و) مجامع بینالمللی و جنگ عراق با ایران. سازمان كنفرانس اسلامی *در طول جنگ سه اجلاس در سطح سران كشورهای عضو و چهارده اجلاس در سطح وزرای امور خارجه برگزار كرد (رجوع کنید به سازمان كنفرانس اسلامی، ص 12ـ13). این سازمان در آغاز جنگ «كمیته حسن نیت» را، كه كمیته صلح اسلامی نیز نامیده میشد، تشكیل داد و در طول جنگ در مقر سازمان، جدّه، مجموعاً نه دور مذاكرهو نشست برپا كرد (رجوع کنید به ممدوحی، ص226ـ 322). سازمان در ابتدای جنگ بر آتشبس فوری تأكید داشت كه متضمن تثبیت تجاوزات عراق بود، اما بعد از اصرار ایران بر عقبنشینی نیروهای عراقی به مرزهای بینالمللی، طرحهایی را بهمنظور عقبنشینی نیروها پیشنهاد كرد كه لازمه آن عدمقطعیت قرارداد الجزایر بود و میتوانست هر نوع عقبنشینی را تا تعیین مرزها به تعویق بیندازد (فوزی تویسركانی، 1374 ش، ص164). پس از آزادسازی خرمشهر و عقبنشینی عراق از ایران، سازمان، تعیین كمیته شناسایی متجاوز را مشروط به اجرای آتشبس نمود، كه ایران آن را نپذیرفت؛ ازاینرو، آنان جمهوری اسلامی ایران را جنگطلب خواندند و بنابراین عراق با این بهانه، آشكارا به نقض قوانین بینالمللی ادامه داد و سازمان نیز تا مراحل پایانی جنگ فعالیت خود را در چارچوب حمایت از قطعنامه 598 متمركز ساخت (همو، 1377 ش، ص 165ـ166) و سرانجام در پی پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران و پایان یافتن جنگ، سازمان در بیانیه نهایی خود در اجلاس وزرای خارجه كه در اسفند 1367 در ریاض برپا شده بود، ضمن احساس خشنودی عمیق از توقف جنگ و قبول قطعنامه، بر اجرای كامل آن و حفظ كامل آتشبس و یافتن راهحلی جامع بر حل مسالمتآمیز و عادلانه جنگ تأكید كرد (همو، 1374 ش، ص 205).
جنبش عدم تعهد *نیز از همان روزهای نخستین جنگ با تشكیل كمیته حسن نیت و برگزاری اجلاسهای متعدد در سطوح سران و وزرای امور خارجه، برحل و فصل مسالمتآمیز جنگ تأكید نمود (رجوع کنید به عبدالرشیدی، ص371 به بعد)، اما این تلاشها در طول جنگ به اقدامی عملی و نتیجهبخش منجر نشد. این ناكامی از یك سو به ساختار، اهداف، اصول اولیه و تشكیلات جنبش و از سوی دیگر به عملكرد ضعیف و پراكندگی و اتفاقنظر نداشتن اعضای آن و از همه مهمتر به دنبالهروی از شورای امنیت سازمان ملل متحد و نفوذ قدرتهای بزرگ در جنبش برمیگردد (جمشیدی، ص 3ـ4). بهطور كلی موضع جنبش در قبال جنگ، موضعی منفی بوده است و جدّیترین تلاشهای جنبش در مورد جنگ را میتوان توصیه و درخواست از دو كشور درگیر برای پایان دادن به جنگ دانست.
شورای همكاری خلیجفارس * نیز حدود هشت ماه پس از آغاز جنگ و زمینگیر شدن نیرو های عراقی تأسیس شد (درویشپور، ص 284؛ عبدالمهدی شریده، ص 35). كشورهای عضو شورا از همان آغاز جنگ، با برگزاری اجلاس متعدد سران و وزرای امور خارجه، با صدور بیانیههای گوناگون، عراق را از حمایتهای سیاسی گسترده خود بهرهمند ساختند (رجوع کنید به شفیق، ص 109ـ 138؛ نخعی، ص 126ـ143؛ مجدی علی عطیه، ص 117). همچنین شورا كمكهای مالی بسیاری به عراق كرد، از جمله اعطای وام و كمكهای بلاعوض؛ تبدیل بندرهای برخی از این كشورها، بهویژه كویت، به مراكز عمده ترابری دریایی برای عراق و صدور 000 ، 350 بشكه نفت در روز از سوی عربستان و كویت و فروخته شدن آن به حساب عراق (كردزمن و واگنر، ص 5؛ نعیمیارفع، ص 78ـ79).
اتحادیه عرب *نیز با آغاز جنگ به دو جبهه حامیان ایران و حامیان عراق تقسیم شد. در حالی كه اكثر كشورهای عرب به رهبری اردن، عربستان سعودی و مصر از عراق حمایت میكردند، گروه دیگری از كشورهای عربی، یعنی سوریه و لیبی و الجزایر و یمن جنوبی، جانب ایران را گرفتند (درویشپور، ص 280). اتحادیه عرب از زمان آغاز جنگ، بهویژه پس از آزادسازی خرمشهر، در نشستهای متعدد، ضمن محكوم كردن ایران، به حمایت آشكار از عراق مبادرت ورزید و این روند تا پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران و توقف جنگ ادامه داشت (رجوع کنید به هیرو، ص 114، 153). در این میان جبهه پایداری عرب تحت نفوذ سوریه، از موضع جمهوری اسلامی ایران در جنگ حمایت كرد و با برگزاری چند اجلاس، و صدور بیانیههایی به حمایت از ایران پرداخت (رجوع کنید به درویشپور، همانجا؛ ولایتی، 1380 ش، ص 105). از میان كشورهای عضو، سوریه نقش فعالی در حمایت از ایران ایفا نمود. این كشور در اوایل جنگ، خط لوله نفتی عراق به مدیترانه را مسدود كرد و به ایران و كردها، برای مقابله با عراق، از طرق گوناگون كمك كرد و از این طریق خسارتهای مالی سنگینی به عراق وارد كرد. كشورهای دیگر، مانند لیبی و یمن و الجزایر، نیز كه از اعضای جبهه پایداری بودند، به ایران سلاح میفروختند (كردزمن و واگنر، همانجا).
اتحادیه اقتصادی اروپا *نیز با برگزاری چند اجلاس در سطح سران و وزرای امورخارجه، خواستار پایان دادن به جنگ شد تا اینكه پس از پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران، ضمن استقبال از آن، حمایت خود را از تلاشهای دبیر كل سازمان ملل متحد برای اجرای كامل قطعنامه و دستیابی به توافقی همه جانبه، عادلانه و شرافتمندانه و پایدار اعلام نمود (رجوع کنید به سازمان ملل متحد، 1987، ص 225).
ز) تلفات انسانی و زیانهای اقتصادی. با اینكه برآورد دقیق از تلفات انسانی و زیانهای اقتصادی جنگ وجود ندارد، اما بیگمان این جنگ صدها هزار كشته، بیش از یك میلیون مجروح، متجاوز از هشتاد هزار اسیر، 5ر2 میلیون مهاجر و برای هر دو كشور، دستكم دویست میلیارد دلار هزینه داشته است. در برآوردهای دیگری كه از تلفات و زیانهای جنگ شده، ارقام بالاتری ذكر شده است. در برآوردی، زیانهای جنگ برای ایران در بخش نفت 2ر108 میلیارد دلار، از دست رفتن تولیدات ناخالص غیرنفتی 4ر30 میلیارد دلار، هزینههای نظامی 4ر23 میلیارد دلار بوده است. برآورد مشابهی كه از خسارتهای جنگ برای عراق شده، در بخش نفت 8ر120 میلیارد دلار، از دست رفتن تولیدات ناخالص غیرنفتی 64 میلیارد دلار، هزینههای نظامی 33 میلیارد دلار، از بین رفتن سرمایه ثابت 4ر43 میلیارد دلار و نابودی امكانات و تجهیزات 2ر8 میلیارد دلار بوده است (كردزمن و واگنر، ج 2، ص 2).
