responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4637

 

جزء ، نوعی‌ تقسیم‌بندی‌ قرآن‌ كریم‌ كه‌ مسلمانان‌ برای‌ تسهیل‌ قرائت‌ و حفظ‌ قرآن‌ ابداع‌ كرده‌اند، و نیز نام‌ گونه‌ای‌ از آثار حدیثی‌.

1) تقسیم‌بندی‌ قرآنی‌. به‌جز دو تقسیمِ آیه‌ * و سوره‌ * ، كه‌ در خود قرآن‌ به‌ آنها اشاره‌ شده‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به بقره‌: 106؛ توبه‌: 124؛ محمد: 20)، مشهورترین‌ تقسیمات‌ ابداعی‌ مسلمانان‌ برای‌ قرآن‌، جزء، حزب‌، رُبع‌ و ركوع‌ است‌. در برخی‌ قرآنها و كتابهای‌ علوم‌ قرآنی‌، تقسیمات‌ دیگری‌ (نظیر وِرد، ثُمن‌، مَنزِل‌، قیراط‌ و نَقْزَه‌) نیز وجود دارد كه‌ چندان‌ مشهور نیستند.

در این‌ مقاله‌، نخست‌ در باره پیشینه تقسیمات‌ قرآنی‌، و سپس‌ در باره معنای‌ لغوی‌ و اصطلاحی‌ هریك‌ از تقسیمات‌ قرآنی‌ متداول‌، سخن‌ گفته‌ می‌شود.

پاره‌ای‌ از روایات‌ تاریخی‌، حاكی‌ از آن‌ است‌ كه‌ در دوران‌ پیامبر اكرم‌، قرآن‌ به‌ بخشهایی‌ تقسیم‌ شده‌ بود. در این‌ تقسیم‌بندی‌، كه‌ برحسب‌ سوره‌ها صورت‌ گرفته‌، قرآن‌ هفت‌ حزب‌ بوده‌ است‌: حزب‌ اول‌ سه‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌های‌ بقره‌، آل‌عمران‌ و نساء؛ حزب‌ دوم‌ پنج‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌های‌ مائده‌، اَنعام‌، اَعراف‌، اَنفال‌ و توبه‌؛ حزب‌ سوم‌ هفت‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌های‌ یونس‌، هود، یوسف‌، رعد، ابراهیم‌، حِجْر و نحل‌؛ حزب‌ چهارم‌ نه‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌های‌ اِسراء، كهف‌، مریم‌، ط'ه‌'، انبیاء، حج‌، مؤمنون‌، نور و فرقان‌؛ حزب‌ پنجم‌ یازده‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌های‌ شعراء، نمل‌، قَصص‌، عنكبوت‌، روم‌، لقمان‌، سجده‌، احزاب‌، سبأ، فاطر و یس‌؛ حزب‌ ششم‌ سیزده‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌های‌ صافات‌، ص‌´، زمر، غافر، فُصِّلت‌، شوری‌'، زُخرُف‌، دُخان‌، جاثیه‌، اَحقاف‌، محمد، فتح‌ و حُجُرات‌؛ و حزب‌ هفتم‌ (حزب‌ مفصَّل‌)، از سوره ق‌´ تا آخر قرآن‌ (ابن‌حنبل‌، ج‌ 4، ص‌ 9؛ ابن‌ماجه‌، ج‌ 1، ص‌ 427ـ 428؛ زركشی‌، ج‌ 1، ص‌ 247ـ 248)، البته‌ طبق‌ برخی‌ روایات‌ شیعی‌، حزب‌ مفصّل‌ 67 یا 68 سوره آخر قرآن‌ را شامل‌ می‌شده‌ است‌ ( رجوع کنید به عیاشی‌، ج‌ 1، ص‌ 25؛ كلینی‌، ج‌ 2، ص‌ 601).

ظاهراً در آن‌ زمان‌ هر مسلمانی‌، به‌ فراخور حال‌ خود، برای‌ تلاوت‌ یا حفظ‌ روزانه قرآن‌ از تقسیم‌بندی‌ خاصی‌ استفاده‌ می‌كرده‌ است‌. این‌ تقسیم‌بندیها فردی‌ بوده‌ و به‌ احتمال‌ زیاد یكسان‌ نبوده‌ است‌ ( رجوع کنید به ابن‌ابی‌داوود، ص‌ 131). مثلاً، از امام‌ جعفر صادق‌ علیه‌السلام‌ نقل‌ شده‌ كه‌ مصحف‌ ایشان‌ چهارده‌ جزء داشته‌ است‌ ( رجوع کنید به كلینی‌، ج‌ 2، ص‌ 617ـ 618).

در سده اول‌ هجری‌، در دوره حجاج‌بن‌ یوسف‌ (متوفی‌ 95)، قرآن‌ بر اساس‌ تعداد حروفش‌ به‌ دو، سه‌، چهار و هفت‌ بخش‌ تقسیم‌ شد (ابن‌ ابی‌داوود، ص‌ 132ـ133). پس‌ از حجاج‌، دیگران‌ به‌ پیروی‌ از شیوه او در تقسیم‌ قرآن‌، تقسیمات‌ دو، سه‌، چهار، پنج‌، شش‌، هفت‌، هشت‌، نه‌ و ده‌ جزئی‌ قرآن‌ را ابداع‌ كردند (همان‌، ص‌ 133ـ 135، 139ـ144). ابن‌جوزی‌ (ص‌259ـ 277) تقسیمات‌ جزئی‌تری‌ را هم‌ ذكر كرده‌ است‌. ظاهراً غرض‌ اصلی‌ از همه این‌ تقسیمات‌، تعیین‌ مقداری‌ از قرآن‌ بوده‌ كه‌ یك‌ مسلمان‌ باید روزانه‌ قرائت‌ كند (ابیاری‌، ج‌ 1، ص‌380). ابن‌ندیم‌ (ص‌ 39) نام‌ برخی‌ كتابهایی‌ را كه‌ در قرنهای‌ دوم‌ و سوم‌ هجری‌ در این‌ باره‌ تألیف‌ شده‌، آورده‌ است‌.

بعدها برای‌ سهولت‌ بیشتر، قاریان‌ و حافظان‌ تقسیم‌ سی‌ جزئی‌ قرآن‌ را به‌ كار بستند. این‌ تقسیم‌ بنا بر قول‌ ابن‌المنادی‌ (متوفی‌ 336) مبتنی‌ بر تعداد حروف‌ بوده‌ ولی‌ بعداً مردم‌ تقسیم‌بندی‌ شصت‌گانه‌ را بر مبنای‌ كلمات‌ ابداع‌ كردند. تقسیمات‌ دیگری‌ هم‌ كه‌ از این‌ تقسیم‌بندی‌ شصت‌گانه‌ نشئت‌ گرفته‌ مبتنی‌ بر تعداد كلمات‌ است‌ (سخاوی‌، ج‌ 1، ص‌ 377ـ 378). در همگی‌ این‌ تقسیمات‌ از واژه جزء استفاده‌ شده‌ است‌.

جزء در لغت‌ به‌معنای‌ بخش‌ و بعض‌ است‌ (ابن‌منظور، ذیل‌ واژه‌) و در اصطلاح‌ علوم‌ قرآنی‌ به‌ بخش‌ معینی‌ از قرآن‌ اطلاق‌ می‌شود (سخاوی‌، ج‌ 1، ص‌ 313). در گذشته‌، اصطلاحهای‌ جزء و حزب‌ و ورد به‌ یك‌ معنا به‌ كار می‌رفته‌ است‌ (همانجا). در روزگار ما، قرآن‌ را به‌ سی‌ قسمت‌ تقسیم‌ می‌كنند و به‌ هر قسمت‌ جزء می‌گویند. اندازه جزءها با یكدیگر مساوی‌ نیست‌، چه‌ این‌ تقسیم‌بندی‌ بر اساس‌ شماره كلمات‌ صورت‌ گرفته‌ است‌. سخاوی‌ (ج‌ 1، ص‌ 354) تقسیم‌ قرآن‌ را به‌ سی‌ جزء، در اصل‌ مأخوذ از تقسیم‌ شصت‌ جزئی‌ قرآن‌ و مبتنی‌ بر تعداد كلمات‌ دانسته‌ و گفته‌ كه‌ همین‌ امر موجب‌ تفاوتهایی‌ در اندازه جزءها شده‌ است‌. منشأ این‌ تقسیم‌بندی‌ سی‌گانه‌ به‌ درستی‌ معلوم‌ نیست‌. كهن‌ترین‌ تقسیم‌بندی‌ سی‌ جزئی‌، به‌ درخواست‌ منصور عباسی‌ (حك : 136ـ 158)، و به‌ دست‌ ابوعثمان‌ عمروبن‌ عُبَید (متوفی‌ 144) صورت‌ گرفت‌ (همان‌، ج‌ 1، ص‌ 378ـ379). این‌ تقسیم‌ در اصل‌ 360 بخشی‌ بوده‌ و هر دوازده‌ بخش‌ آن‌ یك‌ جزء محسوب‌ می‌شود. سزگین‌ (ج‌ 1، ص‌ 597) كتابی‌ با نام‌ اجزاء ثلاث‌ مائة و ستون‌ را به‌ وی‌ نسبت‌ داده‌ كه‌ شاهدی‌ بر این‌ امر است‌. چون‌ این‌ تقسیم‌بندی‌ با تقسیم‌بندی‌ سی‌ جزئی‌ كنونی‌ مطابق‌ است‌ ــ جز در هفت‌ مورد كه‌ اندك‌ اختلافی‌ دارد ( رجوع کنید به همان‌، ج‌ 1، ص‌ 379ـ 415) به‌ نظر می‌رسد كه‌ تقسیم‌بندی‌ سی‌ جزئی‌ فعلی‌ همان‌ تقسیم‌بندی‌ سی‌گانه زمان‌ منصور باشد.

برخی‌ دیگر از تقسیمات‌ قرآنی‌ عبارت‌اند از:

حزب‌. در لغت‌ به‌ معنای‌ طایفه‌، دسته‌ و گروه‌ است‌ (ابن‌منظور، ذیل‌ واژه‌) و در اصطلاح‌ علوم‌ قرآنی‌ به‌ بخش‌ معینی‌ از قرآن‌ اطلاق‌ می‌شود (سخاوی‌، ج‌ 1، ص‌ 313). اندازه حزب‌ نیز همواره‌ یكسان‌ نبوده‌ است‌.

از جمله این‌ تقسیمات‌، تقسیم‌ شصت‌ حزبی‌ است‌ كه‌ زمان‌ دقیق‌ پیدایش‌ آن‌ معلوم‌ نیست‌، ولی‌ نشانه‌گذاری تقسیم‌ شصت‌ حزبی‌ در حواشی‌ قرآنِ ابن‌بَوّاب‌ (متوفی‌ 413) دیده‌ می‌شود. اگر این‌ نشانه‌گذاری‌ از خود ابن‌بوّاب‌ باشد، این‌ نتیجه‌ به‌دست‌ می‌آید كه‌ در زمان‌ كتابت‌ این‌ قرآن‌ (سال‌ 398 یا 399)، تقسیم‌ شصت‌ حزبی‌ در منطقه عراق‌ (محل‌ كتابت‌ این‌ قرآن‌) رواج‌ داشته‌ است‌. بر اساس‌ این‌ تقسیم‌، هریك‌ از اجزای‌ سی‌گانه قرآن‌ به‌ دو حزب‌ تقسیم‌ می‌شود. تقسیم‌ هر جزء به‌ دو حزب‌، امروزه‌ نیز در بسیاری‌ از كشورهای‌ اسلامی‌ رایج‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به مصحف‌ المدینة النبویة، به‌ خط‌ عثمان‌ طه‌، مدینه‌ 1423).

سخاوی‌ تقسیم‌ شصت‌ حزبی‌ را از قول‌ ابوعمرودانی‌ (متوفی‌ 444) و او نیز از تعدادی‌ از شیوخ‌ و استادانش‌ نقل‌ كرده‌ و آغاز و انجام‌ هریك‌ از این‌ احزاب‌ را از قول‌ ابوعمرودانی‌ مشخص‌ كرده‌ است‌ ( رجوع کنید به ج‌ 1، ص‌ 341ـ354).

گرچه‌ تقسیم‌ هر جزء به‌ چهار حزب‌، یعنی‌ تقسیم‌ 120 حزبی‌، در جمال‌القراءِ سخاوی‌ (ج‌ 1، ص‌ 354) آمده‌، اما پیشینه دقیق‌ آن‌ معلوم‌ نیست‌. در واقع‌، در تقسیمِ هر جزء به‌ چهار حزب‌، هر حزب‌ نصف‌ حزب‌ در تقسیم‌ شصت‌گانه‌ است‌ (همانجا). به‌ گفته سخاوی‌ (ج‌ 1، ص‌ 378)، تقسیم‌ 120 حزبی‌ قرآن‌ برای‌ قاریان‌ مساجد صورت‌ گرفته‌، اما روشن‌ نیست‌ كه‌ قاریان‌ مساجد در دوره سخاوی‌ یا پیش‌ از او چگونه‌ و در چه‌ زمانی‌ قرآن‌ را تلاوت‌ می‌كرده‌اند یا چه‌ روشی‌ در این‌ كار داشته‌اند كه‌ موجب‌ پدیدآمدن‌ این‌ تقسیم‌ جدید شده‌ است‌. امروزه‌ نیز تقسیم‌ هر جزء به‌ چهار حزب‌ متداول‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به قرآن‌ مجید ، ترجمه عبدالحمید آیتی‌، به‌ خط‌ حبیب‌اللّه‌ فضائلی‌، تهران‌ 1371).

رُبع‌. در لغت‌ به‌ معنای‌ 4/1 است‌ و در اصطلاح‌ علوم‌ قرآنی‌ به‌ 4/1 حزب‌ (در تقسیمات‌ شصت‌ حزبی‌ نه‌ 120 حزبی‌) اطلاق‌ می‌شود. بر اساس‌ قول‌ سخاوی‌ (ج‌ 1، ص‌ 364)، ابوالقاسم‌ شاطبی‌ (متوفی‌ 590) برای‌ كسانی‌ كه‌ می‌خواستند قرائات‌ را فرا گیرند این‌ روش‌ را به‌ كار می‌برد و هر قسمت‌ از شصت‌ قسمت‌ (یعنی‌ هر حزب‌) را در چهار روز تعلیم‌ می‌داد. بنا بر سخن‌ سخاوی‌ (همانجا)، این‌ تقسیم‌بندی‌ پس‌ از شاطبی‌ نیز باقی‌ ماند و مردم‌ زمان‌ سخاوی‌ هم‌ آن‌ را معمول‌ می‌داشتند. بدین‌گونه‌ تقسیم‌ هر حزب‌ به‌ چهار رُبع‌ به‌تدریج‌ متداول‌ شد و حتی‌ مقری‌ و فقیه‌ مالكی‌، علی‌بن‌ محمد نوری صَفاقُسی‌ (متوفی‌ 1118)، كتاب‌ مشهور خود ( غَیثُ النَفْعِ فی‌القِراءات‌ السَّبْع‌ ) را بر اساس‌ همین‌ ربعها تقسیم‌ كرد، به‌ این‌ ترتیب‌ كه‌ احكام‌ قرائات‌ قرآن‌ را از آغاز تا پایان‌ قرآن‌، به‌صورت‌ رُبع‌ به‌ رُبع‌ ذكر نمود ( رجوع کنید به نوری‌ صفاقسی‌، ص‌ 14، 32، 39، 43، و جاهای‌ دیگر). قرآنهایی‌ كه‌ امروزه‌ بر اساس‌ تقسیم‌ شصت‌ حزبی‌ و 240 ربعی‌ چاپ‌ می‌شوند از تقسیم‌بندی‌ كتابهایی‌ چون‌ غیث‌ النفع‌ ، ناظمة‌ الزهر فی‌ اعداد آیات‌ السور اثر شاطبی‌ و شرح‌ آن‌ از موسی‌بن‌ جاراللّه‌ تركستانی‌ (متوفی‌ 1369)، تحقیق‌ البیان‌ فی‌ عدّآی‌ القرآن‌ اثر محمد متولی‌ (متوفی‌ 1313)، و ارشاد القراء و الكاتبین‌ فی‌ عدّ آی‌ القرآن‌ از رضوان‌بن‌ محمد مُخَلَّلاتی‌ (متوفی‌ 1311) سرمشق‌ می‌گیرند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به مصحف‌ مكة ‌المكرمة، به‌ خط‌ محمدطاهر، مكه‌ [ بی‌تا. ]؛ مصحف‌ المدینة‌ النبویة، به‌ خط‌ عثمان‌ طه‌، مدینه‌ 1423؛ مصحف‌ الجماهیریه بروایه الامام‌ قالون‌ و الرسم‌ العثمانی‌ علی‌ مااختاره‌ الحافظ‌ ابوعمروالدانی‌ ، به‌ خط‌ ابوبكر ساسی‌ مغربی‌، طرابلس‌ 1390/1980). البته‌ سخاوی‌ در كتاب‌ خود (ج‌ 1، ص‌ 368ـ374)، ضمن‌ تعیین‌ ربعهای‌ هریك‌ از حزبها، قرآن‌ را به‌ چهار قسمت‌ تقسیم‌ كرده‌ و هر قسمت‌ را یك‌ ربع‌ نامیده‌ كه‌ با اصطلاح‌ یاد شده‌ متفاوت‌ است‌. این‌ روش‌ امروزه‌ در قرآنهای‌ متداول‌ در كشورهایی‌ نظیر تونس‌ و مراكش‌ كاربرد دارد ( رجوع کنید به قرآن‌ كریم‌ بروایه ورش‌ ، دارالبیضاء 1412/1991).

ركوع‌. در لغت‌ به‌ معنای‌ خم‌ شدن‌ است‌ (ابن‌منظور، ذیل‌ واژه‌) و در اصطلاح‌، نوعی‌ تقسیم‌ قرآن‌ است‌ كه‌ با علامت‌ اختصاری‌ «ع‌» مشخص‌ می‌شود. تفاوت‌ ركوع‌ با دیگر تقسیمات‌، در این‌ است‌ كه‌ در آن‌ مضمون‌ آیات‌ قرآن‌ ملاك‌ قرار می‌گیرد، نه‌ تعداد حروف‌ و كلمات‌. این‌ تقسیم‌بندی‌ در سرزمینهای‌ شرقی‌ اسلامی‌، نظیر عراق‌ و ایران‌ و خاصه‌ هند و پاكستان‌، رایج‌ است‌ ولی‌ در قرآنهای‌ متداول‌ در بخشهای‌ غربی‌ جهان‌ اسلام‌ (شمال‌ افریقا) دیده‌ نمی‌شود (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به قرآن‌ مجید ، لاهور و كراچی‌، چاپ‌ افست‌ مشهد 1378 ش‌؛ القرآن‌ الكریم‌ ، مدینه‌ 1409). سخاوی‌ به‌ ركوع‌ هیچ‌ اشاره‌ای‌ نكرده‌ و همین‌ امر، این‌ گمان‌ را تقویت‌ می‌كند كه‌ این‌ تقسیم‌بندی‌ در قرن‌ هفتم‌ در مصر و شام‌ (محل‌ زندگی‌ سخاوی‌) تداول‌ نداشته‌ است‌. وجه‌ تسمیه آن‌ نیز كاملاً روشن‌ نیست‌. بنا بر مشهور، این‌ نوع‌ تقسیم‌بندی‌ از آن‌رو ركوع‌ نامیده‌ شده‌ است‌ كه‌ ــ بنا بر فقه‌ اهل‌ سنّت‌ و قول‌ غیرمشهوری‌ نزد شیعه‌ (نجفی‌، ج‌ 9، ص‌ 331؛ الموسوعة الفقهیة، ج‌ 3، ص‌ 48) نمازگزار بعد از تلاوت‌ سوره حمد، چند آیه‌ای‌ را كه‌ نسبتاً مضمونِ واحدی‌ دارند، تلاوت‌ می‌كند و به‌ ركوع‌ می‌رود ( رجوع کنید به مدیر شانه‌چی‌، ص‌ 151). هرچند واژه ركوع‌ این‌ توجیه‌ را تأیید می‌كند، دلیل‌ معتبری‌ برای‌ صحت‌ آن‌ وجود ندارد. علی‌محمد ضباع‌ (متوفی‌ 1376)، در خاتمه قرآنی‌ كه‌ زیرنظر او به‌چاپ‌ رسیده‌، مراد از ركوع‌ را مقدار روزانه‌ای‌ از آیات‌ قرآن‌ دانسته‌ است‌ برای‌ كسی‌ كه‌ بخواهد قرآن‌ را در دو سال‌ حفظ‌ كند؛ یعنی‌، حدود 730 ركوع‌ ( القرآن‌ الكریم‌ ، به‌ خط‌ مصطفی‌ نظیف‌، ص‌ 527). اما بر اساس‌ قرآنهای‌ چاپ‌ هند، كه‌ در آنها ركوعهای‌ قرآن‌ مشخص‌ شده‌، تعداد این‌ ركوعها 558 عدد است‌ ( رجوع کنید به قرآن‌ مجید ، لاهور و كراچی‌، چاپ‌ افست‌ مشهد 1378 ش‌)؛ همچنین‌ در قرآن‌ طبع‌ تهران‌ به‌ سال‌ 1274 تعداد ركوعها 584 عدد مشخص‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به مدیر شانه‌چی‌، همانجا)؛ بنا بر این‌، در صحت‌ گفته ضباع‌ تردید هست‌.

علامت‌ ركوع‌ در قرآنهای‌ شبه‌قاره هند با سه‌ عدد ( به صورت ستون عمودی) همراه‌ است‌. مثلاً، در آخر سوره بقره‌، عدد بالایی‌ شماره مسلسل‌ ركوع‌ در سوره‌، عدد وسطی‌ تعداد آیات‌ ركوع‌ و عدد پایینی‌ شماره مسلسل‌ ركوع‌ را در جزء مورد نظر نشان‌ می‌دهد. بدین‌ترتیب‌، آیه‌ای‌ كه‌ این‌ علامت‌ و این‌ سه‌ عدد در آخر آن‌ قرار گرفته‌، انتهای‌ چهلمین‌ ركوع‌ سوره بقره‌ است‌ و این‌ ركوع‌ دارای‌ سه‌ آیه‌ است‌ و جزئی‌ كه‌ این‌ آیه‌ در آن‌ قرار دارد، هشتمین‌ ركوع‌ محسوب‌ می‌شود. در آخر سوره حمد نیز این‌ علامت‌ دیده‌ می‌شود ، زیرا آخر سوره حمد انتهای‌ یك‌ ركوع‌ است‌؛ یعنی‌، این‌ سوره‌ یك‌ ركوع‌ دارد و این‌ ركوع‌ خود هفت‌ آیه‌ دارد و چون‌ در قرآنهای‌ چاپ‌ شبه‌قاره هند، جزء اول‌ با سوره بقره‌ شروع‌ می‌شود نه‌ با سوره حمد، این‌ سوره‌ در هیچ‌ جزئی‌ از اجزای‌ سی‌گانه‌ نیست‌ و به‌ همین‌ دلیل‌، عدد صفر زیر «ع‌» قرار گرفته‌ است‌ ( رجوع کنید به القرآن‌ الكریم‌ ، مدینه‌ 1409).

ثُمن‌. در لغت‌ به‌ معنای‌ 8/1 است‌ و در تقسیمات‌ قرآن‌، به 8/1 حزب‌ (در تقسیم‌ شصت‌ حزبی‌) اطلاق‌ می‌شود ( مصحف‌ الجماهیریة، ص‌ «ط‌»). این‌ تقسیم‌بندی‌ در قرآنهای‌ رایج‌ در سرزمینهای‌ غرب‌ جهان‌ اسلام‌ (كشورهای‌ شمال‌ افریقا) متداول‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کند به مصحف‌ الجماهیریة؛ القرآن‌ الكریم‌ بروایة قالون‌ عن‌ نافع‌ ، تونس‌ [ بی‌تا. ]؛ قرآن‌ كریم‌ بروایة ورش‌ عن‌ الامام‌ نافع‌، به‌ خط‌ محمدبن‌ سعید شریفی‌، 1417).

مَنْزِل‌. در لغت‌ به‌معنای‌ محل‌ فرود و استراحت‌ است‌. این‌ تقسیم‌بندی‌ در قرآنهای‌ چاپ‌ هند و پاكستان‌ متداول‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به قرآن‌ مجید ، لاهور و كراچی‌، چاپ‌ افست‌ مشهد 1378 ش‌؛ القرآن‌ الكریم‌ ، مدینه‌ 1409) و به‌نظر می‌رسد كه‌ همان‌ تقسیم‌بندی‌ هفت‌ حزبی‌ دوره پیامبر اكرم‌ صلی‌اللّه‌علیه‌و آله‌وسلم‌ باشد.

وِرد. در لغت‌ به‌ معنای‌ بر سر آب‌ رفتن‌ است‌ (ابن‌منظور، ذیل‌ واژه‌) و در اصطلاح‌ علوم‌ قرآنی‌، بخشی‌ از قرآن‌ و هم‌معنای‌ حزب‌ و جزء است‌ (سخاوی‌، ج‌ 1، ص‌ 313). این‌ واژه‌ بارها در حاشیه كتاب‌ نثرُالمرجان‌ فی‌ رسمِ نظم‌ القرآن‌ (حیدرآباد 1292) نوشته اَرْكاتی‌ ذكر شده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ج‌ 1، ص‌ 138، 168، 189) و باتوجه‌ به‌ تقسیم‌بندی‌ این‌ كتاب‌، معلوم‌ می‌شود كه‌ ورد در واقع‌ 12/1 جزء است‌. احتمالاً این‌ تقسیم‌بندی‌ در قدیم‌ در شبه‌قاره هند رواج‌ داشته‌ است‌، چه‌ اركاتی‌ خود از آن‌ خطه‌ است‌. برطبق‌ این‌ تقسیم‌، قرآن‌ 360 وِرد دارد كه‌ ظاهراً همان‌ تقسیم‌ 360 بخشی‌ عمروبن‌ عبید در زمان‌ منصور است‌.

قیراط‌. در لغت‌ به‌ معنای 20 /1 یــا 24/1 دینار است‌ (ابن‌منظور، ذیل‌ واژه‌) و در اصطلاح‌، به‌ 24/1 قرآن‌ اطـلاق‌ می‌شـده‌ اسـت‌ (سخاوی‌، ج‌ 1، ص‌ 333). برطبق‌ سخن‌ سخاوی‌ (همانجا)، ابوعمرودانی‌ بر مبنای‌ این‌ تقسیم‌بندی‌ قرآن‌ را نزد استاد خود، فارس‌بن‌ احمد، قرائت‌ كرده‌ و سخاوی‌ (ج‌ 1، ص‌ 333ـ335) آغاز و انجام‌ هریك‌ از قیراطها را آورده‌ است‌.

نَقْزَه‌. در لغت‌ به‌ معنای‌ پریدن‌ است‌ (ابن‌منظور، ذیل‌ «نَقَزَ») و به‌ عنوان‌ تقسیم‌ قرآنی‌ در قرآن‌ چاپ‌ لیبی‌ ذكر شده‌ است‌. بر اساس‌ این‌ تقسیم‌، هر نقزه‌ دارای‌ سه‌ حزب‌ است‌؛ بنا بر این‌، قرآن‌ بیست‌ نقزه‌ دارد. این‌ كلمه‌ در قرآنهای‌ خطی‌ لیبی‌ موجود است‌ و تا امروز در این‌ كشور كاربرد دارد، ولی‌ چون‌ لفظ‌ آن‌ در قرآن‌ نیامده‌، در مصحف‌ چاپی‌ درج‌ نشده‌ است‌ (مصحف‌ الجماهیریه، همانجا). سخاوی‌ (ج‌ 1، ص‌ 354) نیز به‌ این‌ تقسیم‌بندی‌، بدون‌ ذكر واژه نقزه‌، اشاره‌ كرده‌ است‌.


منابع‌:
(1) علاوه‌ بر قرآن‌؛
(2) عبداللّه‌بن‌ سلیمان‌ ابن‌ابی‌داوود، كتاب‌المصاحف‌، بیروت‌ 1405/1985؛
(3) ابن‌جوزی‌، فنون‌ الافنان‌ فی‌ عیون‌ علوم‌القرآن، چاپ‌ حسن‌ ضیاءالدین‌ عتر، بیروت‌ 1408/1987؛
(4) ابن‌حنبل‌، مسند احمدبن‌ حنبل‌ ، استانبول‌ 1402/1982؛
(5) ابن‌ماجه‌، سنن‌ ابن‌ماجه‌، چاپ‌ محمد فؤاد عبدالباقی‌، [ قاهره‌ 1373/1954 (، چاپ‌ افست‌ ) بیروت‌، بی‌تا. (؛
(6) ابن‌منظور؛
(7) ابن‌ندیم‌؛
(8) ابراهیم‌ ابیاری‌، الموسوعة‌ القرآنیة، ) قاهره‌ ( 1405/ 1984؛
(9) محمد غوث‌بن‌ ناصرالدین‌ محمد اركاتی‌، نثرالمرجان‌ فی‌ رسم‌ نظم‌القرآن‌ ، ج‌ 1، حیدرآباد دكن‌ 1332؛
(10) محمدبن‌ بهادر زركشی‌، البرهان‌ فی‌ علوم‌القرآن، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، بیروت‌ 1408/1988؛
(11) علی‌بن‌ محمد سخاوی‌، جمال‌القرّاء و كمال‌الاقراء، چاپ‌ عبدالكریم‌ زبیدی‌، بیروت‌ 1413/1993؛
(12) محمدبن‌ مسعود عیاشی‌، كتاب‌التفسیر ، چاپ‌ هاشم‌ رسولی‌ محلاتی‌، قم‌ 1380ـ1381، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ) بی‌تا. ]؛
(13) القرآن‌ الكریم‌، به‌ خط‌ مصطفی‌ نظیف‌، زیر نظر علی‌محمد ضباع‌، مصر 1354/1935؛
(14) كلینی‌؛
(15) كاظم‌ مدیرشانه‌چی‌، «قرآنهای‌ چاپی‌»، مشكوة‌، ش‌ 2، (بهار 1362)؛
(16) مصحف‌ الجماهیریة بروایة الامام‌ قالون‌ و الرسم‌ العثمانی‌ علی‌ ما اختاره‌ الحافظ‌ ابوعمرو الدانی، به‌ خط‌ ابوبكر ساسی‌ مغربی‌، طرابلس‌ 1390/1980؛
(17) الموسوعة‌ الفقهیة، ج‌ 3، كویت‌: وزارة الاوقاف‌ و الشئون‌ الاسلامیة ‌، 1407/1986؛
(18) محمدحسن‌بن‌ باقر نجفی‌، جواهر الكلام‌ فی‌ شرح‌ شرائع‌ الاسلام‌ ، ج‌ 9، چاپ‌ عباس‌ قوچانی‌، بیروت‌ 1981؛
(19) علی‌بن‌ محمد نوری‌ صفاقسی‌، غیث‌النفع‌ فی‌ القراءات‌ السبع‌ ویلیه‌ مختصر بلوغ‌ الامنیة، چاپ‌ محمد عبدالقادر شاهین‌، بیروت‌ 1419/1999؛


(20) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden 1967- .

/ حمیدرضا مستفید /

2) جزء در اصطلاح‌ حدیث‌. جزء (جمع‌ آن‌: اجزاء) به‌ گونه‌ای‌ از كتابهای‌ حدیثی‌ گفته‌ می‌شود كه‌ غالباً حجم‌ كمی‌ دارد. این‌ كتابها یا شامل‌ روایاتی‌ است‌ كه‌ از راوی‌ واحدی‌ (از صحابه‌، تابعین‌ و غیر از آنان‌) نقل‌ شده‌ است‌ (كتانی‌، ص‌ 72؛
عِتر، ص‌ 209) یا اسناد مختلف‌ یك‌ حدیث‌ در آن‌ بررسی‌ می‌شود (عتر، همانجا). بر این‌ اساس‌، می‌توان‌ گفت‌ كه‌ بین‌ اجزای‌ حدیثی‌ و كتابهای‌ مُسنَد * (مَسانید) رابطه عموم‌ و خصوصِ مِن‌وجه‌ وجود دارد (رجوع کنید به مامقانی‌، ج‌ 6، ص‌ 255)، زیرا بنا بر تعریف‌، مسانید كتابهایی‌ هستند كه‌ در آنها فقط‌ روایات‌ صحابه‌، به‌ ترتیب‌ الفبایی نامِ ایشان‌ یا سابقه آنان‌ در اسلام‌، در بخشهایی‌ مجزا آمده‌ است‌، بنابراین‌ هر كدام‌ از این‌ بخشها به‌ تنهایی‌ جزئی‌ است‌ كه‌ از روایات‌ یك‌ صحابی‌ فراهم‌ آمده‌ و هر مسند نیز شامل‌ مجموعه‌ای‌ از این‌ اجزاست‌.

از میان‌ اجزای‌ نوع‌ اول‌ اینها ذكر شده‌اند: جزء ابن‌جُرَیج‌ (ریاض‌ 1412)، جزءٌ فیه‌ حدیث‌ سفیان‌بن‌ عُیینَة‌ (عربستان‌ 1407) و جزءٌ فیه‌ ثلاثة‌ و ثلاثون‌ حدیثاً من‌ حدیث‌ ابی‌القاسم‌ عبداللّه‌بن‌ محمد البَغَوی (متوفی‌ 317؛
دمام‌ 1407). از اجزای‌ نوع‌ دوم‌ نیز اینها را می‌توان‌ ذكر كرد: جزءٌ فی‌ طرق‌ حدیث‌ « لاتسبّوا اصحابی‌ » تألیف‌ ابن‌حَجَر عَسقَلانی‌ (بیروت‌ 1408)، و جزءٌ فیه‌ طرق‌ حدیث‌ « ان‌لِلّه‌ تسعة و تسعین‌ اسماً » تألیف‌ ابونُعَیم‌ اصفهانی‌ (مدینه‌ 1413) ( رجوع کنید به عطیه‌ و دیگران‌، ج‌ 2، ص‌ 648ـ 654؛
برای‌ مثالهایی‌ دیگر از این‌ دو نوع‌ رجوع کنید به حاجی‌خلیفه‌، ج‌ 1، ستون‌ 583 590؛
كتانی‌، ص‌ 72ـ79، 93ـ94).

برخی‌ از جزءهای‌ حدیثی‌ شامل‌ روایاتی‌ هستند كه‌ از راویان‌ مختلف‌، در باره موضوع‌ خاصی‌ نقل‌ شده‌اند (كتانی‌؛
عتر، همانجاها؛
طحان‌، ص‌ 121؛
صباغ‌، ص‌ 287)، مانند جزءٌ فی‌ اتباع‌ السنّة‌ و اجتناب‌ البِدَع‌ تألیف‌ محمدبن‌ عبدالواحد مَقدسی‌ (متوفی‌ 643؛
دمام‌ 1409)، جزءٌ فی‌ صلاة‌ الضُحی‌ تألیف‌ عبدالرحمان‌بن‌ ابی‌بكر سیوطی‌ (كویت‌ 1407) و جزءُ القراءة‌ خلف‌ الامام‌ تألیف‌ احمدبن‌ حسین‌ بیهقی‌ (متوفی‌ 458؛
بیروت‌ 1405؛
رجوع کنید به عطیه‌ و دیگران‌، همانجا؛
برای‌ مثالهایی‌ دیگر رجوع کنید به حاجی‌خلیفه‌، ج‌ 2، ستون‌ 1274، 1276، 1608).

برخی‌ مجموعه‌های‌ حدیثی‌ نیز، به‌ سبب‌ ویژگیهایی‌ در سند یا متن‌ یا تعداد روایاتشان‌، عناوین‌ خاصی‌ دارند و در شمار كتب‌ اجزا قرار می‌گیرند، همچون‌ «اربعونیات‌» (شامل‌ چهل‌ حدیث‌ به‌ همراه‌ شرح‌ آنها)، «ثلاثیات‌» (كه‌ در سند روایاتشان‌ بین‌ مؤلف‌ تا معصوم‌ سه‌ راوی‌ فاصله‌ است‌)، «فوائد» (مشتمل‌ بر احادیث‌ مختلفی‌ در ابواب‌ متنوع‌ همراه‌ با رعایت‌ برخی‌ نكات‌ سندی‌ و متنی‌) و «احادیث‌ عددیه‌» ( رجوع کنید به كتانی‌؛
عتر، همانجاها؛
مدیرشانه‌چی‌، ص‌ 221). باتوجه‌ به‌ این‌ تعاریف‌، به‌ نظر می‌رسد كه‌ این‌گونه‌ كتابها را از آن‌ رو جزء نامیده‌اند كه‌ در واقع‌ جزئی‌ (بخشی‌) از كتابهای‌ جامع‌ حدیث‌ هستند، زیرا كتبِ جامع‌، احادیث‌ بسیاری‌ دارند كه‌ به‌ حسب‌ موضوع‌ دسته‌بندی‌ شده‌اند و در هر باب‌ از آنها نیز طرق‌ مختلف‌ یك‌ روایت‌، دست‌ كم‌ بر اساس‌ طرق‌ روایی‌ مؤلف‌ جامع‌، آمده‌ است‌. از این‌ گذشته‌، در روایات‌ این‌ كتب‌ ویژگیهای‌ سندی‌ و متنی‌ یاد شده‌ نیز هست‌ كه‌ پس‌ از استخراج‌ از كتاب‌ جامع‌ با نام‌ دیگری‌ می‌توان‌ از آنها یاد كرد.

آقابزرگ‌ طهرانی‌، بنا بر تتبعی‌ كه‌ در كتب‌ اصلی‌ رجال‌ شیعه‌ نموده‌، آثار حدیثی‌ راویان‌ شیعی‌ را ــ كه‌ از آنها با عناوینی‌ چون‌ «اصل‌»، «كتاب‌» و «كتاب‌ النوادر» یاد شده‌ نیز از اجزای‌ حدیثی‌ دانسته‌ است‌ ( رجوع کنید به ج‌ 5، ص‌ 99، ج‌ 6، ص‌ 301ـ302)، گرچه‌ نام‌ برخی‌ دیگر از آثار حدیثی‌ مؤلفان‌ شیعی‌ را، كه‌ با عنوان‌ «جزء» در منابع‌ قدیم‌ فهرست‌ شده‌اند، نیز آورده‌ است‌ (برای‌ دیدن‌ فهرست‌ این‌ آثار رجوع کنید به همان‌، ج‌ 2، ص‌ 135ـ167، ج‌ 5، ص‌ 99ـ103، ج‌ 6، ص‌ 303ـ378، ج‌ 24، ص‌ 318ـ342).

بنا بر نظر عتر (همانجا)، تألیف‌ جزءِ حدیثی‌ توانایی‌ علمی‌ مؤلف‌ را نشان‌ می‌دهد، زیرا پرداختن‌ به‌ موضوعی‌ جزئی‌ به‌ احاطه‌ و ژرف‌نگری‌ همه‌ جانبه‌ نیاز دارد.


منابع‌:
(21) آقابزرگ‌ طهرانی‌؛
(22) حاجی‌خلیفه‌؛
(23) محمد صباغ‌، الحدیث‌ النبوی‌: مصطلحه‌، بلاغته‌، كتبه، بیروت‌ 1418/1997؛
(24) محمود طحان‌، اصول‌ التخریج‌ و دراسة‌ الاسانید، ریاض‌ 1412/1991؛
(25) نورالدین‌ عتر، منهج‌ النقد فی‌ علوم‌ الحدیث، دمشق‌ 1401/1981؛
(26) محیی‌الدین‌ عطیه‌، صلاح‌الدین‌ حفنی‌، و محمدخیر رمضان‌ یوسف‌، دلیل‌ مؤلفات‌ الحدیث‌ الشریف‌ المطبوعة‌ القدیمة‌ و الحدیثة، بیروت‌ 1416/1995؛
(27) محمدبن‌ جعفر كتانی‌، الرسالة المستطرفة لبیان‌ مشهور كتب‌ السنة المشرفة، كراچی‌ 1379/1960؛
(28) محمدرضا مامقانی‌، مستدركات‌ مقباس‌ الهدایة فی‌ علم‌ الدرایة، در عبداللّه‌ مامقانی‌، مقباس‌ الهدایة فی‌ علم‌ الدرایة، ج‌ 5 6، قم‌ 1413؛
(29) كاظم‌ مدیرشانه‌چی‌، علم‌الحدیث‌ ، قم‌ 1362 ش‌.

/ ابوالفضل‌ والازاده‌ /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4637
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست