جراید در آسیای جنوب شرقی ، اولین روزنامه در منطقهای كه امروزه مالزی نامیده میشود، در ذیحجه 1220/ اول مارس 1806 منتشر شد. این روزنامه انگلیسیزبان ــ كه در ابتدا با نام > روزنامه دولت < و سپس > سرزمین ولیعهد انگلیس < و زیر نظر كمپانی هند شرقی انگلیسی منتشر میشد به تبلیغ كالاهای تجاری استعمارگران و اطلاعرسانی در باره قوانین دولت انگلیس میپرداخت و انتشار آن تا 1241ـ1242/ 1827 ادامه داشت (انور ، ص 140ـ141). این روزنامه و دیگر نشریات انگلیسی و غیرانگلیسی منطقه مالزی و سنگاپور آن دوران، یارانه دولتی دریافت میكردند و طبق قانون، موظف بودند مطالب خود را قبل از انتشار به تأیید مسئولان دولتی برسانند و در صورت لزوم، ممیزیهای لازم در مورد آنها اعمال گردد. البته دولت انگلیس در 1250ـ1251/ 1835 این قانون را لغو كرد (هوا ، ص 244). در این سالها هیچ نشریهای به زبان ملایو منتشر نمیشد، كه از جمله علل آن ضعف اقتصاد بومی، مقرون به صرفه نبودن انتشار روزنامه برای ناشران و فقدان آموزش رسمی برای جمعیت بومی، و در نتیجه محدود بودن تعداد خوانندگان نشریات بود (انور، ص 142). اولین نشریه به زبان ملایو، هفتهنامه جاوی پراناكان بود كه در 1293/1876 با مدیریت گروهی از مسلمانان دو رگه هندی ـ مالایایی، در سنگاپور منتشر شد. جاوی پراناكان و دیگر نشریات ملایو،مانند كاهایا پولوا پینانگ(1318/1900)، تامان پنگتاهوان (1322/ 1904)، الامام (1324/ 1906)، اتوسان ملایو (1326/ 1908)، نوراچا(1329/ 1911)، توناس ملایو (1331/1913) و لمباگا ملایو (1332/ 1914)، با تمركز بر مسائل مربوط به پیشرفت جامعه ملایو، سعی در هدایت فكری، سیاسی، و مذهبی این جامعه داشتند (خدیجه بنترحمت ، ص 67).
دولت انگلیس در اواسط دهه 1290/1870 تصمیم گرفت تا تسلط سیاسی و اداری خود را در مستعمرهنشینهای ملایو گسترش دهد. به این منظور، مجموعه قوانین و دستورهایی در باره چاپ و نشر كتاب، مطبوعات و نشریات (بین سالهای 1303 تا 1343/ 1886ـ1924) تدوین كرد كه در این مناطق اجرا شد (انور، ص 143). در همین دوران، به سبب افزایش كارگران چینی و هندی در مناطق مستعمرهنشین، تعداد نشریات چینی و تامیلی نیز زیاد شد و پیدایش روزنامههای اسلامی در سنگاپور و اندونزی ــ كه مرهون ارتباط این مناطق با مصر و جنبش اصلاحطلب اسلامی بود نیز بر تنوع این نشریات افزود (همان، ص 143ـ144). ظاهراً اولین نشریه كاملاً اسلامی مناطق مستعمراتی جنوبشرقی آسیا، وزیر ایندی نام داشت كه متأثر از نشریه جاوی پراناكان، در 1295/ 1878 زیر نظر شخصی به نام عبدالخطاب، به زبان ملایو، منتشر شد (لافان، ص 145). این نشریه، افزون بر جهتگیری اسلامی، بر تقویت زبان ملایو در جاوه تأكید میكرد و بر این باور بود كه زبان ملایو غنی است و میتواند به همه موضوعات بپردازد. انتشار وزیر ایندی در 1296/1879 متوقف شد. پس از این نشریه، سایر روزنامههای اسلامی این منطقه بر هر دو زبان عربی و ملایو تأكید میورزیدند؛ مثلاً، روزنامه المنیر در 1331/1913 روزنامه وابسته دیگری به نام الاخبار را به زبان ملایو منتشر میكرد (همان، ص 146).
در اواخر قرن سیزدهم/ نوزدهم و اوایل قرن چهاردهم/ بیستم، سنگاپور كه مستعمره انگلیس بود، در راهیابی افكار و نگرشهای نوگرای اسلامی، بهویژه آرای اندیشمندان مصری، به دیگر سرزمینهای آسیای جنوبشرقی، از جمله اندونزی، نقش مهمی داشت. هلندیها، كه اندونزی را تحت استعمار خود داشتند، به دلیل ترس از گسترش جنبش اصلاحطلبی اسلامی در منطقه، به حج رفتن مسلمانان اندونزی را تا 1319ـ1320/ 1902 ممنوع اعلام كرده بودند؛ ازاینرو، مسلمانان از طریق بندرهای سنگاپور، كه تحت استعمار انگلیس قرار داشت، به حج میرفتند و همین امر، سنگاپور را مركز اسلامی منطقه ساخت (ریكلفس ، ص160). انگلیسیها در قبال مطبوعات محلی سختگیری چندانی نمیكردند و این موضوع در رشد مطبوعات بومی در این منطقه مؤثر بود (لافان، ص 149). در سنگاپور، شمار زیادی از مسلمانان عرب و هندیتبار میزیستند كه برخی از آنها در همین منطقه متولد شده بودند. جامعه مسلمانان سنگاپور، به علت دسترسی آسان به راههای ارتباطی، با منطقه خاورمیانه ارتباط نزدیك داشت و با سراسر مجمعالجزایر اندونزی مناسبات بازرگانی گستردهای برقرار كرده بود. مسلمانان در اواخر قرن سیزدهم/ نوزدهم چاپخانههای سنگی را تأسیس كردند و متون مذهبی و روزنامههایی منتشر ساختند كه بیانگر افكار نوگرایان اسلامی بود (ریكلفس، ص 161).
در چنین شرایطی، یكی از نشریات مهم این دوران، یعنی ماهنامه الامام، را شیخ محمدطاهربن جلالالدین ازهری (1286ـ1376/ 1869ـ 1957) و شیخهادی در 1324/ 1906 در سنگاپور منتشر كردند (لافان، ص 149). شیخ طاهر دوازده سال در مكه و چهار سال در قاهره تحصیل كرده بود. وی در قاهره تحت تأثیر افكار محمد عبده * قرار گرفته و با رشیدرضا * نیز دوستی یافته بود (ریكلفس، همانجا). شیخ هادی نیز مدتی در قاهره در جلسات درس عبده شركت كرده بود. وی برخی از مقالات عربی روزنامههای معتبر مصری، مانند اللّواء و العالم الاسلامی و المؤید ، را ترجمه میكرد. محمدبن عقیلبن یحیی نیز با هیئت تحریریه روزنامه الامام همكاری داشت. وی پیش از این، مقالاتی بر ضد استعمار هلند در روزنامه مصری المؤید منتشر ساخته بود و به گفته سیدمحمد رشیدرضا در توزیع نشریه مهم مصری، یعنی المنار، در مجمعالجزایر اندونزی نقش اصلی را ایفا میكرد (رجوع کنید به لافان، ص 149ـ150).
وجود ارتباطات با مراكز عمده اسلامی جهان موجب شده بود تا نشریه الامام با استقبال مسلمانان منطقه روبهرو شود. این نشریه از لحاظ محتوایی به شدت، متأثر از روزنامه المنار و عروة الوثقی بود و افراد محلی، هیئت تحریریه آن را گروه المنار یا كومالمنار (قوم المنار) مینامیدند. این ماهنامه شامل مقالاتی در باره دانش عمومی، حوادث مهم دنیا بهویژه جهان اسلام و مسائل مذهبی بود و مسئولان آن ادعای رهبری جامعه مسلمانان جنوبشرقی آسیا را داشتند و مخاطبان نشریه را مأموم مینامیدند. هدف آنها بیداری مسلمانان و كمك به رشد و توسعه جوامع اسلامی منطقه بود و در بخشهای ملایوزبان اندونزی توزیع میشد (نوئر ، ص 35ـ36؛ لافان، ص 149). دولتهای هلند و انگلیس به این نشریه اجازه فعالیت داده بودند و مانع توزیع آن در بخشها و مناطق تحت نفوذ خود نمیشدند، اما بهویژه هلندیها نگران اسلامگرایی در هیئت تحریریه مجله بودند (لافان، ص 151). بنا بر شواهد، جراید ملایوزبان ــ كه با نظارت مسلمانان یا مستقیماً زیرنظر آنها منتشر میشدند سعی داشتند به تقویت جامعه قومی ـ زبانی خاص خود در چارچوب اسلام بپردازند، اما الامام بیشتر بر جنبه اسلامی هویت خود تأكید میكرد و حتی مفهوم وطن برای آنها بیشتر مفهومی اسلامی و مستند به تعالیم دینی بود (همان، ص 156ـ157). البته هدف نهایی الامام دستیابی به استقلال بود. آنان به مردم ملایوزبان میگفتند كه باید به حقایق اصیل اسلامی بازگردند و در عین حال اداره زندگی خود را در دست بگیرند. در واقع، آنان میكوشیدند برای تأسیس امت اسلامی در منطقه، تاریخ و هویت مردم مسلمان ملایوزبان را با كل جهان اسلام پیوند بزنند (همان، ص 158). نشر الامام در ذیحجه 1326/ دسامبر 1908 به دلیل مشكلات مالی و رقابتهای شخصی متوقف شد (همان، ص 172).
با افزایش تعداد دانشجویان جنوبشرقی آسیا در قاهره، آنان در 1330/1912 انجمن دانشجویان وفادار را تأسیس كردند. در همان سال، این انجمن نشریه خود را با عنوان الاتحاد منتشر كرد. نشریه الاتحاد ، كه نخستین نشریه ملایوزبان در خاورمیانه محسوب میشود، در مكه و شهرهای منطقه آسیای جنوبشرقی توزیع میشد. سردبیران این نشریه اهل سنگاپور و اندونزی بودند و امید داشتند كه این نشریه برای مردم ملایوزبان مفید باشد. آنان پیرو افكار محمد رشیدرضا بودند. با آغاز جنگ جهانی اول، بر اثر فشار شدید اقتصادی، انتشار الاتحاد متوقف شد و برخی از دانشجویان جنوبشرقی آسیا، كه دیگر قادر به اقامت در قاهره نبودند، بهناچار به مناطق خود بازگشتند (همان، ص 139ـ140).
دیگر نشریه مهم اسلامی منطقه جنوبشرقی آسیا المنیر بود كه از اول ربیعالا´خر 1329/ اول آوریل 1911، یعنی حدود پانزده ماه پس از توقف انتشار نشریه الامام ، در پادانگ اندونزی منتشر شد (همان، ص 172). گردانندگان این نشریه به آرای عبده و محمد رشیدرضا گرایش داشتند و هدف آنان هدایت مردم به دین، ارتقای سطح آگاهی دینی، تحكیم برادری ایمانی و مناسبات صلحآمیز و دفاع از اسلام بود؛ اما، این نشریه بیشتر از الامام بر مسائل محلی و منطقهای تأكید میكرد و در عین حال، بهگونهای عمل مینمود كه حساسیت مسئولان هلندی را برنینگیزد؛ یعنی، در ظاهر میكوشید در قبال استعمار رفتاری انفعالی داشته باشد و از امكانات دولت هلند برای رسیدن به اهداف خود بهرهبرداری نماید (همان، ص 172ـ173؛ نوئر، ص 39). المنیر تا 1334/ 1916 هر دو هفته یك بار منتشر میشد. مطالب این دوهفتهنامه شامل دو بخش عمده بود: اول، مقالاتی با هدف تقویت دانش خوانندگان و مشتمل بر مسائل مذهبی، مانند نیاز به دین، سیره پیامبر، بحثهایی در باره ماهیت دین، ضرورت محاسبات نجومی برای تعیین اوقات شرعی بهجای رؤیت ماه؛ دوم، مسائل روز جهان نظیر اهمیت علم، مزایای روزنامهها و نشریات، سازمانها و اخبار و حوادث خارجی به خصوص مسائل خاورمیانه (نوئر، ص 39ـ 40). برخی از مقالات این نشریه ماهیت فلسفی ـ مذهبی داشتند و بر اساس مناسبتهای خاص نگاشته میشدند. مثلاً، هنگام نزدیك شدن به زمان معراج پیامبر (ماه رمضان) مقالاتی در باره آن نوشته میشد. برخی مقالات در پاسخ به پرسشهای خوانندگان بودند و عمدتاً جنبه فقهی داشتند. برخی مقالات نیز از عربی و از نشریات مصری، بهخصوص المنار ، ترجمه میشدند. این مقالات نیز معمولاً به حوادث خاص در خاورمیانه، مانند جشنها و مراسم مذهبی سایر كشورهای اسلامی، اختصاص داشتند (همان، ص 40).
در اوایل قرن چهاردهم/ بیستم، به تدریج ملیگرایی در میان مردم اندونزی رشد پیدا كرد. در این میان فعالیتهای دو سازمان اسلامی، یعنی سركت اسلام * و محمدیه * ، از اهمیت بسزایی برخوردار بود (رجوع کنید به لافان، ص 166ـ167). در نشست سالانه سازمان سركت اسلام در 1334/ 1916، كه كنگره ملی نام گرفت، برخی از مسئولان نشریه المنیر نیز حضور داشتند كه با توافق آنان با یكدیگر، انجمن «الاسلامیه» شكل گرفت. این انجمن دوهفتهنامه الاسلام را در سورابایا منتشر ساخت. در صفحه آخر این نشریه، آخرین تحولات نهضت اندونزی به زبان لاتینی بررسی میشد (همان، ص 178ـ 179). الاسلام نخستین بار در 3 شعبان 1334/ 15 ژوئن 1916 منتشر شد، اما نتوانست در ایجاد وحدت اسلامی در مجمعالجزایر اندونزی، از طریق خط جاوهای، به توفیق چندانی دست یابد، زیرا نخبگان سیاسی و اهل علم بیشتر زبان و خط لاتینی را بهكار میبردند، هرچند زبان و خط جاوهای بیشتر در بین ناشران مسلمان متداول بود. چاپ نشریه الاسلام ، پس از هفت شماره، در ربیعالاول 1335/ ژانویه 1917 متوقف شد (همان، ص 178ـ 180). محمدیه و سركت اسلام، افزون بر الاسلام ، نشریات دیگری را نیز به اشتراك منتشر كردند كه از مهمترین آنها دوهفتهنامههای بنتانگ اسلام (ستاره اسلام) در 1302ـ 1305 ش/ 1923ـ1926 و باندارا اسلام (پرچم اسلام) در 1303ـ 1306 ش/ 1924ـ1927 بود. نشریه بنتانگ اسلام بر مسائل مذهبی متمركز بود و به بحث در باره آن دسته از حوادث داخلی و خارجی میپرداخت كه به نوعی با مسلمانان اندونزی ارتباط پیدا میكرد و نشریه باندارا اسلام، كه در جوگجاكارتا منتشر میشد، میكوشید بر اساس اصول اسلامی به دفاع از ملت اندونزی و سرزمین پدری بپردازد (نوئر، ص 343ـ344). روزنامه نراچا (میزان) ــ كه در 1303 ش/ 1924، با عنوان هندیا بارو (هند شرقی جدید؛ 1303ـ 1305 ش/ 1924ـ 1926)، به فعالیت خود ادامه داد ترجمان تبلیغی سركت اسلام بود (همان، ص 344ـ 345).
چند سال پس از آغاز فعالیت سركت اسلام و محمدیه، حزب دیگری به نام حزب پرساتوان اسلام (اتحادیه اسلامی) در اوایل دهه 1300 ش/ دهه 1920 در باندونگ تأسیس شد (فدراشپیل، ص 84). یكی از اهداف اصلی پرساتوان اسلام، نشر عقاید خود از طریق برگزاری جلسات عمومی، ایجاد مدارس اسلامی، نشر جزوات، مجلات و كتب بود. یكی از نشریاتی كه این حزب منتشر كرد، ماهنامه پمبلا اسلام (مدافع اسلام) نام داشت كه از 1308 تا 1318 ش/ 1929ـ1939 زیر نظر كمیته دفاع از اسلام در باندونگ منتشر شد. شمارگان این نشریه حدود دو هزار نسخه بود و در سراسر اندونزی، بهویژه در بین اعضای محمدیه و مردم مناطق سولاوزی (سلب)، كالیمانتان، مینانگ كابائو و جاوه غربی، با استقبال روبهرو شد و حتی نسخههایی از آن به مالایا و تایلند هم میرسید. این نشریه، كه هدفش دفاع از اسلام و ارائه دیدگاههای حزب پرساتوان اسلام بود، سرانجام بهعلت مشكلات مالی تعطیل شد (نوئر، ص 91). حزب پرساتوان اسلام در 1310 ش/1931 انتشار نشریه الفتوی را آغاز نمود كه به زبان اندونزیایی و با خط عربی چاپ میشد و صرفاً به مسائل دینی اختصاص داشت. شمارگان الفتوی حدود هزار نسخه بود كه در سوماترا و كالیمانتان توزیع میشد و در مالایا حدود صد مشترك داشت، ولی انتشار آن پس از بیست شماره متوقف شد (همانجا). نشریه دیگری كه پرساتوان اسلام منتشر میكرد، ماهنامه اللسان (1314ـ1320 ش/ 1935ـ 1941) نام داشت كه در باندونگ و سپس در بانگیل (جاوه شرقی) منتشر میشد و در پی آن بود كه جای پمبلا اسلام را بگیرد. این نشریه در دو هزار نسخه منتشر میشد و مقالات آن صبغه دینی داشت. انتشار این نشریه با حمله ژاپنیها متوقف شد (همانجا).
افزون بر جراید اسلامی، انتشار برخی دیگر از نشریات مناطق مستعمرهنشین جنوبشرقی آسیا نیز بر اثر جنگ جهانی دوم متوقف گشت. مثلاً، با اشغال مالزی توسط نیروهای ژاپنی (1321ـ1324 ش/ 1942ـ1945) برخی از مطبوعات، مانند اتوسان ملایو ، استریتس تایمز و مالیمیل ، توقیف و سایر آنها نیز ابزار تبلیغات ارتش ژاپن شدند یا با عنوان ژاپنی انتشار یافتند. پس از آنكه انگلیسیها در 1324 ش/1945 مالایا را پس گرفتند، برخی از نشریات توقیف شده بار دیگر منتشر شدند و این مسائل با اوجگیری احساسات میهنپرستی در مالزی همراه بود. در این میان برخی از روزنامهها، همچون اوتوسان ملایو ، مجلس و وارتا نگارا، در تقویت خودآگاهی مردم این منطقه سهم عمدهای داشتند (انور، ص 144ـ 145)؛ اما، در 1327 ش/ 1948، انگلیس، برای مقابله با تهدید كمونیسم، تصمیم گرفت تا قوانین سختگیرانهتری را برای نظارت بر مطبوعات مالزی بهكار گیرد، لذا بهنام امنیت ملی، قوانینی برای نظارت بر مطبوعات تدوین و اجرا شد (همان، ص 145).
استقلال كشورهای جنوب شرقی آسیا شرایط ویژهای را در این كشورها به همراه داشت و دولتهای آنها، با اعمال قوانین و مقررات خاص، بهدنبال تسلط بیشتر بر نشریات كشورهای خود بودند. برای نمونه، پس از استقلال سنگاپور در 1344 ش/ 1965 و روی كار آمدن حزب اقدام خلق به رهبری لیكوانیو ، آزادی مطبوعات با تنگناهایی روبهرو شد، بهگونهای كه برخی از نشریات، مانند استریتس تایمز و اوتوسان ملایو ، به توقیف تهدید شدند و ناگزیر دفتر روزنامه خود را به مالزی منتقل كردند (دیویس ، ص80). قانون روزنامه و انتشارات چاپی در 1353 ش/ 1974 به مالكیت خصوصی روزنامهها در سنگاپور پایان داد و آنها را بهصورت سهام در آورد (همان، ص90). در پایان دهه 1360 ش/ 1980، مطبوعات سنگاپور، بهجز چند روزنامه محلی، كاملاً در اختیار دولت قرار داشت (همانجا؛ نیز رجوع کنید به میلن و ماوزی ، ص 109ـ112).
مسئولان دولت مالزی نیز پس از استقلال این كشور در 1336 ش/ 1957، برای شكلگیری هویت ملی به تشویق روزنامهنگاری پرداختند، اما حوادث ناشی از منازعات قومی و سیاسی در مالزی در 1348 ش/ 1969، منجر به اعمال محدودیت ونظارت بیشتری بر مطبوعات این كشور شد و انتشار كلیه روزنامهها دو روز (26ـ 28 اردیبهشت 1348/ 16ـ 18 مه 1969)، متوقف گشت، زیرا به نظر دولت یكی از عوامل ایجاد این تنشها، درج مطالب سیاسی افراطی، از سوی نامزدهای احزاب متعدد، در روزنامهها و جراید بود (ناین ، ص 124ـ125). در پی آن، قوانین چاپ و نشر مطبوعات نیز بازبینی و سختگیرانهتر شد، مثلاً «قانون چاپ مطبوعات» مصوب 1327 ش/ 1948 به ترتیب در 1350 ش/ 1971، 1353ش/1974، 1363ش/1984 و 1367 ش/ 1988 بازبینی گردید. موافق با این سیاست، دولت مالزی بیش از صد نفر از فعالان اجتماعی، گروههای مخالف سیاسی و فعالان حقوق بشر را بازداشت كرد و مجوز نشر بعضی از مطبوعات، مانند روزنامههای > كوكب < و وطن ، را شش ماه به حالت تعلیق در آورد (همان، ص 125؛ میلن و ماوزی، ص 113)؛ اما، افزایش نظارت دولت بر مطبوعات و محدودسازی آنها به معنای كاهش روزنامهها نبود و همانگونه كه آمارهای كمّی نشان میدهد، شمار این روزنامهها در اوایل دهه 1370 ش/ 1990 به 39 عدد رسید كه به مراتب بیشتر از سایر كشورهای آسیای جنوب شرقی، مانند سنگاپور (8 عدد) و تایلند (8 عدد) و فیلیپین (25 عدد)، بوده است (ناین، ص 112). هماكنون نیز چهار روزنامه مطرح مالزی، یعنی بریتاهاریان ، هاریان مترو ، اتوسان مالیزیا و اتوسان ملایو را دو مؤسسه بزرگ مطبوعاتی این كشور، یعنی نیواستریتس تایمزپرس و اتوسان ملایو برهارد ، منتشر میكنند.
پس از استقلال اندونزی، سوكارنو در 1338 ش/ 1959، تحت تأثیر ارتش این كشور، با فرمانی مجلس را منحل و نوعی نظام سیاسی به نام دموكراسی ارشادی ایجاد كرد. در پی كودتای نافرجام 1344 ش/ 1965، نظام سیاسی دیگری به نام نظام جدید ، برای دستیابی به ثبات سیاسی، به وجود آمد (رجوع کنید به هریس ، ص 18ـ19). در قالب نظام جدید، سیاستمداران غیرنظامی، احزاب اسلامی و كمونیستها به حاشیه رانده شدند و برای مقابله با هرگونه تهدیدی علیه امنیت ملی، آزادی مطبوعات نیز محدود شد. طی سه دهه نظام جدید بیش از سی نشریه بهطور موقت و دائم توقیف شد؛ اما، با توقیف سه نشریه مهم جاكارتا، یعنی تمپو ، ادیتور و دتیك ، در مرداد 1373/ ژوئن 1994 جریان جدیدی برای مقابله با این روند شكل گرفت و روزنامهنگارانی كه بر اثر توقیف نشریه خود بیكار شده بودند، «ائتلاف روزنامهنگاران مستقل» را تشكیل دادند. فعالان این تشكیلات در انتخابات 1376 ش/ 1997 كمیتهای مستقل برای نظارت بر انتخابات تشكیل دادند كه وجود چنین كمیتههایی در موفقیتآمیز بودن انتخابات اندونزی، از جمله انتخابات عمومی 1378 ش/ 1999 این كشور، بسیار مؤثر بود (هریانتو ، ص 41ـ42). پس از استعفای سوهارتو در اردیبهشت 1377/ مه 1998، دولت جدید برای آزادی مطبوعات و بیان، اهمیت بیشتری قائل شد و برخی از نشریات توقیف شده مجدداً فعالیت خود را آغاز كردند ( > كتاب سال جهان اروپا 1999 < ، ج 1، ص 1784).
منابع:
(1) Mustafa K. Anuar, "Defining democratic discourses the mainstream press", in Democracy in Malaysia: discourses and practices , ed. Francis Loh Kok Wah and Khoo Boo Teik, Richmond: Curzon Press, 2002; (2) Derek Davies "The Press", in The Singapore puzzle , ed. Michael Hass, Westport, Conn.: Praeger, 1999; (3) The Europa world yearbook 1999, London: Europa Publications, 1999; (4) Howard M. Federspiel, Islam and ideology in the emerging Indonesian state , Leiden 2001; (5) Hadijah bte Rahmat, "The printing press and the changing concepts of literature, authorship and notions of self in Malay literature", Journal of the Malaysian Branch of the Royal Asiatic Society , vol. 69, pt.1 (June 1996); (6) Syamsuddin Haris, "General elections under the New Order", in Elections in Indonesia: the New Order and beyond , ed. Hans Antlخv and Sven Cederroth, London: Routledge Curzon, 2004; (7) Ariel Heryanto, "Public intellectuals, media and democratization: cultural politics of the middle classes in Indonesia", in Challenging authoritarianism in Southeast Asia: comparing Indonesia and Malaysia , ed. Ariel Heryanto and Sumit K. Mandal, London: Routledge Curzon, 2003; (8) Ang Peng Hwa, "The media and the flow of information", in Singapore in the new millennium, challenges facing the city-state , ed. Derek du Cunha, Singapore: Institute of Southeast Asian Studies, 2002; (9) Michael Francis Laffan, Islamic nationhood and colonial Indonesia: the umma below the winds , London 2003; (10) R. S. Milne and Diane K. Mauzy, Malaysian politics under Mahathir , London 1999; (11) Zaharom Nain, "The structure of the media industry :implications for democracy", in Democracy in Malaysia: discourses and practices , ibid; (12) Deliar Noer, The modernist Muslim movement in Indonesia: 1900-1942 , Oxford 1978; (13) M.C. Ricklefs, A history of modern Indonesia: c. 1300 to the present , London 1981.