جمالی ، علی بناحمد ، فقیه و شیخالاسلام حنفی در دوره عثمانی، قرن دهم، ملقب به علاءالدین رومی. تاریخ تولد او معلوم نیست. زادگاهش را آماسیه ذكر كردهاند. ویدر كودكی نزد علاءالدینعلی بنحمزه قرهمانی حدیث شنید و مختصر قَدوری و منظومة نسفی را از بر كرد، سپس به قسطنطنیه رفت و نزد ملا خسرو حدیث آموخت. پس از مدتی، ملا خسرو ویرا نزد مصلحالدینبنحسام، مدرّس مدرسه سلطانیه در بورسه ، فرستاد. جمالی نزد او علومعقلی و شرعی را فراگرفت و پساز مدتی داماد و معید ویشد (طاشكوپریزاده، ص173؛ ابنعماد، ج8، ص184؛ شوكانی، ج1، ص؛ د. اسلام، چاپدوم، ذیلمادّه).
سلطان محمد دوم(حك : 855 886)، جمالی را مدرّس مدرسه حجریه در اَدِرنهكرد و او مشغول تدریس شد؛ اما، محمدپاشا قرهمانی، وزیر سلطان، كه با جمالی دشمنی داشت، او را از آن مدرسه به مدرسه دیگری منتقل كرد و مقرریاش را كاهش داد. جمالی آزرده خاطر شد و تدریس را رها كرد و به خدمت شیخِ عارف مصلح الدین بن وفا در آمد و تا زمان سلطان بایزید دوم(حك : 886 918)، هیچ منصبی را نپذیرفت. سلطان بایزید او را مفتی منطقه آماسیه كرد و تدریس در مدارس گوناگون، از جمله مدارس بورسه و آماسیه و ازنیق، را به او واگذار نمود. جمالی در سال900 به بالاترین رتبه تدریس، یعنی رتبه مدرّسی، در مدرسه ثمانیه در استانبول رسید (طاشكوپریزاده، ص173ـ 174؛ ابنعماد، ج8، ص184ـ 185؛ شوكانی؛ د. اسلام، همانجاها).
جمالی در 907 عازم مكه شد، اما به دلیل آشوبهایی كه در آنجا رخ داده بود، به مكه نرسید و ناچار یك سال در مصر ماند. سلطان بایزید دوم، ویرا پس از بازگشت از اینسفر، مفتی و شیخ الاسلام قسطنطنیه رد و او تا زمان فوتش، یعنی حدود 24 سال، در این منصب باقی ماند. جمالی معتقد بود كه شیخالاسلام صاحبان فتوا مسئول نجات و رستگاری سلطان در آخرتاند؛ ازاین رو، در برخی از امور مهم دولتی مداخله میكرد و سلطان سلیماول(حك : 918ـ926) كار او را تعدی از حدود اختیاراتخود و مداخله در امور سلطنت میدانست. با اینهمه، جمالی در برخی موارد توانست نظر سلطان سلیم ا تغییر دهد، از جمله وی را از اعدام150 تن از نگهبانان خزانه منصرف كرد. سلطان سلیم، منصب قاضی عسكری را هم به او پیشنهاد كرد، اما وی نپذیرفت (طاشكوپریزاده، ص175ـ 176؛ ابنعماد، ج8، ص185؛ شوكانی، ج1، صـ432؛ د. اسلام، همانجا).
جمالی همه اوقاتش را صرف تلاوت قرآن، عبادت، تدریس و افتا می كرد. وی از حسن خلق و سیرتی نیكو برخوردار بود و برایآنكه مردم را در انتظار صدور فتوا نگاه ندارد، زنبیلی را از پنجره خانهاش میآویخت تا آنان ورقههای سؤالاتشان را در آن قرار دهند و او بدون تبعیض به آنها پاسخ میداد؛ ازاین رو، وی به زنبیلی نیز معروف است. او همچنین گرایشهای صوفیانه داشت به طوری كه ملقب به صوفی علی جمالی شد. وی رسالهای به نام رسالة فیحقِّ الدوران در باب تصوف دارد. جمالی در 932، در دوره سلطان سلیمان اول، وفات یافت. او را در باغچه مسجدی كه خودش در استانبول ساخته بود، با احترام به خاك سپردند. پس از فوتش، مناقب مبالغه آمیزی در حق او گفته شد (طاشكو پری زاده، ص174، 176؛ شوكانی، ج1، ص431ـ 432؛ د. اسلام، همانجا).
مهم ترین تألیفات جمالی عبارتاند از: مختارات الفتاوی ( المختاراتللفتوی) یا اختیارات، كه در آن گزیدهای از مسائل كتاب الهدایة ابوالحسن علی بنابیبكر مَرْغینانی* (متوفی593) را مطابق فتاوای خود آورده است؛ و مختارات الهدایة، كه تلخیصِ كتاب الهدایة و شرح آن است(حاجی خلیفه، ج1، ستون45، ج2، ستون1624، 1925؛ بغدادی، ج1، ستون742؛ قس د. اسلام، همانجا).
منابع: (1) ابن عماد؛ (2) اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج1، در حاجی خلیفه، ج5 ؛ (3) حاجی خلیفه؛ (4) محمد شوكانی، البدر الطالع بمحاسن منبعد القرن السابع، قاهره1348، چاپ افست بیروت [بیتا. ] ؛ (5) احمد بن مصطفی طاشكوپری زاده، الشقائق النعمانیة فیعلماء الدولة العثمانیة، بیروت1395 /1975؛
(6) EI , s.v. "Djamali, Mawlana ـ Ala A l-Din ـ Ali B .Ah mad" (by Halil Inalcik).