در زبان گجراتی جونه بهمعنای كهنه و گده بهمعنای قلعه و جوناگره بهمعنای قلعه كهنه است. قلعه جوناگره، اوپَركوت، بر دامنه غربی كوه كرنار كوهیچه واقع بود و سه دروازه شرقی، غربی و شمالی داشت (علیمحمدخان بهادر، ص 188).
بخش جوناگره، به مركزیت شهر جوناگره، در جنوبغربی ایالت گجرات *قرار دارد. رود بهادر(بادر) بزرگترین رود بخش است كه با شعباتش زمینهای بخش را آبیاری میكند. همچنین رودهای ساراسواتی (رود مقدّس هند) و پربهاس پاتن نیز در این بخش جاری است (< فرهنگ جغرافیایی سلطنتی هند>، ج 14، ص 236؛ < اطلس جهان تایمز>، نقشه 29).
از شهرهای مهم آن جتپور، دوراجی، ویراوَل، پاتَن و پوربندر است. پوربندر، به سبب تولید ابریشم مصنوعی مرغوب و تولید چوب، سیمان، سنگ مرمر و نساجی كتان،و نیز به سبب آنكه زادگاه مهاتما گاندی و بندری قدیمی برای رفتوآمد به مشرق افریقا بوده، بسیار مهم و مشهور است ( < فرهنگ جغرافیایی سلطنتی هند >، همانجا؛ جانسون، ذیل "Junagadh"، "Porbandar" ).
شهر جوناگره، واقع در حدود یكصد كیلومتری جنوبغربی شهر راجكوت و در حدود 130 كیلومتری مشرق پوربندر، از تماشاییترین شهرهای هند است ( < فرهنگ جغرافیایی سلطنتی هند >، ج 14، ص 238) كه در دامنه كوه مقدّس گِرنار و تپه مارداتار قرار دارد. شاخهای از رود بهادر از جنوب شهر میگذرد. این شهر دارای آب و هوای گرم و مرطوب استوایی است (همان، ج 14، ص 237؛ < اطلس ایالتهای هند >، ص 14؛ جانسون، ذیل "Junagadh" ).
در اوایل قرن بیستم بیش از نصف جمعیت، هندو و بقیه مسلمان و تعداد كمی نیز پیرو آیین جین بودند ( < فرهنگ جغرافیایی سلطنتی هند >، ج 14، ص 238). راهآهن سومنات ـ جامنگر از میان شهر میگذرد.
از مهمترین آثار تاریخی آنجاست: قلعه اوپَركوت یا دژ قدیمی در شمالشرقی شهر؛ معبد مخروبه سومنات، كه مورد احترام هندوهاست، و فرمان حك شده آشوكا بر صخره آشوكا، متعلق به سده سوم پیش از میلاد. این شهر به سبب داشتن مساجد و معابد تاریخی مورد توجه مسلمانان، اقوام بودایی، هندو و جین است. مقبره مهابت و موزه دوربارهل نیز از آثار تاریخی آنجاست (همان، ج 14، ص 237ـ 238؛ جانسون، همانجا؛ < نقشههای هند >، 2006).
قبل از اسلام، جوناگره بخشی از قلمرو سلسله موریا، باكتریان و یونانیان بود و مركز حكومت آنها، جوناگره بود؛ با كشف سكههای یونانی آپولودوتوس در بهادرداو این موضوع ثابت شده است ( د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه).
پس از اسلام، نخستینبار در اوایل قرن پنجم به جوناگره اشاره و گفته شده كه ولایت جوناگره، جزو پَرگناتِ سورتِ جدید در صوبه گجرات است (فرشته، ج 2، ص 114). در 416 سلطانمحمود غزنوی با حمله به هند دژ مستحكم جوناگره را گرفت و در پایین آن قلعهای از سنگ ساخت. او پس از فتح سومنات *، یكی از هندوان قوم دابِشلیم را حاكم ولایت جوناگره كرد و قرار شد كه او هر سال به خزانه محمود در غزنین باج و خراج بپردازد (میرخواند، ج4، ص 118ـ120؛ علاّ می، 1892ـ 1893، ج 2، ص 114ـ117؛ فرشته، ج 1، ص 32ـ34؛ نیز رجوع کنید به خافیخان نظامالملكی، ج 3، ص 6). ظاهراً در اواسط قرن هشتم به جوناگره، كرنال میگفتند (رجوع کنید به بكری، ص280). در 752، سلطان محمدبن تغلق جوناگره را تسخیر كرد (فرشته، ج 1، ص 143؛ قس بكری، ص 48:751).
جوناگره تا 863، ایالتی راجپوتنشین و تحت حاكمیت راجپوتهای قبیله چوداسما بود. در این سال، حاكم گجرات، سلطان محمود بیگرا، جوناگره را ضمیمه قلمرو خویش ساخت. محمود بیگرا در 871 و 872 و 875 شورشهای راجپوتهای جوناگره را سركوب و قلعه را محاصره كرد. با طولانی شدن محاصره، مردم قلعه از او امان خواستند. سرانجام، بعد از 1900 سال، قلعه جوناگره از تصرف هندوها بیرون آمد. تمام ساكنان به كوه كرنال پناه بردند و مسلمانان قلعه را تصرف كردند. جوناگره مدتی مصطفیآباد نامیده شد و مساجد و اماكنی در آن بنا گردید، اما این نام چندان نپایید (تتوی و همكاران، ص 207؛ علیمحمدخان بهادر، ج 1، ص60ـ62؛ < فرهنگ جغرافیایی سلطنتی هند >، ج 14، ص 239). به نوشته خافیخان (ج 1، ص 195)،در دوره حكومت اكبر شاه (حك: 963ـ1014) جوناگره وابسته به دهلی و تحت حكومت مغول در گجرات و ملكی در كنار رودشور بود. در آغاز قرن یازدهم جوناگره تحت حاكمیت سلاطین گجرات بود (بداؤنی، ج 2، ص 271)، سپس جزو قلمرو بابریان*شد (رجوع کنید به علاّ می، 1877ـ1886، ج 3، ص620). با شروع حكومت اورنگزیب (حك: 1068ـ 1118)، به دستور او قطبالدین خویشگی همراه با برادر بزرگ خود، شمسالدین، فوجدار*جوناگره شد. با درگیری دو برادر، شمسالدین به دستور اورنگزیب به دكن رفت و قطبالدین فوجدار جوناگره و صوبهدار گجرات گردید (خافیخان نظامالملكی، ج 2، ص 129؛ صمصامالدوله شاهنوازخان، ج 3، ص 102ـ103؛ بختاورخان، ج 1، ص 66، پانویس 5، ص 235، 283). پس از آن، دلیرخان به فوجداری جوناگره منصوب شد (علیمحمدخان بهادر، ج 1، ص 292). در 1083، قلعه جوناگره فروریخت و دوباره آن را تعمیر كردند (همان، ج 1، ص 308). در 1114 مغولان بهتدریج قدرت خود را در گجرات از دست دادند و شیرخان بابی، پسر صلابتخان (از فرماندهان مغول)، خود را وارث قانونی و حاكم جوناگره اعلام كرد ( < فرهنگ جغرافیایی سلطنتی هند >، ج 14، ص 236ـ237).
دولت بریتانیا برای اولین بار در 1222/1807 با حاكم جوناگره رابطه برقرار كرد و آنجا را تحت تسلط خود در آورد و به حاكم جوناگره لقب نواب داد (همان، ج 14، ص 237).
جوناگره ضرابخانهای برای ضرب سكه داشت (همان، ج 14، ص 237ـ 238). محمد رسولخان (حك: 1271ـ1290/ 1892ـ 1911) از فرمانروایان نوگرای جوناگره بود كه در دوره او دانشكده، كتابخانه، موزه، پرورشگاه، بیمارستان پیشرفته و كارخانهای برای آبرسانی در شهر تأسیس شد.او برای نگهداری كتیبههای تاریخی فرمانهای آشوكن و مرمت معبد سومنات نیز اقداماتی كرد. پس از مرگ وی، محمد مهابتخان، فرزند خردسالش، اداره ایالت جوناگره را به عهده گرفت. در 1326 ش/1947، هنگام استقلال هند، این ایالت اعلام كرد كه به پاكستان ملحق خواهد شد، اما با مخالفت دولت هند، نیروهای هند آن ایالت را به زور تصرف كردند و نواب جوناگره همراه با خانوادهاش به پاكستان پناهنده شد. مناقشه الحاق و اشغال جوناگره تا 1349 ش/1970 در دستور كار شورای امنیت سازمان ملل قرار داشت ( د. اسلام ، همانجا).
(14) EI 2, s.v. "Dj unagarh" (by A. S. Bazmee Ansari); (15) The Imperial gazetteer of India , vol. 14, Oxford: Clarendon Press, 1908, repr. New Delhi: Today & Tomorrow's Printers & Publishers, [n.d.(; (16) B.L.C. Johnson, Geographical dictionary of India , New Delhi 2002; Maps of India . )Online(. Available: http://www. mapsofindia. com/maps/gujarat/ junagadh. htm )22 Nov. 2006]; Vincent A. Smith, The Oxford history of India , ed. Percival Spear, Oxford 1958; States atlas of India , ed. S. Muthiah and P. Poovendran, Delhi: Indian Book Depot, Map House, 1990; The Times atlas of the world , London: Times Books, 1985.