این برآورد شامل فرصتهای از دسته رفته برای سرمایهگذاری در زمینه توسعه اقتصادی و عملیاتهای اقتصادی جاری نمیشود. برآورد هزینه بازسازی تأسیسات اقتصادی و زیربنایی كه هنوز بازسازی نشدهاند نیز ذكر نشده است (رجوع کنید به همان، ج 2، ص1367، به نقل از برآورد طبقهبندی نشده سازمان سیا در 15 آوریل 1988).
در گزارش هیئت اعزامی سازمان ملل متحد به سرپرستی عبدالرحیم ابیفرح، معاون وقت دبیركل، كه پس از بازدید از اماكن و تأسیسات خسارت دیده و تعیین خسارتهای جنگ، در 31 ژوئیه 1991 تسلیم دبیر كل گردید، از ماهیت و میزان خسارات وارده و برآوردهای دولت ایران از هزینههای بازسازی در گذشته و حال در بخشهای خانهسازی، صنایع نفت، حملو نقل، صنایع سبك و سنگین، كشاورزی و آبرسانی، انرژی و نیرو، ارتباطات دور و مخابرات، آموزش و پرورش، بهداشت و میراث فرهنگی، اطلاعات كاملی ارائه شده است. در نتیجهگیری گزارش، میزان خسارت مستقیم به ایران 2ر97 میلیارد دلار برآورد شده است (رجوع کنید به سازمان ملل متحد، 1370 ش؛ نیز رجوع کنید به ولایتی، 1380 ش، ص 494ـ495؛ جعفری ولدانی، 1377 ش، ص 27). با وجود این، ایران، به استناد مدارك و شواهد متعدد، میزان خسارت برآورده شده در گزارش را نادرست خواند و آن را هزار میلیارد دلار اعلام كرد (جعفری ولدانی، همانجا).
ح) اظهارنظرها و بررسیها در باره جنگ. از همان زمان آغاز جنگ و سپس بازپسگیری خرمشهر و بهویژه در دوره بعد از پذیرش قطعنامه 598، اظهارنظرها و مناقشاتی در باره نحوه مواجهه با حمله دولت عراق، مدیریت جنگ، میزان تلفات و نحوه ارزیابی پیشنهادهای صلح و آتشبس در سطوح مختلف رسانهای و كارشناسی مطرح شد. در این میان پرسش از سبب ادامه جنگ پس از استرداد خرمشهر در مقایسه با سایر پرسشها و مباحث، بیشترین حجم و حساسیت را چه در زمان جنگ و چه پس از آن داشته است.
بنا بر پارهای منابع، سران دولتهای عربی برای تشویق دولت ایران به قبول آتشبس، اعلام آمادگی كردند مبلغی بیش از صد میلیارد دلار از طریق صندوق بازسازی اسلامی برای ترمیم خرابیهای ناشی از جنگ به ایران بپردازند (رجوع کنید به پارسادوست، 1371ش، ص488؛ همو، 1378ش، ص 21). برخی، به استناد این خبر، تأكید كردهاند كه اگر هم برای ایران مقدور نبود كه مبلغ ادعایی مذكور را از دولتهای عربی استحصال كند، یا در یك بررسی منصفانه و بیطرفانه، كلیه خسارات خود را تعیین و دریافت كند، نفس برقراری آتشبس و پذیرش صلح بعد از بازپسگیری خرمشهر، مانع گسترش و افزایش خسارت و تلفات میشد و این به مصلحت كشور، بود (رجوع کنید به سحابی و صابر، ص 23ـ26؛ پارسادوست، 1371 ش، ص 488ـ489)؛ پذیرش صلح، فرصت مهمی برای فعالیتهای سیاسی فراهم میآورد (رجوع کنید به هیوم، ص 45) و دولت ایران میتوانست با توجه به جایگاه مطلوب خود، در شرایط رفع مناقشه تأثیر گذارد. در آن زمان عموماً اعتقاد بر این بود كه ایران گوی پیروزی را از دشمن ربوده و نیروهای نظامی آن احتمالاً قویترین نیرو در منطقه است؛ بنابراین، با حمایت از صلح میتواند وجهه خود را نزد كشورهای منطقه و جامعه بینالمللی بهبود بخشد و خود را به عنوان قدرت برتر منطقه مطرح كند (رجوع کنید به سیك، ص 236ـ237).
در مقابل، استدلال شده كه این احتمالات و اظهارنظرها با رویكردی سیاسی ـ مدیریتی و متأثر از نتایج، مطرح شده است، نه با رویكردی دفاعی ـ استراتژیك و بر اساس شرایط؛ حال آنكه به دلیل طولانی شدن جنگ و گسترش دامنه آن و مهمتر از همه تحقق نیافتن تمامی اهداف موردنظر پس از استرداد خرمشهر، باید از نظر دفاعی ـ استراتژیك به بررسی ابعاد جنگ پرداخت. علاوه بر این، مناقشات و رخدادهای سیاسی داخلی و اقدامات خشونتبار برخی گروهها در برابر نظام جمهوری اسلامی سبب وخامت اوضاع سیاسی و امنیتی شدن كشور شده بود و همین امر از نظر برخی گروههای سیاسی، نوعی انسداد سیاسی تلقی میشد و بنابراین لازمه تداوم جنگ استمرار انسداد سیاسی بود. از این رو برخی از گروههای سیاسی تمایل داشتند كه با پایان یافتن جنگ شرایط برای فعالیت سیاسی فراهم شود (درودیان، 1384 ش، ص 126، 205). از سوی دیگر، به اعتقاد فرماندهان نظامی امكان پدافند با توقف روی خط رمزی وجود نداشت، زیرا اغلب نقاطِ خط مرزی فاقد هرگونه مانع طبیعی بودند و ایجاد استحكامات نیز یك سال به درازا میكشید و طی این مدت احتمال تجدید قوای نیروهای عراقی نیز وجود داشت (همو، 1376 ش، ص 64). مدیران سیاسی و فرماندهان نظامی نیز حاضر نبودند بدون دستیابی به كمترین امتیاز كه تنبیه متجاوز و گرفتن غرامت بود، صلح را بپذیرند و این كار را غیرعقلایی میدانستند. ادامه شرایط نه جنگ نه صلح نیز برای ایران مناسب نبود، زیرا عراق برای سازماندهی مجدد نیروهای خود فرصت مییافت، در حالیكه از هم گسیختگی ارتش عراق و اوضاع نابسامان داخلی این كشور كاملاً مشهود بود. بنابراین دولت ایران با بهرهمندی از این شرایط دورنمای روشنی را برای اقدام نظامی خود ترسیم میكرد (اردستانی، 1379 ش، ص 27ـ 28). از طرفی، به اعتقاد مسئولان جمهوری اسلامی، شورای امنیتِ سازمان ملل در واكنش به تجاوز عراق به ایران، حمایت لازم از جمهوری اسلامی ایران را روا نداشته بود (درودیان، 1384 ش، ص 203ـ204؛ برای تفاوت نحوه برخورد سازمان ملل با حمله عراق به ایران و كویت رجوع کنید به شیرودی، 1380 ش). در این میان، شواهد متعدد بر تشدید حمایت قدرتهای بزرگ و بهویژه امریكا از عراق، پس از بازپسگیری خرمشهر، در اختیار بود: این كشورها كه از موقعیت برتر ایران و حتی شكست سیاسی عراق اظهار نگرانی میكردند تمام توان خود را بهكار گرفتند تا از پیروزی ایران و سقوط عراق جلوگیری نمایند (درودیان، 1376 ش، ص 60ـ63؛ نیز رجوع کنید به امام خمینی، ج 9، ص 415). دولت ایران در این اوضاع بینالمللی و همچنین به دلیل سابقه تاریخی و شخصیتی صدامحسین، نمیتوانست صلح بدون تضمین را بپذیرد، زیرا هیچ اعتمادی به مجامع بینالمللی و بهویژه دولت عراق نداشت. بدیهی بود كه عراقیها به دلیل قرار گرفتن در موضع ضعف، مسئله صلح را مطرح كردند. در حالیكه هیچ تغییری در ماهیت رفتار سران این كشور مشاهده نمیشد. مواردی مانند پافشاری عراق بر خواستههای قبلی، نپذیرفتن قرارداد الجزایر، حضور در بخشی از خاك ایران و ادامه حملات، شواهد این دیدگاهاند. در واقع آنها در صلح جدی نبودند و در مقام كسب فرصت برای بازسازی بنیه دفاعی و نظامی خود بودند (اردستانی، 1379 ش، ص 26ـ27)؛ ضمن اینكه مطالبه مشروع ایران فقط با عقبنشینی كامل عراق از ایران و اعلام متجاوز بودن آن كشور و پرداخت غرامت به ایران تأمین میشد. از نظر مسئولان امر، حامیان منطقهای و بینالمللی عراق در مرحله اول بیشتر بر آتشبس تأكید داشتند تا توقف جنگ، و در خصوص تعیین متجاوز نیز اهتمامی نداشتند؛ زیرا این به معنای اعلام پیروزی سیاسی ایران قلمداد میشد. برخی، به استناد پارهای مدارك، تأكید كردهاند كه قدرتهای بزرگ در تجاوز عراق سهیم بودند و اعلام متجاوز بودن عراق به منزله پذیرش سیاست تجاوزآمیز این كشورها بر ضد ایران به شمار میآمد، لذا از پذیرش آن اجتناب میكردند (رجوع کنید به لطفاللّهزادگان، ص 40ـ 43؛ درودیان، 1384 ش، ص 208ـ209؛ نیز رجوع کنید به امام خمینی، ج 9، ص 424ـ 428). در عینحال امام خمینی، سه روز پس از آزادسازی خرمشهر، در 6 خرداد 1361 در جلسه شورای عالی دفاع و سران ارتش و سپاه، بهرغم رد هرگونه توقف و آتشبس در جنگ، با ورود نیروها به خاك عراق مخالفت كردند و این اقدام را سبب برانگیختن تعصب دولتهای عربی و حمایت صریح آنها از صدام و فضاسازی برای تبلیغات گسترده بر ضد ایران دانستند، هر چند پس از استماع دلایل نظامیان مبنی بر لزوم ادامه جنگ و ضرورت ورود به خاك عراق، سرانجام استدلال آنها را پذیرفتند (هاشمی رفسنجانی، ص 273ـ274).
در مورد پیشنهاد غرامت نیز اگرچه اظهارنظرهای مختلفی مطرح شده و آمار و ارقام مختلفی (از 25 تا 150 میلیارد دلار) ارائه گردیده (درودیان، 1384ش، ص208؛ نیز رجوع کنید به پارسادوست، 1371 ش، ص 488؛ همو، 1378 ش، ص 21)، اما تاكنون هیچ سند معتبر و مشخصی ارائه نشده است و بهگفته مسئولان و تصمیمگیرندگان جنگ، اینگونه مطالب، در حدّ شایعه و اظهارات رسانهای بوده است نه سند رسمی (رجوع کنید به هاشمی رفسنجانی، ص 273؛ درودیان، 1384 ش، همانجا). آنچه مسلم است اینكه پس از بازپسگیری خرمشهر، با افزایش نگرانی كشورهای منطقه از پیشروی نیروهای ایرانی، برای نخستین بار پیشنهاد آتشبس و پرداخت بخشی از غرامت ناشی از جنگ به ایران مطرح گردید. حبیب شطی، دبیركل سازمان كنفرانس اسلامی، اولین پیشنهاددهنده بود. وی پس از مذاكره با چند كشور عربی، مبلغ ده میلیارد دلار را به عنوان غرامت تعیین كرد كه از نظر دولت ایران پذیرفتنی نبود، چرا كه حتی یك دهم خسارات جنگ را نیز جبران نمیكرد. سپس معاون وزیر خارجه هند، به عنوان میانجی، رقمی بین سی تا پنجاه میلیارد دلار را پیشنهاد كرد. اما هیچیك از پیشنهاددهندگان یا متعهدان، برای تحقق وعدههای خود، بهویژه عقبنشینی قوای متجاوز عراق تا مرزهای رسمی، تضمینی حقوقی ندادند و بحثها در حد مذاكرات اولیه باقی ماند و عملاً هیچیك از كشورهای ثروتمند نفتی، تعهد رسمی برای پرداخت غرامت ندادند و حتی اشارهای دالّ بر آمادگی برای كمك مالی در جهت بازسازی خرابیهای جنگ نكردند.
منابع: (1) علاوه بر اسناد شورای امنیت سازمان ملل متحد مذكور در متن؛ (2) عبدالحلیم ابوغزاله، الحرب العراقیه الایرانیه: 1980ـ 1988،[ بیجا: بینا(، 1994؛ (3) حسین اردستانی، تنبیه متجاوز: بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان 1361 تا فروردین 1367، تهران 1379 ش؛ (4) همو، رویارویی استراتژیهای جنگ عراق و ایران: تأثیر تحولات صحنه نبرد جنگ عراق و ایران و سیاست قدرتهای بزرگ ، تهران 1378 ش؛ (5) نبیه اصفهانی، «یومیات الصراع و الحرب: 1947ـ1980»، السیاسه الدولیه ، ش 63 (ژانویه 1981)؛ (6) ابراهیم انوری تهرانی، «تمهیدات رهبران عراق برای تجاوز به قلمرو ایران»، در بازشناسی جنبههای تجاوز و دفاع: مقالات ارائه شده به كنفرانس بینالمللی تجاوز و دفاع ( تهران، 19ـ17 مرداد ماه 1367)، ج2، تهران: دبیرخانه كنفرانس بینالمللی تجاوز و دفاع، 1368 ش؛ (7) بهمن بختیاری، «حقوق بینالملل و جنگ ایران و عراق»، در همان؛ (8) علی بنیلوحی، مبانی دفاع از دیدگاه امام خمینی در دفاع مقدس با تحلیلی مقایسهای،)تهران( 1378 ش، محمد مهدی بهداروند، بسترهای پذیرش قطعنامه 598، قم 1383 ش؛ (9) منوچهر پارسادوست، «داستان جنگ را دوباره بخوانیم»،)گفتگوكننده(: جواد فیض، ایران فردا، ش 58 (شهریور 1378)؛ (10) همو، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، تهران 1371 ش؛ (11) همو، نقش عراق در شروع جنگ، تهران 1369 ش؛ (12) تجاوز عراق به ایران و موضعگیری سازمان ملل متحد ، نوشته نسرین مصفا و دیگران، تهران: دانشگاه تهران، دانشكده حقوق و علوم سیاسی، مركز مطالعات عالی بینالمللی، 1366 ش؛ (13) تحلیلی بر جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه جمهوری اسلامی ایران ، تهران: وزارت امورخارجه، دفتر حقوقی، 1361ـ 1367 ش؛ (14) اصغر جعفری ولدانی، ایران و حقوق بینالملل: «بررسی حقوقی عهدنامه 1975 ایران و عراق»، تهران 1380 ش؛ (15) همو، بررسی تاریخی اختلافات مرزی ایران و عراق ، تهران 1367 ش؛ (16) همو، كانونهای بحران در خلیجفارس، تهران 1377 ش؛ (17) محمدحسین جمشیدی، «جنبش عدم تعهد»، در سازمانهای بینالمللی و جنگ ایران و عراق، تهران: دانشكده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران، 1374 ش؛ (18) والتر جونز، منطق روابط بینالملل، ترجمه داوود حیدری، تهران 1373 ش؛ (19) حسن ابوطالب، «المفاوضات العراقیه الایرانیه بینالجمود و الحركه»، السیاسه الدولیه، ش 100 (آوریل 1990)؛ (20) سعید خالوزاده، «حمایتهای سیاسی، نظامی و اقتصادی كشورهای قدرتمند از عراق در طول جنگ با جمهوری اسلامی ایران»، در دعاوی ایران: بررسی كمكها و حمایتهای غرب به ویژه آمریكا از صدام حسین در جنگ تحمیلی، تهران: مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، 1383 ش؛ (21) روحاللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، صحیفه نور، تهران، ج 7، 1372 ش، ج 9، 1374 ش، ج 11، 1378 ش؛ (22) محمد درودیان، آغاز تا پایان ( سالنمای تحلیلی ): بررسی وقایع سیاسی نظامی جنگ از زمینهسازی تهاجم عراق تا آتشبس، تهران 1376 ش؛ (23) همو، پایان جنگ: بررسی و تحلیل رویدادهای سیاسی ـ نظامی جنگ از عملیات و الفجر 10 تا اشغال كویت ، تهران 1380 ش؛ (24) همو، پرسشهای اساسی جنگ ، تهران 1384 ش؛ (25) حجتاللّه درویشپور، بررسی پدیده ناسیونالیسم در جهان غرب،)تهران ( 1374 ش؛ (26) فرهاد درویشی، «تمهیدات سیاسی و نظامی عراق برای آغاز جنگ»، در ریشههای تهاجم: علل و زمینههای شروع جنگ، به كوشش فرهاد درویشی، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1378 ش؛ (27) روزشمار جنگ ایران و عراق ، نویسندگان: مهدی انصاری و دیگران، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1372 ش ـ ؛ (28) سازمان كنفرانس اسلامی، آشنایی با سازمان كنفرانس اسلامی ، تهران: وزارت امورخارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1373 ش؛ (29) سازمان ملل متحد، «گزارش نهائی هیئت كارشناسی سازمان ملل پیرامون خسارات ناشی از جنگ تحمیلی به ایران»، ترجمه گروه تحقیق خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، نشریه روزانه خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران ، 13 اسفند 1370؛ (30) پیر سالینجر و اریك لوران، جنگ خلیجفارس در اسناد محرمانه ، ترجمه هوشنگ لاهوتی، تهران 1370 ش؛ (31) عزتاللّه سحابی و هدی صابر، «اقتصاد جنگ: , فرصت، آن دو سال و , تاوان، آن شش سال»، ایران فردا، ش 58 (شهریور 1378)؛ (32) علی سمیعی، كارنامه توصیفی عملیات هشت سال دفاع مقدس، تهران 1382 ش؛ (33) علی شفیق، مجلس التعاون الخلیجی من منظور العلاقات الدولیه، بیروت 1409/ 1989؛ (34) مرتضی شیرودی، دو جنگ دو داوری، قم 1380 ش؛ (35) محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق بینالملل عمومی، تهران 1384 ش؛ (36) هوشنگ طالع، تجاوز عراق، خیانت خودی، حمایت بیگانه ، لنگرود 1380 ش؛ (37) علیاكبر عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز تا سال 1985، تهران 1365 ش؛ (38) عبدالمهدی شریده، مجلس التعاون لدول الخلیج العربیه: آلیاته، اهدافه المعلنه، علاقاته بالمنظمات الاقلیمیه و الدولیه، قاهره 1415/1995؛ (39) فتحیعلی حسین، «تسویه الصراع العراقی الایرانی»، السیاسه الدولیه، ش 95 (ژانویه 1989)؛ (40) ناصر فرشادگهر و حمداللّه آصفی، «فسخ یك جانبه عهدنامه 1975 از سوی عراق و موضع هر یك از دو طرف عهدنامه»، در بازشناسی جنبههای تجاوز و دفاع، همان؛ (41) یحیی فوزی تویسركانی، «سازمان كنفرانس اسلامی»، در سازمانهای بینالمللی و جنگ ایران و عراق، همان؛ (42) همو، سازمان كنفرانس اسلامی: ساختار، عملكرد و روابط آن با ایران، تهران 1377 ش؛ (43) موسی كاظمی، «تحلیل آماری جنگ شهرها»، در تأملی در جنگ ایران و عراق: چند مسئله راهبردی (مجموعه مقالات )، به اهتمام مجید مختاری، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1380 ش؛ (44) كان كافلین، صدام: زندگی مخفی، ترجمه نادر افشار و فروغ چاشنی دل، تهران 1382 ش؛ (45) الیزابت گاملن و پال راجرز، «قرار گرفتن نفتكشهای كویتی زیر پرچم ایالات متحده: دلایل و تأثیرات آن»، در بازشناسی جنبههای تجاوز و دفاع ، همان؛ (46) علیرضا لطفاللّهزادگان، پاسخ به ابهامات، تهران 1384 ش؛ (47) متن نامههای مبادله شده بین رؤسای جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق 1369، تهران: وزارت امورخارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1369 ش؛ (48) مجدی حماد، «الاتحاد السوفیتی و الحرب تقدیر موقف»، السیاسه الدولیه، ش 63 (ژانویه 1981)؛ (49) مجدی علی عطیه، «الفاعلیه العسكریه لدول الخلیج و التهدیدات الایرانیه»، همان، ش 85 (ژوئیه 1986)؛ (50) آذرمیدخت مشایخ فریدنی، مسائل مرزی ایران و عراق و تأثیر آن در مناسبات دو كشور، تهران 1369 ش؛ (51) محییالدین مصباحی، «چهارچوب مواضع شوروی»، در بازشناسی جنبههای تجاوز و دفاع ، همان؛ (52) عباس ملكی، «جنگ تحمیلی و شورای امنیت سازمان ملل متحد»، مجله سیاست خارجی، سال 2، ش 2 (فروردین و خرداد 1367)؛ (53) جمشید ممتاز، «حق طبیعی دفاع مشروع در جنگ عراق با ایران»، در بازشناسی جنبههای تجاوز و دفاع ، همان؛ (54) فرزاد ممدوحی، «سازمان كنفرانس اسلامی در تئوری و عمل: موضع سازمان در قبال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران»، پایاننامه كارشناس ارشد علوم سیاسی، دانشكده علوم سیاسی و معارف اسلامی، دانشگاه امام صادق(ع)، 1368 ش؛ (55) اسماعیل منصوری لاریجانی، بررسی حقوقی ـ سیاسی تجاوز رژیم عراق به جمهوری اسلامی ایران، تهران )بیتا.(؛ (56) رضا موسیزاده، «كمكهای آمریكا به عراق: یك دیدگاه حقوقی»، در دعاوی ایران، همان؛ (57) حسن نافعه، الاممالمتحده فی نصف قرن دراسه فی تطور التنظیم الدولی منذ 1945، كویت 1416/ 1995؛ (58) هادی نخعی، «شورای همكاری خلیجفارس»، در سازمانهای بینالمللی جنگ ایران و عراق، همان؛ (59) عباس نصراوی، «النتائج الاقتصادیه للحرب العراقیه ـ الایرانیه»، المستقبل العربی، ش 89 (ژوئیه 1986)؛ (60) بهمن نعیمی ارفع، مبانی رفتاری شورای همكاری خلیجفارس در قبال جمهوری اسلامی ایران، تهران 1370ش؛ (61) بهرام نوازنی، الگوهای رفتاری ایالات متحده امریكا در رویارویی با جمهوری اسلامی ایران ( 1357ـ 1380)، تهران 1383 ش؛ (62) علیاكبر ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق بر جمهوری اسلامی ایران، تهران 1380 ش؛ (63) همو، دیدگاههای جهانی جمهوریاسلامیایران: مجموعه سخنرانیهای وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران در مجامع بینالمللی، تهران 1373 ش؛ (64) اكبر هاشمی رفسنجانی، هاشمی بدون روتوش، )مصاحبه كننده]: صادق زیباكلام (زیرچاپ)؛ (65) عباس هدایتی خمینی، شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران ( تا پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران )، تهران 1374 ش؛ (66) حسین یكتا، «ایران و عراق: از عهدنامه الجزایر تا رویارویی»، زمانه ، سال 1، ش 2 (آبان 1381)؛ (67) همو، «سازمان ملل متحد»، در سازمانهای بینالمللی و جنگ ایران و عراق، همان؛
(68) Anthony H. Cordesman and Abraham R. Wagner, The lessons of modern war , Boulder, Colo. 1991; (69) Dilip Hiro, The longest war: the Iran-Iraq military conflict, New York 1991; (70) Human rights in Iraq] ,compiled by] Middle East Watch, New Haven: Yale University Press, 1990; (71) Cameron R.Hume, The United Nations, Iran, and Iraq , Indianapolis 1994; (72) Edgar O'balance, The Gulf War, London 1988; (73) R.C. Sharma and D. B. Venkatesh Varma, "Superpower perspective on the Gulf War", in Perspectives on Iran-Iraq conflict , ed. R.C. Sharma, New Delhi 1984; (74) Gary Sick, "Trial by error: reflections on the Iran-Iraq War", The Middle East journal , vol. 43, no. 2 (Spring 1989); (75) K. R. Singh, "Iraq-Iran conflict: military dimensions", in Perspectives on Iran-Iraq conflict, ibid; (76) Tareq Aziz, Iraq-Iran conflict: questions and discussions , London 1980; (77) Charles Tripp, A history of Iraq ,Cambridge 2002; United Nations, Yearbook of the United Nations , Lake Success, N. Y. 1974-
/ علیاكبر ولایتی و اصغر صادقی یكتا /
2) تاریخ نظامی
الف) آغاز جنگ و مقاومت مردمی در شهرهای مورد حمله. زمینههای تجاوز نظامی عراق به ایران با خریدهای تسلیحاتی عراق و نقل و انتقال آنها در منطقه، از اوایل فروردین 1359 شكل گرفت و در شهریور همان سال، با تجاوز عراق به حریم هوایی ایران جنگی طولانی آغاز شد (جوادی، ص 9). در شش ماهه اول 1359 ش، بهویژه پس از ناكامی كودتای 21 تیر 1359 معروف به كودتای نوژه، تجاوزات مرزی عراق به ایران افزایش یافت و در 16 شهریور همان سال منطقه خانلیلی و چند روز بعد منطقه میمك و پاسگاههای رشیدیه، چیلات، بیات و ارتفاع گیكا (همگی در منطقه جنوب) به اشغال عراق درآمد (محسن رشید، ص 12ـ13). در 19 شهریور 1359، دولت عراق اعلام كرد كه حدود هشتاد كیلومتر از سرزمینهای مورد منازعه در قصرشیرین و روستاهای سیفسعد و زینالقوس را به تصرف درآورده است. چهار روز بعد نیز اعلام كرد كه حدود 140 كیلومترمربع دیگر از مناطق نزدیك موسیان را تصرف كرده است. سپس در 28 شهریور، ایران در درگیری با نیروهای عراقی، دو جنگنده اف ـ 4 خود را از دست داد (كردزمن و واگنر، ج 2، ص 30). ارزیابی رهبران عراق از شرایط ایران و چگونگی موازنه قوا بین دو كشور ایران و عراق، در تصمیم صدامحسین برای آغاز جنگ بسیار مؤثر بود. به زعم آنان ارتش ایران، اگر چه از نظر نیرو و تجهیزات نظامی بر ارتش عراق برتری داشت، اما از نظر كیفیتهای رزمی، نظیر برخورداری از فرماندهان كارآزموده و مجرب، نظم و انضباط، میزان قدرت انجام عملیات و موارد دیگر، با توجه به اوضاع پیش آمده بعد از انقلاب اسلامی، از شرایط مطلوب برخوردار نبود. فرار تعدادی از فرماندهان عالی رتبه نظامی از كشور و بازنشسته شدن و بركناری تعداد زیادی از امیران و افسران، بهاقتضای شرایط و از همه مهمتر اخراج ستون فقرات اصلی ارتش ایران، یعنی حدود چهل هزار مستشار نظامی امریكایی، و قطع ورود انبوهی از تسلیحات امریكایی و قطعات یدكی به كشور، مشكلاتی جدّی برای ارتش ایران ایجاد كرده بود (حسین حسینی، ص30). نظام سربازگیری فاقد كارایی لازم بود و از تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی چندان نمیگذشت و آشوبهای داخلی عملاً نیروهای این سپاه را درگیر كرده بود. فقدان آمادگی جنگی ایران را میتوان از نبود قرارگاه فرماندهی عملیاتی ایران در مناطق مرزی جنوب كشور به خوبی دریافت. هیچ واحد نظامی عمدهای در طول حدود هشتصد كیلومتر جبههای كه عراق تجاوز كرد، مستقر نبود و واحدهای توپخانه ارتش، تیپهای زرهی و بالگردهای تهاجمی در مناطق مرزی نبودند. نزدیكترین لشكر ایران به منطقه عملیاتی، در اهواز مستقر بود كه حدود چهل تا پنجاه كیلومتر با میدان جنگ فاصله داشت. اعلامیههای نظامی عراق نیز نشان میدهد كه ارتش عراق در روزهای نخست جنگ با مقاومت چندانی روبه رو نشد. بنابراین، دولت عراق بر آن بوده است كه با آمادگی و بهكارگیری نیروهای نظامی، هجوم همهجانبهای را به ایران سازمان دهد ودر كوتاهترین زمان، مناطق مهمی از این كشور را به تصرف درآورد، در حالیكه ایران حتی از آمادگی دفاعی كافی برخوردار نبود (كردزمن و واگنر، ج 2، ص 35ـ 36؛ درودیان، 1378 ش الف ، ص 46؛ برای آگاهی بیشتر از اوضاع نظامی ایران در آستانه جنگ رجوع کنید به اردستانی، 1379 ش، ص 93ـ 100).
توان رزمی عراق از زمان رویكارآمدن بعثیها، بهسرعت در دو بُعد كمّی و كیفی تا حدود قابل توجهی افزایش یافته بود. این كشور در آغاز دهه 1360 ش/1980 با چهارده میلیون تن جمعیت، پرجمعیتترین كشور عربی منطقه بود كه امكان بسیج بیش از یك میلیون نیروی نظامی را برای اعزام به جبهههای جنگ در اختیار داشت. از 1351 ش/ 1972، دولت شوروی متعهد شده بود سالانه 5ر1 میلیارد دلار تجهیزات نظامی به عراق تحویل دهد. علاوه بر آن، عراق در 1355 ش/1976 یك قرارداد نظامی با فرانسه منعقد كرد كه در پی آن، در فاصله 1356 ش تا 1357 ش این كشور به صورت بزرگترین منبع تأمین تسلیحات نظامی ارتش عراق درآمد. از آغاز سال 1359 ش/ 1980 حدود شصت هواپیمای جنگی (میراژ F-1 ) به عراق تحویل داده شد. در 1359 ش/ 1980 بودجه نظامی این كشور 63% افزایش یافت و پانزده كشور جهان بیش از شش میلیارد دلار تجهیزات در اختیار آن كشور گذاشتند و بدینترتیب، عراق در آغاز دهه 1360 ش/ 1980 بزرگترین قدرت نظامی منطقه شد (یكتا، ص 66ـ 67؛ حسین حسینی، ص 30ـ31؛ برای آگاهی بیشتر از وضع نظامی عراق در آستانه جنگ رجوع کنید به جمشیدی، ص 118ـ 121). بنا بر شواهد و قرائن، صدام حسین از آمادگی لازم برای حمله به ایران برخوردار بود و با اعلام رسمی لغو یكجانبه قرارداد الجزایر، دستور هجوم سراسری ارتش عراق به ایران را در 31 شهریور 1359 صادر كرد ( روزشمار جنگ ایران و عراق، كتاب 4، ص 19؛ درویشی، ص 147؛ در باره انگیزههای سیاسی صدام در حمله به ایران رجوع کنید به بخش اول مقاله).
در روز اول جنگ، ارتش عراق برای تأمین اهداف نظامی خود در جبهه جنوب، صد درصد ادوات و چهل درصد توان نظامی خود را بهكار گرفت، ولی پس از ناكامی در جبهه میانی، توان نظامی خود را در جبهه جنوب (خوزستان) متمركز نمود (محسن رشید، ص 20). در جبهه غرب نیروهای عراقی پشت دروازههای سرپل ذهاب و گیلان غرب و در جبهه جنوب پشت دروازههای خرمشهر و اهواز و در منطقه دزفول پشت رودخانه كرخه، با مقاومت سرسختانه نیروهای بسیج و سپاهپاسداران روبهرو شدند و متوقف ماندند. پاسخ عملیاتی برقآسای نیروی هوایی ایران با پرواز 140 فروند جنگنده هوایی در كمتر از بیست ساعت پس از حمله عراق، بر فراز شهر بغداد و چند شهر دیگر و درهم كوبیدن چند مركز نظامی مهم و از كار انداختن چندین هواپیما، نقش بازدارنده جدّی داشت (سمعیعی، ص26).
حضور نیروهای داوطلب، از جمله نیروهای ستاد جنگهای نامنظم به فرماندهی شهید مصطفی چمران، برای متوقف كردن هجوم دشمن، بسیار مؤثر بود. پس از پایان هفته اول، راهبرد عراق از جنگ سریع و پرشدت به جنگ بلندمدت و فرسایشی تغییر كرد (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1379 ش، مقدمه، ص [1]؛ درودیان، 1378 ش الف، ص 29). نیروهای مردمی در خرمشهر و آبادان سرسختانه مقاومت میكردند. مقاومت در خرمشهر موجب شد تا پیشروی لشكر سوم عراق با تأخیر صورت گیرد. سپس نیروهای عراقی در 19 مهر 1359 از كارون عبور كردند و پس از قطع جاده اهواز ـ آبادان، آبادان را محاصره كردند. آنها با عبور از رودخانه بهمنشیر وارد كوی ذوالفقاری آبادان شدند، اما مقاومت مردمی آنها را مجبور به عقبنشینی كرد و متجاوزان در شمال رودخانه بهمنشیر استقرار یافتند (درودیان، 1380 ش ب، ص 30ـ31؛ ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، ج 1، ص 131ـ132). مقاومت در خرمشهر 24 روز طول كشید و عراق مجبور شد بیش از دو لشكر خود را برای تصرف این شهر بهكار گیرد. با حملات پیاپی عراق، سرانجام مقاومت مردمی خرمشهر درهم شكست و این شهر به تصرف نیروهای عراقی در آمد و در 24 مهر 1359، به دلیل پایداری و مقاومت سرسختانه مردم از شهر، خرمشهر، خونینشهر نام گرفت ( روزشمار جنگ ایران و عراق، كتاب 4، ص 41؛ انصاری و همكاران، ص 322ـ335،390). در واقع، با وجود تلاشها و مقاومتهای همهجانبه، عمدتاً به دلیل عدم آمادگی نیروهای نظامی نیروهای عراقی توانستند تمام مناطق مرزی، از نوسود تا فاو، به طول هزار كیلومتر و برخی از شهرها را محاصره و اشغال كنند (درودیان،1378 ش الف، ص53).
ب) تجدید سازمان و تقویت نیروهای مسلح ایران و آزادسازی مناطق جنوبی. عراقیها در طرحریزی، هدفگذاری و سازماندهی تجاوز به ایران، اساساً به اوضاع داخلی ایران، بهویژه استان خوزستان، نظر داشتند و در ارزیابی توان نظامی ایران، امكان هرگونه مقاومت مؤثر را غیرعملی میدانستند، در حالیكه با رخدادها و واكنشهایی كه در پی تجاوز به ایران صورت گرفت، محاسبات عراق از اوضاع داخلی و تصور آنان از میزان مقاومت نیروهای نظامی ایران درهم ریخت و همین امر مركز ثقل و نقطه آغاز ناكامی عراق بود. بهویژه، قدرت اولیه تهاجمی عراق در برابر بسیج نیروهای انقلابی و مردمی به سمت جبههها تضعیف گردید (همان، ص 32ـ 35).
رهبران عراق در حمله به ایران دو عامل مهم را پیشبینی نكرده بودند: یكی، حضور نیروهای مردمی كه با شور انقلابی مبتنی بر فرهنگ مذهبی و كلام مؤثر و اطمینانبخش امام خمینی (مثلاً این تعبیر كه «دزدی آمده، سنگی انداخته و فرار كرده» رجوع کنید به امام خمینی، ج 7، ص 534) وارد صحنه جنگ شدند؛ دوم، تجدید سازمانِ سریع و به موقع ارتش ایران و همسویی آنها با نیروهای مردمی كه ضربه نظامی پیشبینی نشدهای را به عراق وارد ساخت (حسین حسینی، ص 31). با زمینگیر شدن ارتش عراق در خاك ایران، ارتش و نیروهای نظامی ایران چهار عملیات را طراحی و اجرا كردند: عملیات 23 مهر 1359 در غرب رودخانه كارون، با هدف عقبراندن نیروهای عراقی از كلیه مناطق اشغالی ( ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس ، ج 1، ص 139ـ 148)؛ عملیات 3 آبان 1359 در محور آبادان، با هدف شكستن محاصره آبادان (همان، ج 3، ص 159ـ162)؛ عملیات نصر در 16 دی 1359 در منطقه هویزه، با هدف آزادسازی منطقه غرب رودخانه كارون و خرمشهر؛ عملیات توكل (در ادامه عملیات 3 آبان) در 20 دی 1359 در محور آبادان، با هدف پایان دادن به محاصره آبادان (درودیان، 1378 ش الف ، ص 95، 116؛ روزشمار جنگ ایران و عراق، كتاب 5، ص 729ـ 738). ظرفیت تداركاتی ارتش جمهوری اسلامی ایران برای اجرای اینگونه عملیات كافی نبود و در نتیجه، مقابله با هجوم همهجانبه عراق با بنبست روبهرو شد (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1379 ش، مقدمه، ص[2] ). در این میان، برخی مقاماتِ مسئول، به ویژه رئیسجمهور وقت، كه راهحل نظامی را ناموفق میدانستند، عملاً كار را متوقف كردند. در 21 خرداد 1360، فرماندهی كلقوا، به یكی از امرای ارتش، ولیاللّه فلاحی، سپرده شد (رجوع کنید به امام خمینی، ج 8، ص 461ـ462) و به دنبال آن راهبرد نظامی جمهوری اسلامی ایران تغییر كرد و مقدمات همكاری جدّی نیروهای نظامی (ارتش و سپاه پاسداران) و نیز حضور گسترده نیروهای مردمی فراهم شد. متعاقباً عملیات ثامنالائمه، اولین عملیات بزرگ ایران، در 5 مهر 1360 در شمال آبادان و شرق كارون با موفقیت انجام شد (درودیان، 1378 ش الف ، ص 161) و در نتیجه نیروهای عراقی مستقر در شرق رودخانه كارون محاصره و اسیر یا هلاك شدند (غلامعلی رشید، ص 27ـ33؛ نیز رجوع کنید به ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، ج 3، ص261ـ 284؛ نبردهای شرق كارون، ص 222). این موفقیت نقطه عطفی در تاریخ جنگ عراق با ایران بهشمار میآید و ناكامیهای بعدی عراق از همین عملیات شروع شد (درودیان، 1378 ش الف، ص 164). عملیات طریقالقدس نیز با هدف آزادسازی بستان طراحی و در 8 آذر 1360 اجرا شد. تاكتیك ویژه این عملیات، عبور از منطقه تپههای رَمْلی بود كه در نتیجه آن شهر بستان از دست نیروهای عراقی خارج شد ( ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، ج2، ص 216ـ217؛ درودیان، 1380 ش ب ، ص 74ـ80). موفقیت در این عملیات، فرماندهان ارتش و سپاه را ترغیب كرد تا عملیات دیگری اجرا كنند. عملیات فتحالمبین در اولین روز سال 1361 موجب آزادسازی مناطق عملیاتی غرب شوش (رجوع کنید به ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، ج 1، ص 193ـ207؛ اردستانی، 1379 ش، ص 25)، اسارت هفده هزار تن از نیروهای عراقی و انهدام اردوگاه آنها شد. این عملیات به لحاظ وسعت، میزان نیروهای شركتكننده و سرعت عمل آنها در تأمین اهداف و نتایج بسیار چشمگیر بود (درودیان، 1376 ش، ص 55). پس از آن، عملیات بیتالمقدّس، با هدف آزادسازی خرمشهر، در 10 اردیبهشت 1361 آغاز شد. این عملیات 25 روز طول كشید و در نهایت نیروهای ایرانی خرمشهر را آزاد كردند ( خرمشهر در اسناد ارتش عراق، ص 304ـ 308؛ اردستانی، همانجا). در این عملیات، 400 ، 5 كیلومترمربع از اراضی اشغالی آزاد شد و حدود نوزده هزار تن از نیروهای عراقی اسیر و بیش از شانزده هزار تن از آنها كشته یا زخمی شدند (درودیان، 1378 ش الف ، ص 230؛ قس ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس ، ج 4، ص 167ـ 168). به این ترتیب، ضمن چهار عملیات بزرگ ثامنالائمه، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدّس، 600 ، 8 كیلومترمربع از اراضی اشغال شده ایران (مساحت كل اراضی اشغالی: 600 ، 13 كیلومترمربع) آزاد و 500 ، 2 كیلومترمربع با عقبنشینی نیروهای عراقی تخلیه شد و 500 ، 2 كیلومترمربع دیگر، شامل ارتفاعات و مناطق مرزی و نیز شهرهای مهران و نفتشهر، همچنان در اشغال ارتش عراق باقی ماند (محسن رشید، ص 10).
ج) عبور از مرز و تداوم دفاع مشروع. در این مرحله، استراتژی نظامی دو طرف ماهیت جدیدی یافت. ارتش عراق بهطور فزاینده امكانات و تواناییهای خود را بهكار گرفت تا از پیشروی نیروهای ایرانی جلوگیری كند. درمقابل، ایران نیز اقدام نظامی را با هدف تنبیه متجاوز در پیش گرفت (اردستانی، 1379 ش، ص 73)؛ ازاینرو، این مقطع از تاریخ جنگ عراق با ایران، در تاریخ جنگ، دوره «تنبیه متجاوز» نام گرفته است كه از تیر 1361 آغاز شد و تا اوایل 1367 ش ادامه یافت (همان، دیباچه محسن رضایی، ص 16). عملیات رمضان اولین عملیات نیروهای ایران در قالب استراتژی جدید بود. هدف این عملیات كسب موقعیت برتر نظامی و دور كردن شهرهای ایران از بُرد توپخانه دشمن و هجوم احتمالی عراق بود. عملیات رمضان در 23 تیر 1361 با عبور نیروهای نظامی ایران از مرزهای بینالمللی در منطقهای بهوسعت 600 ، 1 كیلومترمربع در حدفاصل شهر طلائیه (در شمال) و اروندرود (در جنوب) آغاز شد. این عملیات در پانزده روز و در پنج مرحله انجام شد اما مقاومت نیروهای عراقی، مانع از تحقق اهداف آن شد ( روزشمار جنگ ایران و عراق، كتاب20، ص 26ـ27؛ ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، ج 6، ص 51ـ 54). ناكامی در این عملیات وحدت نظر مسئولان سیاسی و فرماندهان نظامی كشور را درخصوص ادامه جنگ به اختلاف نظر تبدیل كرد (محسن رشید، ص 48). در نتیجه، پیروزیهای ایران متوقف شد و جنگ درحدود دو ماه دچار ركود شد. در مهر و آبان 1361، دو عملیات مسلمبن عقیل و محرّم انجام شد. سه ماه بعد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عملیات والفجر مقدماتی را انجام داد. ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز عملیات والفجر یك را طراحی و اجرا كرد، اما هیچكدام از آنها تحول اساسیای در وضع جنگ ایجاد نكرد ( ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، ج 5، ص 292، ج 6، ص 158ـ 159؛ اردستانی، 1379 ش، ص 34). پس از مسدود شدن محور پیشروی بهسوی بصره در عملیات رمضان و بینتیجه ماندن حركت در محور العماره در عملیات والفجر مقدماتی، عملیات خیبر (نخستین عملیات آبی ـ خاكی ایران) بهمنظور دستیابی به جاده العماره بصره طراحی و در اسفند1362 اجرا شد (اردستانی،1363 ش،ص1). این عملیات در دو محور انجام شد؛ در محور زید نیروی زمینی ارتش و در محور هورالعظیم سپاه پاسداران فرماندهی عملیات را برعهده داشتند (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1379 ش، ص 72). نیروهای سپاه پاسداران با تصرف جزایر مجنون به القُرنه، محل تلاقی دجله و فرات، رسیدند ولی به دلیل فقدان پشتیبانی كافی و نرسیدن نیروهای كمكی و استفاده گسترده عراق از سلاحهای شیمیایی و متوقف ماندن نیروهای ارتش در محور زید، تثبیت كامل منطقه تصرف شده میسر نشد و آنها به تثبیت جزایر مجنون اكتفا كردند (اردستانی، 1363 ش، ص 73ـ74؛ روزشمار جنگ ایران و عراق، كتاب 32، ص 85). از ویژگیهای عملیات خیبر، طراحی نوع جدیدی از عملیات نظامی، حضور فرمانده عالی جنگ در منطقه و عملیات جداگانه ارتش و سپاه بود (اردستانی، 1363 ش، ص 24ـ31). با این عملیات و عملیات بدر، كه یكسال بعد در 11 اسفند 1363 در محدوده هورالهویزه انجام شد، نیروهای سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران توانستند مواضع خود را در منطقه عملیاتی هور تثبیت كنند. این دو عملیات، آغاز تحول در سازماندهی نظامی سپاه پاسداران بود و با تشكیل قرارگاه نوح نبی علیهالسلام، اولین گام برای تشكیل سازماندهی نظامی آبی ـ خاكی برداشته شد (همو، 1379 ش، ص 141، 144؛ محسن رشید، ص 52). امام خمینی، فرمانده كل قوا، در 27 شهریور 1364 حكم تشكیل نیروهای سهگانه زمینی، دریایی و هوایی سپاه را صادر كرد (رجوع کنید به امام خمینی، ج 19، ص 386). در این زمان، با فرسایشی شدن جنگ، عراق اقدام به دریافت تجهیزات پیشرفته جدید از هر دو بلوك شرق و غرب كرد و به این ترتیب، با گسترش سازماندهی نظامی خود، استفاده از سلاحهای شیمیایی و حمله به شهرها و بندرها و نیز مراكز صدور نفت ایران در خلیجفارس را به شكل بیسابقهای آغاز كرد (محسن رشید، ص 56 ـ57؛ برای آگاهی از حمایتهای سیاسی، نظامی و اقتصادی كشورهای قدرتمند از عراق در طول جنگ با ایران رجوع کنید به خالوزاده، ص 461ـ517).
در نیمه دوم 1364 ش و نیز در 1365 ش، دامنه عملیات نیروهای جمهوری اسلامی ایران افزایش چشمگیر یافت. در این دوره، سپاه پاسداران سه عملیات بزرگ والفجر 8، كربلای 4 و كربلای 5 را اجرا كرد. بهعلاوه چند عملیات كوچك دیگر را با نامهای قدس و عاشورا در هورالهویزه سازماندهی نمود و با فعال كردن قرارگاه رمضان، عملیات نامنظم چریكی را، با كمكِ كُردهای معارض حكومت بعثی عراق، در شمال این كشور انجام داد (اردستانی، 1379 ش، ص 162ـ163). در 20 بهمن 1364 عملیات والفجر 8، پس از هشت ماه فراهم كردن مقدمات، آغاز شد و هدف از آن تصرف شبهجزیره فاو، تهدید بندر امالقصر، انهدام سكوهای پرتاب موشك، حفظ امنیت در خورموسی و تردد كشتیها به بندر امام خمینی و در سطح بالاتر قطع ارتباط عراق با دریا، همسایگی با كویت و اعلام آتشبس بود (مختاری، ص 36ـ37؛ درودیان، 1378 ش ب ، ص 183ـ 198). یگانهای سپاه پاسداران با پشتیبانی سپاهیان حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآلهوسلم و با تجهیز 140 گردان، عملیات والفجر 8 را شروع كردند (محسن رشید، ص 62). در ابتدای این عملیات، خطوط پدافندی ارتش عراق در منطقه تصرف شد و نیروهای عراقی به محاصره در آمدند («ارزیابی عملیات والفجر 8»، 1364 ش). عراق، برای مقابله، از سلاحهای شیمیایی استفاده كرد ولی سرانجام، با هجوم نیروهای ایرانی از سه محور اصلی و تحمل تلفات سنگین، مجبور به عقبنشینی شد («گزیده اسناد والفجر 8»، ج 5، ص 502؛ اردستانی، 1379 ش، ص 178ـ179). پس از آن، عراق به بمباران عقبه نیروهای ایرانی، انهدام پلها، حمله از محور ساحلی و استفاده وسیع از سلاح شیمیایی مبادرت كرد اما نتوانست مانع پیشروی نیروهای ایرانی شود. آنها تا كارخانه نمك پیشروی كردند، اما باتلاقی بودن و سستی زمین منطقه، موجب شد تا جنگ در این محور یك ماه طول بكشد (اردستانی، 1379 ش، ص180). سرانجام پس از حدود 75 روز، نیروهای ایرانی توانستند شهر بندری فاو و اسكله آن، تأسیسات نفتی شمال و غرب شهر فاو (شامل ششصد مخزن عظیم نفتی و لوله انتقال و اسكله قشله و رأسالبیشه)، كارخانه تصفیه و بستهبندی نمك، پایگاههای نیروی دریایی عراق، سه سكوی پرتاب موشك سطح به دریا و مركز پشتیبانی نیروی دریایی عراق (شامل رادارهای استراق سمع و هدایتكننده) را تصرف كنند (سمیعی، ص 283). نیروهای عراقی كه به نتیجهای دست نیافته بودند، ضدّ حملات را متوقف كردند و دو طرف به تثبیت و تحكیم مواضع خود پرداختند (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1379 ش، ص 74؛ نیز رجوع کنید به ابوغزاله، ص 174ـ 179). گرفتن فاو، پس از بازپسگیری خرمشهر، بزرگترین عملیات نظامی ایران محسوب میشود. عراق برای جبران شكستهایی كه در بازپسگیری منطقه فاو متحمل شده بود، استراتژی دفاع متحرك را اتخاذ كرد. لذا فرماندهی عراق به نیروهای مستقر در مرزها اعلام كرد تا نقاط ضعیف و نفوذپذیر ایران را شناسایی كنند و وارد عملیات شوند (رجوع کنید به درودیان، 1376ش، ص 231ـ 268؛ انصاری، ص 19). این استراتژی برای افزایش توان تهاجمی عراق طراحی شده بود. در این دوره، عراق، به دلیل پشتیبانی بینالمللی، از سلاحهای شیمیایی استفاده بسیار میكرد («استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی در عملیات والفجر 8»، 1364 ش). همچنین دولت عراق در حوزه تسلیحات و تجهیزات متعارف، بهرغم تلفات سنگین، توان خود را چند برابر كرده بود. در آغاز 1365 ش، ارتش عراق در حدود 850 ، 5 تانك و نفربر و 000 ، 540 نیروی نظامی در اختیار داشت (محسنرشید، ص63). با چنین توانی عراق از حالتدفاعی خارج شد و حالت تهاجمی به خود گرفت. استراتژی دفاع متحرك، با حمله به منطقه عملیاتی والفجر 9 (پَنْجوین ـ چُوارتا)، در 5 اسفند 1364 آغاز شد. در 29 اسفند همان سال به منطقه والفجر 4 (شاخ تاجر) و در 1365 ش به این مناطق حمله شد: دربَندیخان (15 فروردین)، شَرهانی و پیچانگیز (18فروردین)، سومار و محور كهنهریگ (22 فروردین)، سیدكان (4 اردیبهشت)، جزیره مجنون (6 اردیبهشت)، فكّه (10 اردیبهشت)، پیچانگیز (19 اردیبهشت) و حاجعمران (24 اردیبهشت). هجوم عراق به شهر مهران و تصرف آن در 27 اردیبهشت 1365، اوج استراتژی دفاع متحرك عراق محسوب میشود (انصاری، ص35ـ56). نیروهای ایران بلافاصله عملیات كربلای 1 را، برای پسگرفتن مهران، آغاز كردند و با حمله به مواضع عراق از طریق بلندیهای مشرف به مهران، به سرعت این شهر را آزاد ساختند (كردزمن و واگنر، ج 2، ص 228). اقدام نظامی دیگری نیز به فرماندهی سپاه پاسداران صورت گرفت، با نام عملیات كربلای 3 (زمستان 1365)، كه به تصرف اسكله العُمیه در شمال خلیجفارس انجامید ( روزشمار جنگ ایران و عراق ، كتاب 43، ص640ـ 652؛ اردستانی، 1379 ش، ص 222؛ ابوغزاله، ص 184ـ185). پیش از آن، عملیات كربلای 2 (شهریور 1365) با هدف ترمیم خطوط پدافندی در منطقه حاجعمران اجرا شده بود (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1367 ش، ص 136).
در اواخر 1363 ش، قرارگاه رمضان، به عنوان مركز جنگهای نامنظم سپاه پاسداران در شمال عراق، با هدف اجرای عملیات در داخل خاك این كشور، تقویت كردهای معارض دولت عراق و ایجاد جبههای جدید در شمال این كشور تشكیل شد (رنجبر، 1369 ش، ص20) و از نیمه دوم 1365 ش تا پایان 1366 ش، با انجام دادن عملیات متعدد (فتح 1 تا 9 و ظفر 1 تا 7) در داخل عراق تحرك قابلتوجهی یافت (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1369 ش، ص 6ـ14). عملیات فتح یك در 19 مهر 1365، به مثابه نخستین اقدام مهم و راهبردی قرارگاه رمضان، علیه تأسیسات نفتی شهر كركوك، در 150 كیلومتری خاك عراق، با همكاری اتحادیه میهنی كردستان عراق انجام گرفت (سرمدی، ص 7ـ 8). عملیات فتح 2 در 4 آبان 1365 در محور سد دوكان و عملیات فتح 3 در منطقه زاخودهوك با هدف بستن جاده ترانزیت عراق ـ تركیه در 29 آبان همین سال انجام شد (اردستانی، 1379 ش، ص 229ـ230).