responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5187

 

جور/ گور ، شهری‌ قدیمی‌ در كوره (ولایت‌ یا استان‌) اردشیرخُرَّه‌ در فارس‌ در سه‌ كیلومتری‌ شمال‌غربی‌ شهر كنونی‌ فیروزآباد و 120 كیلومتری‌ جنوب‌ شیراز، كه‌ ویرانه‌هایی‌ از آن‌ باقی‌ است‌.

به‌ نوشته ابن‌بلخی‌ (ص‌ 137)، جور در روزگار كیانیان‌ شهری‌ بزرگ‌ بوده‌ و حصاری‌ عظیم‌ داشته‌ است‌ كه‌ ذوالقرنین‌ [ اسكندر(، در حمله‌ به‌ پارس‌، چون‌ نتوانست‌ آن‌ را بگشاید، آب‌ رود بُرازه‌ را بر آن‌ بست‌ و چون‌ گور در گودی‌ قرار داشت‌ و اطراف‌ آن‌ را كوهها احاطه‌ كرده‌ بودند، شهر در آب‌ غرق‌ و دریاچه‌ای‌ در آن‌ تشكیل‌ شد. بعضی‌ از منابع‌ جغرافیایی‌ و تاریخی‌ جور را یكی‌ از رستاقهای‌ كوره اردشیرخُرّه‌ یا اولین‌ شهر ساخته‌ شده‌ در این‌ كوره‌ و مركز آن‌ ذكر كرده‌اند (رجوع کنید به ابن‌فقیه‌، ص‌ 201؛
ابن‌رسته‌، ص‌ 97، 106؛
ابن‌حوقل‌، ص‌ 264، 267؛
ابن‌خرداذبه‌، ص‌ 44؛
اصطخری‌، ص‌ 121؛
ابن‌بلخی‌، ص‌60، 132؛
یاقوت‌ حموی‌، ذیل‌ «اردشیرخُرَّه‌»)، ولی‌ برخی‌ دیگر، از جمله‌ دینَوَری‌ (متوفی‌ 282؛
ص‌ 45) و طبری‌ (متوفی‌ 310؛
ج‌ 2، ص‌ 41)، اردشیرخرّه‌ را یكی‌ از شهرهایی‌ برشمرده‌اند كه‌ اردشیر (حك: 226ـ241 میلادی‌) ساخته‌ است‌ و آن‌ را با جور یكی‌ دانسته‌اند. كریستن‌ سن‌ (ص‌ 94) و پورداود (اوستا، ج‌ 2، ص‌ 311، توضیحات‌) نیز جور (گور) را اسم‌ اردشیرخُرَّه‌ می‌دانند. در فقره 44 رساله شهرستانهای‌ ایران‌ (مقدمه تفضلی‌، ص‌ 332، 336) ــ كه‌ احتمالاً در اواخر دوره ساسانی‌ تدوین‌ اولیه‌ و در قرن‌ سوم‌/ نهم‌ تدوین‌ نهایی‌ شده‌ ــ آمده‌ است‌:«شهرستان‌ گور )یا] اردشیر خُرّه‌ را اردشیر بابكان‌ ساخت‌». فردوسی‌ نیز از چگونگی‌ ساخته‌ شدن‌ شهر گور، نام‌گذاری‌ آن‌، كاخها و باغها و چشمه‌های‌ آن‌ و از ساخته‌ شدن‌ آتشكده‌ای‌ در آن‌ سخن‌ گفته‌ است‌ (رجوع کنید به ج‌ 7، ص‌ 136، بیت‌ 438ـ 448). به‌ استناد همین‌ مدارك‌ و نیز شاهنامه (ج‌ 7، ص‌ 191، بیت‌ 641ـ642)، جور یا اردشیرخرّه‌ به‌ فرمان‌ اردشیر بنیان‌ گذاشته‌ شده‌ است‌. اردشیر، كه‌ برای‌ دفاع‌ در برابر اردوان‌ و مقابله‌ با پارتها به‌ شهری‌ مستحكم‌ نیاز داشت‌، در نیمه اول‌ سده سوم‌ میلادی‌ در كوره اردشیر خرّه‌،در خروجی‌ گردنه‌ و در محل‌ آبگیر یا دریاچه‌، دستور سوراخ‌ كردن‌ كوه‌ و زه‌كشی‌ آب‌ دریاچه‌ را داد و شهر جور را بنا كرد (ابن‌فقیه‌، ص‌ 198؛
ابن‌قتیبه‌، ص‌ 654؛
اصطخری‌، ص‌ 124؛
ابن‌حوقل‌، ص‌ 278؛
ابن‌بلخی‌، ص‌ 137). ابن‌بلخی‌ (همانجا) توضیح‌ مفصّلی‌ در باره چگونگی‌ ساخت‌ آن‌ داده‌ است‌. اردشیر طرح‌ این‌ شهر را ــ كه‌ طبق‌ سنّت‌ شهرسازی پارتی‌، مدور است‌ ــ از طرح‌ دایره‌وار دارابگرد/ دارابجرد، اقتباس‌ كرد و مركز فرمانروایی‌ شاهان‌ ایران‌ را از اصطخر به‌ جور منتقل‌ و آنجا را مقر خود نمود (ابن‌حوقل‌، ص‌ 277؛
اصطخری‌، ص‌ 123؛
اشمیت‌، ص‌ 40؛
گیرشمن‌، 1962، همانجا؛
همو، 1951، ص‌ 244). او فتوحات‌ بعدی‌ خود را از جور آغاز كرد و با غنایم‌ بسیار به‌ این‌ شهر بازگشت‌. اردشیر پس‌ از كشتن‌ اردوان‌، شاهنشاه‌ شد و پس‌ از فتوحات‌ بسیار، از مرو به‌ پارس‌ بازگشت‌ و در شهر جور اقامت‌ گزید و چهارده‌سال‌ و ده‌ ماه‌ در آنجا پادشاهی‌ كرد (طبری‌، ج‌ 2، ص‌ 38، 42).

پس‌ از اردشیر، اهمیت‌ جور تحت‌الشعاع‌ اقامتگاههای‌ جانشینان‌ او قرار گرفت‌ (مانند بیشاپور، ایوان‌ كرخه‌ و مخصوصاً تیسفون‌؛
هوف‌، ص‌ 95). فردوسی‌ در شاهنامه‌ نام‌ جور را در زمان‌ پادشاهی‌ اردشیر (ج‌ 7، ص‌ 136، بیت‌ 440، 444، 448، ص‌ 138، بیت‌ 475، ص‌ 149، بیت‌ 685، ص‌ 150، بیت‌ 768، 772، ص‌ 136، بیت‌ 641)، پادشاهی‌ قباد (ج‌ 8، ص‌ 47، بیت‌ 302) و پادشاهی‌ خسروپرویز (ج‌ 9، ص‌ 70، بیت‌ 1024، ص‌ 71، بیت‌ 1038، ص‌ 242، بیت‌ 3887) به‌ صورت‌ گور، اردشیر خوره‌ و خوره‌ اردشیر آورده‌ است‌.

در 430 میلادی‌، مسیحیت‌ از جنوب‌ به‌ شهرهای‌ اردشیرخرّه‌ و دارابگرد نفوذ كرده‌ بود و قبل‌ از 544 میلادی‌ اردشیرخرّه‌ یكی‌ از شهرهای‌ اسقف‌نشین‌ محسوب‌ می‌شد(ماركوارت، ص‌ 27).

فتح‌ جور به‌ دست‌ مسلمانان‌. به‌ نوشته طبری‌ (ج‌ 4، ص‌ 94)، در سال‌ 17 عمر، خلیفه دوم‌، برای‌ پیشروی‌ لشكریان‌ اسلام‌ در فارس‌، پرچم‌ سالاری‌ اردشیرخرّه‌ و شاپور را به‌ سُلَمی‌، از سرداران‌ مسلمانان‌، داد. ابن‌قتیبه‌ به‌ فتح‌ جور در زمان‌ عثمان‌ (حك:23ـ 35) اشاره‌ كرده‌ است‌ (ص‌ 194). در نبرد طولانی‌ سالهای‌ 25 و 28ـ29، عبداللّه‌بن‌ عامر، حاكم‌ بصره‌، برای‌ سركوبی‌ شورش‌ مردم‌ فارس‌ به‌ آنجا لشكر كشید و اصطخر را گرفت‌ (بلاذری‌، ص‌ 548؛
قدامه بن‌ جعفر، ص‌ 389؛
تاریخ‌ سیستان، ص‌ 78ـ80؛
نیز رجوع کنید به زرین‌كوب‌، ص‌ 23). در حمله او به‌ شهر جور، مردم‌ این‌ شهر سرسختانه‌ مقاومت‌ می‌كردند، به‌ طوری‌ كه‌ نفوذ به‌ شهر ممكن‌ نمی‌شد تا اینكه‌ سگی‌ از مدخلی‌ مخفی‌ وارد شهر شد و مسلمانان‌ آنجا را شكافتند و از آن‌ راه‌ وارد شهر شدند (بلاذری‌، همانجا؛
قزوینی‌، ص‌ 121ـ122) و به‌ این‌ ترتیب‌ شهر اردشیر اول‌ ــ كه‌ هزاران‌ خانه‌، دكان‌، سربازخانه‌ و بناهای‌ دولتی‌ داشت‌ ــ گشوده‌ شد (اشمیت‌، ص‌ 42). به‌ نوشته مایلز (ص‌ 372)، در حفاریهای‌ اصطخر، سكه‌های‌ محلی‌، كه‌ به‌ تاریخ‌ 161 ضرب‌ شده‌، در كوره المهدیه‌ پیدا شده‌ است‌. او كوره المهدیه‌ را همان‌ شهر جور، معروف‌ به‌ فیروزآباد (متفاوت‌ با شهر فیروزآباد كنونی‌)، دانسته‌ است‌ (همانجا). در زمان‌ دیالمه فارس‌ (320ـ ح 447)، ضرابخانه اردشیر خرّه‌ یكی‌ از پنجاه‌ ضرابخانه این‌ سلسله‌ بود (همان‌، ص‌ 375). گفته‌ شده‌ كه‌ ابن‌مقفع‌ در شهر جور به‌ دنیا آمده‌ است‌ (جهشیاری‌، ص‌ 109). پس‌ از اسلامی‌ شدن‌ ناحیه فارس‌، شیراز به‌ جای‌ اردشیرخرّه‌ (جور) كرسی‌نشین‌ فارس‌ شد و عضدالدوله‌ دیلمی‌ (حك: 338ـ372)، از سلاطین‌ آل‌بویه‌، پس‌ از شیراز بیش‌ از همه‌ به‌ جور، كه‌ احتمالاً مركز املاك‌ شاهی‌ بود، توجه‌ داشت‌. او غالباً در این‌ شهر اقامت‌ می‌كرد و چون‌ گور معنای‌ گورستان‌ را تداعی‌ می‌كرد و آن‌ را خوش‌ یمن‌ نمی‌دانستند، این‌ شهر را فیروزآباد نامید، به‌ سبب‌ بناهایی‌ كه‌ فیروز اول‌ (حك:459ـ484 میلادی‌)، به‌ این‌ شهر افزوده‌ بود (فرصت‌ شیرازی‌، ص‌ 111، 113؛
اوستا، ج‌ 2، ص‌ 311، توضیحات‌ پورداود؛
بوسه، ص‌ 282؛
مصطفوی‌، ص‌ 98). در اوایل‌ دوره آل‌بویه‌، شیراز در حكم‌ پایتخت‌ اداری‌ و اقامتگاه‌ اصلی‌ شاه‌ بود و جور (فیروزآباد) اقامتگاه‌ دیگر وی‌ به‌ شمار می‌رفت‌ (بوسه‌،همانجا) و جامع‌ و بیمارستان‌ داشت‌ (ابن‌بلخی‌، ص‌ 139). بهرام‌بن‌ مافِنه‌، وزیر عمادالدین‌ ابوكالیجار (حك: 415ـ440)، كتابخانه‌ای‌ در این‌ شهر ساخته‌ بود كه‌ هفت‌ هزار جلد كتاب‌ داشت‌ و گفته‌اند نظیر آن‌ در جایی‌ نبود (همانجا؛
بوسه‌، ص‌ 301). ابن‌بلخی‌ (همانجا) مردم‌ فیروزآباد [جور] را «متمیز و بكار آمده‌ و بصلاح‌ موسوم‌» وصف‌ كرده‌ است‌.

از بناها و استحكامات‌ دوره اسلامی‌ آنجاست‌: بنای‌ امامزاده‌ جعفر، قدیم‌تر از دوره ایلخانی‌، با سنگ‌ قبر و كتیبه‌هایی‌ به‌ خط‌ كوفی‌؛
سنگ‌ قبری‌ با تاریخ‌ 742، در مشرق‌ همین‌بنا؛
امامزاده‌ حیدر سلمان‌؛
بنای‌ معروف‌ به‌ آشپزخانه‌ و ویرانه‌های‌ مسجد كوچكی‌ متعلق‌ به‌ قرن‌ چهارم‌ تا ششم‌، در پشت‌ كاخ‌ ـ آتشكده‌، روی‌ استحكامات‌ تل‌ خضر گورستانی‌ با سنگ‌ قبرهای‌ قدیمی‌تر از قرن‌ هفتم‌ یا هشتم‌؛
و زیارتگاه‌ كوچكی‌ با محرابی‌ سنگی‌ متعلق‌ به‌ قرن‌ هفتم‌ یا هشتم‌ (هوف‌، ص‌ 97). در منابع‌، از علت‌ و تاریخ‌ دقیق‌ متروك‌ شدن‌ جور (فیروزآباد قدیم‌) و كوچ‌ مردم‌ آن‌ به‌ فیروزآباد جدید اطلاعی‌ نیامده‌ است‌.

در حدود 348، شهر جور نسبتاً بزرگ‌ بود و حصاری‌ از گِل‌، خندقی‌ در پیرامون‌ و چهار دروازه‌ داشت‌: دروازه مهر در مشرق‌، دروازه بهرام‌ در مغرب‌، دروازه هرمز در شمال‌ و دروازه اردشیر در جنوب‌ (ابن‌حوقل‌، ص‌ 278). مؤلف‌ حدودالعالم‌ نیز از باروی‌ محكمِ پیرامون‌ آن‌ سخن‌ گفته‌ است‌ (ص‌ 131). اصطخری‌ (ص‌ 116) آن‌ را حصاری‌ بی‌رَبَض‌ وصف‌ كرده‌ و از دیوار گِلی‌ و چهار دروازه آن‌ سخن‌ گفته‌ است‌ (ص‌ 124). چند تن‌ از مؤلفان‌ سده‌های‌ چهارم‌ و ششم‌ از بنای‌ معظمی‌ در میان‌ شهر، كه‌ به‌ دستور اردشیر ساخته‌ شده‌ بود، سخن‌ گفته‌اند (رجوع کنید به اصطخری‌؛
ابن‌حوقل‌، همانجاها؛
ابن‌بلخی‌، ص‌ 137). در عربی‌ این‌ بنا را طِربال‌ می‌خواندند و به‌ فارسی‌ آن‌ را اَیوان‌ و كِیاخرّه‌ (اصطخری‌، همانجا)، ایران‌ گرده‌ (ابن ‌بلخی‌، همانجا) و ایران‌ كناخرّه‌ (ابن‌حوقل‌، ص‌ 278ـ279) می‌گفتند. در میان‌ آن‌ گنبدی‌ عظیم‌ بود كه‌ كیرمان‌ نامیده‌ می‌شد. طول‌ چهار دیوار سنگی‌ این‌ گنبد تا قبه عظیم‌ آجری‌ آن‌ 75 گز بود و از فراز آن‌ تمام‌ نقاط‌ شهر و روستاهای‌ اطراف‌ دیده‌ می‌شد. از كوهی‌ بلند در یك‌ فرسنگی‌ مقابل‌ آن‌، آبی‌ به‌ این‌ عمارت‌ هدایت‌ می‌شد كه‌ از آن‌ چون‌ فواره‌ بیرون‌ می‌زد و در مجرای‌ دیگری‌ از سنگ‌ و آجر سرازیر می‌شد. در آن‌ دو آبگیر بود به‌ نام‌ بوم‌ پیر و بوم‌ جوان‌ و در كنار هر یك‌ آتشكده‌ای‌ ساخته‌ شده‌ بود (اصطخری‌؛
ابن‌حوقل‌؛
ابن‌بلخی‌، همانجاها). آتشكده‌ای‌ نیز در نزدیكی‌ بركه جور به‌ نام‌ بارین‌ وجود داشت‌ كه‌ سی‌ میلیون‌ درهم‌ برای‌ بنای‌ آن‌ خرج‌ شده‌ بود (ابن‌حوقل‌، ص‌ 273). اشمیت‌ نیز، با بررسیهای‌ خود، وجود حصار و خندق‌ را تأیید كرده‌ ولی‌ نوشته‌ حصار آن‌ دو دیوار است‌ كه‌ خندقی‌ در میان‌ آنهاست‌ (ص‌ 41). ابن‌بلخی‌ شكل‌ عمومی‌ آن‌ را مدور نوشته‌ (همانجا) و اشمیت‌، با عكس‌ هوایی‌، مدور بودن‌ آن‌ را نشان‌ داده‌ است‌ ( رجوع کنید به ص‌ 65، تصویر 18). به‌ نوشته هوف‌، شهر مدور را دیواری‌ گلی‌، خندقی‌ بیرونی‌ و یك‌ حصار دفاعی‌ كوچك‌تر خارجی‌ مستحكم‌ می‌كرد. در محل‌ تلاقی‌ دو قطر عمود بر هم‌ این‌ دایره‌ (شهر) با حصار كه‌ شهر را به‌ چهار بخش‌ مساوی‌ تقسیم‌ می‌كرد، هنوز هم‌ نشانه‌هایی‌ از چهار دروازه شهر دیده‌ می‌شود. هر یك‌ از این‌ چهاربخش‌ به‌ پنج‌ بخش‌ كوچك‌تر تقسیم‌ می‌شد و بدین‌ طریق‌، شمار تقسیمات‌ شهر به‌ بیست‌ عدد می‌رسید. خیابانهای‌ آن‌ به‌ شكل‌ دوایر متحدالمركز بودند. وضع‌ ویرانه‌ها نشان‌ می‌دهد كه‌ خانه‌های‌ شهر ساده‌ و كم‌ ارتفاع‌ و دور از هم‌، از گِل‌ یا قلوه‌ سنگ‌، بودند كه‌ در امتداد خیابانهای‌ شعاعی‌ شهر حیاط‌ و باغ‌ داشتند (ص‌ 76، 79). قطر دایره شهر حدود دو كیلومتر (همان‌، ص‌ 76) و قطر دایره مركزی‌ 450 متر بود كه‌ با دیوار مخصوصی‌ احاطه‌ شده‌ بود. در درون‌ این‌ دایره مركزی‌، ویرانه‌های‌ عمارات‌ عالیه‌ دیده‌ می‌شود كه‌ گویا كاربرد اداری‌ و اجتماعی‌ داشته‌ است‌ (همان‌، ص‌ 79).

