الف) از آغاز تا تنظیمات. نخستین جریده تركی بیش از یك قرن پس از انتشار نخستین كتاب به زبان تركی و بیش از دو قرن پس از آغاز انتشار روزنامه (هفتهنامه) در اروپا، منتشر شد (شاپولیو ، ص 101ـ102؛ بوداق، ص 102)؛ اما، پیش از آغاز انتشار نخستین روزنامه تركی، نشریاتی به زبان فرانسه در تركیه چاپ و منتشر شده بود.
دولت عثمانی با مطبوعات اروپایی نخستینبار در جریان انقلاب كبیر فرانسه (1798) مواجه شد و از آن استقبال كرد؛ اما، زمانی كه متوجه شد فرانسه، برای تحریك ساكنان قلمرو عثمانی (بهویژه یونانیها) به قیام، اعلامیهها و نشریاتی به زبانهای فرانسه و یونانی منتشر میكند، برای جلوگیری از آن اقدام كرد (كول اوغلو ، < «مطبوعات عثمانی» >، ص69). در چاپخانه سفارت فرانسه در استانبول، دستكم دو نشریه چاپ و توزیع میشد: < نشریه اخبار> در 1209/1795 و < روزنامه فرانسوی قسطنطنیه > در 1210/1796 (توپوز، ص 28ـ30؛ قاباجالی ، 2000، ص 47). در 1213/ 1798 كه ناپلئون مصر را به تصرف در آورد، روزنامهای به زبان فرانسه و روزنامهای دو زبانه، به فرانسه و عربی، منتشر كرد كه در پی عقبنشینی ارتش فرانسه از مصر و انتقال چاپخانه، انتشار آنها متوقف شد و بنابراین تأثیرشان ناچیز بود (همانجا). همچنین، بازرگانان فرانسوی الاصل از 1236/1820 به بعد روزنامههایی به زبان فرانسه در ازمیر منتشر میكردند (توپوز، ص30ـ33؛ لوئیس، ص94) كه، به سبب انتقاد از دولتروسیه (چون آن دولت از دزدان دریایی اروپایی مشكلآفرین برای تجارت حمایت میكرد)، دولت عثمانی از آنها پشتیبانی میكرد و به سبب دریافت كمك مالی از دولت و داشتن مناسبات حسنه با آن، روزنامههای نیمهرسمی به شمار میآمدند. برخی از این روزنامهها بعداً به استانبول منتقل شدند و همراه دیگر روزنامههای فرانسه زبانِ پایتخت، تا دوره جمهوریت به انتشار خود ادامه دادند. علاوه بر فرانسویها، یونانیها و ارمنیان نیز روزنامههایی به زبان فرانسه انتشار میدادند. روزنامههایی نیز چون < پیك شرق طالع >، <لحظات شرق طالع > و < روزنامه كشتیرانی > به انگلیسی و روزنامههایی به یونانی، ارمنی، لادینو (زبان یهودیان اسپانیایی)، عربی، فارسی و دیگر زبانها نیز در دوره مورد بحث در شهرهای مهم عثمانی، چون ازمیر، سلانیك، بیروت و بهویژه استانبول، منتشر شده است ( رجوع كنید به: كولاوغلو، < «مطبوعات غیرتركی» >، ص 95ـ 98).
مطبوعات فارسی. نخستین روزنامه فارسی كه در عثمانی منتشر شد، ضمیمه فارسی روزنامه تقویم وقایع ( رجوع كنید به: ادامه مقاله) بود كه در فاصله سالهای 1247 تا 1253، یعنی پیش از آغاز انتشار كاغذ اخبار (نخستین روزنامه منتشر شده در ایران در 1253، رجوع كنید به: بخش 2، الف)، در استانبول و ولایات شرقی آناطولی و بغداد توزیع میشد (كولاوغلو، <«مطبوعات غیرتركی» > ، ص 98)؛ اما، تاكنون نسخهای از آن به دست نیامده است (قاباجالی، 2000، ص 51).
دومین روزنامه فارسی زبان مهم منتشر شده در پایتخت عثمانی، اختر بود كه در فاصله سالهای 1292 تا 1314 انتشار مییافت ( رجوع كنید به: رئیسنیا، ج 3، ص 277 به بعد؛ پروین، ج 1، ص 246 به بعد). به نوشته كولاوغلو (همانجا)، در فاصله تعطیل شدن اختر و اعلان مشروطیت دوم در عثمانی (24 جمادیالا´خره 1326) تنها یك روزنامه و پس از مشروطیت دوم شش روزنامه فارسی [ در استانبول ] منتشر شده است. وی نامی از آن روزنامهها نبرده، اما روزنامه فارسی منتشر شده پیش از 1326، احتمالاً روزنامه شاهسون بوده كه محمدعلی تربیت (وی یك شماره از آن را در اختیار داشته)، سال انتشارش را 1306 یا شاید اندكی پیشتر دانسته و طالبوف تبریزی و سیدمحمد شبستری (ابوالضیاء) را از ناشران آن به شمار آورده است (تربیت، 1337ش، ص456ـ 458؛ نیز رجوع كنید به: همو، 1314ش، ص 410؛ صدرهاشمی، ج 3، ص 56؛ رابینو، ص 173ـ 174). روزنامههای فارسیزبان منتشر شده در دوره پس از اعلان مشروطیت دوم در استانبول، به ترتیب تاریخ آغاز انتشار، عبارتاند از: شمس ، آزادی ، سروش ، فكر استقبال ، و شیدا .
شمس، كه از 8 شعبان 1326 آغاز به انتشار كرد، روزنامه هفتگی مصور خبری ـ سیاسی بود و اخبار جامعه ایرانیان مقیم استانبول و «انجمن سعادت ایرانیان» (پروین، ج 2، ص 692) و نیز اخبار مقاومت تبریز در برابر قوای استبداد را منعكس میكرد (كسروی، ص 726). چون این روزنامه در استانبول، پس از «اعلان حریت» منتشر میشد، نویسندهاش با برخورداری از «فكری باز و قلمی آزاد» میتوانست «بدون پروا، از خائنین و درباریان بدگویی» كند (رابینو، ص 182). سفارت ایران در استانبول صورت تلگرام حججاسلام نجف اشرف در محكومیت محمدعلی میرزا را، كه روزنامه شمس به صورت فوقالعاده منتشر كرده بود، به پیوست گزارشی، در 1326 به وزارت خارجه ایران فرستاد ( رجوع كنید به: گزیده اسناد سیاسی ایران و عثمانی ، ج 7، ص 10ـ11). انتشار شمس ده سال ادامه یافت (پروین، ج 2، ص 692). اگرچه در سر مقاله شماره نخست آن وعده داده شده بود كه، برای بیبهره نماندن «برادران تركزبان» استانبول، گاهی نیمی از آن به فارسی و نیمی به تركی نگاشته میشود، مطالب تركی این نشریه در سراسر دوران انتشارش ناچیز بود (همانجا؛ نیز رجوع كنید به: صدر هاشمی، ج 3، ص 82 84؛ كهن، ج 2، ص 488ـ 490). دوره این روزنامه در كتابخانه مجلس شورای اسلامی و كتابخانه مركزی دانشگاه تهران موجود است.
از روزنامه آزادی ، فقط یك شماره، در 8 محرّم 1327، منتشر شده است (تربیت، 1337 ش، ص 174؛ صدرهاشمی، ج 1، ص 144ـ 145؛ رابینو، ص 38؛ پروین، همانجا).
سروش را علیاكبر دهخدا، پس از تعطیل شدن صوراسرافیل اروپا، به یاری انجمن سعادت ایرانیان و اشخاصی چون یحیی دولتآبادی و سیدمحمد توفیق، از 12 جمادیالا´خره 1327 در استانبول انتشار داد و واپسین شماره آن (شماره14) در 10 ذیقعده 1327 منتشر شد. این روزنامه، كه به اعتباری ادامه صوراسرافیل * به شمار میآید، از نظر مبارزه با استبداد و تبلیغ آزادی و مشروطه از ارزش خاصی برخوردار است (رابینو، ص168ـ 170؛ رضوانی، ص 502 503؛ دهخدا، ج 1، سرآغاز دبیرسیاقی، ص سیزدهـ چهارده،ج2، پیشگفتار دبیرسیاقی، صهشت ـ هفده).
شیدا ، كه نخستین شمارهاش در 29 شوال 1329 چاپ شد، روزنامهای مصور و نیمه فكاهی بود كه انجمن دانشجویان ایرانی مقیم استانبول آن را به دو زبان فارسی و تركی منتشر میكردند. آخرین شمارهاین نشریه (شماره پنجم) در 2 محرّم 1330 انتشار یافت (تربیت، 1337ش، ص 485ـ 486؛ صدرهاشمی، ج3، ص93). طنزهای تصویری (كاریكاتورهای) شیدا را حسین طاهرزاده بهزاد، كاریكاتوریست روزنامههای آذربایجان و حشراتالارض چاپ تبریز، ترسیم میكرد (پروین، ج2، ص 668).
