جوانرود ، شهرستان و شهری در شمال غربی استان كرمانشاه.
1) شهرستان مرزی جوانرود از مغرب به خاك عراق محدود میشود و مشتمل است بر دو بخشبه نامهای مركزی و كَلاشی، و یك شهر بهنام جوانرود (مركز شهرستان).
شمال و مشرق شهرستان كوهستانی است. كوههای مهم آن، كه جزو رشتهكوه زاگرساند، عبارتاند از: زیلان در 29 كیلومتری جنوب پاوه، كَشه كوه و كوه سیاه هر دو در حدود 31 كیلومتری جنوب غربی پاوه، كوههای ماموكُران، بازان، كانِ دزدان و كوه گِرده برگیر (جعفری، ج 1، ص 293، 337، 432، و جاهای دیگر). غار معروف كاوات در دامنه رشته كوه شاهو، در شمال دره قوری قلعه، قرار دارد (سلطانی،ج 1، ص 88؛ جغرافیای كامل ایران، ج 1، ص 405ـ406).
رودهای دائمی زِمكان/ زیمَكان (به طول ح 160 كیلومتر)، لیله/ لیلا/ آب لیلی، آب زرشك و دشت خور/ خُر، همه با جهت عمومی جنوب شرقی ـ شمال غربی، و رود قرهسو (از سرشاخههای سَیمَره * ) در مشرق شهرستان جریان دارد ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 45، ص 71، ج 46، ص 320). اهالی جوانرود به كشاورزی و دامداری اشتغال دارند. تعدادی واحد دامداری صنعتی نیز در شهرستان فعال است. از صنایع دستی، گلیم (با طرحهای كردی)، جاجیم و انواع شال در آنجا تولید میشود و در بعضی آبادیها، از جمله شروینه، قالیبافی رایج است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج 45، ص 71، 183). راه اصلی كرمانشاهـ پاوه و اسلامآباد غرب ـ پاوه از این شهرستان میگذرد.
آثار باستانی و تاریخی شهرستان عبارتاند از: ویرانههای قلعه جوانرود ( رجوع کنید به ادامه مقاله)؛ زیارتگاه اویس قَرَنی در نزدیكی شهر روانسر؛ ویرانههای قلعههای متعدد، از جمله قلعه مشهور به چنگیزخان بر روی تپهای در شمال شهر جوانرود و قلعه خرابه سیداحمد بیگ بر روی تپهای در مشرقِ آبادی مَزیدی، در حدود دوازده كیلومتری جنوب شهر پاوه ( كرمانشاهان باستان ، ص 29ـ31؛ رزمآرا، ج 5، ص 109).
جوانرود در 1328 ش دهستانی در شهرستان سنندج از استان پنجم (كرمانشاهان) بود (ایران. وزارت كشور. اداره كل آمار و ثبت احوال، ج 2، ص 58 ـ59). در 1330 ش از دهستانهای بخش پاوه (در شهرستان سنندج) شد (رزمآرا، ج 5، ص 108). در فهرست تقسیمات كشوری 1355 ش، بخش جوانرود به مركزیت شهر جوانرود و مشتمل بر دهستان جوانرود، در شهرستان پاوه از استان كرمانشاه آمده است (ایران. وزارت كشور، ص 25). این بخش در مرداد 1368 از پاوه جدا و شهرستان شد (ایران. وزارت كشور. معاونت سیاسی، 1382 ش، ذیل «استان كرمانشاه»). در 1380 ش شهرستان جوانرود سه بخش (مركزی، ثلاث باباجانی و روانسر) و سه شهر (جوانرود، تازهآباد و روانسر) داشت (همو، 1380 ش، ص 46). در خرداد 1381 بخش ثلاث باباجانی * از آن جدا و شهرستانی مستقل شد (همو، 1382 ش، همانجا). پس از آن، روانسر نیز از جوانرود جدا شد ( رجوع کنید به همو، 1384 ش، ذیل «استان كرمانشاه»).
در سرشماری 1375 ش، جمعیت شهرستان 518 ، 109 تن بوده است كه از این تعداد 464 ، 53 تن (8ر48%) شهرنشین، 651 ، 55 تن (8ر50%) روستانشین و بقیه غیر ساكن بودهاند (مركز آمار ایران، 1376 ش الف ، ص یازده). طایفههای جاف جوانرودی (عمدتاً شامل رستم بیگیها)، جاف مرادی، عناقی/ ایناقی، امامی، كَلاشی و باباجانی در این شهرستان زندگی میكنند (میرنیا، ص 121؛ حسینزاده، ص 33؛ نیز رجوع کنید به كریمی، ص 152ـ 155). مردوخ (ج 1، ص 85، 94) به سكونت طایفههای زردویی (حدود پانصد خانوار) و طایفه جاف جوانرود در آنجا اشاره كرده است. قشلاقِ گروهی از طایفه قبادی، دهستان ازگله است (رزمآرا، ج 5، ص 9). اهالی شهرستان به فارسی و كردی (لهجههای اورامی و جافی) صحبت میكنند و سنّی شافعیاند ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج 45، ص 71).
2) شهر جوانرود، مركز شهرستان جوانرود، در دامنهای در ارتفاع 300 ، 1 متر و در 82 كیلومتری شمالغربی شهر كرمانشاه (مركز استان) واقع است. كوههای گرده برگیر و چاه عاقلی از شمال و شمال شرقی به شهر مشرفاند. رود لیله از كنار شهر میگذرد. بیشترین دمای جوانرود در تابستانها ْ30، كمترین آن در زمستانها ْ27- و میانگین بارش سالانه آنجا ششصد میلیمتر است (سلطانی، ج 1، ص 91؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج 45، ص 72). در سرشماری 1375 ش، جمعیت شهر 317 ، 33 تن بوده است (مركز آمار ایران، 1376 ش ب، ص هشتاد و دو).
این شهر با جادهای به طول هفت كیلومتر به راه اصلی كرمانشاه ـ پاوه متصل است و همچنین با شهرهای سر پل ذهاب، باینْگان و اسلامآباد غرب ارتباط دارد. زیارتگاههای شیخ ابوبكر، شیخ الكرم و شیخ احمد در این شهر قرار دارند (حسینزاده، ص 120).
آبادی جوانرود در 1335 ش بهصورت «قلعه جوانرود» (با 806 تن جمعیت) ضبط شده است (ایران. وزارت كشور. اداره كل آمار عمومی، ج 1، ص 339). در 1339 ش این آبادی شهر شد (ایران. وزارت كشور. معاونت سیاسی، 1382 ش، همانجا). شهر جوانرود به هفت قلعه (رجوع کنید به حسینزاده، ص 38ـ39) و قلعه جوانرود نیز معروف است (همان، ص 25ـ 26).
پیشینه. نام جوانرود ظاهراً از نام یكی از طایفههای ساكن در منطقه گرفته شده و احتمالاً مركّب از كلمات فارسی «جوان» و «رود» است ( رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه). جوانرود درگذشته اَلانی نام داشت. نخستین بار حمداللّه مستوفی در قرن هشتم از آن نام برده و آن را قصبهای معتبر با هوایی خوش و آبهای روان، دارای غلات، علفزارهای نیكو و شكارگاههای خوبِ فراوان وصف كرده است (ص 107). لسترنج ، بر اساس مطالب حمداللّه مستوفی، الانی (در ضبط دیگر الابی) را از شهرهای درجه اول كردستان دانسته است (ص 193). در 1005 بِدلیسی آن را الان (ص 122) و آلانی (ص 411) ضبط كرده و به حكمرانی محمدبیگ اردلان (فرزند مأمون بیگ) در اوایل قرن دهم بر آنجا و نواحی پیرامونش، از جمله شهر بازار و اربیل، اشاره كرده است ( رجوع کنید به ص 122؛ نیز رجوع کنید به مردوخ، ج 2، ص 94؛ اعتمادالسلطنه، ج 1، ص 159).
