جواهر الكلام (یا جواهرالكلام فی شرح شرائع الاسلام) ، اثری جامع و استدلالی در فقه امامی، نوشته محمدحسن نجفی *، معروف به صاحب جواهر، فقیه بزرگ امامی قرن سیزدهم. این كتاب شرح مبسوطِ شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام محقق حلّی (متوفی 676) است. در دوره پیش از صاحب جواهر، به سبب عواملی چون نهضت علمی آقامحمدباقر بهبهانی *و مقاومت سرسختانه او و پیروانش در برابر اخباریان، عوامل سیاسی و تحقق امنیت نسبی، زمینه رشد و شكوفایی حوزههای علمی شیعه فراهم شده بود. صاحب جواهر در عصری میزیست كه از یك سو به دلیل تلاشهای شاگردان وحید بهبهانی، حوزه علمی نجف، بهویژه در عرصه فقه و اصول و ادبیات، در اوج تحول و نشاط علمی بود و از سوی دیگر، چندین اثر مبسوط و ابتكاری در فقه و اصول تألیف شده بود، از جمله كشفالغطاء عن مبهمات الشریعه الغرّاء شیخ جعفر نجفی، مفتاح الكرامه سید محمدجواد عاملی، القوانین المحكمه میرزا ابوالقاسم قمی، ریاضالمسائل فی بیان الاحكام بالدلائل سیدعلی طباطبائی و الدره النجفیه سیدمحمدمهدی بحرالعلوم ( رجوع کنید به نجفی، 1981، ج 1، مقدمه مظفر، ص 8 ـ13).
بر پایه آنچه از صاحب جواهر نقل شده، وی ابتدا نمیخواسته شرحی بر شرایع بنگارد، بلكه بر آن بوده تا برای مراجعات شخصی خود، یادداشتهایی در مباحث گوناگون فقهی تنظیم كند (حرزالدین، ج 2، ص 226؛ آل محبوبه، ج 2، ص 133). مظفر (نجفی، 1981، ج 1، مقدمه، ص 16ـ17) شیوه تألیف كتاب را مؤید این نكته دانسته است. صاحب جواهر در مقدمه (ص 2ـ 3)، سبب گزینش شرایع را به عنوان متن، جامعیت، استواری مباحث، شیوایی نثر و نیز توجه و اهتمام خاص فقها به آن دانسته و غرض خود را از تألیف جواهر ، آشنا كردنِ فقهدانان با فواید و دقایق پنهان شرایع ، تبیین ادله مسائل آن، توضیح لغزشهای شارحان آن و پرداختن به اقوال فقها و مستندات آنها به گونهای موجز، ذكر كرده است.
مشهور است كه نجفی تألیف جواهر را در 25 سالگی آغاز كرده است (آقابزرگ طهرانی، ج 5، ص 276). محمدباقر خوانساری (ج 2، ص 305) نیز نوشته كه او در 1262 حدود هفتاد سال داشته؛ بنابراین، آغاز تألیف كتاب را سال 1217 حدس زدهاند ( رجوع کنید به جواهرالكلام فی ثوبهالجدید، ج 1، ص 72)، ولی به نظر آقابزرگ طهرانی (ج 5، ص 275ـ276) قرائنی نشان میدهد كه وی تنها بخشی از مبحث طهارت را در زمان حیات استادش، شیخ جعفر كاشفالغطاء، تألیف كرده بوده، پس تألیف كتاب مدتی پیش از 1227 آغاز شده بوده است.
از تاریخهایی كه مؤلف، بر پایه نسخههای معتبر كتاب، برای انتهای تألیف مجلدات مختلف آن ذكر كرده است، برمیآید كه او مباحث را دقیقاً مطابق با ترتیب شرایع تألیف نمیكرده است. مثلاً نگارش بخشی از مبحث نماز و همه مبحث نكاح در سال 1247، مبحث قضا در 1250، مبحث دیات در 1254 و مبحث حج در 1256 به پایان رسیده و آخرین مبحثی كه نگاشته شده، جهاد و امر به معروف و نهی از منكر بوده كه در 1257 خاتمه یافته است (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، ج 5، ص 276ـ277؛ نیز رجوع کنید به نجفی، 1981، ج20، ص468، ج21، ص410، ج31، ص398، ج 43، ص 453). برخی ارجاعات متن كتاب ( رجوع کنید به ادامه مقاله) نیز مؤید این نكته است. بدین ترتیب، تألیف آن بیش از سی سال به طول انجامیده است.
جواهر شرحی مزجی است و از اینرو، فصلبندی و ترتیب ابواب آن همانند خود شرایع و شامل چهار بخش كلی عبادات، عقود، ایقاعات و احكام است (برای تفصیل مطلب رجوع کنید به شرایعالاسلام*). صاحب جواهر در ذیل تعابیر و اصطلاحات مهم در متن شرایع، بهویژه آنها كه موضوع احكام فقهی است، به استناد منابع لغت و اصطلاحشناسی، به نقل و تحلیل دیدگاههای گوناگون در باره معنای مراد از این اصطلاحات و احیاناً نقد آنها پرداخته است. در موارد بسیاری به توضیح كوتاه متن بسنده نشده و پس از پایان یافتن جمله یا عبارت متن و ذكر یك حكم شرعی یا مسئله فقهی، در باره آن به گونه مبسوطتری توضیح داده شده است كه معمولاً شامل تمام یا بخشی از این موضوعات میشود: اجماعی یا اختلافی بودن حكم، ادله حكم مذكور، دیدگاههای گوناگون فقهی در باره آن با اشاره به نام فقهای موافق و مخالف یا آثار آنها و توضیح و تحلیل و نقد دلایل و مستندات آنان. شرح و تبیین احكامی كه چندان مهم و مناقشه برانگیز نبوده، مفصّل نیست ولی در پارهای از موارد، بهویژه در مباحث عبادات، بسیار طولانی است (برای نمونه رجوع کنید به 1981، ج 2، ص 114ـ137، ج 7، ص 171ـ 179، ج 11، ص 151ـ193).
صاحب جواهر در موارد بسیاری توضیح مطلب را به مباحث قبلی (برای نمونه رجوع کنید به ج 8، ص 73، 75، ج 17، ص 189، ج 21، ص 156) یا بعدی (برای نمونه رجوع کنید به ج 8، ص 73، ج 12، ص 260، ج 25، ص 260) احاله كرده و در مواردی (برای نمونه رجوع کنید به ج 38، ص 51 ـ52) عنوان مسئله ارجاع شده را ذكر كرده است. همچنین گاهی پس از توضیحی اندك در باره موضوع مورد بحث، تفصیل مطلب را به جای خود ارجاع داده است (برای نمونه رجوع کنید به ج 25، ص 159، ج 26، ص 274). نجفی چه بسا بر سخن محقق حلّی قیدی زده كه اغلب برای تبیین بیشتر مطلب است، ولی گاه ناشی از اختلافنظرش با او و از باب مناقشه است (برای نمونه رجوع کنید به ج 7، ص 103ـ104، ج40، ص 387، ج 41، ص 403). در پارهای از موارد، نقد او بر نظر اجتهادی محقق حلّی، بسیار صریح است (برای نمونه رجوع کنید به ج8، ص295، ج16، ص214، ج30، ص274).
مهمترین ادله مورد استناد در جواهرالكلام عبارتاند از: قرآن، سنّت، اجماع یا شهرت منقول و مُحَصَّل، سیره متشرعه، سیره (بنای) عقلا و اصول عملی مانند اصل برائت، استصحاب و اشتغال. از ادله دیگر، كه استناد به آنها در این كتاب كم نیست، این موارد شایان ذكر است: «ضروری دین» (برای نمونه رجوع کنید به ج3، ص225، ج16، ص134، 353، ج41، ص 34)، «ضروری مذهب» (ج 6، ص 56، ج 13، ص 2، ج 34، ص 108)، «اجماع مسلمین» (ج2، ص15، ج13، ص298، ج39، ص6) و«اجماع مُركَّب» (ج1،ص203،ج3، ص 115، ج11، ص21). بهرهگیری از عامل «عرف»، بهویژه برای شناخت موضوعات احكام، نیز در جواهر شیوع دارد، البته اعتبار عرف از دیدگاه صاحب جواهر منوط به وجود شرایطی است (رجوع کنید به ج3، ص51، ج 9، ص 245؛ نیز رجوع کنید به كلانتری ارسنجانی، ص 116 ـ 124؛ بنای عقلا *؛ عرف*). استناد به قواعد فقهی، از جمله قاعده لا ضرر، نیز در این كتاب چشمگیر است (موسوی خلخالی، ص 22).
بخش مهمی از مباحث جواهرالكلام را بحث و تحلیل در باره چگونگی استنباط احكام فقهی از احادیث تشكیل داده است كه عمدتاً به بررسی دلالت احادیث بر آن احكام و حل تعارض احادیث با یكدیگر یا با ادله دیگر اختصاص دارد. بحث تفصیلی در باره سند احادیث در این كتاب كمتر دیده میشود (برای نمونههایی از بحث تفصیلی در باره سند رجوع کنید به ج 4، ص 8 ـ9، ج6، ص 74، ج 14، ص 338). این امر، همچنانكه از تعابیر صاحب جواهر برمیآید، نتیجه منطقی این دیدگاه اصولی اوست كه ضعف سند احادیث با اجماع (برای نمونه رجوع کنید به ج 4، ص142، ج11، ص405ـ406، ج19، ص406) یا شهرت (ج1، ص 26، ج 20، ص 266، ج 41، ص 143، 191) یا فتوای فقها (ج 12، ص 410، ج 20، ص 362) جبران شدنی است. به نظر برخی محققان(برای نمونه رجوع کنید به بروجردی، المستند، در موسوعه، ج 22، ص 305؛ محمدتقی خوئی، مبانی العروه الوثقی، در همان، ج 32، ص 28) كاربرد اصطلاحات حدیثی (مانند مضمر، خبر، صحیح، صحیحه، حسنه و موثق) در باره احادیث ذكر شده در آن، در مواردی با تسامح یا بیدقتی همراه است.
بخش قابل توجهی از جواهر را نقل اقوال فقهای امامی، مستقیم یا غیرمستقیم و گزارش گونه، تشكیل داده است. غرض مؤلف از این كار، حل تعارض میان آرای فقها یا آثار آنان، نقد دیدگاههای آنها یا تأیید دیدگاه محقق حلّی یا خودش است. آرای فقهای متقدم و متأخر شیعه و حتی شماری از معاصران وی در این اثر مورد توجه قرار گرفته است ( رجوع کنید به ادامه مقاله). دیدگاههای شارحان شرایع بهویژه آرای شهید ثانی (متوفی 965) در مسالك الافهام و سید محمدبن علی موسوی عاملی (متوفی 1009) در مدارك الاحكام بسیار نقل و نقد شده است. صاحب جواهر همخوانی یا ناهمخوانی آرای محقق را در شرایع با دو اثر دیگرش المختصر النافع و المعتبر یادآور شده است (برای برخی موارد ناهمخوانی با المختصر النافع رجوع کنید به ج 2، ص 76، ج 11، ص 358، و با المعتبر رجوع کنید به ج 1، ص 233، 335، ج 15، ص 31).
چه بسا صاحب جواهر برای آرای فقهی، حتی اقوالی كه نپذیرفته، ادلهای فرضی آورده و تحلیل و نقد كرده است. او گاه آرا و استدلالهایی را بدون ذكر قائلان آن نقل كرده (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 192ـ193، ج 3، ص 183، ج 28، ص 300) و گاه هیچ قائلی برای یك نظر نیافته است ( رجوع کنید به ج 1، ص 365، ج 13، ص107). در موارد متعددی صرفاً مردود بودن یك دیدگاه، بدون ذكر دلیل، مطرح شده است (برای نمونه رجوع کنید به ج 8، ص 96، ج10، ص 229، ج 24، ص 86، ج 43، ص 37). در پارهای موارد، انتقاد صاحب جواهر از فقهای پیشین ( رجوع کنید به ج 8، ص140، ج11، ص 178، ج 12، ص 191ـ192، ج 19، ص37) یا معاصر خود (ج8، ص187، 300، ج 11، ص 422) بسیار تند و صریح است.
علاوه بر آرای فقهای امامی، در شماری از احكام، اقوال مذاهب دیگر از جمله زیدیان ( رجوع کنید به ج 7، ص 14، ج 30، ص 2) و نیز برخی فقهای بزرگ اهل سنّت از جمله ابوحنیفه و شافعی ( رجوع کنید به ج 2، ص 204، ج 3، ص 238، 298، ج 4، ص 273) مورد توجه قرار گرفته است. نقل دیدگاههای اهل سنّت به مواردی كه احتمال تقیه در احادیث مطرح بوده، اختصاص ندارد (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 55 ـ56، ج 12، ص 457، ج 23، ص 32).
صاحب جواهر در ضمن بحث در باره هر مسئله، نظر خود را بیان كرده كه در بیشتر موارد مطابق با نظر اجماعی یا مشهور فقیهان امامی است. از اینرو، برخی فقها وی را «سخنگوی دیدگاه مشهور» (لسانالمشهور) خواندهاند ( رجوع کنید به حائری، ص 533؛ امام خمینی، كتاب الخلل فیالصّلوه، ص 139؛ جوادی آملی، ج 3، ص 4). او در چند جای جواهرالكلام (برای نمونه رجوع کنید به ج 7، ص 343، ج 16، ص 71)، محقق اردبیلی و پیروان مكتب فقهی او (یا «اَتْباعالمقدس» به تعبیر او رجوع کنید به ج 7، ص 343) را به دلیل نپذیرفتن برخی احكام اجماعی نكوهیده است. با این همه، گاهی خود نیز رأی مشهور را رد كرده است (برای نمونه رجوع کنید به حائری، همانجا).
برخی مبانی و دیدگاههای صاحب جواهر در باره مسائل فقهی یا اصولی در جواهرالكلام انعكاس یافته است. از جمله آرای فقهی اوست: مشروط نبودن تصدی امر قضا به اجتهاد (ج 40، ص 16، 19)، كافی نبودن معاطات برای تحقق عقد بیع (ج 22، ص 244)، اصلِ كبیره بودنِ گناهان مگر در مواردِ استثنا شده (ج 41، ص 45) و وسیع بودن دامنه اختیارات حاكم شرعی ( رجوع کنید به بحرالعلوم، ص 212). نجفی در برخی موارد به مناسبت ضرورت بحث، به مبحث اصول پرداخته است (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 107، ج 5، ص 215)، ولی در بیشتر مباحث تنها به دیدگاه اصول خود اشاره كرده و تفصیل بحث را به محاضرات و دروس اصول خود (برای نمونه رجوع کنید به ج 11، ص 306، ج 15، ص 459، 494، 537، ج 19، ص 313، ج 35، ص 331) یا آثار مكتوبش در علم اصول (رجوع کنید به ج 19، ص 384، ج 20، ص 367، ج 33، ص 167) واگذارده است. همچنین وی از رسالههایی اصولی یا فقهی كه نگاشته یا قصد نگارش آنها را داشته، گزارش داده است ( رجوع کنید به ج 3، ص 361، ج 5، ص 216، ج 8، ص 285ـ286).
برخی از مهمترین دیدگاههای اصولی صاحب جواهر، كه در جای جای كتاب ذكر شده و با توجه به از میان رفتن كتاب او در علم اصول ( رجوع کنید به نجفی، 1981، ج 1،همان مقدمه، ص 8)، اهمیتی خاص دارد، چنین است: جواز تسامح در ادله سنن (برای نمونه رجوع کنید به ج 2، ص 328، ج 4، ص 214)، حجت نبودن مفهوم لقب (ج 39، ص 101) و مفهوم وصف (ج 12، ص 428، ج 40، ص 112)، معتبر بودن «حدیث موثق» حتی اگر «حدیث صحیح» نباشد (ج 29، ص 292، ج 36، ص 353)، جواز تخصیص قرآن به خبر واحد (ج 33، ص 254، ج 34، ص 34، ج 42، ص 190) و ضرورت قصد امتثال امر در عبادات (ج 2، ص 87 ـ 88، ج 9، ص 155؛ نیز برای برخی آرای دیگر رجوع کنید به ج 6، ص 194، ج 11، ص 473، ج 26، ص 19، ج 28، ص 104). صاحب جواهر از كاربرد دقتهای فلسفی و عقلی در فرایند استنباط احكام به شدت انتقاد كرده است ( رجوع کنید به ج 7، ص 210، ج 8، ص 285، 289، ج 9، ص 400، ج 33، ص 56).
در جواهرالكلام علاوه بر مباحث فقهی و اصولی و قرآنی و حدیثی و ادبی، مطالب متنوع دیگری نیز به چشم میخورد. صاحب جواهر گاه به مناسبت بررسی مفهوم احادیث و استنباط احكام فرعی از آنها، به عرف زمان خود توجه كرده و به برخی از عادات و سنّتهای متداول در آن عصر اشاره نموده است (برای نمونه رجوع کنید به ج 4، ص 330، ج 6، ص40، ج 15، ص 177، ج 36، ص120). گاه حوادث مهم عصر خود، مانند واقعه شیوع بیماری طاعون در نجف، را یادآور شده است ( رجوع کنید به ج 31، ص 398). در مبحث نماز، وی به مناسبت ذكر امارات قبله، زاویه انحراف قبله شهرهای متعددی را در جهان اسلام از پارهای منابع نقل كرده كه البته عاری از دقت است ( رجوع کنید به ج 7، ص 369ـ371). او در دو جا (ج 12، ص 175، ج 29، ص 313) ابوالحسن شریف فتونی عاملی (متوفی 1138) را جد خود شمرده است. در جایی دیگر (رجوع کنید به ج 3، ص 6)، زمان انحصار مذاهب اهلسنّت را به چهار مذهب، اوایل قرن هفتم دانسته است.
از ویژگیهای مهم جواهرالكلام ، شمول آن بر فروع فقهی بسیار در هر موضوع است، به گونهای كه برخی مسائل كه در منابع فقهی دیگر اصلاً مطرح نشده، در این كتاب یافته میشود (رجوع کنید به جواهرالكلام فی ثوبهالجدید، ج 1، ص 80؛ غفوری، ص 95). صاحب جواهر علاوه بر مسائل جزئی فقهی كه در ذیل متن شرایع مطرح كرده، در برخی موارد خود بابی گشوده (با عنوان فائده، فوائد و مانند اینها) و مسائلی را كه محقق حلّی و فقهای دیگر بدان نپرداختهاند، مطرح نموده است (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 299ـ 308، ج 12، ص 305ـ312، ج 15، ص 388، ج 27، ص 48ـ49، ج 28، ص 403). وی گاهی به مسائلی كه در زمان خود مطرح بوده، پرداخته و بدانها پاسخ داده است (برای نمونه رجوع کنید به ج 36، ص 109، 153).
یكی دیگر از ویژگیهای جواهرالكلام ، كاربرد فراوان تعابیر اختصاری در مورد نام اشخاص و آثار علمی است، مانند تعبیر «فاضل» برای علامه حلّی، «فاضلان» برای محقق حلّی و علامه حلّی، «خراسانی» برای فاضل سبزواری (متوفی 1090)، «فاضل معاصر» برای سیدعلی طباطبائی معروف به صاحب ریاض (متوفی 1231) و «شارحُالدُّروس» برای آقاحسین خوانساری (متوفی 1098؛ برای فهرست كامل این اختصارات رجوع کنید به معجم فقهالجواهر، ج 1، ص 19ـ31). از اختصارات مهم و پرشمار در جواهرالكلام ، تعبیر «متأخّران» (المُتَأخّرون) است به معنای فقهایی كه از نیمه دوم قرن هفتم تا اوایل قرن دهم میزیستهاند، یعنی از زمان محقق حلّی تا پیش از محقق كركی (متوفی 940؛ رجوع کنید به ج 2، ص 262، ج 15، ص 82، ج 28، ص 437، ج 36، ص 142؛ قس معجم فقهالجواهر، ج 1، ص 31) و همچنین تعبیر «متأخران از متأخران» (متأخّرُ و المتأخرین) به مفهوم فقهایی كه از زمان محقق كركی تا عصر صاحب جواهر بودهاند ( رجوع کنید به ج 2، ص 369، ج 3، ص 169، ج 4، ص 220؛ قس معجم فقهالجواهر، همانجا). البته تتبع موارد كاربرد این اختصارات در جواهرالكلام نشان میدهد كه واژگان مزبور در این كتاب در همه موارد به معنای دقیق خود به كار نرفته است (برای نمونه رجوع کنید به ج 4، ص 134، ج 5، ص 88، ج 7، ص 107؛ نیز برای ویژگیهای دیگر جواهر الكلام رجوع کنید به جواهرالكلام فی ثوبه الجدید، ج 1، ص 80 ـ 81؛ استرآبادی، ص 167).
منابعی كه نام آنها در جواهر آمده و مستقیم یا غیرمستقیم از آنها استفاده شده، طیف گستردهای از منابع فقهی، اصولی، كلامی، قرآنی، حدیثی، تاریخی و ادبی را دربرمیگیرد. بخش مهمی از این منابع، كتب فقهی فقهای مشهور شیعه از عصر امامان علیهمالسلام تا زمان مؤلف است. از میان فقهای متقدم، آثار متعددِ كسانی چون شیخ صدوق، شیخمفید، سیدمرتضی و شیخطوسی و از فقیهان اعصار بعد، كسانی مانند محقق حلّی، علامه حلّی، یحییبن سعید حلّی، شهید اول، شهید ثانی، محقق اردبیلی، فیض كاشانی، محمدباقر مجلسی و محمدباقر سبزواری بسیار مورد نقل و استناد قرار گرفته است. علاوه بر الحدائق الناضره شیخ یوسف بحرانی (متوفی 1186) و مشارق الشموس آقاحسین خوانساری و ریاض المسائل سیدعلی طباطبائی، بهرهگیری صاحب جواهر از آثار متعدد وحید بهبهانی و شاگردانش، كه از استادان او به شمار میروند، چشمگیر است. از منابع فقهی اهلسنّت، كه معمولاً با واسطه از آنها نقل قول میشود، نام منابع فقه شافعی و حنفی بیشتر به چشم میخورد (برای نمونه رجوع کنید به ج 20، ص 191، 303، ج 40، ص 348). همچنین رسالههای فقهی متعددی در كتاب ذكر و از آنها نقل قول شده است.
شماری از منابع اصول فقه، از جمله الذریعه شریفمرتضی و عده الاصول شیخ طوسی و نیز برخی منابع آیات الاحكام، از جمله فقهالقرآن قطب راوندی (متوفی 573) و كنزالعرفان فاضل مقداد (متوفی 826) و تفاسیری چون التبیان شیخ طوسی، مجمعالبیان طبرسی (متوفی 548) و الكشاف زمخشری از دیگر آثار مورد استناد در این كتاب است.
آثار حدیثی مهمی چون كتب اربعه، بحارالانوار مجلسی و وسائلالشیعه حرّعاملی، برخی منابع حدیث اهلسنّت و آثار شیخ طوسی و نجاشی در علم رجال از دیگر منابع مورد استناد صاحب جواهرند. استفاده یا نقل قول او از منابع ادبی و اصطلاحشناسی، بهویژه در برخی مباحث،بسیار گسترده است و شمار زیادی از منابع متقدم مانند كتابالعین خلیلبن احمد و تهذیباللغه ازهری و منابع جدیدتر از جمله الطراز سیدعلیخان مدنی (متوفی 1120)، مجمعالبحرین طریحی و المصباحالمنیر فیومی را دربرمیگیرد.
برخی منابع فارسی زبان نیز در آن ذكر شدهاند، از جمله روضالجنان ابوالفتوح رازی (متوفی پس از 552)، جامع عباسی شیخ بهائی و حدیقه المتقین مجلسی اول. اشعار موجود در كتاب، به ویژه در مباحث طهارت و نماز، عمدتاً منقول از اثر منظوم فقهی بحرالعلوم، الدرّه النجفیه،است، جز مواردی اندك كه اشعار غیرفقهی آمده است (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 3، ج 7، ص 5، ج 11، ص 75). آثاری كه نام آنها در جواهرالكلام آمده، در كتاب التعریف بمصادر الجواهر (ص 221) معرفی شده و تعدادشان 551 اثر ذكر شده است، هر چند شماری از آن آثار از قلم افتادهاند، از جمله نهایه الوصول فی علمالاصول علامه حلّی ( رجوع کنید به نجفی، 1981، ج 15، ص 418) و شرح الكافیه رضیالدین استرآبادی معروف به نجمالائمه (متوفی 686؛ رجوع کنید به همان، ج 7، ص 192، ج 11، ص 44ـ45، ج 35، ص 95ـ96).
با این همه، بسیاری از آثار یاد شده را نمیتوان مأخذ و منبع جواهرالكلام به شمار آورد، زیرا تعابیر نجفی (از جمله: المَحْكی عَنْ، مایحكی' عن) در این كتاب به خوبی نشان میدهد كه وی از شمار قابل توجهی از این منابع با واسطه نقل قول كرده است. بر این اساس، بیشتر این آثار را باید منبع با واسطه جواهرالكلام دانست. از برخی معاصران صاحب جواهر نقل شده كه وی اعتماد خاصی به كتاب كشفاللثام فاضل هندی (متوفی 1137) داشته و پیش از مطالعه آن به تألیف نمیپرداخته است (نوری، ج 2، ص 145ـ146)؛ كثرت موارد نقل قول او از این اثر (رجوع کنید به فاضل هندی، ج 1، مقدمه جعفریان، ص 32ـ33) مؤید این قول است. همچنین گفتهاند كه وی از جامعالمقاصد محقق كركی، مسالك الافهام شهید ثانی، مداركالاحكام سید محمدبن علی موسوی عاملی و مفتاحالكرامه سیدمحمدجوادبن محمد حسینی عاملی همواره بیواسطه استفاده میكرده است (رجوع کنید به حرزالدین، ج 2، ص 225ـ226؛ حسینیعاملی، ج 1، مقدمه خالصی، ص 10). در موارد متعدد نیز از در اختیار داشتنِ نسخههای معتبر منابع حدیثی خبر داده است (برای نمونه رجوع کنید به ج 23، ص 309، ج 37، ص 102، ج 43، ص 23، 27).
جواهرالكلام پس از تألیف، بسیار مورد اقبال و ستایش عالمان شیعه قرار گرفت، كه از یك سو به دلیل شخصیت مؤلف آن ( رجوع کنید به نجفی*، محمدحسن) بود و از سوی دیگر به دلیل ویژگیهای انحصاری آن. این كتاب را اثری بینظیر در تاریخ اسلام، بزرگترین اثر فقهی (آقا بزرگ طهرانی، ج 5، ص 276؛ نجفی، 1981، ج 1، همان مقدمه، ص 13)،معجزهای پایدار، برترین شگفتی عصر خود (نوری، ج 2، ص 115؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 129) و مظهر نبوغ یك انسان (مطهری، ج 3، ص 81) برشمرده و گفتهاند كه هیچ فقیهی برای استنباط فقهی بینیاز از این كتاب نیست و با داشتن این كتاب، چندان به اثر دیگری نیاز ندارد ( رجوع کنید به جواهرالكلام فی ثوبه الجدید، ج 1، ص 69ـ72). شهرت و مقبولیت جواهرالكلام چنان فراگیر شد كه نام مؤلف آن و خاندانش را ذیل خود قرار داد و نجفی در زبان فقها به صاحب جواهر معروف شد.
دیدگاهها و استدلالهای صاحب جواهر در جواهرالكلام پس از وی در دروس و آثار فقهی و محافل علمی فقهای امامی مورد مراجعه و بحث و نقد قرار گرفته و میگیرد، مثلاً سیدمحمدكاظم طباطبائی یزدی كه در العروه الوثقی كمتر به نام فقها اشاره كرده، آرا و استنباطهای مذكور در جواهرالكلام را بسیار مورد توجه قرار داده است (برای نمونه رجوع کنید به ج 2، ص 428، 435، 488، 492، 512، 541، 645، 770). شیخ مرتضی انصاری (متوفی 1281) در كتاب المكاسب بارها بدون تصریح به نام صاحب جواهر (با تعابیری چون «بعضالمعاصرین» كه مراد از آن را صاحب جواهر دانستهاند رجوع کنید به مامقانی، ج 2، ص 316، 337،476؛ طباطبائی یزدی،1378، ج 2، ص 24، 29) دیدگاههای وی، از جمله نظر او در باره معاطات، را بررسی و نقد كرده است ( رجوع کنید به ج 3، ص 25، 264، 326، ج 5، ص 140، 173 ـ 174). سیره فقهای بعد نیز چنین بوده است (برای نمونه رجوع کنید به مامقانی، ج2، ص 180؛ توحیدی،ج 2، ص 92؛ سبزواری، ج 5، ص 64، ج 11، ص 273، ج 19، ص 296)، هر چند برخی فقها در پارهای موارد به دفاع از دیدگاههای صاحب جواهر برخاستهاند (برای نمونه رجوع کنید به امام خمینی، كتابالطهاره، ج 3، ص 415ـ416؛ غروی تبریزی، التنقیح، در موسوعه، ج 9، ص 30؛ توحیدی، ج 5، ص 272).
پارهای از آرای اصولی صاحب جواهر نیز از جانب شیخ انصاری (1419، ج 3، ص 252، 365) و فقهای دیگر (رجوع کنید به حكیم، ج 1، ص 461؛ طباطبائی حكیم، ج 4، ص 99، 101؛ فیاض، ج 2، ص 379) تحلیل و نقد شده است، از جمله این دیدگاه او كه ضعف سند حدیث با اجماع یا شهرت قابل جبران است ( رجوع کنید به توحیدی، ج 1، ص 513) یا اصرار او بر استناد احكام فقهی به اجماع، در حالی كه در برخی موارد اصلاً اجماع تحقق نیافته (رجوع کنید به غروی تبریزی، التنقیح، در موسوعه ، ج 9، ص 340) یا مستند به ادلهای است كه خود مناقشهپذیر است ( رجوع کنید به موسوی بجنوردی، ج 2، ص 321، ج 4، ص 337، ج 5، ص 286ـ287؛ خلخالی، المعتمد، در موسوعه ، ج 29، ص 174).
برخی فقها بر آناند كه در پارهای موارد میان آرای صاحب جواهر در جواهرالكلام با فتاوای او در نجاه العباد، كه وی خود آن را (ص 2) چكیده فتوایی جواهرالكلام شمرده، تفاوتهایی دیده میشود ( رجوع کنید به آملی، ج2، ص470،ج3، ص74، ج9، ص52؛ بروجردی، المستند،در موسوعه، ج 21، ص 249). در مواردی، دیدگاههای صاحب جواهر در باره اسناد احادیث مورد استناد در احكام فقهی، از سوی شماری از فقها و حدیثشناسان نقد شده است (برای نمونه رجوع کنید به كلباسی، ج1، ص377، ج2، ص316ـ317؛ بروجردی، المستند، در موسوعه، ج 21، ص 431؛ خلخالی، المعتمد، در همان، ج 26، ص 245؛ محمدتقی خوئی، مبانی العروه الوثقی، در همان، ج 32، ص 44). تدریس قسمتهایی از جواهر نیز نزد شماری از فقها متداول بوده است ( رجوع کنید به موسوعه طبقاتالفقهاء، ج14، قسم 2، ص688؛ حسینی، ج1، ص 361).
به نظر محققان، بهرغم اهمیت و عظمت كتاب جواهرالكلام، به دلیل نقل با واسطه احادیث و اقوال فقها بدون مراجعه به منابع اصیل، اشتباهاتی در آن راه یافته است ( جواهرالكلام فی ثوبهالجدید، ج 1، ص 78). مثلاً، گاه اشتباهات موجود در نسخههای غیر معتبر در آن تكرار شده (برای نمونه رجوع کنید به شهید اول، ج 1، مقدمه، ص 286) و گاه سند احادیث، اشتباه نقل شده (برای نمونه رجوع کنید به ابوالقاسم خوئی، ج 2، ص 422) یا با حدیثی دیگر خلط گردیده است (رجوع کنید به بروجردی، المستند، در موسوعه ، ج 22، ص 316). گاهی به اشتباه، تعبیری كه در منابع فقهی آمده، حدیث قلمداد شده است ( رجوع کنید به موسوی بجنوردی، ج 1، ص 271). همچنین از آنجا كه تألیف كتاب به ترتیب مباحث آن صورت نگرفته، موارد متعددی از ارجاعات مؤلف به مباحث قبلی یا بعدی، با شكلِ فعلی كتاب تطبیق نمیكند (برای نمونه رجوع کنید به ج 20، ص 50، 287، ج 21، ص 118، 165، 185، 237، ج 23، 390، ج 35، ص 146، 174).
شروح و حواشی متعددی بر جواهرالكلام یا بخشهایی از آن تألیف شده، از جمله الانصاف فی تحقیق مسائل الخلاف اثر محمد طاها نجف تبریزی (متوفی 1323)، بحرالجواهر علیبن باقر بروجنی و الهدایه الیالمرام من مبهمات جواهر الكلام سیدمحمدباقر موسوی همدانی (قم 1379 ش؛ رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، ج 2، ص 397، ج 6، ص 58؛ حسینی اشكوری، ج 1، ص 79ـ80). همچنین فقیهان معروفی مانند آیتاللّه بروجردی (متوفی 1380)، ابوتراب خوانساری (متوفی 1346)، عبداللّه بهبهانی (متوفی 1328)، ملاعلی كنی (متوفی 1306)، زینالعابدین مازندرانی (متوفی 1309) و علیبن محمد مرعشی سیدالحكماء (متوفی 1316) بر آن حاشیه نوشتهاند (آقابزرگ طهرانی، ج 6، ص 58؛ موسوعه طبقات الفقهاء ، ج 14، قسم 1، ص 266، 310، 374، 440؛ فاضل لنكرانی، ج 1، مقدمه، ص 22؛ نیز برای حواشی دیگر رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، همانجا؛ موسوعه طبقاتالفقهاء، ج 13، ص 670، ج 14، قسم 1، ص 595، قسم 2، ص 766؛ موسوعه مؤلفی الامامیه، ج 2، ص 327). علیبن زینالعابدین مازندرانی فهرستی كامل از جواهرالكلام تدوین كرده كه در 1322 در تهران چاپ شده است (آقابزرگ طهرانی، ج 16، ص 383). شرححال اعلام مهم مذكور در جواهرالكلام و اشخاص دیگر در كتاب البدر الزاهر فی تراجم اعلام كتابالجواهر اثر ناصر كرمی (قم 1424) آمده است.
از جمله آثار پژوهشی كه در باره جواهرالكلام در قم فراهم شده، معجم فقه الجواهر است در شش جلد كه در سالهای 1417 تا 1419/1996 تا 1998 در بیروت چاپ شد. این اثر معجمی فقهی به ترتیب الفبایی است شامل آن بخش از موضوعات و اصطلاحات فقهی كه در جواهرالكلام آمده همراه با چكیده آرای فقهی در باره هر موضوع. اثر پژوهشی دیگر، جواهرالكلام فی ثوبهالجدید است كه در هر صفحه آن، متن شرایعالاسلام همراه با دیدگاههای صاحب جواهر در بالا آمده و در پایین صفحه دیدگاههای مخالفان و ادله آنان و مناقشات و تحلیلهای صاحب جواهر در باره آنها مطرح شده است و امتیازات دیگری نیز دارد ( رجوع کنید به غفوری، ص 96). از این اثر تاكنون (1386 ش) چهار جلد انتشار یافته است.
نخستین چاپ سنگی جواهرالكلام در شش مجلد رحلی در 1262 (در زمان حیات مؤلف) انجام پذیرفت و تا 1376 این كتاب 24 بار چاپ شد ( جواهرالكلام فی ثوبه الجدید، همانجا). چاپ جدید جواهر در فاصله سالهای 1377 تا 1398 در 43 جلد (با تحقیق عباس قوچانی، علی آخوندی، محمود قوچانی و رضا استادی) در نجف و تهران صورت گرفت و سپس چندینبار در تهران و بیروت به صورت افست تجدید چاپ شد. همچنین جواهرالكلام در قطع بزرگ در پانزده جلد (بیروت 1412/1992) چاپ شد. از 1416 چاپ دیگری از این اثر با تحقیق مآخذ احادیث آن در مشهد آغاز شده كه ناتمام مانده است. جدیدترین چاپ این كتاب با تحقیقی كامل و استوار در مؤسسه نشر اسلامی قم در حال انجام است كه تاكنون شانزدهجلد آن منتشر شده است.