جُلفا(1) ، شهرستان و شهری در استان آذربایجانشرقی.
1) شهرستان جلفا. شهرستان مرزی جلفا در شمال استان واقع است. رود ارس * ، با جهت عمومی غربی ـ شرقی، در شمال شهرستان جریان دارد و با جمهوری آذربایجان در مغرب و جمهوری ارمنستان در مشرق هممرز است. جلفا از مشرق به شهرستان كَلِیبَر، از جنوب به شهرستانهای اهر و مرند، و از مغرب به شهرستانهای خوی و ماكو (در استان آذربایجان غربی) محدود میشود و مشتمل است بر دو بخش به نامهای مركزی و سیهرود، پنج دهستان به نامهای اِرْسی، شجاع، داران، دیزمار غربی و نوجِهمهر، و سه شهر به نامهای جلفا، هادیشهر و سیهرود (مركز بخش سیهرود). مركز آن شهر جلفاست.
كوههایی از توده سبلان ـ جلفا (جزو كوههای آذربایجان)، عمدتاً با جهت عمومی جنوبغربی ـ شمالشرقی، در مشرق و مغرب شهرستان امتداد دارد و بقیه قسمتهای آن را دامنهها و دشتها فراگرفتهاند. از مهمترین كوههای شهرستاناند: كیامَكی داغ (بلندترین قله ح 347 ، 3متر)، در شش كیلومتری جنوبشرقی آبادی داران؛ قَرِهگز (بلندترین قله ح 415 ، 2 متر)، در چهار كیلومتری شمالشرقی آبادی قرهگز؛ دیوان داغ (بلندترین قله ح 257 ، 2متر)، در چهلكیلومتری شمالغربی شهر مرند؛ علیباشی (بلندترین قله ح 950 ، 1 متر)؛ اوچتپه (بلندترین قله ح 303 ، 1 متر)؛ و آقداغ (بلندترین قله ح150 ، 1 متر؛ جعفری، ج1، ص49، 83،270،380،400، 458). زمینهای شهرستان را علاوه بر رود ارس، رودهای آقچای (به طول ح 137 كیلومتر) در مغرب، دره دیزچای (به طول حدود چهل كیلومتر) و ایریچای (به طول حدود دوازده كیلومتر) در قسمتهای میانی و حاجیلرچای (بهطول ح 65 كیلومتر) در مشرق شهرستان (همه با جهت عمومی جنوبی ـ شمالی و از ریزابههای ارس) و چند رود كوچك دیگر آبیاری میكنند. همچنین رود زُنوزچای (از ریزابههای رود قُتُور/ قطورچای) سرچشمههایی در كوههای شرقی شهرستان دارد (رجوع کنید به همان، ج2، ص96، 117، 199، 222، 254).
آب آشامیدنی بعضی از آبادیهای شهرستان از چاهها و چشمهها تأمین میشود ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج6، ص10، 155). جلفا از گیا دارای شیرینبیان، گون كتیرا، زردسر، غاز اَیاقی و مراتعی برای چرای دام است و از زیا، گرگ، روباه، شغال، خرگوش، كبك، قرقاول، حواصیل و مرغ ماهیخوار در آن یافت میشود (همان، ج6، ص60). مهمترین محصولات كشاورزی شهرستان، گندم، جو، پنبه، بنشن و از مهمترین فرآوردههای باغی آن آلو، زردآلو، انگور، توت، هلو، گردو، آلبالو و گیلاس است. پرورش كرم ابریشم و زنبورداری در آنجا رونق دارد. در جلفا كارخانه ماكارونیسازی، سردخانه میوه (در آبادی شجاع واقع در سه كیلومتری جنوبشرقی شهر جلفا) و كارگاههای زردآلو خشككنی (در آبادی ایریسفلا، واقع در حدود پنج كیلومتری جنوب شهر سیهرود) فعال است. از صنایعدستی، گلیمبافی (بهویژه در هادیشهر) و قالیبافی در آن رواج دارد (همان، ج6، ص10، 25، 60، 110).
در 1323ش، جلفا یكی از آبادیهای دهستان علمدار گَرگَر (مشتمل بر 23 قریه) بود. بعضی از آبادیهای بخش كنونی جلفا، از جمله اِرسی و علمدار و گرگر و داران، در همین سال در این دهستان و در شهرستان مرند از استان سوم ذكر شده است (ایران. وزارت كشور. اداره كل آمار و ثبت احوال، ج1، ص413). در 30 شهریور 1327 بخش جلفا تشكیل شد (ایران. وزارت كشور. معاونت سیاسی، 1381ش، ص3). در 1355ش، بخش جلفا مشتمل بر دو دهستان علمدار و گرگر و دو شهر جلفا (مركز بخش) و علمدار گرگر بود (ایران. وزارت كشور، ذیل «آذربایجان شرقی»). در 21 شهریور 1369، بخش جلفا سه دهستان بهنامهای ارسی، شجاع و دیزمار غربی داشت (ایران. قوانین و احكام، ص826، 828). در 1372ش، دو دهستان به نامهای نوجهمهر (در بخش سیهرود) و داران (در بخش مركزی) به آن افزوده شد (ایران. وزارت كشور. معاونت سیاسی، 1381ش، همانجا). در 23 مرداد 1374 (به موجب مصوبه شماره 6354/ ت14505ك هیئت وزیران)، بخش جلفا به شهرستان بدل شد (همانجا).
از مهمترین آثار این شهرستان است: كلیسای سنت استپانوس (یا كلیسای دره شام)، در نزدیكی آبادی درهشام در حدود شانزده كیلومتری مغرب شهر جلفا؛ امامزاده بابایعقوب، در شهر سیهرود؛ ویرانههای آتشكدهای معروف به كُلتپه/ كول تپه (= تپه خاكستر) نزدیك هادیشهر؛ آسیاب خرابه در مسیر راه هادیشهر به وَرْزَقان؛ و مسجدجامع هادیشهر (خاماچی، ص304؛ عالمپور رجبی، ص101؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج6، ص103ـ104، 195). شهرستان جلفا در مسیر راه اصلی شمال استان ــكه شمال استان آذربایجانغربی را به استان اردبیل مرتبط میسازد (راه كناره ارس، بهرهبرداری در 1365ش؛ رجوع کنید به حافظزاده، ص228)ــ قرار دارد. همچنین راه اصلی مرند ـ جلفا ـ پُلدَشت * از این شهرستان میگذرد. سیهرود و هادیشهر با راه اصلی و آبادیهای شهرستان عمدتاً با راه فرعی با مركز شهرستان مرتبطاند. راهآهن سراسری از این شهرستان میگذرد و جاده تبریز ـ جلفا (به طول حدود 146 كیلومتر، احداث در حدود 1333/ 1914)، از طریق پلی بر روی ارس، به راهآهن جمهوری آذربایجان متصل شده است (رئیسنیا، بخش1، ص45ـ46).
در سرشماری 1375ش، جمعیت شهرستان 583 ، 54 تن بوده است كه از این تعداد 449 ، 31 تن (6ر57%) شهرنشین و بقیه روستانشین بودهاند (مركز آمار ایران، صچهل). هادیشهر با 822 ، 25 تن جمعیت، دارای بیشترین جمعیت شهری در این شهرستان است (همان، صهفتادودو). اهالی جلفا شیعه دوازده امامیاند و به تركی آذری سخن میگویند (فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج6، ص60).
2) شهر جلفا. در شمال شهرستان، در ارتفاع 710 متری، در دشتی در حدود 56 كیلومتری شمال شهر نزدیك قلعه كَركَر/ گَرگَر و پل قدیمی ضیاءالملك (لسترنج ، ص167) مرند واقع است. فاصله آن تا شهر تبریز (مركز استان) در جنوب، حدود 150 كیلومتر است. رود ارس (به عرض حدود سی متر در جلفا) با جهت غربی ـ شرقی از شمال آن میگذرد و سد ارس در حدود چهل كیلومتری مغرب شهر، در محلی بهنام قیزیل قشلاق قرار دارد (حافظزاده، ص3، 298). جلفای آذربایجان در دو كیلومتری شمال شهر جلفاست.
میانگین بیشترین دمای شهر ْ41 در مرداد، میانگین كمترین آن ْ2ر14- در بهمن، و میانگین بارش سالانه آنجا 7ر139 میلیمتر است (سازمان هواشناسی كشور، ص166). آب آشامیدنی اهالی از چاههای نیمهعمیق تأمین میشود. این شهر از راه اصلی با شهرهای قرهضیاءالدین در مغرب (از راه كناره ارس) به طول حدود 71 كیلومتر، پلدشت در شمالغربی به طول حدود 69 كیلومتر، سیهرود در مشرق به طول حدود 29 كیلومتر، هادیشهر در جنوب به طول حدود 9 كیلومتر، و خوی در جنوبغربی به طول حدود 120 كیلومتر (با دو گردنه بهنامهای قداق و ارسی در این مسیر رجوع کنید به حاجعلی رزمآرا، ص50) مرتبط است. در جلفا ایستگاه راه آهن وجود دارد.
آبادی جلفا در 1334ش شهر، و در 1374ش مركز شهرستان شد (ایران. وزارت كشور. معاونت سیاسی، 1381ش، همانجا). جمعیت شهر در سرشماری 1375ش، 627 ، 5 تن بوده است (مركز آمار ایران، همانجا).
شهر جلفا ایستگاه گمركی، پاسگاه مرزبانی و چند هتل دارد. از فعالیتهای اقتصادی آن، واردات كاغذ، انواع كودشیمیایی، مواد پلاستیكی، نخ ابریشم و قطعات موتوری كامیونها، و صادرات خشكبار و قالی و گلیم است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، همانجا). همچنین از معادن سنگ مرمر (سبز و سفید) در حدود 5ر3 كیلومتری و معدن سنگ نمك در حدود چهار كیلومتری آن بهرهبرداری میشود (همان، ج6، ص61). طبق یادداشت تفاهمی در بهمن 1368 میان دولت جمهوری اسلامی ایران و شوروی سابق، برای ارتباط اتباع و عبور مرزنشینان، ساكنان جلفا به مدت سه سال و هر سال چهار بار حق عبور از گذرگاه مرزی را داشتند (حافظزاده، ص355ـ357). آثار مهم آن عبارتاند از: پل آهنی و معلق (احداث در 1332/1913) به طول حدود 68ر106 متر، عرض 6 و ارتفاع 3ر16 متر برای عبور قطار؛ پل چوبی، برای عبور وسایل نقلیه و مسافران؛ ویرانههای پل ضیاءالملك، منسوب به ضیاءالملك نخجوانی، كه حمداللّه مستوفی (ص88ـ 89) آن را در حدود كركر/ گرگر ذكر كرده است؛ و كاروانسرای شاهعباسی در هشتصد متری پل ضیاءالملك در مغرب شهر (هویدا، ص247ـ249؛ خاماچی، ص303ـ304؛ حافظزاده، ص46؛ ایران. وزارت كشور. اداره كل آمار و ثبت احوال، ج1، ص410).
پیشینه. جلفا به معنای بافنده است و ظاهراً به سبب اینكه این شهر از مراكز مهم تولید ابریشم و پارچههای حریر بوده، به جلفا معروف شده است (خاماچی، ص302). این نام در منابع به صورتهای جولاهه (شرفالدین علی یزدی، ج1، ص290) و جولاه (اسكندرمنشی، ج2، ص643) نیز ضبط شده است. از پیشینه شهر قبل از سده هشتم اطلاع چندانی در دست نیست. در نیمه دوم این سده، شرفالدین علی یزدی (همانجا) به آبادی جلفا اشاره كرده و نوشته است كه لشكر امیر تیمور برای فتح آذربایجان و نخجوان از پل ضیاءالملك ــكه در غایت استواری و استحكام و حسن نظام در نزدیكی جلفا ساخته شده بودــ عبور كرد. در اوایل دوره صفوی (ح906ـ1135) اگرچه جلفا شهری مهم و معتبر بود، در 1013 شاهعباس اول (حك: 996ـ1038) طهماسب قلیبیگ، از غلامان، را مأمور كوچاندن اهالی جلفا به اصفهان كرد و این امر سبب ویرانی شهر شد (رجوع کنید به اسكندرمنشی، ج2، ص668). ظاهراً علت كوچ سه هزار خانواری اهالی جلفا، محروم ساختن لشكریان مهاجم از آذوقه و امكانات آنجا بود (رجوع کنید به همانجا). در همین دوره، تاورنیه (ج1، ص97) جلفا را شهری میان دو كوه معرفی كرده و به ویرانی شهر و پل آنجا بهدست شاهعباس و احداث دو كاروانسرا در همین دوره اشاره نموده است. پس از ویرانی پل تا حدود جنگ جهانی اول (1914ـ1918)، پلی بر روی ارس در نزدیكی جلفا معمور نبوده و در این مدت، بسیاری از سیاحان اروپایی كه از این شهر به تبریز و مركز ایران سفر كردهاند، با قایق یا وسایل دیگر از ارس عبور كردهاند (رجوع کنید به رئیسنیا، ج1، ص40؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله). در 1084/ 1673، جلفا شهری با معابر صعبالعبور و مستحكم بود و قلعهها و حصارهای كوچكی برای محافظت و حدود سی خانوار جمعیت داشت (شاردن ، ج2، ص305ـ306). زمینهای جلفای كهنه (یا اَسكی جلفا) لمیزرع و زمینهای پیرامون آن حاصلخیز توصیف شده است. شاردن جلفای كهنه را زیبا و شكل آن را شبیه آمفیتئاتر دانسته است (همانجا).
در 1105/1693، جملی كارِری ، جهانگرد ایتالیایی، با قایق از ارس گذشت و به جلفا رفت (حافظزاده، ص161ـ162). در 1222/1807، شارل اگوست بنتان جلفا را شهری كوچك و بیاهمیت با جمعیتی عمدتاً ارمنی توصیف و از دشت حاصلخیز «چَرچَر» و دهكده علمدار با مردمان نیكو یاد كرده است. به گفته او، جلفا زمانی پایتخت ارمنستان بوده است (ص65).
با امضای عهدنامه تركمانچای * در 1243/1828، شهر جلفا به دو قسمت تقسیم شد؛ بخش بزرگ در خاك شوروی (رجوع کنید به جلفا ( 3 ) * ) و بخش كوچك در خاك ایران قرار گرفت. در پی آن، اهمیت گذرگاهی جلفا بیشتر شد و این شهر یكی از مهمترین و فعالترین معابر ورودی و خروجی كشور گردید (خاماچی، همانجا؛ حافظزاده، ص348). از جمله سیاحانی كه در نیمه دوم سده سیزدهم، با عبور از ارس، به جلفا رفتهاند، سالتیكوف (رجوع کنید به ص47، 114ـ115)، لیدی شیل (رجوع کنید به ص15، 19) و هاینریش كارل بروگش بودهاند. در زمان عبور بروگش (1276/1859)، سفیر آلمان در دربار ناصرالدین شاه قاجار، جلفا دارای گمركی كوچك و پستخانه بود (رئیسنیا، ج1، ص41ـ42؛ حافظزاده، ص193ـ195). در 1284 در جلفا سیلی عظیم آمد (اعتمادالسلطنه، ج3، ص1563). تقریباً در اواسط سلطنت ناصرالدینشاه قاجار (حك: 1264ـ1313) اعتمادالسلطنه اطلاعاتی از این شهر بهدست داده است. به نوشته او (ج4، ص2238ـ2239)، جلفا در خاك گرگر پستخانه و تلگرافخانه، قبرستان كهنه، آثار قدیمی زیاد و چند قلعه شبیه به برج دارد و ویرانههای آنجا حاكی از شهر معتبر و قدیمی است. ظاهراً ناصرالدین شاه سه بار (در 1252، 1295 و 1307) از معبر جلفا گذشته است (رجوع کنید به همان، ج4، ص2239؛ فووریه، ص112). در 1299/1881، دیولافوا (ص30ـ31)، جلفا را دهكدهای فقیر و در مسیر تلگراف انگلیس ـ هند دانسته است.
در 1323/1905 اسون آندرس هدین، ضمن ذكر مطالبی درباره اوضاع نامطلوب جلفا، گفته است كه بهسبب احداث جاده جلفا ـ تبریز بهدست روسها (هم برای ادامه راهآهن تفلیسـ جلفا و هم برای رفت و آمد خودروها) موقعیت این شهر در آینده نزدیك تغییر خواهد كرد. بنابر مطالب او، از جلفا خشكبار (بیشتر كشمش) و پنبه صادر، و آرد، قند، شكر، چای، نفت، سنگ آسیاب، پارچههای نخی، پوست و وسایل كشاورزی وارد میشد. وی از جزیرهای در وسط رود یاد كرده كه به هیچیك از دو كشور ایران و روس تعلق نداشته است (ص111ـ113). در نیمه اول همین سده، مظفرالدینشاه قاجار (رجوع کنید به ص44ـ45؛ ظهیرالدوله، ص106ـ114) و سیاحانی مانند جكسون (رجوع کنید به ص22ـ23) و كلود آنه (رجوع کنید به ص303ـ304) از این شهر عبور كرده و مطالبی درباره آنجا نوشتهاند.
در جنگ جهانی اول، در پی حضور نظامیان عثمانی در شمال غربی ایران، بسیاری از مسیحیان (ارمنیان، آسوریان) در جلفا پناه گرفتند تا از آنجا به شمال رود ارس بروند. ظاهراً پس از همین جابهجاییها بود كه پل جلفا را آندرانیك، فرمانده ارمنیان، آتش زد (رجوع کنید به گل نظریان، ص380ـ382؛ ایران. وزارت كشور. اداره آمار و ثبت احوال، ج1، ص410). در همین زمانها، با بهرهبرداری از راهآهن جلفا ـ تفلیس، اهمیت شهر بیشتر شد؛ اما، با انقلاب اكتبر 1917 روسیه، مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان از طریق جلفا كاهش یافت و در دهه بعد به حداقل رسید (حافظزاده، ص348).
در اوایل دوره پهلوی، با رواج تلگراف و افزایش، حملونقل از طریق قطار، صادرات و واردات كالاها و فعالیت بازرگانی در شهر رونق یافت و تردد مرزی بیشتر شد (رجوع کنید به كیهان، ج3، ص431، 469؛ حافظزاده، ص201ـ203). در 3 شهریور 1320/ 25 اوت 1941 قوای شوروی جلفا را تصرف و از دو مسیر جلفا ـ مرند ـ تبریز و جلفا ـ خوی ـ ارومیه به ایران حمله كردند (زنگنه، ص12ـ13). این شهر در زمان جنگ جهانی دوم (1939ـ1945) اهمیت بسیاری یافته بود (حافظزاده، ص349). در دوره حكومت یك ساله دموكراتها در آذربایجان، جلفا مهمترین راه ارتباط آنان با شوروی بود، بهطوری كه پس از حركت ارتش ایران به آذربایجان در آذر 1325، بسیاری از آنان به جلفا رفتند و از آنجا به شوروی گریختند (زنگنه، ص179؛ حافظزاده، همانجا). حسینعلی رزمآرا، كه مجلد چهارم كتابش در 1330ش بهچاپ رسیده، نوشته است كه آب شهر از قنات و رود ارس (با موتور) تأمین میشود و محصولات پیرامون آن غلات و پنبه است (ص148). جلفا در زمان جنگ عراق با ایران (1359ـ1367ش) و محاصره اقتصادی، بهسبب فعالیت كمتر بندرهای جنوبی و نیز پس از فروپاشی اتحاد شوروی 1370ش/ 1991، اهمیت بیشتری یافت (حافظزاده، همانجا). در سالهای اخیر این شهر جزو مناطق ویژه اقتصادی شناخته و تأسیساتی در آن احداث شده است.
(35) Jean Chardin, Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l'Orient , new ed. by L. Langles, Paris 1811; (36) Abraham Valentine Williams Jackson, Persia past and present: a book of travel and research , New York 1906; (37) Gu y Le Strange, The lands of the Eastern Caliphate , Cambridge 1930; (38) Jean-Baptiste Tavernier, Les six voyages de Turquie et de Perse , introduction et notes de Stephane Yerasimos, Paris 1981.