افزون بر روزنامههای مذكور، مجلههای پارس و خاور نیز به زبان فارسی در استانبول منتشر میشد. از اردیبهشت 1300 تا نیمه تیرماه همان سال، از مجله پارس شش شماره منتشر شد. ابوالقاسم لاهوتی (متوفی 1336) صاحب امتیاز و مدیر آن بود و جلال انسی [زاده] مدیرمسئول آن (صدرهاشمی، ج 2، ص46). جلال انسی احتمالاً همان روزنامهنگاری است كه جریده كشكول را در فاصله سالهای 1300 تا 1310/ 1883ـ 1892 به زبانهای تركی و فارسی در تفلیس منتشر میكرد و پس از توقیف آن، به عثمانی مهاجرت نمود و در آنجا به خدمت دولت عثمانی در آمد. او احتمالاً پیش از 1307 ش درگذشته است ( رجوع كنید به: آقچوره اوغلی، ص 336؛ د. آ. ، ج 5، ص 361، ج 9، ص 494ـ 495؛ یوكسل، ص 97ـ 98). گردانندگان مجله سی صفحهای پارس بر آن بودند تا ملل غرب را با زبان و ادب فارسی و ملل شرق را با افكار و آثار ادبی غربی آشنا كنند و از این روی آن را به دو زبان فارسی و فرانسه منتشر میكردند. لاهوتی سردبیر بخش فارسی آن بود و حسن مقدّم سردبیر و نویسنده بخش فرانسوی آن. پارس با استقبال برخی محافل ادبی فرانسه مواجه شد و برخی از نویسندگان فرانسوی، چون آندره ژید ، با آن همكاری میكردند ( رجوع كنید به: خانملك ساسانی، ص 209ـ211؛ آرینپور، ج 2، ص 302ـ 304، 382؛ صدرهاشمی، ج 2، ص 46ـ47).
مجله ماهانه علمی، ادبی و اقتصادی خاور ، به صاحب امتیازی و مدیریت سیدحسن شمس تبریزی (به نوشته خانملك ساسانی، ص 307، وی قزوینیالاصل بوده است) و مدیرمسئولی سیدمحمد توفیق ــ كه هر دو در نشر روزنامه شمس همكاری داشتند و سردبیری حسین دانش، در 44 صفحه به قطع خشتی از محرّم 1343/ مرداد 1303 آغاز به انتشار كرد. گردانندگان مجله، كه گویا از هواداران رضاخان سردار سپه بودند، این نشریه را «ترجمان افكار ایرانیان تركیهنشین» و رساننده ندای ایرانیان آن سامان به گوش مركز و نگاهبان حقوق و شئون آنان میدانستند. پیش از آغاز انتشار مجله خاور ، روزنامهای نیز به همان نام، به مدیریت سیدحسن شمس از شوال 1332 در استانبول منتشر میشد، كه در واقع، ادامه روزنامه شمس بود.
تقویم وقایع. در آستانه صدور «خط همایون گلخانه» (1255/ 1839) و آغاز شدن دوره تنظیمات * ، دولتمردان اصلاحطلب عثمانی به اهمیت وجود مطبوعات در داخل كشور وقوف نداشتند و آن را چندان جدّی نمیگرفتند. آنان مطبوعات را سلاحی در برابر خارج تلقی میكردند و از همین روی، حامی مطبوعات خارجی زبان بودند، حتی مطبوعاتی كه بیگانگان منتشر میكردند (تانپینار، ص 147). آنچه سلطان محمود دوم را به تأسیس روزنامهای تركیزبان مصمم كرد، انتشار روزنامه هفتگی وقایع مصریه به زبانهای تركی و عربی، بهفرمان محمدعلی پاشا * حاكم مصر، در 1244 بود (دومان، ج 3، ص 724ـ729؛ لوئیس، ص 95). در 1247، سلطان محمود دوم فرمان تأسیس تقویموقایع را صادر كرد (شاپولیو، ص 100ـ 101؛ قاباجالی، 2000، ص 48ـ49) و نخستین شماره آن در جمادیالاولی 1247 در هشت صفحه منتشر شد (قاباجالی، همانجا؛ بوداق، ص 101). قرار بر آن بود كه جریده هفتگی باشد؛ اما، انتشار آن نامنظم بود (از 8 تا 46 شماره در سال). علت اصلی نامنظمی، نه زیادی و كمی حوادث، بلكه در درجه اول زیادی و كمی علاقه صدراعظمها به آن بود (رجوع كنید به: قاباجالی، همانجا). سلطان محمود دوم شخصاً به انتشار آن علاقهمند بود و حتی، به قولی، مقالاتی بدون امضا از موضع یك نوآور اروپاگرا برای آن مینوشت (بركس، ص 126). موضع جریده در سالهای نخست انتشار، ترویج اصلاحطلبی و نوعی لیبرالیسم بود، البته بدون داشتن حق انتقاد از عملكردهای دولت (شاپولیو، ص 104). اخبار و مطالب آن مجموعاً تحت شش عنوان «امور داخلیه»، «امور خارجیه»، «مواد عسكریه»، «فنون»، «توجیهات علمیه» (انتصابات علما)، «تجارت و اسعار» درج میگردید ( رجوع كنید به: قاباجالی، همانجا؛ بوداق، ص 103ـ104). تقویموقایع ، كه به مثابه ترجمان رسمی دولت عثمانی بود، در پنج هزار نسخه انتشار مییافت و برای مقامات دولتی، كارمندان عالیرتبه، علما، اعیان و اشراف، سفرای خارجی و نیز مشتركان، فرستاده میشد (شاپولیو، همانجا).
اگر چه یكی از انگیزههای محمود دوم برای تأسیس روزنامه، انتشار وقایع مصریه بود، اقدام وی به افزودن ضمیمههایی به زبانهای فرانسه و یونانی و ارمنی و بلغاری و عربی و فارسی، با هدف اصلی آگاه كردن تمام حكام و دولتمردان از مواضع اصلی و سیاستهای دولت، گستردگی برنامه وی را نشان میدهد. درگیری نظامی بین مصر و عثمانی در صفحات روزنامههای دو طرف جنگ نیز بازتاب یافت. در این میان ضمیمه فرانسهزبان تقویموقایع ، به نام < دیدهبان عثمانی >، سهم مهمی داشت (كولاوغلو، < «مطبوعات عثمانی» >، ص 69ـ70). این ضمیمه، كه روی هم رفته مستقل از تقویم وقایع بود، به مدیریت و نویسندگی الكساندر بلاك منتشر میشد. وی از روزنامهنگاران فرانسویتبار ساكن ازمیر بود كه در نتیجه دفاع از مواضع دولت عثمانی، از جانب سلطان محمود به استانبول دعوت شد و در فراهم آوردن مقدمات انتشار تقویم وقایع نیز سهیم بود. انتشار < دیدهبان > ــ كه هدف از آن توضیح و تشریح سیاست دولت عثمانی به اروپاییان و دفاع از آن بود چهار روز پس از انتشار نخستین شماره تقویم وقایع آغاز شد و، به طور نامنظم و با توقفهای كوتاه و بلند، تا حدود 1266 ادامه یافت. < دیدهبان > اگر چه ترجمه تقویم وقایع به شمار نمیآمد، اما بیشتر خبرهای رسمی مندرج در تقویم ، در آن هم درج میگردید و در عین حال در بردارنده نوشتههایی بود كه مواضع دولت را در باره مسائل گوناگون منعكس میكرد (كولاوغلو، <«مطبوعات غیرتركی» >، ص95؛ توپوز، ص 33ـ34؛ قاباجالی، 2000، ص 51). به سبب تأثیر< دیدهبان > در پیشبرد سیاست دولتعثمانی دراروپا، محمدعلی پاشا هم، به تقلید از آن،< دیدهبان مصری > را از 1248 انتشار داد (كولاوغلو،< «مطبوعات عثمانی» >، ص70).
تقویم وقایع ، كه بعدها روزانه منتشر میشد، با فراز و فرودهایی، تا اضمحلال فرمانروایی عثمانی دوام آورد و مدتی پس از انتشار شماره 4609 آن در ربیعالاول 1341/ آبان 1301، با تصویب مجلس كبیر ملی تركیه به رسمی جریده (جریده رسمی) تغییر نام داد و پس از انتشار 763 شماره، رسمی گزته (روزنامه رسمی) نامیده شد (توپوز، ص 5 7؛ شاپولیو، ص 106ـ107).
ب) از تنظیمات تا اعلان جمهوری. تاریخ مطبوعات عثمانی را، از آغاز تنظیمات تا اعلان جمهوری، به سه دوره میتوان تقسیم كرد:
دوره اول ، از آغاز تنظیمات (1255) تا به سلطنت رسیدن عبدالحمید دوم (1293). روزنامهنگاری در این دوره، رشد و توسعه بسیار یافت. جریده حوادث ، دومین روزنامه تركی و نخستین روزنامه نیمه رسمی، از اول جمادیالا´خره 1256 منتشر شد. ناشر آن تاجری انگلیسی به نام ویلیام چرچیل بود كه، به عنوان منشی، در سفارت ایالات متحده در استانبول نیز كار میكرد ( د. ا. د. ترك ، ذیل de-i havadisCeri ). اعطای امتیاز نشر روزنامه به وی، به دلایل سیاسی و امری تحمیلی به دولت، با استفاده از حق قضاوت كنسولی (كاپیتولاسیون) بود ( رجوع كنید به: شاپولیو، ص 108ـ109؛ گرچك ، ص 35ـ36؛ بوداق، ص104ـ 105). جریده حوادث ، به علت بالا نرفتن شمار خوانندگانش از 150 نفر و كمی شمارگان، تعطیل گردید، اما باتوجه به انتشار نامنظم جریده رسمی دولتی، یعنی تقویم وقایع، و پایینتر بودن سطح آن از سطح روزنامههای اقلیتهای عثمانی، از كمك مالی دولت برخوردار شد و با استفاده از امكانات تقویمخانه عامره به حیات خود ادامه داد و عهدهدار برخی از وظایف روزنامه رسمی مذكور ــ چون درج بدون تفسیر اخبار اداری تحت عنوان «حوادثات داخلیه»، در كنار بخشهای «حوادثات خارجیه» و «اعلانات» (بوداق، ص110) شد و عملاً به صورت روزنامهای نیمه رسمی ایفای وظیفه كرد ( رجوع كنید به: د. ا. د. ترك ، همانجا). گزارشهایی كه چرچیل در جریان جنگ كریمه (1269ـ 1272/ 1853ـ1856)، از منطقه جنگی ــ كه به عنوان خبرنگار بعضی از روزنامهها در آنجا حضور داشت برای درج در جریده حوادث مخابره میكرد، شمارگان آن را به سرعت بالا برد. استقبال از این گزارشها چنان زیاد بود كه جریده ناگزیر از چاپ شمارههای ویژهای به نام روزنامه جریده حوادث یا روزنامه شد (توپوز، ص 9؛ قاباجالی، 2000، ص 62). پس از انتشار روزنامه ترجمان احوال ( رجوع كنید به: ادامه مقاله) در حدود بیست سال پس از آغاز انتشار جریده حوادث ، چرچیل برای از میدان به در بردن رقیب تازه، ضمیمهای به نام روزنامه جریده حوادث را به مدیریت پسرش، آلفرد، به صورت روزانه (پنج شماره در هفته) انتشار داد. پس از درگذشت چرچیل، واپسین شماره جریده حوادث (ش 1212) در 26 جمادیالاولی 1281 منتشر شد و روزنامه جریده حوادث جای آن را گرفت و تا 1337، نخست با مدیریت آلفرد و بعدها با صاحب امتیازی و مدیریت اشخاص دیگر، به حیات خود ادامه داد (قاباجالی، همانجا). جریده حوادث آغازگر نوآوریهایی در روزنامهنگاری تركی بود كه اهم آنها عبارتاند از: نوشتن مطالبی در باره نمایش (تئاتر) و درج خلاصه برخی نمایشنامهها كه در تماشاخانهای در استانبول برای اروپاییان اجرا میگردید (تانپینار، ص 146ـ147، 279)؛ درج مطالب آگاهیدهنده در باره موضوعاتی چون دنیای جدید، هندوستان، دیرینشناسی، بیماریها، بیمه، عقل، و حكومت پارلمانی (ماردین، ص 287)؛ اعزام خبرنگار به مناطق گوناگون؛ درج آگهی، از جمله آگهی ترحیم و شرححال درگذشتگان؛ چاپ نامههای خوانندگان؛ و باب كردن پاورقینویسی ( د. ا. د. ترك ، همانجا). نثر روزنامهای نیز، كه بعدها تكامل یافت، از همین روزنامه آغاز شد (ماردین، ص 287).
از دیگر روزنامههای مهم این دوره، كه روزنامهنگاری در عثمانی را وارد مرحله جدیدی كرد، ترجمان احوال بود ( رجوع كنید به: دومان، ج 3، ص 651ـ652). مدیر این روزنامه آگاهافندی (دولتمرد عثمانی، متوفی 1301) بود كه مدتی در سفارت عثمانی در پاریس به خدمت اشتغال داشت (توپوز، ص 13ـ14) و سردبیر آن ابراهیمِشناسی * (روشنفكر نوآور و برجسته عثمانی، متوفی 1288) بود (بركس، ص 197) كه در پاریس تحصیل كرده بود (ماردین، ص 281ـ282). انتشار ترجمان احوال در 5 ربیعالا´خر 1277 آغاز شد. در آستانه انتشار آن، در دو مركز عمده مطبوعاتی عثمانی، یعنی در استانبول و ازمیر، در مقابل شانزده روزنامه غیر تركی (به زبانهایی چون فرانسه، ایتالیایی، یونانی، ارمنی، بلغاری و عبری)، تنها دو روزنامه تركی منتشر میشد (كولاوغلو، < «مطبوعات عثمانی» >، ص 75).
انتشار ترجمان احوال را ــ كه نخستین روزنامه غیر رسمی انتشار یافته به همت اتباعِ تركِ مسلمان دولت عثمانی بود سرآغاز فعالیت مطبوعات واقعی ترك (كوران ، ص 499) و راهگشای روزنامهنگاری ملی در تركیه (شاپولیو، ص 116) دانستهاند و با آنكه تقویم وقایع سی سال پیش از آن منتشر شده بود، صدمین سالگرد روزنامهنگاری تركیه را در صدمین سال انتشار ترجمان احوال ، اكتبر 1960/ آبان 1339، جشن گرفتند ( رجوع كنید به: توپوز، ص 10). ابراهیم شناسی در سر مقاله شماره نخست ترجمان احوال كوشیده بود بر حق اظهارنظر در باره امور وطن، بهمثابه یكی از حقوق شهروندی، استدلال و تأكید كند كه روزنامه وسیله بیان نظر مردم است (تانپینار، ص 211؛ شاپولیو، ص 118). ترجمان احوال ابتدا هفتگی بود، ولی بهتدریج بیش از یك شماره، و حتی شش شماره، از آن در هفته منتشر میشد (قاباجالی، 2000، ص 64). انتشار آن، صاحب جریده حوادث را به رقابت برانگیخت و در روزنامه جریده حوادث ( رجوع كنید به: سطور پیشین) به مقابله با ترجمان احوال پرداخت. مناظره آشكار این دو روزنامه، نخستین مجادله مطبوعاتی را در تاریخ روزنامهنگاری تركیه پدید آورد (همانجا؛ د.ا.د.ترك ، همانجا؛ د.ا.ترك ، ج 11، ص 549). در این مناظره روزنامههای غیرتركی استانبول نیز شركت كردند و بحثی با این مضمون درگرفت كه روزنامههای فرانسوی و انگلیسی و رومی و ارمنی در قلمرو عثمانی بسیار آزادتر از دیگر روزنامههای عثمانی هستند و هر چه میخواهند مینویسند. آنكه از مساوات محروم است، نه اقلیتهای عثمانی كه اكثر ملتاند (كولاوغلو، < «مطبوعات عثمانی» >، ص 77). در ترجمان احوال ، اخبار حوادث داخلی و خارجی، متن فرمانهای همایونی و احكام و اعلانهای دولتی، آگهیهای تجاری، مقالات اقتصادی و اجتماعی آموزنده، و از همه مهمتر، برای نخستین بار مقالات سیاسی، ترجمهای یا تألیفی، بهویژه به زبانی ساده و عامهفهم، درج میگردید. نمایشنامه منظوم فكاهی یك پردهای < عروسی شاعر> نوشته شناسی، كه نخستین نمایشنامه تركی بهشمار آمده است، در همین نشریه چاپ شد ( رجوع كنید به: تانپینار، ص 204ـ 208؛ آقشین ، 1990، ص 321). «هیئت سابقه قسطنطنیه» از قُسطاقی افندی نیز از یونانی ترجمه و به صورت پاورقی در همین روزنامه بهچاپ رسید (تانپینار، ص 206، 211) و از آن پس، پاورقینویسی نیز در مطبوعات عثمانی باب شد. ترجمان احوال ــ كه از نقد ضمنی دولت ابایی نداشت نخستین توقیف موقتی (دو هفتهای) در عثمانی را، گویا به علت چاپ مقالهای انتقادی به قلم ضیاءپاشا * در یكی از شمارههای سال 1277 در باره امور معارف، تجربه كرد (شاپولیو، ص 118). ترجمان احوال ، به سبب غنای مطالب و صورتبندی و صفحهآرایی، در مقایسه با دو روزنامه قبلی، تكاملیافتهتر و اثرگذارتر بود (بوداق، ص 113). واپسین شماره به دست آمده این روزنامه ــ كه پیش از فرار آگاهافندی به فرانسه منتشر شد شماره 792، مورخ 23 شوال 1282، است (توپوز، ص 12). آگاهافندی پس از فرار به فرانسه در 1283/ 1867، در نشر مطبوعات ضد حكومت عثمانی، چون مخبر و حریت (رجوع كنید به: ادامه مقاله)، با دیگر «نوعثمانیان» (گروهی از روشنفكران مخالف حاكمیت استبدادی عثمانی) همكاری كرد (قاباجالی، 2000، ص 65؛ قوتلو ، ص 77).
ترجمان احوال ، كه همكاری شناسی با آن بیش از شش ماه طول نكشید (قاباجالی، 2000، ص 65)، برای وی حكم سكوی پرش را داشت ( د.ا.ترك ، همانجا)؛ چه، مدتی پس از كنارهگیری از آن، مقدمات لازم را برای انتشار روزنامهای بهنام تصویر افكار ، احتمالاً با كمك مادّی شاهزاده مراد (برادرزاده سلطان عبدالعزیز) و شاهزاده فاضلپاشای مصری ( رجوع كنید به: ادامه مقاله)، فراهم آورد (بوداق، ص 123) و نخستین شماره آن را در 1278 منتشر كرد (ماردین، ص 283). وی، كه به نظری نخستین روشنفكر عثمانی بود كه به تأثیر جدّی روزنامه در شكلگیری افكار عمومی باور داشت (بوداق، ص 124)، در «مقدمه» نخستین شماره تصویر افكار ، نوشته كه هدف از انتشار روزنامه، دادن اخبار درست و یاد دادن اندیشیدن در باره منافع و مسائل خویش، به مردم است و هر حكومتی با كوشش در راه منافع مردم است كه بر اقتدار خود میافزاید (هایتا، ص10؛ توپوز، ص 15). این مقدمه از نظر ترویج اندیشه آزادیخواهی اهمیت دارد (اولكن ، ص 62). تصویر افكار دوبار در هفته انتشار مییافت و آگهیهای امور خیریه و فرهنگی در آن رایگان چاپ میشد (شاپولیو، ص120). انتشار آن تا شماره 259 با مدیریت و سردبیری شناسی ( رجوع كنید به: قاباجالی، 2000، ص 67) ادامه یافت و پس از فرار او به علل سیاسی به پاریس در بهار 1281 (ماردین، ص 284)، سردبیری آن به نامق كمال * (متوفی 1306)، سپرده شد. در دوره نامق كمال، روزنامه از لحاظ سیاسی صریحتر شد. سرمقالههای نافذِ نامق كمال در باره مسائل خارجی و داخلی، حساسیت مقامات را برانگیخت (لوئیس، ص 148ـ149) و او، به علت درج مقالهای باعنوان «لایحهای در باره مسئله شرق» در شماره 465 روزنامه (4 ذیقعده 1283)، ممنوعالقلم شد و از شماره 469 (17 ذیقعده 1283) تا شماره 830 (1285) روزنامه تحتنظر محموداكرم رجائیزاده * (متوفی 1332) منتشر گردید (هایتا، ص 12ـ13؛ توپوز، ص 15ـ16؛ < دایرهالمعارف زبان و ادبیات ترك>، ج 8، ص 279). تصویر افكار به سبب مزایای آن، از نظر استفاده از فنّاوری چاپ و بهویژه كاربرد حروف جدید ــ كه به ابتكار شناسی تهیه شده و در حروفچینی تسهیلاتی ایجاد كرده بود (قاباجالی، 2000، ص 67ـ 68؛ شاپولیو، ص 125) و اعمال شیوه نقطهگذاری و صفحهآرایی ابتكاری برای عرضه هرچه بهتر مطالب و نیز داشتن محتوای متنوع و غنی و دادن آگاهیهای مورد نیاز جامعه دهههای پایانی قرن سیزدهم و در آستانه انقلاب مشروطیت اول عثمانی به زبانی ساده و رسا، طیف گستردهای از خوانندگان را به خود جلب كرد؛ چنانكه، به قولی، به شمارگان بیسابقه 000 ، 24 نسخهای دست یافت و از رقیبان پیشی گرفت ( رجوع كنید به: كولاوغلو، < «مطبوعات عثمانی» >، ص 77). مقالات روشنگرانه شناسی، نامق كمال و همفكرانشان در تصویر افكار، یكی از عوامل پدیدآمدن نوعثمانیان بهشمار آمده است (كوران، ص 499). بیسبب نیست كه نامق كمال، شناسی را، با آنكه هرگز عضو تشكیلات نوعثمانیان نبوده، «رئیس نوعثمانیان» نامیده است ( رجوع كنید به: د.ا.ترك ، ج 11، ص550). با انتشار تصویر افكار، در پی انتشار ترجمان احوال و در كنار آن، جبهه روزنامههای غیررسمی در مقابل دو روزنامه رسمی و نیمهرسمی تقویم وقایع و جریده حوادث ، تقویت و دوره مطبوعات مستقل آغاز شد ( رجوع كنید به: شاپولیو، ص 120).
تصویر افكار، گذشته از انتشار مقالات ترجمهای یا تألیفی در زمینه علوم طبیعی و اجتماعی، در ترویج بینشهای جدید غربی و شكلگیری روشنفكری در عثمانی مؤثر بود ( رجوع كنید به: ماردین، ص290ـ292) و در آغازگری «ادبیات جدیده» * نیز سهم بارزی داشت. به نظر گیب (ج 5، ص 26)، تصویر افكار هم نخستین روزنامه غیررسمی و هم نخستین بر زبان آورنده مكتب نو (ادبیات جدیده) بود و برای نخستین بار نویسندهای عثمانی، كه زبان و ادبیات اروپایی میدانست، در آن روزنامه بر آن شده بود كه بر اساس این زبان و ادبیات، اسلوب ادبیات تركی را بازسازی كند. او شناسی را نخستین نویسنده عثمانی دانسته كه ادبیات را از وسیله تفریح نخبگان بودن به ابزاری برای آگاهی بخشیدن به مردم تبدیل كرد و از همینرو، او را بنیانگذار مكتب ادبیات جدیده عثمانی به شمار آورده است (همان، ج 5، ص 28؛ در باره روزنامه نگاری شناسی نیز رجوع كنید به: پارلاتیر، ص 41ـ44).
در دوره مورد بحث، به ویژه از حدود 1276 بر شمار مطبوعات عثمانی افزوده شد. گفته شده است كه تا 1307 در حدود دویست روزنامه و مجله در عثمانی منتشر شد كه برخی از آنها پس از انتشار یك یا دو سه شماره، به علل مختلف، تعطیل شدند.
توسعه انتشار جراید و مجلات مذكور، كه برخی از آنها به انتقاد صریح از دولت میپرداختند، مقامات عثمانی را به اتخاذ تدابیر بازدارنده واداشت. در نخستین گام، نظامنامه چاپخانه (باسمهخانه نظامنامهسی) تدوین شد، كه تأسیس چاپخانه و چاپ كتاب و نشر مطبوعات را منوط به كسب اجازه میكرد. پیش از آن، قانون جزای سال 1274 در بر دارنده موادی برای مجازات متخلفان چاپ كتاب و مطبوعات بود، همچنانكه در 1241 یك مدیریت مطبوعات (مطبوعات مدیرلیكی)، وابسته به وزارت معارف عمومیه، برای نظارت بر مطبوعات تأسیس شده بود ( رجوع كنید به: قاباجالی، 2000، ص 75ـ76). نظامنامه مطبوعات، كه نخستین قانون منسجم مطبوعات بهشمار میآید، در 1281 و بر اساس قانون مطبوعات ناپلئون سوم در فرانسه تدوین گردید. این نظامنامه، با لغو شرط ممیزی پیش از چاپ، یكی از موانع توسعه مطبوعات عثمانی را از میان برداشت. برای رسیدگی به تخلفات مطبوعاتی هم دادگاه ویژهای به نام مجلس احكام عدلیه تشكیل یافت و بدینترتیب صلاحیت حكومت، در تعیین و اعمال مجازات برای مطبوعات، از میان رفت. نظامنامه مورد بحث، ضمن فراهم آوردن زمینه مساعد برای توسعه مطبوعات در عثمانی، محدودیتهایی برای مطبوعات بیگانه ــ كه تا آن زمان پاسخگوی هیچ نهاد دولتی نبودند تعیین كرد و در مادّه 3 آن تصریح شد كه با بیگانگان نیز مثل اتباع كشور رفتار خواهد شد. بدینترتیب، از حق قضاوت كنسولی در حوزه مطبوعات جلوگیری به عمل آمد. در واقع، روزنامههایی كه اروپاییان در قلمرو عثمانی منتشر میكردند، به اتكای حق قضاوت كنسولی، خواستار چنان آزادی نامحدودی بودند كه غالباً در كشورهای خود نیز از آن محروم بودند. تلاش برای گسترش دامنه شمول حق قضاوت كنسولی به قلمرو مطبوعات تا حدود 1300/ اواسط دهه 1880 ادامه داشت؛ اما، این تلاشها نتیجهای نداشت، زیرا بابعالی مقاومت میكرد و سفارتخانهها هم، در این مورد خاص، از بابعالی بیشتر حمایت میكردند تا روزنامهنگاران خویش. نظامنامه وظایف جدیدی بر عهده برخی نهادهای از پیش تأسیس شده چون اتاق ترجمه بابعالی (باب عالی ترجمه اوطهسی) و مدیریت مطبوعات گذاشت. این نظامنامه از شعبان 1281 اجرا شد و تا 1337/ 1298 ش، جز در ادواری كوتاه، از اعتبار رسمی برخوردار بود و اگرچه از آن انتقادهایی شد، مطبوعات آن زمان آن را مثبت ارزیابی كردند؛ مثلاً، ترجمان احوال آن را، بدانجهت كه مطبوعات داخلی را از حقوقی برابر با مطبوعات انگلیسی و فرانسوی و ارمنی و یونانی برخوردار كرده، «لطفی بزرگ و باعث تشكر» خواند (كولاوغلو، < «مطبوعات عثمانی»>، ص 79ـ80). با اینهمه، بابعالی، كه عالیپاشا در شوال 1283 در رأس آن قرار گرفته بود، نظامنامه مطبوعات را برای نظارت بر مطبوعات و جلوگیری از تندروی آنها ناكافی دانست، بهویژه در زمانی كه جریانهای تجزیهطلبانه، دولت را تهدید میكرد و قیام كرت بحرانیتر شده بود (دانشمند، ج 4، ص 223) و اعضا و هواداران جمعیت نوعثمانی مشروطهخواه، كه در 1281 شكل گرفته بود (ماردین، ص 28ـ32)، در مطبوعات فعال بودند؛ از اینرو، عالیپاشا در 7 ذیقعده 1283 قرارنامهای صادر كرد كه به قرارنامه عالی معروف شد ( رجوع كنید به: همان، ص 36). این قرارنامه به حكومت اجازه میداد «در صورتی كه مصالح عمومی كشور ایجاب كند»، مستقل از نظامنامه مطبوعات، نشریات مضرّ و مخرب را تحت تعقیب قرار دهد. در پایان آن هم یادآوری شده بود كه قرارنامه موقتی است و پس از منتفی شدن عللی كه به صدورش انجامیده، لغو خواهد شد. روزنامههای تركی مستقل برای حفظ حقوقی كه با نظامنامه مطبوعات به دست آورده بودند، مقاومت كردند (كولاوغلو، < «مطبوعات عثمانی» >، ص 81 -82). اقدامات دولت عالیپاشا برای مهاركردن مطبوعات، سرآغاز یك دوره فشار محدودكننده روزافزون بر آنها بود؛ مثلاً، روزنامههایی چون مخبر و وطن توقیف شدند (همان، ص 82). مخبر به صاحب امتیازی فیلیپافندی و با سردبیری و نویسندگی علی سعاوی (متوفی 1295) ــ كه شورشگر پرشوری بود ( رجوع كنید به: شاپولیو، ص 126ـ 128) و با جمعیت اتفاقحمیت (هسته اولیه «نوعثمانیها») ارتباط داشت (ماردین، ص 34) از شعبان 1283 انتشار یافت و با مقالات انتقادی و افشاگرانه سعاوی و ضیاء بیگ (ضیاء پاشا*)، در باره موضوعاتی چون سیاستسازشكارانه دولت در قبال مسائل كرت و بلگراد و وامهای خارجی و بحران مالی، خشم عالیپاشا را چنان برانگیخت كه وی در ذیقعده 1283 دستور داد روزنامه توقیف و سعاوی به قسطمونی تبعید شود (همان، ص 35، 51ـ52؛ تانپینار، ص 224ـ225). آیینه وطن ، نخستین روزنامه شبیه به مجله و مصور عثمانی، همزمان با مخبر آغاز به انتشار كرد و بعداً به وطن تغییرنام داد. این روزنامه مدتی توقیف شد و سپس، از جمادیالا´خره 1285 با نام استانبول منتشر شد و طنز تصویری (كاریكاتور) را نخستین بار همین روزنامه در مطبوعات عثمانی متداول كرد (قاباجالی، 2000، ص 86). به دنبال توقیف مخبر و تبعید سعاوی، ضیاءبیگ به قبرس انتقال یافت (ماردین، ص 52) و نامق كمال نیز مأمور ارزروم شد، زیرا با نوشتن مقالات انتقادی، بهویژه مقاله «لایحهای در باره مسئله شرق» در تصویر افكار (جان ، ص 137)، و هم صدایی با مخبر و چاپ متن دستور توقیف مخبر و اعتراضنامه فیلیپافندی بر توقیف آن، عالیپاشا را به خشم آورده بود (تانپینار، ص 225). با تبعید آگاهافندی به قسطمونی، ترجمان احوال هم، مانند تصویر افكار كه به توقیفی یك ماهه محكوم شده بود، از انتشار بازماند (همانجا). در زمانی كه نامق كمال و ضیاءبیگ هنوز در استانبول بودند، مصطفی فاضلپاشای مصری، برادر اسماعیلپاشا (خدیو مصر)، كه در دربار عثمانی به مقام وزارت رسیده و در آستانه توقیفها و تبعیدهای یادشده، به عللی از استانبول رانده شده بود، در بهار 1282 به پاریس رفت و با ثروت كلانی كه داشت، زندگی باشكوهی برای خود ترتیب داد و در مخالفت با دربار عثمانی، مدافع مشروطیت شد (رجوع كنید به: ماردین، ص 37 به بعد؛ كارال، ج 7، ص 303ـ 305). وی پس از اطلاع از گرفتاریهایی كه برای روزنامهنگاران نوعثمانی و مشروطهخواهِ مورد بحث پیش آمده بود، آنان را برای ادامه فعالیت به فرانسه دعوت كرد و وسایل انتقال ایشان و چند نوعثمانی دیگر را در اوایل 1284/ اواسط 1867 فراهم آورد (ماردین، ص 52- 53؛ دانشمند، ج 4، ص 212ـ213؛ تانپینار، ص 225ـ226؛ كارال، ج 7، ص 305ـ 306). برخی از مطبوعات عثمانی خبر ورود نوعثمانیان به پاریس را با عناوینی چون منجیان تركیه، و پیشاهنگانِ (مقدمهالجیشِ) ترقیپروران درج كردند (بوداق، ص 80 81). با امكانات مالی كه فاضلپاشا در اختیار روزنامهنگاران نوعثمانی گذاشت، آنان توانستند با انتشار روزنامههایی چون مخبر، علوم، موقتاً ، حریت و انقلاب ، مواضع خود را در برابر حكومت عثمانی و آرمانها و خواستهایشان را بازگو كنند كه عمدهترین آنها عبارت بود از: تعلق حاكمیت به ملت، اعلان قانون اساسی و افتتاح مجلس ملی و نظارت آن بر دولت، ترقی و توسعه معارف، و دفاع از حق حاكمیت و تمامیت ارضی و استقلال عثمانی (جان، ص 28). مخبر نخستین روزنامه تركی منتشر شده در خارج از عثمانی بود كه از اواخر ربیعالا´خر 1284/ اوت 1867 تا اواسط شعبان 1285/ اوایل نوامبر 1868 به نویسندگی سعاوی، جمعاً در پنجاه شماره، انتشار یافت (توپوز، ص 19، 38). در بالای نخستین صفحه نخستین شماره مخبر نوشته شده بود مخبر ، مملكتی را یافته كه گفتن حقیقت در آنجا ممنوع نیست و باز منتشر میشود (شاپولیو، ص130). نشریه هفتگی حریت هم، مانند مخبر ، به عنوان ناشر افكار جمعیت نوعثمانیان، از 8 صفر 1285/ 29 ژوئن 1868 با همكاری نامق كمال (وی پس از انتشار شماره 63 از آن كنارهگیری كرد < رجوع كنید به: دایرهالمعارف زبان و ادبیات ترك >، ج 6، ص 513؛ د.ا.د.ترك ، ذیل "Hurriyet" ) و ضیاءپاشا، تا شماره 88 (6 شوال 1285/ 20 ژانویه 1869) در لندن و از آن پس، تا واپسین شمارهاش، یعنی شماره یكصد، در ژنو منتشر گردید (جان، ص 28؛ توپوز، ص 39). حریت، پس از كنارهگیری نامق كمال و بازگشت مصطفی فاضلپاشا به استانبول و سازش وی با دربار عثمانی، با كمك مالی اسماعیل خدیوپاشا منتشر میشد و از حكومتی مبتنی بر اصول «مشورت» اسلامی دفاع میكرد ( رجوع كنید به: د.ا.د.ترك ، همانجا). سعاوی هم، پس از ترك لندن، مجله روزنامهگون علوم را در پاریس و پس از آن موقتاً را در لیون منتشر كرد. انقلاب را هم، كه انقلابیتر از دیگر نشریات برونمرزی نوعثمانیها بود، محمدبیگ و واصفپاشا در 1287/1870 در ژنو انتشار دادند (ماردین، ص 60، 67، 242، 383). محمدبیگ پیش از آن اتحاد را، با مقالاتی به تركی، یونانی، ارمنی و عربی، در پاریس منتشر كرده بود (همان، ص60). جمعیت نوعثمانیها در اروپا، به عللی چون نامتجانس بودن اعضای آن و سازش مصطفی فاضلپاشا با دربار عثمانی و صرفنظر كردنش از همراهی با آنها، بهتدریج از هم پاشید و بنابراین مطبوعاتشان در اروپا هم، پس از فرونشستن شور و شوق اولیه و بازگشت اكثر آنها به عثمانی، تعطیل شد (همان، ص 54 68).
فشار بر مطبوعات، با استناد به قرارنامه عالی، تا مرگ عالیپاشا در جمادیالا´خره 1288 ادامه داشت؛ بااین همه، شمار جراید در سالهای مورد بحث در عثمانی روزافزون بود. جراید مهم این سالها عبارت بودند از: ترقی ، حدیقه، ممیز، بصیرت، و عبرت. روزنامه ترقی از ربیعالاول 1286 منتشر شد و چند بار هم توقیف گردید. این روزنامه دارای ضمیمههای جداگانه فكاهی و بانوان بود ( رجوع كنید به: قاباجالی، 2000، ص 86 87). ضمیمه بانوان، كه با نام « مخدَّرات » منتشر میشد، نخستین روزنامه مخصوص بانوان در عثمانی بود (<دایرهالمعارف زبان و ادبیات ترك >، ج 4، ص 332).
حدیقه جریدهای علمی بود كه عاشرافندی، صاحب امتیازش، آن را از 1286 منتشر كرد و كسانی چون ابوالضیاء توفیق (متوفی 1331)، احمد مدحتافندی (متوفی 1330)، شمسالدین سامی (متوفی 1322) و نامقكمال با آن همكاری داشتند (توپوز، ص 27).
ممیز هم در 1286 منتشر شد و نخستین روزنامه مخصوص كودكان در عثمانی، به صورت ضمیمه آن، انتشار مییافت (همان، ص 26).
بصیرت را علی بصیرتچی از شوال 1287 منتشر كرد. این روزنامه از هیئت تحریریه قوی برخوردار بود و هر روز، جز جمعهها و یكشنبهها، چاپ میشد و به سبب انعكاس وسیع اخبار جنگ فرانسه و پروس در 1871/1288 شمارگان آن به ده هزار نسخه رسید و صاحب امتیاز آن، برای طرفداریاش از پروس، از بیسمارك جایزه گرفت. پس از كشته شدن سعاوی در حادثه قصرچراغان ــ كه میخواست مراد پنجم را به جای سلطان عبدالحمید به سلطنت برساند (كارال، ج 8، ص500 501) بصیرتچی نیز به علت همكاری با سعاوی، در ربیعالاول 1295 زندانی و سپس به بیتالمقدّس تبعید شد (شاپولیو، ص 136ـ143؛ قاباجالی، 2000، ص 85ـ86؛ توپوز، ص 24ـ 25).
عبرت یكی از روزنامههای مهم دوره مورد بحث است. این روزنامه را آلكسان سافاریان از شعبان 1286 ابتدا به نام كوكب شرق منتشر كرد. كوكب شرق ضمیمهای ویژه بانوان نیز داشت كه چندان نپایید. نام روزنامه، پس از سه ماه، به عبرت تغییر داده شد. این نشریه، بعد از تغییرنام هم توفیقی نیافت و حتی به مرز تعطیل رسید تا آنكه نامق كمال، كه پس از بازگشت از اروپا موفق به گرفتن امتیاز روزنامه نشده بود، با سه دوست نوعثمانیاش آن را برای دو سال اجاره كرد و بدینترتیب، عبرت از ربیعالا´خر 1289 به سردبیری نامق كمال منتشر شد ( رجوع كنید به: < دایرهالمعارف زبان و ادبیات ترك >، ج 4، ص 334) و در مدتی كوتاه به شمارگان بیسابقه 000 ، 25 نسخه دست یافت و شمارگان آن در آن دوره از 000 ، 12 نسخه كمتر نشد و به عنوان ناشر افكار نوعثمانیان تندرو شناخته شد. عبرت به صورت روزانه (پنج شماره در هفته) انتشار مییافت و در آن به مسائل مبتلابه كشور بیش از اخبار اهمیت داده میشد. استقبال از این نشریه چنان بیسابقه بود كه در حدود یك ماه پس از آغاز انتشار، برای مدت چهار ماه توقیف گردید و هركدام از نویسندگان آن، به عنوان مأمور، به ولایتی اعزام و در واقع، از استانبول تبعید گردیدند ( رجوع كنید به: كولاوغلو، <«مطبوعات عثمانی» >، ص 83). نامق كمال، پس از بازگشت از مأموریت، بار دیگر با قرارگرفتن در رأس عبرت و دفاع از آزادی اندیشه و نظام پارلمانی و دعوت از همه مسلمانان برای اتحاد، بر نفوذ روزنامه افزود ( رجوع كنید به: همان، ص 84)؛ با این همه، دوره اخیر عبرت ، كه از شماره 97 آغاز شده بود، پس از انتشار شماره 110 (8 ذیحجه 1289) دوباره توقیف شد. اندكی پس از رفع توقیف دوم، در نتیجه استقبال بینظیر مردم و نیز تظاهراتی كه پس از اجرای نمایشنامه وطن یا خود سلستره ، نوشته نامق كمال ( رجوع كنید به: تانپینار، ص 358ـ359)، در 3 صفر 1290 به عمل آمد، به فرمان سلطان عبدالعزیز عبرت برای همیشه توقیف شد و هر یك از اعضای هیئت تحریریه آن به جایی تبعید گردیدند و نامق كمال به ماغوسه (فاماگوستا) در جزیره قبرس تبعید شد. این تبعید تا خلع سلطان عبدالعزیز و صدور فرمان عفو از سوی سلطان مراد پنجم در اواخر بهار 1293 (كارال، ج 7، ص 353) ادامه یافت ( د.ا.ترك ، ج 9، ص 63). در مجموع، 132 شماره از عبرت به چاپ رسید. این روزنامه بهترین مروّج آرمانهای آزادیخواهانه در دوره تنظیمات شناخته شده است ( د.اسلام، چاپ دوم، ذیل ""Dj arida.III ). در حالی كه در فاصله سالهای 1276 تا 1283، فقط هفده نشریه در استانبول منتشر شده بود (كولاوغلو، < «مطبوعات عثمانی» >، ص 85)، در فاصله ده ساله پیش از اعلان مشروطیت اول (ذیحجه 1293)، دهها نشریه جدید در استانبول و شهرهای دیگر عثمانی منتشر گردید (برای مشخصات دیگر نشریات دوره تنظیمات رجوع كنید به: شاپولیو، ص 151ـ 156؛ توپوز، ص 26ـ 27؛ د.ا.ترك ، ج 7، ص 369ـ370؛ د.ترك ، ذیل ""Basin؛ میدان لاروس ، ج 2، ص 178؛ د.اسلام ، همانجا؛ نیز رجوع كنید به: ادامه مقاله).
گذشته از استانبول، در دوره موردبحث در مراكز ولایات هم جرایدی منتشر میشده است. بنا به تصویب و پیگیریهای دولتمردان اصلاحطلب تنظیمات، از 1280 بهبعد چاپخانههایی در ولایات تأسیس گردید. در این چاپخانهها اوراق دولتی، سالنامهها و تقویم، روزنامههای رسمی ولایتی و همچنین كتابها و گاه روزنامههای غیررسمی چاپ میشد. جراید ولایات، كه شمارگانشان غالباً در حدود پانصد نسخه یا كمتر بود، معمولاً دو زبانه بودند، یعنی بخشی به تركی و بخش دیگر به زبان متكلمان غیرترك ولایات، همچون یونانی، ارمنی، بلغاری، عربی، و عبری؛ حتی در ولایاتی چون سلانیك، نشریات چندزبانه بودند. در برخی ولایات روزنامههایی نیز به زبان تركی، با الفبای یونانی یا ارمنی، چاپ میشد (كولاوغلو، <«مطبوعات عثمانی» >، ص 85).
نخستین روزنامه ولایتی، طونه نام داشت كه روزنامه رسمی ولایت طونه بود و در شوال 1281، در دوره والیگری مدحتپاشا * (1238ـ1301)، در روسجق (واقع در ساحل دانوب ( طونه ) و در مرز بلغارستان و رومانی) منتشر شد. برخی دیگر از جراید معروف ولایات عبارت بودند از: انوار شرقیه كه از 1284 با الفباهای عربی و ارمنی در ارزروم منتشر میشد و در 1308 ش/1929 به ارز روم تغییرنام یافت؛ دیار بكر كه از 1286 تا 1350 (=1310 ش) /1869ـ1931 در دیاربكر منتشر شد؛ قسطمونی كه از 1289 تا 1357 (=1316 ش)/1872 تا 1938 در قسطمونی انتشار یافت؛ و خداوندگار كه از 1285/1869 در بورسه ، مركز ولایت خداوندگار، منتشر شد و پس از تغییرنام به بورسه در دوره جمهوریت تا 1329 ش/1950 انتشار یافت (قوتلو، ص 99ـ102). تعداد روزنامههای ولایتی در 1290 به بیست عنوان رسید و در سالهای بعد بر این تعداد افزوده شد (كولاوغلو، همانجا). سنّت انتشار جراید ولایتی تا اوایل دوره جمهوریت ادامه داشت (برای فهرست مفصّل چنین روزنامههایی كه دربردارنده اطلاعاتی در باره مكان و زمان انتشار و زبانهای آنهاست رجوع كنید به: قاباجالی، 2000، ص90؛ قوتلو، ص100ـ101). جراید ولایات، افزون بر اطلاعرسانی به مردم، از نظر تربیتِ استعدادِ نویسندگی افراد محلی و ایجاد ارتباطهای فرهنگی بین روشنفكران ولایات نیز حائز اهمیت بودند ( رجوع كنید به: كولاوغلو، همانجا). تأسیس قرائتخانه در استانبول و برخی مراكز ولایات نیز در توسعه جریدهخوانی مؤثر بوده است (همانجا).
در این دوره مجلاتی نیز منتشر میشده است. نخستین مجله شناخته شده تركی عثمانی، وقایع طبیه ( رجوع كنید به: دومان، ج 3، ص 730ـ732) است كه از جمادیالاولی 1265، هجده سال پس از انتشار نخستین جریده عثمانی، منتشر شدهاست. صاحب امتیاز و مدیر این مجله، عبدالحق ملا، حكیمباشی آن دوره، بر آن بوده است كه وقایع طبی كشور عثمانی را گزارش كند، اخبار طبی خارجی را به اطلاع خوانندگان برساند، مردم را از نظر سلامتی تربیت كند، آنها را با اطلاعات مفید قابل فهم مجهز گرداند و برخی داروها و وسایل پزشكی را به طبیبان بشناساند. این مجله حدود ششصد مشترك داشته و در حدود سه سال، 28 شماره از آن منتشر شده است (توپراق ، ص 14). در سالهای بعد نیز چند مجله طبی چون تحفهالطب ، جریده طبیه عسكریه ، و صحت نما در عثمانی منتشر شد (همان، ص 114، 116). مجلات منتشر شده در سراسر دوران پیش از مشروطیت دوم، عموماً جنبه دایرهالمعارفی داشتند و میكوشیدند در زمینه فرهنگ و بهویژه دانشهای غربی، به خوانندگان اطلاعاتی بدهند. نامهای برخی مجلات، چون مجموعه فنون ، رهبر فنون، ثروت فنون، خزینه فنون ، نیز حاكی از اهمیتی است كه ناشران و خوانندگان چنان مجلاتی برای دانشهای غربی (با تأكید بر واژه «فنون»، در برابر «علوم») قائل بودهاند.
مجموعه فنون ( رجوع كنید به: دومان، ج 3، ص 254ـ256)، كه ترجمان (ارگان) جمعیت علمیه عثمانی * بود، در تاریخ روزنامهنگاری عثمانی از اهمیت خاصی برخوردار است. در این مجله، اكثر اعضای جمعیت مذكور ــ كه از دانشمندان برگزیده عثمانی در آن دوره بودند در رشتههای تخصصی خود، چون زمینشناسی، زیستشناسی، فیزیك، جغرافی، علمِ ثروت و تجارت، فلسفه، فنون و صنایع، مقاله مینوشتند (بوداق، ص 227). مجموعه فنون از محرّم 1279 ماهانه منتشر میشد و پس از دو سال انتشار مرتب، با فواصل كوتاه و بلند چاپ شد و آخرین شمارهاش، پس از توقفی پانزده ساله، در ربیعالاول 1300 انتشار یافت. چاپ لطیفهای در این شماره، باعث توقیف مجلهای به آن اهمیت شد زیرا در آن از كرم شبتاب (ییلدیز بؤجكی) سخن رفته بود و «ییلدیز» (نام قصر سلطان عبدالحمید) از كلمات ممنوعه بود (رجوع كنید به: همان، ص 231ـ237). احمد حمدی تانپینار اهمیت این مجله را ــ كه به همت منیفپاشا * منتشر میشد در عثمانی قرن سیزدهم/ نوزدهم قابل مقایسه با اهمیت <دایرهالمعارف بزرگ > در فرانسه سده دوازدهم/ هجدهم دانسته است (ص 181ـ182؛ برای آگاهی بیشتر رجوع كنید به: بوداق، ص 226ـ 288؛ آكونال ، ص 117ـ 118).
مجله مجموعه علوم نیز ترجمان جمعیت علمیه (ظاهراً غیرمرتبط با جمعیت علمیه عثمانی) بود و با مجموعه فنون همانندیها و تفاوتهایی داشت. این مجله از 1296 تا 1297 (جمعاً هفت شماره) منتشر میشد (بوداق، ص 274ـ 275).
مخاطب مجلات تا آستانه اعلان مشروطیت اول نخبگان بودند و بنابراین، تعداد عناوین و نیز شمارگان آنها اندك بود، اما از 1288 به بعد تحولاتی رخداد؛ احمد مدحتافندی، روزنامهنگار، با انتشار مجله طغارجق (انبان) در 1289 به زبانی عامه فهم و با موضوعات متنوع و موردپسند قشر وسیعتری از مردم، كه غالباً هم از مطبوعات و منابع اروپایی ترجمه شده بود، گامی در جهت خطاب به توده مردم، كه باسواد بودند و البته بخش ناچیزی از جمعیت عثمانی را تشكیل میدادند، بر داشت (وارلیق ، ص 114). رویكرد این مجله تلفیق بین علوم و فلسفه اروپایی و بینشهای جدید با اعتقادات اسلامی و سنّتی بود، ولی چون بدون كسب اجازه منتشر میشد، پس از ده شماره، مجلس معارف آن را تعطیل كرد (توپراق، ص 16). در 1288 از 31 نشریه ادواری منتشر شده در استانبول تنها سه مجله به زبان تركی بود، اما این رقم در سال بعد به بیش از دَه رسید. بین سالهای 1289 تا 1297 در حدود بیست عنوان مجله منتشر شد.
دوره دوم ، از 1293 تا 1326. در سالهای پایانی دوره اول فشار بر مطبوعات روزافزون بود، چنان كه در شعبان 1292 تصمیم گرفته شد نشریات و كتابهای دارای ماهیت سیاسی، پیش از چاپ ممیزی شوند و در ماههای اول 1293، در آستانه خلع سلطان عبدالعزیز، اعلام گردید كه تمام مطبوعات باید پیش از چاپ به نظر اداره مطبوعات (مطبوعات دایرهسی) برسند. تصاویر مطبوعات نیز مشمول ممیزی شدند و در برابر ورود مطبوعات خارجی هم موانع سختتری گذاشته شد (همان، ص 85 86)؛ با اینهمه، روزنامهنگاران در كوتاه مدت راه پیشرفت حرفهای را از مرحله گزارش به اظهارنظر و از اظهارنظر به انتقاد و از انتقاد به مخالفت و از مخالفت به مبارزهطلبی طی كردند ( رجوع كنید به: لوئیس، ص150) و روزنامهنگاری عثمانی در دوره اول از نظر كمّی و كیفی توسعه یافت، بهطوری كه شمار جرایدی كه در فاصله سالهای 1284 تا 1295/ 1867ـ 1878 فقط در استانبول منتشر شده، بیش از 110 عنوان بوده است. ازاینرو، این دوره، به ویژه دوره بین خلع عبدالعزیز از سلطنت (10 جمادیالاولی 1293) تا انحلال مجلس مبعوثان اول عثمانی در 11 صفر 1295، از حیث كثرت شماره جراید منتشر شده، دوره اول انفجار مطبوعاتی نامیده شده است ( رجوع كنید به: كولاوغلو، < «مطبوعات عثمانی» >، ص 85؛ برای دوره دوم انفجار مطبوعاتی رجوع كنید به: ادامه مقاله).
علیرغم آنكه عبدالحمید دوم در آغاز سلطنت خود، به پیروی از دولتمردانی كه او را به سلطنت رسانده بودند، به حكومت مشروطه تن داد ( رجوع كنید به: رئیسنیا، ج 3، ص 175ـ 185) و مجلس مبعوثان را افتتاح كرد ( رجوع كنید به: همان، ج 3، ص 197ـ 198)، پس از استقرار بر تخت سلطنت بر آن شد كه، با به تصویب رساندن لایحهای كه محدودیتهایی را بر مطبوعات تحمیل میكرد، آنها را از آزادیهایی كه با خلع سلطان عبدالعزیز به دست آورده بودند و مادّه 12 قانون اساسی كه «مطبوعات را در دایره قانون» آزاد شناخته بود، محروم كند (همان، ج 3، ص 182، 238ـ239)، اما با مخالفت اكثر نمایندگان مجلس مواجه شد. در این لایحه پیشنهاد شده بود كه تأسیس مطبوعات مشروط به كسب اجازه از دولت، و فعالیت آنها تحت نظر دولت مجاز باشد ( رجوع كنید به: كارال، ج 8، ص 407ـ410؛ رئیسنیا، ج 3، ص 239ـ240). سلطان عبدالحمید اندكی بعد مجلس مبعوثان را، به بهانه جنگ روسیه و عثمانی، بست و با بسته شدن مجلس، محدودیتهای شدیدی بر مطبوعات حاكم شد ( رجوع كنید به: كارال، ج 7، ص 411) و با تحمیل شرط ممیزی پیش از چاپ بر مطبوعات، آزادیهای تازه به دست آمده از دست رفت (همان، ج 7، ص 413). برای اعمال ممیزی هم دو نهاد عریض و طویل تشكیل شده بود: انجمن تفتیش و معاینه وزارت معارف، كه عهدهدار ممیزی كتابها و نشریات ادواری بود؛ و مدیریت مطبوعات وابسته به وزارت كشور، كه ممیزی پیش از انتشار روزنامهها را برعهده داشت ( رجوع كنید به: توقگؤز ، ص 42ـ43). در 1305، با لغو كلیه مجوزهای نشر مجله، اكثر مجلات از ادامه انتشار بازماندند و بدین ترتیب ضربه شدیدی بر نشریات وارد آمد ( رجوع كنید به: همان، ص 44ـ 45). گرفتن جواز نشر مطبوعات هم كار بسیار دشواری بود، زیرا جواز پس از تأیید شخص سلطان صادر میشد و تأیید یا هرگز صورت نمیگرفت یا بسیار دیر اعلان میشد. اورحان كولاوغلو (1994، ص 39) در این مورد، با استناد به اسناد یك آرشیو، به چگونگی توقیف روزنامه اختر و ناكامی مدیر آن در گرفتن امتیاز روزنامهای به نام خورشید پرداخته است. بدینترتیب، با استیلای استبداد سی ساله عبدالحمیدی بر كشور (كارپات، ص 36) و تشدید روزافزون ممیزی (رئیسنیا، ج 3، ص 243ـ 247؛ قاباجالی، 2000، ص 95)، از رونق روزنامهنگاری و شمار جراید، به ویژه جراید خبری و سیاسی، به سرعت كاسته شد؛ چنان كه تعداد روزنامههای روزانه كه در عثمانی منتشر میشدند، در 1308 به شش و چند سال بعد به سه عنوان تقلیل یافت. این سه روزنامه ــ كه مساعده دولتی میگرفتند، اما در قبال آن، نظارت شدید دربار و شخص سلطان را تحمل میكردند عبارت بودند از ترجمان حقیقت ، صباح و اقدام ( رجوع كنید به: لوئیس، ص 194). این روزنامهها از درج اخبار و مقالات مشكلآفرین احتراز میكردند و بیشتر به مطالب و مباحث علمی و فنی میپرداختند ( رجوع كنید به: قاباجالی، 2000، ص 96ـ97؛ كولاوغلو، < «مطبوعات عثمانی» >، ص 87 89؛ توپوز، ص 73 80). در مقابل، روشنفكران عثمانی، كه ادامه فعالیت سیاسی و مطبوعاتی را در كشور ناممكن یافته بودند، در اروپا و مصر به نشر جرایدی پرداختند كه غالباً از مشی حزب اتحاد و ترقی * جانبداری میكردند. به این ترتیب، در سالهای پس از 1311، در حالی كه در هر سال پنج ـ شش روزنامه جدید تبعیدی منتشر میشد، در داخل كشور هر سال به طور متوسط فقط یك روزنامه جدید انتشار مییافت (كولاوغلو، <«مطبوعات عثمانی» >، ص 89). برخی از روزنامههای برونمرزی، كه بهرغم موانع، كم و بیش به كشور راه مییافتند، عبارت بودند از: استقبال ، مشورت ، اذان ، عثمانلی ، قانون اساسی ، حق ، حقیقت ، خلافت ، اَنینِ (ناله) مظلوم ، انتقام، نظام عدالت، امل، مشروطیت، شورای امت، ترقی و اجتهاد (رجوع كنید به: شاپولیو، ص 159ـ164؛ توپوز، ص 40ـ42؛ د. ا.ترك ، ج 7، ص 372؛ د. اسلام ، همانجا).
همچنین در سالهای 1297 تا 1307، پنجاه عنوان مجله در عثمانی منتشر میشد، اما شمار آنها از 1307 تا اعلان مشروطیت دوم در 1326، از پنج عنوان تجاوز نمیكرد. این سیر نزولی بیگمان ناشی از تشدید فشار دوره استبداد عبدالحمیدی بوده است. در این دوره، تنها یك مجله مهم منتشر شد و آن ثروت فنون * بود (علاوه بر مدخل رجوع كنید به: دوغان ، ص 12ـ 15؛ توپراق، ص 17ـ19؛ قاباجالی، 2000، ص 97ـ 98؛ توقگؤز، ص 53 به بعد).
در دوره مورد بحث، مجلات دیگری هم انتشار مییافتند، از جمله در زمینههای نظامی، مانندِ جریده عسكریه كه از 1281 تا 1337 از طرف «اركان حربیه عمومیه» (ستاد ارتش) منتشر میشد ( رجوع كنید به: توپراق، ص 15)؛ تجاری، مانند مجله دو زبانه تركی فرانسه تقویم تجارت ( رجوع كنید به: همانجا)؛ فرهنگی، مانند انسانیت، ویژه بانوان؛ و فكاهی چون دیوژن ، چنغراقلی تاتار (تاتار زنگولهدار) و خیال (درمان، ص 71ـ72). یكی از نخستین اقدامات حكومت عبدالحمید پس از استقرار، جلوگیری از انتشار مجلات فكاهی بود و از آن پس تا اعلان مشروطیت دوم هیچ مجله فكاهی اجازه انتشار نیافت (همانجا).
ویژگی بارز مجلات دوره دوم، سیاست گریزی بود. مجموعه فنون ، كه اعلام كرده بود به سیاست نمیپردازد، اگر چه از شماره چهارم تحت عنوان «خلاصه پولیتیقه» اخبار سیاسی دنیا را منعكس میكرد، هرگز در باره مسائل و حتی اخبار سیاسی داخلی مطلبی چاپ نكرد. در واقع، سیاستگریزی، بهویژه در دوره سلطنت عبدالحمید، شعار بسیاری از نشریات ادواری شد و حتی در بسیاری از جراید و مجلات قید گردید (آكونال، ص 117).
دوره سوم ، از اعلان مشروطیت دوم (23 جمادیالا´خره 1326) تا اعلان جمهوریت (5 آبان 1302/ 29 اكتبر 1923). با تجدید حیات قانون اساسی، نظام ممیزی برچیده شد و مطبوعات عثمانی یك شبه به آزادی نامحدودی دست یافتند. در دوره جمهوری، دوم مرداد/ 24 ژوئیه هر سال، به مناسبت سالگرد نخستین انتشار بدون ممیزی مطبوعات در روز بعد از اعلان حریت، عید روزنامهنگاران اعلام شده است. پس از اعلان مشروطیت دوم، روزنامههای جدید پیاپی به سه روزنامه دوره استبداد، اقدام و صباح و ترجمان حقیقت (رجوع كنید به: شاپولیو، ص 170ـ171)، افزوده شد. اشتیاق به انتشار و خواندن مطبوعات چنان شدت یافته بود كه در دوره 45 روزه پس از اعلان حریت، بیش از دویست روزنامه و مجله منتشر گردید (قاباجالی، 2000، ص 133) و شمارگان روزنامهها از دو هزار به پنج هزار نسخه افزایش یافت كه دوره دوم انفجار مطبوعاتی نامیده شده است (توپوز، ص 103). در دوره هشت و نیم ماهه بعدی، تا حادثه 22 ربیعالاول 1327/ 13 آوریل 1909 (31 مارت، قیام ضدمشروطه در استانبول كه به ولایتهای دیگر هم سرایت كرد و با سركوبی آن، عبدالحمید دوم از سلطنت خلع گردید؛ كارال، ج 9، ص 89 107؛ شاو، ج 2، ص 472ـ476؛ آقشین، 1987، ص 125ـ 135)، حدود 350 عنوان روزنامه و مجله منتشر شد (قاباجالی، همانجا). تمام جریانهای نوظهور سیاسی و فكری، ترجمانهای مطبوعاتی خود را منتشر و پیشنهادهای خویش را در باره راههای رهایی كشور از مشكلات مطرح میكردند. اقلیتهای غیر ترك و غیرمسلمان هم، در رقابت با یكدیگر، بر تعداد روزنامههای خود میافزودند؛ با اینهمه، بیشتر آنها پس از انتشار دو سه شماره تعطیل میشدند ( رجوع كنید به: همانجا؛ شاپولیو، ص 172ـ173). با گذشت زمان، تب تأسیس روزنامه فروكش كرد؛ چنان كه تعداد آنها در 1326 به 130، یك سال پس از آن به 124 و در 1332 به 70 عنوان تقلیل یافت ( رجوع كنید به: د. اسلام ، همانجا). با تشدید اختلافات و كشمكشها بین جمعیتها و احزاب، بسیاری از جراید نیز، به طرفداری از آنها، در برابر یكدیگر صفآرایی كردند (برای ترجمانهای مطبوعاتی و جراید هوادار احزاب اتحاد و ترقی، احرار عثمانی، دموكرات عثمانی، و اتحاد محمدیه رجوع كنید به: تونایا ، ج 1، ص 33، 47ـ 48، 175ـ176، 191). با پیروزی حزب اتحاد و ترقی بر جمعیتها و احزاب دیگر، نشریات وابسته به آنها دستخوش توقیف و تعلیق شدند (قاباجالی، 2000، ص 136) و حتی برخی از روزنامهنگاران مخالف ترور گردیدند، اشخاصی چون حسن فهمی، سردبیر روزنامه سربستی و مدافع جمعیت فداكاران ملت، از جمعیتهای مخالف حزب اتحاد و ترقی، در 15 ربیعالاول 1327، هفت روز پیش از حادثه 31 مارت؛ احمد صمیم، سردبیر روزنامه صدای ملت و مدافع حزب احرار عثمانی، از احزاب مخالف حزب اتحاد و ترقی، در اول جمادیالا´خره 1328؛ و زكیبیگ، متخصص امور مالی و مخالف اتحادیون، در سومین سالگرد اعلان حریت یعنی 26 رجب 1329 (تونایا، ج 1، ص 416ـ420؛ توپوز، ص 107ـ 111؛ شاپولیو، ص 177ـ182). یك روزنامهنگار تاتار، كه در سالهای 1330 از استانبول دیدن كرده، به تشدید فشار دولت و وجود ممیزی نظامی بر مطبوعات و بهویژه سختگیری بر روزنامهها و مجلات بدون حامی، در مقایسه با روزنامههای بیگانه و جراید اقلیتهای قومی و مذهبی دارای حامیان خارجی، سخن گفته است (كریمی، ص 338ـ339).