responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4565

 

باغ (6) ،

ادامه مقاله باغ
د) انواع باغهاي زينتي در ايران، و باغسازي و باغآرايي . ويژگيهاي عمدة باغهاي زينتي ايران را ميتوان چنين برشمرد: فضايي محصور با سردرِ ورودي مجلل يا ساده، شبكة خيابانبندي، شبكة جدولبندي، پهنههاي كوچك و بزرگ آب، باغچههاي درخت و گل و بناهاي مختلف. در فضاسازي باغهاي تزييني ايراني از عناصر طبيعت، كه در پيوندي مطلوب با هم محيطي زيبا و آرامشبخش پديد آوردهاند، استفاده شده است. وجود باغچههاي پر درخت و درختهاي بلند در دو سوي شبكههاي خيابانبنديها اهميت بسيار دارد. در باغهاي بزرگ وابسته به شاهان و حكمرانان و شخصيتهاي معتبر و تجار، با توجه به برگزاري جشنها و مراسم، فضاهاي گسترده و مناسب به صورت ايوانها يا صُفّهها در برابر استخر يا آبنما و در ميان باغ وجود داشت. حفظ منظر طبيعي درختان و درختچهها و بوتهها از مهمترين ويژگيهاي باغآرايي در ايران است. باغبانِ ايراني هيچگاه نظير اروپاييان طبيعت آزاد را در بند خطهاي مستقيم درنميآورد و درختها و شمشادها و بوتهها را به صورت حجمهاي هندسي عرضه نميدارد و بر پيچ و خمهاي نرم و خوش تركيب شاخهها نظمي مصنوعي تحميل نميكند.
نقشه و طرح. باغ ايراني را به اعتبار طرح و نقشة آن نيز ميتوان به سه دسته تقسيم كرد: 1. باغهاي مسطح و كم شيب؛ 2. باغهاي شيبدار و صُفهبندي شده و سكودار؛ 3. باغهاي احداثي در زمينهاي عارضهدار طبيعي با درياچهها. دستة نخست به طور عمده در زمينهاي مسطّح و برخي در زمينهاي كم شيب داير شدهاند. طرح كلي اين گونه باغها بر اساس دو محور عمود بر يكديگر است، و اگر پهناي زمين زياد باشد، داراي شبكههاي متقاطع موازي طولي و عرضياست.در نقوش سفالينههاي دوران پيش از تاريخ اين طرح ديده ميشود. از نظر پخش آب در تمامي سطح باغ و صرفهجويي در مصرف آن و عرضة آب در تمامي مسيرها بهصورت آبنما و استخرها و حوضهاي كوچك و بزرگ، اين طرح موفقترين و مناسبترين نقشه بهشمار ميرود. يكي از جالبترين نمونههاي اين دسته، باغ شاه فين   كاشان است. به اين طرح از ديرباز بهعنوان اساس باغسازي ايراني توجه شد تا جايي كه برخي بر آناند كه از عواملي وراي ضرورتهاي شبكة آبرساني متأثر است، يعني از تصور آسيايي بسيار كهن عالم وجود و تقسيم آن به چهار منطقه كه معمولاً چهار رودخانة بزرگ آنها را از هم جدا ميسازد (سكويل وست، ص 403). در اين دسته، باغهايي با شيب ملايم نيز وجود دارد كه، در مسير شيب، اختلاف سطح، با يكي دو پله در فاصلههاي متفاوت، پُر شده است.
دستة دوم، يعني باغهاي شيبدارِ صفهدار و سكوبندي شده، عبارت است از باغهايي كه تمام يا بخشي از آنها، روي زمينهايي با شيب متوسط يا دامنههايي با شيب تند احداث شده است. در اين دسته از باغها، بسته به ميزان شيب، صفهسازيها يا سكوبنديهاي بلند انجام گرفته است. در شيب متوسط، كه به طور عمده باغهايي با وسعت نسبتاً زياد را در برميگيرد، در امتداد شيب زمين، صفهبنديهايي شده است تا سطح باغ از حالت شيبدار درآيد و به صفههاي مسطح تبديل شود. صفهها با تعدادي پله به هم متصلاند. در اين گونه باغها هنرنمايي معمارِ باغساز بر روي خيابانهاي اصلي و آبنماهاي مياني آنها متمركز شده است. از جالبترين نمونههاي اين گونه باغها، كه خوشبختانه طرحي عالي از آن در دست است، باغ معروف هزار جريب اصفهان است. ژوزف گولو در قرن يازدهم، تصوير يكي از خيابانهاي اصلي آن را با چشماندازي زيبا به دست داده و شاردن (1362 ش، ص 152) آن را باغي با 609 ، 1 كيلومتر وسعت معرفي ميكند كه دوازده صفه داشته است. اين باغهاي شيبدار، بر اثر سكوبنديهاي بلند، به صورت چند طبقه درآمدهاند. كهنترين نمونة اين نوع، باغ تخت شيراز، ظاهراً متعلق به قرن پنجم، است. در اين دسته، بناي اصلي در بالاترين طبقه واقع است و چشمانداز خوشي دارد. يكي از تفاوتهاي اساسي باغهاي سكودار چند طبقه با باغهاي دستة اول آن است كه از فاصلة دور منظره و جلوة باشكوهي دارند. در حالي كه در دستة اول ديوارهاي پيرامونِ باغ راه ديد و منظرة باغ را مسدود ميسازد. در اين دسته ميتوان از مجموعة قصر قاجار تهران، از آثار دورة فتحعليشاه، كه تصويرهايي از آن به جاي مانده است، ياد كرد. باغ اِل گُلي/ ائل گؤلي (شاهگلي سابق) تبريز نيز به اعتباري جزو اين گروه قرار دارد.
دستة سوم باغهايي است كه در زمينهاي عارضهدار احداث و كوشش شده است تا حالت طبيعي شبه جنگلي در آن حفظ شود. آشنايي با اين گونه باغها به طور عمده از طريق تصويرهاي به جاي مانده در نگارگريها حاصل شده است. در اين نقاشيها بخشي از باغ تصوير شده است كه نظم خاصي ندارد و چنين مينمايد كه پستي و بلندي و عارضههاي محل به همان صورت طبيعي حفظ شده است. حتي گاه تخته سنگهاي طبيعي اينجا و آنجا به چشم ميخورد و در باغ، درختان تناور چنار سايه افكناند. در ميان باغهاي بزرگ به جاي مانده از دوران صفوي، باغ عباسآباد بهشهر با درياچة بزرگ و بناي ميان آن را ميتوان جزو دستة سوم به شمار آورد.
ابونصري هروي، دركتاب ارشاد الزراعة (921) طرح باغ ايراني را چنين وصف ميكند: «طرح آن است كه گرد چهار باغ را از پاي ديوار سه زرع گذاشته، بعد از آن يك ذرع جوي سازند؛ و كنار جوي، كه از جانب ديوار است، سفيددار سمرقندي نزديك يكديگر كارند كه خوشنماست و ناجو چندان لطافت و ميمنتي ندارد؛ و جانب ديگر جوي، كه آن نيز حاشيه است، سوسن مناسب است؛ و سه زرع (= ذرع) ديگر غرقْ، كه راه رو است، گذارند؛ و، بعد از آن، يك زرع ديگر جهت جوي و جانب غرق را، بر حاشيه، سوسن كاشته بر لولة پل، كه پنج زرع از سفيدار دور است، زردآلو كارند. بايد كه ميان دو زردآلو هشت زرع فاصله باشد؛ و در ميان آن گل سرخ و شفتالو مناسب است. و از زردآلويي كه مذكور شد هر پنج زرع را در ميان فاصله گذاشته باز زردآلو كاشته آلو ( و ) انگور پيوند نمايند؛ و، بعد، از آن ميانة راست شاه جوي گذاشته آب را به حوض، كه رو به عمارت است، آورند؛ و كنارة آن هميشه بهار و سوسن و خنجري باشد كه خوشنماست؛ و در هر دو كنارة شاه جويِ مذكور غرقْ جهت راه رو گذاشته، بعد از آن، جهتِ سه برگه جا ترتيب نمايند و بر هر جانبِ سه برگه در مرتبة عليا چهار چمن جدا نموده: چمن اول انار، چمن دوم بهي، سوم شفتالو و شليل، و چهارم امرود باشد. بعد از چهار چمن، باغچهها ترتيب نموده: باغچة اول بنفشة كبود و ايلچي سوسن و گل زيباي صد برگ و سورنجان، باغچة دوم زعفراني و نرگس و گل زيباي رسمي، باغچة سوم لالة باغي و كوهي و دردرگوش و كاكلي و سوسن رسمي و صحرايي و سفيد و شقايق رسمي و لالة كاكلي، باغچة چهارم ياسمن كبود و ارغوان زرد و بنفشة زرد و لالة دو طبقه و شببوي، باغچة پنجم گل مله و پنج برگ و ابرش و صابوني و آتشي و گل زرد و نسرين و بغدادي و قازقان، باغچة ششم گل رعنا و در ميانه خشخاش، باغچة هفتم ياسمن زرد و گل شش ماهه و زنبق و نيلوفر و گل قرنفل و سوسن ليمويي و ختمي چيني، باغچة هشتم، ختمي خطايي و ياسمن سفيد و شب بدوستان و چمن افروز؛ باغچة نهم لالة خطايي و بوستان افروز كه هر دفعه با يكديگر ميرسند كارند مناسب است. در پايان باغچهها، از جانب شرقي و غربي، نسترن و قرينة آن، در شمال حوض، دو بوتة نسترن ديگر بكارند. حوض بايد كه بيست زرع يا آنچه مناسب دانند از عمارت دور باشد. و گردِ كرسي عمارت، خيار و توت بيدانه خواهد بود؛ و آنچه نزديك به عمارت باشد، از جانب شرقي، آلوبالو، و غربي گيلاس، و درميانْ ارغوان سرخ كارند، و بر جانب جنوب عمارت، بر لولة پل كه نسر است، سيب كارند، كه اگر در آفتاب باشد كرم ضايع ميكند؛ و انجير را بر جانب شمال، كه آفتابرو و پناه باد است، كارند؛ و پيوسته بايد كه به محافظت اشجار ميوهدار و گلهاي ملوّنِ زرنگار مشغول باشند تا از نهال اميد و گلِ ملوّن و سفيد حظّ تمام و فايدة مالاكلام يابند» (ص 280ـ282).
شكل باغ. شكل هندسي باغهاي زينتي عموماً مستطيل است و در جايي كه بانيان باغ از نظر وضع زمين دچار محدوديتهاي خاص نبودهاند، جهت طولي باغ و محور اصلي آن را، با توجه به آنچه براي بناي كوشك و عمارت مقتضي بوده و با رعايت شيب، اختيار كردهاند.
باغها با ديوارهايي كه ارتفاع آنها متوسط و بلند است محصورند. ارتفاع اين ديوارها، با توجه به عواملي چون شرايط اقليمي (در ناحيههاي كويري، براي جلوگيري از نفوذ شنِ روان، ديوارها بنسبت بسيار بلند است) و جنبههاي ايمني، در هر محل متفاوت و معمولاً بين دو تا سه متر است. مصالح مصرف شده نيز بيشتر چينه و خشت و آجر است. ديوارها از بيرون با هزاره و كتيبه و گاه با طاقنما زينت، و از درون درجاهايي با داربست مو و گياهان رونده و گلدار و گاه طاقنماهاي تزييني پوشانيده ميشدهاند. گفته شده است كه در برخي از باغها بر فراز ديوارها نيز گل ميكاشتهاند (سكويل وست، ص 421). در برخي از باغهاي بسيار وسيع، مانند باغ فين كاشان، در وسط و بيشتر در زاوية ديوارها، برجهايي برپا شده است. هربرت طول ديوار پيرامون باغ هزار جريب اصفهان را حدود پنج كيلومتر ثبت كرده است (نصرفي، ص 79). وجود ديوارهاي پيرامون باغها را، حتي در ناحيههاي روستايي، ميتوان ناشي از كيفيات نفساني و ميل آدمي به داشتن فضاي اختصاصي و دور از دسترس و حتي ديد ديگران دانست.
ورودي. ورودي باغها و نماسازي و شكوه سر در آنها به نوع استفادهاي كه از باغ ميشده و شخصيت صاحب آن بستگي داشته است. باغ وابسته به ارك، كه محل زندگي موقت يا دايم شاهان و حكمرانان بوده است، ورودي و سردر باشكوهي داشته، بويژه اگر محل بارعام و پذيرايي از سفيران نيز ميبوده است. ارتفاع اين سردر بيش از دو برابر باغ بود. پس از سردر قاعدتاً يك هشتي قرار داشت كه پس از عبور از آن و سردري كوتاهتر وارد باغ ميشدند. باغهاي بزرگ سلطنتي معمولاً در كوچك اختصاصي نيز داشتند. ورودي اصلي باغهاي بزرگ و معروف بيشتر بر روي محور مركزي و در جهت طولي آن قرار دارد. باغهاي وابسته به محلهاي زيارتي و خانقاههاي معروف، چون باغ قدمگاه نيشابور و آرامگاه شاه نعمتاللّه ولي در ماهان، نيز به همين صورتاند.
خيابانبندي. شبكة خيابانبندي باغها به عواملي چون نقشه و شكل كلي سطح باغ و وسعت آن و محل و تعداد ساختمان و كوشكهاي واقع در باغ بستگي دارد. در بيشتر باغهايي كه داراي طرح مستطيلِ كشيده است، دو خيابان متقاطع شمالي ـ جنوبي و شرقي ـ غربي اصلياند و چند خيابان كمعرضتر، عمود بر محور اصلي، ضمن شكل دادن به شبكة باغچهبنديها، اتصال واحدهاي مختلف ساختماني باغ را با خيابان اصلي و بناي اساسي برقرار ميسازند. پيرامون باغ، نزديك ديوارها نيز خيابانهايي وجود دارد كه با طي آنها ميتوان باغ را دور زد. گاه اين خيابانها، نظير آنچه در باغ فين كاشان ديده ميشود، به بناهاي جانبي نيز راه ميدهند. در برخي از باغهاي بزرگ، كه طرح مستطيلي آنها به مربع نزديك است، در دو جانب خيابان اصليِ محوريِ باغ، دو خيابان نسبتاً قرينه، به موازات خيابان اصلي با عرض كمتر، كشيده شده و شبكة خيابانبندي را گستردهتر ساخته و به ايجاد شبكة وسيعتر جويها و آبنماها و باغچهبنديهاي متنوعتر كمك كرده است. نمونة جالب اين گونه شبكههاي وسيع خيابانبندي را در باغ فين كاشان نيز ميتوان ديد. معمولاً سطح خيابانها نسبت به باغچهبنديها كمي بالاتر قرار دارد. اين خيابانها معمولاً با سنگهاي تراش خورده و گاه با آجرهاي بزرگ فرش شده است.
شيب زمين در طول خيابانها با پلهبندي شكسته ميشود و قدِّ پاي پله و كف پلهها چنان است كه رفت وآمد به آساني صورت گيرد.
صُفّه و سكوسازي. وضع زمين، از نظر همواري و ناهمواري و شيب داشتن يا نداشتن، در امر طراحي باغ نقشي تعيينكننده دارد. در زمينهاي عارضهدار و پرشيب اساس كار بر سكوسازي و صفّهبنديهاي منظّم است. بر روي بدنة هر صفّه ديوارسازيهاي تزييني صورت گرفته است و تصويرهاي به جا مانده از برخي از باغها، چون قصر قاجار درتهران و باغ تخت در شيراز، حاكي از جلوة فراوان اين باغها و صفّههاي چند طبقة آنهاست. براي بالارفتن از يك صفّه به صفّة ديگر، پلكانهايي در يك يا دو رديف ايجاد شده كه خود به زيبايي نماسازي ميافزايد. در باغهاي با شيب متوسط نيز اختلاف سطح به كمك صفّهسازيها و پلكانها حل شده است. نوشتة سفرنامهنويسان دربارة باغ هزار جريب اصفهان اطّلاعاتي در اين زمينه به دست ميدهد.
آب و آبنما. استخرها و حوضهاي بزرگ و متوسط و كوچك، آبنماها و آبشارهاي كوچك و جويهاي منظّم در محور شبكههاي خيابانبندي و در محل تقاطعها و در برابر كوشكها و بناهاي اصلي و فرعي از جمله عناصر فضاسازي در باغ ايرانياند. ويژگيهاي اصلي هر يك از واحدهاي شبكة آب و آبنماسازي در باغهاي ايراني عبارتاند از:
جوي. جويها به دو دسته تقسيم ميشوند: دستة اول شبكة جويهايي است كه سراسر باغ را آبياري ميكنند. اين جويها يا به صورت ساده در خاك كنده شده يا كف و بدنة آنها با آجر و سنگ پوشيده شده است. دستة دوم جويهايي كه حكم شريانهاي اصلي باغ را دارند و ضمن رساندن آب از مخزن اصلي به سطح باغ و شبكة جويهاي درجه دوم، معمولاً در وسط خيابان محور اصلي و چند خيابان عمدة ديگر جارياند و با پهناي بيشتر، حالت آبنما نيز دارند. اين جويها، در بيشتر موارد، در فاصلههاي معيّن، بخصوص در محل تقاطع محورهاي عمود بر هم، به صورت حوضچه درميآيند.
حوض و استخر. اين پهنههاي آب از نظر حجم به دو دستة پر عمق و كم عمق تقسيم ميشوند. استخر پر عمق بيشتر نقش آببند و منبع را دارد. بزرگترين نمونة آن، استخر باغ اِل گلي تبريز با مساحت 675 ، 54 مترمربع است. اين استخرهاي بسيار بزرگ را اغلب دريا ناميدهاند، چنانكه باغ بزرگ بارفروش (بابُل كنوني) در دوران صفويه به جهت استخر بزرگ آن به نام بحرالارم خوانده ميشده است. دستة دوم حوضها يا استخرهاي كم عمق است كه به صورت آبنما در برابر ساختمان اصلي و گاه با اندازههاي كوچكتر در برابر كوشكها و در محل برخورد شبكههاي اصلي خيابانبنديها ايجاد شدهاند. اين آبنماها، با روية گسترده و ژرفاي كم و احياناً پوششي از كاشي فيروزهاي رنگ، دومين عنصر اساسي فضاسازي باغ، بعد از گياه، شمرده ميشوند. نشانههايي در دست است كه باغسازان ايراني از حدود قرن چهارم بهبعد براي پوشش كف حوض و جويها از كاشيهاي رنگي بهره جستهاند. در حوضها و استخرهايبزرگ مقابل كوشك و ايوان و تالار اصلي، كه نماي ساختمان در آن منعكس ميشود و جلوة آن را دو چندان ميسازد، معماران به سه نكتة فني توجه كردهاند: نخست آنكه عمق آب بايد بهطور نسبي زياد باشد؛ دوم آنكه ديوارة استخر بايد تيره باشد، زيرا اگر پوشش بدنه به رنگ سفيد يا آبي يا فيروزهاي باشد، كف حوض ديده ميشود و ديگر بازتاب و تصويري از نما در آن نخواهيم داشت و ازينرو ديوارة حوضها را با سنگ خارا و مرمرهاي تيره ميپوشاندند؛ نكتة سوم كه به اصل فيزيكي مهمي برميگردد، عبارت است از فاصلة محل حوض و استخر تا پاي بناي مقابل و اندازة آن كه تابع ارتفاع بناست. به طور كلي اكثر حوضها و استخرها در ماية مستطيل و راست گوشه به صورت ساده يا زايدهدار طرح شدهاند و طرحهاي آزاد و منحني، جز دايره، ديده نميشود. نمونة حوضهاي پاشويهدار از دوران صفويه برجاي مانده است كه در ميان آنها حوضهاي چهار پاشويه نيز ديده ميشود.
فواره. براي بيشتر جلوه بخشيدن به فضاي باغ، به ايجاد فواره در استخرها و حوضها و حوضچهها و آبنماها توجه شده است. نمونههايي از فوارههاي متعلّق به دوران صفويه در برخي از باغها موجود است. همچنين از طريق نگارگريها و نيز در سفرنامهها و سرودة شاعران با آنها آشنايي داريم. فوارهها، هم به شكل مخروطي و پوشيده از كاشي فيروزهاي (باغشاه فين) و هم به صورت فلزي با طرحهاي گوناگون وجود داشتهاند.
آبشار. از جمله ويژگيهاي باغهاي احداثي در زمينهاي شيبدار آبشارهاي كوچك است. ذوق باغبان ايراني در بيشتر باغها بر اين بوده كه، با استفاده از شيب و اختلاف سطح، در مسير جويها آبشارهاي كوچكي پديد آورد. در باغهاي تزييني كه اختلاف سطحهاي مناسب در آنها وجود دارد، اين آبشارها به دو گونة پله پله يا سطوح شيبدار ترتيب يافتهاند. تخته سنگهاي به كار رفته در سطوح شيبدار معمولاً داراي نوعي حجاري معروف به «سينه كبكي» است (باغ شاه بهشهر) تا، در زير پرتو مستقيم خورشيد يا سايه روشن خيابانهاي باغ، لغزيدن آب به روي آنها جلوه بيشتري داشته باشد.
باغچهبندي. بهطور كلي سه نوع باغچهبندي وجود دارد: الف. ايجاد قطعههاي بزرگ به صورت مستطيل به كمك خيابانبنديها و سپس تقسيم هر يك از قطعات به واحدهاي مربع و مستطيل شكل كوچكتر با لبههاي برجسته، مانند باغ فين. ب. تقسيم باغ به دو بخش يكپارچه بهكمك خيابان محوري اصلي، مانند باغهاي فتحآباد تبريز و هفتتن شيراز. اينگونه باغچهبندي بيشتر بهباغهايمستطيلشكل و كمعرض برميگردد. ج. تقسيم به رديف صفههاي كمعرضِ پله پله، مانند اِل گلي (شاهگلي سابق)، و صفههاي عريض كه خود به دو يا سه رديف طولي تقسيم ميشوند، مانند باغ تخت شيراز. اين گونه باغچهبندي ويژة باغهايي است كه بر روي سطح شيبدار ايجاد شدهاند. نكتة مهم در باغچهبندي باغهاي ايراني اينكه در هر بخش چه نوع گياهي، از درخت گرفته تا درختچه و بوتة گل، كاشته ميشود؛ زيرا از نظر ميزان و فاصلة دو زمان آبياري، لازم است كه گونههاي همسان در كنار هم كاشته شوند و از گروه ديگر جدا باشند. در باغچهبندي، هر گاه تكية اصلي باغ بر روي درختكاري باشد، براي جلوه بخشيدن به فضاي باغ در هر بخش، حاشيهكاري صورت ميگيرد كه سطح آن از كف باغچه بلندتر است. در اين حاشيهها، كه جنبة تزييني دارند، فقط گل كاشته ميشود. در برخي از باغها بخشهايي به درختان مركبات يا انار اختصاص يافته كه به نارنجستان و انارستان معروفاند.
كوشك و بنا. طرحريزي باغها همواره با ايجاد كاخها و كوشكها و ايوانها و مانند آن همراه بوده، به نحوي كه تنظيم شبكههاي خيابانبندي و تعيين جايگاه استخرها و حوضها و آبنماها به نسبت محل بناي اصلي و واحدهاي ساختماني ديگر صورت ميگرفتهاست. كوشش بر اين بوده است كه ساختمانهاي داخل باغ در محلي برخوردار از بهترين چشمانداز قرار گيرند. طرح هشت ضلعي بسياري از كوشكها را ميتوان متأثر از فضاي پيرامون آنها دانست كه اجازه ميداده است از هر سوي آن بخشي از باغ ديده شود. در برخي از باغها، گذشته از بناي كاخ ايواندار و باشكوه اصلي، كه بهمنزلة قلب باغ است، كوشكهاي كوچكتري نيز وجود داشته است. دو نوع بناي ديگر نيز، يكي بهصورت ايوانهاي تزييني بلند و ديگري شترگلوها وجود دارد كه براي استراحت و تفريح احداث   شدهاند نهبراي سكونت. در هر دوگونه بنا، نقش حوضها و آبنماها و فوارهها در خور توجه است.
گياهان باغ. گياهان باغ را به پنج دستة كلي ميتوان تقسيم كرد: الف. درختهاي بيبر؛ ب. درختهاي بي بر تزييني؛ ج. درختهاي ميوه؛ د. گلها؛ ه  . چمن. از دستة نخست، مهمترين درختها عبارتاند از: چنار و تبريزي و كاج و افرا و زبان گنجشك و صنوبر و نارون؛ در دستة دوم ميتوان درختهاي سرو و ارغوان و بيد مجنون و اقاقيا را جاي داد. در مجموع، چنار و تبريزي و سرو محبوبيت بيشتري دارند. ارتفاع زياد اين درختان و انبوهي برگهاي برخي از آنها در ايجاد فضاي مطلوب در باغ ايراني نقش اساسي برعهده دارند، چنانكه وجود درختهاي بلندي چون سرو در دو سوي خيابانهاي اصلي باغْ خاك را با ديوارهاي سبز به آسمان ميپيوندد. انبوهيِ درختان در باغچهها سبب ميشود كه نور آفتاب از ميان تاروپود شاخهها و برگها گذر كند و، با ايجاد سايه روشن، فضايي زيبا پديد آورد. در گروه سوم، درختهايي چون بادام و هلو و سيب و زردآلو و پسته و گردو و فندق و نارنج و پرتقال و ليمو و آلو و گيلاس و گلابي و آلبالو و انجير و انار جاي دارد. شكوفههاي رنگارنگِ بيشتر اين درختها در هنگام بهار و گوناگوني رنگ ميوههاي آنها در تابستان و پاييز باعث شده است كه كمتر باغي بتوان يافت كه در قطعات بزرگي از آن درخت ميوه كاشته نشده باشد. گلها چهارمين دستة گياهان باغهاي ايراني را پديد ميآورند و معروفترين آنها عبارتاند از: اطلسي و شب بو و گل سرخ و گل آهار و ياس و شمعداني و ميخك كم پر و پُر پر در رنگهاي مختلف و سوسن و بنفشه در رنگهاي گوناگون و گل بهار و نرگس و زنبق و سنبل و ياسمين زرد و كبود و سفيد و پامچال و گل ختمي پُر پر و قرنفل و نسترن. تنوع شكل و رنگ و زمان رويش اين گلها، كه بيشتر در حاشية باغچهها و خيابانها و گاه در داخل كرتهاي باغچه كاشته ميشوند، به باغ ايراني جلوهاي دلپذير ميبخشند. در باغهاي متوسط، باغچههاي محل گلكاري در دو جانب آبنماي مياني قرار دارند و به گونهاي زيبا تزيين شدهاند. تنوع گلها در باغهاي ايراني از دوران صفويه، كه طي آن گونههاي زيادي از گلهاي مغرب زمين به ايران وارد ميشد، بيشتر ميشود. دربارة گلهاي باغ در ايران نكتة يادكردني اهميتي است كه از دير باز براي گل سرخ قايل بودهاند، چندانكه در بسياري از موارد مراد از «گل» گل سرخ بوده است. گل سرخ در ايران به رنگهاي سفيد و زرد و سرخ آتشي و دو رنگ (كه به آن دو رويه ميگويند) ديده ميشود. شاردن از بوتههاي گل سرخي به سه رنگ زرد، زرد و سفيد، زرد و سرخ ياد ميكند كه هر سه بر روي يك بوته روييده بود (1335ـ1338 ش، ج 4، ص 87). آخرين دسته از پوشش گياهي باغهاي ايراني گونهاي چمن و گياهان خودروي صحرايي است. بنابر نوشتههاي تاريخي، پوشش سبز برخي از باغها شبدر بوده است. در نگارگريهاي ايراني كه صحنههايي از باغ در آنها تصوير شده است. چمنكاري اغلب با بوتههاي كوچك گلهايي همراه است كه به گلهاي صحرايي چون شقايق و انواع لالهها و بنفشة ايراني شباهت دارند. يكي از جالبترين و گوياترين مدارك، كه در آن از درختها و گياهان و گلهاي يكي از بزرگترين باغهاي دوران صفويه در قزوين، با دقّت و حتي با شرح جزييات، ياد شده و نام يكايك آنها آمده است، مثنوي روضة الصّفاتِ نويدي است. اين كتاب براي شناسايي چگونگي باغهاي دوران صفويه اهميت بسيار دارد.
روشنايي باغ در شب. براي تأمين روشنايي باغ در شب معمولاً از فانوس استفاده ميشد. هنگام مراسم خاص، با افروختن تعداد زيادي شمع، فضاي باغ را به صورتي جالب روشن ميكردند. نوشتههاي تعدادي از سفرنامهنويسان، كه در چنين مراسمي در باغهاي سلطنتي شركت داشتند ،از زيبايي خيرهكنندة اين شمعافروزيها حكايت ميكند. گذشته از شمعهاي بلند و درشت درون شمعدانهاي زيبا، روي چليكهاي چوبي شمعهايي قرار ميدادند و آنها را در استخر شناور ميساختند؛ بر لبة استخر و آبراههها نيز شمعهايي ميكاشتند كه در نتيجه از انعكاس نور در آب، منظرة دلانگيزي پديد ميآمد.

منابع:
(1) ابنعربشاه، زندگاني شگفتآور تيمور : ترجمة كتاب عجايب المقدور في اخبار تيمور ، ترجمة محمدعلي نجاتي، تهران 1356 ش؛
(2) قاسمبنيوسف ابونصري هروي، ارشاد الزراعة ، چاپ محمد مشيري، تهران 1356 ش؛
(3) محمدبنحسين بيهقي، تاريخ بيهقي ، چاپ علياكبر فياض، مشهد 1356 ش؛
(4) علي سامي، تمدن ساساني ، شيراز 1342ـ 1344 ش؛
(5) ويكتوريا سكويل وست، «باغهاي ايران» ، در ميراث ايران ، چاپ ا. ج. آربري، ترجمة احمد بيرشك و ديگران، تهران 1336 ش؛
(6) جان شاردن، دايرةالمعارف تمدن ايران: سياحتنامة شاردن ، ترجمة محمد عباسي، تهران 1335ـ1338 ش؛
(7) همو، سفرنامة شاردن: بخش اصفهان ، ترجمة حسين عريضي، با مقدمة علي دهباشي، تهران 1362 ش؛
(8) شرفالدين علي يزدي، ظفرنامه ، چاپ محمد عباسي، تهران 1336 ش؛
(9) عليبنجولوغ فرخي، ديوان حكيم فرّخي سيستاني ، چاپ محمد دبيرسياقي، تهران 1371 ش؛
(10) روز گنزاله دوكلاويخو، سفرنامة كلاويخو ، ترجمة مسعود رجبنيا، تهران 1344 ش؛
(11) گي لسترنج، جغرافيايي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي ، ترجمة محمود عرفان، تهران 1364 ش؛
(12) محمدبناحمد مقدسي، احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم ، ليدن 1967؛
(13) زينالعابدين عبدالمومن نويدي، روضة الصفات ، چاپ ابوالفضل هاشم اوغلي رحيموف، مسكو1974، جاهاي متعدد؛
(14) لطفاللّه هنرفر، «باغ هزار جريب و كره صفّه: بهشت شاه عباس»، هنر و مردم ، سال 14، ش 157 (آبان 1345)؛
15-
Ba ¦ bur, Emperor of India, Ba ¦ bur-Nama=Memoirs of Ba ¦ bur , ed. Annette Susannah Beveridge, NewDelhi 1979;
Albert Ten Eyck Olmstead, History of the Persian Empire , Chicago 1948.
/ پرويز ورجاوند /







اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4565
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست