responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4862

 

جمع‌ و تفريق‌(1) ، از صنايع‌ معنوی در علم‌ بديع‌. در اين‌ صنعت‌، نخست‌ ميان‌ دو يا چند چيز همانندی برقرار میگردد، آنگاه‌ با صفات‌ متمايز آنها از هم‌ جدا میشوند، مانند اين‌ بيت‌ سعدی: «منم‌ امروز و تو انگشت‌ نمای زن‌ و مرد/ من‌ به‌ شيرين‌ سخنی، تو به‌ نكويی مشهور» (ص‌ 142، بيت‌ 10)؛ جامع‌، در اين‌ بيت‌، انگشت‌ نما بودن‌ است‌ و فرق‌ در شيرين‌ سخنی و نكويی. به‌ تعبير رشيدالدين‌ وَطْواط‌ (متوفی 573؛ ص‌ 76) جمع‌ در تشبيه‌ به‌ يك‌ چيز است‌، مانند اين‌ سروده او: «فَوَجْهُك‌ كالنّارِ فی ضَوْئِها/ وقَلْبیَ كالنّارِ فی حَرِّها» وطواط‌ میگويد: «در اين‌ بيت‌ جمع‌ كرده‌ام‌ ميان‌ روی معشوق‌ و دل‌ خويش‌، در مانندگی به‌ آتش‌، باز تفريق‌ كرده‌ام‌ به‌ روشنايی و سوزانی».

صنعت‌ جمع‌ و تفريق‌، معمولاً در كتابهای علم‌ بلاغت‌ در يك‌ فصل‌، به‌ همراه‌ جمع‌، تفريق‌، تقسيم‌، جمع‌ با تقسيم‌، و جمع‌ با تفريق‌ و تقسيم‌ میآيد (برای نمونه‌ رجوع کنید به رشيد وطواط‌، ص‌ 74ـ77؛ يحيی بن‌ حمزه‌ علوی، ج‌ 3، ص‌ 141ـ144). به‌ تعبير يحيی بن‌ حمزه‌ علوی (متوفی 745؛ ج‌ 3، ص‌ 141) اين‌ اقسام‌ جايگاهی بلند در حُسن‌ تأليف‌ و فصاحت‌ كلام‌ دارند. برخی مؤلفانِ آرايه‌های ادبی نيز تعاريف‌ جداگانه‌ای از جمع‌ و تفريق‌ ارائه‌ داده‌ و اين‌ صنعت‌ را نوع‌ مستقلی به‌ شمار نياورده‌اند (برای نمونه‌ رجوع کنید به شمس‌العلماء گركانی، كه‌ تفريق‌ را در ص‌ 168 و جمع‌ را در ص‌ 221 آورده‌ است‌؛ سُبْكی، ج‌ 4، ص‌ 354). در برخی تأليفات‌ نيز عنوان‌ اين‌ صنعت‌، جمع‌ با تفريق‌ (الجمع‌ مع‌التفريق‌) آمده‌ است‌ (برای نمونه‌، در عربی رجوع کنید به سَكّاكی، ص‌201؛ ابن‌مالك‌، ص‌245؛ در فارسی رجوع کنید به آملی، ج‌1، ص‌108؛ كاشفی، ص‌ 143؛ موسوی فندرسكی، ص‌ 96). آوردن‌ كلمه مع‌ (با) نشانه اين‌ است‌ كه‌ اجتماع‌ اين‌ دو صنعت‌، موجب‌ زيادتِ حُسن‌ است‌ و زيباتر از اين‌ است‌ كه‌ صنعت‌ جمع‌ يا تفريق‌ به‌ تنهايی به‌ كار رود ( رجوع کنید به دُسوقی، ج‌ 2، ص‌ 537). در اشعار، غالباً جمع‌ در مصراع‌ نخست‌ (صدر) و تفريق‌ در مصراع‌ دوم‌ (عَجُز) میآيد ( رجوع کنید به رامی، ص‌ 111) و گاه‌ جمع‌ در مصراع‌ نخست‌ و تفريق‌ در مصراع‌ و بيت‌ بعد میآيد، مانند «من‌ و تو هر دو از گل‌ زرديم‌/ جز من‌ از رنگم‌ و تو از بويی// من‌ ورا پويم‌ ارترا جويم‌/ تو مرا بين‌ گر ورا جويی» (رادويانی، ص‌ 68؛ در عربی برای نمونه‌ رجوع کنید به سروده فخر عيسی ( متوفی 584 ) در ابن‌حجه‌، ج‌ 4، ص‌ 12ـ13). گاه‌ ممكن‌ است‌ جمع‌ در بيت‌ نخست‌ باشد و تفريق‌ در بيتهای بعدی، مانند سروده قَمَری جرجانی (متوفی 403؛ رجوع کنید به رادويانی، ص‌ 69ـ70). يغمای جندقی (متوفی 1276) نيز اين‌ صنعت‌ را در قالب‌ رباعی به‌ كار برده‌ است‌ ( رجوع کنید به كزّازی، ص‌ 122).

صنعت‌ جمع‌ و تفريق‌ در قرآن‌ كريم‌ نيز به‌ كار رفته‌ است‌، مانند «وَجَعَلْنا اللَّيْلَ والنَّهارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنا آيةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنا آيةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً...» (و ما شب‌ و روز را دو آيت‌ و نشانه [ قدرت‌ ( قرار داديم‌، آنگاه‌ از نشانه شب‌ ) وروشنی ماه‌ ] كاستيم‌ و نشانه روز را تابان‌ ساختيم‌؛ اِسْراء: 12؛ نيز رجوع کنید به خطيب‌ قزوينی، ص‌ 370؛ عتيق‌، ص‌ 578). اين‌ صنعت‌ در چندين‌ آيه ديگر قرآن‌ نيز به‌ كار رفته‌ است‌ ( رجوع کنید به زُمَر: 42؛ ص‌ : 76؛ نيز رجوع کنید به سيوطی، 1363، ج‌3، ص‌ 314ـ315؛ تهانوی، ج‌ 1، ص‌ 235؛ آق‌اولی، ص‌192).

ابن‌ ابی الاِصْبَع‌ (متوفی 654؛ ص‌ 313ـ314) بحثی را با عنوان‌ باب‌التفريق‌ و الجمع‌ در قرآن‌كريم‌ آورده‌ است‌ كه‌ با صنعت‌ جمع‌ و تفريق‌ ارتباطی ندارد.

قديم‌ترين‌ سروده عربی كه‌ دارای اين‌ صنعت‌ است‌ متعلق‌ به‌ مروان‌بن‌ ابی حَفْصه‌ (متوفی 182) است‌ ( رجوع کنید به مَرزُبانی، ص‌ 397؛ مدنی، ج‌ 5، ص‌ 168). بُحْتُری (متوفی 284؛ ج‌ 1، ص‌ 205)، مهْيار دَيْلَمی (متوفی 428) و ابوالعَلاء مَعَرّی (متوفی 449) نيز اين‌ صنعت‌ را به‌ كار برده‌اند ( رجوع کنید به مدنی، ج‌ 5، ص‌ 169، 171). در اشعار فارسی سبك‌ خراسانی، هم‌ در عصر سامانی ( رجوع کنید به محجوب‌، ص‌ 79ـ80) و هم‌ در عصر غزنوی ( رجوع کنید به همان‌، ص‌ 349)، اين‌ صنعت‌ به‌ كار رفته‌ و قديم‌ترين‌ شعر فارسی كه‌ دارای اين‌ صنعت‌ است‌، سروده رابعه بنت‌ كعب‌ (متوفی سده چهارم‌) است‌ ( رجوع کنید به عوفی، ج‌ 2، ص‌ 61).

تا پيش‌ از رادويانی (متوفی سده پنجم‌)، مؤلفان‌ علوم‌ بلاغی و بديع‌، از جمله‌ ابن‌معتز (متوفی 296)، ابوهلال‌ عسكری (متوفی 395)، ابن‌رَشيق‌ قَيْرَوانی (متوفی 456) و نصربن‌ حسن‌ مَرغينانی (متوفی سده پنجم‌)، از صنعت‌ جمع‌ و تفريق‌ نامی نبرده‌اند. ترجمان‌البلاغه‌ * رادويانی، نخستين‌ كتابی است‌ كه‌ در باره اين‌ صنعت‌ بحث‌ كرده‌ است‌ ( رجوع کنید به ص‌ 68ـ70) و پس‌ از آن‌، رشيد وطواط‌ (ص‌ 76ـ77) و شمس‌ قيس‌ رازی (ص‌ 354ـ 355) از آن‌ سخن‌ به‌ ميان‌ آورده‌اند. جلال‌الدين‌ سيوطی (متوفی 911) و عبدالرحمان‌ اَخْضَری (متوفی 983) نيز تعريف‌ اين‌ صنعت‌ را به‌ نظم‌ عربی آورده‌اند ( رجوع کنید به سيوطی، 1305، ص‌ 105؛دمنهوری، ص‌ 135).

در قصايد بديعيه‌ * نيز بديعيه‌سرايان‌ نام‌ اين‌ صنعت‌ را در ضمن‌ سروده‌های خود آورده‌اند، از جمله‌ صفیالدين‌ حِلّی (متوفی 750؛ ص‌ 170)، ابن‌جابر (متوفی 780؛ رجوع کنید به ابوزيد، ص‌ 266)، ابن‌حِجَّه‌ حَمَوی (متوفی 837؛ ج‌ 4، ص‌ 12ـ13) و ابوالوفاء عُرْضی (متوفی 1071؛ رجوع کنید به ابوزيد، ص‌ 119، 333؛ برای ديگر قصايد بديعيه‌ كه‌ صنعت‌ جمع‌ و تفريق‌ در آنها آمده‌ است‌ رجوع کنید به مدنی، ج‌ 5، ص‌ 171ـ172).


منابع‌:
(1) علاوه‌ بر قرآن‌؛
(2) عبدالحسين‌ آق‌اولی، درر الادب‌: در فن‌ معانی، بيان‌، بديع، [ شيراز 1336 ش‌، چاپ‌ افست‌ قم‌، بی تا. (؛
(3) شمس‌الدين‌ محمدبن‌ محمود آملی، نفائس‌ الفنون‌ فی عرايس‌ العيون، ج‌ 1، چاپ‌ ابوالحسن‌ شعرانی، تهران‌ 1377؛
(4) ابن‌ابی الاصبع‌، بديع‌القرآن‌ ، چاپ‌ حفنی محمدشرف‌، مصر 1377/1957؛
(5) ابن‌حجه‌، خزانة الادب‌ و غاية الارب‌، چاپ‌ كوكب‌ دياب‌، بيروت‌ 1421/2001؛
(6) ابن‌مالك‌، المصباح‌ فی المعانی و البيان‌ و البديع‌، چاپ‌ عبدالحميد هنداوی، بيروت‌ 1422/2001؛
(7) علی ابوزيد، البديعيات‌ فی الادب‌ العربی: نشأتها، تطوّرها، أثرها ، بيروت‌ 1403/1983؛
(8) وليدبن‌ عبيد بحتری، ديوان‌ ، بيروت‌ 1408/1987؛
(9) محمداعلیبن‌ علی تهانوی، كتاب‌ كشاف‌ اصطلاحات‌ الفنون‌ ، چاپ‌ محمد وجيه‌ و ديگران‌، كلكته‌ 1862، چاپ‌ افست‌ تهران‌ 1967؛
(10) محمدبن‌ عبدالرحمان‌ خطيب‌ قزوينی، الايضاح‌ فی علوم‌ البلاغة: المعانی و البيان‌ و البديع‌ ، بيروت‌: دارالكتب‌ العلمية، ) بی تا. (؛
(11) محمدبن‌ احمد دسوقی، حاشية علی شرح‌ العلامة سعدالدين‌ التفتازانی علی متن‌ التلخيص، استانبول‌ ) بی تا. (؛
(12) چاپ‌ افست‌ اصفهان‌ ) بی تا. (؛
(13) احمدبن‌ عبدالمنعم‌ دمنهوری، حلية اللّبّ المصون‌ علی الجوهر المكنون‌، در هامش‌ عبدالرحمان‌بن‌ ابی بكر سيوطی، عقودالجمان، مصر 1305؛
(14) محمدبن‌ عمر رادويانی، ترجمان‌ البلاغه، چاپ‌ احمد آتش‌، استانبول‌ 1949، چاپ‌ افست‌ تهران‌ 1362 ش‌؛
(15) حسن‌بن‌ محمدرامی، حقايق‌ الحدائق، چاپ‌ محمدكاظم‌ امام‌، تهران‌ 1341 ش‌؛
(16) محمدبن‌ محمدرشيد وطواط‌، حدايق‌ السحر فی دقايق‌ الشعر ، چاپ‌ عباس‌ اقبال‌، تهران‌ 1362 ش‌؛
(17) احمدبن‌ علی سبكی، عروس‌ الافراح‌ فی شرح‌ تلخيص‌ المفتاح‌ ، چاپ‌ خليل‌ ابراهيم‌ خليل‌، بيروت‌ 1422/2001؛
(18) مصلح‌بن‌ عبداللّه‌ سعدی، غزليات‌ سعدی ، چاپ‌ حبيب‌ يغمائی، تهران‌ 1361 ش‌؛
(19) يوسف‌بن‌ ابیبكر سكاكی، مفتاح‌ العلوم‌ ، قاهره‌ 1356/1937؛
(20) عبدالرحمان‌بن‌ ابیبكر سيوطی، الاتقان‌ فی علوم‌ القرآن، چاپ‌ محمدابوالفضل‌ ابراهيم‌، ) قاهره‌ 1967 (، چاپ‌ افست‌ قم‌ 1363 ش‌؛
(21) همو، عقودالجمان‌ ، مصر 1305؛
(22) محمدحسين‌ شمس‌العلماء گركانی، ابدع‌ البدايع‌ در فن‌ بديع‌ ، تهران‌ 1328؛
(23) محمدبن‌ قيس‌ شمس‌ قيس‌، كتاب‌ المعجم‌ فی معايير اشعار العجم‌ ، تصحيح‌ محمدبن‌ عبدالوهاب‌ قزوينی، چاپ‌ مدرس‌ رضوی، تهران‌ )? 1338 ش‌ (؛
(24) عبدالعزيزبن‌ سرايا صفی الدين‌ حلّی، شرح‌ الكافية البديعيّة، چاپ‌ نسيب‌ نشاوی، دمشق‌ 1402/1982؛
(25) عبدالعزيز عتيق‌، علم‌ المعانی، البيان‌، البديع‌ ، بيروت‌: دارالنهضة العربية، ) بی تا. ]؛
(26) محمدبن‌ محمد عوفی، لباب‌الالباب‌، چاپ‌ ادوارد براون‌ و محمد قزوينی، ليدن‌ 1321ـ1324/ 1903ـ1906؛
(27) حسين‌بن‌ علی كاشفی، بدايع‌ الافكار فی صنايع‌ الاشعار ، چاپ‌ ميرجلال‌الدين‌ كزّازی، تهران‌ 1369 ش‌؛
(28) جلال‌الدين‌ كزّازی، زيبا شناسی سخن‌ پارسی، 3: بديع، تهران‌ 1374 ش‌؛
(29) محمدجعفر محجوب‌، سبك‌ خراسانی در شعرفارسی ، تهران‌ 1350 ش‌؛
(30) علی خان‌بن‌ احمد مدنی، انوارالربيع‌ فی انواع‌ البديع‌ ، چاپ‌ شاكر هادی شكر، نجف‌ 1388ـ1389/ 1968ـ1969؛
(31) محمدبن‌ عمران‌ مرزبانی، معجم‌الشعراء، چاپ‌ ف‌. كرنكو، بيروت‌ 1402/1982؛
(32) ابوطالب‌بن‌ ميرزابيك‌ موسوی فندرسكی، رساله بيان‌ بديع‌ ، چاپ‌ مريم‌ روضاتيان‌، اصفهان‌ 1381 ش‌؛
(33) يحيیبن‌ حمزه‌ علوی، كتاب‌ الطراز المتضمن‌ لاسرار البلاغة و علوم‌ حقائق‌ الاعجاز، بيروت‌ 1402/1982.

/ باقر قربانیزرّين‌ /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4862
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست