدود 24 كیلومتری جنوب شهر بروجرد است (ایزدپناه، ج 3، ص 478؛ فرهنگ جغرافیای آبادیها ، ج 58، ص 622).
در 1323 ش، آبادی چالانچولان جزو دهستان سیلاخور سفلا در شهرستان بروجرد در استان ششم (خوزستان) بود (ایران. وزارت كشور. اداره كل آمار و ثبت احوال، ج 2، ص 135). دهستان چالانچولان در دی 1366، با جمعیت 017 ، 12 تن تشكیل شد و در 1368 ش جزو شهرستان دورود شد (ایران. وزارت كشور. معاونت برنامهریزی و خدمات مدیریت، ص 124؛ ایران. وزارت كشور. معاونت سیاسی، 1380 ش، ص 76). در 1369 ش، تغییراتی در حدود و آبادیهای دهستان چالانچولان روی داد (رجوع کنید به ایران. قوانین و احكام، ص780). در سرشماری 1375ش، جمعیت دهستان چالانچولان 574 ، 9 تن بوده است كه از این تعداد 756 ، 8 تن روستانشین بودهاند (رجوع کنید به مركز آمار ایران، ص 2). اهالی این دهستان به فارسی با گویش لری سخن میگویند و شیعه دوازده امامیاند( فرهنگ جغرافیائی آبادیها،ج 58، ص 149).
2) شهر چالانچولان، مركز دهستان چالانچولان و بخش سیلاخور، در قسمت شمالی شهرستان دورود و در دشت سیلاخور (در ارتفاع 485 ، 1 متری) واقع است. فاصله آن از شهر دورود در جنوب شرقی، حدود 27 كیلومتر است. كوه شاهنشین (بلندترین قله 920 ، 2 متر) در پنج كیلومتری جنوبغربی آن قرار دارد. رود تیره از مغرب آن میگذرد. میانگین بیشترین دمای شهر در تابستانها ْ41 سانتیگراد، میانگین كمترین آن در زمستانها ْ19- سانتیگراد، و میانگین بارش سالانه شهر 354 میلیمتر است (همانجا). در اطراف شهر، چشمهها و قناتهای متعددی وجود دارد، اما آب آشامیدنی اهالی از چاهها تأمین میشود (همانجا).
چالانچولان از راه اصلی با شهرهای بروجرد (در حدود 25 كیلومتری شمالشرقی)، زاغه (در حدود 38 كیلومتری جنوبغربی) و خرّمآباد (از طریق گردنهرازان، در حدود 75 كیلومتری جنوب غربی) پیوند مییابد. در 1375 ش، جمعیت آن (به نام آبادی) 818 تن بوده است (مركز آمار ایران، همانجا). آبادی چالانچولان در 10 تیر 1377، به شهر بدل شد (ایران. وزارت كشور. معاونت سیاسی، 1380 ش، همانجا). از جمله آثار آنجا، پل چالانچولان (متعلق به دوره قاجاریه و جزو آثار ثبت شده) و تپه باستانی چالانچولان است (سازمان برنامه و بودجه استان لرستان، ص 106؛ ایزدپناه، همانجا).
از پیشینه چالانچولان ــ كه ظاهراً به سبب ناهمواریهای اطرافش به این نام معروف شده (رجوع کنید به فرهنگ جغرافیائی آبادیها، همانجا) ــ تا قبل از دوره قاجاریه اطلاعی در دست نیست. در 1299، عبدالغفار نجمالدوله به دستور ناصرالدین شاه قاجار به چالانچولان سفر كرد و آنجا را مُلكِ احمدخانِ سرهنگ (حاج احمدیار احمدی) نامید (ص 14). در 1308/1891، مورگان، به این منطقه سفر كرده و نام این آبادی را «چلانچولان» ضبط نموده است (ج 2، ص 144). در 1315، فریدالملك همدانی، كه به همراه سردار اكرم (والی خوزستان) به چالانچولان رفته بود، چالانچولان را دهی معتبر دانسته است (ص 145ـ146). در همین زمانها دوراند (همسر وزیر مختار انگلیس در ایران) پیرامون چالانچولان را خوش منظر وصف كرده است (رجوع کنید به آریا لرستانی، ص 101، 104).
در اوایل دوره پهلوی (1304ـ1357 ش)، مسعود كیهان (ج 2، ص 444) چالانچولان را مركز سیلاخور دانسته و در 1316 ش، كریمی (ص 76، 79) چالانچولان را مركز بلوك سیلاخور سفلا و جزو پیشكوه *ذكر كرده است. رزمآرا (ج 6، ص 104) به كرباسبافی زنان در دهستان چالانچولان و غلات و لبنیات آنجا اشاره كرده است.
منابع: (1) محمدحسین آریا لرستانی، لرستان در سفرنامهی سیاحان، تهران 1376 ش؛ (2) ایران. قوانین و احكام، مجموعه قوانین و مقررات مربوط به وزارت كشور: از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان سال 1369، تهران 1370 ش؛ (3) ایران. وزارت كشور. اداره كل آمار و ثبت احوال، كتاب جغرافیا و اسامی دهات كشور، ج 2، تهران 1329 ش؛ (4) ایران. وزارت كشور. معاونت برنامهریزی و خدمات مدیریت. دفتر تقسیمات كشوری، اجرای قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات كشوری، تهران 1366 ش؛ (5) ایران. وزارت كشور. معاونت سیاسی. دفتر تقسیمات كشوری، نشریه اسامی عناصر و واحدهای تقسیماتی ( به همراه مراكز )، تهران 1384 ش؛ (6) همو، نشریه تاریخ تأسیس عناصر تقسیماتی به همراه شماره مصوبات آن ، تهران 1380 ش؛ (7) حمید ایزدپناه، آثار باستانی و تاریخی لرستان ، تهران 1376 ش؛ (8) عباس جعفری، گیتاشناسی ایران، تهران 1368ـ1379 ش؛ (9) جغرافیای كامل ایران، تهران: سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی،1366 ش؛ (10) رزمآرا؛ (11) سازمان برنامه و بودجه استان لرستان. معاونت آمار و اطلاعات، آمارنامه استان لرستان 1376، [خرمآباد] 1377 ش؛ (12) فرهنگ جغرافیائی آبادیهای كشور جمهوری اسلامی ایران، ج 58: خرمآباد، تهران: سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح،1373 ش؛ (13) محمدعلی فریدالملك همدانی، خاطرات فرید، چاپ مسعود فرید (قراگزلو)، تهران 1354 ش؛ (14) بهمن كریمی، جغرافی مفصل تاریخی غرب ایران، تهران 1316 ش؛ (15) مسعود كیهان، جغرافیای مفصل ایران، تهران 1310ـ1311 ش؛ (16) مركز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسكن 1375: شناسنامه آبادیهای كشور، استان لرستان، شهرستان دورود، تهران 1376 ش؛ (17) ژاكژان ماریدو مورگان، هیئت علمی فرانسه در ایران: مطالعات جغرافیائی، ترجمه و توضیح كاظم ودیعی، تبریز 1338ـ1339 ش؛ (18) عبدالغفاربن علیمحمد نجمالدوله، سفرنامه خوزستان ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1341 ش؛
(19) Nicholas Nicholas Ambraseys and Charles Peter Melville, A history of Persian earthquakes , Cambridge 1982.