در زمان شاه طهماسب اول صفوی (حك:930ـ984)، كه كردستان میان نزدیكان سلیمان خان (والی كردستان) تقسیم شد، حكومت جاف و جوانرود به صفیخان میرضیاءالدینی (خواهرزاده و داماد سلیمانخان) واگذار گردید. پس از او فرزندش، درویش سلطان، در جوانرود، قلعه و مسجد و مدرسه و بازار بنا كرد و آنجا را رونق بخشید (سلطانی، ج 1، ص 56 ـ57). به نوشته سلطانی (ج 1، ص 56)، نخستین بار در 1067 جوانرود را منطقهای مستقل دانستند. در دوره افشاریه (1148ـ1210) و تا اواخر دوره زندیه (ح 1163ـ 1208) برادران و فرزندان درویش سلطان بر جاف *و جوانرود حكمرانی میكردند. در دوره فتحعلی شاه قاجار و زمان اماناللّهخان (والی كردستان از 1214 تا 1240) حكومت جاف و جوانرود به فرزند امان اللّه خان، محمدصادق خان، واگذار شد (همان، ج 1، ص 57). در 1224 اماناللّهخان در كنار قصبه جوانرود و در جایی مرتفع قلعهای مستحكم بنا كرد و بزرگان طوایف را در آن اسكان داد (اعتمادالسلطنه، ج 4، ص 2377). در كنار قلعه، استخر و باغ بزرگ و چند حوض ساختند كه آب آنها از كوههای جانب شرقی تأمین میشد. حاكمان جوانرود نیز در آنجا منزل میكردند و پس از مدتی، این محل به قلعه [و پس از آن به قلعه جوانرود] مشهور شد (همانجا). به نوشته اعتمادالسلطنه (ج 4، ص 2377ـ 2378)، در دوره حكومت ناصرالدین شاه قاجار قلعه رو به ویرانی نهاد و میرزا نصراللّه خان از سوی دولت مأمور بنای قلعه دیگری نزدیك قلعه اولی شد. در حكمرانی دوباره اماناللّهخان (1277ـ1284) جوانرود به علیاكبرخان شرفالملك واگذار شد (سنندجی، ص 267ـ 269). فرهاد میرزا معتمدالدوله (والی كردستان پس از اماناللّهخان)، اورامان * لُهون را ضمیمه جوانرود كرد (همان، ص 291ـ296، 300ـ301). معتمدالدوله در 1288 درخواست عشایر جاف را، مبنی بر كوچشان از شهرزور (در مغرب سرحد ایران) به جوانرود و زُهاب، نپذیرفت. در این سال، حاكم زهاب بههمراه ایلبیگی باباجانی و ایلبیگی جاف و عدهای از رؤسای عشایر جوانرود و كلهر به قلعه جوانرود حمله كردند و با گشودن قلعه و كشتن تعدادی از نزدیكان شرفالملك، به غارت آنجا پرداختند ( رجوع کنید به همان،ص 314 ـ 318). در 1291 میرزاحسینخان سپهسالار مناطقی، از جمله جوانرود و زهاب، را برای سكونت و مراتع و مزارع عشایر جاف تعیین كرد (همان، ص 331ـ333). وقایعنگار كردستانی در 1309 از بلوك جوانرود، مشتمل بر یكصد آبادی، كه بیشترشان دارای جنگل بودهاند، یاد كرده و پاوه را، در انتهای خاك جوانرود و ابتدای اورامان، از معتبرترین روستاهای آن دانسته است. به نوشته او، قصبه جوانرود (قلعه) در وسط بلوك (از هر طرف، شش فرسنگ فاصله تا سرحد) بوده و چهار مسجد، دو خانقاه و یك حمام داشته است. علمای مشهور به صِدّیقی از این بلوك، و سكنه آن پیرو سلسله صوفیه نقشبندیه بودند (ص 66ـ70). سنندجی (ص 47ـ49) بلوك جوانرود كردستان را دارای مناطق گرمسیر و سردسیر، بیست هزار سكنه، ایل و احشام زیاد و صنایع دستی مرغوب دانسته و نوشته كه شرفالملك دستور تخریب قلعه را صادر كرده است. مَردوخ (ج 2، ص 78) از بلوك جوانرود نام برده و بازیل نیكیتین (كنسول سابق روسیه در ایران از 1333 تا 1336/ 1915ـ 1918)، از «ولایت جوانرود» و سكونت عشیره جاف در آنجا یاد كرده است (ص 367ـ 368). در 1310 ش، كیهان (ج 2، ص 448) از بلوك «جوانرود اورامان» در تقسیمات ولایتی كردستان نام برده است. در محل ویرانههای قلعه جوانرود، مسجدجامع شهر ساخته شد (حسینزاده، ص 39).
منابع: (1) اعتمادالسلطنه؛ (2) ایران. وزارت كشور، تقسیمات كشور شاهنشاهی ایران ، تهران 1355 ش؛ (3) ایران. وزارت كشور. اداره كل آمار عمومی، گزارش خلاصه سرشماری عمومی كشور در سال 1335، ج 1: تعداد و توزیع ساكنین كشور ، تهران 1339 ش؛ (4) ایران. وزارت كشور. اداره كل آمار و ثبت احوال، كتاب جغرافیا و اسامی دهات كشور، ج 2، تهران 1329 ش؛ (5) ایران. وزارت كشور. معاونت سیاسی. دفتر تقسیمات كشوری، نشریه اسامی عناصر و واحدهای تقسیماتی ( به همراه مراكز )، تهران 1380 ش؛ (6) همو، نشریه تاریخ تأسیس عناصر تقسیماتی به همراه شماره مصوبات آن ، تهران 1382 ش؛ (7) همو، نشریه عناصر و واحدهای تقسیمات كشوری [ تا پایان آبان 1384(، تهران 1384 ش؛ (8) شرفالدینبن شمسالدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل كردستان، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران )? 1343 ش(؛ (9) عباس جعفری، گیتاشناسی ایران ، تهران 1368ـ 1379 ش؛ (10) جغرافیای كامل ایران ، تهران: سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، 1366 ش؛ (11) محمد حسینزاده، تاریخچه جوانرود، كرمانشاه 1377 ش؛ (12) حمداللّه مستوفی، نزهه القلوب؛ (13) رزمآرا؛ (14) محمدعلی سلطانی، جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل كرمانشاهان ( باختران )، ج 1، تهران 1370 ش؛ (15) شكراللّهبن عبداللّه سنندجی، تحفه ناصری در تاریخ و جغرافیای كردستان، چاپ حشمتاللّه طبیبی، تهران 1366 ش؛ (16) فرهنگ جغرافیائی آبادیهای كشور جمهوری اسلامی ایران، ج 45: قصر شیرین، تهران: سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح، 1373 ش، ج 46: كرمانشاه ، تهران: سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح، 1374 ش؛ (17) كرمانشاهان باستان: از آغاز تا آخر سده سیزدهم هجری قمری،) بیجا، بیتا.(؛ (18) بهمن كریمی، جغرافی مفصل تاریخی غرب ایران، تهران 1316 ش؛ (19) مسعود كیهان، جغرافیای مفصل ایران، تهران 1310ـ1311 ش؛ (20) محمد مردوخ، كتاب تاریخ مردوخ ، تهران )بیتا.(؛ (21) مركز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسكن 1375: شناسنامه آبادیهای كشور، استان كرمانشاه، شهرستان جوانرود، تهران 1376ش الف ؛ (22) همو، سرشماری عمومی نفوس و مسكن 1375: نتایج تفصیلی كل كشور، تهران 1376 ش ب ؛ (23) علی میرنیا، ایلها و طایفههای عشایری كرد ایران، تهران )? 1368 ش(؛ (24) نقشه تقسیمات كشوری ایران، مقیاس 000 ، 500 ،2: 1، تهران: گیتاشناسی، 1377 ش؛ (25) نقشه راههای استان كردستان، مقیاس 000 ،300: 1، تهران: گیتاشناسی، )بیتا.]؛ (26) بازیل نیكیتین، كرد و كردستان، ترجمه محمد قاضی، تهران 1366 ش؛ (27) علیاكبر وقایعنگار كردستانی، حدیقه ناصریه در جغرافیا و تاریخ كردستان، چاپ محمد رئوف توكلی، تهران 1364 ش؛
(28) EI 2 , s.v. "Djawanrud"; (29) Guy Le Strange, The lands of the Eastern Caliphate , Cambridge 1930.