responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5262

 

جهان‌ اسلام (2) ،

4) ویژگیهای‌ انسانی‌ ـ اقتصادی‌.

الف‌) جمعیت‌ و خصوصیات‌ آن‌. اندازه‌ و توزیع‌ جمعیت‌ در جهان‌ اسلام‌ تا دوران‌ نفوذ و گسترش‌ فرهنگ‌ اروپایی‌، متناسب‌ با شرایط‌ و منابع‌ داخلی‌ و نظام‌ اجتماعی‌ ـ اقتصادی‌، به ‌صورت‌ سنتی‌ بوده‌ است‌. روند افزایش‌ جمعیت‌ جهان‌ اسلام‌، به‌ویژه‌ در سده‌ اخیر، كه‌ به‌ رشد پرشتاب‌، كاهش‌ مرگ‌ و میر كودكان‌، جوانی‌ جمعیت‌ در هرم‌ سنی‌ و به‌طور كلی‌ افزایش‌ جمعیت‌ كشورهای‌ اسلامی‌ انجامید، از نتایج‌ فراگیری‌ شیوه‌های‌ بهداشت‌ عمومی‌، پیشگیریهای‌ بهداشتی‌، مهار بیماریها و مقابله‌ با بحرانها و بلایای‌ طبیعی‌ است‌ (رجوع کنید به گنجی‌، 1365 ش‌، ص‌30). این‌ روند به‌ویژه‌ با استخراج‌ منابع‌ و ذخایر معدنی‌ كه‌ به‌ افزایش‌ درآمد و به‌ بهبود تغذیه‌ انجامید، گسترش‌ شهریگری‌ و شهرنشینی‌ و اجرای‌ برنامه‌های‌ اصلاحی‌ اقتصادی‌ ـ اجتماعی‌ در كشورها را تقویت‌ و به‌ افزایش‌ نرخ‌ زاد و ولد و بالا رفتن‌ امید به‌ زندگی‌ منتهی‌ شد. رشد جمعیت‌ در جهان‌ اسلام‌ در مواردی‌ چنان‌ زیاد شده‌ است‌ كه‌ موازنه‌ طبیعت‌ و انسان‌ را برهم‌ زده‌ و به‌ دلیل‌ تناسب‌ نداشتن‌ با منابع‌ اقتصادی‌، فقر یا مهاجرت‌ را به‌وجود آورده‌ و در موارد دیگر موجب‌ انفجار جمعیت‌ شده‌ است‌. در صد سال‌ اخیر جمعیت‌ مسلمانان‌ حدود شش‌ برابر شده‌ است‌. در 1324/ 1906، جمعیت‌ مسلمانان‌ جهان‌ حدود 233 میلیون‌ تن‌ بوده‌ است‌ (هاینه، ص‌ 129). حدود پنجاه‌ سال‌ بعد این‌ عدد به‌ 425 میلیون‌ نفر رسید كه‌ 1ر18% جمعیت‌ 8 ر2 میلیاردی‌ جهان‌ بوده‌ است‌ (رجوع کنید به < اطلس‌ بزرگ‌ جهان‌>، مقدمه‌ فوشلر هاوك‌ و ارنست‌ كرملینگ‌، ص‌ VII ). توزیع‌ این‌ جمعیت‌ در 1337 ش‌/ 1958 این‌گونه‌ ذكر شده‌ است‌: در كشورهای‌ مستقلِ عمدتاً اسلامی‌ 230 میلیون‌، در چین‌ 50 میلیون‌، در هند 40 میلیون‌، در سرزمینهای‌ تحت‌ نفوذ فرانسه‌ و بریتانیا 5ر57 میلیون‌، در اتحاد جماهیر شوروی‌ 20 میلیون‌، در سرزمینهای‌ تحت‌ سرپرستی‌ سازمان‌ ملل‌ 5 ر7 میلیون‌ و در سایر كشورها 20 میلیون‌. در این‌ سال‌، 90% مسلمانان‌ سنّی‌ و بقیه‌ شیعه‌ بوده‌اند (همان‌، بخش‌ 3، نقشه‌ 3). گسترش‌ اسلام‌ در افریقای‌ شرقی‌ و مركزی‌ پیشرفتهای‌ درخور توجهی‌ داشته‌، در حالی‌ كه‌ در اتحاد جماهیر شوروی‌، بر اثر نفوذ كمونیسم‌، دارای‌ سیر نزولی‌ بوده‌ و به‌طور كلی‌ جمعیت‌ مسلمانان‌ در خارج‌ از برّ قدیم‌ كمتر از یك‌ میلیون‌ نفر بوده‌ است‌ (همانجا؛
برای‌ اطلاع‌ بیشتر از روند جمعیت‌ مسلمانان‌ از 1318/ 1900 تا اواخر سده‌ چهاردهم‌/ بیستم‌ رجوع کنید به مطری‌، ص257ـ264). جدول‌ شماره‌ 2، در برگیرنده‌ آمار، جمعیت‌ مسلمانان‌ مشتمل‌ بر جمعیت ‌مسلمان‌ كشورهای‌ اسلامی‌ و اقلیتهای‌ مسلمان‌ در پنج‌ قاره‌ جهان‌ است‌.

براساس‌ جدول‌ 2، مسلمانان‌ در پنج‌ قاره‌ جهان‌ پراكنده‌اند. بیشترین‌ جمعیت‌ مسلمان‌ در قاره‌ آسیا با 958 میلیون‌ تن‌ و سپس‌ در قاره‌ افریقا با 360 میلیون‌ تن‌ به‌ سر می‌برند؛
با این‌حال‌، چون‌ حدود 40% از جمعیت‌ قاره‌ افریقا را مسلمانان‌ تشكیل‌ می‌دهند، این‌ قاره‌ را می‌توان‌ قاره‌ اسلامی‌ نامید (رجوع کنید به جدول‌ 3).

تعداد و میزان‌ جمعیت‌ مسلمانان‌ در هر كشور، همواره‌ یكی‌ از معیارهای‌ تعیین‌ كشور اسلامی‌ به‌شمار می‌رود و ظاهراً مرز جمعیتی‌ حداقل‌ 50%، مناسب‌ترین‌ شاخص‌ كشور اسلامی‌ است‌. این‌ معیار در یك‌ حكومت‌ مردم‌سالار پذیرفتنی‌ است‌ (قس‌ گنجی‌، 1365ش‌، ص‌ 33 كه‌ كشور اسلامی‌ را شامل‌ كشورهایی‌ با جمعیت‌ بیش‌ از 75% مسلمان‌ دانسته‌ است‌). برطبق‌ معیار 50%، دین‌ اسلام‌ مخصوص‌ برّ قدیم‌ بوده‌ (رجوع کنید به همان‌، ص36) و از همان‌جا در جهان‌ منتشر شده‌ است‌. الگوی‌ انتشار و گسترش‌ اسلام‌ از مراكز اصلی‌ به‌ مناطق‌ مختلف‌ كره‌ زمین‌، در عین‌ حال‌ كه‌ از نظریه‌ پخش‌ یا تراوش‌ جغرافی‌دان‌ سوئدی‌ به‌نام‌ هگرستراند پیروی‌ می‌كند، از تحولات‌ و انقلابهای‌ بزرگ‌ اقتصادی‌، اجتماعی‌ و سیاسی‌ سده‌ چهاردهم‌/ بیستم‌، مانند مهاجرتهای‌ كاری‌، مهاجرتهای‌ اجباری‌ و پناهندگیها، نیز تأثیر پذیرفته‌ است‌ (رجوع کنید به شكوئی‌، ص‌ 111، 134). با این‌حال‌، توزیع‌ و تراكم‌ جمعیت‌ مسلمان‌ جهان‌، به‌عناصر و عوامل‌ محیطی‌ نیز وابسته‌ است‌ و آب‌وهوا حتی‌ امروزه‌ كه‌ صنعت‌، شهرنشینی‌ و استفاده‌ از منابع‌ زیرزمینی‌ مانند نفت‌ و گاز در جهان‌اسلام‌، از عوامل‌ رشد پرشتاب‌ جمعیت‌ و پراكنش‌ جغرافیایی‌ محسوب‌ می‌شوند ــ هنوز بر ظرفیت‌پذیری‌ جمعیت‌ مسلمانان‌ در مناطق‌ مختلف‌ تأثیر اساسی‌ دارد، به‌طوری‌ كه‌ مقایسه‌ وسعت‌ آسیای‌ جنوب‌غربی‌ و كشورهای‌ اسلامی‌ نیمه‌ شمالی‌ افریقا با وسعت‌ بنگلادش‌، مالزی‌ و اندونزی‌ در آسیای‌ جنوبی‌ و جنوب‌شرقی‌، حاكی‌ از تفاوت‌ چشمگیر توزیع‌ و تراكم‌ جمعیت‌ در آنهاست‌. در صحرای‌ بزرگ‌ افریقا و بیابانهای‌ شبه‌جزیره‌ عربستان‌، آسیای‌ میانه‌ و ایران‌ با وسعتی‌ در حدود پانزده‌ میلیون‌ كیلومتر مربع‌، جمعیت‌ اندكی‌ با تراكم‌ ناچیز در سكونتگاههای‌ واحه‌ای‌ شكل‌ زندگی‌ می‌كنند، در حالی‌كه‌ در بنگلادش‌، مالزی‌ و اندونزی‌ در وسعتی‌ در حدود 4ر2 میلیون‌ كیلومتر مربع‌ حدود 330 میلیون‌ مسلمان‌ به‌سر می‌برند (رجوع کنید به جدول‌ 4).

بررسی‌ توزیع‌ و پراكندگی‌ مسلمانان‌ در جهان‌ حاكی‌ از تفاوتهایی‌ در قطبهای‌ جمعیتی‌ كشورهای‌ اسلامی‌ با قطبهای‌ جمعیتی‌ مسلمانان‌ جهان‌ است‌. به‌طور كلی‌، جنوب‌شرقی‌ آسیا، شبه ‌قاره‌ هند، غرب‌ افریقا و خاورمیانه‌، قطبهای‌ جمعیتی‌ مسلمانان‌ جهان‌اند و آسیای‌ جنوبی‌، آسیای‌ جنوب‌شرقی‌، خاورمیانه‌ و آسیای‌ جنوب‌غربی‌، افریقای‌ غربی‌ و افریقای‌ شمالی‌ قطبهای‌ جمعیتی‌ كشورهای‌ اسلامی‌ به‌شمار می‌آیند (رجوع کنید به گلی‌ زواره‌، ص‌ 68ـ69). اندونزی‌ با 5 ر 191 میلیون‌ مسلمان‌ در 1383 ش‌/ 2004، پرجمعیت‌ترین‌ كشور اسلامی‌ بود و پس‌ از آن‌، پاكستان‌ و بنگلادش‌، به‌ترتیب‌ با 144 و121 میلیون‌ مسلمان‌، قرار داشتند (رجوع کنید به جدول‌ 4؛
نمودار 21). سلسله‌ مراتب‌ جمعیت‌ مسلمان‌ كشورهای‌ اسلامی‌ چندان‌ منظم‌ نیست‌، زیرا پس‌ از این‌ سه‌ كشور، تعداد مسلمانان‌ در كشورهای‌ تركیه‌، ایران‌، نیجریه‌ و مصر، كه‌ به‌ ترتیب‌ رتبه‌های‌ بعد را دارند، از 70 میلیون‌ تا 58 میلیون‌ تن‌ متغیر است‌ (رجوع کنید به جدول‌ 4). در میان‌ كشورهای‌ اسلامی افریقا، نیجریه‌، مصر و الجزایر به‌ترتیب‌ با 64، 58 و 32 میلیون‌ مسلمان‌بالاترین‌ رتبه‌هارا دارند (رجوع کنید به نمودار21).درمیان‌ كشورهای‌ غیراسلامی‌، هند با 6ر144 میلیون‌ مسلمان‌ (4ر13% از جمعیت‌ هند) بالاتر از سایر كشورهاست‌ (رجوع کنید به نمودار 21). با این‌حال‌، فیلیپین‌، تایلند، میانمار و سریلانكا در آسیا، بوسنی‌ و هرزگوین‌، بلغارستان‌، انگلیس‌، صربستان‌ و مونته‌نگرو و فرانسه‌ در اروپا، اتیوپی‌، بوركینافاسو، بنین‌، غنا، ساحل‌ عاج‌، كامرون‌، كنیا، مالاوی‌، موزامبیك‌ و اوگاندا در افریقا و ایالات‌ متحده‌ و كانادا در قاره‌ امریكا بیشترین‌ جمعیت‌ مسلمان‌ را نسبت‌ به‌ كشورهای‌ غیراسلامی‌ دارند. در میان‌ كشورهای‌ غیراسلامی‌، اتیوپی‌ با 45%، بوركینافاسو با 30%، ساحل‌عاج‌ با 27%، مقدونیه‌ با 25%، بنین‌ با 4ر24%، كامرون‌ با 22%، لیبریا با 21% و مالاوی‌ با 20% جمعیت‌ مسلمان‌، از جمله‌ كشورهایی‌ به‌شمار می‌روند كه‌ از اقلیت‌ مسلمان‌ بالایی‌ برخوردارند (رجوع کنید به جدول‌ 5 و 7).

توزیع‌ جمعیت‌ مسلمان‌ جهان‌ برحسب‌ مناطق‌ جغرافیایی‌ یا كشورهای‌اسلامی‌ چندان‌متوازن‌ نیست‌. گروه‌بندی‌توزیع‌ جمعیت‌ مسلمان‌ برحسب‌ مناطق‌ جغرافیایی‌ به‌ این‌ قرار است‌: مناطق‌ پرجمعیت‌ اسلامی‌ با بیش‌ از هفتاد میلیون‌ تن‌، شامل‌ شبه‌قاره‌، جنوب‌شرقی‌ آسیا (اندونزی‌)، حوضه‌ نیل‌، غرب‌ آسیا و غرب‌ افریقا؛
مناطق‌ با جمعیت‌ متوسط‌ چهل‌ تا هفتاد میلیون‌ تن‌ شامل‌ شمال‌ افریقا، هلال‌ خصیب‌ و شرق‌ افریقا، و مناطق‌ با جمعیت‌ كمتر از سی‌ میلیون‌ تن‌ شامل‌ صحرای‌ افریقا، جزیره‌العرب‌ و بخشی‌ از غرب‌ افریقا (مطری‌، ص‌ 318ـ319). بنابر جدول‌ شماره‌ 4 توزیع‌ جمعیت‌ كشورها و سرزمینهای‌ اسلامی‌ به‌ این‌ صورت‌ طبقه‌بندی‌ می‌شود: بیش‌ از صد میلیون‌ تن‌ شامل‌ سه‌ كشور، پنجاه‌ تا صد میلیون‌ تن‌ شامل‌ چهار كشور، 25 تا پنجاه‌ میلیون‌ تن‌ شامل‌ سه‌ كشور، ده‌ تا 25 میلیون‌ تن‌ شامل‌ نُه‌ كشور و كشورهای‌ كمتر از ده‌ میلیون‌ تن‌ كه‌ شامل‌ 31 كشور است‌.

براساس‌ جدول‌ شماره‌ 2، تعداد اقلیتهای‌ مسلمان‌ در پنج‌ قاره‌ حدود 290 میلیون‌ تن‌ است‌ كه‌ توزیع‌ آن‌ در جدولهای‌ 5 تا 8 آمده‌ است‌. به‌ جز این‌ تعداد، در قاره‌ اروپا، در كشورهای‌ ایسلند، فنلاند، ایتالیا، لیتوانی‌، لهستان‌، پرتغال‌، اوكراین‌ و بلاروس‌، در قاره‌های‌ آسیا و اقیانوسیه‌ در كشورهای‌ بوتان‌، تایوان‌، مغولستان‌، هنگ‌ كنگ‌ و استرالیا، در قاره‌ افریقا در كشورهای‌ زیمبابوه‌، بوتسوانا و لسوتو، و در قاره‌ امریكا در كشورهای‌ برزیل‌ و ونزوئلا جمعیت‌ اندكی‌ از مسلمانها به‌ سر می‌برند (رجوع کنید به < سالنامه‌ جهانی‌ فیشر 2007>).

برحسب‌ تراكم‌ جمعیت‌ نیز كشورهاو سرزمینهای‌ جهان‌اسلام‌ به‌ پنج‌ گروه‌ طبقه‌بندی‌ می‌شوند: گروه‌ با تراكم‌ جمعیت‌ بسیار بالا، شامل‌ مالدیو، بحرین‌ و بنگلادش‌، با تراكم‌ بیش‌ از هشتصد تن‌ در هر كیلومترمربع‌؛
گروه‌ با تراكم‌ بالا یا بیش‌ از یكصد تن‌ در هر كیلومترمربع‌، مشتمل‌ بر سرزمینهای‌ اسلامی‌ شبه‌قاره‌ هند؛
گروه‌ با تراكم‌ متوسط‌، یا پنجاه‌ تا صد تن‌ در هر كیلومتر مربع‌، مشتمل‌ بر جنوب‌شرقی‌ آسیا،شرق‌ افریقا،منطقه‌ هلال‌ خصیب‌ و حوضه‌ رود نیل؛
گروه‌ با تراكم‌ كم‌، یا 25 تا پنجاه‌ تن‌ در هر كیلومتر مربع‌، شامل‌ غرب‌ آسیا، شمال‌ و غرب‌ افریقا؛
و گروه‌ با تراكم‌ بسیار كم‌، یا كمتر از 24 تن‌ در هر كیلومترمربع‌، كه‌ خاص‌ جزیره‌ العرب‌ است‌ (مطری‌، ص‌ 324ـ325).

تركیب‌ سنی‌ جمعیت‌ در جهان‌ اسلام‌، به‌ دلیل‌ تحولات‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ دهه‌های‌ اخیر، نامناسب‌ است‌ و در بیشتر كشورهای‌ اسلامی‌ نسبت‌ جمعیت‌ جوانان‌ به‌حدود 40% می‌رسد (احمدیان‌، ص‌ 52؛
نیز رجوع کنید به جوان‌، ص‌ 88 ـ89؛
مطری‌، ص‌351ـ 355). در دهه‌های‌ اخیر، به‌ رغم‌ كاهش‌ نرخ‌ رشد جمعیت‌ در كشورهای‌ اسلامی‌ كه‌ به‌ طور متوسط‌ از 3% به‌ حدود 5ر2% رسیده‌ است‌، روند تحولات‌ كمّی‌ جمعیت‌، در جهت‌ افزایش‌ مداوم‌ جمعیت‌ و جابه‌جایی‌ مهم‌ در سطوح‌ ملی‌ و منطقه‌ای‌ بوده‌ است‌. متوسط‌ نرخ‌ رشد حدود یك‌ چهارم‌ كشورهای‌ اسلامی‌، بیش‌ از 3% (كل‌ جهان‌ 6ر1%) است‌ و ادامه‌ افزایش‌ شدید جمعیتی‌، كه‌ ناشی‌ از بالا بودن‌ نرخ‌ ولادت‌ در این‌ كشورهاست‌، موجب‌ می‌شود تا جمعیت‌ این‌ كشورها در كمتر از 25 سال‌ دو برابر شود (احمدیان‌، ص‌53، 59؛
گلی‌زواره‌، ص‌70). بازتاب‌ نرخ‌ رشد جمعیت‌ در جهان‌ اسلام‌ نه‌ تنها در كشورها، كه‌ در شهرهای‌ بزرگ‌ كشورهای‌ اسلامی‌ نیز چشمگیر است‌ (< رجوع کنید به اطلس‌ بزرگ‌ جهان‌>، همان‌ مقدمه‌، ص‌ VII )، به‌ طوری‌ كه‌ امروزه‌ برخی‌ از شهرهای‌ جهان‌ اسلام‌، مانند جاكارتا، قاهره‌، تهران‌ و استانبول‌، از نظر جمعیتی‌ به‌ كلان‌ شهر اسلامی‌ تبدیل‌ شده‌اند. در فهرست‌ شهرهای‌ پرجمعیت‌ جهان‌ در 1384 ش‌/ 2005، شهرهای‌ داكا، جاكارتا، كراچی‌، لاگوس‌ و قاهره‌ با جمعیت‌ بیش‌ از ده‌ میلیون‌ تن‌، به‌ ترتیب‌، پرجمعیت‌ترین‌ شهرهای‌ اسلامی‌ و جزو نوزده‌ شهر اول‌ جهان‌ بودند. استانبول‌، تهران‌، لاهور، ریاض‌ و بغداد در ردیف‌ شهرهای‌ با جمعیت‌ پنج‌ تا ده‌ میلیون‌ تن‌ و چهارده‌ شهر اسلامی‌ در ردیف‌ شهرهایی‌ با جمعیت‌ 5ر2 تا 5 میلیون‌ تن‌ ذكر شده‌ است‌ (رجوع کنید به < اطلس‌ جامع‌ جهان‌ تایمز >، ص‌ 42).

امید به‌ زندگی‌، كه‌ از سطوح‌ توسعه‌ اقتصادی‌ ـ اجتماعی‌ جوامع‌ به‌شمار می‌آید، در جهان‌ اسلام‌ با تفاوتهایی‌ همراه‌ است‌.در كشورهای‌ توسعه‌یافته‌ امید به‌ زندگی‌ 75 تا هشتاد سال ‌برآورد می‌شود و در بعضی‌ كشورهای‌ جهان‌ اسلام‌، مانند یمن‌، مالی‌، موریتانی‌ و سومالی‌، به‌ شصت‌ سال‌ نمی‌رسد. در دهه‌های‌ اخیر، با تلاشهای‌ صورت‌ گرفته‌ برای‌ ارتقای‌ سطح‌ زندگی‌ و بهداشت‌ عمومی‌، شاخص‌ امید به‌ زندگی‌ در بیشتر كشورهای‌ جهان‌ اسلام‌ تغییر كرده‌ و از حدود 55 سال‌ در دهه‌ 1350 ش‌/ 1970 به‌ حدود 66 سال‌ در پایان‌ دهه‌ 1369 ش‌/ 1990 رسیده‌ است‌، ضمن‌ آنكه‌ در برخی‌ كشورها، مانند كویت‌ و امارات‌ متحده‌ عربی‌، این‌ رقم‌ به‌ بیش‌ از 75 سال‌ نیز می‌رسد (احمدیان‌، ص‌ 54). در عین‌ حال‌، می‌توان‌ گفت‌ متوسط‌ عمر در برخی‌ كشورهای‌ افریقایی‌، مانند چاد (38 سال‌)، بسیار ناچیز است‌ (گلی‌زواره‌،همانجا؛
نیز رجوع کنید به گنجی‌، 1365ش‌، ص‌46ـ 47).

ب‌) نژاد و زبان‌. به‌ استناد یكی‌ از آموزه‌های‌ شناخته‌ شده‌ اسلام‌ (رجوع کنید به حجرات‌: 13) و تاریخ‌ تحقق‌اسلام‌ در عصر پیامبراكرم‌ صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌، میان‌ افراد، به‌ اعتبار نژاد و زبان‌، تفاوتی‌ نیست‌. مسلمانان‌ جهان‌ متشكل‌ از نژادهای‌ مختلفی‌ هستند. در میان‌ كشورهای‌ اسلامی‌، نوزده‌ كشور با اكثریت‌ سامی‌ و عرب‌ و اقلیتهایی‌ از نژادهای‌ دیگر وجود دارد. در یازده‌ كشور، كه‌ همه‌ آنها افریقایی‌ هستند، غلبه‌ با سیاهان‌ است‌ و منشأ نژادی‌ شش‌ كشور زرد است‌ (گلی‌زواره‌، ص‌ 73). در تركیه‌ تركها، در ایران‌ آریاییها، در پاكستان‌، سفیدها و تیره‌هایی‌ از سندیها و پنجابیها غلبه‌ دارند و در بعضی‌ كشورها چند نژاد بزرگ‌ مشاهده‌ می‌شود (همانجا).

مسلمانان‌ با هر نژاد و زبان‌ معمولاً با زبان‌ عربی‌ آشنایی‌ دارند، چرا كه‌ قرآن‌ به‌ زبان‌ عربی‌ نازل‌ شده‌ و نماز به‌ عربی‌ خوانده‌ می‌شود. ازاین‌رو، می‌توان‌ گفت‌ كه‌ زبان‌ عربی‌ تقریباً زبان‌ مشترك‌ مسلمانان‌ است‌ و موجبات‌ ارتباط‌ میان‌ مسلمانان‌ را فراهم‌ می‌كند (رجوع کنید به گنجی‌، 1365ش‌، ص‌ 59). بااین‌حال‌، به‌ نظر می‌رسد ده‌ خانواده‌ زبانی‌، از جمله‌ عربی‌، فارسی‌، تركی‌، مالایایی‌، بنگالی‌، اردو، چینی‌ و هندی‌، بیشترین‌ تكلم‌كنندگان‌ مسلمان‌ را دارد (همانجا) و در یازده‌ كشور اسلامی‌ زبانهای‌ انگلیسی‌، پرتغالی‌ و فرانسه‌ رایج‌ است‌ (گلی‌زواره‌، همانجا). در < اطلس‌ تاریخی‌ جهان‌ اسلام‌ >، كه‌ در 1383 ش‌/ 2004 منتشر گردیده‌، تكلم ‌كنندگان‌ به‌ زبان‌ عربی‌ 15% مسلمانان‌ ذكر شده‌ و به‌طور كلی‌ برای‌ گروههای‌ مسلمان‌ بیش‌ از چهارصد زبان‌ زنده‌ مطرح‌ گردیده‌ است‌. زبانهای‌ بنگالی‌، پنجابی‌، جاوه‌ای‌، اردو، تركی‌، سوندایی‌، فارسی‌، مالایایی‌، آذری‌، فولانی‌، ازبكی‌، پشتویی‌، بربری‌، سندی‌، كردی‌ و مَدوری‌ (برگرفته‌ از نام‌ جزیره‌ مَدورا در اندونزی‌) كه‌ هریك‌ از ده‌ تا صد میلیون‌ تكلم‌كننده‌ دارد، پس‌ از زبان‌ عربی‌ مهم‌ترین‌ زبانهای‌ رایج‌ مسلمانان‌ ذكر شده‌اند. زبان‌ انگلیسی‌، كه‌ از زبانهای‌ بازرگانی‌ و علمی‌ مسلمانان‌ به‌ شمار می‌رود، مورد استفاده‌ مسلمانان‌ مهاجر و بسیاری‌ از مسلمانان‌ كشورهای‌ اسلامی‌ است‌ (رجوع کنید به روتوِن‌ و نانجی‌؛
ص‌ 20؛
نیز رجوع کنید به مطری‌، ص‌ 386ـ394).

ج‌) تركیب‌ مذهبی‌. مسلمانان‌ در سه‌ آموزه‌ توحید، رسالت‌ پیامبر خاتم‌ و قرآن‌ به‌ مثابه‌ متن‌ معیار دینی‌، اشتراك‌ دارند، ولی‌ تركیب‌ مذهبی‌ گوناگونی‌ نیز در داخل‌ این‌ مجموعه‌ وجود دارد كه‌ در حال‌ حاضر به‌طور عمده‌ در گروههای‌ اهل‌ تسنن‌ و شیعه‌ مطرح‌ می‌شود. برآورد جمعیت‌ هر یك‌ از این‌ گروهها، به‌ دلیل‌ در دسترس‌ نبودن‌ آمار دقیق‌، اندكی‌ مشكل‌ است‌. سیدحسین‌ نصر (ص‌ 86، 99) جمعیت‌ مسلمانان‌ اهل‌ تسنن‌ را حدود 87% و شیعیان‌ را حدود 13% ذكر كرده‌ است‌. مؤسسه‌ رند ، كه‌ از مؤسسات‌ امریكایی‌ در حوزه‌ مطالعات‌ سیاسی‌، فرهنگی‌ و امنیتی‌ به‌شمار می‌آید، جمعیت‌ اهل‌ تسنن‌ را حدود 85% و شیعیان‌ را حدود 15% ذكر كرده‌ است‌ («استراتژی‌ آمریكا در جهان‌ اسلام‌ بعد از 11 سپتامبر»، ص‌ 13). بنابر برآورد از جمعیت‌ اهل‌ تسنن‌ و شیعیان‌ كشورهای‌ جهان‌ اسلام‌ در 1383 ش‌/2004، چنین‌ به‌نظر می‌رسد كه‌ اهل‌ تسنن‌ 5ر91% و شیعیان‌ 5ر8% مسلمانان‌ را تشكیل‌ می‌دهند (رجوع کنید به جدول‌ 9؛
نیز رجوع کنید به مطری‌، ص‌ 394ـ404).

گستره‌ جغرافیایی‌ شیعیان‌، در مركز جهان‌ اسلام‌ است‌، یعنی‌ در سرزمینهای‌ میان‌ مصر و هندوستان‌. اكثر شیعیان‌ در كشورهایی‌ مانند ایران‌، عراق‌، جمهوری‌ آذربایجان‌، بحرین‌ و لبنان‌ به‌سر می‌برند و در كشورهای‌ دیگر، مانند هند، پاكستان‌، افغانستان‌، سوریه‌، عربستان‌ و كشورهای‌ حاشیه‌ خلیج‌فارس‌، اقلیتهای‌ درخور توجهی‌ از شیعیان‌ زندگی‌ می‌كنند (نصر، ص‌ 86). شاخه‌ اصلی‌ تشیع‌، كه‌ بیشتر شیعیان‌ را شامل‌ می‌شود، شیعه‌ دوازده‌ امامی‌ است‌ كه‌ در ایران‌ غلبه‌ كامل‌ دارد و اكثریتی‌ را در عراق‌، آذربایجان‌، بحرین‌ و لبنان‌ به‌ خود اختصاص‌ داده‌ است‌ (همان‌، ص‌ 94؛
محمدپور، ص‌ 256ـ 257). اسماعیلیان‌ ــ كه‌ عمدتاً در تونس‌، مصر و دیگر كشورهای‌ شمال‌ افریقا و به‌ تعداد اندك‌ در سوریه‌ شكل‌ گرفتند ــ امروزه‌ دو جریان‌ اصلی‌، به‌ نامهای‌ آقاخانی‌ها و بُهره‌ها، در هند و پاكستان‌ دارند و جمعیت‌ درخور توجهی‌ از آنان‌ در آسیای‌ مركزی‌، ایران‌، سوریه‌، شرق‌ افریقا، و به‌ صورت‌ مهاجر در كانادا، زندگی‌ می‌كنند. زیدیه‌ نیز عمدتاً در یمن‌ ساكن‌اند (رجوع کنید به نصر، ص‌ 96ـ99؛
برای‌ اطلاع‌ از توزیع‌ جغرافیایی‌ شیعیان‌ در پانزده‌ كشور جهان‌ اسلام‌ رجوع کنید به جدول‌ 10؛
نیز رجوع کنید به < فرهنگ‌ جغرافیایی‌ وسترمان‌ >، ج‌ 4، ص‌ 223ـ 225؛
ملكی‌ و زندیه‌، ص‌ 561 ـ 569).

روند رشد جمعیت‌ كشورهای‌ جهان‌ اسلام‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ نسبت‌ شیعیان‌ جهان‌ به‌سبب‌ بالا بودن‌ جمعیت‌ اهل‌ تسنن‌ و نرخ‌ رشد آنان‌، علی‌رغم‌ افزایش‌ مطلق‌، همواره‌ با كاهش‌ روبه‌روست‌.

اهل‌ تسنن‌ متشكل‌ از گروههای‌ حنفی‌، مالكی‌، شافعی‌ و حنبلی‌اند. حنفیها كه‌ در ابتدا در ماوراءالنهر و شبه‌قاره‌ هند انتشار بیشتری‌ داشتند، امروزه‌ بیشترین‌ پیروان‌ اهل‌ تسنن‌ به‌ شمار می‌آیند و غالباً در قفقاز، آسیای‌ مركزی‌، شبه‌قاره‌ و بعضی‌ كشورهای‌ اروپایی‌ به‌سر می‌برند. سنّیهای‌ افغانستان‌ و پاكستان‌ نیز بیشتر حنفی‌اند (رجوع کنید به نصر، ص‌89 ـ90). مالكیها، كه‌ مركز آنها شمال‌ افریقاست‌، امروزه‌ در تمام‌ افریقای‌ شمالی‌ و غربی‌، به‌جز مصر، زندگی‌ می‌كنند. این‌ توزیع‌ جغرافیایی‌ موجب‌ همگونی‌ فقهی‌ و وحدت‌ فرهنگی‌ مالكیها، به‌ویژه‌ در كشور مغرب‌، شده‌ است‌ (همان‌، ص‌90). گستره‌ جغرافیایی‌ شافعیها در مصر، حجاز (در عربستان‌ سعودی‌)، فلسطین‌، سوریه‌، و بخشی‌ از جنوب‌شرقی‌ آسیا شامل‌ اندونزی‌، مالزی‌ و تایلند است‌ و حنبلیها كه‌ در گذشته‌ در عراق‌، ایران‌ و برخی‌ سرزمینهای‌ دیگر پراكنده‌ بودند، امروزه‌ بیشتر در سوریه‌ و عربستان‌ سعودی‌ ساكن‌اند (همان‌، ص‌ 91ـ92).

مقایسه‌ نسبت‌ مسلمانان‌ با پیروان‌ ادیان‌ دیگر، نشان‌ می‌دهد كه‌ اسلام‌ در میان‌ ادیان‌ الاهی‌ پس‌ از مسیحیت‌ از بیشترین‌ پیروان‌ برخوردار است‌ (رجوع کنید به جغرافیكا، ص‌ 72؛
نیز رجوع کنید به نمودار 22).

د) توزیع‌ جمعیت‌ شهری‌ ـ روستایی‌. مقایسه‌ جمعیت‌ شهرنشین‌ و روستانشین‌ كشورهای‌ اسلامی‌ نشان‌دهنده‌ سطوح‌ متفاوت‌ شهرنشینی‌ است‌.این‌ تفاوت‌ به‌ علت‌ ساختار ناسالم‌ اقتصادی ‌و درجه‌ توسعه‌، در برخی‌ كشورها شدت‌ بیشتری‌ دارد. جمعیت‌ شهرنشین‌ برخی‌ از كشورهای‌ اسلامی‌، به‌ویژه‌ در افریقا مانند سودان‌، نیجر و بنگلادش‌، از یك‌ سوم‌ كل‌ جمعیت‌ فراتر نمی‌رود، اما برخی‌ كشورهای‌ حاشیه‌ خلیج‌فارس‌، مانند كویت‌، قطر و بحرین‌، بیش‌ از 90% جمعیت‌ شهرنشین‌ دارند (احمدیان‌، ص‌ 74). در كشورهای‌ آسیای‌ مركزی‌، به‌ دلیل‌ عدم‌ تمركزگرایی‌، جمعیت‌ شهرنشین‌ زیاد نیست‌ و در كشورهایی‌ مانند ایران‌، سوریه‌، الجزایر و تونس‌، این‌ نسبت‌ به‌ صورت‌ متوازن‌ است‌ (همانجا).

تفاوت‌ شهرگرایی‌ و شهرنشینی‌ میان‌ كشورهای‌ اسلامی‌ از دیگر موضوعات‌ درخور توجه‌ است‌. در حالی‌كه‌ كشورهای‌ اسلامی‌ با سابقه‌ شهرنشینی‌ زیاد، مانند مصر، تركیه‌، سوریه‌ و ایران‌، از تكامل‌ تدریجی‌ تغییر زندگی‌ كوچگری‌، روستانشینی‌ و شهرنشینی‌ برخوردارند، در بسیاری‌ از كشورهای‌ اسلامی‌، به‌ویژه‌ كشورهای‌ حاشیه‌ خلیج‌فارس‌، روند شهرنشینی‌ به‌سبب‌ جابه‌جایی‌ جمعیت‌ با منشأ غیربومی‌، با شهرگرایی‌ همراه‌ نبوده‌ است‌ (همان‌، ص‌ 76). ویژگیهای‌ مشترك‌ شهرهای‌ اسلامی‌، كه‌ نقش‌ تعیین‌كننده‌ای‌ در جذب‌ یا دفع‌ جمعیت‌ شهرهای‌ اسلامی‌ دارد، تقریباً در كشورهای‌ اسلامی‌ به‌ صورت‌ متوازن‌ دیده‌ می‌شود، این‌ ویژگیها عبارت‌اند از: وجود سلسله‌ مراتبی‌ از ساختارها ـ كاركردها در مركز شهر مانند مسجد، مدرسه‌ و حوزه‌ علمیه‌ و بازار كه‌ هسته‌های‌ اصلی‌ شهرهای‌ اسلامی‌ است‌؛
وجود سلسله‌ مراتب‌ بازرگانی‌ و پیشه‌وری‌ در درون‌ بازار به‌طوری‌كه‌ در سراسر بازارهای‌ شهرهای‌ اسلامی‌ این‌ سلسله‌ مراتب‌ رعایت‌ شده‌ است‌؛
وجود محلات‌ گوناگون‌ با كاركرد مسكونی‌ كه‌ در عین‌ جدایی‌، هم‌ پیوندی‌ توانمند قومی‌، قبیله‌ای‌ و مذهبی‌ دارد؛
استقرار تأسیسات‌ و استحكامات‌ نظامی‌ ـ دفاعی‌ (مانند برج‌ و بارو و در شهرهای‌ مهم‌، قلعه‌ یا كهندژ)؛
و داشتن‌ گورستانها و بازارهای‌ دوره‌ای‌ در بیرون‌ از شهر، به‌ همراه‌ مشخصه‌هایی‌ چون‌ وقف‌ و ارتباط‌ با روستاها در چارچوب‌ سرمایه‌داری‌ بهره‌بری‌ (رجوع کنید به الرس‌، 1992، ص‌ 89). در كشورهای‌ اسلامی‌، به‌سبب‌ رشد جمعیت‌ و امكانات‌، فعالیتهای‌ تجاری‌ و سرمایه‌گذاری‌ و شكل‌گیری‌ مراكز اداری‌ و كانونهای‌ اجتماعی‌ ـ فرهنگی‌ شهرهای‌ مسلط‌ پدید آمده‌ كه‌ عموماً زاییده‌ شرایط‌ نامساعد اقتصادی‌، به‌ویژه‌ وابستگی‌ به‌ صدور مواد اولیه‌ و معدنی‌، است‌. روند افزایش‌ تعداد شهرهای‌ مسلط كه‌ فاصله‌ بسیاری‌ با دومین‌ شهر كشور دارند، در دهه‌های‌ اخیر شدت‌ بیشتری‌ داشته‌ است‌ (رجوع کنید به احمدیان‌، ص‌ 76ـ 78).

در طبقه‌بندی‌ دیگری‌ از نسبت‌ شهرنشینی‌ و روستانشینی‌، جهان‌ اسلام‌ به‌ چهار گروه‌ تقسیم‌ شده‌ است‌: در گروه‌ اول‌ با نسبت‌ شهرنشینی‌ بیش‌ از 72%، كشورهای‌ كویت‌، اردن‌، لبنان‌،قطر، امارات‌ متحده‌ عربی‌، لیبی‌، بحرین‌ و عربستان‌ قرار دارند. گروه‌ دوم‌ با نسبت‌ شهرنشینی‌ 42 تا 72% شامل‌ مناطقی‌ از شمال‌ افریقا، جنوب‌شرقی‌ آسیا و غرب‌ آسیا، از جمله‌ تركیه‌ و ایران‌، است‌. گروه‌ سوم‌ با نسبت‌ شهرنشینی‌ 30 تا 42%، در گستره‌ جغرافیایی‌ شرق‌ افریقا و بخشی‌ از غرب‌ افریقا قرار دارد. گروه‌ چهارم‌ با نسبت‌ شهرنشینی‌ كمتر از 30%، شامل‌ مناطق‌ صحرای‌ افریقا، شبه‌قاره‌ و بخشی‌ دیگر از غرب‌ افریقاست‌ (مطری‌، ص‌ 404ـ405).

ه ) اقتصاد و توسعه‌ انسانی‌. مسلمانان‌ از آغاز اسلام‌ بازرگانی‌ را همپای‌ دیگر فعالیتهای‌ اقتصادی‌، مانند كشاورزی‌، توسعه‌ دادند و این‌ اهتمام‌ به‌ امور اقتصادی‌، چه‌ بسا ناشی‌ از دلالتها و تأكیدهای‌ قرآن‌، حدیث‌ و سیره‌ پیامبر و اولیای‌ دین‌ بود. بااین‌حال‌، جهان‌ اسلام‌ كنونی‌، به‌رغم‌ داشتن‌ زمینه‌های‌ مطلوب‌ اقتصادی‌، در مقایسه‌ با وضع‌ اقتصادی‌ كشورهای‌ توسعه‌یافته‌ جهان‌، از سطح‌ شایسته‌ای‌ برخوردار نیست‌. بر این‌ اساس‌، ویژگیهای‌ مشترك‌ اقتصادی‌ در جهان‌ اسلام‌ را می‌توان‌ شامل‌ این‌ موارد دانست‌: پایین‌ بودن‌ سطح‌ رشد اقتصادی‌؛
وابستگی‌ شدید بسیاری‌ از كشورها به‌ بازارهای‌ سرمایه‌ای‌ و صادرات‌ مواد خام‌؛
ساختار اقتصادی‌ نامناسب‌، كه‌ عمدتاً متأثر از اقتصاد غرب‌ و دوره‌ استعمار شكل‌ گرفته‌ است‌؛
شیوه‌های‌ نامناسب‌ عرضه‌ تولیدات‌ اقتصادی‌ و عدم‌ همكاری‌ یا توافق‌ جمعی‌ در مسائل‌ كلان‌ اقتصادی‌، به‌رغم‌ شكل‌گیری‌ تشكلهای‌ منطقه‌ای‌ و نهادهای‌ اقتصادی‌ در سطح‌ جهان‌ اسلام‌ (رجوع کنید به ماكساكوفسكی‌، ص‌ 309؛
احمدیان‌، ص‌ 116ـ124). زمینه‌ها و خصوصیات‌ اقتصادی‌ در بخشهای‌ مختلف‌ جهان‌ اسلام‌ مشترك‌ نیست‌؛
در جنوب‌ و جنوب‌شرقی‌ آسیا، موقعیت‌ ارتباطی‌ و راههای‌ تجاری‌ دریایی‌شرایط‌ نسبتاً مناسبی‌ برای‌ مبادلات‌ میان‌ ملتها پدید آورده‌ است‌، اما محدودیت‌ زمین‌ برای‌ فعالیتهای‌ اقتصاد كشاورزی‌ دیده‌ می‌شود (ماكساكوفسكی‌، ص‌ 311). در این‌ بخش‌ از جهان‌ اسلام‌، كشاورزی‌ مهم‌ترین‌ بخش‌ اقتصادی‌ است‌ و برنج‌، ارزن‌، حبوبات‌، كائوچو و كنف‌ در آن‌ به‌عمل‌ می‌آید كه‌ به‌ همراه‌ ثروت‌ عظیم‌ جنگل‌ و منابع‌ زیرزمینی‌، مانند قلع‌ كه‌ 50% از قلع‌ جهان‌ است‌، نقش‌ اساسی‌ در اقتصاد و صادرات‌ دارد؛
محدودیت‌ شبكه‌ ارتباطی‌ درون‌ منطقه‌ای‌، مانند نداشتن‌ راه‌آهن‌ و راه‌ ارتباطی‌ خشكی‌ مناسب‌ در جنوب‌ و جنوب‌شرقی‌ آسیا از موانع‌ توسعه‌ اقتصادی‌ است‌ (رجوع کنید به همان‌،ص‌313ـ314). در جنوب‌غربی‌ آسیا و خاورمیانه‌، ثروتهای‌ زیرزمینی‌ نفت‌ و گاز و در برخی‌ نقاط‌ صنایع‌دستی‌ (مانند قالی‌بافی‌ در ایران‌ كه‌ شهرت‌ جهانی‌ دارد) در شكل‌گیری‌ اقتصاد كشورهای‌ اسلامی‌ و توزیع‌ جمعیت‌ فعال‌ این‌ كشورها در بخشهای‌ اقتصادی‌ اثر فراوانی‌ برجای‌ گذاشته‌ است‌. با این‌حال‌، كمبود آب‌، كه‌ در كم‌بودنِ محصولات‌ كشاورزی‌ مؤثر است‌، موجب‌ تولید محصولات‌ نیمه‌گرمسیری‌ شده‌ است‌. در این‌ بخش‌ از جهان‌ اسلام‌، دامپروری‌ در مناطق‌ كوهستانی‌ چنان‌ رونق‌ دارد كه‌ جمعیت‌ فعال‌ درخور توجهی‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ است‌. در مناطقی‌ از تركیه‌، ایران‌ و افغانستان‌ فعالیت‌ دامپروری‌ اساس‌ اقتصاد است‌ و درمجموع‌، به‌جز این‌ سه‌ كشور، نیجریه‌، پاكستان‌، بنگلادش‌ و سودان‌ از بیشترین‌ رقمهای‌ دامپروری‌ در میان‌ كشورهای‌ اسلامی‌ برخوردارند (رجوع کنید به محمودطه‌ ابوالعلا، ص‌ 241؛
ماكساكوفسكی‌، ص‌ 325ـ 330).

كشورهای‌ این‌ بخش‌ از جهان‌ اسلام‌، به‌ویژه‌ ایران‌، تركیه‌، عراق‌ و لبنان‌، سابقه‌ بیشتری‌ در فعالیت‌ صنعتی‌ دارند و در كشورهای‌ تولیدكننده‌ نفت‌، تقریباً تمام‌ جمعیت‌ فعال‌ اقتصادی‌ به‌ صنعت‌نفت‌ و صنایع‌ جانبی‌ وابسته‌اند (ماكساكوفسكی‌، ص‌ 331). در كشورهای‌ اسلامی‌ افریقا، كه‌ بستر ارتباط‌ اقتصادی‌ با اروپا مهیاست‌، محدودیتهای‌ طبیعی‌، به‌ویژه‌ محدودیت‌ آب‌ و خاك‌، موجب‌ تمركز كمتر این‌ كشورها بر كشاورزی‌ شده‌ است‌. در عین‌حال‌، حبوبات‌، برنج‌، گندم‌ و جو از محصولات‌ عمده‌ آنجاست‌ و ذخایر نفت‌ و گاز، فسفر، بوكسیت‌ و سنگ‌آهن‌ این‌ بخش‌ كه‌ مقیاس‌ جهانی‌ دارد، در بهبود وضع‌ اقتصادی‌ مؤثر است‌ (رجوع کنید به همان‌، ص‌ 339ـ342؛
زوكه‌، 1404، ص‌ 100ـ111؛
عقیلی‌، ص‌ 285ـ289؛
برای‌ اطلاع‌ بیشتر از میزان‌ و توزیع‌ جغرافیایی‌ منابع‌ معدنی‌ جهان‌ اسلام‌ رجوع کنید به محمد عبدالمجید عامر، ص‌ 443ـ 505).

چشم‌انداز عمومی‌ اقتصاد كشورهای‌ اسلامی‌ بیانگر وابستگی‌ عمیق‌ مركز جغرافیایی‌ جهان‌ اسلام‌ به‌ انرژی‌ نفت‌ و گاز است‌. بنا بر آمار سال‌ 1373 ش‌/ 1994، حدود 73% نفت‌ خام‌ جهان‌ و 39% گاز طبیعی‌ جهان‌ در كشورهای‌ اسلامی‌ است‌ (رجوع کنید به شلبی‌، ص‌ 761ـ 762). كانونهای‌ اصلی‌ این‌ منابع‌، به‌ ترتیب‌، خلیج‌فارس‌ و حاشیه‌ آن‌، افریقای‌ شمالی‌، شام‌ و آسیای جنوب‌شرقی‌ (اندونزی‌ و مالزی‌) است‌ (محمد عبدالمجید عامر، ص‌ 409؛
برای‌ اطلاع‌ بیشتر از توزیع‌ این‌ منابع‌ در جهان‌ اسلام‌ رجوع کنید به همان‌، ص‌ 429ـ433؛
سماك‌، ص‌ 533ـ 534).

اطلاعات‌ دقیق‌ توزیع‌ جمعیت‌ فعال‌ در بخشهای‌ اقتصادی‌ در كشورهای‌ اسلامی‌، بیانگر اشتغال‌ اكثریت‌ جمعیت‌ فعال‌ در بخش‌ اول‌ اقتصادی‌ (كشاورزی‌) است‌ (رجوع کنید به احمدیان‌، ص 86)، در حالی‌كه‌ نسبت‌ بخشهای‌ دوم‌ (صنعت‌) و سوم‌ (خدمات‌) در تولید ناخالص‌ ملی‌ كشورها بیشتر است‌. مثلاً، در 1383 ش‌/ 2004، جمعیت‌ شاغل‌ در بخشهای‌ اقتصادی‌ كشور امارات‌، به‌ترتیب‌، 8% در كشاورزی‌، 33% در صنعت‌ و 59% در خدمات‌ توزیع‌ شده‌ است‌؛
با وجود این‌، سهم‌ هریك‌ در تولید ناخالص‌ ملی‌ به‌ ترتیب‌ 3%، 55% و 42% است‌ كه‌ نشان‌دهنده‌ بازدهی‌ اندك‌ بخشهای‌ كشاورزی‌ و خدمات‌، و بازدهی‌ بالای‌ بخش‌ صنعت‌ است‌ (رجوع کنید به < سالنامه‌ جهانی‌ فیشر 2007 >، ص‌ 501؛
جدول‌ 11). بر اساس‌ آمار سال‌ 1351 ش‌/ 1972، در 21 كشور اسلامی‌ آسیایی‌، 46% جمعیتِ فعال‌، به‌ كشاورزی‌ اشتغال‌ داشتند در حالی‌كه‌ كل‌ زمینهای‌ قابل‌ كشت‌ حدود ده‌ میلیون‌ كیلومترمربع‌ (16% وسعت‌ كشورهای‌ مذكور) بوده‌ است‌. این‌ امر در كشورهای‌ مسلمان‌ افریقایی‌ وضع‌ بهتری‌ نداشت‌، به ‌طوری‌ كه‌ 68% جمعیت‌ فعال‌ این‌ كشورها در چهارده‌ میلیون‌ كیلومترمربع‌ (حدود 5% وسعت‌ كشورهای‌ مورد بحث‌) به‌ كشاورزی‌ می‌پرداختند (رجوع کنید به طه‌ عبدالعلیم‌ رضوان‌، ص47؛
نیز رجوع کنید به محمودطه‌ ابوالعلا، ص‌ 213). سهم‌ بخشهای‌ اقتصادی‌ در تولید ناخالص‌ ملی‌ اگرچه‌ معیار مناسبی‌ برای‌ ارزیابی‌ توسعه‌ اقتصادی‌ به‌شمار نمی‌رود، بیانگر وضع‌ عمومی‌ اقتصاد و میزان‌ بازدهی‌ بخشهای‌ اقتصادی‌ است‌. كشورهای‌ جیبوتی‌، فلسطین‌، مالدیو و لبنان‌ از جمله‌ كشورهای‌ جهان‌ اسلام‌ هستند كه‌ اكثریت‌ مطلق‌ تولید ناخالص‌ ملی‌ آنها از بخش‌ خدمات‌ حاصل‌ می‌شود، در حالی‌كه‌ در افغانستان‌، چاد، زنگبار، سیرالئون‌ و گینه‌ بیسائو سهم‌ بخش‌ كشاورزی‌ و در كشورهای‌ آذربایجان‌، الجزایر، امارات‌ متحده‌ عربی‌، عربستان‌، عمان‌، كویت‌، مالزی‌ و نیجریه‌، متأثر از صنعت‌ نفت‌، سهم‌ بخش‌ دوم‌ اقتصادی‌ بیشتر است‌ (رجوع کنید به احمدیان‌، ص‌ 86 ـ 88؛
نیز رجوع کنید به گیتاشناسی‌ نوین‌ كشورها، 1382 ش‌).

تجارت‌ خارجی‌ در جهان‌ اسلام‌ تا حد زیادی‌ تحت‌ تأثیر شرایط‌ تاریخی‌ و ساختار اقتصادی‌ كشورهای‌ جهان‌ اسلام‌ است‌ (رجوع کنید به تجارت‌ *، بخش‌ 3)، به‌طوری‌كه‌ بخش‌ عمده‌ صادرات‌ را مواد خام‌، اعم‌ از كشاورزی‌ و معدنی‌، به‌خصوص‌ مواد سوختی‌ تشكیل‌ می‌دهد. در كشورهایی‌ مانند الجزایر، ایران‌، عربستان‌، لیبی‌، عراق‌ و كویت‌ بیش‌ از 90% صادرات‌ را مواد سوختنی‌ و در گینه‌ و نیجر بیش‌ از 90% ارزش‌ صادرات‌ را صادرات‌ مواد معدنی‌، مانند بوكسیت‌، تشكیل‌ می‌دهد (احمدیان‌، ص‌100). این‌ امر، به‌رغم‌ رونق‌ نسبی‌ اقتصاد در زمان‌ بالا بودن‌ قیمت‌ مواد صادراتی‌، موجب‌ شكنندگی‌ و آسیب‌پذیری‌ اقتصاد ملل‌ اسلامی‌ است‌. در برابر صادرات‌، تولیدات‌ كارخانه‌ای‌ و محصولات‌ شیمیایی‌ بیش‌ از 50% واردات‌ كشورهای‌ اسلامی‌ است‌ . این‌ میزان‌ در كشورهای‌ فقیر اسلامی‌، مانند مالی‌، سودان‌، سومالی‌ و یمن‌، تا حدود 60% و در برخی‌ كشورهای‌ نفت‌خیز به‌ سبب‌ قدرت‌ خرید، تا حدود 70% افزایش‌ می‌یابد. مهم‌تر آنكه‌، در مجموع‌، كشورهای‌ اسلامی‌ در عین‌ حال‌ كه‌ صادر كننده‌ محصولات‌ كشاورزی ‌اند، واردكننده‌ این‌ محصولات‌ نیز هستند و حدود 20% واردات‌ جهان‌ اسلام‌ را موادغذایی‌تشكیل‌ می‌دهد (همان‌، ص‌100ـ101). بررسی‌ تراز بازرگانی‌ كشورهای‌ اسلامی‌ در دهه‌های‌ اخیر نشان‌ می‌دهد كه‌، برخلاف‌ كشورهای‌ نفت‌خیز كه‌ تراز مثبت‌ بازرگانی‌ دارند، تعدادی‌ از كشورها مانند پاكستان‌، بنگلادش‌، مصر، مراكش‌ و اردن‌ دارای‌ تراز منفی‌ بوده‌اند. بنابر داده‌های‌ آماری‌، از میزان‌ صادرات‌ و واردات‌ 22 كشور اسلامی‌ در سالهای‌ 1359 ش‌/ 1980 و 1375 ش‌/ 1997، سیزده‌ كشور اسلامی‌ در 1359 ش‌/1980 و چهارده‌ كشور در 1375 ش‌/ 1997 تراز منفی‌ داشته‌اند (رجوع کنید به همان‌، ص‌ 102ـ 104). كشورهای‌ دارای‌ تراز مثبت‌ بازرگانی‌ در جهان‌ اسلام‌ را غالباً كشورهایی‌ تشكیل‌ می‌دهند كه‌ دارای‌ ذخایر نفت‌ و گاز هستند. این‌ كشورها را به‌طور كلی‌ می‌توان‌ كشورهای‌ اسلامی‌ اعضای‌ اوپك‌، به‌ویژه‌ عربستان‌ سعودی‌، ایران‌، امارات‌ و قطر، دانست‌ (رجوع کنید به آذین‌فر، ص‌ 114ـ115؛
برای‌ اطلاع‌ از میزان‌ ذخایر نفت‌ و گاز در جهان‌ اسلام‌ و نیز میزان‌ تولید و صادرات‌ رجوع کنید به همان‌، ص‌ 116ـ123؛
نیز رجوع کنید به < اطلس‌ جامع‌ جهان‌ تایمز >، ص‌ 45ـ 47؛
نفت‌ *؛
گاز*).

كشورهای‌ اسلامی‌ با هر ساختار اقتصادی‌، از لحاظ‌ درآمد سرانه‌، كه‌ یكی‌ از شاخصهای‌ مهم‌ توسعه‌ انسانی‌ به‌ شمار می‌آید، به‌ گروههای‌ مختلفی‌ قابل‌ تقسیم‌بندی‌ هستند. این‌ طبقه‌بندی‌ در عین‌ حال‌ كه‌ بیانگر توانایی‌ اقتصادی‌ كشورهاست‌، لزوماً بازتاب‌ توسعه‌ اقتصادی‌ به‌ شمار نمی‌آید. در سازمانهای‌ اقتصادی‌ جهانی‌، توانایی‌ اقتصادی‌ كشورها بر حسب‌ درآمد سرانه‌ تا 1025 دلار، اساس‌ پرداختن‌ یا نپرداختن‌ وام‌ به‌ یك‌ كشور است‌. در طبقه‌بندی‌ عمومی‌ كشورهای‌ اسلامی‌ بر اساس‌ درآمد سرانه‌ در سال‌ 1385 ش‌/ 2006، چهار گروه‌ قرار دارند: كشورهای‌ با درآمد سرانه‌ پایین‌ معادل‌ 875 دلار یا كمتر، شامل‌ 22 كشور؛
گروه‌ درآمدی‌ متوسط‌ پایین‌ معادل‌ 876 تا 465 ، 3 دلار، شامل‌ 15 كشور؛
گروه‌ درآمدی‌ متوسط‌ بالا معادل‌ 466 ، 3 تا 725 ، 10 دلار، شامل‌ پنج‌ كشور؛
و گروه‌ درآمد بالا معادل‌ بیشتر از 726 ، 10 دلار، شامل‌ شش‌ كشور (رجوع کنید به بانك‌ جهانی، 2007).

امنیت‌ غذایی‌ و تغذیه‌ یكی‌ از جنبه‌های‌ مؤثر تعیین‌ شاخص‌ توسعه‌ اقتصادی‌ كشورهاست‌. مقایسه‌ امنیت‌ غذایی‌ و توسعه‌ انسانی‌ كشورهای‌ اسلامی‌ بیانگر رابطه‌ مثبت‌ و معنادار میان‌ این‌ دو، به‌ویژه‌ در سطوح‌ كشورهای‌ متوسط‌ و فقیر، است‌. بنابر آمار 1375ش‌/1997، عموم‌ كشورهای‌اسلامی‌، به‌ جز مالزی‌، به‌ میزان‌ كم‌ یا زیاد از كمكهای‌ غذایی‌ دولتها با همكاری‌ سازمانهای‌ غیردولتی‌ یا كمكهای‌ خارجی‌ برای‌ بهبود تغذیه‌ بهره‌ برده‌اند. دراین‌ میان‌، ایران‌ از جمله‌ كشورهایی‌ است‌ كه‌ كمترین‌ كمكها و بنگلادش‌ از جمله‌ كشورهایی‌ است‌ كه‌ بیشترین‌ كمكها را دریافت‌ كرده‌ است‌ (بختیاری‌ و حقی‌، ص‌ 21ـ27).

در شاخصهای‌ توسعه‌ انسانی‌، علاوه‌ بر شاخصهای‌ تراكم‌ جمعیت‌، نسبت‌ شهرنشینی‌ و گروههای‌ سنی‌ جمعیت‌، بهداشت‌ عمومی‌، نسبت‌ پزشك‌ و سطح‌ سواد را می‌توان‌ در نظر گرفت‌. برآورد مجموع‌ شاخصهای‌ توسعه‌ انسانی‌، رتبه‌ هر یك‌ از كشورها را در سطح‌ جهانی‌ نشان‌ می‌دهد. در مجموع‌، در میان‌ كشورهای‌ اسلامی‌ رتبه‌های‌ جهانی‌ كمتر از پنجاه‌ غالباً مختص‌ كشورهای‌ نفت‌خیز حاشیه‌ خلیج‌فارس‌ است‌ كه‌ از درآمد سرانه‌ بالایی‌ برخوردارند و رتبه‌های‌ بالای‌ صد، خاص‌ كشورهای‌ پرجمعیت‌ یا كشورهای‌ بدون‌ ذخایر زیرزمینی‌ درخور توجه‌ است‌. بررسی‌ دقیق‌تر این‌ رتبه‌ها با هر یك‌ از شاخصها، مانند سواد یا بهداشت‌، نشان‌دهنده‌ رابطه‌ مستقیم‌ و معنادار در كشورهای‌ اسلامی‌ است‌ (برای‌ اطلاع‌ كامل‌ از شاخصهای‌ توسعه‌ انسانی‌ كشورهای‌ اسلامی‌ در 1383 ش‌/2004 رجوع کنید به جدول‌ 11؛
نیز رجوع کنید به گلی ‌زواره‌، ص‌ 71ـ73؛
گنجی‌، 1365ش‌، ص‌ 48ـ54؛
احمدیان‌، ص‌ 54 ـ57).

به‌ طور كلی‌، اقتصاد كشورهای‌ اسلامی‌ با شاخصهای‌ توسعه‌ انسانی‌، همانند آنچه‌ در كشورهای‌ توسعه‌ یافته‌ دیده‌ می‌شود، رابطه‌ تنگاتنگی‌ دارند؛
از این‌رو، می‌توان‌ گفت‌ كه‌ برخی‌ از دلایل‌ پایین‌ بودن‌ شاخصهای‌ توسعه‌ انسانی‌ كشورهای‌ اسلامی‌ ریشه‌ در مسائل‌ و مشكلات‌ اقتصادی‌ دارد كه‌ اهم‌ آنها، كه‌ جزو موانع‌ توسعه‌ اقتصادی‌ جهان‌ اسلام‌ نیز به‌ شمار می‌روند، عبارت‌اند از: وابستگی‌ اقتصاد كشورهای‌ اسلامی‌ به‌ بخش‌ كشاورزی‌ و سنّتی‌ بودن‌ شیوه‌های‌ تولید؛
اختلاف‌ كشورهای‌ اسلامی‌ در زمینه‌ تجارت‌ و همكاریهای‌ اقتصادی‌ تا حدی‌ كه‌ برخی‌ از محققان‌ اظهار می‌كنند تجارت‌ میان‌ كشورهای‌ جهان‌ اسلام‌ به‌ سیاست‌ وابسته‌ است‌ تا اقتصاد؛
افزایش‌ شدید جمعیت‌ شهری‌ و هزینه‌های‌ سنگین‌ ایجاد زیر بناهای‌ اساسی‌ برای‌ شهرنشینان‌؛
وابستگی‌ بیش‌ از حد كشورهای‌ اسلامی‌ به‌ یك‌ یا چند محصول‌ معین‌ كه‌ در برابر نوسانات‌ و بحرانهای‌ بین‌الملل‌ آسیب‌پذیر است‌؛
كمبود سرمایه‌ داخلی‌ و سرمایه‌گذاری‌ خارجی‌؛
و پایین‌ بودن‌ سواد و تخصص‌ در نیروی‌ كار (احمدیان‌، ص‌ 105ـ109).


منابع‌:
(1) حسن‌ آذین‌فر، «نگاهی‌ كوتاه‌ به‌ ذخایر نفتی‌ و گاز جهان‌ و میزان‌ تولید و مصرف‌ آن‌ها در سال‌های‌ 2000 تا 2002»، ره‌آورد، ش‌ 72 (1384 ش‌)؛
(2) ابن‌حوقل‌؛
(3) محمدعلی‌ احمدیان‌، ویژگیهای‌ جغرافیایی‌ كشورهای‌ اسلامی، مشهد 1382 ش‌؛
(4) «استراتژی‌ آمریكا در جهان‌ اسلام‌ بعد از 11 سپتامبر»، گزارش‌ راهبردی‌، سال‌ 1، ش‌ 12 (مهر 1385)؛
(5) اكارت‌ الرس‌، ایران‌: مبانی‌ یك‌ كشورشناسی‌ جغرافیایی‌، ج‌ 1، ترجمه‌ محمدتقی‌ رهنمایی‌، تهران‌ 1365 ش‌؛
(6) صادق‌ بختیاری‌ و زهرا حقی‌، «بررسی‌ امنیت‌ غذایی‌ و توسعه‌ انسانی‌ در كشورهای‌ اسلامی‌»، اقتصاد كشاورزی‌ و توسعه، ش‌ 43 و 44(پاییز و زمستان‌ 1382)؛
(7) کیت‌ بوچر، آب‌ و هوای‌ كره‌ زمین‌: منطقه‌ برون‌ حارّه‌ ، ج‌ 2، ترجمه‌ بهلول‌ علیجانی‌، تهران‌ 1373 ش‌؛
(8) پیتر بومونت‌، جرالد بلیك‌، و مالكوم‌ واگ‌ استاف‌، خاورمیانه، ترجمه‌ محسن‌ مدیرشانه‌چی‌، محمود رمضان‌زاده‌، و علی‌ آخشینی‌، مشهد 1369 ش‌؛
(9) جعفر جوان‌، «كشورهای‌ اسلامی‌ وخصوصیات‌ كلی‌ جمعیت‌ آنها»، مجله‌ دانشكده‌ ادبیات‌ و علوم‌ انسانی‌ دانشگاه‌ فردوسی‌ مشهد، سال‌ 26، ش‌ 1 (بهار 1372)؛
(10) سهیلا جوانمرد و مهدی‌ آسیایی‌، فرهنگ‌ اصطلاحات‌ هواشناسی‌ و اقلیم‌شناسی‌، مشهد 1383 ش‌؛
(11) ابوالقاسم‌بن‌ احمد جیهانی‌، اشكال‌ العالم‌، ترجمه‌ علی‌بن‌ عبدالسلام‌ كاتب‌، چاپ‌ فیروز منصوری‌، تهران‌ 1368 ش‌؛
(12) حدودالعالم‌ ؛
(13) دانشنامه‌ ایران‌ و اسلام، زیرنظر احسان‌ یارشاطر، تهران‌ 1354ـ1370 ش‌؛
(14) آلاسدیر درایسدل‌ و جرالد هنری‌ بلیك‌، جغرافیای‌ سیاسی‌ خاورمیانه‌ و شمال‌ آفریقا ، ترجمه‌ درّه‌ میرحیدر، تهران‌ 1369 ش‌؛
(15) پرویز دلیرپور، «شیعه‌ در عربستان‌ سعودی‌»، فصلنامه‌ مطالعات‌ خاورمیانه‌ ، سال‌ 12 و 13، ش‌ 4 و 1 (زمستان‌ 1384 و بهار 1385)؛
(16) محمد خمیس‌ زوكه‌، جغرافیه‌ العالم‌ الاسلامی‌، اسكندریه‌ 2007؛
(17) همو،«الزراعه‌ فی‌ افریقیا الاسلامیه‌»، در بحوث‌ المؤتمر الجغرافی‌ الاسلامی‌ الاول، ج‌ 2، ریاض‌: جامعه الامام‌ محمد بن‌ سعود الاسلامیه‌، 1404/1984؛
(18) محمد ازهر سعید سماك‌، «قیاس‌ الاهمیه‌ النسبیه‌ لمصادر الطاقه‌ الحدیثه‌ فی‌ العالم‌ الاسلامی‌ و آفاقها المستقبلیه‌»، در همان‌؛
(19) حسین‌ شكوئی‌، جغرافیای‌ كاربردی‌ و مكتبهای‌ جغرافیایی، مشهد 1364 ش‌؛
(20) اسماعیل‌ عبدالرحیم‌ شلبی‌، «مقوِّمات‌ التكامل‌ الاقتصادی‌ بین‌ دول‌ العالم‌ الاسلامی‌»، در الموسوعه‌ الجغرافیه‌ للعالم‌ الاسلامی، ج‌ 15، ریاض‌: جامعه‌ الامام‌ محمدبن‌ سعود الاسلامیه‌، 1419/ 1999؛
(21) طه‌ عبدالعلیم‌ رضوان‌، «تنمیه‌ الریف‌ فی‌ العالم‌ الاسلامی‌»، در بحوث‌ المؤتمر الجغرافی‌ الاسلامی‌ الاول ، همان‌؛
(22) عادل‌ عبدالسلام‌ عبدالسلام‌، «الملامح‌ العامه‌ للجغرافیا الطبیعیه‌ للعالم‌ الاسلامی‌»، در الموسوعه‌ الجغرافیه‌ للعالم‌ الاسلامی‌ ، همان‌؛
(23) نعمان‌ دهش‌ عقیلی‌، «التكامل‌ الغذائی‌ فی‌ العالم‌ الاسلامی‌»، در بحوث‌ المؤتمر الجغرافی‌ الاسلامی‌ الاول‌ ، همان‌؛
(24) بهلول‌ علیجانی‌ و محمدرضا كاویانی‌، مبانی‌ آب‌ و هواشناسی‌ ، تهران‌ 1371 ش‌؛
(25) پریدخت‌ فشاركی‌، مبانی‌ اقلیم‌شناسی‌ ، تهران‌ 1374 ش‌؛
(26) محمد قزوینی‌، بیست‌ مقاله‌ قزوینی‌ ، چاپ‌ ابراهیم‌ پورداود و عباس‌ اقبال‌: «مقدمه‌ قدیم‌ شاهنامه‌ »، تهران‌ 1363 ش‌؛
(27) ابراهیم‌ قِعَید، «الاقلیات‌ المسلمه‌ فی‌ امریكا الشمالیه‌ و امریكا الجنوبیه‌»، در الموسوعه‌ الجغرافیه‌ للعالم‌ الاسلامی‌ ، ج‌ 14، قسم‌ 2، ریاض‌: جامعه‌ الامام‌ محمدبن‌ سعود الاسلامیه‌، 1420/ 1999؛
(28) مسعود كوهستانی‌نژاد، چالش‌ مذهب‌ و مدرنیسم‌ در ایران‌ نیمه‌ اول‌ قرن‌ بیستم‌ ، تهران‌ 1381ـ 1385 ش‌؛
(29) عبدالحی‌بن‌ ضحاك‌ گردیزی‌، تاریخ‌ گردیزی‌، چاپ‌ عبدالحی‌ حبیبی‌، تهران‌ 1363 ش‌؛
(30) غلامرضا گلی‌ زواره‌، سرزمین‌ اسلام‌: شناخت‌ كشورهای‌ اسلامی‌ و نواحی‌ مسلمان‌نشین‌ جهان‌ ، قم‌ 1377 ش‌؛
(31) محمدحسن‌ گنجی‌، «برداشتی‌ جغرافیائی‌ از جمعیت‌ مسلمان‌ جهان‌ و پاره‌ای‌ مشخصات‌ دمگرافیك‌ آن‌»، در مجموعه‌ مقالات سمینار جغرافی‌ ، ش‌ 1، به‌ كوشش‌ محمدحسین‌ پاپلی‌ یزدی‌، [مشهد(: بنیاد پژوهشهای‌ اسلامی‌ آستان‌ قدس‌ رضوی‌، 1365 ش‌؛
(32) همو، 32 مقاله‌ جغرافیائی‌، مقاله‌ 14: «تقسیمات‌ اقلیمی‌ ایران‌»، تهران‌ 1353 ش‌؛
(33) گیتاشناسی‌ نوین‌ كشورها ، گردآوری‌ و ترجمه‌ عباس‌ جعفری‌، تهران‌: گیتاشناسی‌، 1382 ش‌؛
(34) ولادیمیر پاولوویچ‌ ماكساكوفسكی‌، جغرافیای‌ اقتصادی‌ جهان‌ ، ترجمه‌ صادق‌ پویازند و رضا رضایی‌، )تهران( 1363 ش‌؛
(35) آدام‌ متز، تمدن‌ اسلامی‌ در قرن‌ چهارم‌ هجری‌، یا، رنسانس‌ اسلامی‌ ، ترجمه‌ علیرضا ذكاوتی‌ قراگزلو، تهران‌ 1362 ش‌؛
(36) علی‌ محمدپور، «ژئوپلیتیك‌ شیعه‌ در خاورمیانه‌ پس‌ از حمله‌ آمریكا به‌ عراق‌»، در مجموعه‌ مقالات‌ دومین‌ كنگره‌ انجمن‌ ژئوپلیتیك‌ ایران‌: جایگاه‌ ایران‌ در نظام‌ ژئوپلیتیك‌ قرن‌ 21، دیماه‌ 1384، )تهران‌(: انجمن‌ ژئوپلیتیك‌ ایران‌، 1385 ش‌؛
(37) محمد عبدالمجید عامر، «الثروات‌ المعدنیه‌ فی‌ العالم‌ الاسلامی‌»، در بحوث‌ المؤتمر الجغرافی‌ الاسلامی‌ الاول، همان‌؛
(38) محمود طه‌ ابوالعلا، «التكامل‌ الاقتصادی‌ فی‌ مجال‌ انتاج‌ الغذاء فی‌ العالم‌ الاسلامی‌»، در همان‌؛
(39) مسعودی‌، مروج‌ (بیروت‌)؛
(40) سیدخالد مطری‌، «سكان‌ العالم‌ الاسلامی‌»، در الموسوعه‌ الجغرافیه‌ للعالم‌ الاسلامی‌ ، ج‌ 15، همان‌؛
(41) مقدسی‌؛
(42) عباس‌ ملكی‌ و مینا زندیه‌، «امنیت‌ ملی‌ و امنیت‌ دستجمعی‌»، در مجموعه‌ مقالات‌ سمینار بررسی‌ مسائل‌ خلیج‌فارس‌، تهران‌ ـ اردیبهشت‌ ماه‌ 1367، )تدوین‌] مركز مطالعات‌ خلیج‌فارس‌، تهران‌: وزارت‌ امورخارجه‌، 1369 ش‌؛
(43) درّه‌ میرحیدر، مبانی‌ جغرافیای‌ سیاسی‌ ، تهران‌ 1373 ش‌؛
(44) حسین‌ نصر، قلب‌ اسلام‌: ارزش‌های‌ جاودان‌ برای‌ بشریت‌ ، ترجمه‌ مصطفی‌ شهر آیینی‌، تهران‌ 1383 ش‌؛
(45) هوا و اقلیم‌شناسی‌ ، تهیه‌ و تدوین‌ امین‌ علیزاده‌ و دیگران‌، مشهد: دانشگاه‌ فردوسی‌ مشهد، 1385 ش‌؛


(46) Harm Jan De Blij, Human geography: culture, society, and space , New York 1999;
(47) Deutsche Stiftung Weltbevolkerung 2005 , Hannover 2005;
(48) Eckart Ehlers, "The city of the Islamic Middle East", in Colloquium geographicum , vol. 22, Bonn 1992, EI 1 ;
(49) Der Fischer Weltalmanach 2007 , Frankfurt am Main: Fischer Taschenbuch Verlag, 2006;
(50) Geographica: the complete illustrated atlas of the world , Germany: Konemann, 2004;
(51) Grosser Weltatlas , Munich: JRO Verlag, 1958;
(52) Peter Heine, "Das Verbreitungsgebiet der islamischen Religion: Zahlen Und Informationen zur Situation in der Gegenwart", in Der Islam in der Gegenwart , ed Werner Ende and udo Steinbach, Munich: Beck, 1996;
(53) An Historical atlas of Islam , ed. William C. Brice, Leiden: Brill, 1981;
(54) Malise Ruthven and Azim Nanji, Historical atlas of the Islamic world , Oxford 2004;
(55) Heinrich Schiffers, "Allgemeines", in Die Sahara und ihre Randgebiete , ed. Heinrich Schiffers, vol. 1, Munich: Weltforum Verlag, 1971;
(56) Spiegel , no. 1 (1998);
(57) Manfred Straser, Klimadiagramm-Atlas der Erde, vol. 2, Dortmund 1999;
(58) The Times comprehensive atlas of the world , London: Times Books, 2005;
(59) Westermann Lexikon der Geographie , ed. Wolf Tietze, vol. 4, Braunschweig: Georg Westermann Verlag, 1970;
(60) The World Bank. [Online( . Available: http://www.worldbank.org.)9 Jun. 2007].

/ مصطفی‌ مؤمنی‌ /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5262
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست