جمعه ، سوره ، شصت و دومين سوره قرآن كريم در ترتيب مصحف و صد و دهمين سوره در ترتيب نزول، پس از سوره صَفّ و پيش از سوره تَغابُن. اين سوره يازده آيه دارد و از سورههای مُسَبِّحات است (ابوالفتوح رازی، ج 19، ص 1؛ قرطبی، ج 17، ص 235)؛ يعنی، با ذكر تسبيح و تقديس خداوند آغاز می گردد. بر خلاف اجماع مفسران، كه اين سوره را مدنی دانستهاند (ميبدی، ج 10، ص 95)، ابوالفتوح رازی (ج 19، ص 190)، با استناد به قول ابنعباس و ضحاك، آن را مكّی شمرده؛ اما، مضامين سوره، كه به موضوع يهود و برپايی نماز جمعه پرداخته است، دلالتی آشكار بر مدنی بودن آن دارد ( رجوع کنید به ابنعطيه، ج 16، ص 7).
نام سوره (به ضم ميم)، برگرفته از آيه نهم آن و به معنای آدينه و آخرين روز هفته است كه در فارسی با سكون ميم (جُمْعه) تلفظ میشود. تنها اختلاف در قرائت اين سوره نيز در لفظ الجُمعهاست كه برخی آن را به سكون ميم خواندهاند ( رجوع کنید به طوسی، ج 10، ص 3؛ قرطبی، ج 18، ص 97)؛ گرچه ابوعلی فارسی (ج 4، ص 42) و ابنجزری (ج 2، ص 387) اختلافی در قرائت اين سوره ذكر نكردهاند.
سوره جمعه با اشاره به تسبيح تمامی موجودات آسمانها و زمين برای خداوندی آغاز شده كه در ميان امّيّين پيامبری از خودشان برانگيخت تا آيات الاهی را برای آنان بخواند و با اعمال صالح و اخلاق پاك تزكيهشان كند و كتاب خدا و معارف دين و حكمت را به بهترين شكل به آنان و نسلهای بعد تعليم دهد (طباطبائی، ج 19، ص 263). در باره معنای «اُمّيّين» در آيه دوم، سه قول وجود دارد: 1) كسانی كه نه می خوانند و نه می نويسند، 2) غير اهل كتاب، 3) اهل مكه، زيرا آن را امّ القری' می ناميدند. طباطبائی (ج 19، ص 264) مراد از اين واژه را مردم عرب دانسته، زيرا عده كمی از آنان قادر به خواندن و نوشتن بودند. او قول دوم و سوم را، به ترتيب، به دليل تناسب نداشتن با سياق سوره و مدنی بودن آن مردود شمرده، در حالیكه فيض كاشانی (ج 5، ص 172) در تأييد قول دوم و سوم، دو روايت از امام صادق و امام جواد عليهماالسلام آورده است (برای آگاهی بيشتر و نيز آرای مختلف در مورد انتساب پيامبر اكرم به امّيّين رجوع کنید به طبری، ج 28، ص 93ـ94؛ فخررازی، ج 30، ص 4ـ 5؛ قرطبی، ج 18، ص 91ـ 92؛ ابنعاشور، ج 28، ص 208ـ209).
آيات پنجم تا هشتم شامل هشداری است به مؤمنان، در قالب تمثيلی در باره قوم يهود، كه مبادا مانند يهود در عمل به دستورهای قرآن و پيامبر اكرم كوتاهی نمايند، چنانكه يهود به علت ايمان ظاهری و زبانی به تورات، هيچ بهرهای از اين كتاب آسمانی و معارف آن نگرفتند و مانند چهارپايان تنها آن را حمل نمودند. سپس، چون اين گروه پنداشتند كه با خداوند دوستی ويژه دارند، سرزنش گرديدند و ظالم خوانده شدند، زيرا به سبب اعمالی كه مرتكب شدهاند هرگز نخواهند توانست مرگ را، كه رساننده محبّ و محبوب به يكديگر است و در نهايت به آنان روی می آورد، آرزو نمايند ( رجوع کنید به طباطبائی، ج 19، ص 266ـ267).
در آيات نهم و دهم، به مؤمنان دستور داده شده كه با برخاستن بانگ اذانِ نماز جمعه، خريد و فروش را رها كنند و برای برپايی نماز بشتابند و پس از پايان يافتن نماز، به قصد كسب و كار پراكنده شوند. فقها به استناد همين آيه، خريد و فروش در زمان برپايی نماز جمعه را حرام میشمرند ( رجوع کنید به جمعه * ، بخش 3؛ برای آگاهی از آرای مختلف رجوع کنید به طبرسی، ج 10، ص 435؛ قرطبی، ج 18، ص 109). در آخرين آيه، قرآن كريم افرادی را كه، بر خلاف اين دستور، رسول اكرم را در حال ايراد خطبه يا برگزاری نماز ترك می كردند و به سوی سرگرمی و دادوستد می شتافتند، سرزنش كرده است (برای آگاهی از سبب نزول اين آيه رجوع کنید به طبری، ج 28، ص 103ـ 105؛ طبرسی، ج 10، ص 433، 436).
سيوطی (ص 135) چند وجه تناسب بين اين سوره و سوره پيش از آن (صَفّ) مطرح كرده كه از مهمترين آنهاست: 1) بيان آزار و اذيت حضرت موسی عليهالسلام از جانب قومش در سوره صفّ و ذكر حال پيامبر اكرم و فضل امت او در سوره جمعه، تا برتری آنان بر اقوام پيشين آشكار گردد. 2) سخن از بشارت حضرت عيسی عليهالسلام به پيامبر بعد از خودش در سوره صفّ و معرفی پيامبر اسلام در سوره جمعه به عنوان آن رسولِ بشارت داده شده. 3) پايان يافتن سوره صفّ با دستور به جهاد كه تجارتی نجات بخش است و تمام شدن سوره جمعه با دستور به نماز جمعه و بهتر دانستن آن از تجارت دنيوی (برای آگاهی از تناسبهای ديگر و نيز تناسب بين سوره جمعه و منافقون رجوع کنید به طبرسی، ج 10، ص 427؛ بازرگان، ج 3، ص 193ـ 194، 201ـ203).
قرائت سوره جمعه در قرائت نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه و برخی نمازهای واجب روزانه، مستحب است. آثار و پاداشهای تلاوت اين سوره و ساير سورههای مسبّحات، در روايات و كتب تفسير آمده است ( رجوع کنید به كلينی، ج 3، ص 425ـ 426؛ طبرسی، ج 9، ص 345، ج 10، ص 427؛ مجلسی، ج 89، ص 311؛ آقانجفی، ص 134ـ 135).
منابع: (1) علاوه بر قرآن؛ (2) محمد تقی بن محمد باقر آقانجفی، خواصّ الآيات و خواصّ تمامی سورههای قرآن كريم، بمبئی 1299، چاپ افست تهران 1345 ش؛ (3) ابنجزری، النشر فی القراءات العشر، چاپ علی محمد ضباع، بيروت: دارالفكر، [بی تا.(؛ (4) ابن عاشور (محمد طاهر بن محمد)، تفسيرالتحرير و التنوير ، تونس 1984؛ (5) ابنعطيه، المحررالوجيز فی تفسيرالكتاب العزيز، ج 16، ) رباط ( 1411/1991؛ (6) ابوالفتوح رازی، روضالجنان و روح الجنان فی تفسيرالقرآن، چاپ محمدجعفر ياحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد 1365ـ1376 ش؛ (7) ابوعلی فارسی، الحجة للقراء السبعة، چاپ كامل مصطفی هنداوی، بيروت 1421/2001؛ (8) عبدالعلی بازرگان، نظم قرآن ، ج 3، ) تهران ( 1372 ش؛ (9) عبدالرحمانبن ابی بكر سيوطی، تناسق الدّرر فی تناسب السّور، چاپ عبداللّه محمد درويش، بيروت 1408/1987؛ (10) طباطبائی؛ (11) طبرسی؛ (12) طبری، جامع ؛ (13) طوسی؛ (14) محمدبن عمر فخررازی، التفسيرالكبير، او، مفاتيحالغيب ، بيروت 1421/2000؛ (15) محمدبن شاه مرتضی فيض كاشانی، تفسيرالصافی، بيروت 1402/1982؛ (16) محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحكام القرآن ، بيروت: دارالفكر، ) بی تا. ]؛ (17) كلينی؛ (18) مجلسی؛ (19) احمدبن محمد ميبدی، كشفالاسرار وعدة الابرار، چاپ علی اصغر حكمت، تهران 1361 ش.