جَعْبَر ، قلعه ، از قلاع باستانی در سوریه در ساحل چپ فراتِ وسطا، تقریباً روبهروی صِفّین [ در شمال شرقی دریاچه اسد، در پنجاه كیلومتری مشرق شهر رَقّه ]. این دژ، قلعه دَوْسَر نیز نامیده میشود كه مأخوذ از نام این منطقه است كه پیش از اسلام و در آغاز ظهور اسلام به آن معروف بود (پاولی، ج 4، ص 2234: ذیل دوسرون ، باورهای اعراب را در مرتبط كردن نام دوسر به شاه حیره، نُعمانبن مُنذر، تشریح كرده است؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به ابنخلّكان، ج 1، ص 364). مؤلفان متقدم عرب این مكان را توقفگاهی در جاده شهرِ رقّه به شهر قدیمِ بالِس * ذكر كردهاند ( رجوع کنید به ابنخُرداذبه، ص 74؛ طبری، سلسله 3، ص 2200). در دوره ممالیك، این مكان منزلگاهی در جاده پُستی حِمْص ـ رأسالعَین بوده است.
نام كنونی این قلعه از جعبربن سابقِ قُشیری گرفته شده است. وی آنجا را در عصر سلجوقیان تصرف كرد، اما مجبور شد قلعه را به ملكشاه تسلیم كند ( رجوع کنید به ابنقلانسی، ص 168، 188، پانویس 1). ملكشاه قلعه را به سالمبن مالك (حك :479ـ519)، از آخرین حاكمان بنیعُقَیلِ حلب (حك :380ـ564) كه از املاك سابقش بیرون رانده شده بود (479)، واگذار كرد (ابنعدیم، ج 2، ص 100ـ101) و قلعه جعبر، جز در دوره كوتاهی كه فرانكها آن را اشغال كردند (497)، تقریباً یك قرن در دست اعقاب سالم باقی ماند ( رجوع کنید به یاقوت حموی، ذیل مادّه؛ لسترنج، ص 102). در 541، عمادالدین زنگی، اتابك قدرتمند موصل، به هنگام محاصره این قلعه، در همانجا به قتل رسید (ابنعدیم، ج 2، ص 281) و در 564، شهابالدین مالكِ عُقَیلی مجبور شد در عوض مناطق دیگر، این قلعه را به نورالدین محمودبن زنگی بسپارد (ابناثیر، ج 11، ص 334). نورالدین بناهای گوناگونی در آنجا احداث كرد كه از جمله آنها، منارهای است كه هنوز باقی است ( رجوع کنید به سطور بعد). سپس جعبر به دست ایوبیان و پس از آن به دست ممالیك افتاد ( رجوع کنید به همان، ج 12، ص 118ـ119). در دوره تسلط ممالیك، قلعه در آغاز متروك شد و در زمان ابوالفداء (متوفی 732) رو به ویرانی نهاد ( رجوع کنید به ابوالفداء، ص 276ـ277) اما در دوران سلطنت الناصر محمدبن قلاوون، نایبالسلطنه دمشق، تَنكِز *، آن را در 736 احیا كرد. طبق نظر عاشق پاشازاده (ص 3) و دیگر مورخان متقدم عثمانی، سلیمانشاه، جدّ سلاطین عثمانی، در همان نزدیكی غرق شده است. او در كنار قلعه جعبر دفن شد و به یاد وی مرقدی ساختند كه به مزار تُرك یا تُركْمزاری معروف است (همانجا). این مرقد به فرمان عبدالحمید دوم [ حك : 1293ـ1327 ( بازسازی شد و طبق بند نهم معاهده آنكارا در 1339، جزو مستملكات تركیه ماند ( رجوع کنید به برنز ، ص 181). این موضوع شاید معلول اشتباه در مورد سلیمانشاه، جدّ فرضی عثمان اول ) حك : 699ـ727 (، با سلیمانبن قُتُلمُش * ، شاهزاده سلجوقی (متوفی 479)، باشد. به احتمال بسیار، مرقد متعلق به هیچیك از آنها نیست ) برای تفصیل در باره مقبره رجوع کنید به د.ا.د. ترك ، ذیل ber Kalesi" Ca"] .
[ قلعه جعبر، همچون قلعه حلب ــ كه نمونه كلاسیك از این نوع قلاع در دوره زنگیان است شامل یك محوطه اصلی بزرگ است كه دور تا دور آن با استحكامات دفاعی (برج و بارو و خندق) محصور شده است. بخشهای فوقانی بنا به طور كامل از آجر ساخته شده است، چنانكه این شیوه در سوریه در دوره زنگیان ــ تحتتأثیر سنّت معماری بینالنهرینی بسیار رایج بود. در محوطه اصلی بالای قلعه، به جز مناره آجری استوانهای كه نسبتاً سالم مانده، اثر قابل توجه دیگری موجود نیست، هر چند نمایی از یك كاخ و چند حمام در گوشهای از محوطه داخلی این قلعه قابل شناسایی است (برنز، همانجا). مناره یاد شده كه احتمالاً در دوره نورالدین بنا گردیده، تنها سازه به جا مانده از مسجدی درون محوطه است كه هیچ اثر دیگری از آن دیده نمیشود. به جز این مناره تقریباً همه بناهای داخلی قلعه كاملاً ویران شدهاند؛ با این حال، در بخش پیرامونی قلعه، دروازه ورودی، بخشی از استحكامات راهرو ورودی كه پشت دروازه قرار دارد و بخشهایی از برج و باروهای آجری قلعه باقی مانده است (همان، ص 180ـ181).
قسمتهایی از سازههای آجری این قلعه در اوایل دهه 1350 ش/1970 بازسازی شده است (همان، ص 181). ]
(12) [ Ross Burns, Monuments of Syria: an historical guide , London 1999(; (13) Cl. Cahen, La Syriedu nord a lepoque des Croisades , Paris 1940, index, particularly 372 and 408; (14) M. Canard, Histoire de la dynastie des Hamdanides , vol.1, Algiers 1951, 88; (15) R. Dussaud, Topographie historique de la Syrie , Paris 1927, particularly 465; (16) N. Elisseeff, "La titulature de Nur al-Din", Bulletin d'etudes orientales , XIV (1952-1954), 165-166; (17) M. Gaudefroy - Demombynes, La Syrie a lepoque des Mamelouks , Paris 1923, 103; (18) Guy Le Strange, The lands of the Eastern Caliphate , Cambridge 1930; (19) A. Musil, Middle Euphrates , New York 1927, 95; (20) August Friedrich von Pauly, Paulys Realencyclopadie der classischen Altertumswissenschaff , ed. G. Wissowa, W. Kroll, and K. Mittelhaus, Stuttgart 1894-1970; (21) Repertoire chronologique d'Epigraphie arabe , IX , no. 3314; (22) F. Sarre and E. Herzfeld, Archaologische Reise im Euphrat - und Tigris-Gebiete , Berlin 1911, vol.1, 135; (23) J. Sauvaget, La poste aux chevau x, Paris 1941, 56-57; (24) ) TDVIA ], s.v. "Ca ـ ber Kalesi" (by Aydin Taneri)].
/ د. سوردل ، با اندكی تلخیص از د. اسلام ، با اضافاتی از د.ج.اسلام /