responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4579

 

بلوچ و بلوچستان - زبان بلوچي ،

بلوچ و بلوچستان
 
زبان بلوچي
1) موقعيت زبانشناختي. بلوچي در همة اصول و كليات، يكي از زبانهاي ايراني شمال غربي است كه با زبانهاي پارتي (ايراني ميانه)، كُردي نوين، تاتي، طالشي و ديگر گويشها (رجوع کنید به  مقالة مكنزي دربارة لهجهشناسي ايراني جنوب غربي و شمال غربي) پيوندي نزديك دارد. بررسي زير تصويري از پيشينة بلوچي را بهدست ميدهد.
الف) واجشناسي. بلوچي در موارد زير دركنار پارتي جاي دارد و در تقابل با فارسي ميانه: واجهاي s و z و ª k * و ( h ) ª g * را از هندو اروپايي نگه داشته است. مثال:
بلوچي پارتي فارسي ميانه فارسي
asin swn  hwn  آهن
n ¦ kasa ks kyh كه (كوچك)
t ¦ ma ¦ za d ¦ ma ¦ za d ¦ ma ¦ da داماد
n- ¦ za n- ¦ za n- ¦ da دانستن
zir zyrh b ¦ draya دريا
واجهاي ميانواكهاي d و g ايراني باستان را نگه داشته است:
بلوچي پارتي فارسي ميانه فارسي
¦ da ¦ o wwd  wy آنجا
d ¦ pa p'd p'y پا(ي)
s ¦ nigo § ngws § nywxs نيوشيدن
واج § J آغازين ايراني باستان را نگهداشته است:
بلوچي پارتي فارسي ميانه فارسي
an  j n § j zn- زدن
خوشة همخواني rd ايراني باستان را نگه داشته است:
بلوچي پارتي فارسي ميانه فارسي
zird zyrd dyl دل
p(i)ti/bidi bdyg dwdyg ديگر/ دوديگر
بلوچي در موارد زير با فارسي ميانه مطابقت دارد و با
پارتي در تقابل است. واج Y ايراني باستان آن در آغاز واژه
به § J بدل شده است:
بلوچي پارتي فارسي ميانه فارسي
¦ ta i § j ywd wd § j جدا
واج S پديد آمده از r  ايراني باستان را نگه داشته است:
بلوچي پارتي فارسي ميانه فارسي
se hry se سه
pusag pwhr pusar پسر/ پور
as «آتش» (درتمام گويشها جز رخشاني از § c ¦ a برگرفته از آتش فارسي).
بلوچي در موارد زير با بيشتر زبانهاي ايراني غربي فرق دارد: واجهاي ميانواكهاي p  ، t  ، k ايراني باستان و نيز § c و j را در پايان واژه نگهداشته است. مثال: p ¦ a «آب»، ta ¦ bu «بود»، k ¦ hu «خوي، عرق»، t ¦ bra «برادر»، § c ¦ ro «روز»، j ¦ dra «دراز». و نيز سايواجها F  ،  و x را نيز. براي مثال: kopag «شانه، دوش» (رجوع کنید به  در اوستايي kaofa- و در فارسي باستان kaufa- )، â ¦ n ¦ ka «چاه و چشمه» در پارتي و فارسي n ¦ xa و همچنين با اعمال قاعدة قلب patka «پخته» tka ¦ a «آمد» xta< ¦ gata-<*a ¦ a  .
بلوچي در برابر w ايراني باستان خوشة همخواني gwa- يا واجِ g- را به كار ميبرد، و به جاي xw- ايراني باستان، w يا h- را، و به جاي گروه m § s و n § s ايراني باستان، mm و nn را، و به جاي fra ايرانيباستان، خوشة a- § s را. مثال:
t ¦ gwa «باد» (در اوستايي ta- ¦ va )
st ¦ i g «بيست» (در اوستايي sati ¦ i v )
war- «خوردن» (در پارتي wxr و در فارسيميانه xwr- )
wasp- «خوابيدن» (در فارسي ميانه xwafs- )
d ¦ he «خوي و عرق» (از اوستايي a- s ac § x )
amm § c «چشم» (در اوستايي man- § as § c )
tunnag «تشنه» (در فارسيميانه ـ ng § tys )
k § awas § s «فروختن» (در فارسيميانه ـ § prwxs /فروخْشْ)
بعضي از اين تغييرات صوتي در گويشهاي ديگر نيز يافت شدهاند، از قبيل <w ) w ) g در گويش مركزي خور (در دشت كوير) و در زبان پراچي و اورموري كه از زبانهاي ايراني جنوب شرقي هستند (رجوع کنید به  ايرانيكا ، ذيل «افغانستان. 5: زبانها» و «افغانستان. 7: پراچي»). ترتيب زماني اين ابدال با وامواژة gwahr «سرد» از صورت vahor در خِتراني و § gwac «گوساله» از صورت vachi سندي پديدار ميشود و نشان ميدهد كه در بلوچي به هنگام اولين برخورد با اين زبانهاي هندي اين w وجود داشته است. ابدال w<xw نيز در گوراني (مثال war خوردن) و ابدال m>hm § s در اورموري ( im § c «چشم» و نيز در بشكردي ehm § c «چشم» يافت شده است. § is § s بلوچي به معني «ول ورها» با § os § s بشكردي مطابقت دارد، كه در بسياري از ديگر زبانهاي ايراني به صورت a- § s i sp (در فارسي شپش) ديده ميشود.
ب)  سازهشناسي . بلوچي مثل بسياري از زبانهاي ايراني غربي (جز كردي، زازا، تاتي، سنگسري) انواع مشخصات فراموش شدة ايراني باستان را داراست. در بلوچي شناسة مشترك حالت غير صريح جمع نامها n ¦ -a است كه از مختصات زبانهاي ايراني غربي است، نيز پسوند اصلي اسم جمع -gal در حال حاضر مانند پسوند جمع بهكار ميرود (كه در بلوچي كوهستاني شرقي بسيار رايج است). در كردي، گويشهاي فارس و چند گويش مركزي نيز يافت ميشود.
ستاك قديمي متمايز ميان حالت صريح و غيرصريح (اوستايي az m در حالت اضافي mana ) در ضمير اول شخص در بلوچي مانند فارسي و بسياري از زبانهاي ايراني غربي، جز كردي و زازا، از بين رفته است.
شناسههاي مضارع فعل بلوچي، مانند پارتي است كه در ايراني باستان به صورت -aya- (رجوع کنید به  اول شخص مفرد؛ -in (در بعضي از گويشها -an ، برگرفته از وجه التزامي قديم) است؛ سوم شخص با t ¦ i -  ، مانند n ¦ i § gus  ، it § gus  ، ميگويم، ميگويد. بعضي ستاكهاي مختوم به n- صورتهاي كوتاه شده پيدا كردهاند، مثال: kant «ميكند»، zant «ميداند»، t â ¦ n ¦ wa «ميخواند» (براي صورتهاي كوتاه شده رجوع کنید به  گرشويچ، ص 161ـ174). برعكس، زبان فارسي از ايرانيباستان -a- و -aya- صورتهاي مخلوط و آميخته دارد (رجوع کنید به  هنينگ، ص 232؛ گيلن، ص 112). علائم مصدر به صورت -ak<-ag در بعضي از زبانهاي ايراني شرقي و از آن جمله در پراچي و اورموري. هر جا در گويش رخشاني -tin ديده ميشود احتمالاً از صورت فارسي وام گرفته شده است. پيشوند زمان مضارع افعال ديرنده در همة گويشها (حتي در بشكردي و لارستاني) -a است، امّا اين پيشوند بيشتر اوقات فاقدارزش است. پيشوند de- در رخشاني به طور پراكنده شنيده ميشود ) dede ) .
ج) نحو. اضافه كه از مختصات ساختمان زبان فارسي و ديگر زبانهاي ايراني جنوبغربي و حتي كردي است در بلوچي كاربرد ندارد، مگر به گونة استثنايي و موردي (مثل بيشتر زبانهاي ايرانينوين). در بعضي از انواع شعري و جملههاي قالبيِ وام گرفته شده از فارسي، يكي از مختصات بسياري از گويشهاي بلوچي، بجز رخشاني، كاربرد ساختارهاي مجهول از افعال ماضي متعدي است. رخشاني تنها گويشي است كه ساختار معلوم را به كار گرفته است. رخشاني شمالي تنها گويشي است كه منحصراً ساختار معلوم را به كار ميبرد. رخشاني مركزي و جنوبي (و همة ديگر گويشها) كلاً يا جزئاً ساختارهاي مجهول را به كار ميبرند.
د) واژگان. واژگان ايراني بلوچي شامل تعدادي واژة ابتدايي و اولية ايراني شرقي است كه نمونههاي برگزيدة زير از آن جمله است: nagan «نان»، در سغدي n g n  ، در پشتو on g na (ولي در فارسيميانه n ف n و در فارسي «نان»). sagan «تپاله»، در پراچي خn g sa  ، در وخي sagin  ، در اورموري skan (در ختني satana- ولي در پهلوي n ¦ sarge و در فارسي سرگين). ¤ gwand «كوتاه»، در ختني vanda- «كوچك»، در پراچي anخkخ g  ؛ gud «رخت، لباس» رجوع کنید به  پراچي un g ¦ a «لباس پوشيدن»، در پشتو und g ¦ a (اما در فارسيميانه مانوي - § pymwc  ، در پارتي مانوي § pdmwc  ، در فارسي § pos «پوشيدن»)؛ gar «صخره»، در وخي و پشتو ar g  ، در اورموري ¦ i gr «كوه»؛ hg ¦ za «پسر»، در پراچي a g za  ، در سغدي k فف z (اما در پارتي و فارسيميانه zhg (رجوع کنید به  فارسي ميانه pws  ، pwsr و در فارسي پسر)؛ arr § s «خوب»، در سغدي yr § s  ، در پشتو   § s  ، در اورموري irr § s  ، در ختني جra ¨ s ¨ s (اما در فارسيميانه و فارسي b ¦ xu ). از جهات ديگر واژگان بلوچي از نوع ايراني جنوبغربي است: d ¦ mu «موي سر»، bard «بيل»، aq § c ¦ so «سوزش» § c ¦ ro «روز»، dag ¦ o § s «شستشو».

منابع:
1-
Encyclopaedia Iranica , s.v. "Afghanistan. V: Languages" (by Ch. M. Kieffer), "Afghanistan. VII: Para ¦ c ¦ â § 
2-  
(3) " (by G. Morgenstierne);
(4) Itya Gershevitch, "The crushing of the third singular present", W. B. Henning memorial volume , ed. M. Boyce and I. Gershevitch, London 1970;
(5) Ghilain, Essai sur la langue parthe , Louvain 1939;
(6) Henning, "Das Verbum des Mittelpersischen der Turfanfragmente", ZII , 9(1933);
(7) D. N. Mackenzie, "Origins of Kurdish", TPS (1961;
(8) دربارة لهجهشناسي زبانهاي ايراني غربي ).
براي صورت كامل منابع رجوع کنید به 
ايرانيكا ، ذيل «بلوچستان. 3: زبان و ادبيات بلوچي».
/ الفنبين ، تلخيص از ( ايرانيكا ) /
2) پراكندگي جغرافيايي. بلوچي زبان اصلي منطقهاي است كه از واحة مرو (ماري) در تركمنستان به سوي جنوب تا خليجفارس، و از سيستان در ايران به سوي شرق در امتداد درة هيرمند در افغانستان و سرتاسر مكران پاكستان به سمت شرق تقريباً تا رود سند، از جمله شهر كراچي در جنوب، با پيش آمدگي وسيع و رو به گسترشي در تپههاي شرق و شمال شرقي كويته گسترده است. در امارات متحدة عربي و كويت نيز جماعات كثيري بلوچي زبان وجود دارد.
از منطقة مرو تا حدود صد كيلومتري جنوب بيرجند، معدودي گروههاي بلوچي زبان پراكندهاند. از حدود ْ32 عرض شمالي زبان بلوچي زبان اصلي محل ميشود، و به سمت غرب تا حدود ْ59 طول شرقي و به سمت جنوب در استان سيستان و بلوچستان تا خليجفارس ادامه مييابد.
بلوچي در افغانستان، زبان رسمي ايالت نيمروز است. جوامع بلوچي زباني نيز در سرتاسر بخش غربي كشور تا مرز تركمنستان يافت ميشوند، ولي بلوچي فقط از چخانسور به سمت جنوب، زبان محلي اصلي به شمار ميآيد، از زَرَنج، مركز ايالت، ميگذرد و در امتداد درة هيرمند تا حدود ْ64 طول شرقي به سمت شرق و در سمت جنوب رودخانه تا مرز پاكستان در چاغي ادامه مييابد (گفتني است كه در منطقة هيرمند وسطي،
 

زبان برهويي نيز از موقعيتي همانند برخوردار است، و بسياري از اهالي دو زبانهاند). بلوچي زبان عمدة سراسر مكران پاكستان است كه در شرق تا خطي شمالي ـ جنوبي كه از نوشكي (حدود ْ66 طول شرقي) ميگذرد ادامه دارد، و اين نقطة التقاي آن با زبان برهويي است. زبان برهويي به سمت شمالغربي و جنوب نوشكي در پاكستان و قسمت اعظم منطقة سراوان و جهلاوان و به سمت جنوب تا لسبلا گسترده است، و بدين ترتيب گروه كثيري از بلوچيزبانان تپههاي شرق و شمال شرقي كويته (سرزمين مريها و بوگطيها) را از ديگر همزبانان خود جدا ميكند (رجوع کنید به 
«گويشها» در ادامة مقاله). اين سرزمين در شمال تا درة اسماعيلخان (حدود ْ36 عرض شمالي) امتداد دارد.
قسمت اعظم بلوچي زبانان را عشاير بلوچ تشكيل ميدهند، و تنها گروه غير بلوچي كه به اين زبان تكّلم ميكنند عشاير برهويي هستند؛
وجهة بلوچي اندكي بيشتر است. تا ايام اخير بلوچي در هيچيك از چهار كشوري كه به آن تكلم ميشود، رسمي نشده بود، در نتيجه بسياري از بلوچيزبانان دو يا سه زبانهاند. ولي در 1357 ش در افغانستان بلوچي را به عنوان «زبان ملي» به رسمّيت شناختند. زبان نوشتاري بلوچي، داراي تاريخي كوتاه است: سه نسخة خطي موجود در موزة بريتانيا (رجوع کنید به 
الفنبين، 1960؛
همو، 1983) در نيمة اول قرن سيزدهم نوشته شده و قديمترين آثاري است كه به اين زبان ـ به صورتي كه امروزه ميشناسيم ـ نوشته شده و تاريخ نگارش آنها قابل تعيين است (گزارشهايي دربارة نسخههاي خطي متعلق به قرن سيزدهم از كلات، در پاكستان در دست است كه شايد در دربار خان كلات نوشته شده باشد).
اگر چه در برخي از كشورهاي خاورميانه و هند مطالبي در سطحي محدود به چاپ رسيده است، گسترش ادبيات مكتوب در حدود 1329 ش/ 1950 به صورتي جدي در پاكستان آغاز شد (رجوع کنید به 
ادامة مقاله). در زمان حاضر فقط در پاكستان به زبان بلوچي انتشارات وجود دارد. در 1357 ش در ايران و كابل نيز چاپ مطالب به زبان بلوچي به مقدار اندك آغاز شد.
بهسبب فقدان سرشماري مناسب، تهية برآورد دقيق از عدة بلوچيزبانان كار آساني نيست. در ناحيهاي كه عمدتاً به بلوچي تكلم ميشود سه زبان غيربلوچي نيز وجود دارد كه عبارت است از برهويي و دو زبان هندو آرياييِ جَطگال كه جَطّها ( جتها ) يا مهاجراني از سند كه در دشتياري (گوشهاي در انتهاي جنوب شرقي مكران ايران) ساكناند به آن تكلم ميكنند، و كهترني كه بلوچهاي منتهااليه شرقي ناحية بلوچستان، شرق درة غازيخان، به آن سخن ميگويند.
3) 
گويشها. شش گويش عمده را ميتوان تميز داد كه از نظر آواشناسي و صرف و نحو و واژگان با هم متفاوتاند. از اين شش گويش، رَخشاني گستردهتر است و به سه گونة محلي تقسيم ميشود. پنج گويش ديگر كم و بيش به هم شباهت دارند. نخستين بررسي جامع درباره كلية گويشهاي بلوچي را الفنبين در كتاب خود با عنوان >
زبان بلوچي <
(1966) انجام داده، كه با اطلاعات بيشتري كه امروزه در دست است نياز به تصحيح دارد، لاشاري را بايد به عنوان نام گويش به لُطوني ترجيح داد.
توجه به اين نكته مهم است كه بلوچي زباني است كه در آن تغيير چنداني رخ نداده، و گويشهاي آن، به رغم وسعت ناحيهاي كه در آن تكلم ميشود، بسيار به هم شبيهاند، بلوچيزبانان تمام نواحي، بجز بلوچهاي ساكن تپههاي شرقي به آساني سخنان يكديگر را درك ميكنند. گويشها از شمال به جنوب كمابيش عبارت است از:
الف) رخشاني ، از مرو در تركمنستان به سمت جنوب در ايران و افغانستان در سرتاسر سيستان تا حدود ْ28 عرض شمالي، به طرف جنوب خاش (بلوچي: هواش)، و به سمت غرب اين نواحي تا جايي كه به بلوچي تكلم ميكنند. اين گويش داراي سه گونة محلي است: كلاتي، در پاكستان، از لسبلا تا تقريباً جنوب كويته؛
پنجگوري، در مكران پاكستان؛
و سرحدي، كه بمراتب در وسيعترين ناحيه به آن تكلم ميشود، از جمله در چاغي پاكستان كه از نوشكي در شرق، به سمت غرب در امتداد مرز ايران تا جايي كه به بلوچي تكلم ميشود، يعني حدود ْ59 طول شرقي، به سمت جنوب تا تقريباً ْ28 عرض شمالي كه در خاران پاكستان به پنجگوري و در شمال ايرانشهر ايران به سراواني ميرسد، در جهت شمال شامل تمام بخشهايي از افغانستان ميشود كه به بلوچي سخن ميگويند، در امتداد رود هيرمند از حدود ْ64 طول شرقي به سمت غرب تا چخانسور و داخل ايران در سراسر بخشهاي سيستان كه به بلوچي تكلم ميكنند، و از آنجا به سمت شمال در افغانستان و ايران تا مرو در تركمنستان. سرحدي گويش اصلي برنامههاي راديويي كويته و كابل است.
ب) سراواني ، گويشي كه در ايران وجهة فراوان دارد و كانون آن روستاي سراوان است كه تقريباً در فاصلة 150 كيلومتري جنوب شرقي خاش قرار دارد. سراواني كه گويش اصلي برنامههاي بلوچي راديو زاهدان است، از گَشت (بلوچي: گُوشت) شصت كيلومتري شمال خاش تا كوهك (بلوچي: كووَگ) در مرز ايران و پاكستان گسترده است. اين گويش در خاك پاكستان نيز ادامه مييابد، ولي قلمرو اصلي آن در ايران است. در سمت جنوب تقريباً تا راسْك، و از آنجا به سوي شمال تا حدود سي كيلومتري شمال ايرانشهر بيشتر روستاها را در برميگيرد. هر دو شهر بمپور و ايرانشهر، در ناحية گويش سراواني قرار دارند، گو اينكه در ايرانشهر، سرحدي هم به همان اندازه رواج دارد.
ج) لاشاري ، گويشي است كه مركز آن در روستاي لاشار، حدود 120 كيلومتري جنوب ايرانشهر از طريق جاده، قرار دارد. اين گويش عناصر جديد را بهسختي ميپذيرد. حدود آن از اِسپَكَه در شمال شروع ميشود و در جنوب از پيپ ميگذرد و در شرق تقريباً تا نيكشهر و قصرقند، و در غرب به فَنّوچ (بلوچي: پَنّوچ) ميرسد كه ملتقاي آن با فارسي و بشكردي است.
د) كچي ، در درة كچ واقع در جنوب رشته كوههاي مكران مركزي در پاكستان رواج دارد. اين گويش، از هيروك به سمت غرب تا تُمپ (جز روستاي مَند)، و در روستاهاي واقع در شمال رود گِيش، گسترده است.
ه 
) گويشهاي ساحلي ، كه از بيابان، دشتي در نزديكي ميناب (رجوع کنید به 
بيابان * (1))، در ايران در امتداد ساحل به سوي شرق تا چابهار، در جهت شمال تا نيكشهر و قصرقند و هُودر؛
در پاكستان شامل مَند و دَشت و باريكة ساحلي از مرز ايران به سمت شرق، شامل گوادر و پَسني و اُرماره، بدانها سخن گفته ميشود؛
در كراچي بيش از هفتصد هزار تن بلوچي زبان سكونت دارند، ولي هيچيك از گويشهاي آنها بر ديگران غالب نيست.
و) گويش بلوچي تپههاي شرقي ، كه به تقريب منحصراً در تپههاي عشايرنشين شرق كويته و عمدتاً در ايلهاي مري و بوگطي به آن تكلم ميكنند، از شمال جيكوبآباد در مرز سند عليا به سوي شمال تا درة غازيخان و از سيبي در غرب تقريباً تا رود سند در شرق ادامه دارد. اگرچه زبانهاي ديگري نيز در اين ناحيه وجود دارد ولي تقريباً تمام ساكنان آن بلوچيزباناند. شاخههايي از زبان بلوچي به سوي شمال در حركتاند كه عمدتاً جايگزين پشتو ميشوند، و در حال حاضر زبان بلوچي بر ناحيه ميان درة غازيخان و درة اسماعيلخان تسلّط دارد. به سبب اينكه اين گويش در قلمرو سابق انگليس قرار گرفته (مكران پاكستان در مملكت كلات
واقع بود)، سهم عمدهاي در شرحهاي نخستيني كه دربارة زبان بلوچي انتشار يافته داشته است كه با اهميت واقعي آن تناسب ندارد.
4) آثار مكتوب. قديمترين نوشته به زبان بلوچي نسخهاي خطي است كه در موزة بريتانيا حفظ ميشود و متعلق به اوايل قرن سيزدهم است (رجوع کنید به 
الفنبين، 1961؛
همو، 1983). از آن پس، رشد ادبي چنداني در اين زبان به چشم نميخورد، تا اينكه در دهة 1310 ش چند تن، به رهبري محمد حسين «عنقا»، مدت كوتاهي به نشر هفتهنامة بولان به زبان بلوچي پرداختند. پس از تشكيل كشور پاكستان در 1ش/1947، به منظور تشويق امر چاپ به زبان بلوچي، فرهنگستانهايي نخست در 1335 ش در كراچي و سپس در 1338 ش در كويته تأسيس شد. فرهنگستان كراچي در اواخر دهة 1330 ش تعطيل شد، ولي فرهنگستان بلوچي در كويته هنوز (1366 ش/1987) باقي است. با اينهمه، مساعي اين علاقهمندان در خارج از پاكستان با استقبال چنداني روبرو نشد، و فقط در 1357 ش مجلهاي به زبان بلوچي به نام سوب (پيروزي) در كابل و روزنامهاي در ايران، كه مدت كوتاهي منتشر شد، پديدار گرديد. مركز فرهنگي بلوچ هنوز در كويته داير است.







اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4579
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست