responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4800

 

جلوه‌ ، میرزاابوالحسن‌، از حكمای‌ شیعی‌ قرن‌ سیزدهم‌. نام‌ او سیدابوالحسن‌ طباطبائی‌ بود (اعتمادالسلطنه‌، ص‌160؛ قمی‌، ص‌15) و چون‌ در سروده‌هایش‌، جلوه‌ تخلص‌ می‌كرد به‌ این‌ نام‌ مشهور شد (تنكابنی‌، ص‌656؛ امین‌، ج‌2، ص‌337). وی‌ در 1238 در احمدآباد گجرات‌ به‌ دنیا آمد. نَسبش‌ با سی‌ واسطه‌ به‌ امام‌ حسن‌ مجتبی‌ علیه‌السلام‌ می‌رسد. جلوه‌ از نوادگان‌ حكیم‌ بنام‌ دوره‌ صفوی‌، میرزارفیع‌الدین‌ نائینی‌ * (متوفی‌1083)، بود. پدر جلوه‌، سیدمحمد طباطبائی‌، متخلص‌ و معروف‌ به‌ مظهر، از پزشكان‌ و ادیبان‌ اوایل‌ دوره‌ قاجار بود (حبیب‌آبادی‌، ج‌4، ص‌1060؛ مهدوی‌، ص‌76؛ گلی‌زواره‌، ص‌20، 22).

بنابر زندگینامه‌ جلوه‌، كه‌ خودش‌ آن‌ را به‌ درخواست‌ اعتضادالسلطنه‌ (وزیر علوم‌ ایران‌ در دوران‌ قاجار) در 1294 نوشته‌ (رجوع کنید به نامه‌ دانشوران‌ ناصری‌ ، ج‌3، ص‌32ـ35)، پدر وی‌ در جوانی‌ برای‌ تكمیل‌ مهارتهای‌ خود در طبابت‌ و افزایش‌ توانمندی‌اش‌ در ادبیات‌ و تاریخ‌، از راه‌ قندهار و كابل‌ به‌ حیدرآباد و سند رفت‌. در سند، میرزاابراهیم‌شاه‌، وزیر غلام‌ علی‌خان‌ (امیرِ سند)، دختر خود را به‌ همسری‌ او درآورد. پس‌ از مدتی‌، غلام‌علی‌خان‌ او را به‌ سفارت‌ نزد فرمانروای‌ هندوستان‌ فرستاد. مظهر بعد از موفقیت‌ در این‌ مأموریت‌، به‌ علت‌ حسادت‌ و سعایت‌ اطرافیانِ غلام‌علی‌خان‌، مورد بی‌توجهی‌ قرار گرفت‌ و از این‌رو سند را ترك‌ كرد و به‌ احمدآباد گجرات‌ رفت‌ و به‌ تجارت‌ مشغول‌ شد. بعدها بدخواهی‌ اطرافیانِ غلام‌علی‌خان‌ و صداقتِ مظهر برای‌ امیرسند معلوم‌ گشت‌ و امیرسند در نامه‌های‌ مكرر، ضمن‌ عذرخواهی‌ از مظهر، او را به‌ سند دعوت‌ كرد، ولی‌ مظهر تقاضای‌ امیر را نپذیرفت‌ و به‌ بمبئی‌ رفت‌ و مدتی‌ در آنجا زندگی‌ كرد. چندی‌ بعد، مظهر به‌ دلیل‌ درخواستهای‌ برادرش‌ و نیز اختلال‌ اوضاع‌ سند، هند را به‌ قصد اصفهان‌ ترك‌ كرد و چون‌ اكثر خویشاوندانش‌ در زواره‌ بودند، غالباً در زادگاه‌ خود، زواره‌، اقامت‌ می‌كرد. وی‌ بین‌ سالهای‌ 1252 (مهدوی‌، همانجا) تا 1254 (حبیب‌آبادی‌، ج‌5، ص‌1481ـ1482)، بر اثر بیماری‌ وبا، درگذشت‌.

جلوه‌، پس‌ از مرگ‌ پدرش‌، به‌ اصفهان‌ رفت‌ و در مدرسه‌ معروف‌ كاسه‌گران‌ اقامت‌ گزید و پس‌ از فراگیری‌ مقدمات‌، به‌ تحصیل‌ علوم‌ عقلی‌ و الاهی‌ و طبیعی‌ و ریاضی‌ پرداخت‌. او تمام‌ وقت‌ خود را صرف‌ تحصیل‌ می‌كرد و با اینكه‌ در جوانی‌ اهل‌ معاشرت‌ با دوستان‌ و ادبا و شعرا بود، از چنین‌ معاشرتهایی‌ منصرف‌ شد، به‌ طوری‌ كه‌ شركت‌ در محفل‌ شاعران‌ را سد راه‌ خود می‌دانست‌ و چون‌ متوجه‌ شد كه‌ از استادان‌ بهره‌ای‌ نمی‌برد، خود مشغول‌ مطالعه‌، مباحثه‌ و تدریس‌ گردید. وی‌ در 1273، به‌ سبب‌ مساعد نبودن‌ اوضاع‌ تحصیل‌ و تدریس‌ در اصفهان‌ و مشكلات‌ اجتماعی‌، به‌ تهران‌ آمد و در مدرسه‌ دارالشفا سكنا گزید و 41 سال‌ در این‌ مدرسه‌ به‌ تدریس‌ حكمت‌ و فلسفه‌ و ریاضی‌ و عرفان‌ پرداخت‌. او در طول‌ زندگی‌ خود فقط‌ دو سفر كوتاه‌ به‌ گیلان‌ و تبریز داشت‌ (معصوم‌ علیشاه‌، ج‌3، ص‌507؛ نیكو همت‌، ص‌21).

جلوه‌ در زندگینامه‌ خود نام‌ استادانش‌ را ذكر نكرده‌ است‌. به‌ گزارش‌ برخی‌، او نزد میرزاحسن‌ پسر آخوند ملاعلی‌ نوری‌ * ، ملامحمدجعفر لاهیجی‌ * (متوفی‌ پیش‌ از 1294)، سیدرضی‌ لاریجانی‌ * (متوفی‌1270)، میرزاحسن‌ چینی‌ (متوفی‌ 1264) و ملاعبدالجواد تونی‌ خراسانی‌ (متوفی‌ 1281) تلمذ كرده‌ است‌ (رجوع کنید به افضل‌الملك‌، ص‌107؛ تنكابنی‌، ص‌655؛ نیكوهمت‌، ص‌20؛ صدوقی‌سها، ص‌469ـ 470؛ طارمی‌، ص‌70).

جلوه‌ طی‌ سالها تدریس‌ در اصفهان‌ و تهران‌، شاگردان‌ بسیاری‌ تربیت‌ كرد كه‌ به‌ گفته‌ خود او (رجوع کنید به نامه‌ دانشوران‌ ناصری‌ ، ج‌3، ص‌34ـ35)، برخی‌ از آنان‌ محض‌ آموختن‌ اصطلاحات‌، بعضی‌ برای‌ اظهار فضل‌ و عده‌ كمی‌ از روی‌ صداقت‌ و سادگی‌ و اعتقاد به‌ عالم‌ تجرد گرد او جمع‌ می‌شدند. در حوزه‌ علوم‌ عقلی‌، علما و حكمت‌شناسان‌ و عرفای‌ برجسته‌ای‌ نزد جلوه‌ پرورش‌ یافتند كه‌ از آن‌ جمله‌اند: میرزاحسن‌ كرمانشاهی‌ * (متوفی‌1336)، میرزاشهاب‌الدین نیریزی‌ شیرازی‌ (متوفی‌1320)،میرزامحمدطاهر تنكابنی‌ * (متوفی‌1360)، آخوند ملامحمد هیدجی‌ * (متوفی‌1339)، آقاسیدحسین‌ بادكوبی‌ * (متوفی‌1358)، سیدعباس‌ موسوی‌ شاهرودی‌ (متوفی‌1341)، سیدموسی‌ زرآبادی‌ (متوفی‌1353)، حاج‌ملامحمد آملی‌ (متوفی‌1390)، میرزایحیی‌ دولت‌آبادی *(متوفی‌1318)، میرزامحمدعلی‌ شاه‌آبادی‌ * (متوفی‌1369) و آخوند ملامحمدكاظم‌ خراسانی‌ * (متوفی‌ 1329؛ تنكابنی‌، ص‌656؛ آقا بزرگ ‌طهرانی‌، قسم‌1، ص‌373، قسم‌2، ص‌845؛ دولت‌آبادی‌، ج‌1، ص‌112ـ113؛ صدوقی‌ سها، ص‌373، 475ـ483).

گفته‌اند جلوه‌ دارای‌ مناعت‌ طبع‌ و همت‌ عالی‌ بود، زاهدانه‌ می‌زیست‌ و با مردم‌ به‌ندرت‌ مراوده‌ می‌كرد، به‌ حلاوت‌ و لطافت‌ بیان‌ و استواری‌ اندیشه‌ مشهور و نزد همگان‌ محترم‌ بود، با بزرگان‌ فقها و رجال‌ دولت‌ روابط‌ حسنه‌ای‌ داشت‌، و به‌ دربار و خاندان‌ سلطنتی‌ قاجار بی‌اعتنا بود و گرچه‌ اشعاری‌ در مدح‌ ناصرالدین‌شاه‌ سروده‌ است‌، تعلق‌ خاطری‌ به‌ دربار نداشت‌. او از هرگونه‌ بی‌احترامی‌ مصون‌ بود، زیرا هنگام‌ تدریس‌ از بیان‌ سخنان‌ تفرقه‌برانگیز و مطالبی‌ كه‌ خوشایند علما و فقها نبود، پرهیز می‌كرد و در حفظ‌ زبان‌ و اظهار رأی‌ خود متانت‌ داشت‌. او فلسفه‌ را با نهایت‌ فهم‌ و دانایی‌ و با مثالهایی‌ درخور فهم‌ شاگردان‌ تدریس‌ می‌كرد و با سعه‌ صدر مسائل‌ فلسفی‌ را برای‌ آنان‌ تشریح‌ می‌نمود و به‌ سؤالاتشان‌ پاسخ‌ می‌گفت‌ و در ضمن‌ مثالهای‌ خود، كنایات‌ لطیفی‌ درباره‌ برخی‌ معاصران‌، كه‌ روش‌ آنان‌ را نمی‌پسندید، می‌آورد (افضل‌الملك‌، همانجا؛ مستوفی‌، ج‌1، ص‌521ـ522؛ بامداد، ج‌1، ص‌41؛ تقی‌زاده‌، ص‌181؛ دیوان‌بیگی‌، ج‌1، ص‌375؛ نامه‌ دانشوران‌ ناصری‌ ، ج‌3، ص‌31؛ محقق‌ داماد، ص‌103؛ نیز رجوع کنید به جلوه‌، دیوان‌، ص‌32ـ35، 44ـ48؛ بانپور، ص‌78؛ حكیمی‌، ص‌47ـ48). از روشهای‌ جالب‌ و ابتكاری‌ او این‌ بود كه‌ به‌ هنگام‌ تدریس‌، مصادر و مآخذِ اقوال‌ و عباراتِ مندرج‌ در آثار فلاسفه‌ را مشخص‌ می‌كرد (امین‌، ج‌2، ص‌337). همچنین‌ به‌ گفته‌ تنكابنی‌ (رجوع کنید به مدرسی‌ چهاردهی‌، 1324ش‌، ص‌74ـ75؛ همو، 1325ش‌، ص‌77)، جلوه‌ برای‌ تدریس‌ هر كتاب‌، ابتدا تمام‌ آن‌ را تصحیح‌ و سپس‌ بحث‌ درباره‌ آن‌ را شروع‌ می‌كرد.

جلوه‌ معاصر آقامحمدرضا قمشه‌ای‌ * و آقاعلی‌ مدرس‌ طهرانی‌ * بود و هر سه‌ از بزرگ‌ترین‌ حكیمان‌ حوزه‌ فلسفی‌ تهران‌ (رجوع کنید به تهران‌ *، بخش‌5: حوزه‌ فلسفی‌ و عرفانی‌ تهران‌) بودند. با درگذشت‌ قمشه‌ای‌ و آقاعلی‌ مدرس‌، تدریس‌ علوم‌ عقلی‌ به‌ مجلس‌ درس‌ جلوه‌ منحصر شد (افضل‌الملك‌، ص‌106).

جلوه‌ علاوه‌ بر كتابهای‌ فلسفی‌، متون‌ عرفان‌ نظری‌، از جمله‌ تمهیدالقواعد * (نیز رجوع کنید به تركه‌ اصفهانی‌ *، خاندان‌) را هم‌ تدریس‌ می‌كرد. او شعر نیز می‌سرود و از سبك‌ ناصرخسرو قبادیانی‌ پیروی‌ می‌كرد (افضل‌الملك‌، ص‌106ـ 107؛ مدرسی‌ چهاردهی‌، 1325ش‌، همانجا؛ جلوه‌، دیوان‌ ، مقدمه‌ سهیلی‌ خوانساری‌، ص‌10).

جلوه‌ كتابخانه‌ای‌ مشتمل‌ بر بهترین‌ آثار حكما، ادبا، عرفا و دانشمندان‌ داشت‌ كه‌ از كتابخانه‌های‌ غنی‌ روزگارش‌ به‌شمار می‌رفت‌. وی‌ وصیت‌ نمود كه‌ كتابهایش‌ را بفروشند و پول‌ آن‌ را به‌ افراد فقیر و محتاج‌ بدهند. بعدها كتابهای‌ این‌ كتابخانه‌، كه‌ بالغ‌ بر 205 جلد بود، به‌ كتابخانه‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ فروخته‌ شد و هم‌ اكنون‌ در این‌ كتابخانه‌ نگهداری‌ می‌شوند و بیشتر آنها در فهرست‌ كتابخانه‌ مجلس‌ (ج‌2)، تألیف‌ یوسف‌ اعتصامی‌ (اعتصام‌الملك‌)، معرفی‌ شده‌اند. اهمیت‌ كتابهای‌ او در این‌ است‌ كه‌ وی‌، علاوه‌ بر تصحیح‌ و مقابله‌ آنها با دیگر نسخه‌های‌ ارزشمند كتابخانه‌های‌ معتبر تهران‌ در آن‌ ایام‌، تعلیقات‌ و حواشی‌ و یادداشتهایی‌ بر آنها نوشته‌ است‌ (محقق‌ داماد، ص‌104؛ گلی‌زواره‌، ص‌197).

آرا و آثار. جلوه‌ در آرا و افكار خود بیشتر به‌ حكمت‌ مشاء متمایل‌ بود و به‌ آرای‌ ملاصدرا و حكمت‌ متعالیه‌ دیدگاهی‌ نقادانه‌ داشت‌ (جلوه‌، 1375ش‌، مقدمه‌ كدیور، ص‌109). به‌ نوشته‌ یحیی‌ دولت‌آبادی‌ (ج‌1، ص‌113)، جلوه‌ كتابهای‌ ملاصدرا را تدریس‌ می‌كرد، اما به‌ آنها اهمیتی‌ نمی‌داد. وی‌ از منكران‌ حركتِ جوهری‌ * بود و استدلالهای‌ قائلان‌ به‌ آن‌ را مردود می‌دانست‌. او رساله‌ای‌ در این‌ باب‌ نوشته‌ و برای‌ نقد حركت‌ جوهری‌ ابتدا دلیل‌ اثبات‌ آن‌ را بدین‌گونه‌ تقریر كرده‌ است‌ كه‌ همه‌ حركتها، چه‌ طبیعی‌، چه‌ ارادی‌ و چه‌ قَسْری‌، به‌ طبیعت‌ بازمی‌گردند، زیرا طبیعت‌ مبدأ حركت‌ است‌ و چون‌ حركت‌، پدیده‌ای‌ تجددی‌ و تغیری‌ است‌ و علت‌ پدیده‌ متغیر، خود نیز باید متغیر باشد، از این‌رو طبیعت‌ نیز مانند حركت‌، متغیر است‌ و چون‌ طبیعتی‌ كه‌ مبدأ حركت‌ اجسام‌ می‌شود جوهر است‌، از قانونِ «علت‌ پدیده‌ متغیر باید متغیر باشد» می‌توان‌ نتیجه‌ گرفت‌ كه‌ طبیعتِ جوهری اجسام‌ طبیعی‌، برحسب‌ ذات‌ خویش‌، سیال‌ و متحرك‌ است‌ (1375ش‌، ص‌112). سپس‌ جلوه‌ (1375ش‌، ص‌112ـ113)، در نقد دلیل‌ مذكور، می‌گوید اینكه‌ حركتها باید به‌ حركت‌ ذاتی‌ بازگردند تا استناد متغیر به‌ ثابت‌ پیش‌ نیاید درست‌ است‌، ولی‌ این‌ نتیجه‌گیری‌ كه‌ حركت‌ ذاتی‌ همان‌ حركت‌ جوهری‌ است‌ درست‌ نیست‌، چون‌ می‌توان‌ گفت‌ همه‌ حركتها در جهانِ كَوْن‌ و فساد به‌ حركت‌ فلك‌ بازمی‌گردند و چون‌ حركت‌ ذاتی‌، همان‌ تجدد فلك‌ است‌، پس‌ حركات‌ عرضی‌ هم‌ منتسب‌ به‌ تجدد افلاك‌ و معلول‌ آن‌ خواهند بود. همچنین‌ چون‌ تغیر و تجدد، ذاتی حركت‌ است‌، حركت‌ در تغیر و تجددش‌ نیازمند علت‌ نیست‌ و تنها در وجود به‌ علت‌ محتاج‌ است‌، بدین‌ترتیب‌ كه‌ طبیعت‌ با جزء پیشین‌ حركت‌، علت‌ برای‌ جزء پسین‌ می‌گردد، سپس‌ با جزء پسین‌، علت‌ برای‌ جزء بعد و همین‌طور ادامه‌ می‌یابد. در اینجا تسلسل‌ علل‌ در زنجیره‌ حركت‌ فلكی‌ لازم‌ می‌آید، اما این‌ تسلسل‌ تعاقبی‌ خواهد بود نه‌ ترتبی‌ كه‌ باطل‌ است‌. ثانیاً بر فرض‌ اینكه‌ طبیعتِ فلك‌ هم‌ متجدد باشد، لازم‌ نیست‌ طبایعِ دیگر نیز در تجدد باشند، زیرا طبیعتِ فلك‌ با طبیعتِ عناصر در نوع‌ اختلاف‌ دارد.

جلوه‌ (1375ش‌، ص‌113ـ117) استدلالهای‌ دیگر را نیز در اثبات‌ حركت‌ جوهری‌ تقریر و، با تكیه‌ بر مبانی‌ فلسفه‌ مشاء، آنها را نقد و رد كرده‌ است‌. قسمت‌ عمده‌ای‌ از نقدهای‌ او مبتنی‌ است‌ بر اینكه‌ با فرض‌ وقوع‌ حركت‌ در جوهر، موضوع‌ ثابتی‌ برای‌ حركت‌ نخواهد بود. برخی‌ از پیروان‌ حكمت‌ متعالیه‌، به‌ انتقادهای‌ جلوه‌ از حركت‌ جوهری‌ پاسخ‌ داده‌اند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به مطهری‌، ج‌1، ص‌302، 332؛ فیض‌ كاشانی‌، مقدمه‌ آشتیانی‌، ص‌275ـ304). جلوه‌ در مسئله‌ ربط‌ حادث‌ به‌ قدیم‌، به‌ همان‌ شیوه‌ ابن‌سینا و حكمای‌ مشاء اندیشیده‌ و حركت‌ دَوْری فلك‌ را رابط‌ حادث‌ به‌ قدیم‌ دانسته‌ است‌ (جلوه‌، 1375ش‌، ص‌118ـ122؛ درباره‌ ربط‌ حادث‌ به‌ قدیم‌رجوع کنید به ثابت‌ و متغیر * ).

وی‌ از جمله‌ فیلسوفانی‌ است‌ كه‌ با نظریه‌ اتحاد عاقل‌ ومعقول‌ * مخالفت‌ كرده‌ است‌. به‌ نظر او، به‌ فرض‌ اتحاد نفس‌ (عاقل‌) با معقول‌ در هنگام‌ تعقل‌، اگر نفس‌ و معقول‌ هریك‌ وجودی‌ مستقل‌ داشته‌ باشند، محال‌ است‌ كه‌ نفس‌، عین‌ آن‌ وجودِ متعینِ متشخصِ معقول‌ شود، زیرا اتحاد دو وجود متباین‌، محال‌ است‌ و اگر گفته‌ شود كه‌ معقول‌، بعد از آمادگی نفس‌، از جانب‌ واجب‌ بر نفس‌ افاضه‌ می‌شود، در این‌ صورت‌، معقولْ عرض‌ خواهد بود، زیرا بر نفس‌، كه‌ جوهری‌ مستقل‌ است‌، افاضه‌ شده‌ و وجود عرض‌، غیر از وجود موضوعش‌ است‌، اگرچه‌ وجود فی‌ نفسه‌ آن‌ عین‌ وجودش‌ برای‌ موضوع‌ است‌ و نه‌ عین‌ وجود موضوع‌. به‌ نظر جلوه‌، اتحاد عاقل‌ و معقول‌ تنها در علم‌ مجرد به‌ ذاتش‌ صحیح‌ است‌، با این‌ بیان‌ كه‌ در علم‌ مجرد به‌ ذاتش‌، معقول‌ متعلق‌ به‌ عاقل‌ است‌ و عاقل‌ هم‌ غیر آن‌ معقول‌ نیست‌. به‌ عبارت‌ دیگر، عقل‌ می‌تواند معقول‌ بالذات‌ را، كه‌ معقولیتْ عینِ ذاتِ آن‌ است‌ و معقول‌ برای‌ عاقل‌ است‌، با قطع‌ نظر از جمیع‌ اغیار، به‌ عنوان‌ جوهر مجرد مستقل‌ (و نه‌ عرض‌ حال‌ در نفس‌) معقول‌ برای‌ عاقل‌ فرض‌ كند و به‌سبب‌ تضایف‌ میان‌ عاقل‌ و معقول‌، این‌ معقول‌ بالذات‌، عاقل‌ بالذات‌ هم‌ خواهد بود و عاقل‌ خارجی‌، خارج‌ از لحاظ‌ مذكور است‌؛ بدین‌ ترتیب‌، اتحاد عاقل‌ و معقول‌ اثبات‌ می‌شود و به‌ برهان‌ تضایف‌ هم‌ خدشه‌ای‌ وارد نمی‌آید (جلوه‌، 1385ش‌، ج‌1، ص‌468ـ470).

به‌ نظر جلوه‌ (1385ش‌، ج‌1، ص‌605ـ608)، انتزاع‌ مفهوم‌ واحد از حقایق‌ متباین‌، بدون‌ اشتراك‌ آنها در امری‌ ذاتی‌، ممكن‌ است‌. به‌ عبارت‌ دیگر، انتزاع‌ مفهوم‌ واحد از حقایق‌ متباین‌ مستلزم‌ وجود جهت‌ اشتراك‌ است‌، ولی‌ لازم‌ نیست‌ كه‌ این‌ اشتراك‌ ذاتی‌ و حقیقی‌ باشد؛ بنابراین‌، امكان‌ دارد كه‌ مفهوم‌ وجود از لوازم‌ آن‌ حقایق‌ متباین‌ باشد، زیرا برهانی‌ بر ذاتی‌ بودن‌ مفهوم‌ وجود اقامه‌ نشده‌ است‌ و شاید انتزاع‌ مفهوم‌ وجود از حقایق‌ متباین‌، به‌ جهت‌ اشتراك‌ آنها در یك‌ معنای‌ سلبی‌ باشد و اشتراك‌ در معنای‌ سلبی‌ مستلزم‌ اشتراك‌ در امر وجودی‌ ذاتی‌ نیست‌، مثل‌ اشتراك‌ انسان‌ و درخت‌ در معنای‌ «نه‌ اسب‌» بودن‌.

جلوه‌ تا پایان‌ عمر همسری‌ اختیار نكرد (آقابزرگ‌طهرانی‌، قسم‌1، ص‌42). وی‌ در سالهای‌ آخر عمرش‌ نابینا شد و در بستر بیماری‌ افتاد و سرانجام‌ در 1314 درگذشت‌ و در جوار مرقد ابن‌بابویه‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد. پس‌ از دو سال‌، به‌ همت‌ میرزااحمدخان‌ بَـدِر نصیرالدوله‌ و شاهزاده‌ سلطان‌ حسین‌ میرزای‌ نیرالدوله‌ و به‌ دست‌ عبدالباقی‌ معمار كاشانی‌، بقعه‌ای‌ بر مزارش‌ بنا شد كه‌ به‌ مرور زمان‌ ویران‌ گردید و امروزه‌ بقعه‌ای‌ شبیه‌ آرامگاه‌ حافظ‌ بر روی‌ مزار او احداث‌ شده‌ است‌ (افضل‌الملك‌، ص‌106؛ دولت‌آبادی‌، ج‌1، ص‌175؛ عبرت‌ نائینی‌، ج‌1، ص‌652؛ گلی‌زواره‌، ص‌186ـ193).

جلوه‌، تألیفِ اثرِ جدید و بدیع‌ را دشوار و بلكه‌ غیرممكن‌ می‌دانست‌، از این‌رو از او تألیف‌ مستقل‌ و مدوّنی‌ به‌ جا نمانده‌ و به‌ تشریح‌ كلمات‌ بزرگان‌ بسنده‌ كرده‌ و نوشته‌هایش‌ بیشتر تعلیقه‌ها و حاشیه‌هایی‌ است‌ كه‌ بر كتابهای‌ فلسفی‌ و غیرفلسفی‌ نگاشته‌ است‌ (رجوع کنید به نامه‌ دانشوران‌ ناصری‌ ، ج‌3، ص‌34). برخی‌ از آثار او عبارت‌اند از:

1) رساله‌ الحركة‌الجوهریة، به‌ عربی‌، در دفاع‌ از نظر ابن‌سینا در ابطال‌ حركت‌ در مقوله‌ جوهر و در نقد رأی‌ ملاصدرا در اثبات‌ حركت‌ جوهری‌. این‌ رساله‌ در 1313 در حاشیه‌ چاپ‌ سنگی‌ شرح‌ الهدایة‌ الاثیریة چاپ‌ شده‌ و محسن‌ كدیور نیز آن‌ را تصحیح‌ كرده‌ و در نامه‌ مفید (1375ش‌، ش‌6) به‌چاپ‌ رسانده‌ است‌.

2) رساله‌ ربط‌ الحادث‌ بالقدیم‌ ، به‌ عربی‌، كه‌ جلوه‌ در آن‌، با تعمق‌ در آرای‌ ابن‌سینا و غزالی‌ و میرداماد، به‌ نقد نظریه‌ ملاصدرا در مسئله‌ ربط‌ حادث‌ به‌ قدیم‌ پرداخته‌ است‌. آقاعلی‌ مدرس‌ و آقامحمدرضا قمشه‌ای‌ در آثار خود تلویحاً به‌ اشكالات‌ او پاسخ‌ گفته‌اند (رجوع کنید به جلوه‌، 1375ش‌، همان‌ مقدمه‌، ص‌111). این‌ رساله‌ نیز در حاشیه‌ چاپ‌ سنگی‌ شرح‌ هدایة‌ اثیریة‌ چاپ‌ شده‌ و محسن‌ كدیور آن‌ را تصحیح‌ و در نامه‌ مفید (ش‌6، 1375ش‌، ش‌6) به‌چاپ‌ رسانده‌ است‌.

3) رساله‌ فی‌اتحادالعاقل‌ و المعقول‌ ، به‌ عربی‌، در نقد نظریه‌ ملاصدرا در اثبات‌ اتحاد عاقل‌ و معقول‌. این‌ رساله‌ در حاشیه‌ چاپ‌ سنگی‌ شرح‌ الهدایة‌ الاثیریة‌ چاپ‌ شده‌ است‌.

4) رساله‌ كلی‌ و اقسام‌ آن‌ ، به‌ عربی‌، كه‌ رساله‌ای‌ موجز درباره‌ وجود كلی‌ طبیعی‌ است‌ كه‌ براساس‌ دیدگاههای‌ ملاصدرا تألیف‌ شده‌ و از تقریرات‌ درس‌ جلوه‌ بوده‌ كه‌ سیدعباس‌ موسوی‌ شاهرودی‌، از شاگردان‌ جلوه‌، در 1307 آن‌ را نوشته‌ است‌. این‌ رساله‌ به‌ تصحیح‌ حسین‌ سیدموسوی‌ در خردنامه‌ صدرا (1375ش‌، ش‌3) چاپ‌ شده‌ است‌.

5) حاشیه‌ بر مبدأ و معاد ملاصدرا، كه‌ همراه‌ متن‌ مبدأ و معاد در 1314 در تهران‌ چاپ‌ سنگی‌ شده‌ است‌.

6) حاشیه‌ بر شرح‌ الهدایة‌ الاثیریة، كه‌ همراه‌ با شرح‌ هدایه‌ در 1313 چاپ‌ سنگی‌ شده‌ است‌.

7) حاشیه‌ بر كتاب‌ المشاعر ملاصدرا. جلوه‌ در این‌ حواشی‌ برای‌ توضیح‌ و شرح‌ عبارات‌ متن‌، از كتابهای‌ دیگر، از جمله‌ شرح‌ مشاعر لاهیجی‌ و اسفار، نیز استفاده‌ كرده‌ است‌. این‌ حاشیه‌ همراه‌ متن‌ مشاعر در 1319 در تهران‌ چاپ‌ سنگی‌ شده‌ است‌.

8) تعلیقات‌ بر شرح‌ فصوص‌الحكم‌ قیصری‌. جلوه‌ بر مقدمه‌ قیصری‌ بر شرح‌ فصوص‌ تعلیقاتی‌ نگاشته‌ كه‌ بیشتر آنها با مراجعه‌ به‌ آثار عرفایی‌ چون‌ علاءالدوله‌ سمنانی‌، مؤیدالدین‌ جندی‌، عبدالرزاق‌ كاشانی‌، عبدالرحمان‌ جامی‌، صائن‌الدین‌ تركه‌ اصفهانی‌، ابن‌عربی‌ و نیز آثار فیلسوفانی‌ چون‌ ابن‌سینا، اخوان‌الصفا، صدرالدین‌ شیرازی‌، و فیض‌ كاشانی‌ فراهم‌ آمده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به قیصری‌، ص‌170ـ206). سیدجلال‌الدین‌ آشتیانی‌ این‌ تعلیقات‌ را همراه‌ با شرح‌ فصوص‌ (تهران‌ 1375ش‌، ص‌170ـ261) تصحیح‌ و چاپ‌ كرده‌ است‌.

9) حواشی‌ بر اسفار اربعه‌ * ملاصدرا، كه‌ تنها اثری‌ است‌ كه‌ جلوه‌ در زندگینامه‌ خود از آن‌ یاد كرده‌ است‌. وی‌ در این‌ حواشی‌ غالباً مآخذ اسفار را تعیین‌ كرده‌ است‌. بخشی‌ از این‌ حواشی‌ برای‌ توضیح‌ و تشریح‌ متن‌ اسفار و مرادِ مصنفِ آن‌ است‌ و دسته‌ای‌ نیز برای‌ اصلاح‌ متن‌ اسفار . از این‌ حواشی‌ نسخه‌ای‌ به‌ شماره‌ 106 و نسخه‌ای‌ به‌ شماره‌ 3942 در كتابخانه‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ موجود است‌ (اعتصامی‌، ج‌2، ص‌53؛ حائری‌، ج‌10، بخش‌4، ص‌2076).

10) حواشی‌ بر شفا ی‌ ابن‌سینا. جلوه‌ در این‌ حواشی‌ نیز، همچون‌ دیگر حواشی‌ خود، برای‌ توضیح‌ مطالب‌ كتاب‌ از كلام‌ ابن‌سینا در آثار دیگرش‌ و همچنین‌ از آثاری‌ چون‌ اسفار، المباحث‌المشرقیة‌، شرح‌ مواقف‌، و قبسات‌ استفاده‌ كرده‌ است‌ (رجوع کنید به مدرسی‌ چهاردهی‌، 1324ش‌، ص‌70). نسخه‌ای‌ از این‌ حواشی‌ به‌ خط‌ خود جلوه‌ در كتابخانه‌ مركزی‌ دانشگاه‌ تهران‌، موجود است‌ (رجوع کنید به دانش‌پژوه‌، ج‌3، بخش‌1، ص‌289).

11) حواشی‌ بر شرح‌ اشارات‌ . بیشتر این‌ حواشی‌ نقل‌ مطالبی‌ از دیگر كتابهای‌ فلسفه‌ و كلام‌، از جمله‌ محاكمات، اساس‌ الاقتباس‌، المباحث‌ المشرقیة، شوارق‌ الالهام‌ ، گوهر مراد ، و اسفار است‌ كه‌ در توضیح‌ شرح‌ اشارات‌ ذكر شده‌اند. این‌ حواشی‌ به‌ خط‌ مؤلف‌ در كتابخانه‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ موجود است‌ (اعتصامی‌، ج‌2، ص‌65).

12) رساله‌ای‌ درباره‌ جسم‌ تعلیمی‌. جلوه‌ در این‌ رساله‌ به‌ عَرَض‌ بودن‌ جسم‌ تعلیمی‌ رأی‌ داده‌ است‌. نسخه‌ای‌ از این‌ رساله‌ در مجموعه‌ شماره‌ 311 از نسخ‌ خطی‌ دانشكده‌ الهیات‌ دانشگاه‌ تهران‌ موجود است‌ (حجتی‌، ص‌213).

13) رساله‌ درباره‌ اثبات‌ وجود صور نوعیه‌ و جوهر بودن‌ آن‌.

14) رساله‌ درباره‌ چگونگی‌ انتزاع‌ مفهوم‌ واحد از حقایق‌ متباین‌. دو رساله‌ اخیر در كتابخانه‌ آیت‌اللّه‌ مرعشی‌ نجفی‌ موجودند (حسینی‌ اشكوری‌، ج‌21، ص‌81ـ82). رسائل‌ و حواشی‌ مذكور را حسن‌ رضازاده‌ در مجموعه‌ آثار حكیم‌ جلوه‌ (تهران‌ 1385ش‌) تصحیح‌ و منتشر كرده‌ است‌.

15) حاشیه‌ بر شرح‌ قاضی‌زاده‌ رومی‌ بر ملَخّص‌ چَغْمینی‌ در علوم‌ نجوم‌، كه‌ در 1311 در تهران‌ چاپ‌ شده‌ است‌.

16) رساله‌ القضیة‌ المهملة‌ هی‌القضیة‌ الطبیعیة . در این‌ رساله‌ جلوه‌، پس‌ از نقل‌ و نقد كلام‌ قطب‌الدین‌ رازی‌، شارح‌ مطالع‌الانوار، و نقل‌ كلام‌ فخررازی‌ و خواجه‌نصیر طوسی‌، نتیجه‌ گرفته‌ كه‌ قضیه‌ طبیعیه‌ و قضیه‌ مهمله‌ یكی‌ است‌. این‌ رساله‌ را عزالدین‌ رضانژاد تصحیح‌ و در مجموعه‌ گلشن‌ جلوه‌ (قم‌ 1374ش‌) به‌چاپ‌ رسانده‌ است‌.

17) رساله‌ فی‌ بیان‌ استجابه‌ الدعا. این‌ رساله‌ را سید هادی‌ طباطبائی‌ تصحیح‌ و در مجموعه‌ گلشن‌ جلوه‌ (قم‌ 1374ش‌) به‌چاپ‌ رسانده‌ است‌.

18) دیوان‌ جلوه‌، مشتمل‌ بر قصیده‌، غزل‌، قطعه‌ و اشعاری‌ در قالبهای‌ دیگر، كه‌ به‌كوشش‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌ در 1348ش‌ در تهران‌ چاپ‌ شده‌ است‌.

19) مقدمه‌ دیوان‌ مجمر و شرح‌حال‌ آن‌ شاعر كه‌ در 1312 در تهران‌ چاپ‌ شده‌ است‌ (برای‌ اطلاع‌ از دیگر تألیفات‌ جلوه‌ رجوع کنید به گلی‌زواره‌، ص‌122، 125ـ126؛ محقق‌ داماد، ص‌106، 110ـ111).


منابع‌:
(1) محمدمحسن‌ آقابزرگ‌ طهرانی‌، طبقات‌ اعلام‌الشیعة‌: نقباء البشر فی‌ القرن‌ الرابع‌ عشر، مشهد 1404؛
(2) یوسف‌ اعتصامی‌، فهرست‌ كتابخانه‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ ، ج‌2، تهران‌ 1311ش‌؛
(3) محمد حسن‌بن‌ علی‌ اعتمادالسلطنه‌، كتاب‌ الما´ثر و الا´ثار، چاپ‌ سنگی‌ [ تهران‌ 1307 (؛
(4) غلامحسین‌ افضل‌الملك‌، افضل‌التواریخ‌، چاپ‌ منصوره‌ اتحادیه‌ و سیروس‌ سعدوندیان‌، تهران‌ 1361ش‌؛
(5) امین‌؛
(6) مهدی‌ بامداد، شرح‌ حال‌ رجال‌ ایران‌ در قرن‌ 12 و 13 و 14 هجری‌ ، تهران‌ 1357ش‌؛
(7) احمد بانپور، «حكیم‌ جلوه‌»، كیهان‌ اندیشه‌ ، ش‌10 (بهمن‌ و اسفند 1365)؛
(8) حسن‌ تقی‌زاده‌، «احترام‌ علما»، یغما، سال‌2، ش‌5 (مرداد 1328)؛
(9) محمدطاهربن‌ فرج‌اللّه‌ تنكابنی‌، «مختصر شرح‌ احوال‌ میرزای‌ جلوه‌»، آینده‌ ، ج‌2، ش‌9 (دی‌ 1306)؛
(10) ابوالحسن‌بن‌ محمد جلوه‌، دو رساله‌ از میرزای‌ جلوه‌ ( ره‌ )، چاپ‌ محسن‌ كدیور، در نامه‌ مفید ، سال‌2، ش‌6 (تابستان‌ 1375)؛
(11) همو، دیوان‌ ، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ) بی‌تا. (؛
(12) همو، مجموعه‌ آثار حكیم‌ جلوه‌ ، چاپ‌ حسن‌رضازاده‌، تهران‌ 1385ش‌ـ ؛
(13) عبدالحسین‌ حائری‌، فهرست‌ كتابخانه‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ ، ج‌10، بخش‌4، تهران‌ 1352ش‌؛
(14) محمدعلی‌ حبیب‌آبادی‌، مكارم‌ الا´ثار در احوال‌ رجال‌ دو قرن‌ 13 و 14 هجری‌ ، اصفهان‌، ج‌4، 1352ش‌، ج‌5، 1355ش‌؛
(15) محمدباقر حجتی‌، فهرست‌ نسخه‌های‌ خطی‌ كتابخانه‌ دانشكده‌ الهیات‌ و معارف‌ اسلامی‌ دانشگاه‌ تهران‌، تهران‌ 1345ش‌؛
(16) احمد حسینی‌ اشكوری‌، فهرست‌ نسخه‌های‌ خطی‌ كتابخانه‌ عمومی‌ حضرت‌ آیة‌اللّه‌ العظمی‌ مرعشی‌ نجفی‌، قم‌ 1354ـ1376ش‌؛
(17) محمدرضا حكیمی‌، بیدارگران‌ اقالیم‌ قبله‌ ، تهران‌ 1378ش‌؛
(18) محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌، فهرست‌ كتابخانه‌ اهدائی‌ آقای‌ سیدمحمد مشكوة‌ به‌ كتابخانه‌ دانشگاه‌ تهران‌، ج‌3، بخش‌1، تهران‌ 1332ش‌؛
(19) یحیی‌ دولت‌آبادی‌، حیات‌ یحیی‌، تهران‌ 1362ش‌؛
(20) احمدعلی‌ دیوان‌بیگی‌، حدیقة‌الشعراء، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ 1364ـ1366ش‌؛
(21) منوچهر صدوقی‌سها، تحریرثانی‌ تاریخ‌ حكماء و عرفای‌ متأخر، تهران‌ 1381ش‌؛
(22) عباس‌ طارمی‌، «آشنایی‌ با حوزه‌ فلسفی‌/ عرفانی‌ تهران‌»، خردنامه‌ صدرا، ش‌13 (پاییز 1377)؛
(23) محمدعلی‌ عبرت‌ نائینی‌، تذكره‌ مدینة‌الادب، چاپ‌ عكسی‌ تهران‌ 1376ش‌؛
(24) محمدبن‌ شاه‌ مرتضی‌ فیض‌كاشانی‌، اصول‌المعارف‌ ، چاپ‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، قم‌ 1362ش‌؛
(25) عباس‌ قمی‌، هدیة‌ الاحباب‌ فی‌ ذكرالمعروف‌ بالكنی‌ و الالقاب‌ و الانساب‌ ، تهران‌ 1363ش‌؛
(26) داوودبن‌ محمود قیصری‌، شرح‌ فصوص‌الحكم‌ ، چاپ‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌ 1375ش‌؛
(27) غلامرضا گلی‌زواره‌، میرزاابوالحسن‌ جلوه‌: حكیم‌ فروتن‌ ، تهران‌ 1372ش‌؛
(28) مصطفی‌ محقق‌ داماد، «نخبگان‌ علم‌ و عمل‌ ایران‌: میرزا ابوالحسن‌ جلوه‌ اصفهانی‌»، نامه فرهنگستان‌ علوم‌، سال‌3، ش‌5 (پاییز 1375)؛
(29) مرتضی‌ مدرسی‌ چهاردهی‌، «آقامحمدرضا صهبای‌ قمشه‌ای‌»، یادگار ، سال‌3، ش‌1 (شهریور 1325)؛
(30) همو، «حكیم‌ میرزا ابوالحسن‌ جلوه‌»، جلوه‌ ، سال‌1، ش‌2 (مرداد 1324)؛
(31) عبداللّه‌ مستوفی‌، شرح‌ زندگانی‌ من‌، یا، تاریخ‌ اجتماعی‌ و اداری‌ دوره‌ قاجاریه‌ ، تهران‌ 1377ش‌؛
(32) مرتضی‌ مطهری‌، حركت‌ و زمان‌ در فلسفه‌ اسلامی‌، ج‌1، تهران‌ 1366ش‌؛
(33) محمدمعصوم‌بن‌ زین‌العابدین‌ معصوم‌ علیشاه‌، طرائق‌الحقائق‌، چاپ‌ محمدجعفر محجوب‌، تهران‌ 1339ـ1345ش‌؛
(34) مصلح‌الدین‌ مهدوی‌، تذكرة‌القبور، یا، دانشمندان‌ و بزرگان‌ اصفهان‌ ، اصفهان‌ 1348ش‌؛
(35) نامه‌ دانشوران‌ ناصری‌ ، قم‌: دارالفكر، )? 1338ش‌ ]؛
(36) احمد نیكوهمت‌، «جلوه‌»، وحید، ش‌244 (نیمه‌ دوم‌ آبان‌ 1357).

/ انسیه‌ برخواه‌ /



تصاویر این مدخل:
میرزا ابوالحسن جلوه منبع: محمد علی عبرت نائینی، تذکره مدینه الادب، چاپ عکسی تهران، 1376ش، ج1، ص 648

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4800
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست