responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4728

 

جَعلیون‌ ، قبیله‌ و سلطان‌نشینی‌ كوچك‌ در كشور سودان‌.

1) قبیله جعلیون‌ ، یكی‌ از مشهورترین‌ قبایل‌ كشور سودان‌. جمعیت‌ سودان‌ از پنج‌ قوم‌، عرب‌ (اكثر جمعیت‌ سودان‌)، سود، شبه‌ سود، بِجَه‌، و نوبَه‌ تشكیل‌ شده‌ و قبیله جعلیون‌ یكی‌ از قبایل‌ قوم‌ عرب‌ این‌ كشور است‌ (شَقیر، 1972، ج‌ 1، ص‌ 53؛ كحّاله‌، ج‌ 1، ص‌ 196). پس‌ از ظهور اسلام‌، گروههایی‌ از اعراب‌ عدنانیه‌ و قحطانیه شبه‌جزیره عربستان‌، با گذشتن‌ از دریای‌ سرخ‌ و سرزمین‌ مصر، وارد سودان‌ شدند و با استقرار در مناسب‌ترین‌ نقاط‌ این‌ سرزمین‌، قوم‌ عرب‌ سودان‌ را تشكیل‌ دادند و سلطان‌نشینهایی‌ نیز تأسیس‌ كردند (شامی‌، ص‌ 258؛ شقیر، 1972، ج‌ 1، ص‌ 62). جعلیونِ قوم‌ عرب‌ را ــ كه‌ پادشاهی‌ جعلیون‌ را تشكیل‌ دادند اهل‌ كَكَر و طاقیه‌ (دارای‌ تخت‌ و تاج‌) نیز معرفی‌ كرده‌اند (شقیر، 1972، ج‌ 1، ص‌ 63).

اعراب‌ سودان‌ به‌ دو بخش‌ حَضَر و بادیه‌ تقسیم‌ شده‌اند. گروه‌ حضر، كه‌ جعلیون‌ یكی‌ از قبایل‌ آن‌ است‌، در كنار نیل‌ بزرگ‌ و ساحل‌ نیل‌ آبی‌ و نیل‌ سفید و در جزیره میان‌ این‌ دو اقامت‌ كردند و به‌ پرورش‌ دام‌ و ماكیان‌ و زراعت‌ و صناعت‌ و تجارت‌ پرداختند. این‌ گروهها، مثل‌ شایقْیه‌، مَناصیر، رُباطات‌، میرفاب‌ و جعلیون‌، بیشتر به‌ نام‌ محل‌ زندگی‌ خود یا به‌ همان‌ نام‌ قبیله‌ مشهور شده‌اند. گروه‌ بادیه‌ در بَطانه‌، صحرای‌ بیوضه‌، كُردُفان‌ و دارفور سكنا گزیدند و به‌ پرورش‌ شتر، گاو، اسب‌، الاغ‌، بز و گوسفند پرداختند و شكار فعالیت‌ جنبی‌ آنها بود. این‌ گروه‌ به‌ نام‌ بادیه العرب‌ شناخته‌ می‌شوند (شقیر، 1972، ج‌1، ص‌62 63).

بر اساس‌ روایتی‌ افسانه‌ای‌، ابومُرْخه‌ جد اعلای‌ هفت‌ قبیله شایقیه‌، جمیعات‌، سرورات‌، میرفاب‌، رباطات‌، جموعیه‌ و جعلْیون‌ است‌. طبق‌ این‌ روایت‌، ابومرخه‌ با ازدواج‌ پی‌درپی‌ با هفت‌ دخترِ تنها عموی‌ خود، دارای‌ هفت‌ پسر شد كه‌ هریك‌ از آنها نیای‌ هریك‌ از این‌ هفت‌ قبیله‌ شدند (همان‌، ج‌ 1، ص‌ 64ـ 65). نام‌ جعلیون‌ از لفظ‌ جعلیه‌ و عبارت‌ «جَعَلْناكُمْ مِنا» گرفته‌ شده‌ است‌ كه‌ نیای‌ این‌ قبیله‌، ابراهیم‌، به‌ منظور ایمان‌ آوردن‌ قبیله خود و تحت‌ حمایت‌ قرار دادن‌ آنها، پیوسته‌ آن‌ را زمزمه‌ می‌كرده‌ است‌ (شامی‌، ص‌ 259؛ د. اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، ذیل‌ مادّه‌). قبیله جعلیون‌ به‌ بیش‌ از سی‌ بیت‌ (خانوار) تقسیم‌ شده‌اند كه‌ عَمْراب‌، مَجاذیب‌، عبایسه‌ و رازقیه‌ از مشهورترین‌ آنها هستند (شقیر، 1972، ج‌ 1، ص‌ 63؛ كحّاله‌، همانجا). از سوی‌ دیگر، جعلیون‌ معتقدند كه‌ از نسل‌ عباس‌، عموی‌ پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم‌، هستند (فوزی‌، ج‌ 1، ص‌ 313؛ نیز رجوع کنید به شامی‌، همانجا) و بر این‌ باورند كه‌ نیای‌ آنان‌ از زمان‌ برپایی‌ حكومت‌ عباسیان‌ (132ـ656)، عازم‌ سودان‌ شده‌ و در این‌ سرزمین‌ سكنا گزیده‌ است‌ (فوزی‌، همانجا). فوزی‌ در صحت‌ این‌ باور تشكیك‌ كرده‌ است‌؛ به‌ نظر او بعید است‌ كه‌ بنی‌عباس‌ در آغاز تأسیس‌ دولت‌ خود در سودان‌ مستقر شده‌ باشد. او اضافه‌ نموده‌ است‌ كه‌ ادعای‌ انتساب‌ به‌ بیت‌ پیامبر اكرم‌ مختص‌ این‌ قبیله‌ نیست‌، بلكه‌ تمام‌ قبایل‌ سودان‌ خود را از انساب‌ حضرت‌ رسول‌ می‌دانند. به‌ گفته وی‌، به‌ این‌ ترتیب‌ گویا قبل‌ از بعثت‌، كسی‌ در سودان‌ زندگی‌ نمی‌كرده‌ است‌ (ج‌1، ص‌ 313ـ314). مهاجرت‌ جعلیون‌ به‌ شهر شَنْدی‌ در شمال‌ سودان‌ در دو گروه‌ و در دو نوبت‌ انجام‌ شد: تجار ثروتمند در اواخر قرن‌ دهم‌/ شانزدهم‌ و بازرگانان‌ خرده‌ پا در 1263 مهاجرت‌ كردند (ادریس‌ سالم‌ حسن‌، ص‌ 49ـ50؛ شقیر، 1981، ص‌ 137).

در اواخر قرن‌ دهم‌/ شانزدهم‌ بیشتر اهالی‌ روستاهای‌ اقلیم‌ بربر در سودان‌ از قبیله جعلیون‌ بودند. آنان‌ كشاورزی‌ و دامداری‌ می‌كردند ولی‌ چون‌ منطقه‌شان‌ كم‌ باران‌ بود، تولیداتشان‌ پاسخگوی‌ نیازشان‌ نبود و شاید همین‌ امر موجب‌ پراكنده‌ شدن‌ جعلیون‌ در دیگر نواحی‌ سودان‌ شد. این‌ پراكندگی‌ موجب‌ بیگانه‌ ستیزی‌ اهالی‌ مغرب‌ و جنوب‌ سودان‌ با جعلیون‌ گردید؛ آنان‌ به‌ جعلیون‌ القاب‌ اهانت‌آمیزی‌ چون‌ دروغگو و خرسوار می‌دادند و جعلیون‌ نیز سفیدپوستان‌ را كولی‌ (جَعیدی‌/غَجری‌) می‌نامیدند و تحقیرشان‌ می‌كردند (فوزی‌، همانجا).

هر یك‌ از قبایل‌ سودان‌، برای‌ شناسایی‌ افراد قبیله خود، علائمی‌ در صورت‌ داشتند. علامت‌ قبیله جعلیون‌ سه‌ خط‌ عمودی‌ بر روی‌ گونه‌ها بود كه‌ در طفولیت‌ با تیغ‌ روی‌ صورت‌ آنها نقش‌ می‌كردند (شقیر، 1972، ج‌ 1، ص‌ 245). آنان‌ در مورد قتل‌، داوری‌ و جزا تابع‌ سنّتهایی‌ بودند. افراد دو طایفه قاتل‌ و مقتول‌ رو به‌ روی‌ هم‌، به‌ فاصله صد متر، در حضور شیوخ‌ قبیله‌، صف‌ می‌كشیدند. پس‌ از محاكمه‌، اگر قاتل‌ تبرئه‌ می‌شد، او را به‌ شهر دیگری‌ می‌فرستادند و اگر محكوم‌ می‌شد مجبور به‌ پرداخت‌ دیه‌ می‌گردید، كه‌ گاهی‌ پرداخت‌ آن‌ سالها طول‌ می‌كشید (همو، 1981، ص‌ 138).

این‌ قبیله‌ را از حیث‌ محل‌ سكونت‌ به‌ سه‌ گروه‌ رودخانه‌ای‌، بین‌ نیل‌ و كردفان‌، و دور از نیل‌ تقسیم‌ كرده‌ و محل‌ انتشار آنها را به‌ این‌ شرح‌ نوشته‌اند:

گروه‌ رودخانه‌ای‌: جعلیون‌، ساكن‌ در سواحل‌ نیل‌ از خانِق‌ تا عَطْبَره‌؛ میرفاب‌، ساكن‌ در شمال‌ عطبره‌ تا مرز بربر؛ رباطات‌، ساكن‌ در مناطقی‌ از بربر تا ابوحمد؛ مناصیر، ساكن‌ در مناطقی‌ از ابوحمد تا آبشار چهارم‌؛ شایقیه‌، ساكن‌ در مناطقی‌ از آبشار چهارم‌ تا دبه‌؛ جوابره‌ و ركابیه‌، ساكن‌ سرزمینهای‌ بین‌ دَناقِله‌ و مَحَس‌؛ جموعیه‌، ساكن‌ در شمال‌ و جنوب‌ ام‌درمان‌ تا مرزهای‌ سرزمین‌ كَواهِله‌ در كنار نیل‌ سفید؛ جمع‌، ساكن‌ در مغرب‌ نیل‌ سفید و جنوب‌ سرزمین‌ كواهله‌.

گروه‌ بین‌ رود نیل‌ و كردفان‌: بدیریه‌، ساكن‌ بین‌ نیل‌ و كردفان‌ و در جوار ركابیه‌؛ و، جوابره‌ ساكن‌ در كردفان‌ نزدیك‌ بلده‌ ابیض‌.

گروه‌ دور از نیل‌: جوامعه‌، ساكن‌ در مركز كردفان‌ و شمال‌ و مشرق‌ بلده‌ ابیض‌؛ غودیات‌، ساكن‌ در جنوب‌ بلده‌ ابیض‌؛ و بَطاحین‌، ساكن‌ در شمال‌ بطانه‌ (شامی‌، ص‌ 258ـ259).

2) سلطان‌نشین‌ جعلیون‌. جعلیون‌ از زمانی‌ معروف‌ شدند كه‌ سلطان‌نشینی‌ به‌ نام‌ جعلیون‌ را در شمال‌ مشیخه‌ عبداللاب‌، بر روی‌ ویرانه‌های‌ مملكت‌ مَرَوی‌ قدیم‌ (در 644ـ332 ق‌ م‌) بین‌ حَجَرالعَسَل‌ و دامِر، در شمال‌ سودان‌ تأسیس‌ كردند و شهر شندی‌ را مركز حكومت‌ آن‌ قرار دادند (شقیر، 1981، ص‌ 136). به‌ نوشته نعوم‌ شَقیر، سلطان‌نشین‌ جعلیون‌ 235 سال‌ دوام‌ یافت‌ و شانزده‌ پادشاه‌ در آن‌ حكومت‌ كردند كه‌ آخرین‌ آنها نمر بود. این‌ سلطان‌نشین‌ در حدود 1238 از هم‌ پاشید (همان‌، ص‌ 136ـ137)؛ بنابراین‌، سال‌ تأسیس‌ این‌ پادشاهی‌ باید حدود 996 باشد.

شهر شندی‌، پیش‌ از آنكه‌ مصریان‌ در 1238 سودان‌ را فتح‌ كنند، یكی‌ از مهم‌ترین‌ مراكز بازرگانی‌ سودان‌ و دارای‌ بازارهای‌ متعدد، از جمله‌ بازار بردگان‌، بود و بازرگانان‌ حبشه‌، سِنّار، كردفان‌، دِنْكه‌ و فَرتیت‌ برای‌ داد و ستد به‌ این‌ شهر رفت‌ و آمد می‌كردند. شندی‌ در آن‌ زمان‌ نهصد خانه‌ و هفت‌ هزار تن‌ جمعیت‌ داشت‌. در این‌ شهر روزهای‌ دوشنبه‌ و پنجشنبه‌ بازارهای‌ هفتگی‌ بر پا می‌شد (همان‌، ص‌ 137؛ همو، 1972، ج‌ 1، ص‌ 106ـ107).

در زمان‌ حكومت‌ مَكّنمِر (1221ـ 1238)، جنگ‌ بین‌ قبیله شُكریه‌ و قبیله جعلیون‌ با تدبیر سالخوردگان‌ قبیله جعلیون‌ و میانجیگری‌ علما و ازدواج‌ سیاسی‌ دختر حاكم‌ قبیله شكریه‌ با مكّ نمر، به‌ صلح‌ انجامید (همو، 1981، ص‌ 138). در 1236، محمدعلی‌پاشا، خدیو مصر (حك: 1220ـ1264)، تصمیم‌ به‌ فتح‌ سودان‌ گرفت‌ و لشكری‌ مركّب‌ از 500 ، 4 سپاهی‌ و 24 عراده‌ توپ‌ را به‌ فرماندهی‌ فرزند 25 ساله خود، اسماعیل‌ پاشا، به‌ سودان‌ فرستاد. هریك‌ از گروههایی‌ كه‌ از سپاهیان‌ اسماعیل‌ شكست‌ می‌خوردند، به‌ سلطان‌نشین‌ جعلیون‌ پناهنده‌ می‌شدند (ضرار، ص‌ 24ـ27؛ شبیكه‌، ص‌ 325ـ326) و به‌ این‌ ترتیب‌، سلطان‌نشین‌ جعلیون‌ مركز تجمع‌ نیروهای‌ مخالف‌ اسماعیل‌ پاشا شد. در صفر 1238 اسماعیل‌ پاشا وارد شهر شندی‌ شد و از مكّنمر خواست‌ كه‌ طی‌ دو روز هزار برده‌ به‌ او تحویل‌ دهد. مكّنمر ظاهراً این‌ درخواست‌ را پذیرفت‌، ولی‌ در ضیافتی‌ شبانه‌ اسماعیل‌ پاشا و همه فرماندهان‌ وی‌ را در آتش‌ سوزاند. محمدعلی‌ پاشا نیز یكی‌ از فرماندهان‌ خود را به‌ خونخواهی‌ پسرش‌ به‌ جعلیون‌ فرستاد. او بیشتر اهالی‌ شهر شندی‌ و خود شهر را سوزاند و حدود بیست‌ هزار كودك‌ و زن‌ را اسیر كرد و برای‌ خدیو مصر به‌ قاهره‌ فرستاد. مكّنمر، پس‌ از هفده‌ سال‌ حكومت‌، به‌ سرحدات‌ حبشه‌ گریخت‌ و در همانجا فوت‌ كرد (گونیلی‌، ج‌ 1، ص‌ 43ـ44؛ شبیكه‌، ص‌ 339ـ341؛ بشیر، ص‌ 17؛ فوزی‌، ج‌ 1، ص‌ 61 63) و به‌ این‌ ترتیب‌، پادشاهی‌ جعلیون‌ مضمحل‌ شد. با این‌ كه‌ شهر شندی‌ بعدها آباد شد، هرگز رونق‌ بازرگانی‌ گذشته خود را به‌ دست‌ نیاورد (شقیر، 1972، همانجا؛ همو، 1981، ص‌ 137).

در اوایل‌ 1306، كه‌ در اقلیم‌ بربر سودان‌ خشكسالی‌ و قحطی‌ و گرسنگی‌ رخ‌ داد، عبداللّه‌ تعایشی‌، رهبر حكومت‌ مهدیون‌ در سودان‌، كه‌ به‌ جعلیون‌ بسیار بدبین‌ بود، از ارسال‌ هر گونه‌ كمكی‌ به‌ آنجا جلوگیری‌ كرد و مانع‌ رسیدن‌ كشتیهای‌ امداد به‌ شمال‌ ام‌درمان‌ شد و حتی‌ عاملان‌ كمك‌ را تهدید به‌ قتل‌ كرد، در منابر جعلیون‌ را مورد شتم‌ قرار داد و آنها را متهم‌ به‌ مخالفت‌ با مهدی‌ سودانی‌، شخصیت‌ مشهور سودان‌، و مهدیون‌ كرد. او دستور داد جعلیون‌ را محاصره‌ كنند و كشت‌ و زرع‌ آنها را از بین‌ ببرند. در این‌ ماجرا معدودی‌ از جعلیون‌ جان‌ سالم‌ به‌ در بردند (شبیكه‌، ص‌ 698؛ فوزی‌، ج‌ 2، ص‌ 200).

در حال‌ حاضر جعلیون‌ در همه نقاط‌ سودان‌، در محور نیل‌ از شمال‌ تا جنوب‌، پراكنده‌اند (شامی‌، ص‌ 260) و چون‌ هم‌ از حیث‌ بهره‌ برداری‌ از زمینهای‌ زراعی‌ بسیار فعال‌اند و هم‌ سهم‌ مهمی‌ در پیشرفت‌ صنایع‌ و اقتصاد نوین‌ داشته‌اند، از عوامل‌ بسیار ارزنده‌ در رشد اقتصادی‌ سودان‌ به‌ شمار می‌آیند.


منابع‌:
(1) ادریس‌ سالم‌ حسن‌، الدین‌ فی‌المجتمع‌ السودانی‌ نمیری‌ و الطرق‌ الصوفیة: 1972ـ1980، ترجمه احمد صادق‌ و ایهاب‌ حیزی‌، قاهره‌ 2002؛
(2) محمد عمر بشیر، تاریخ‌الحركة الوطنیة فی‌السودان‌: 1900ـ1969، نقله‌ من‌ الانكلیزیة هنری‌ ریاض‌، ولیم‌ ریاض‌، و جنید علی‌عمر، بیروت‌ 1407/1987؛
(3) صلاح‌الدین‌ علی‌ شامی‌، السودان‌: دراسة جغرافیه، اسكندریه‌ [ 1973 (؛
(4) مكی‌ شبیكه‌، تاریخ‌ شعوب‌ وادی‌ النیل‌: مصر و سودان‌ فی‌ القرن‌ التاسع‌ عشر المیلادی‌، بیروت‌ 1400/1980؛
(5) نعوم‌ شقیر، تاریخ‌السودان، چاپ‌ محمد ابراهیم‌ ابوسلیم‌، بیروت‌ 1981؛
(6) همو، جغرافیه و تاریخ‌السودان‌ ، بیروت‌ 1972؛
(7) ضرار صالح ‌ضرار، تاریخ ‌السودان‌ الحدیث، خرطوم‌ 1408/1988؛
(8) ابراهیم‌ فوزی‌، كتاب‌السودان‌ بین‌ یدی‌ غردون‌ و كتشنر، ) قاهره‌ ] 1319؛
(9) عمررضا كحّاله‌، معجم‌ قبائل‌ العرب‌ القدیمة و الحدیثة، بیروت‌ 1402/1982؛
(10) حسین‌ گونیلی‌، جغرافیای‌ ممالك‌ اسلامی‌: قاره‌ افریقا ، ج‌ 1: لیبی‌، تهران‌ 1342 ش‌؛


(11) EI 2, s. v. "Djaa ـ liyyun" (by S. Maqbu Ahmad).

/ بهزاد لاهوتی‌ /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4728
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست