جعفربن علی ، كنیهاش ابوعبداللّه، فرزند امام هادی علیهالسلام. در 226 به دنیا آمد. او به دلیل ادعای امامت پس از رحلت برادرش، امام حسن عسكری علیهالسلام، و انكار وجود فرزندی برای ایشان به جعفر كذّاب ملقب شد (عمری، ص130ـ 131؛ فخررازی، 1409، ص 78؛ ابنعنبه، ص 199؛ علی شدقمی، ص 161، 165ـ166). جعفر فردی خطاكار، دنیاطلب و فاسق معرفی شده است ( رجوع کنید به ادامه مقاله؛ قس عمری، ص 135ـ136). بنا به روایتی از امام سجاد علیهالسلام، رسول خدا صلیاللّهعلیهوآلهوسلم از تولد جعفر و اعمالی كه از وی سر خواهد زد، خبر داده بودند ( رجوع کنید به خَصیبی، ص 248؛ قمی، ص 203؛ ابنبابویه، كمالالدین، ج 1، ص 319ـ320؛ ابنشهر آشوب، ج 4، ص 272ـ273). امام هادی علیهالسلام نیز از تولد جعفر شادمان نشدند و فرمودند وی افراد زیادی را به گمراهی خواهد كشاند (طوسی، ص 226ـ227؛ مجلسی، ج50، ص 231). گفته شده است كه امام حسن عسكری علیهالسلام از جعفر كنارهگیری و از مصاحبت با وی اجتناب میكردند ( رجوع کنید به خصیبی، ص 382؛ عمری، ص 132). جعفربن علی در ماجرای فارِسبن حاتم، فردی كه امام هادی علیهالسلام او را طرد و لعن نموده و فرمان قتل وی را صادر كرده بودند، برخلاف پدر و برادرش، امام حسن عسكری علیهالسلام، از فارس جانبداری كرد (ابنقِبه رازی، ص200).
جعفر به شرابخواری نیز متهم بود، تا جایی كه وی را به زُقُّ الخَمْر (ظرف شراب) ملقب كردهاند ( رجوع کنید به خصیبی، ص 248؛ عمری، ص 131؛ ابنشهرآشوب، ج 4، ص 273؛ علی شدقمی، ص 161، 165ـ166). برخی احتمال دادهاند كه این اتهام از دشمنی میان شیعیان دوازده امامی و پیروان جعفر نشئت گرفته باشد، چنانكه پیروان جعفر نیز به امام حسن عسكری علیهالسلام و یاران ایشان القاب و نسبتهای ناروا میدادند ( رجوع کنید به اشعری، ص 113؛ نوبختی، ص 108؛ ابوحاتم رازی، قسم 3، ص 291ـ292؛ شهرستانی، قسم 1، ص 151).
در روایتی از امام زمان عجلاللّه تعالیفرجهالشریف، در پاسخ به نامه یكی از شیعیان در باره جعفربن علی، جعفر فردی بیاطلاع از احكام دین معرفی شده كه قادر به تشخیص حلال از حرام نیست و علائم نافرمانیهایش از اوامر و نواهی الاهی مشهود است. طبق همان روایت، جعفر برای یادگیری سِحر، چهل شبانهروز نماز خود را ترك كرده بوده است (كشی، ج 1، ص 287ـ290؛ مجلسی، ج50، 228ـ231). همچنین، امام زمان در توقیعی كار و راه جعفر را به كار برادران یوسف همانند كردهاند (ابنبابویه، كمالالدین، ج 2، ص 484؛ كشی، ج 1، ص290؛ مجلسی، ج50، ص 227). برخی این عبارت را تفسیر كردهاند به اینكه جعفر همچون برادران یوسف در نهایت توبه كرده است ( رجوع کنید به نوبختی، ص 95، پانویس 1؛ عمری، ص130) و ازاینرو وی را توّاب لقب دادهاند ( رجوع کنید به ابنعنبه، ص 199، پانویس؛ علی شدقمی، ص 161، 165؛ امین، ج 6، ص 425؛ آقابزرگ طهرانی، 1404، قسم 2، ص 519)؛ اما، به نظر میرسد مراد امام در توقیع مزبور، سابقهدار بودن گمراهی در فرزندان انبیا و اولیا بوده است ( رجوع کنید به مفید، الفصول العشرة فیالغیبة، ص 62؛ كشی، ج 1، ص 107).
گفته شده است كه جعفر برای بهدست آوردن امامت تلاش زیادی كرد. وی پس از رحلت امام حسن عسكری، بهرغم زنده بودن مادر ایشان، مدعی میراث حضرت شد (مفید، الارشاد ، ص 345؛ اربلی، ج 2، ص 205، 223؛ ذهبی، ج 13، ص 121؛ نیز رجوع کنید به ابنقبه رازی، همانجا، كه گفته است جعفر بر خلاف نظر پدرانش علیهمالسلام عمل كرد، زیرا در صورت حیات مادر به برادر ارثی تعلق نمیگیرد). وی همچنین زمامداران وقت را تحریك كرد كه خانه امام را برای یافتن فرزند ایشان جستجو كنند و با همكاری جعفر، یكی از كنیزان امام حسن عسكری زندانی شد و به شدت تحت نظر قرار گرفت (مفید، الارشاد ، همانجا؛ طبرسی، ص360؛ اربلی، ج3، ص205)، بهعلاوه، جعفر حاضر شد سالانه بیست هزار دینار به یكی از كارگزاران خلافت رشوه دهد تا امامت او را تأیید نماید ( رجوع کنید به مفید، الارشاد، همانجا؛ اربلی، ج3، ص199، 205). وی پس از رحلت امامحسن عسكری میخواست بر جنازه ایشان نماز گزارد، اما حضرت مهدی عجلاللّهتعالیفرجهالشریف، كه طفلی خردسال بود، وی را كنار زد و خود نماز را بهجای آورد (مجلسی، ج50، ص 332).
شیعیان، باتوجه به احادیث ردّ فَطْحَیه * ، این امر را جز در مورد امام حسن و امام حسین علیهماالسلام جایز نمیدانستند ( رجوع کنید به كلینی، ج 1، ص 285ـ286؛ ابنبابویه، الامامة، ص 56ـ59؛ ابنبابویه، كمالالدین ، ج 2، ص 414ـ417؛ كشی، ج 2، ص 525). همچنین با سابقه ذهنی كه از اعمال جعفر داشتند، وی را شایسته این منصب نمیدیدند ( رجوع کنید به طوسی، ص 84 - 85، 222)؛ ازاینرو، پس از رحلت امام حسن عسكری و مواجهه با ادعای جانشینی جعفر، به صورتهای مختلف وی را آزمودند و نفی منصب امامت از وی بیش از پیش بر ایشان آشكار شد ( رجوع کنید به خصیبی، ص 383؛ ابنبابویه، كمالالدین ، ج 2، ص 475ـ 478، 488ـ489؛ ابنحمزه، ص 607ـ611).
پیروان جعفر در تاریخ به جعفریه * معروفاند (ابنقبه رازی، ص 198؛ اشعری، ص 101؛ فخررازی، 1407، ص 68؛ اقبال آشتیانی، ص 163؛ نیز رجوع کنید به مدرسی طباطبائی، ص 115 كه معتقد است جعفریه پیش از این بر پیروان امام جعفرصادق علیهالسلام اطلاق میشد؛ قس فخررازی، 1407، ص 68، پانویس 2). پیروان جعفر در باره جانشینی وی اختلافنظر داشتند. عدهای جعفر را جانشین بلافصل امام هادی، برخی او را جانشین برادرش سیدمحمد كه در زمان حیات پدرش رحلت كرد، و عدهای دیگر وی را جانشین امام حسن عسكری دانستهاند (برای نمونه رجوع کنید به قاضی عبدالجباربن احمد، ج20، قسم 2، ص 182؛ ناطق بالحق، ص 166). در چگونگی به امامت رسیدن جعفر نیز میان صاحبان این آرا تفاوتهایی بوده كه موجب انشعابات و پیدایش فرقههای دیگر شده است ( رجوع کنید به اشعری، ص 102ـ116؛ نوبختی، ص 95ـ112؛ مسعودی، ج 5، ص 107؛ مفید، الفصول المختارة، ص 317ـ321؛ شهرستانی، قسم 1، ص 151ـ152؛ اقبال آشتیانی، ص 161ـ 165).
همچنین فطحیه، كه امامت دو برادر را قبول داشتند، به جعفر رجوع كردند. به همین دلیل، ابنبابویه ( معانی الاخبار ، ص 65) جعفر را پیشوای نسل دوم فطحیه لقب داده است.
برای جعفر القاب دیگری نیز ذكر شده است. پیروان و فرزندانش وی را با لقب زَكی میشناختند ( رجوع کنید به عرشی، ص 51). چون از اعقاب وی 120 فرزند بهوجود آمده ابوكَرَّین (هر كرّ دلالت بر شصت دارد؛ حبیبآبادی، ج 3، ص 987) از القاب دیگر اوست (رجوع کنید به عمری، ص 131، 134؛ ابنعنبه، ص 199؛ حسن شدقمی، ص 64؛ علی شدقمی، ص 166).
فرزندان جعفر، بهسبب انتسابشان به امام رضا علیهالسلام، به بَنُوالرِّضی' (عمری، ص 134) یا رِضَویون (ابنعنبه، همانجا) مشهورند. پیروان جعفر نیز در میان شیعیان دوازده امامی به نام سردسته آنها، علیالطاحن در كوفه، به طاحنیه معروف بودند (ابوحاتم رازی، قسم 3، ص 291؛ شهرستانی، قسم 1، ص 151؛ قس نوبختی، ص 99، پانویس 1، كه در آنجا نام وی علیبن طاحی درج شده كه احتمالاً تصحیف طاحن است).
جعفر در سال 271 درگذشت و در سامرا به خاك سپرده شد (عمری، ص 134ـ135؛ حبیبآبادی، همانجا؛ قس مدرسی طباطبائی، ص 118ـ119، پانویس 174). برخی پیروان وی به فرزندش، ابوالحسن علی، نقیب ارشد سادات بغداد، رجوع كردند ( رجوع کنید به فخررازی، 1409، ص 79ـ80؛ مدرسی طباطبائی، ص 118ـ119). برخی دیگر معتقد بودند كه امامت میان ابوالحسن و خواهرش فاطمه تقسیم شده و پس از آن دو به دیگر بازماندگان جعفر رسیده است ( رجوع کنید به ابوحاتم رازی، قسم 3، ص 292؛ شهرستانی، همانجا؛ نیز رجوع کنید به مدرسی طباطبائی، ص 119ـ122).
مشخص نیست كه طرفداران جعفر تا چه زمانی به صورت فرقهای مستقل در جامعه شیعه باقی ماندند. شیخمفید ( الفصول العشرة فیالغیبة، ص 65؛ همو، الفصول المختارة، ص 312) و شیخطوسی (ص 218) بیان داشتهاند كه در زمان تألیف آثارشان هیچ یك از فرزندان جعفر را نیافتهاند كه به طریقه درست شیعه دوازده امامی نپیوسته باشد (قس مدرسی طباطبائی، ص120ـ122).
سعدبن عبداللّه اشعری، در رد آرای این فرقه، كتابی با عنوان كِتابُ الضِّیاءِ فی الردِّ علی المُحَمَّدیةِ وَ الْجَعفَریة نگاشته است ( رجوع کنید به نجاشی، ص177؛ آقابزرگ طهرانی، 1403، ج24، ص231).