چاپ و چاپخانه (2) ، چاپ و چاپخانه در جهان عرب. چاپ كلمات عربی با حروف متحرك در قرن دهم/ شانزدهم در اروپا ریشه گرفت و تكامل یافت. در واقع به منظور انتشار متون دینی مسیحی به زبانهای شرقی و بهویژه به زبان عربی، كاردینال فردیناندو مدیچی، به صوابدید پاپ گریگوری سیزدهم در 993/1585 به خاورشناسی به نام جووان باتیستا رایموندی مأموریت داد كه مطبعه زبانهای خارجی مدیچی را تأسیس و سرپرستی كند. تا زمان مرگ رایموندی در 1023/1614، این چاپخانه، مجموعهای از آثار عربی را منتشر ساخت، از جمله ترجمه كتاب مقدس، ترجمه اناجیل چهارگانه ، قانون ابنسینا و نیز متن كتاب نزهه المشتاقِ ادریسی*.
با این حال آثار متعددی به حروف عربی، ظاهراً در اوایل قرن دهم/ شانزدهم یا سال آخر قرن پانزدهم، قبل از آغاز به كارِ چاپخانه مدیچی به چاپ رسیدند. نخستین كتاب به حروف چاپی عربی احتمالاً قرآنی است كه پاگانینو د پاگانینی آن را در ونیز (به اختلاف بین 905ـ937/ 1499ـ1530) به چاپ رساند. بسیاری از نویسندگان از این اثر سخن گفتهاند، ولی هیچ نمونهای از آن بر جای نمانده است، زیرا همه نسخههای آن را سوزاندند (رجوع کنید به نالینو، ص 1ـ12؛ [طناحی، ص 27]).
قدیمترین متن چاپ عربی كه به دست ما رسیده دعانامهای مسیحی به نام كتاب صَلاه السَّواعی یا < گاهنمای مختصر > است. این اثر را گرگوریا د گرگوری در 920/1514 به چاپ رساند [شیخو، ص 9].
برخی دیگر از آثار چاپی اولیه اینهاست: < مزمور > چهار زبانه یونانی ـ عبری ـ عربی ـ كلدانی (جنوا 922/1516)؛ كتابی در نحو عربی با حروف تقریباً ناخوانا (پاریس 945/ 1538)؛ رسالهای مسیحی با عنوان عربی اعتقاد الامانه و عنوان لاتینی < اعتقاد درست، اقرارِ موجز و صریح > (رم 963/1556)؛< الفبای عربی > اثر یاكوب كریشتمان، استاد زبان عربی در هایدلبرگ، با حروف كندهكاری شده روی چوب (نویشتات 990/1582)؛ كتاب البستان فی عجائب الارض و البلدان اثر مؤلفی ناشناخته به نام سَلامِشبن كُندُكْجی صالحی (ونیز 993 / 1585) [(برای فهرست برخی از آثار عربی چاپ شده در چاپخانههای اروپایی تا پایان قرن دوازدهم/ هجدهم رجوع کنید به همان، ص 9ـ15) ].
لبنان. نخستین كشور عربی كه در آن كتابی به زبان عربی بهچاپ رسید لبنان بود. این كتاب ظاهراً متن سریانی و عربی مزامیر است كه در چاپخانه دیر قُزْحیا در 1019/1610[ در 260 صفحه( بهچاپ رسید. صفحات این كتاب دو ستون داشت كه در سمت راست، متن سریانی و در سمت چپ، متن عربی به الفبای كَرشُونی )(برای اطلاع از این الفبای خاص سریانی كه مسیحیان بینالنهرین برای كتابت عربی از آن استفاده میكردند رجوع کنید به د.اسلام، چاپ دوم، ذیل " "Karshuni )( آمده بود)(شیخو، ص 27ـ29؛ خلیل صابات، ص 34ـ37)(. چاپ چنین اثری دولت مستعجل بود )(در باره سرنوشت مطبعه دیر قُزحیا و تأسیس مجدد چاپخانهای در این دیر در اوایل قرن سیزدهم/ نوزدهم رجوع کنید به شیخو، ص30ـ32؛ خلیل صابات، ص 43)(. پس از سپری شدن بیش از یك قرن و اقدامات ناموفق بسیار، سرانجام، شَمّاس عبداللّه زاخِر در تجربه دوم خود در كار حروفچینی (تجربه اول او در حلب صورت گرفت)، در 1147/ 1734 چاپخانهای را در صومعه مار یوحنا الصابِغْ تأسیس كرد )(خلیل صابات، ص 37ـ42)(. پس از آن نیز چاپخانههای دیگری، البته صرفاً در میان جماعتهای دینی، پدید آمدند )( رجوع کنید به همان، ص 42ـ43)].
چاپخانه امریكایی و مطبعه كاتولیك نیز بهویژه بهسبب فعالیتهایشان در زمینه چاپ و نشر شایان ذكرند. چاپخانه امریكایی را هیئت مبلّغان مذهبی پروتستان، وابسته به هیئت امریكایی اعزام مبلّغان مذهبی به كشورهای بیگانه، در مالت [مالطه (دایر ساخت كه از 1237/1822 تا 1258/1842 فعال بود و تجهیزات چاپ عربی آن در 28 ذیحجه 1249/ 8 مه 1834 به بیروت منتقل شد )(همان، ص 44ـ47؛ برای فهرستی از آثار چاپ شده در این چاپخانه رجوع کنید به شیخو، ص 46ـ55)].
هدف از ایجاد مطبعه كاتولیك تا حدودی مقابله با فعالیتهای تبشیری پروتستانها بود. این مؤسسه در 1264/1848 آغاز به كار كرد و در مدتِ كوتاهی به یكی از مجهزترین ناشران خاور نزدیك تبدیل شد (رجوع کنید به نصراللّه، ص160؛ [ در باره این مطبعه و آثار چاپ شده در آن رجوع کنید به خلیل صابات، ص 47ـ50؛ شیخو، ص 56ـ93؛ برای آگاهی از برخی دیگر از نخستین چاپخانههای لبنان رجوع کنید به همان، ص 137ـ156]).
سوریه. چاپخانه آتاناسیوس دَبّاس در حَلَب به همتِ شَماس عبداللّه زاخِر، از 1118/1706 تا 1123/1711 فعال بود [و دَه كتاب منتشر كرد (برای فهرستی از آثار چاپ شده در این چاپخانه رجوع کنید به شیخو، ص 34ـ35). نخستین كتاب چاپ شده در چاپخانه حلب نیز مزامیر بود. محققان در باره منشأ حروف بهكار رفته در این مطبعه هم نظر نیستند، چرا كه حروف آثار چاپ شده در آنجا با برخی چاپخانههای دیگر یكسان است. در عین حال، این احتمال نیز باقی است كه عبداللّه زاخر نخستین سازنده حروف چاپ عربی در میان اعراب باشد (خلیل صابات، ص 94). سوریه از هنگام تعطیل شدن این مطبعه در 1123/ 1711 تا تأسیس مطبعهای دیگر در 1257/1841 چاپخانه نداشت. این مطبعه كه به روش چاپ سنگی كار میكرد به همت بلفنته / بلفنطی، چاپخانهدار ساردنیایی، در حلب افتتاح شد و در همان سال دیوان ابنفارِض را به عنوان اولین اثر غیردینی در سوریه چاپ كرد (همان، ص 96؛ قدوره، ص 123ـ124؛ برای آگاهی از برخی دیگر از نخستین چاپخانههای سوریه رجوع کنید به خلیل صابات، ص 96ـ105 ]).
فلسطین. فلسطین و بهویژه قدس (بیتالمقدس)، مركز توجه همه ادیان وحیانی بوده است. یك یهودی به نام نسیم باق (؟) در اواخر 1245/ اوایل 1830، برای چاپ متون دینی به عبری، چاپخانهای در قدس ساخت [(خلیل صابات، ص 299)(. شانزده سال بعد فرانسیسكنها به تشویق فرانتس یوزف )اول( (امپراتور جوان اتریش) و وساطت فرُتشنر، راهب اتریشیالاصل، چاپخانه پدران روحانی فرانسیسكن اورشلیم را تأسیس كردند. در همان سال، مبلّغان مذهبی پروتستان، كه در پی ترویج و نشر انجیل در میان یهودیان بودند، «چاپخانه لندن» را دایر كردند، شهر قدس در مدتی كوتاه، مملو از چاپخانههایی شد كه به چاپ آثاری به عربی و سایر زبانهای شرقی همچون روسی، ارمنی، یونانی و تركی میپرداختند و جملگی توسط سازمانهای دینی و مذهبی یا به نمایندگی از آنان اداره میشدند (رجوع کنید به همان، ص 299ـ304؛ )شیخو، ص 157ـ169]).
اردن. اردن تا پیش از پایان جنگ جهانی اول (1339/ 1921) كشوری مستقل، از نوع امیرنشین، نشده بود. در 1340/ 1922، چاپخانه خلیل نصرِ حروفچین، كه آن را در 1327/ 1909 در حَیفا تأسیس كرده بود، به اَمّان منتقل گردید. از این چاپخانه برای چاپ روزنامه الاُردُن استفاده میشد. سه سال بعد [در اردن]چاپخانه دولتی تأسیس گردید (رجوع کنید به خلیل صابات، ص 305ـ306).
عراق. مورخان در باره تاریخ ورود چاپ به عراق اتفاقنظر ندارند. به عقیده رَزوق عیسی، نخستین چاپخانه چاپ سنگی عراقی در كاظمیه/ كاظمین بود و شیخ رسول افندی كركوكی در 1237/1821 اولین و تنها كتاب چاپ سنگی عراق را، با نام دَوحهالوزراء فی تاریخ وقایع الزَّوْراء در این چاپخانه به چاپ رساند. به عقیده دیگران، این اثر[ به دستور داودپاشا ( به سال 1246/1830 به چاپ رسیده است)(همان، ص 279؛ در باره ویژگیهای فنی این اثر و دستگاه چاپ آن رجوع کنید به شهاب احمد حمید، ج 2، ص 36ـ 38)].
به گزارش رُفائیل بُطی، داودپاشا كُرجی (آخرین حاكم مستقل مملوكی) یك روزنامه رسمی دو زبانه عربی ـ تركی را با عنوان جُرنال العراق به روش چاپ سنگی در 1231/1816 در بغداد منتشر كرد، اما هیچ نسخهای از این روزنامه باقی نمانده است [(رجوع کنید به خلیل صابات، ص280)(. علاوه بر بغداد، چاپخانه چاپ سنگی دیگری نیز در كربلا تأسیس گردید و پس از آن، پدران روحانی دومینیكن، نخستین چاپخانه با حروف متحرك را در 1276/ 1859 در موصل دایر كردند. یك سال بعد، این چاپخانه به دستگاههای حروفچینی عربی، سریانی و لاتین، اهدایی از سوی «مطبعه ملی پاریس»، مجهز گردید. این چاپخانه فرانسوی تنها مؤسسهای بود كه ماشینآلات ریختهگری حروف چاپی را در اختیار داشت )(رجوع کنید به همان، ص 281ـ282؛ شیخو، ص 171؛ برای فهرستی از چاپخانههای عراق تا پیش از جنگ جهانی اول رجوع کنید به شهاب احمد حمید، ج 1، ص 11ـ13)].
نخستین چاپخانه دولتی عراق را مِدحَتپاشا برای انتشار روزنامه دوزبانه تركی ـ عربی الزّوراء (5 ربیعالاول 1286/ 15 ژوئن 1869) تأسیس كرد (رجوع کنید به خلیل صابات، ص 284ـ285؛ [ شهاب احمد حمید، ج 2، ص 45ـ74)]).
عربستان سعودی. نخستین چاپخانه در 1300/1882 وارد ولایت عثمانی حجاز شد كه به چاپ روزنامه دولتی الحجاز میپرداخت. دو سال بعد یك چاپخانه چاپ سنگی نیز وارد [این كشور( شد. با تأسیس پادشاهی حجاز، شریف حسین، پادشاه جدید، چاپخانهای كوچك را در 1337/1919 در مكه دایر ساخت كه روزنامه دولتی القِبلَه در آن چاپ میشد. بنا بر برخی گزارشها، شریفحسین شخصاً امر نگارش، چاپ و انتشار )این روزنامه( را برعهده داشت (رجوع کنید به خلیل صابات، ص310ـ312؛ )ابنجنید، ص 22]).
یمن شمالی. عبدالحمید دوم، سلطان عثمانی، در 1294/1877، به منظور انتشار یك هفته نامه دولتی تركی ـ عربی به نام صَنعاء ، دستور داد چاپخانهای در شهر صنعا دایر كنند. امام یحیی نیز پس از به رسمیت شناخته شدن استقلال كشورش در 1341/ 1923، از همین چاپخانه استفاده كرد (رجوع کنید به خلیل صابات، ص 307؛ [ ابنجنید، ص 16ـ17، 41ـ 48 ]).
بحرین. در 1317 ش، شاعری به نام عبداللّه علی الزائد، معروف به شاعرالخلیج، چاپخانهای در انگلستان خرید و آن را مطبعهالبحرین نامید. از این چاپخانه برای چاپ كتابهای درسی و مطالب مورد نیاز ادارات و تجارتخانههای محلی استفاده میشد. مالك این چاپخانه، یك سال بعد، شروع به انتشار روزنامه البحرین كرد.
كویت. كویت تا 1326 ش، كلیه مطالب چاپی خود را از خارج وارد میكرد. در این سال با وارد كردن چاپخانهای كوچك و خرید مجموعهای از حروف چاپی دست دوم از عراق، چاپخانه المعارف را تأسیس كرد. این چاپخانه را سه سال بعد، یك مركز آموزشی محلی (دائره المعارف) خریداری كرد. در 1333 ش حكومت كویت درصددِ تشكیل سازمانی دولتی برای چاپ و نشر (دائره المطبوعات و النَّشر) مجهز به ماشینآلات جدید برآمد (رجوع کنید به خلیل صابات، ص 313ـ314).
قطر. امیرنشین قطر از 1335 ش، مؤسسهای انتشاراتی به نام مطابِع العُرُوبه داشت. این مؤسسه از 1341 ش به چاپ روزنامه الجریده الرّسمیه و ماهنامهای در زمینه اطلاعرسانی، به نام المشعل ، ترجمان شركت نفت قطر، میپردازد.
مصر. صنعت چاپ، همراه با لشكركشی ناپلئون بناپارت به مصر در 1213/1798، به این كشور وارد شد. در این دوره حروف عربی لازم برای كارهای چاپی از چاپخانه دولتی جمهوری فرانسه و نیز چاپخانه عربی مركز تبلیغات رم تهیه گردید. نخستین آثارِ عربی و فرانسه، زیر نظر سرفرماندهی شرق، قرارگاههای نظامی ناپلئون و سپاهیانش، به چاپ رسیدند. پس از پیاده شدن نیروهای فرانسوی در اسكندریه، مطبعه شرقی و فرانسوی در این بندر دایر گردید. چاپخانه دیگری نیز با عنوان مطبعه ملی در میدان اَزبِكیه قاهره تأسیس شد. در كنار این چاپخانه، ژوزف مارك امانوئل اورل ، مطبعهچی و كتابفروش اهل والنس (فرانسه) كه از دوستان ناپلئون بود، برای مدتی چاپخانهای خصوصی نیز دایر كرد و عهدهدار چاپ یك روزنامه محلی به نام <پیك مصر> و نشریهای ادبی به نام <دهه مصری> شد كه به گزارش فعالیتهای مؤسسه علوم و فنون مصر میپرداخت. وقتی چاپخانه ملی با تمام ظرفیت خود آغاز بهكار كرد، فعالیت مارك اورل متوقف شد و او پس از فروش چاپخانهاش به فرانسه بازگشت (1215/1800).
ژان ژوزف مارسل ، خاورشناس فرانسوی كه سرپرستی این چاپخانهها را برعهده داشت، در كنار متون اداری و سیاسی، متن عربی حكایات لقمان را به همراه ترجمه فرانسه آن به چاپ رساند. پس از آنكه سربازان فرانسوی در 1216/1801 خاك مصر را ترك كردند فعالیتهای چاپخانههای وابسته به لشكر فرانسه نیز خاتمه یافت [(همان، ص 121ـ131؛ طناحی، ص 31)].
حدود بیست سال بعد، در 1237/ 1822، با تأسیس چاپخانهای در بولاق *به دستور محمد علی پاشا *، فعالیتهای رسمی در كار چاپ از سر گرفته شد. بخشی از كاركنان این چاپخانه مصری بودند، از جمله شخصی به نام نیكولاس مَسَبكی (مَسابِكی) كه برای آموزش به میلان در ایتالیا فرستاده شد، و برخی اروپایی بودند از قبیل تعدادی حروفچینهای ایتالیایی كه قبلاً در چاپخانههای وابسته به سپاه فرانسه در مصر كار میكردند و پس از خروج قوای فرانسوی، در مصر باقی ماندند [(رجوع کنید به خلیل صابات، ص 136ـ156؛ طناحی، ص 32ـ41)].
افتتاح چاپخانه پاشا رویدادی بسیار مهم است و نشانه آغاز نهضتی در جهت بیداری جهان عرب محسوب میشود كه شاخص دو قرن اخیر به شمار میرود. به موازات چاپخانه بولاق، كه بعداً به المطبعه الامیریه معروف شد، شماری چاپخانههای كوچك و بزرگ خصوصی نیز دایر گردیدند كه معمولاً با یكی از چاپخانههایی كه ناشری مصری یا اروپایی آنها را اداره میكرد، همراه بودند. این چاپخانهها با تولیدات خود نقش درخشانی در تثبیت برتری و سیادت مصر در جریان اصلی بیداری عربی (نهضه) ایفا كردهاند ( [ در باره برخی از مهمترین چاپخانههای خصوصی و دولتی مصر بعد از بولاق رجوع کنید به خلیل صابات، ص 156ـ 188، 203ـ 224؛ طناحی، ص 42ـ57؛ نیز] رجوع کنید به ژس، < بولتن مؤسسه مصری >، ش 1، ص 133ـ157، ش 2، ص 195ـ220؛ در باره آثار چاپی چاپخانههای وابسته به اردوی فرانسه در مصر رجوع کنید به كانیوه، ص 1ـ22؛ درباره نخستین آثار چاپی مطبعه بولاق رجوع کنید به بیانچی، ص 24ـ63؛ در باره چاپخانههای خصوصی رجوع کنید به پینتو، ص 217ـ223).
سودان. زمانی كه سودان در اشغال قوای مصر عثمانی بود (1235ـ1302/ 1820ـ 1885)، برای استفاده از چاپ سنگی به منظور رفع نیازهای حكومت، در این كشور اقدامی صورت گرفت كه تاریخ دقیق آن مشخص نیست. مشهور است كه گُردُن پاشا (حكمران سودان) برای چاپ پولهای كاغذی، كه در جریان محاصره خارطوم از اوایل 1302/ اواخر 1884 تا ربیعالاول 1302/ ژانویه 1885، به جای سكههای فلزی منتشر گردیدند، از چاپ سنگی استفاده كرد. پس از تصرف شهر به دست طرفدارانِ مهدی [سودانی]، چاپخانه نیز در اختیار آنان قرار گرفت و از آن برای چاپ خطابات الدعوه مهدی و سایر كتابهای دینی استفاده كردند (رجوع کنید به ابوسلیم، ص 58ـ62).
لیبی. نخستین چاپخانه لیبی را حاكم ولایتِ طرابلس در 1283/1866 دایر كرد. این چاپخانه كه در قلعه شهر واقع شده بود هم از امكانات چاپ سنگی هم از وسایل حروفچینی برخوردار بود. نخستین شماره طرابلس غرب ، روزنامه تركی ـ عربی دولت محلی عثمانی، در همین چاپخانه منتشر شد.
تونس . تونس یكی از كشورهایی است كه صنعت چاپ از مَجاری دولتی وارد آن نشده است. فرانسوا بورگادِ كشیش با همكاری پناهندهای از منطقه لگهورن در پمپئوسُلِما، در دوران حكومت احمد بای (1253ـ1302/ 1837ـ 1885)، در 1261/1845 كالج سَن لویی را در تونس تأسیس كرد كه چاپخانه چاپ سنگی كوچكی نیز به آن وابسته بود [(رجوع کنید به بن شریفه، ص 218؛ قس بنزویتین، ص 35، كه ورود صنعت چاپ به تونس را در دوره حكومت محمدبای در 1274 دانسته است)]. سلیمان الحَرائری، منشی عربِ كنسولگری فرانسه، كتابی از پدر بورگاد با نام<شبنشینی كارتاژ،یا، گفتگوی یك روحانی كاتولیك، یك مفتی و یك قاضی> را به عربی ترجمه كرد كه این ترجمه در 1265/1849 در همین چاپخانه به عنوان نخستین متن چاپی عربی در تونس طبع گردید. آگاهی دقیقی از سرگذشت این چاپخانه در ادوار بعد در دست نیست، فقط میدانیم كه مراجع حكومتی عثمانی آن را به اتهام جعل اسكناس تعطیل كردند.
چاپخانه چاپ سنگی دولتی در 1273/ 1857 تأسیس شد و به عقیده دمیرسمن ، نخستین كار آن چاپ كتاب عهد الامان بود كه محمدبای آن را در 18 صفر 1274/ 9 سپتامبر 1857 رسماً در كاخ باردو منتشر كرد.
بنابر فرمان بای در 11 ربیعالا´خر 1276/ 7 نوامبر 1859، به ریچارد هالت ، بازرگان انگلیسی، اجازه داده شد كه چاپخانهای تأسیس و مجلهای به زبان عربی و ایتالیایی منتشر كند و در آن با پرهیز از درج هر آنچه به سیاست مربوط است، به چاپ اخبارِ تجاری، اطلاعاتِ آماری و منتخباتی از كتابها و نشریات دیگر بپردازد. به دنبال مشكلاتی كه بهویژه از جانب نمایندگیهای خارجی پدید آمد، صادق بای در 28 ذیحجه 1276/ 18 ژوئیه 1860 بر آن شد تا چاپخانهای دولتی دایر كند. این چاپخانه عهدهدار چاپ الرائدالتونسی شد كه نخستین شماره آن در 3 محرّم 1277/ 23 ژوئیه 1860 منتشر گردید (رجوع کنید به دمیرسمن، 1953، ص 347ـ389؛ همو، 1954، ص 1ـ 48، 113ـ140؛ [ بنشریفه، ص 220؛ همچنین برای فهرستی از مهمترین كتابهای چاپ شده بین سالهای 1277 تا 1300 در تونس رجوع کنید به بن خوجه، ص 22ـ26]).
الجزایر. نخستینبار سربازان فرانسوی، كه در سیدی فِرُّج (خلیج كوچكی در غرب الجزایر) پیاده شده بودند و چاپخانهای صحرایی در اختیار داشتند، در 22 ذیحجه 1246/ 14 ژوئن 1830، روزنامه <پیك الجزایر> را منتشر كردند. ظاهراً دو سال بعد، از همین چاپخانه برای چاپ روزنامهای به نام<دیدهبان الجزایری>استفاده گردید. متن عربی این روزنامه دوزبانه چاپ سنگی میشد. تقریباً صد سال طول كشید تا در 1304 ش/ 1925، ابنبادیس، بنیانگذار جنبش اصلاحگرای سنّی در الجزایر، چاپخانهای به نام المطبعه الاسلامیه الجزائریه در قُسَنْطینه تأسیس كند. این چاپخانه بعدها به دلیل انتشار ماهنامهای به نام مطبعه الشهاب ، به نام همین ماهنامه شناخته میشد (رجوع کنید به سوریانت ـ هوبرشتز، 1975؛ عبدالملك مُرتاض، ص 44ـ51).
مَراكش. نخستین چاپخانه در مراكش، بنیادی دولتی بود كه به دستور فِلالی شریف محمدبن عبدالرحمان (حك : 1275ـ 1290/ 1859ـ1873) تأسیس شد. این چاپخانه سنگی زیر نظر یك مطبعهچی مصری به نام محمدالقَبّانی از رمضان 1281 تا ربیعالا´خر 1282/ ژانویه تا اوت 1865 در مِكناس فعالیت میكرد و پس از آن به فاس انتقال یافت. ظاهراً اولین كتابی كه در این چاپخانه به طبع رسید الشمائل المحمدیه اثری از محمدبن عیسی ترمذی* بود (رجوع کنید به عیاش، ص 143ـ161؛ [ بنشنب و لوی ـ پرووانسال، 1922؛ عبدالرزاق، ص 139ـ 140، 151ـ 152؛ بنشریفه، ص 213ـ214 ]).
(13) G. Ayache, "L'apparition de l'imprimerie au Maroc", Hesperis-Tamuda , v (1964); (14) M. Ben Cheneb and E. Levi- Provenµal, Essai de repertoire chronologique des editions de Fes , Algiers 1922; (15) T. X. Bianchi, "Catalogue general des livres arabes, persans et turcs imprimes a Boulac, en Egypt, depuis l'introduction de l'imprimerie dans ce pays, JA , II (1843), R.G. Canivet, "L'Imprimerie de l'expedition d'Egypte. Les journaux et les proces-verbaux de l'Institut (1798-1801)" , Bulletin de l'Institut egyptien , III (1909); (16) Demeerseman, "Une etape decisive de la culture et de la psychologie sociale islamique. Les donnees de la controverse autour du probleme de l'imprimerie", IBLA , XVII (1954), idem, "Une etape importante de la culture islamique, Une parentإ mإconnue de l'imprimerie arabe et tunisienne: la lithographie", ibid, XVI/64 (1953); 17- )( EI 2 , s.v. "Karshuni" (by G. Troupeau); (18) A Geiss, "Histoire de l'imprimerie en Egypte", Bulletin de l'Instituet egyptien , I (1907), II (1908); (19) Maria Nallino, "Una cinquecentesca edizione del Corano stampata a Venezia", in Atti dell'Istituto Veneto di Scienze, Lettere ed Arti , CXXIV, )Venice 1965]; (20) J. Joseph Nasrallah, L'imprimerie au Liban , Beirut 1949; (21) O. Pinto, Mose Castelli, tipografo italiano al Cairo , in Univ. di Roma - Studi Orientali, pubblicati a cura della Scuola orientale, v. A Francesco Gabrieli. Studi orientalistici offerti nel sessantesimo compleanno dai suoi colleghi e discepoli, Rome 1964; (22) Christiane Souriant- Hoebrechts , La presse maghrebine , Paris 1975.
/ ج. اومن، تلخیص از د. اسلام /
چاپ و چاپخانه در تركیه. از ابتدای استفاده از قلمِ عربی به وسیله حروف چاپی متحرك، طی حدود یك قرن كتابهایی به زبان تركی، عمدتاً در زمینه دستور زبان، فرهنگها و اصطلاحنامهها، در كشورهای اروپای غربی به چاپ رسید، ضمن آنكه جماعتهای مسیحی (ارمنیان و ارتدوكسهای یونان) و یهودی حكومت عثمانی نیز [ از اواخر قرن نهم/ پانزدهم ] از این اختراع تازه برای تهیه آثار چاپی به زبان و خط خاص خودشان استفاده میكردند.
چاپ كتاب به قلمِ عربی در چاپخانههای ایتالیا، به زودی موجد انگیزهای مضاعف و موجب جلب توجه محققان عرب و ایتالیایی در غرب شد، بدینمعنی كه امید به پیدا كردن بازارهایی برای صادرات كتابهای جدید به شرق اسلامی و به ویژه سرزمینهای قلمرو عثمانی، باعث شد تا در ذیقعده 996/ سپتامبر ـ اكتبر 1588، دو تاجر به نامهای برانتون و اُراتسیو باندینی با دریافت فرمانی از سلطان مراد سوم (حك: 982ـ 1003) به واردات كتابهای چاپی بپردازند (این فرمان در انتهای متن عربی كتاب تحریر اصول الاقلیدس، كه با حروف چاپی ساخته رُبرت گرانیون در 1002/1594 در چاپخانه مدیچی رم بهطبع رسید، درج شده است). صدور این فرمان نشان میدهد كه حداقل در این دوره از نظر دولتی مخالفت شدیدی با این اختراع در عثمانی ابراز نشده است (رجوع کنید به بونولا بی، ص 74ـ76؛ گرجك ، 1939 الف ، ص 23ـ24). [در حالیكه سلطان بایزید دوم در 890 و پسرش سلطان سلیم اول در 921 استفاده از فن چاپ را برای غیریهودیان ممنوع كرده بودند (رجوع کنید به شیخو، ص 17؛ خلیل صابات، ص 21ـ22) ].
فرانسوا ساواری دُبرِو، سفیر فرانسه در بابِ عالی (دوره سفارت: 999ـ 1015)، دستور داد برای او حروف عربی را در استانبول قالبسازی كنند تا از آنها در چاپخانه شخصی خود استفاده كند. پس از بازگشت وی به پاریس، حكاكی به نام گیوم لُوبُوی ارشد، این حروف را برای او اصلاح كرد (برنارد، ص 4؛ برون، ص170). این سفیر پس از سكونت در رم، نسخه عربی كتاب مَزامیر را به همراه ترجمه لاتینی آن به چاپ رساند، ولی معلوم نیست كه حروف چاپی لازم برای تولید این كتاب را از كجا فراهم آورده بود (رجوع کنید به واچّاری، ص 37ـ 43).
پس از مرگ دبرو در 1036/1627، آنتونی ویتر، چاپخانهدار مشهور، حروفِ چاپی او را از طرف لوئی هشتم از ورثهاش خریداری كرد (برنارد، ص 5ـ6، 8 به بعد).
گفتنی است كه مقارن همین دوره، هیرونیموس مجیستر، نخستین كتاب چاپی در غرب در باره دستورزبان تركی را به سال 1021/1612 در لایپزیگ چاپ كرد. این كتاب به زبان لاتینی بود و مثالهایی به زبان تركی و خط عربی داشت.
چاپخانههای یهودی. [بنا بر قولی (نخستین چاپخانه یهودی در استانبول را داوود و شموئیل نحمیا، دو مهاجری كه از غرب به سرزمینهای عثمانی كوچیده بودند، تأسیس كردند، ولی در باره نخستین كتاب طبع شده در این چاپخانه اتفاقنظر وجود ندارد )(رجوع کنید به عبدالرزاق، ص 104)(. تاریخ قید شده روی كتاب، كه در آن به جای اعداد از حروف استفاده شده است، جمعه 4 تِبت 5254 )عبری( / 13 دسامبر 1493 است كه نمیتواند درست باشد (قس اشتاین اشنایدر، ص 17)، چرا كه اولاً بعید است مهاجرانی كه در 897/1492 از اسپانیا به استانبول آمدند ظرف یك سال توانسته باشند چاپخانهای به راه اندازند و به چاپ كتاب بپردازند، ثانیاً میان این تاریخ و تاریخ طبع دومین كتاب همین چاپخانه ( تورات چاپ نیسان 5262 )عبری( / آوریل 1505) فاصلهای توجیهناپذیر وجود دارد (یاری، ص 17ـ 18)، ولی به هر حال تاریخ اول هنوز از مقبولیتِ بیشتری برخوردار است. در هر صورت روشن است كه كتاب مورد بحث، اربعه توریم اثر رَبّی یعقوببن آشِر، صرفنظر از تاریخ واقعی چاپ آن، اولین كار چاپخانه یهودیان در استانبول بوده است (< كتاب عبری >، ص 91، ش 126). ) اما لوئیس شیخو (ص 17) بر آن است كه نخستین چاپخانه عثمانی را اسحاق جرسون، عالم یهودی، در اواخر قرن نهم/ پانزدهم دایر كرد. اولین اثر چاپ شده در این چاپخانه در 895/ 1490 یعنی دو سال پیش از مهاجرت داوود و شموئیل نحمیا به استانبول بهطبع رسید (برای فهرستی از نخستین آثار چاپ شده در چاپخانه جرسون رجوع کنید به همان، ص 18ـ19)].
چاپخانههای اَرمنی. در 969/ 1562، آبگار تیبِر تُكَتی [ ارمنی]، كه در رأس هیئتی برای مباحثه در باب برخی مسائل دینی به رم فرستاده شده بود، توانست از پاپ و دوكِ ونیز اجازه دیدن شهر را بگیرد تا از این رهگذر، به منظور چاپ كتابهای ارمنی، فن چاپ را بیاموزد (زارپانلیان، ص 43). او و پسرش سلطان شاه در دومین كتابی كه در ونیز به طبع رساندند، تصویری از پاپ و تعدادی از كاردینالهایش را گراور كردند (تئوتیك، ص 41)، ولی مدتی بعد آبگار تیبر از ممیزی رایج در ایتالیا سرخورده و از پاپ دلزده شد و در 975/ 1567 به استانبول بازگشت. او احتمالاً چاپخانهاش را در كلیسای سورپ نقوقس (كِفِلی مسجد فعلی) دایر ساخت كه ارمنیان و دومینیكنهای لاتین بهطور مشترك از آن استفاده میكردند. در این چاپخانه با استفاده از حروف چاپی وارد شده از ونیز و با همكاری راهبی به نام هوتور، از 974/1567 تا 977/1569، شش كتاب به طبع رسید (اشخانیان ، ص 212) كه نخستین آنها < الفبای مقدماتی زبان ارمنی >، چاپ 975/1567 بود(<كتابشناسی كتابهای چاپی قدیمی به زبان ارمنی 1512ـ1800 >، ص 6، ش 11). نخستین كتاب به زبان تركی و الفبای ارمنی بسیار دیرتر از این پدید آمد. این كتاب دستور زبانی به تركی بود كه برای آموزش زبان ارمنی گفتاری تألیف و در 1139/ 1727 در چاپخانه آنتونیو بُرتُلی در ونیز طبع گردید. مطابق مقررات، باید اجازه پاپ نیز روی جلد كتاب چاپ میشد (همان، ص 91، ش 354). نخستین كتابی كه به زبان تركی و الفبای ارمنی در استانبول به چاپ رسید اثری از باغداسار تیبر بود با عنوان > این كتاب حاوی مطالبی است كه برای حیات مسیحی ما ضروری است < كه در 1155/1742 به چاپ رسید (همان، ص 115ـ116، ش 465).
چاپخانههای یونانی. [ نخستین چاپخانه یونانی استانبول را] اسقف اعظم سیریل لوكاریس (متوفی 1047/1638)، كه عقایدی مشابه با عقاید كالوَنیستها داشت، برای مقابله با تبلیغات یسوعیهای كاتولیك رم، آموزش مذهب ارتدوكس و بهسازی كلیسای خود دایر كرد. او چاپگری به نام نیكودموس متاكساس را كه از 1031/1622 چاپخانهای در لندن داشت به استانبول فراخواند (روبرتس، ص 13). متاكساس در 1036/1627 میلادی وارد استانبول شد و حروف چاپی یونانی، كتابهایی كه در لندن چاپ كرده بود و دو مطبعهچی ماهر هلندی را نیز به همراه داشت (لیتون، ص 145). چاپخانه او در مِلكی اجارهای در نزدیك سفارتخانههای انگلستان و فرانسه دایر گردید و نخستین كتابی كه در 1036/ 1627 به چاپ رساند، رسالهای برضد یهودیان بود (لوگران، ش 166)، ولی با سعایتِ یسوعیها، ینیچریها این چاپخانه را در 1037/ ژانویه 1628 ویران كردند (حاجی آنتونیو، ص80ـ83).
نخستین متن تركی كه به الفبای یونانی به چاپ رسید، اعتقادنامه ای بود كه گنادیوس اسكولاریوس (اولین اسقف یونان بعد از فتح آن به دست عثمانی) آن را خطاب به سلطان محمد دوم (فاتح) نگاشت. وی اصل متن را به یونانی نوشته بود كه به درخواست سلطان به تركی ترجمه گردید.
تمام چاپخانههای این اقلیتهای دینی، وارداتی بودند و هیچیك از این گروهها قادر نبودند [مستقلاً ] چنین چاپخانههایی را پی بریزند.
در این دوره، در حالی كه كتابهای چاپی وارداتی از اروپا در تركیه به فروش میرسیدند و اقلیتهای غیرمسلمان در عثمانی به چاپ كتاب میپرداختند، شگفتآور است كه هیچ چاپخانه تركیای وجود نداشت. در بخشی از كتاب تاریخِ پِچوی (ج 1، ص 107) آمده است كه فن چاپ دیگر چیز غریبی نیست و جامعه تركی به تدریج در حال پذیرش آن است، زیرا فقط یك بار باید كار پرزحمت و ملالآور چیدن تكتك حروف را انجام داد، ولی از طرف دیگر میتوان با سرعت بسیار، شمار عظیمی از كتابها را به چاپ رساند. اما اولین چاپخانه تركی اسلامی 78 سال پس از مرگ پچوی تأسیس شد. در عدم استقبال تركان مسلمان از فن چاپ، علاوه بر انگیزههای ناشی از سنّتگرایی دینی، منافع بسیارِ اجتماعی و اقتصادی حاصل از مشاغلِ خوشنویسی، تصویرگری و تذهیب كتاب، صحافی و نظایر آنها نیز مؤثر بود و حتی پس از آنكه در نهایت صنعت چاپ در قرن دوازدهم در عثمانی دایر گردید، تقاضا برای كتابهای چاپی در سطحی نازل باقی ماند.
ابراهیم متفرقه و چاپخانهاش. ابراهیم متفرقه * در 1132، حدود هشت سال قبل از آنكه چاپخانهاش را تأسیس كند، نقشهای از دریای مرمره به چاپ رساند كه احتمالاً آن را برای دامادْ ابراهیمْ پاشای وزیر، تهیه و به او تقدیم كرده بود، زیرا در گوشه سمت راستِ پایین نقشه یادداشتی بدین مضمون خوانده میشود كه «اگر عالیجناب سرورم امر فرمایند، نقشههای بزرگتر از این را نیز میتوان تهیه كرد [ موَّرخ] سنه 1132». ازاینرو به نظر میرسد تلاش برای ایجاد چاپخانه احتمالاً به چند سال قبل از 1132 بازمیگردد (رجوع کنید به قورد اوغلو، ص 14ـ15). نقشه دوم مربوط به دریای سیاه بود كه در 1137 تهیه شد، سومی مربوط به ممالك ایران و چاپ 1142 بود. نقشه چهارم، مربوط به اقلیم مصر، هنوز باقی است (ارسوی ، ص 37).
ابراهیم متفرقه در 1139 در باب مزایای صنعتِ چاپ نامهای به ابراهیمپاشا وزیر اعظم نوشت و آن را در پنج صفحه اول نخستین كتاب چاپی خود درج كرد[(رجوع کنید به عبدالرزاق، ص 117ـ 118)(. او كه از مخالفت متشرعان با فن چاپ بیمناك بود، از نزدیكی به وزیر برای پیشبرد كار خود سود برد و ضمن تقاضا از شیخالاسلام برای اعلام مشروعیت این صنعت، از سلطان احمد سوم نیز درخواست كرد كه فرمانی مبنی بر جواز چاپ كتاب به وی بدهد)(همان، ص 117)( و تعهد كرد كه در عوض،قبل از هر چیز كتاب قاموس وانقُلی )ترجمه تركی صحاحاللغه جوهری ] را طبع كند، نمونههایی از صفحاتی را كه قبلاً به چاپ رسانده بود ارائه كند، نحوه نمونهخوانی و غلطگیری متون چاپی را توضیح دهد، روشن كند در هشت سالی كه با حمایت و كمك مالی سعید افندی به این كار مشغول بوده چه كرده و در پایان هر كتاب بهای فروش آن را درج كند (برای نمونههایی از این تقاضانامه رجوع کنید به گرجك، 1939 الف ؛ نیز رجوع کنید به سونگو، 1928).
سرانجام به مساعدت سعید افندی و دامادْ ابراهیمپاشا وزیر اعظم و فتوای شیخالاسلام عبداللّه افندی، سلطان احمد سوم در ذیقعده 1139[(قس خلیل صابات، ص 23: 1129)( طی فرمانی به سعید افندی و ابراهیم متفرقه اجازه داد چاپخانهای تأسیس و به چاپ )برخی( كتابها اقدام كنند. طبق دستور سلطان، آنان حق چاپ كتابهای فقهی، حدیثی، تفسیری و كلامی را نداشتند و تنها باید به علوم عملی چون طب، صنایع، راهنماهای جغرافیایی و نظایر اینها میپرداختند)(همان، ص 23ـ24؛ قدوره، ص120)]. فرمان سلطان به اعتبار فتاوای قضات سابق استانبول، سلانیك، و غلطه و نیز فتوای شیخالاسلام صادر گردید (نام این افراد در تقاضانامه تقدیمی به سلطان درج شده بود). چون كار غلطگیری امری خطیر انگاشته میشد، افراد نام برده مسئولیت را برعهده گرفتند.
سعید افندی و ابراهیم پس از برخورداری از این امنیت خاطر، به راهاندازی دارالطباعه (كه عموماً بَسمه/ باسمهخانه خوانده میشد) در خانه ابراهیم پرداختند. بنابر اسناد مورخ 29 ربیعالا´خر 1140 و 2 جمادیالاولی 1140، دارالطباعه كار خود را با چاپ ترجمه تركی وانقلی از صحاح جوهری آغاز كرد و این كتاب در اول رجب 1141 از چاپ در آمد [(رجوع کنید به شیخو، ص20؛ خلیل صابات، ص 24)(. در شانزده سالِ اول كار، یعنی تا زمان بیماری ابراهیم در 1156، تنها هفده كتاب طبع گردید كه علت آن علاوه بر دقت و حساسیت بسیار او، عدم استقبال مشهود جامعه عثمانی از كتابهای چاپی بود. شورش پاترونا خلیل در 1143، كه به كنارهگیری سلطان احمد سوم انجامید، تأثیری در پیشرفت كار ابراهیم نداشت، ولی ظاهراً فكر چاپ كتاب نیز در جامعه عثمانی تأثیر عمیقی نگذاشت. در همین سال، با به سلطنت رسیدنِ سلطان محمود اول، كتابچهای با عنوان اصول الحِكَم فی نظام الاُمم در باره تشكیلات نظامی به طبع رسید. ابراهیم متفرقه در 1158 درگذشت )(برای فهرست آثاری كه ابراهیم متفرقه چاپ كرد رجوع کنید به شیخو، ص20ـ21)].
پس از مرگ ابراهیم، سركارگر او، قاضی ابراهیمافندی، به همراه قاضی احمد افندی از جانب محمود اول فرمانی برای كار دریافت داشتند، ولی به علل نامعلومی موفق به آغاز كار نشدند (گرجك، 1939 الف ، ص 92). این دو با دریافت فرمان جدیدی از سلطان عثمان سوم در اوایل ربیعالا´خر 1168، كار چاپ را آغاز كردند و ابتدا چاپ دوم قاموس وانقلی را به طبع رساندند، اما اندكی بعد با مرگ قاضی ابراهیم افندی، چاپخانه تعطیل شد [(رجوع کنید به شیخو، ص 21)(. سپس دو منشی باب عالی به نامهای راشد محمدافندی و واصِف افندی، كه هر دو واقعهنویس بودند، چاپخانه را از وارثان ابراهیم متفرقه خریدند و با دریافت فرمانی از سلطان عبدالمجید اول، )در مدت یازده سال (، چهار كتاب در تاریخ، یك كتاب در نحو و سه كتاب در علوم نظامی چاپ كردند )(برای فهرست این آثار رجوع کنید به همانجا)]. با مرگ راشد محمد افندی در 1212، چاپخانه تعطیل شد. چاپخانه ابراهیم متفرقه كارنامه درخشانی نداشت، زیرا در طول عمر 64 ساله خود تنها در هجده سال واقعاً فعال بود و با احتساب چاپ دوم قاموس وانقلی فقط 24 عنوان كتاب چاپ كرد.
در همین ایام شوئازول- گوفیه، سفیر فرانسه، چاپخانهای را در سفارت فرانسه در استانبول دایر كرد و دو كتاب در موضوعات نظامی و یك كتاب در دستورزبان تركی به چاپ رساند.
چاپخانه تركی دارالطباعه المعموره، در 1210 در مدرسه مهندسی و نظامی (مهندسخانه) خاصكوی تأسیس شد. دولت تجهیزات لازم برای این چاپخانه و كتابهای متعلق به راشد افندی را خرید و یكی از معلمان مدرسه، به نام عبدالرحمان افندی، را به سرپرستی آن گماشت. ترجمه احمد عاصم افندی از فرهنگ فارسی برهان قاطع، نخستین كتابی بود كه با نام كتاب تِبیان نافع، زیرنظر عبدالرحمان افندی، در 23 ربیعالاول 1214 در این چاپخانه منتشر شد (رجوع کنید به سنگی، 1927، ص 9ـ12).
در حالیكه چاپخانه مهندسخانه همچنان فعال بود، چاپخانه سومی در 1217 زیر نظر عبدالرحمان افندی، در اسكُدار به دستور سلطان سلیم سوم تأسیس گردید.
از چاپخانه جدید كه توسعه یافته بود برای كارهای چاپی عمده استفاده میشد، در حالی كه در چاپخانه مهندسخانه، پس از یك دوره ركود، كتابهای آموزشی مدارس چاپ میشد و تا زمان جنگ جهانی اول دایر بود. چاپخانه اسكدار نیز تا 1247 در محل اولیه خود به چاپ كتابهایی در زمینه زبان، تاریخ و طب ادامه داد تا اینكه سلطان محمود دوم آن را به ساختمانی، مشهور به حمامِ كاپیتان ابراهیمپاشا، منتقل ساخت (امروزه كتابخانه مركزی دانشگاه استانبول در محل مذكور قرار دارد). در خانه مجاور این ساختمان نیز چهارمین چاپخانه با نام تقویمخانه عامره تأسیس شد و به انتشار روزنامه دولتی تقویم وقائع پرداخت (23 جمادیالاولی 1247).
مطبعه چاپ سنگی كایل. آلوئیس زِنفِلدر مونیخی (متوفی 1834 میلادی)، روش چاپ سنگی را در 1213/1798 ابداع كرد. كمتر از سی سال بعد، این شیوه در استانبول نیز معمول گردید. هانری كایل، از اهالی مارسی فرانسه، و پسر عمویش ژاك كایل به استانبول آمدند و تحت حمایتِ خسروپاشا و با تهیه ماشینآلات چاپ از پاریس، یك مطبعه چاپ سنگی را در زمینهای وزارت جنگ دایر كردند. محل دقیق این چاپخانه امروزه مشخص نیست (گرجك، 1939 ب، ص 13). پنجاه سرباز در اختیار كایل گذاشتند تا حرفه چاپ را به آنان بیاموزد. این چاپخانه به مدت پنج سال به چاپ كتابهایی در باره موضوعات نظامی پرداخت. نخستین كتابی كه چاپ سنگی شد، نخبات التعلیم اثر محمد خسروپاشا بود كه در 1247 با 79 تصویر بهطبع رسید.
پس از عزل خسروپاشا، كایل در 1252/1836 به كولقاپی رفت و در آنجا بر اساس فرمانی از سلطان محمود دوم، چاپخانهای دایر كرد (زلیچ، ص 47). هانری كایل در 27 ربیعالا´خر 1267/ اول مارس 1851 به ریاست مجلس والی منصوب شد و اجازه یافت كه به چاپ كتاب با زبانهای مختلف و نیز چاپ ماهنامه ارمنی < زبانشناس > بپردازد (ندیم، ص 73 ـ74). او تنها شماره < مجله آسیایی قسطنطنیه > را در ربیعالاول 1268/ ژانویه 1852 منتشر كرد (بیانچی، ص 248ـ249)، ولی در اواخر 1268/ اواسط 1852 آثار چاپی در اثر آتشسوزی به طور كامل از میان رفتند. این چاپخانه در 19 صفر 1272/ اول نوامبر 1855، در بیگاوغلو بازگشایی شد (زلیچ، ص 52). پس از مرگ هانری كایل (1272/ 1856)، خانوادهاش چاپخانه را به نام وی و به مدیریت آنتوان زلیچ اداره میكردند.
مطبعه جریدهخانه در 1256 برای چاپ روزنامه دولتی جریده حوادث تأسیس گردید. ابوالضیاء محمد توفیق بای در 1299/ 1881ـ1882، چاپخانه ابوالضیاء را دایر كرد كه در تاریخ چاپ و نشر آثار تركی از جایگاهی ویژه برخوردار است. دارالطباعه و تقویمخانه در 1281 ادغام و به ساختمانی واقع در زمینهای طوپقاپیسرای منتقل شدند. چاپخانه جدید ابتدا دارالطباعه العامره و سپس تا زمان ایجاد جمهوری، مطبعه عامره خوانده میشد و بعداً به آن عنوان مطبعه ملی و مطبعه دولت نیز داده شد. این چاپخانه در 1318 ش/ 1939 در اختیار وزارت آموزش و پرورش قرار گرفت.
از زمان «انقلاب الفبایی» (1307 ش/ 1928)، كه بخشی از اصلاحات كمال آتاتورك * برای غربیسازی بود، و در پی تحولات ناشی از این امر كه طی آن شیوه نگارش تركی از عربی به لاتینی بدل گردید، چاپ تركی نیز راه خود را از تاریخ و پیشرفتهای چاپ به حروف عربی جدا ساخت.
(29) A.Bernard, Antoine Vitre et les caracteres orientaux, Paris 1857; (30) F. Bonola Bey, "Note sur l'origine de l'imprimerie arabe en Europe", Bulletin de l'Institut egyptien , III (1909); (31) X. Bianchi, "Bibliographie" , JA , XX (1852); (32) R. Brun, Le livre franµais , Paris 1948; (33) Osman Ersoy, Tukiye'ye matban n girisi ve ilk bas lan eserler, Ankara 1959; (34) Selim Nuzhet Gerµek, Turk matbaaclig. I. Istanbul 1939a; (35) idem, Turk tas basmaclgi, Istanbul 1939b; (36) G. Hadjiantoniou, Protestant patriarch: the life of Cyril Loucaris 1572-1638, patriarch of Constantinople , Richmond, Va. 1961; (37) Hay Hnadib Krki Madenakidagan Tzutzak 1512-1800 , ("Bibliography of the old Armenian printed books"), ed. Hagop Anasyan, Erivan 1963 (in Armenian); (38) The Hebrew book: an historical survey , eds. Raphael Posner and Israel Ta-Shema, New York 1975; (39) Raphael Ishkhanyan, Hay Krki Batmudyun ("History of the Armenian book"), Erivan 1977 (in Armenian); (40) Feyzi Kur toglu, "Turkiyede matbaacilik nasil basladigini gosteren bir vesika", Resimi Sark, no.42 (Haziran 1934); (41) E. Layton, "Nikodemos Metaxas, the first Greek printer in the Eastern world", Harvard Library bulletin , XV/2 (April 1967); (42) E. Legrand, Bibliographie hellenique, I, Paris 1894; (43) R. J. Roberts, "The Geek press at Constantinople in 1627 and its antecedents ," The Library , XXLI (1967); (44) M. Steinschneider, Judische Typographie , Jerusalem 1938; (45) Ihsan Sungu, "Ilk Turk matba ـ asina dair yeni wethikalar", Hayat, no.73 (1928), 409-415; (46) idem, "Mahmud Raif Efendi ve etherleri", ibid, no.16 (1927); (47) Teotik (Lapcinciyan), Dip u Dar ("Armenian printing and characters"), Istanbul 1913 (in Armenian); (48) A. Vaccari, "I caratteri arabi della Typographia Savariana", RSO , X (1923-1925); (49) Abraham Yaary, Ha-Defus ha-ivri be-Konstantinopl ("Hebrew printing at Constantinople, its history and bibliography") , supplement to Kirjath Sepher , XLII, Jerusalem 1967 )in Hebrew); (50) Karekin Zarpanelyan, Badmutyun Haygagan D bakrutyan ("The history of Armenian printing"), Venice 1895 (in Armenian); (51) G. Zellich, Notice historique sur la lithographie et sur les origines de son introduction en Turquie, Constantinople 1895.