كریستن‌سن‌، بر اساس‌ مشاهدات‌ خود و نیز نوشته‌های‌ مؤلفان‌ دیگر، گفته‌ است‌ كه‌ بنیان‌گذار سلسله ساسانی‌ گاهی‌ در شهر جور، كه‌ آن‌ را اردشیر خوره‌ (فرّاردشیر) نامید، مُقام‌ می‌كرد و قصری‌ كه‌ ویرانه‌های‌ آن‌ باقی‌ است‌، از ساخت‌ و سازهای‌ دوره جوانی‌ او است‌. در آن‌ شهر، اردشیر آتشكده‌ای‌ بنا كرد كه‌ آثارش‌ هنوز نمایان‌ است‌ (ص‌ 94).

اصطخری‌ در نیمه اول‌ قرن‌ چهارم‌ (ص‌ 121ـ123) و ابن‌حوقل‌ (ص‌ 279) از شهر و آب‌ فراوان‌ آن‌ وصف‌ دقیقی‌ كرده‌اند. ابن‌ بلخی‌ نیز از آبهای‌ فراوان‌ و رودهای‌ روان‌ و گوارا و به‌ خصوص‌ از رود بُرازه آن‌ سخن‌ گفته‌ كه‌ از سرِكوه‌ جاری‌ می‌شود (ص‌ 137، 139). مؤلف‌ حدودالعالم‌ نیز در 372 از خرّمی شهر جور و چشمه‌های‌ فراوان‌ آن‌ سخن‌ گفته‌ است‌ (ص‌ 131ـ132). ابن‌ بلخی‌ در 510 هوای‌ معتدل‌ و خوبی‌ و خوشی‌ شهر و تماشایی‌ بودن‌ آن‌ را ستوده‌ و در باره رود برازه فیروزآباد نوشته‌ كه‌ منبع‌ این‌ رود از خنیفغان‌ است‌ و شهر و نواحی‌ فیروزآباد را آب‌ می‌دهد، سپس‌ با رود ثَكان‌ می‌آمیزد و به‌ دریا می‌ریزد. نام‌ این‌ نهر از نام‌ برازه حكیم‌ گرفته‌ شده‌ است‌ كه‌ آب‌ فیروزآباد را تخلیه‌ كرد (ص‌ 137ـ 138، 151). قزوینی‌ (ص‌ 121) نیز از لطافت‌ هوای‌ این‌ شهر و آب‌ فراوان‌ و باغهای‌ بسیار آن‌ سخن‌ گفته‌ است‌.

محصول‌ معروف‌ جور گلاب‌ بود كه‌ به‌ دریابار، حجاز، یمن‌، شام‌، مصر، مغرب‌ و خراسان‌ صادر می‌شد (ابن‌فقیه‌، ص‌ 204ـ205؛
اصطخری‌، ص‌ 152ـ153؛
قزوینی‌، همانجا). ابن‌حوقل‌ (ص‌ 298ـ299) از صدور گلاب‌ ناحیه كوار و جور ــ كه‌ بهترین‌ و فراوان‌ترین‌ گلاب‌ بوده‌ ــ به‌ بلاد دیگر، حتی‌ مغرب‌ و بلاد روم‌ و اندلس‌ و رومیه‌ و زمین‌ فرنگ‌ و مصر و یمن‌ و بلاد هندوچین‌، و از خوشبویی‌ گِل‌ منسوب‌ به‌ جور و از عرق‌ طلع‌ (شكوفه نخل‌) و عرق‌ قیصوم‌/ قَیسوم‌ (بومادران‌)، كه‌ خاص‌ جور است‌، و نیز عرق‌ زعفران‌ و عرق‌ خلاف‌ (نوعی‌ بید) آن‌ سخن‌ گفته‌ است‌. مؤلف‌ حدودالعالم‌ (همانجا) نیز از گلاب‌ جور و دیگر عرقیات‌ آن‌ تعریف‌ كرده‌ است‌. ابن‌حوقل‌ (ص‌ 288) جور را از جمله‌ شهرهایی‌ ذكر كرده‌ است‌ كه‌ هم‌ محصولات‌ گرمسیری‌ دارد هم‌ محصولات‌ سردسیری‌، مانند خرما و گردو. ابن‌ بلخی‌ (ص‌ 137) نیز از گِل‌ جوری‌ و از نخجیر بسیار جور و میوه‌های‌ پاكیزه‌ و متنوع‌ آن‌، و ابن‌فقیه‌ از حاذق‌ بودن‌ مردم‌ آن‌ در ساختن‌ آیینه‌ و از این‌ قبیل‌ و اشیای‌ آهنی‌ سخن‌ گفته‌ است‌ (ص‌ 205).

فلاندن، در حدود نیمه اول‌ قرن‌ سیزدهم‌/ نوزدهم‌ می‌نویسد: خرابه‌های‌ شهر جور در وسط ‌رشته‌ كوههایی‌ است‌ كه‌ طول‌ میدان‌ آن‌ از شمال‌ به‌ جنوب‌ هشت‌ كیلومتر و از مشرق‌ به‌ مغرب‌ چهارده‌ كیلومتر است‌. رودی‌ نیز از دره‌ می‌گذرد كه‌ به‌ خلیج‌فارس‌ می‌ریزد (ص‌ 386). اشمیت‌ با پرواز بر فراز شهرهای‌ ایران‌، در 1315 ش‌/ 1936 قطر دایره بخش‌ تدافعی‌ مدور شهر جور را حدود سه‌ چهارم‌ مایل‌ (ح 200 ، 1 متر) تخمین‌ زده‌ است‌ (رجوع کنید به ص‌ 65، شرح‌ تصویر 18). مصطفوی‌ محیط‌ دایره این‌ شهر مدور را یك‌ فرسنگ‌ (حدود 000 ، 6 متر) دانسته‌ و نوشته‌ آثار حصار قدیم‌ آن‌ پدیدار و تمام‌ محوطه‌ پوشیده‌ از بناهای‌ سنگی‌ و آجری‌ دوران‌ ساسانیان‌ است‌ (ص‌ 101). دیولافوا ارتفاع‌ برج‌ میانی‌ جور (فیروزآباد) را اندكی‌ بیش‌ از 26 متر ذكر كرده‌ كه‌ بر روی‌ تختگاهی‌، كه‌ زلزله‌ آن‌ را ویران‌ كرده‌، ساخته‌ شده‌ است‌. پلكان‌ خارجی‌ این‌ برج‌، كه‌ آثار آن‌ مشهود بوده‌، به‌ رأس‌ برج‌ منتهی‌ می‌شده‌ است‌ (ص‌ 503 ـ504). مصطفوی‌ این‌ برج‌ را مناره‌ نامیده‌ و نوشته‌ كه‌ از سنگ‌ و گچ‌ ساخته‌ شده‌ و قسمت‌ پایین‌ هر ضلع‌ آن‌ را متجاوز از یازده‌ متر و بلندی‌ آن‌ را قریب‌ به‌ 33 متر تخمین‌ زده‌ است‌. به‌ مسافت‌ كمی‌ از مناره مزبور، بقعه امامزاده‌ جعفر قرار دارد (همانجا). اشمیت‌ می‌نویسد به‌ جز مركز این‌ شهر، در بقیه زمینهای‌ آن‌ كشاورزی‌ شده‌ و روستاهای‌ كوچك‌ محصور در داخل‌ و به‌ دور دایره شهر اردشیر پراكنده‌ است‌ (ص‌ 42). ویرانه‌های‌ آتشكده چهار طاقی‌ فیروزآباد، كه‌ دارای‌ دهانه‌های‌ یازده‌ متری‌ و پایه‌هایی‌ به‌ ضخامت‌ پنج‌ متر بوده‌ است‌، از سنگهای‌ تراشیده بزرگ‌، در فاصله اندكی‌ از این‌ مناره‌ قرار دارد (مصطفوی‌، همانجا). به‌ نوشته گیرشمن‌ (1962، ص‌ 123)، در میان‌ این‌ شهر آتشكده‌ای‌ با تخته‌ سنگهای‌ خوش‌ تراش‌ بر پا شده‌ است‌. اشمیت‌، با توجه‌ به‌ عكسهای‌ هوایی‌ كه‌ از شهر گرفته‌، نوشته‌ كه‌ محیطهای‌ مرئی‌ خانه‌ها نشان‌ می‌دهد كه‌ بافت‌ مركز شهر پیچ‌ و خم‌ داشته‌ است‌. شهر جور به‌ دور یك‌ تپه مصنوعی‌ ساخته‌ شده‌ است‌. ویرانه‌ای‌ بسیار بزرگ‌ و چهار گوشه‌ وجود دارد كه‌ باید سلطنتی‌ترین‌ بناهای‌ شهر بوده‌ باشد ولی‌ شكل‌ آن‌ بیشتر كاروانسراهای‌ دوره اسلامی‌ را تداعی‌ می‌كند. خانه‌های‌ امروزی‌ با باغی‌ كه‌ با یك‌ حصار بیرونی‌ محافظت‌ می‌شود، در نزدیكی‌ برج‌ وجود دارند (همانجا). كاخ‌ اردشیر در حاشیه دره فیروزآباد است‌، با گنبدهای‌ نیمه‌ هلالی‌ ویژه معماری‌ ساسانی‌. آن‌ بخش‌ از كاخ‌ كه‌ هنوز برپاست‌ حدود 98×52 متر مربع‌ مساحت‌ دارد. در جلوی‌ بنا چشمه‌ای‌ است‌ كه‌ در مجموعه كاخ‌ قرار گرفته‌ و چهار دیواری حیاط‌، آن‌ را محصور می‌كند (همان‌، ص‌ 41). این‌ چشمه‌، دریاچه مدوری‌ به‌ قطر تقریباً پنجاه‌ متر تشكیل‌ داده‌ است‌ (هوف‌، ص‌ 95). به‌ نوشته مصطفوی‌ (ص‌ 102)، فاصله این‌ بنا از ویرانه‌های‌ گور نزدیك‌ به‌ دو كیلومتری‌ شمال‌ آنهاست‌. گیرشمن‌ نوشته‌ كه‌ كاخ‌ اردشیر در خارج‌ از شهر و با سنگهای‌ نتراشیده‌ و ساروج‌ ساخته‌ شده‌ و افزوده‌ كه‌ این‌ نوع‌ فن‌ معماری‌ بومی‌ است‌ كه‌ تا امروز در این‌ سرزمین‌ حفظ‌ شده‌ است‌ (1962، ص‌ 124).

آثار بازمانده‌ نشان‌ می‌دهند كه‌ نقشه جامع‌ شهر به‌ دیوارهای‌ شهر محدود نمی‌شده‌ بلكه‌ خطوط‌ شعاعی‌ آن‌ تا خارج‌ از محدوده‌ و بر روی‌ تمام‌ جلگه‌ كشیده‌ شده‌ بوده‌ و به‌ شكل‌ نظام‌ متحدالمركزی‌ به‌ قطر 5ر7 كیلومتر ادامه‌ می‌یافته‌ كه‌ آثار آن‌ با حدود مزارع‌، جویهای‌ آب‌، كوره‌راهها و جز آن‌ حفظ‌ شده‌ است‌. محورهای‌ عمده این‌ نظام‌ به‌ مكانهایی‌ منتهی‌ می‌شود كه‌ احتمالاً اهمیت‌ خاصی‌ داشته‌اند، از جمله‌: باغ‌ شاهی‌ در 2ر4 كیلومتری‌ جنوب‌ غربی‌ مركز شهر؛
قلعه كوچكی‌ در 4ر9 كیلومتری‌ مركز شهر، كه‌ مدخل‌ شمال‌ شرقی‌ را تحت‌ نظارت‌ داشت‌؛
حصاری‌ در انتهای‌ شمال‌ غربی‌ كه‌ تختگاهی‌ سنگی‌ را محصور می‌كرد؛
بستر جویی‌ در شمال‌ غربی‌ و جنوب‌شرقی‌ كه‌ آب‌ را از تنگاب‌ می‌گرفت‌ و آب‌ آشامیدنی‌ شهر و آب‌ خندق‌ را تأمین‌ می‌كرد؛
آبراهه‌ای‌ در ده‌ كیلومتری‌ شهر كه‌ آب‌ اضافی‌ شهر را به‌ رودخانه فیروزآباد می‌رساند (هوف‌، ص‌ 81، 87) و نیز ناحیه چهارگوشه‌ و چهار طاقی‌ در جنوب‌ غربی‌ دشت‌؛
قلعه حسن‌آباد در مشرق‌؛
و تل‌ نقاره‌خانه‌ و تل‌ خِضر در شمال‌ و نزدیك‌ كاخ‌ بزرگ‌ (همان‌، ص‌ 92).


منابع‌:
(1) ابن‌بلخی‌؛
(2) ابن‌حوقل‌؛
(3) ابن‌خرداذبه‌؛
(4) ابن‌رسته‌؛
(5) ابن‌فقیه‌؛
(6) ابن‌قتیبه‌، المعارف‌، چاپ‌ ثروت‌ عكاشه‌، قاهره‌ 1960؛
(7) اریش‌ فریدریش‌ اشمیت‌، پرواز بر فراز شهرهای‌ باستانی‌ ایران‌ ، ترجمه آرمان‌ شیشه‌گر، تهران‌ 1376 ش‌؛
(8) اصطخری‌، ترجمه فارسی‌؛
9- اوستا، یشت‌ها، گزارش‌ پورداود، تهران‌ 1347 ش‌؛
(10) بلاذری‌ (بیروت‌)؛
(11) تاریخ‌ سیستان، چاپ‌ محمدتقی‌ بهار، تهران‌: زوار، [? 1314 ش‌(؛
(12) محمدبن‌ عبدوس‌ جهشیاری‌، كتاب‌ الوزراء و الكتّاب‌، چاپ‌ مصطفی‌ سقا، ابراهیم‌ ابیاری‌، و عبدالحفیظ‌ شلبی‌، قاهره‌ 1357/1938؛
(13) حدودالعالم‌؛
(14) محمدبن‌ موسی‌ خوارزمی‌، كتاب‌ صوره الارض‌ من‌ المدن‌ و الجبال‌ و البحار و الجزائر و الانهار، استخرجه‌ من‌ كتاب‌ جغرافیا الذی‌ الفه‌ بطلمیوس‌ القلوذی‌، چاپ‌ هانس‌ فون‌ مژیك‌، وین‌ 1345/1926، چاپ‌ افست‌ بغداد 1962؛
(15) احمدبن‌ داوود دینوری‌، الاخبار الطوال، چاپ‌ عبدالمنعم‌ عامر، مصر ) 1379/1959(، چاپ‌ افست‌ بغداد )بی‌تا.]؛
(16) ژان‌ پل‌ راشل‌ دیولافوا، ایران‌، كلده‌ و شوش‌، ترجمه علی‌ محمد فره‌وشی‌، چاپ‌ بهرام‌ فره‌وشی‌، تهران‌ 1364 ش‌؛
(17) شهرستانهای‌ ایران، (متن‌ پهلوی‌)، ترجمه احمد تفضلی‌، در شهرهای‌ ایران‌ ، به‌ كوشش‌ محمدیوسف‌ كیانی‌، ج‌ 3، تهران‌: جهاددانشگاهی‌، 1368 ش‌؛
(18) طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)؛
(19) ابوالقاسم‌ فردوسی‌، شاهنامه فردوسی‌ ، چاپ‌ برتلس‌ و دیگران‌، مسكو 1963ـ1971؛
(20) محمدنصیربن‌ جعفر فرصت‌ شیرازی‌، آثارالعجم‌: در تاریخ‌ و جغرافیای‌ مشروح‌ بلاد و اماكن‌ فارس‌ ، چاپ‌ سنگی‌ بمبئی‌ 1314، چاپ‌ علی‌ دهباشی‌، چاپ‌ افست‌ تهران‌ 1362 ش‌؛
(21) اوژن‌ ناپلئون‌ فلاندن‌، سفرنامه اوژن‌ فلاندن‌ به‌ ایران، ترجمه حسین‌ نورصادقی‌، تهران‌ 1356 ش‌؛
(22) قدامه بن‌ جعفر، الخراج‌ و صناعه الكتابه، چاپ‌ محمدحسین‌ زبیدی‌، بغداد 1981؛
(23) زكریابن‌ محمد قزوینی‌، كتاب‌ آثار البلاد و اخبار العباد ، چاپ‌ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن‌ 1848، چاپ‌ افست‌ ویسبادن‌ 1967؛
(24) كارنامه اردشیر بابكان‌، با متن‌ پهلوی‌، آوانویسی‌، ترجمه‌ فارسی‌ و واژه‌نامه‌ ، چاپ‌ بهرام‌ فره‌وشی‌، تهران‌: دانشگاه‌ تهران‌، 1354 ش‌؛
(25) محمدتقی‌ مصطفوی‌، اقلیم‌ پارس‌، تهران‌ 1343 ش‌؛
(26) مقدسی‌؛
(27) والتر برونو هرمان‌ هنینگ‌، «كتیبه فیروزآباد»، ترجمه محمدرضا حقیقی‌، در علی‌ سامی‌، گزارشهای‌ باستان‌شناسی‌ ، ج‌ 4، شیراز 1338 ش‌؛
(28) دیتریش‌ هوف‌،«فیروزآباد»، ترجمه كرامت‌اللّه‌ افسر، در شهرهای‌ ایران‌، به ‌كوشش‌ محمدیوسف‌ كیانی‌، ج‌ 2، تهران‌: جهاد دانشگاهی‌، 1366 ش‌؛
(29) یاقوت‌ حموی‌؛


(30) Heribert Busse, "Iran under the Buyids", in The Cambridge history of Iran , vol.4, ed. R.N. Frye, Cambridge 1975;
(31) Arthur Emanuel Christensen, L'Iran sous les Sassanides , Osnabruck 1971;
(32) Roman Ghirshman, L'Iran des orgines a l'Islam , Paris 1951;
(33) idem, Iran parthes et sassanides , Paris 1962;
(34) Ernst Emile Herzfeld, Archaeological history of Iran , London 1935;
(35) J. Marquart, Eransahr nach der Geographie des Ps. Moses Xorenac ـ i , Berlin 1901;
(36) G.C. Miles, "Numismatics" in The Cambridge history of Iran , ibid;
(37) Abd A l-Husain Zarrinkub, "The Arab conquest of Iran and its aftermath", in ibid.

/ اصغر كریمی‌ /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 5187
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست